به مناسبت سالروز میلاد حضرت اباالفضل؛
ویژه نامه اینترنتی «عباس» منتشر شد
خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه اینترنتی «عباس» به مناسبت سالروز میلاد حضرت اباالفضل(ع) در پایگاه اطلاعرسانی ذیطوی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه نامه اینترنتی «عباس» شامل مطالب خواندنی و مقالات در پایگاه اینترنتی ذی طوی منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به موضوعاتی همچون عباس میراثدار پدر و نیاکان، کنیهها و القاب حضرت عباس(ع)، فضایل و اوصاف حضرت عباس(ع)، پرچم دار امام حسین(ع)، عباس(ع) فدایی ولایت، سقای کربلا، پرچم دار رادمردی، نگاهی به رجزهای حضرت عباس(ع) و نگاهی به شخصیت و عملکرد حضرت عباس(ع) قبل از کربلا اشاره کرد.
فضایل و اوصاف حضرت عباس(ع)
در این مقاله از ویژهنامه برخی از فضایل و اوصاف قمر بنیهاشم(ع) آمده که به این شرح است:
حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در روز چهارم شعبان سال 26 هجری قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب قنداقه او را در بغل گرفت و پس از خواندن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ، نام او را عباس گذارد، مادر بافضیلتش فاطمه معروف به «ام البنین» دختر حزام بن خالد کلابی بود.
واژه «عباس» از نظر لغوی به معنای «بسیار ترش رو» است و یا به معنای شیری که شیران دیگر از او فرار کنند، انتخاب این نام نشاندهنده توان، قدرت، شجاعت و صلابت آن بزرگوار است، از این رو مورخان نوشتهاند «سماه امیرالمومنین علیه السلام بالعباس لعلمه بشجاعته وسطوته و صولته وعبوسته فی قتال الاعداء وفی مقابلة الخصماء؛ علی علیه السلام او را به این خاطر عباس نامید که به شجاعت، قدرت، صلابت و شهامت او در جنگ با دشمنان و در رویارویی با جنگجویان آگاهی داشت».
گاهی هم حضرت امیر علیه السلام قنداقه عباس را میگرفت، آستین او را بالا می زد و بازوانش را میبوسید و گریه میکرد و میفرمود: «دستهای او در راه یاری برادرش حسین قطع میشود».
طاعت و بندگی
آنچه بیشتر از چهره حضرت عباس در ذهنها به تصویر کشیده شده و زبانها گویای آن است شجاعت اوست و حال آنکه قبل از همه چیز آن حضرت یک بنده سراپا تسلیم الهی است، و تمام عظمتها و ارزشهای او زیر سایه همین بندگی و اطاعت محض الهی قرار دارد.
بنده صالح خدا: امام صادق علیه السلام این لقب گرانسنگ را به او داد، چنان که در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم «السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله؛ سلام بر تو ای بنده صالح و فرمانبر خدا».
آثار سجده بر پیشانی: قرآن یکی از نشانههای بندگان مخلص خدا را آثار سجده در پیشانی آنها میداند، «سیماهم فی وجوههم من اثر السجود؛ نشانههای آنها در صورتهایشان بر اثر سجدههای زیاد در پیشگاه الهی نمایان است» و حضرت عباس این گونه بود، در تاریخ میخوانیم «وبین عینیه اثر السجود؛ در پیشانی و بین چشمان او اثر سجده نمایان بود».
نقل شده که روی قاتل عباس که از طایفه «بنی دارم» بود، سیاه شده بود، علت را از او پرسیدند، گفت: «من مردی را که در وسط پیشانی او اثر سجده بود کشتم که نامش عباس بود» و جعفر نقدی درباره او چنین می گوید: «و هو من عظماء اهل البیت علما وورعا ونسکا وعبادة؛ او از بزرگان اهل بیت است از نظر دانش و پارسایی و نیایش و عبادت».
این ویژگی عباس برای تمامی شیعیان درس بزرگی است تا بندگی خدا را در رأس همه کارهای خود قرار دهند و راز و نیاز و عبادتهای شبانه و سجدههای طولانی برای خدا را در زندگی خویش هرگز فراموش نکنند.
ولایت مداری و امام شناسی
از ویژگیهای مهم حضرت عباس امام شناسی و اطاعت مطلق از امامان خویش بود.
