۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۳
کد خبر: ۱۷۲۲۷۰

ادیان باستانی ایران، یکی دیگر از سرچشمه‌های تصوف

خبرگزاری رسا ـ مساله خانقاه و لنگر‌نشینی صوفیان و ارتزاق از هدایا و اوقاف و نذورات مردمی و گاهی گدائی کردن در میان برخی متصوفه، به احتمالی باید تحت تأثیر آیین طایفه‌هایی از ایران باستان بوده باشد که در تصوف اثر گذار بوده است.
حجت الاسلام محمد رضا لايقي پژوهشگر و کارشناس عرصه تصوف
در نوشتار‌های گذشته، نشان دادیم که علی رغم آن که برخی جریانات کوشیده‌اند متاع تصوف را محصول طبیعی قرآن و سنت اسلامی معرفی کنند،‌ به تصریح بسیاری از محققان و صاحب نظران عرصه تصوف پژوهی، منابع دیگری نیز در پرورش تصوف و شکل دهی منظومه معرفتی آن نقش داشته‌اند که در کنار برداشت ناصحیح از برخی مفاهیم ارزشی دینی هم‌چون صبر، توکل و...، دخالت فکری و فرهنگی آیین‌های هندی و مسیحیت نیز اثر گذارند.
 
در این نوشتار بر آنیم که برخی دیگر از حوزه‌های فکری غیر اسلامی را که بر تصوف مؤثر بوده‌اند، بر اساس منابع این عرصه، معرفی نماییم.
 
ادیان و فرهنگ ایرانی
به گفته صاحب نظران، یکی دیگر از سرچشمه‌های تصوف را باید افکار و آداب و رسوم ایرانیان باستان که پس از مسلمان شدن آن‌ها هنوز در میان بخشی از جامعه وجود داشت، دانست.
 
هر چند امروزه حجم وسیعی از پژوهش‌ها و تألیفات، از سوی محققان برجسته غرب و شرق در زمینه تاریخ فلسفه و مکاتب فکری در فرهنگ‌های مختلف به عمل آمده است،‌ ولی هنوز مکتب فلسفی اشراقی ایران، در هاله‌ای از بی‌توجهی قرار دارد و آن‌چنان که باید، شناسانده نشده است. «ولی قدر مسلم این است که ایرانیان در قدیم از یک مشرب مخصوص فلسفی که ما آن را فلسفه اشراق ایرانی می‌نامیم برخوردار بوده‌اند...». (تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، عباسعلی عمید زنجانی ص 52)
 
این فلسفه خاص اشراقی بر دیگر فرهنگ‌ها نیز تأثیر گذاری کرده است؛ چنان که نو افلاطونیان بی‌شک در اعتقادات خود متأثر از این مکتب بوده‌اند و چنان که گفته‌اند، "«فلوطن» پیشوا و بنیان گذار فلسفه افلاطونیان جدید، ضمن مسافرتی که به ایران نموده، با مکتب فلسفی فلاسفه اشراقیون ایرانی آشنائی کامل یافته." (همان).
 
پس از اسلام نیز این مکتب بی‌شک بر جنبه‌های نظری تصوف تأثیر گذاری داشته است. اما گذشته از تأثیر مکتب حکیمان پارس بر تصوف، باید از تأثیر آداب و عقاید ادیان خود ساخته و غیر رسمی ایران باستان بر این پدیده سخن گفت.
 
این ادیان به عنوان بدعت «اهر موکی» و بد کیشی «اکدینی» از دوران ساسانی برای دنیای اسلام به یادگار مانده و بر تصوف تأثیر می‌نهند. در این میان به عنوان نمونه می‌توان آیین «مندائی» را نام برد. چنان‌که زرینکوب تصریح می‌کند: «در بین عقاید و مذاهب موجود در ایران ساسانی که ممکن است در قرون نخستین اسلامی تأثیری هم در تصوف مسلمین کرده باشد، آئین مندائی(صبی) اهمیت خاص دارد.» (عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران ص 11)
 
بنا به گفته زرینکوب، بقایای این قوم هنوز در خوزستان و در جنوب عراق باقی است. (برای اطلاع مختصر از تاریخ و عقاید مندائیان ن ک: عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران ص 13- 11 نیز ن ک: سعید نفیسی، سرچشمه تصوف در ایران ص 63 به بعد)
 
مندائیان در ابتدای اسلام به "مغتسله" مشهور بوده‌اند. این نام گذاری به دلیل اهمیت ویژه‌ایست که پیروان این آئین به آب جاری و شست و شو و غسل کردن که همان تعمید در نزد مسیحیان می‌باشد، می‌دهند. (ن ک: سعید نفیسی، سرچشمه تصوف در ایران ص 65)
 
آنان محل و خانه مخصوصی برای اجرای مراسم تعمید خود دارند که «مندی» نامیده می‌شود. این مسئله را می‌توان الهام بخش صوفیان مسلمان برای گرایش به خانقاه و انجام مراسم صوفیانه در آن دانست.
 
