فراز و نشیبها نباید سبب توقف یا عقبگرد شود

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «نسیم هدایت، رهنمودهای بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صدها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.
با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازه وارد به حوزههای علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.
در فصل بیست و هشتم این کتاب، در بخش پیوستها میخوانیم:
تسلیم در برابر حق
آیتالله بهجت:
کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد، و با انبیا و اوصیا(ع)، جمیعا مرتبط و معتقد باشد و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نماید، و در عبادات، «قلب» را از غیر خدا، خالی نماید، و فارغ القلب، نماز را که همه چیز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوکها، تابع امام عصر(عج) باشد، یعنی هر که را امام، مخالف خود میداند با او مخالف باشد، و هرکه را موافق میداند با او موافق، و لعن نماید ملعون او را، و ترحم نماید بر مرحوم او ولو علی سبیل الاجمالی؛ هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وزر و وبالی را واجد نخواهد بود.
در انتظار فرج
آیتالله بهجت:
هر دقیقهای که میگذرد جایگزین و عوض ندارد، از دست رفته و گذشته است و دیگر بر نمیگردد. ای کاش اگر خانه و در خانه را نمیدانیم، کوچه را میدانستیم.
حاج محمد علی فشندی هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب(عج) عرض میکند: مردم دعای توسل میخوانند و در انتظار شما هستند و شما را میخواهند و دوستان شما ناراحتند. حضرت میفرماید: دوستان ما ناراحت نیستند.
ای کاش مینشستیم و درباره اینکه حضرت غائب(عج) چه وقت ظهور میکند، با هم گفتوگو میکردیم، تا حداقل از منتظرین فرج باشیم. اشخاص را میخواهند که تنها برای آن حضرت باشند.
کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود، چرا ما حداقل مانند نصاری که در مواقع تحیر، با انجیل ارتباط دارند، با آن حضرت ارتباط برقرار نمیکنیم؟
راضی به رضای الهی
حجتالاسلام والمسلمین قدس از شاگردان آیتالله بهجت میگوید: یکی روز از روزهای درسی، کمی زودتر به خانه آیتالله بهجت رفتم ـ زیرا ایشان گاهی از اوقات وقتی شاگردان به درس حاضر میشدند، هرچند یک نفر هم بود به اتاق درس میآمدند و تا هنگام آمدن دیگران احیانا جریان و یا حدیث و یا نکته اخلاقی را گوشزد میکردند ـ بنده نیز به طمع مطالب یاد شده قدری زودتر رفتم.
خوشبختانه آقا که صدای «یا الله» حقیر را شنیدند، زودتر تشریف آورده و بعد از احوالپرسی فرمودند:
در نجف یکی از آقازادههای ایرانی که اهل همدان و بسیار جوان زیبا و شیک پوشی بود و از هر جهت به جمال و خوش اندامی شهرت داشت، به بیماری سختی گرفتار و از دو پا فلج شد، به گونهای که با عصا بیرون میآمد.
من سعی داشتم که با او روبهرو نشوم، زیرا فکر میکردم با وصف حالی که او داشت، از دیدم من خجالت بکشد، لذا نمیخواستم غمی بر غمش بیفزایم.
یک روز از کوچه بیرون آمدم و دیدم او سر کوچه ایستاده است و ناخواسته با او روبهرو شدم و با عجله و بدون تأمل گفتم: حال شما چطور است؟ تا این حرف از دهانم بیرون آمد، ناراحت شدم و با خود گفتم که چه حرف نسنجیدهای، مگر حال او را نمیبینی! چه نیازی بود از او بپرسی؟ به هر حال خیلی از خودم بدم آمد.
ولی بر خلاف انتظار من، وقتی وی دهان باز کرد مثل اینکه آب یخ روی آتش ناراحتی درونم ریخت، چنان اظهار حمد و ستایش کرد و چنان با نشاط و روحیه، ابراز سرور کرد که گویا از هر جهت غرق در نعمت است. من با شنیدن صحبتهای او آرام گرفتم و ناراحتیام برطرف گردید.
حسن استفاده از پیروزی و شکست
آیتالله رضا استادی:
فراز و نشیبها شکستها و موفقیتها، در دوران زندگی هر انسان، پیشآمدی طبیعی و عادی است، پس نباید موجب توقف و یا عقبگرد شود.
اگر شکستی پیش میآید باید با امید و انرژی کامل به طرف هدف حرکت کرد و آن شکست را مانع پیشرفت ندانست و اگر موقعیتی هم نصیب شد نباید آن را پایان راه به شمار آورد، بلکه باید آن توفیق را نردبان ترقی بیشتر و سعادت چشمگیرتر قرار داد.
چه بسا افرادی که به خاطر موفقیت در یک مرحله، مغرور شده و از فعالیت و تلاش دست برداشتهاند، در نتیجه از ترقی و تعالی باز مانده و احیانا در سراشیبی تنزل قرار گرفتهاند از سوی دیگر، شکست خوردههایی بودهاند که در اثر تلاش و کوشش به مراحل بسیار بالایی دست یافتهاند.
بنابراین طلبه و دانشجو باید با تلاش و کوشش، هم از شکست و هم از موفقیت بهترین استفاده را بنماید.
مسیر درست
شهید قدوسی:
میگویند مرحوم شیخ بهایی یک بار تصادفا با شاه عباس در نجف اشرف به منزل مرحوم مقدس اردبیلی وارد شده بودند. بحثهایی بین شیخ بهایی و مقدس اردبیلی واقع شد که مقدس اردبیلی حسب ظاهر کاملا مغلوب شده بود و غلبه شیخ بهایی خیلی واضح و روشن شده بود. شاه عباس خیلی خوشحال شده بود و خیلی هم تعریف کرده بود.
عصر آن روز مرحوم مقدس اردبیلی شیخ بهایی را میبیند، میگوید میخواهی تا وادی السلام برویم و یک قدمی بزنیم. ایشان قبول میکند همینطور که قدم زنان میروند، مقدس اردبیلی شروع میکند و جوابها را یکی یکی میدهد، از اول تا آخر.
شیخ میبیند این دریایی است به تلاطم آمده، این آن مقدس اردبیلی نیست که صبح دیده بود. بعد به او عرض میکند خوب شما صبح چرا نفرمودید؟ میگوید: من آنجا دیدم حفظ حیثیت شما پیش شاه وقت، لازم است و وظیفهام این بود که کوتاه بیایم.
مسأله این است که اگر گذشت این را دارید که اینطور رفتار کنید، مسیر را درست انتخاب کردهاید اما اگرنه، میخواهید اینها را یاد بگیرید تا دنبال یاد گرفتن، یک غلبه بیاید، یک موقعیت بیاید، و اسمش را خدمت به اسلام بگذارید، مطمئن باشید اشتباه است.
شایان ذکر است، علاقهمندان به تهیه این کتاب میتوانند به انتشارات شفق به نشانی قم ـ خیابان شهدا ـ کوچه 22 مراجعه کنند یا با شماره 37741028 پیش شماره 025 تماس بگیرند./997/پ202/ی