در گفتگو با رادیو معارف مطرح شد:
بیان دیدگاههای علی اکبر ولایتی در حوزه دین و فرهنگ
خبرگزاری رسا ـ رادیو معارف دوشنبه 20 خرداد ماه ساعت 18 میزبان علی اکبر ولایتی، از نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری برای بیان دیدگاههایش درمورد مباحث حوزه دین و فرهنگ بود

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی رادیو معارف، علی اکبر ولایتی که یکی از نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است، دوشنبه 20 خرداد ماه ساعت 18 مهمان برنامه «چهره به چهره» رادیو معارف بود و در این برنامه به بیان دیدگاههای خود در مورد مباحث حوزه دین و فرهنگ پرداخت. صوت و متن کامل این گفتگو در صفحه اختصاصی برنامه «چهره به چهره» در سایت رادیو معارف قابل دسترسی است.
در ذیل متن کامل این برنامه بدون هیچ گونه دخل و تصرف ارائه میشود:
- جناب آقای دکتر ولایتی سلام. به برنامه چهره به چهره رادیو معارف خوش آمدید.
سلام علیکم خیلی متشکرم.
- آقای دکتر ما معمولا سوالهای خودمان را از کاندیدهای محترم از سند چشم انداز آغاز می کنیم. اجازه میفرمایید من سوال را آغاز کنم؟
خدمت شما هستم.
- آقای دکتر براساس این سند، که جهتگیریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حوزه های مختلف جمهوری اسلامی هست؛ ایران در سال 1404 کشوری توسعه یافته و جایگاه اول اقتصادی علمی و فن آوری در سطح منطقه با هویت اسلامی وانقلابی الهام بخش در جهان اسلام و تعامل سازنده و موثر در روابط بین الملل هست. سوال اول ما در مورد مولفه فرهنگی و الزامات دینی این سند است و اینکه جنابعالی برای تحقق و هویت اسلامی و انقلابی این سند در دولت خودتون چه برنامههایی دارید؟
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام خدمت شنوندگان محترم رادیو معارف و خدمت ملت شریف ایران و آرزوی توفیق برای نظام مقدس جمهوری ایران.
عرض کنم که در رابطه با سند چشم انداز و بخش فرهنگی این سند، آنچه که در سند آمده و در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در کنار اون در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تفصیل موضوعات مورد بحث قرار گرفته و حتما باید به امر فرهنگ و اعتقادات، ارزشها و مبانی اسلامی در چشم انداز 20ساله آنطور که استحقاق مردم ما و اقتضای انقلاب ما هست، پرداخته بشود.
البته متاسفانه به علت اشکالات اقتصادی، در بسیاری از موارد اون چیزی که معمولا تحت الاشعاع قرار میگیرد، حوزه فرهنگه. ولی با توجه اینکه اساس انقلاب ما و مبنایش انقلابی اعتقادی و فرهنگیست، باید به این بخش اهتمام ویژه داشته باشیم و انشاءالله در دولتی که تشکیل خواهیم داد، اگر مورد اعتماد مردم قرار بگیریم بدون تردید به امر فرهنگ اولویتی که مد نظر مقام معظم رهبری هست و بارها اون را در مناسبتهای مختلف فرمودند و در سند چشم انداز بعد از پیشنهادهایی که خدمتتشون شد و نهایی کردند، به اون عمل بکنیم و جبران عقب ماندگیها را در این زمینه بکنیم. که معتقدم بسیار کاستی و نقص در حوزه فرهنگی داریم و این مقداری که از سال 84 تا به حال گذشته یعنی قریب 8 سال از آغاز این دوره چشم انداز گذشته و به اندازه 8 سال ما در حوزه فرهنگ کار نکردیم و امیدواریم بتونیم جبران کنیم.
- یعنی ما تا پایان تحقق بخشهای مختلف حدود 12 سال وقت داریم.
12 سال فرصت داریم که باید جبران تقریبا این 8 سال که نه چندان کار زیادی نکردهایم، کاری که در خور جمهوری اسلامی ایران باشه و در خور سند چشم انداز باشه، نکردهایم، بتوانیم جبران کنیم. انشاءالله
- آقای دکتر ولایتی مستحضرید که رییس جمهور ریاست شورای عالی مختلفی را در کشور بعهده داره از جمله این شوراها میتونیم به شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره بکنیم که بالاترین و تاثیرگذارترین نهاد در عرصه سیاستگذاری و فرهنگی کشور است. جنابعالی فکر میکنید روند این تاثیر گذاری در طول سالهای گذشته چگونه بوده و برای اینکه شاهد تاثیر بیشتر این نهاد در حوزههای مختلف باشیم، شما در دولتتون چه برنامه هایی دارید؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی تا به حال شاید نزدیک 1400 مصوبه داشته از زمان تاسیس تقریبا از همان ابتدای تاسیس تا به حال بنده عضویت حقیقی شورای انقلاب فرهنگی را داشتم و آنچه در اونجا تصویب میشود با توجه به شرکت اصحاب فرهنگ، از حوزه علمیه و دانشگاهها و شخصیتهای مستقلی که در حوزه فرهنگی صاحب نام هستند و یا مسئولین حقوقی مثلا وزیر آموزش و پرورش، وزیر علوم، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شرکت دارند و به ریاست رییس جمهور تشکیل میشود. آنچه که تصویب میشود، یک امر و اجرا شدن مصوبات یک امر دیگری است. به این دلیل این سنت شد قانون شده، قانون نیست. ولی سنت شده که رییس شورای انقلاب فرهنگی رییس جمهور باشه.
معمولا اول هر دولتی رای گیری میکنن. تابحال معمول این بوده که رییس جمهور به طور سنتی بعنوان رییس شورا انتخاب میشده که آنچه که در اونجا تصویب شده در هیئت دولت هم مقدمات اجرا شدنش فراهم بشه و هم بودجه لازم اختصاص داده باشه. تا اونجایی که مربوط به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی میشود و جلسات جمعی شورای عالی انقلاب فرهنگی کارها خوب پیش رفته.