پس از شهادت پدر بزرگوارش امام علی علیه السلام ودایع امامت و مقام ولایت تامه به امام حسن مجتبی علیه السلام سپرده شد، عباس با جان و دل، فرمانبردار و مطیع بی چون و چرای برادر و امام خود بود، وقتی امام حسن علیه السلام مجبور شد با معاویه صلح کند و مورد طعن و شماتت «یا مذل المؤمنین؛ ای خوارکننده مؤمنان» قرار گیرد، حضرت عباس بیش از پیش همراه و در رکاب امام خویش بود و با شمشیر برهنه همچون یک سرباز جانباز از برادر و امام خویش محافظت میکرد، در مراسم تشییع آن حضرت که جنازه را تیرباران کردند، بر حضرت عباس خیلی گران آمد و اگر دستور امام و برادرش حضرت حسین علیه السلام نبود، از یکایک آنان انتقام میگرفت.
بعد از شهادت امام حسن علیه السلام همواره در خدمت امامش، حضرت حسین بن علی علیهما السلام بود، درباره ولایتمداری و امام شناسی حضرت عباس در زیارتنامه آن حضرت که از سخنان امام صادق علیه السلام است چنین میخوانیم: «المطیع لله ولرسوله ولامیرالمؤمنین والحسن والحسین صلی الله علیهم؛ سلام بر تو ای بنده صالح و مطیع خدا و رسولش و پیرو امیرمؤمنان و حسن و حسین که درود خدا بر آنان باد».
هنگام خروج از مدینه امام حسین علیهالسلام ندا داد: «این اخی، این قمر بنی هاشم فاجابه العباس لبیک لبیک یا سیدی فقال له الامام علیهالسلام، قدم لی یا اخی جوادی فاتی العباس بالجواد الیه؛ کجاست برادرم، کجاست ماه بنیهاشم، پس عباس جواب داد، بله بله ای آقای من، آنگاه امام حسین علیه السلام فرمود: ای برادر، اسبم را حاضر کن، پس عباس اسب حضرت را حاضر کرد».
در عصر تاسوعا شمر با چهار هزار نفر وارد کربلا شد، یکی از نقشههای او برای کاستن از یاران امام حسین علیه السلام امان دادن به عباس و برادران او بود، وقتی حضرت عباس شنید که شمر اماننامه آورده، اصلا به او اعتنا نکرد و جواب او را نداد، تا اینکه امامش به او فرمان داد که جواب شمر را بگوید، عباس فرمود: «چه می گویی»، عرض کرد: «شما و برادرانت در امانید»، عباس غیرتمند سراسر وجودش آتش گرفت و فریاد او بلند شد: «تبت یداک و لعن ما جئت به من امانک یا عدو الله اتامرنا ان نترک اخانا وسیدنا الحسین بن فاطمة وندخل فی طاعة اللعناء واولاد اللعناء اتومننا وابن رسول الله لا امان له؛ دستهایت بریده باد و لعنت خدا بر آنچه که از اماننامه آوردهای، ای دشمن خدا، آیا دستور میدهی که ما برادرمان و آقایمان حسین علیهالسلام پسر فاطمه سلامالله علیه را رها کنیم و داخل اطاعت لعنت شدگان و فرزندان لعنت شدگان شویم، عجبا آیا به ما امان میدهی در حالی که فرزند رسول خدا، حسین بن علی در امان نیست».
این جملات حاکی از معرفت و عشق عمیق حضرت عباس به امام خویش حسین بن علی علیه السلام است، به این جهت است که مورخان نوشتهاند، عباس در کربلا به خاطر تعصبات قبیلهای و خانوادگی با دشمن نمیجنگید: « بل کان یعرف ان دین الله قائم بالحسین وهو عمود الدین، مجاهد عن دینالله وعن شریعة المصطفی وحامی عن ابن رسول الله وعن بنات الزهرا کما قال انی احامی ابدا عن دینی وعن امام صادق الیقین نجل النبی الطاهر الامین؛ بلکه همواره میشناخت که دین خدا به حسین علیه السلام پاینده است و او ستون دین است و برای دین خدا و شریعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جهاد و مبارزه میکند و بدین جهت، حضرت عباس با جان و دل از فرزند رسول خدا و از دختران زهرا حمایت و پشتیبانی کرد، چنان که خود فرمود: «به خدا اگر دست راستم را قطع کردید براستی همچنان از دینم حمایت میکنم و از امامی که یقین راستین دارد دفاع میکنم، آن امامی که پسر دختر پیامبر پاک و امین است».
