تاریخ آموزش و مراکز آموزشی در تمدن اسلامی(3)

بخش پایانی
آنچنان که در دومقاله قبل گذشت، آموزش و مراکز آموزشی در جهان اسلام سیر رو به رشد را از مساجد شروع کردند و با ارتقاء به بیت الحکمة و سپس دارالعلم، به مدارس رسیدند. این مدارس در تمام پهنه مکانی جهان اسلام،حضور داشتند و مراکزی مانند دانشگاههای امروزی،محسوب میشدند.
نظامیهها اوج مدارس اسلامی
در جهان اسلام، در این دوره(مقارن با حکومت سلاجقه) مدارس بسیاری وجود داشت که هر کدام با مسلک و مرام و شیوه خاصی در سپهر مذهبی خاص، به تربیت شاگردانی اختصاص داشت؛ اما برای اولین بار با تأسیس نظامیه توسط خواجه نظام الملک طوسی -وزیر مشهور سلاجق- بود که پایه مدارس زنجیرهای در جهان اسلام نهاده شد. سبکی که امروزه نیز در مدارس علمیه شیعه و سنی هنوز پا برجاست.
«مدارس و مراکز علمی که به دستور خواجه در سرزمینهای شرقی اسلامی و قلمرو سلجوقیان تأسیس گردیده، ظاهرا بر دو گونه بوده است: یکی مراکزی که در حکم مدارس ابتدائی و متوسطه این زمان بوده است و عموما در شهرهای کوچک و قراء پر جمعیت دایر گردیده است، دیگر مدارس بزرگی که به منزله دانشگاهها و مراکز تعلیمات عالیه امروزی بوده و با امکانات وسیع و تشکیلات گستردهتری تأسیس شد و به سبب انتساب به نظام الملک به عنوان نظامیه مشهور گردید.
طرح تأسیس این مدارس را خواجه در نخستین سالهای وزارت خود در دوران پادشاهی آلب ارسلان(455-465ه.ق) به مورد اجرا در آورد. "حافظ ابرو" مولف زبدة التواریخ در اینباره مینویسد: روزی سلطان آلب ارسلان به نیشابور در آمد.
مجلسی از فقهاء بر در مسجد ایستاده بودند، سلطان فرمود که اینها چه کسانند؟ نظام الملک گفت اینها علماءاند... نظام الملک عرضه داشت که اگر اجازت بود، در هر شهری موضعی بنا نهند که آن جماعت در آن نشینند و از برای ایشان وظیفه مقرر کنند تا ایشان به فراغت به تحصیل مشغول توانند بود و دعای دوام دولت سلطان گویند! سلطان اجازه فرمود و نظام الملک به اطراف نوشت به بنیاد مدارس و چنین گویند که هفتاد مدرسه در آن سال از مال سلطان ساختند».(مدارس نظامیه و تأثیرات علمی و اجتماعی آن ص69)
تعداد دقیق نظامیهها مشخص نیست، اما در خلال سخنان مورخان میتوان به این موارد اشاره کرد: نظامیه بغداد، بلخ، نیشابور، اصفهان، بصره، مرو، آمل، موصل، طوس.
مدارس نظامیه دانشمندان بسیاری را به جهان علم تقدیم نمود که برای نمونه نظامیه بغداد در دوران سیصد ساله فعالیت خود، دانشمندان بسیاری را پروراند که تعداد آنان سر به صدها نفر میزند. از جمله این افراد میتوان از سعدی شیرازی شاعر بزرگ پارسی یاد کرد که خود در باب تحصیلش در نظامیه میگوید:
مرا در نظامیه ادرار(شهریه) بود شب و روز تمرین و تکرار بود(بوستان)
با افول خورشید عالم تاب تمدن اسلامی به دلیل مشکلات داخلی در جهان اسلام، اختلافات مذهبی و هجومهای خارجی به خصوص حمله مغلان به جهان اسلام، مدارس و مراکز علمی هم دچار زوال و انحطاط گشت. هر چند این زوال و انحطاط پس از حملات مغولان و تیمور لنگ، با مساعی افرادی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، بانی رصد خانه مراغه -که مرکز علمی کامل و پیشرفتهای بود- تا حدی جبران شد، اما دیگر هیچگاه به دوران اوج و شکوفایی خود باز نگشت.