به شما عرض بکنم که مثلا موضوع سند تحول آموزش و پرورش که اخیرا ابلاغ شده، خب یک کار مهمی است که در این ایجاد تحول در آموزش و پرورش که اساس تحولات فرهنگی مورد نظر جمهوری اسلامی ایران هست، باید باشه. خاطرم هست که در یک زمانی یکی از وزرای آموزش و پرورش که در همین دولت نهم بود، خدمت مقام معظم رهبری به همراه مدیران آموزش و پرورش رسیدند و ایشان ضمن اینکه از کارهای انجام شده قدردانی کردند، اما فرمودن که هیچ تحولی در آموزش و پرورش نسبت به قبل از انقلاب صورت نگرفته. این سخن موجب شد که هم تشخیص مصلحت نظام و هم شورای عالی انقلاب فرهنگی با پیشنویسی که وزارت آموزش و پرورش تهیه کرده بود، به کار تهیه سند تحول در آموزش و پرورش بپردازه و خوشبختانه مورد تایید مقام معظم رهبری قرار گرفته و ابلاغ شده. باز هم هنوز ما در مرحله تهیه سند و ابلاغ هستیم.
اجرای این بسیار مهمه. یعنی بالاخره در آموزش و پرورش اگر تحولی ایجاد نشود، در سیستم آموزشی ما و در فرهنگسازی عمومی و تخصصی کار اساسی صورت نخواهد گرفت.
ملاحظه کنید، این سیستم آموزش و پرورش کنونی یک تقلیدیست از گذشته اروپا. منشا آن هم دارالفنون بوده. از سال 1258 که دارالفنون براه افتاد تاکنون، در حقیقت مقدمه تحول به سبک فرنگی در آموزش و پرورش فراهم شد و اون مکتب خانههای سابق و سبک آموزشی سابق تبدیل شد به این سبک مدرسه داری. متاسفانه در این نوع آموزش و پرورش که الان حاکم هست و امیدواریم با سند تحول متحول بشود و بنده هم متعهدم به این که انشاءالله اینکار را انجام بدهم.
در اینجا ما ابتکاری رشد نمیکنه، ابداعی صورت نمیگیره. دانش آموزش پوینده و محقق بار نمیآید. کتاب را میخواند، حفظ میکنه و به معلم پاسخ میدهد و نمره میگیره و کلاس بالاتر میرود. یعنی حفظ محوری هست به جای اینکه پژوهش محوری باشه و درک محوری باشه و اگر این تحول صورت بگیره باید مثل گذشته که مکتبخانهها و حوزههای علمیه ما شخصیتهایی در معیار و مقیاسهای جهانی عرضه بکنیم. اگر ما در گذشته حدود 1300 نفر که ما احصا کردیم و در کتابمون هم بزودی انشاءالله چاپ خواهد شد؛ حدود 1300 نفر ریاضیدان صاحب نام در تاریخ تمدن اسلامی داریم که اینها صاحب تالیفات و ابداعاتند ما حدود 13000 هزار کتاب پزشکی داریم یعنی 13000 تالیف و مولف قابل توجه در حوزه پزشکی. درحوزه فلسفه، در حوزه ریاضی، درحوزه نجوم و انواع علوم ما افرادی را داریم که در زمره دانشمندان درجه اول جهان هستند. این در همون مدارس و مکتبهایی تربیت میشدند که به سبک قدیم بود.
وضعیت آموزش و پرورش بعد از تقلید ناشیانه با عدم تناسب، با شرایطی که ما در کشور خودمان داریم. حاصلش این شد که افراد باسواد بشوند اما محقق و پژوهشگر کمتر داشته باشیم.
هم اکنون، همین حالا حوزههای علمیه ما در تربیت افراد محقق و فاضل و صاحب ابداع و ابتکار، موفقترند تا مدارس آموزش و پرورش ما یا دانشگاههای ما. اگر میخواهیم مثل گذشته ما افراد صاحب نام در حوزههای علم و فرهنگ و تمدن در کشور داشته باشیم، حتما باید این وضعیتمون متحول بشه و من فکر میکنم با توجه به همهی این کاستیها و رهنمودهای مقام معظم رهبری در جهت رفع این کاستیها و کارهای بسیار ارزشمندی که در تشخیص مصلحت و در شورای عالی فرهنگی شده، این سند تحول آموزش و پرورش انشاءالله عملیاتی بشه.
بنده خودم را متعهد میدانم به این امر. زیرا این پایهی تحول فرهنگی و علمی و پیشبرد ما به سمت احیای تمدن اسلامی خواهد بود.
- آقای دکتر میدونید که اجرای کارهای فرهنگی، کار زمانبری هست. فکر میکنید آنچه که در ذهن و برنامه دارید میتونید در طول چهار سال اجرا کنید؟
بالاخره این سند، سند چشم انداز مربوط به 20 سال هست و طی چهار برنامه پنج ساله باید محقق بشه که هر برنامه پنج ساله، طی پنج تا بودجه محقق میشود. اون قسمتی که سهم ما هست، و اون قسمتی که برای جبران مافات هست، امیدواریم که انشاءالله انجام بدهیم و دولتهای بعدی که خواهند اومد، بتوانند راحتتر این راه را ادامه بدهند که در انقضای مدت که سال 1404 باشه، بتوانیم حداقل رتبه اول فرهنگی و علمی رو در منطقه داشته باشیم.
- آقای دکتر در بخش قبلی صحبتهای خود اشاره کردید شاید یکی از وجوهی که رییس جمهور به طور سنتی به عنوان ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب میشه، این باشه که بودجههای لازم برای انجام کار فرهنگی در دولت در نظر بگیرند. اما معمولا اینطور هست که در دولتهای مختلف در تهیه و تدوین لوایح بودجه معمولا بخش فرهنگ بودجه مناسبی نداره که نتیجتا منجر به مظلومیت فرهنگی نادیده انگاشتن اهمیت اون میشه. دیدگاه حضرتعالی را میخواستیم آگاه بشیم که در خصوص بودجهریزی فرهنگی چی هست؟ اولویتهای شما در حوزه فرهنگ چی هست؟ و دغدغههای شما در عرصه فرهنگی؟
مهمترین نکته در فرهنگ کشور ما که باید مورد توجه قرار بگیرد و دغدغه من هست، احیای ارزشهای اسلامی و ایرانی است. برای این که این محقق بشود باید ما به شکل علمی و کاملا کارآمد، مروج ارزشهای اسلامی و ملی باشیم. این نمیشود مگر با دستگاههای کارآمد فرهنگی.