از این جا به ویژگی سومی در وجود حضرت عباس پی میبریم و آن شناخت و معرفت آن جناب است.
بصیرت ژرف
بیشتر منحرفان از امامت و ولایت، ظاهر بین و ساده اندیشند، قرآن کریم درباره دنیاپرستان میفرماید: «یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا وهم عن الآخرة هم غافلون؛ آنان تنها ظاهری از زندگی دنیا را میدانند و از آخرت غافلند»، ولایتمداران باید ژرف اندیش و ژرف نگر باشند.
از امتیازات ویژه حضرت عباس، بصیرت نافذ و ژرف اندیشی خاصی بود که تمام خطوط جامعه و رگه\های کفر و نفاق را به خوبی میشناخت و ولایتمداران را نیز دقیقا شناسایی کرده بود، امام صادق علیه السلام درباره عمویش عباس می فرماید: «کان عمنا العباس نافذ البصیرة؛ عموی ما عباس دارای بصیرت ژرف بود».
در مقابل، یکی از کاستیهای عمر سعد که به دام یزید و ابن زیاد افتاد، نداشتن تیزبینی و بصیرت بود، ابن زیاد با بهره برداری از این کمبود فکری، فردی فرومایه و هزار چهره یعنی «شبث ربعی» را با او همراه ساخت تا او را توجیه کند، شبث کوشید به عمر سعد القا کند که حسین، کافر حربی است که قتلش واجب میشود و به همین جهت، قتل او در ماه حرام اشکالی ندارد.
ولایت مداری و ژرف اندیشی، از نیازهای شدید زمان ما برای تمام طبقات است، چرا که بصیرت ژرف و عمیقاندیشی سبب میشود خطوط فکری و سیاسی را به خوبی بشناسند و در موضع گیریها دقیقا بر خط صحیح و مستقیم امامت و ولایت سیر کنند.
شجاعت
از صفات بارز و برجسته حضرت عباس که همگان حتی غیرمسلمانان با آن آشنایی دارند، شجاعت و دلیری ایشان است، از آغاز امیرمؤمنان علیه السلام برای این موضوع سرمایه گذاری کرده بود، آنجا که به برادرش عقیل، که اطلاعات وسیعی از نسب قبایل عرب و تاریخ گذشته آن روز داشت، سفارش فرمود که از اقوام اصیل و شجاع عرب، همسری برای من انتخاب کن که زاده شجاعان و وارث دلاوری و شهامت باشد، زیرا میخواهم از این ازدواج، فرزند شجاع و دلیری به دنیا بیاید.
عقیل پس از بررسی و جستوجو «ام البنین کلابیه» را پیشنهاد کرد، که حضرت با او ازدواج کند، چرا که در جامعه آن روز شجاع تر و دلیرتر از اجداد و پدران او نبود.
از «حضرت ام البنین» چهار پسر رشید و قهرمان به نام عباس، عبدالله، عثمان و جعفر به دنیا آمدند، که بزرگ ترین و شجاع ترین آنها حضرت عباس بود.
استاد شهید مطهری می گوید: «آرزوی علی علیهالسلام در ازدواج با امالبنین در وجود مقدس حضرت ابوالفضل علیه السلام تحقق یافت».
به نمونههایی که شجاعت آن حضرت را میرساند اشاره میکنیم: درباره ویژگیهای حضرت عباس در تاریخ میخوانیم: «کالجبل العظیم وقلبه کالطود الجسیم لانه کان فارسا هماما وبطلا ضرغاما وکان جسورا علی الطعن والضرب فی میدان الکفار والحرب؛ عباس مانند کوهی بزرگ و قلبش بسان کوهی خشن و استوار بود؛ چرا که او جنگآوری بلند همت و سلحشوری شیرگون بود و در وارد کردن نیزه و ضربات بر دشمن در میدان نبرد با کفار جسور و بی باک بود».
در معالی السبطین چنین بیان شده است: «ولا یقاس بشجاعته الا شجاعة ابیه واخیه؛ شجاعت عباس با شجاعت پدرش علی علیهالسلام و برادرش امام حسین علیه السلام مقایسه میشود» و در ادامه میگوید: «در شجاعت عباس همین بس که وقتی دشمنان صدای او را میشنیدند رگهای بدنشان میلرزید و از ترس صولت و قدرت او، قلبهایشان از وحشت میتپید و پوست بدنشان جمع میشد، با توجه به این شجاعت و شهامت بود که ابنزیاد برای او اماننامه فرستاد و به خیال خام خود میخواست که او را از حسین علیهالسلام بگیرد».
