در آستانه نیمه شعبان؛
مسجد مقدس جمکران غبارروبی شد
خبرگزاری رسا ـ مسجد مقدس جمکران در آستانه نیمه شعبان به همت خادمان و زائران این مکان مقدس غبارروبی شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مراسم غبارروبی مسجد مقدس جمکران عصر امروز با حضور معاونان، مدیران، خادمان و زائران این مکان مقدس برگزار و آماده برگزاری آیین های نیمه شعبان شد.
در این مراسم حجت الاسلام علیرضا تکیهای، معاون فرهنگی مسجد مقدس جمکران، حجتالاسلام ابراهیمی مسؤول آموزش و تربیت مسجد مقدس جمکران و حجتالاسلام محمدمهدی محققی مدیرعامل خبرگزاری رسا حضور داشتند.
در ابتدای این مراسم فرشهای مسجد مقدس جمکران جمعآوری و در ادامه قسمت کف، دیوارها، درها، پنجرهها و لوسترهای این مکان مقدس به همت معاونان، مدیران، خادمان و زائران شستشو و گردگیری شد.
در بخش بعدی مراسم، قسمتهای شستشو شده مسجد آبگیری و خشک شد و بعد از این مرحله با کمک خادمان و زائران کف مسجد مقدس مقام مفروش شد.
در سالهای گذشته مراسم غبارروبی مسجد قبل از آغاز ماه مبارک رمضان انجام می شد که امسال طی برنامهریزیهای صورت گرفته این مراسم قبل از آغاز جشنهای نیمه شعبان انجام پذیرفت.
گفتنی است، مسجد جمکران یکی از زیارتگاههای مهم استان قم و کل کشور است که هر شب چهارشنبه و جمعه هزاران نفر از نقاط مختلف کشور به قصد زیارت و راز و نیاز با پروردگار عازم آنجا میشوند. تاریخچه ساخت بنای اولیه مسجد به سال 373 هجری قمری باز میگردد که در اثر الهام غیبی به یکی از علمای آن زمان؛ وظیفه ساخت مسجد بر عهده وی گذاشته می شود.
«شیخ حسن بن مثله جمکرانی»، یکی از صلحا و سومین سفیر حسین بن روح نوبختی میگوید: من شب سه شنبه، 17 ماه مبارک رمضان سال 373 هجری قمری در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: برخیز و مولای خود حضرت مهدی(ع) را اجابت کن که تو را طلب نموده است، آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند؛ چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده و جوانی سی ساله بر آن تخت، تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است. آن پیر، حضرت خضر(ع) بود که مرا امر به نشستن نمود. حضرت مهدی(ع) مرا به نام خودم خواند و فرمود: «برو به حسن مسلم(که در این زمین کشاورزی میکند) بگو: این زمین شریفی است و حق تعالی آنرا از زمین های دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند».
عرض کردم: یا سیدی و مولای، لازم است که من دلیل و نشانهای داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمیکنند.
آقا فرمود: «تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانههایی برای آن قرار می دهیم و همچنین نزد سید ابوالحسن(یکی از علمای قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا نماید. به مردم بگو: به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند».
چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: «بزی در گله جعفر کاشانی است، آنرا خریداری کن و بدین مکان آور و آنرا بکش و بین بیماران انقاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حق تعالی او را شفا دهد».
حسن بن مثله جمکرانی میگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ علی المنذر رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام(ع) حدود بنای مسجد را نشان میداد.
پس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستی، به او گفتم: بلی، خادم گفت: سید از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: «ای حسن بن مثله من در خواب بودم که شخصی به من گفت: حسن به مثله، از جمکران نزد تو می آید؛ هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن».
از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم. آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسبها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم. چون به نزدیک روستای جمکران رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه گوسفندان میآمد. چون به میان گله رفتم، همینکه بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیماری که گوشت آن تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیه الله(عج) شفا یافت. ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را بنا کرد و آنرا با چوب پوشانید./907/202/ع
ارسال نظرات