یک نکتهای که ما را رنج میدهد این است که دستگاههای متعدد فرهنگی وجود دارند که هم موازی کاری ممکن است بکنند، هم به همین دلیل عدم هماهنگی، بعضی از خلأها را ما در حوزه فرهنگی داشته باشیم و لذا نظر بنده این است که یک معاونت فرهنگی رییس جمهور داشته باشه که مسؤول هماهنگی و هماهنگ کننده امور فرهنگی بین دستگاههای مختلف فرهنگی کشور باشه که هرکسی راه خودش را نرود و در اونجا اجرایی شدن این قوانین مربوط به فرهنگ و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، زیر نظر این معاونت فرهنگی باشد توسط دستگاههای مختلف.
غرض بنده اضافه کردن یک دستگاه نیست؛ بلکه برای ایجاد هماهنگی باید یک سمتی که اشراف داره بر بقیه مسئولین باشه در ریاست جمهوری که اختیارات ریاست جمهوری را در کارهای اجرایی داشته باشه، برای ایجاد هماهنگی، اختصاص بودجه و رفع کمبودها، در جهت گام برداشتن به سوی اهدافی که در نهایت ارزشهای اسلامی را در جامعه محقق بکنه و این نمیشود مگر با برداشتن گامهای هماهنگ، اختصاص بودجه کافی، چه در نهایت دلسوزی و کمک گرفتن از مراکز فرهنگی خارج از دولت که یکی از نمونههایی که مهمترین نقطه است، موضوع حوزههای علمیه است. یعنی حوزههای علمیه نگهبان اسلام و ارزشهای اسلامی هستند. اساس معارف اسلامی در اونجا ترویج میشود و رونق پیدا میکند.
مشورت گرفتن و مورد نظر قرار دادن توصیهها و تصمیمات حوزههای علمیه، یکی از موثرترین کارهایی است که باید صورت بگیرد تا اینکه نهادهای فرهنگی ما، دستگاههای فرهنگی ما کاری متفاوت و بعضاً متناقض و متضاد با دیدگاههای بزرگان ما در حوزه علمیه نداشته باشه.
- بازهم سوال ما حوزه فرهنگ است و موضوع تهاجم فرهنگی که دغدغهی خیلی از مسئولان ما هست. امروزه تهاجم فرهنگی غرب بخصوص آمریکا علیه سایر فرهنگها در حال انجام است و این تهاجم با گسترش فنآوری اطلاعات شدت و پیچیدگی بیشتری هم پیدا کرده. قطعا فرهنگ اسلامی و انقلاب اسلامی هم از این قاعده مستثنی نیست. اعتقادات شما نسبت به تهاجم فرهنگی چقدر است؟ اساسا باور دارید به این موضوع یا نه؟ و راهبردی که دولت شما برای مقابله با تهاجم فرهنگی داره چیه؟
عرض کنم که یک شعری من در ابتدا از، دو بیت از یک قصیده بلند خاقانی عرض میکنم تا معلوم بشه که این موضوع تهاجم فرهنگی چگونه است. می فرماید که:
مکن در جسم و جان منزل که این دون است و آن والا
قدم زین هر دو بیرون نه، نه این جا باش نه آنجا
بعد یک بیت که منظور من هست این است:
چو علم آموختی از حرص وانگه ترس کن در شب
چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا
ملاحظه کنید غربیها استعمارشون، بخصوص استعمار نو را به موضوع فرهنگی مخلوط کردند، ممزوج کردند و برای استعمارکردن و تحت سلطه درآوردن دیگر کشورها، اول به استحاله فرهنگی اونها میپردازند. یعنی اونها را از خودشون تهی میکنند. و نسبت به ارزشهای خودی اونها احساس خجلت میکنند. و هر وقت از ارزشهای خودی احساس خجلت کردند سعی میکنند که به لباس بیگانه دربیایند و تشبه به بیگانگان پیدا کنند تا مگر مثل اونها ترقی بکنند.
به قول تقی زاده یه موقعی گفته که اگر ایرانیها میخواهند ترقی بکنند باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی بشوند. مشابه همین حرف را قبل از تقی زاده، محمد طهطاوی مصری در اوایل قرن نوزدهم زده بود. تقریبا عین همین حرف. مسلمانان اگر میخواهند ترقی کنند، باید با همه وجود فرهنگی بشوند. یعنی این تلقینی بود که فرنگیها کردند و نکته جالب این بود که بعضی از کشورها که از فرق سر تا نوک پا فرنگی شدند، کلاه شاپو سر مردهاشون گذاشتند، چادر از سر زنهاشون برداشتند، الفباشون را از الفبای اسلامی تبدیل به الفبای لاتین کردند، هیچ جایگاهی را جلوتر از بقیه کشورهای اسلامی که اینکار رو نکردند، احراز نکردند.
فلذا موضوع تهاجم فرهنگی یک امر خزنده و موزیانه و طراحی شدهایست که خلاصه هدفش همین است که عرض کردم. که مردم را، ملتهای مسلمان را از خود اسلامی و بومیشون تهی بکنند. به قول علامه اقبال لاهوری یک کتابی داره به نام فلسفه خودی و بیخودی. خودی که یعنی خودی. بی خودی یعنی فلسفه بیگانه. که اگر در این امر موفق بشوند، کشورها هرچه بدوند به جایی نخواهند رسید. خیلی که ترقی بکنند، بعضی از کشورها آسیای دور را ما داریم. خیلی که ترقی در حوزه اقتصاد بکنند، در حوزه فرهنگی تابعی از متغییر فرنگیها هستند و اگر کشوری بخواهد استقلال داشته باشه، در درجه اول باید استقلال فرهنگی داشته باشه و فرهنگ خودی را تقویت بکنه. اینجاست که اهمیت تهاجم فرهنگی معلوم میشه و ما اگر بخواهیم در مقابل تهاجم فرهنگی بایستیم به جای اینکه کار انفعالی بکنیم، باید کار ابتکاری بکنیم. باید ارزشهای خودی را تبلیغ بکنیم.