مدارس و مراکز علمی در جهان اسلام، پس از دوران شکوفایی به صورت محدودتری به فعالیت خود ادامه دادند تا در دوران جدید، با تأسیس مدارس مدرن که دارای برنامههایی بر گرفته ازغرب بودند، فقط محدود به حوزهها و مدارس علوم دینی شدند.
آسیب شناسی و دلایل این جایگزینی، خود بحثی مفصل و لازم است که در محدوده این مقاله نیست و مجالی فراختر میطلبد؛ اما میتوان علة العلل و هسته مرکزی آن را "سکولاریزاسیون" دانست.
یک مقایسه
اینک که سخن از چیرگی سبک تعلیم و تعلم غربی بر مدارس و مراکز علمی قدیم رفت، خوب است که به مقایسه مراکز علمی در دوران زرین تمدن اسلامی و مدارس اروپا در قرون تاریک وسطی بپردازیم.
به طور قطع خانم "زیگرید هونکه" به بهترین وجه این تفاوتها را برشمرده است: «آیا اهمیت آن احتیاج به بیان دارد؟ ظاهرا آری، وقتی انسان به اروپای مرکزی در قرنهای 9 و10 و 11 و 12 میلادی با حداقل 95 درصد بیسواد فکر میکند. هنگامی که "کارل کبیر" سر پیری به خود زحمت میدهد که این هنر مشکل و کمیاب، یعنی نوشتن را بیاموزد، در همان زمان و حتی صد سال بعد هم اشراف اروپا افتخار میکردند که نوشتن نمیدانند و در دیرها فقط چند نفر راهبان بلد بودند که قلم به دست گیرند.
پیش میآمد که در تمام بخش دیر "سنت گان" در حدود(1291 م) حتی یک رهبان هم نوشتن بلد نبود. در همین زمان در هزاران هزار مدرسه اسلامی در شهرها و دهات، پسران و دختران از شش تا یازده ساله روی فرشهای کوچکشان زانو میزدند و با مرکب متمایل به قهوهای، حروف و اعداد را روی لوحهای تختهای آغشته به موم نقش میکردند تا قدم به قدم به سوی دستور زبان و صرف و نحو آن به جلو میرفتند».(فرهنگ اسلام در اروپا ص399)
خانم هونکه سپس با اشاره به نقش محوری قرآن در تعلیم و تعلم اسلامی ادامه میدهد: «اینجاست که دوباره بین شرق و غرب درهای عمیق نمودار میشود: کتاب مقدس عیسی فقط با کشیشها سر و کار دارد؛ این کتاب با آدمهای معمولی حرف نمیزند. تنها روحانیان آن کتاب را میخوانند و زبان وحی را میفهمند».(همان ص400)
بنابر این نقل، بر خلاف تمدن اسلامی که تعلیم و تربیت به دلیل همگانی بودن پیام قرآن، برای همه اقشار جامعه توصیه میشد، در اروپا آموزش فقط مخصوص کلیساییان بود.
هونکه در ادامه میگوید: «برای ملت مسیحی آن دوران، نه تنها ضرورت آموختن زبان و خط لاتینی وجود نداشت، بلکه تعلیمات عمومی به کلی مردود بود. اما کشورهای اسلامی جز این بودند؛ حکومت اسلامی علاقهمند بود که امور رعایا در مسیر طبیعی و صحیح قرار گیرد.
بچههای طبقات مختلف به مدارس ابتدائی میرفتند، آن هم در مقابل مبلغ کمی که برای همه امکانپذیر بود و از زمانی که حکومت معلمین را بر سر کار میگمارد، برای افراد بیبضاعت، مدرسه بدون شهریه بود.
در بعضی از نواحی که اصلا آموزش مجانی بود، مثلا در اسپانیای اسلامی اضافه بر هشتاد مدرسه که در قرطبه وجود داشت، الحاکم دوم در سال(965م) بیست و هفت مدرسه دیگر برای افراد بیبضاعت ساخت».(همان ص400)
زیگرید هونکه سبک و برنامههای درسی مدارس و دانشگاههای اسلامی در قرن دهم میلادی را سرمشق اساسنامه و سیستم تعلیمی در بهترین کالجهای آلمان و انگلستان در حال حاضر میداند.(همان ص400)
وی در کتاب خود نقاشی کهنی از مدارس اسلامی آورده که در آن زنی به طالبان علم، اعم از زن و مرد، درس میدهد و این در زمانی است که مردان اروپایی هم از نعمت سواد و دانش بیبهره بودند، چه رسد به زنان آنان. (همان ص403)
یکی دیگر از مسائلی که هونکه به عنوان شاخصه آموزش در مدارس و دانشگاههای اسلامی بر میشمرد، مسأله مدرک و سند تحصیلی است؛ او در این باره میگوید: «[در تمدن اسلامی] هر اجازه نامهای که در دست محصل میبود، در عین حال سندی بود دال بر قدرت علمی او در مورد مطلب ذکر شده در آن، پس هر کسی که جواز میگرفت، اجازه و حق رسمی تعلیم آن درس را دریافت کرده بود.