همین شجاعت و قدرت او بود که پشتوانه محکمی برای امام حسین علیه السلام بود، هرچند تکیه امام حسین علیه السلام بر خداوند بود، اما وجود حضرت عباس که یک بنده خالص شجاع و توانمند خداوند بود در واقع یاری خدا از طریق اسباب طبیعی بود از این رو شهادت حضرت عباس سخت بر امام حسین علیه السلام اثر گذاشت و صریحا آنگاه که کنار بدن برادر آمد فرمود: «الآن انکسر ظهری وقلت حیلتی؛ اکنون کمرم شکست و راه چاره ام کم شد».
این سخنان از زبان معصومی صادر میشود که تعارف و زیادگویی و خلاف واقع در کلام و مرامشان راه ندارد و وقتی که عباس اجازه میدان خواست امام حسین علیه السلام فرمود: «اذا مضیت تفرق عسکری؛ هرگاه از دستم بروی سپاهم از هم میپاشد».
تاریخ نویسان نوشته اند: «لم یبق الحسین بعد ابی الفضل الا هیکلا شاخصا معری عن لوازم الحیاة؛ از امام حسین بعد از مرگ اباالفضل جز هیکلی و مشتی استخوان خالی از لوازم حیات و زندگی باقی نماند».
دشمنان هم سخت از مرگ عباس شاد شدند و جرأت و جسارت پیدا کردند و بر اصحاب و خیمههای امام حسین علیهالسلام حمله ور شدند، در تاریخ میخوانیم: «لما قتل العباس تدافعت الرجال علی اصحاب الحسین؛ هنگامی که عباس کشته شد، مردان دشمن از هر سو بر اصحاب امام حسین حمله ور شدند».
اعتراف دشمن به وفای عباس
هنگامی که وسایل غارت شده کربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگی بود، یزید و حاضران در مجلس دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده، ولی دستگیره آن سالم است، یزید پرسید: «این پرچم را چه کسی حمل میکرد» گفته شد: «عباس بن علی»، یزید از روی تعجب و تجلیل از آن پرچم سه بار برخاست و نشست و گفت: «انظروا الی هذا العلم فانه لم یسلم من الطعن والضرب الا مقبض الید التی تحمله؛ به این پرچم بنگرید، که بر اثر صدمات نیزه و زدن شمشیر جایی از آن سالم نمانده جز دستگیره آن که پرچمدار آن را با دست حمل میکرده است».
سالم ماندن دستگیره پرچم، نشان از آن دارد که پرچمدار تمام ضربات نیزه و شمشیر را که بر دستش وارد میشده تحمل می کرده ولی پرچم را رها نساخته است.
آنگاه یزید گفت: «ابیت اللعن یا عباس، هکذا یکون وفاء الاخ لاخیه؛ لعن و ناسزا را از خودت دور ساختی ای عباس و ناسزا زیبنده تو نیست، این چنین است رسم و معنای وفاداری برادر نسبت به برادرش».
آری، وفای حضرت عباس آن قدر فراوان و در حد اعلاست که پلیدترین دشمنان او هم نمیتوانند آن را انکار کنند.
وفا و فداکاری عباس در سخنان معصومین علیهم السلام
امام سجاد علیه السلام فرمود: «رحم الله عمی العباس فلقد آثر وابلی وفدی اخاه بنفسه حتی قطعت یداه؛ خداوند رحمت کند عمویم عباس را که حقیقتا ایثار و جانبازی نمود و جانش را فدای برادر کرد تا آنجا که دستهایش قطع شد».
امام صادق علیه السلام فرمود: «اشهد لقد نصحت لله ولرسوله ولاخیک فنعم الاخ المواسی؛ شهادت میدهم که تو برای خدا و رسولش و برادرت خیرخواهی کردی، پس تو چه نیکو برادر فداکار بودی».
امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به عمویش عباس می فرماید: «السلام علی ابی الفضل العباس المواسی اخاه بنفسه؛ سلام بر ابوالفضل العباس که با جان خویش با برادر همدردی و برای او فداکاری کرد».
ویژه نامه اینترنتی «عباس» به مناسبت سالروز میلاد حضرت اباالفضل(ع) در پایگاه اطلاعرسانی ذیطوی منتشر شده است و علاقهمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی http://www.zitova.ir/ مراجعه کنند./907/ت302/پ
ارسال نظرات