یه موقعی حضرت امام (ره) فرمودند: ما میخواهیم خودمون باشیم و جوانان ما میتوانند. همون سخنی که مقام معظم رهبری بارها گفتند. اگر ما برگردیم به ارزشهای خودی، عملا جوانان ما رویین تن میشوند و دیگر تیرهای زهرآگین تهاجم فرهنگی به بدن آنها کارگر نیست و به جایی میرسه که اونها حالت انفعالی میگیرند و از این که یه دختر دوازده ساله با روسری بخواهد به مدرسه در فرانسه بره، جلوی اون را میگیرند و به اون میگویند این خلاف اصول سکولاریزمه. یعنی یه زمانی اینها با زور چادر از سر زنهای ما برمیداشتند یا روسری از سرشان بر میداشتند و امروز از این که یک دختر مسلمان روسری سرش بکنه، اونها احساس خطر میکنند.
پس از اون حالت دفاعی و انفعال در آمدیم و با بازگشت به ارزشهای اسلامی و خودی، حالت تهاجمی و ابتکار را گرفتیم و لذا موضوع تهاجم فرهنگی و معالجه اون بسیار مهمه.
- آقای دکتر یکی از موضوعات بسیار مهم، نحوه تعامل شما با نهادهای فرهنگی است. از جمله حوزه علمیه که در بخشهای قبلی صحبتتون به اون اشاره کردید. در واقع حوزه جایگاه رفیعی داره. سازمان روحانیت و حوزههای علمیه در بین مردم، این جایگاه را دارند و خواهند داشت و با توجه به اینکه تقویت باورهای دینی و انتشار فرهنگ و اخلاق اسلامی در بین مردم در گرو تلاش این قشر از جامعه است. سوالی که مشخصا توی ذهنم است این است که در سیاستهای فرهنگی شما، حوزه علمیه کجا جا دارد و چطوری میخواهید از ظرفیتهای حوزه استفاده بکنید در دولت خودتون؟
حوزه علمیه اصل است در امر امور فرهنگی و اعتقادی. انقلاب ما که ریشه در انقلابهای سالهای اخیر از زمان تحریم تنباکو تا کنون داره مبدأش حوزه علمیه است. و اگر این انقلاب پیروز شد به برکت آموزههای حوزه علمیه و تربیت و رشد افرادی در اونجا بوده نظیر مرحوم میرزای شیرازی، نظیر مرحوم آخوند ملاکاظم خراسانی، نظیر مرحوم نایینی، نظیر مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی و مرحوم آقا شیخ فضل الله نوری و بالاخره حضرت آیت العظمی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است که محصول حوزه علمیه است که یک تحولی در کل جهان ایشون ایجاد کردند. یعنی نه تنها اسلام را در ایران احیا کردند، در کل جهان احیا کردند که این امواج بیداری اسلامی محصول همون ترویج و انتشار آثار انقلاب اسلامی ایران بود.
یه موقعی دیداری با آقای لخ والسا اولین رییس جمهور بعد از کمونیسم در لهستان داشتم. او به من یک کلمهای گفت که بسیار جالب بود. گفتش که انقلاب شما فقط اسلام را احیا نکرد، دین را در دنیا احیا کرد. گفت که در لهستان الان سنت ما این است که کسی که از سوی مردم به عنوان رییس جمهور انتخاب میشود و یا نخست وزیری منصوب میشه، قبل از اینکه کار خود را شروع بکنه، میرود به واتیکان عملا رای مردم را پاپ تنفیذ میکنه. ملاحظه کنید احیای دین از نتایج اقدامات حضرت امام(ره) بوده و نه فقط احیای اسلام. خب این محصول حوزه علمیه است. ما چنین محصولی از سایر جاهایی که جایگاههای فرهنگی دارند، موقعیت فرهنگی دارند، ما نمیبینیم.
پس حوزه علمیه یک چنین ویژگی و آثاری داره، برای حفظ انقلاب اسلامی، برای حفظ ارزشهای اسلامی در جامعه، برای تقویت بنیه اعتقادی مسلمانها، حتما باید حوزه علمیه را تقویت بکنیم، توسعه بدهیم و تحصیل در حوزه علمیه را ترویج بکنیم و نیازمندیهای حوزه علمیه را دولت اسلامی باید تامین بکنه. نباید برای نیازمندیهای اولیه معاش خودشون این مقدار تحت فشار باشند که بنده اطلاع دارم از میزان شهریهای که به طلاب پرداخت میشه، کفاف حداقل زندگی اونها را نمیکنه.
حالا خوشبختانه حوزههای علمیهی ما مستقلند. اونها هیچوقت نیازی به دولت ندارند، ولی وظیفه دولت اسلامی است که اگر حکومت در دست مسلمانان افتاد، یکی از وظایف اولیه آنها تقویت مبانی اسلام و تلاش در جهت ترویج اسلامه و چه جایی بالاتر و مهمتر از حوزه علمیه و به شما عرض بکنم متاسفانه به حوزههای علمیه رسیدگی نشده. اون طور که شایسته نظام جمهوری اسلامی ایران هست و بنده خودم رو متعهد میدانم اگر رییس جمهور هم نباشم، در هر سمتی باشم، ویا هرجا دستم برسد حتما وظیفه خودم میدانم از حوزه علمیه حمایت بکنم در اون حدی که وسعم میرسه. اگر مردم بنده را لایق بدانند در این کسوت خدمتگزارشون باشم، یکی از اولویتهای درجه اول بنده تقویت حوزههای علمیه و ترویج و توسعهی اونهاست.