دیگر آئین ایران باستان که در تصوف اثر گذار بوده است را باید آئین «مانی» دانست که در زمان سلطنت شاپور اول، در سال 240 میلادی توسط مانی بابلی ظهور کرد و مخلوطی از آئین زرتشت و مسیحیت و تعلیمات بودا و... بود. مانی اگر چه پدرش از مندائیان بود، ولی خودش آن فرقه را ترک کرد و خویشتن را «فارقلیط یا موعود مسیح» اعلام کرد. (منبع پیشین ص 13)
 
او خویشتن را آخرین حواری عیسی و وسیله انتقال حقایق آسمانی می‌شمرد. (سعید نفیسی، سرچشمه تصوف در ایران ص 84)
 
زهد فوق العاده و ریاضت‌های سخت که حتی در میان طبقه‌ای از مانویان با عنوان صدیقان به ترک ازدواج و اجتناب افراط‌گون از خوردن و آشامیدن و پاره‌ای دیگر از لذایذ و تمتعات و هرگونه اشتغال دنیوی منجر می‌گشته است را باید در زهدورزی منحرفی که برخی صوفیان در جامعه اسلامی بدان مبتلا گشتند، اثر گذار دید.
 
از سوی دیگر، همین صدیقان در صومعه‌های مانوی سکونت کرده و از راه نذوراتی که از سوی مردم به آن‌ها داده می‌شده است، زندگی می‌کردند و اگر از این راه چیزی عایدشان نمی‌شد، به دریوزگی می‌پرداختند. (زرینکوب، جستجو در تصوف ایران ص 14)
 
مسئله خانقاه و لنگر‌نشینی صوفیان و ارتزاق از هدایا و اوقاف و نذورات مردمی و گاه گدائی کردن در میان برخی متصوفه، به احتمالی باید تحت تأثیر چنین طایفه‌هایی بوده باشد.
 
توجه به مسافرت دائم، علاقه به سماع و موسیقی و هم‌چنین توجه به شعر و سرود از مواردیست که میان آداب و عقاید آن‌ها، با آداب و آراء صوفیان نزدیکی نشان می‌دهد. هم‌چنان که مواردی از قبیل تجرد، عشق بازی با امردان که در میان صوفیان به شاهد بازی شهرت داشته است و گرفتن عشریه که تا امروز نیز در میان برخی فرقه‌های دراویش متداول است، از آداب مانویان گفته شده که در تصوف نیز راه یافته است. (نگر: عباسعلی عمید زنجانی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، ص 55)
 
«پاره‌ای عقاید منسوب به آن‌ها مثل اجتناب از ساختن خانه، احتراز از کسب و کار و تحقیر نسبت به متاع دنیوی، حکایت از قرابت عقاید مانویه دارد، با تعالیم صوفیه.» (زرینکوب، جستجو در تصوف ایران ص 15)
 
 به هر روی پس از مدتی مانی به دستور پادشاه ایران کشته شد و اتباع او که تحت پیگرد قرار گرفته بودند، در نقاط مختلف زندگی مرتاض‌گونه سیاحانه‌ای را در پیش گرفتند. اینان پس از اسلام نیز در میان مسلمانان پیدا شدند.
 
میزان آن‌ها و نفوذ‌شان در زمان عباسیان، آن‌چنان زیاد می‌شود که خطر بزرگی برای عقاید مسلمین به شمار می‌روند و به دستور مهدی عباسی، تحت تعقیب قرار می‌گیرند. برخی از آن‌ها کشته و برخی دیگر با پنهان کردن عقاید خود در قالب‌های دیگری به حیات خویش ادامه می‌دهند.
 
قسمت عمده افکار و آداب مانویت به توسط مانویین فراری در کادر نوبنیاد تصوف که در آن زمان در میان مسلمین پیدا شده بود، ماهرانه به کار می‌رود. (نگر: عباسعلی عمید زنجانی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، ص 55). (برای اطلاع دقیق‌تر از تاریخ و جغرافیای مانویت بنگرید: سعید نفیسی، سرچشمه تصوف در ایران ص 81 به بعد)
 
در نوشتار بعد، به تأثیر مهم‌ترین آئین ایران باستان، یعنی آئین زرتشت بر تصوف اسلامی خواهیم پرداخت.
 
کارشناس ارشد تصوف؛
حجت الاسلام محمدرضا لایقی
/925/702/ر
ارسال نظرات