بنا بر این رسم "حق مؤلف" که سنّت مسلمین بود و در مدارس عالی اسلامی به شکل جواز درس عمومیت یافت، با برقراری تشکیلات در مدارس عالی در اروپا، به دانشگاههای اروپا راه یافت.
این جواز درس در مدارس عالی اسلامی، در دانشگاههای اروپا لیسانس نامیده شد... و احتمالا مدرک دیگری که در دانشگاههای اروپا داده میشد، از همان اجازه تدریس، که در مدارس عالی اسلامی مرسوم بوده و آن را "حق الرویة" میگفتند، گرفته شده است».(همان ص406)
صاحب کتاب "خورشید الله بر فراز مغرب زمین" الگوی دانشگاههای بزرگ امروز در مغرب زمین را دانشگاههای اسلامی در قرون زرین تمدن اسلامی میداند و میگوید «مسلمانان با دانشگاههایشان، که از قرن نهم میلادی شکوفایی داشت... اروپا را به فکر دانشگاه انداخت و زمینه را فراهم کردند.
مراکز علمی اسلامی برای شغلهای این دنیا و علم به طور کلی، نمونهای را در برابر چشم اروپا قرار داد. مسلمانان با دادن رتبهها و درجات انجمن علمی(آکادمی) به افراد و با تقسیم بندی دانشگاهها(فالکولته) و با روش تدریس خود، به اروپا سرمشق دادند. آنان نه تنها سازماندهی دانشگاه، بلکه مواد درسی آن را هم به مغرب زمین دادند.(همان ص406)
آنچنان که در این مقاله و مقالات پیشین گذشت، علم در جهان اسلام دارای سیستم دقیق و کار آمدی در باب تعلیم و تعلم بود؛ به طوری که این سیستم با جزئیاتش به مغرب زمین راه یافته و مقدمه رنسانس و آفرینش دانشگاههای مدرن را فراهم آورد.
البته دانشمندان اسلامی مباحث عمیق و گستردهای هم در باب اخلاق تعلیم و تعلم، بنا بر معارف دینی در کتابهای خود به میراث نهادهاند که خود موضوع مقالات و کتابها میتواند باشد و از حدود این وجیزه خارج است.
تمام این ثمرات و فوائد در سایه تمدنی به وجود آمد که کتاب مقدس آن، استفهامی انکاری به این صورت دارد که: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون»؛ این کلید هر پیشرفت و حرکت علمی و تکاملی است.
والسلام.
منابع سه مقاله:
1- تاریخ تمدن - ویل درانت
2- مقدمه بر تاریخ علم - جرج سارتن - غلامحسین صدری افشار
3- نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران - علی اکبر ولایتی
4-شیوایی و شیدایی - محمد حسین ساکت
5-فرهنگ اسلام در اروپا - زیگرید هونکه - مرتضی رهبانی
6علم و تمدن در اسلام - سید حسین نصر
7- تعلیم و تربیت در اسلام - مرتضی مطهری
8- مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی - مرتضی مطهری
9-تاریخ آموزش در اسلام - احمد شبلی - محمد حسین ساکت
10- کارنامه اسلام - عبدالحسین زرین کوب
11- تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری - آدام متز - علیرضا ذکاوتی
12- دارالعلم های شیعی و نوزائی فرهنگی در جهان اسلام - محمد کریمی زنجانی اصل
13مدارس نظامیه و تأثیرات علمی و اجتماعی آن - نور الله کسایی
14- العلم محسن فیض کاشانی
15- مقدمه ابن خلدون - محمد پروین گنابادی
16- کامل مبرد
هادی شاملو علی آبادی
/979/702/ر