- آقای دکتر اصل یازدهم قانون اساسی میگوید که همه مسلمانان یک امتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد. و کوشش پیگیر بعمل آورد تا وحدت سیاسی اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. دولت شما برای ارتقاء روابط فرهنگی بین مردم کشورهای اسلامی چه برنامه هایی دارد؟ بخصوص با توجه به موضوع بیداری اسلامی که شاید بتوانیم بگوییم که یکی از موضوعات اساسی جهان اسلام است و حضرتعالی هم دو دوره دبیرکلی مجمع بیداری اسلامی را بعهده داشتید. راجع به این مجمع توضیح بدهید و فعالیتها و دیدگاههایتان راجع به بیداری اسلامی؟
مسلمانان یک امت واحد هستند. ولی در کشورهای مختلف زندگی می کنند که این زندگی در کشورهای مختلف با امت واحده بودن مغایرتی ندارد. در تعدادی از کشورها اکثریت هستند، که عدد اینها به حدود 57 کشور میرسد. که عضو سازمان کنفرانس اسلامی یا سازمان همکاریهای اسلامی (نام جدیدش) هستند. و بعضی دیگر به صورت اقلیت در کشورهای دیگر زندگی میکنند، اما امت واحدی هستند. و ما در جمهوری اسلامی ایران براساس قانون اساسی وظایفی داریم درجهت اتحاد و همبستگی هر چه بیشتر و داشتن روابط نزدیک با دیگر کشورهای اسلامی.
در این زمینه کارهایی به محوریت جمهوری اسلامی انجام شده. قبل از انقلاب اسلامی سازمان کنفرانس اسلامی تاسیس شد که ماعضویت اون کنفرانس را داریم. اما بعد از انقلاب اسلام سازمان پیمان منطقه ای RCD که بین ایران و پاکستان و ترکیه بود در شرف انحلال بود که هم ترکیه و هم پاکستان خواستار انحلال آن بودند بعد از انقلاب در ایران، که ما مخالفت کردیم و با آنها تفاهم کردیم که این احیا بشود تحت نام جدید. خوب درگذشته در مسیر سیاستهای آمریکا بود. ولی گفتیم چرا ساختارش را بهم بزنیم همان ساختار را داشته باشیم و توسعه بدهیم، و توسعه دادیم چون مصادف شد بعدا با فروپاشی شوروی، و لذا شش کشور جدید استقلال یافته در کشورهای مستقل و مشترک المنافع یعنی پنج کشور آسیای مرکزی وآذربایجان در قفقاز و همچنین افغانستان، هفت کشور به ما پیوستند، وعملا سازمان همکاریهای منطقهای یا اکو که مخفف همان سازمان همکاریهای منطقهای هست تشکیل شد. این یکی از کارهایی بود که در آن زمان انجام دادیم. و کار دیگر تشکیل مجموعه دی 8 بود، به پیشنهاد مرحوم نجم الدین اربکان نخست وزیر ترکیه ما دی 8 را با پشتیبانی ایران و حمایت جدی ایران دی8 تشکیل شد. مرکب از 8کشور اسلامی که مهمترین کارش ترویج و تقویت همکاریهای اسلامی بین 8 کشور اسلامی که از نیجریه شروع میشود تا اندونزی امتداد دارد.
این دو کار در زمان جمهوری اسلامی صورت گرفت. تقویت این دو سازمان همکاریهای منطقهای جزو سیاستهای ماست، و میتوان کارهای دیگری در جهت ایجاد همکاریهای اسلامی با کشورهایی که به لحاظ سیاسی بیشتر با ما هم جهت هستند، مثل عراق و سوریه، این کار را به اشکال دیگری تقویت بکنیم. موقعی که همکاریهای منطقهای بین کشورهای اسلامی صورت گرفت حتما همکاریهای فرهنگی هم جزو اون هست.
الان هم در سازمان کنفرانس اسلامی ما یک بانک اسلامی داریم سازمان فرهنگی ایسسکو در مقابل مثلا یونسکو داریم که مرکزش در مراکش است و برای همکاریهای فرهنگی بین کشورهای اسلام است. به هر حال زمینههای اون موجود است. اما اینها همه همکاری بین دولتهاست. کاری که با کسب رهنمود از مقام معظم رهبری بعد از تحولات اخیر بیداری اسلامی انجام شد در ایران، یک کاری است در جهت سیاستهای عمومی و مردمی جمهوری اسلامی ایران برای توسعه همکاریهای مردمی بین ملتها در جهان اسلام، و اون هم این بود که بعد از شروع نهضت بیداری اسلامی در تونس و ادامه آن در مصر، مقام معظم رهبری در 14 بهمن 1389 در یک نماز جمعهای تاکید کردند که این بیداری اسلامی است واین نامگذاری در مقابل نامگذاری غربیها بود، که نام اون رو بهار عربی گذاشتند و ایشان فرمودند بیداری اسلامی است.
به دنبال آن، ما در جهت تحقق دیدگاههای مقام معظم رهبری، از حدود 700 نفر از علمای سنی و شیعه جهان اسلام و خارج از جهان اسلام یعنی حدود80 کشور دعوت کردیم به ایران آمدند، تحت عنوان بیداری اسلامی، یک کنفرانس دو روزهای داشتیم. مقام معظم رهبری سخنرانی داشتند که این سخنرانی در حقیقت الهام بخش همه ما بود در جهت شکلدهی یک NGO بین المللی یعنی یک سازمان مردم نهاد بین الملل اسلامی تحت نامی که بعداً خود این شرکت کنندگان در اجلاس نام آن را گذاشتند: مجمع جهانی بیداری اسلامی و به اتفاق آرا در آنجا رای دادند که بنده دبیرکل این مجمع باشم و دبیرخانه هم در تهران باشد. به دنبال این، پنج اجلاس دیگر در تهران برگزار شد، اجلاس زنان، اجلاس جوانان، اجلاس شعرا، اجلاس اساتید دانشگاه و اخیرا اجلاس علمای جهان اسلام.
و همه اینها اجلاسهای موفقی بود زیرا در نهایت منجر به صدور قطعنامهای شد که به اتفاق آرا به تصویب رسید که در آن بر روی تقویت و ترویج بیداری اسلامی و احیا اسلام در کشورهای اسلامی تاکید شده. و در این آخرین اجلاس بنده را به عنوان دبیر کل مامور کردند که اتحادیه جهانی علمای اسلام را با مشورت با شورای مشورتی مرکزی مجمع جهانی بیداری اسلامی تشکیل بدهیم، که انشاءالله در آینده نزدیک این کار خو اهد شد. همانطور که در مجمع اساتید، بازهم دبیر کل را مامور کردند که اتحادیه جهانی اساتید دانشگاه جهان اسلام را داشته باشیم.
بنابراین هم در حوزه زنان هم در حوزه جوانان هم در حوزه اساتید دانشگاهها وعلمای جهان اسلام کارهایی در این زمینه صورت گرفته که امتداد آن موجب خواهد شد که ما بتوانیم این همبستگی واقعی بین کشورهای اسلامی را در بین ملل اسلامی برقرار بکنیم. ضمن اینکه پایبند به اون سازمانها و کنفرانسها و اتحادیه های بین دولتهای اسلامی هم هستیم.
- اما راجع به یک وحدت دیگر هم در حوزه مسائل داخلی اشاره بکنیم، دوتا نهاد بسیار مهم و اثر گذار، دانشگاه و حوزه علمیه. اینکه نگاه حضرتعالی به روندی که تاکنون انجام شده از وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟ میتونیم بگوئیم آقای دکتر، یکی از اساسیترین و پیچیدهترین و عمیقترین مسائل انقلاب هست این موضوع؛ شما برای اینکه این وحدت را روندش را تسریع بکنید راهکار عملیتون چیست؟
کارهایی انجام شده اما کافی نیست. ببینید از همان اوایل انقلاب شهید دکتر مفتح پایگذار این کار وحدت حوزه و دانشگاه بودند. خوب اقداماتی صورت گرفته و بسیار موثر هم بوده اما باید کاری اساسیتر صورت بگیرد.
اولین مطلب این است که در ایجاد یک جهان بینی مشترک بین حوزه و دانشگاه ما تلاش بکنیم، یعنی اینکه به علم و حوزههای مختلف علمی و مقولات علمی چگونه نگاه کنیم، از دید یک انسان لائیک یا یک انسان خداشناس؛ از دید انسان لائیک یا سکولار که در حقیقت جهانبینی غربی ست. اگر جهان صانعی هم دارد و خداوند قدرتمندی است که در همه جا هست و حاضر و قادر و توانا هست، (و ان من شیء الا یسبح بحمده) و هیچ چیز در دنیا نیست هیچ شیئی نیست الا اینکه تسبیح خدا را میگوید و حمد خدا را میگوید این جهان بینی اسلامی است.
ولی غربی ها یا دیدگاه غربی این را نمی گوید. به وجود آمدن جهان را براساس یک اتفاق میداند، براساس یک تصادف میداند. و میگوید اگر دینی هم هست اگر خدایی هم هست ربطی به انسان ندارد. وآنها اومانیسم محورشان است. و در جهان اسلام، محوریت اعتقادی خدا محوری است. اونجا انسان محوری است اینجا خدا محوری، نه اینکه به انسان به لحاظ انسانیت انسان نگاه بکنند انسان را هم یک حیوانی میدانند. به تعبیر ارسطو که حالا قدیمیترین آنهاست، حیوان ناطق! خیلی که خواسته به انسان لطف بکند گفته حیوان ناطق! و یا در تعابیر جدید انسان حیوانی ابزار ساز. به هر حال یک موجودی است مثل بقیه موجودات و تا زندگی میکند باید آزاد باشد به حدی که به آزادی دیگران لطمه نزند.
و در لذت جویی فردی هرچه بیشتر لذت ببرد از این دنیا به اهداف خلقت (حالا به خلقت که معتقد نیستند در این جهان بینی معتقدند در اثر تصادفی شده این). غایت زندگی لذت هرچه بیشتر بردن است.
در جهان بینی اسلامی غایت زندگی خداگونه شدن هست. و می بینید یک تفاوت عمده بین این دوتا جهان بینی هست. یک خداشناس به موضوعات علمی که نگاه میکند، از دید خداشناسانه نگاه بکند، آنوقت به آنجا میرسیم که ما، هم جامعهشناسی اسلامی داریم، هم روانشناسی اسلامی داریم، هم فیزیک اسلامی داریم، هم زیستشناسی اسلامی داریم.
ممکن است بلافاصله بعضیها که این را میشنوند بگویند که یعنی چه که فیزیک اسلامی، ریاضی اسلامی؟ آیا در ریاضی اسلامی دو دوتا پنج تا میشود؟ نه همان چهارتا میشود، اما بستگی دارد که چگونه ما به این پدیده فیزیکی نگاه بکنیم، آیا از دید یک انسان متأله خداشناس نگاه بکنیم یا یک انسان لائیک. متاسفانه نوع جهان بینی حاکم بر دانشگاههای ما به تبعیت از آنچه که از زمان دارالفنون شده (که بنده قبلا عرض کردم) نوع جهان بینی مادی است یعنی یک چیزی را که هنوز (تا همین حالا که بنده خدمت شما عرض میکنم و بیگانه نیستم نسبت به علوم جدیده) اثبات نشده فرضیه تکامل این چیزی است که خوب، بسیاری از متخصصین تاریخ علم و یا متخصصین بیولوژی به آن باور ندارند.
بر اساس آنچه که داروین میگوید. ولی این مثل یک کتاب وحی میماند برای آنها. استادی را آقای دکتر سید حسین نصر مثال میزند، در مقالهای که دارد و این مقاله در روزنامه اطلاعات چاپ شد؛ میگوید این استاد در دانشگاههای آمریکا درس میداد اثبات کرد که فرضیه داروین درست نیست بنا به دلایل مختلف از جمله آورده که، ما همین در خیابانهای نیویورک که راه میرویم تعداد زیادی آدمها را میبینیم با جمجمه های هایدلبرگ و ناندرتال. چون در فرضیه داروین حلقه رابط بین میمون و انسان مثلا جمجمه هایی است که فرض کنید در هایدلبرگ آلمان پیدا کردند میگوید ماهم که در خیابانهای نیویورک که راه میریم تعداد زیادی از آدمها را میبینیم که همان جمجمههای هایدلبرگ را دارند. و این آدم را از دانشگاهی که درس میداده حالا هاروارد بوده یا هرکجای دیگر چون آقای دکتر نصر در هاروارد بوده اخراجش کردند و دیگر هیچ جای دیگری راهش نمیدهند، برای اینکه گویی مثل اینکه به یک حرفی که برای آنها وحی منزل هست، اعتقاد ندارد.
آنها به سکولاریزم شان اینچنین جزمی چسبیدهاند واین جهان بینی را ترویج میکنند، با همان جهان بینی کتابهای جامعه شناسی ما تدریس میشود. و ما باید نه تنها در علوم اسلامی یک تحول اساسی ایجاد بکنیم و از این تطرق است که همسانی و یا تقریب فکری بین حوزه و دانشگاه ایجاد میشود. اگر این زمینه ها فراهم شد، دیگر خیلی ما نگران این نیستیم که ممکن است بعضی از سازمانهایی که در این جهت تشکیل شده کار خودشان را خوب انجام بدهند یا ندهند.
باید به لحاظ اعتقادی دانشگاه ما حوزوی بشود، به لحاظ روزآمدی حوزههای ما مثل دانشگاهها روزآمد بشوند. اگر این هر دو شد اونوقت وحدت دانشگاه و حوزه اتفاق می افتد و بسیاری از محسناتی که حوزه دارد، دانشگاه بیاموزد. یعنی اینکه کسی که سال سوم یک رشتهای در فلان دانشکده درس میخواند به سال دومش و سال دومش به سال اولش درس بدهد. و اینکه یک کسی در حوزه پنجاه سال که درس خواند میگوید من طلبهام یک کسی در دانشگاه سه سال درس میخواند، چهارسال که درس میخواند، یک لیسانس میگیرد، میگوید من فارغ التحصیل شدم. هیچ کس درحوزه فارغ التحصیل نمی شود، اما در دانشگاه اگر کسی فوق دیپلم بگیرد، فارغ التحصیل شده.
این دیدگاههای غیر علمی و اون دیدگاههای غیر اعتقادی و غیر قابل انطباق با مبانی اسلامی و الهی اگر اصلاح شد وحدت حوزه و دانشگاه به صورت پایهای شکل میگیرد. امیدواریم در این جهت ما بتوانیم خدمتی بکنیم.
- آقای دکتر راجع به موضوع حجاب و عفاف که دغدغه خیلی از متدینین کشورمون هست میخواهیم صحبت کنیم، مصوبه عفاف و حجاب به عنوان یکی از مصوبات بسیار مهم و راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی و در واقع جامعترین سند موجود در این زمنیه در کشور هست که عقبه کارشناسی محکم و متینی دارد، سال 1384 به تصویب رسیده، متولی اصلی اجرای این قانون دستگاههای دولتی هستند. این موضوع در دولت شما از چه جایگاهی برخوردار است و برای اینکه این سند یا این مصوبه به طور کامل اجرا بشود آیا برنامه هایی دارید یانه ؟
حجاب از مسلمات احکام اسلامی است. در قران کریم به اون تصریح شده و همه مذاهب اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند. یک کشوری که با حکومت اسلامی اداره می شود نمی تواند نسبت به این حکم مهم اسلام بی تفاوت باشد و همونطور که شما اشاره کردید بنده خوب عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی را دارم و همینطور که فرمودید یک مصوبه جامع و همه سو نگرانهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم که حکم قانون را دارد ولی متاسفانه اجرا نمی شود.
و بنده متعهدم به اینکه اونرو اجرا کنم و اصلا اگر چنین قانونی هم نداشتیم وظیفه حکومت اسلامی این است که احکام اسلامی را اجرا بکند. اونهم این حکم بسیار مهم اجتماعی. و لذا موضوع حجاب و ضرورت پرداختن دولت به این امر از اموری است که در ذمه دولتی است که انشاءالله تشکیل خواهیم داد.
- آقای دکتر ولایتی، بند اول اصل سوم قانون اساسی، دولت را موظف به ایجاد محیط مساعد بر رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان تقوا و مبارزه با همه مظاهر فساد و تباهی کرده، این اصل از قانون اساسی در کنار وظایف دیگری که حدودا چهل وظیفه در قانون اساسی برای دولت تعیین شده را چگونه میخواهید در دولتتان اجرا کنید؟
شعار دولتی که بنده انشاءالله تشکیل خواهم داد، اخلاق گرایی و ثبات مدیریتی است. ما امیدواریم که سلوک ما به عنوان قوه مجریه بین خودمون، بین اعضای دولت، و با قوای دیگر، قوه مقننه و قوه قضائیه، طوری باشد که مردم توقع دارند. متاسفانه در طی سالهای اخیر اینطور نبوده و مردم شاهد بعضی بی اخلاقیها در روابط بین قوا و در روابط بعضی از مسئولین بودهاند که این مردم ما را که اصالتاً اخلاقی هستند و طرفدار ارزشهای اخلاقی هستند رنج میدهد.
توقع اونها از مسئولانشان این است که اونها الگو باشند و با رفتار خودشان مروج اخلاق باشند. اگر چنین چیزی در کشور توسط مسئولین اجرایی و کسانی که منتخب مردم هستند صورت نگیرد، یعنی در حقیقت اینها به تعهدات خودشان در زمان انتخاب شدن، در مقابل مردم عمل نکرده اند. مردم توقعشان این است که کسی که رئیس جمهور می شود، کسی که وزیر دولت جمهوری اسلامی است، کسی که نماینده مجلس هست، اینها در رفتارشان سلوک اسلامی و اخلاقی منطبق بر ارزشهای دینی و ملی داشته باشند.
- با این پاسخی که حضرتعالی دادید ظاهرا در انتخاب همکارانتون در دولت آینده دقت بالایی خواهید داشت به خصوص در حوزه مسائل فرهنگی. معیارهایی که شما دارید در انتخاب وزرا و مسئولان فرهنگی چیست ؟
ببینید ما یک دولت متمم تشکیل خواهیم داد انشاءالله، این عنوانی است که انتخاب کردیم. متمم در حقیقت متمم ملت است، ملت اصل است و ما فرع بر ملت هستیم. و در عین حال حروف تشکیل دهنده این کلمه هر کدام حرف اول یکی از شاخصهایی است که در دولت آینده ما اون رو مدنظر داریم و به اون متعهدیم.
اول اینکه همکاران ما باید افراد متدین باشند. یعنی دین محور و دین باور باشند. دیگر اینکه باید صاحب تجربه باشند و نقطه سوم اینکه متخصص باشند و نکته چهارم اینکه معتدل باشند. یعنی اهل افراط و تفریط نباشند و نقطه اخیر اینکه مشورت پذیر باشند. یعنی خودشان را عقل کل ندانند و از اصحاب تجربه و کسانی که در هر حوزهای صاحب نظر هستند، کسب نظر بکنند و مشورت بکنند.
بنابراین ملاحظه میفرمایید که شاخص اول در انتخاب همکاران در دولت آینده خداترسی و خدا محوری و تدین هست که اعم از اخلاق هست. اخلاقی که مبتنی بر اعتقاد است.
- شاید این آخرین سئوال ما باشد که از محضر حضرتعالی میپرسم. یکی از شاخصهای جوامع فرهنگی میزان مطالعه و اقبال مردم به کتاب و کتابخوانی است. شما که آثار قلمی فراوانی هم دارید برای اینکه سرانه مطالعه را که در این زمینه آمارهای متعددی هم میدهند دستگاههای مختلف، برای رشد این سرانه چه برنامه هایی در دولت خودتان دارید؟
تا آنجا که مربوط به دولت می شود باید تسهیلات لازم را برای تالیف کتاب، چاپ کتاب و انتشارش فراهم بکنیم.
- آقای دکتر از منظر نویسنده میفرمایید؟
بالاخره از منظر یک شهروندی که اهل فرهنگ است و با فرهنگ آشناست و صاحب تالیفاتی هم هست. باید کاغذ اگر گران است دولت یکی از چیزهایی که سوبسید می دهد کاغذ باشد. کاغذ ارزان در اختیار ناشرین بگذارد تا اینها برایشان مقرون به صرفه باشد تا چاپ کتاب بکنند. یک کسی میآید سرمایه گذاری می کند یک شرکت انتشاراتی درست میکند و میدانیم اینجور کارها سودی ندارد. حداقلش این است که بتواند هزینهی این شرکت انتشاراتی را در بیاورد و کتاب چاپ بکند. تا یک شرکت انتشاراتی هم نباشد کسانی که میخواهند کتاب تالیف بکنند، تالیفاتشان زمین میماند و به بازار عرضه نمیشود و عملا اونها هم نمیتوانند دست به قلم ببرند.
ملاحظه بفرمایید یک سلسله ایست بهم پیوسته که از مولف شروع میشود تا به انتشاراتی میرسد تا به کتابفروشی ها. و اگر دولت مراقبت نکند از این امر بسیار حساس، باید عرض بکنیم که موضوع چاپ کتاب، انتشارکتاب دچار مشکل می شود و اگر کتابی چاپ نشود یا به زحمت چاپ بشود دیگر ما چه توقعی داریم که مردممان کتابخوان بشوند یا میزان کتابخوانی خود را بیشتر بکنند. اصلا معیار پیشرفت هر کشوری به لحاظ فرهنگ و تمدن، میزان وقتی است که مردم برای کتاب خواندن میگذارند، برای مطالعه میگذارند حالا یا کتاب یا مقاله یا چیز دیگر.
- و شرطش هم این است که قدرت اقتصادی برای خرید کتاب داشته باشند.
حتما، یعنی کار فرهنگی کردن، کار انتشاراتی کردن سودآور نیست، بسیاری از اوقات زیان آور است و دولت باید از این نشر کتاب و امر کتاب فروشی و امر تاسیس کتابخانهها و توسعه و ترویج کتابخانهها به طوری که در هر مدرسهای یک کتابخانه باشد، در هر روستایی در داخل مسجدش یک کتابخانه باشد، در هر شهری در هر شهرستانی به اندازه کافی کتابخانه باشد، که افراد بتوانند مراجعه بکنند و کتاب در دسترس داشته باشند. خود تضمین خرید کتاب به یک تعداد قابل ملاحظه از انتشاراتیها کمک میکند به بقای آنها و ادامه حیاتشان برای اینکه بتوانند به کار انتشاراتی خودشان ادامه بدهند.
- متشکریم در آخر گفتگو اگر صحبتی با مردم شریفمون به خصوص شنوندگان رادیو معارف دارید برای دعوتشون در پای صندوقهای رای در 24 خردادماه بفرمایید.
بالاخره این یک وظیفهی شرعی همه ماست. وظیفه شرعی و ملی که در تعیین سرنوشت خودمان مشارکت بکنیم و گام اول و مهم مشارکت در سرنوشت خود، شرکت در انتخابات است. حالا انتخابات ریاست جمهوری به عنوان یک انتخاب بسیار مهم و حساس. و اینکه همه ما دقت بکنیم که به کسی رای بدهیم که آرمانهای جمهوری اسلامی ایران، آرمانهای حضرت امام، دیدگاههای مقام معظم رهبری، قانون اساسی، مصوبات مجلس شورای اسلامی و همه اون قوانین و قواعدی که گذاشته شده، و اجرا کردن سند چشم انداز به اینها پایبند باشد و به اینکه ایران در همه حوزهها، از جمله در حوزه فرهنگی، در سال 1404 سرآمد کشورهای منطقه باشد.
- انشاءالله. آقای دکتر ولایتی از حضورتان در برنامه چهره به چهره بسیار سپاسگزارم و از فرصتی که برای پاسخ دادن به سئوالات ما گذاشتید.
از شما هم تشکر میکنم./9191/د101/ن
ارسال نظرات