در گفتوگو با استاد مهدی اقبالی مطرح شد:
اصل، تحصیل با تهذیب است البته با پژوهش محوری و نیازسنجی
خبرگزاری رسا ـ شهید مطهری میفرماید که یک عالم دو تا بال باید داشته باشد؛ یکی علم و دیگری تهذیب. در واقع آنچه در حقیقت و در نهایت برای انسان باقی میماند و به دردش میخورد، تهذیب و اخلاق انسان است. من همیشه به طلبهها میگویم که اگر طلبهای از سواد بالایی برخوردار نباشد، این سوادی که ندارد نمیتواند خیلی آسیبی به جامعه بزند، اما اگر تهذیب نداشته باشد، قطعا آسیب خواهد زد.
حجت السلام و المسلمین اقبالی از جمله مدیران باسابقه و موفق مدارس حوزه علمیه است. مدیری که با تلاشی مجاهدت آمیز و ممارستی مجدانه تلاش کرده است تا با برنامه ریزی علمی و عملی متناسبی که هم پژوهش را در نظر گرفته و هم مقتضیات زمان را، طلاب را در فضایی اخلاقی و مهذب بار آورد.
آنچه در پی میآید، بخش اول گفتوگوی تفصیلی ما با ایشان است که مجموعه موضوعات متنوعی را از مباحث کمی و کیفی امر آموزش و پرورش طلاب در مدارس علمیه گرفته تا نیازهای امروزین جامعه و توقعاتش از طلبهها و مباحث متنوع دیگر را در بر میگیرد.
در خلال بحثها هم البته نکات مهم و خطیری از جانب ایشان مورد اشاره واقع و تجربیات ارزشمندی مرور شد که خواندن آنها برای مخاطبان ما خالی از لطف نخواهد بود.
بخش اول گفتوگو با مدیر محترم مدارس حوزه علمیه که اکنون مدیریت مدرسه علوی را بر عهده دارند، میخوانیم.
رسا - حاج آقا ضمن سپاس از شما، لطفا برای مخاطبان ما خودتان را معرفی و قدری از سوابقتان بفرمایید.
من هم تشکر میکنم از خبرگزاری محترم رسا که با این اقدام خوب، از مدیران و مجموعه آموزشی حوزه به اصطلاح احوالپرسی کردند. بنده مهدی اقبالی هستم که حدود سال پنجاه و چهار وارد حوزه شدم؛ البته وارد حوزه کاشان و چند سال قبل از انقلاب و یکی دو سال هم بعد از انقلاب در کاشان بودم و بعد برای اتمام سطح به قم آمدم و بعد از اتمام سطح، در درس خارج آیات عظام سبحانی، مکارم، نوری و بعضی از آقایان دیگر شرکت داشتم.
مسئولیتهای بنده هم تقریبا از سال 62 شروع شده که از جمله، مسئولیتهایی در سازمان تبلیغات کرمان بود؛ ولی آنچه که در راستای کار حوزوی انجام دادهام، حدود شانزده سال فعالیت در امور مختلف حوزوی است که از آن جمله سه سالی در اسلام آباد غرب مدیر مدرسه بودم و سه سال هم در مدرسه الهادی بودم و الان هم حدود یازده سال است که اینجا مستقر هستم.
سال 37 در آران کاشان به دنیا آمدهام و بخش عمدهای از عمرمان در همین کاشان و قم سپری شد.
رسا - قبل از اینکه وارد سوالهای تخصصی بشویم، با توجه به اینکه شما دوران انقلاب و جنگ را کاملاً درک کردهاید، قدری از حضورتان در آن دوران بفرمایید که یقیناً برای مخاطبان ما جالب خواهد بود.
البته ما در برابر کسانی که واقعا در انقلاب و جنگ تلاش کردهاند، عددی محسوب نمیشویم؛ ولی ما هم به عنوان یکی از افراد این جامعه چه در شروع انقلاب و راهپیماییهای آن دوران و چه در ادوار بعدی، تلاش کردیم حضور موثری داشته باشیم. ما در ایام طلبگی شبها در حجره بودیم؛ یک شب سرد در حالی که مشغول خوردن غذا بودیم، متوجه شدیم که چند نفر از در بالا آمدند؛ از همین ساواکیها بودند، مستقیم هم آمدند حجره ما؛ اتفاقا اولین حجرهای بود که چراغش روشن بود ما بودیم.
از آن پایین هم فریاد میکشیدند بیایید پایین! همه ما یک دفعه یک جوری شدیم؛ حتی بعضی از دوستان با زیرپیراهنی از حجره آمدند پایین. یک ولولهای افتاد در مدرسه و هیچ کس هم دیگر فرصتی نداشت که بخواهد چیزی اگر داشت، مخفی کند. ما هم اتفاقا در حجره، تعدادی نوار و رساله امام را داشتیم؛ خیلی برای ما نگران کننده بود و یادم است که داشتیم در حیاط دعا میکردیم که ماجرا ختم به خیر بشود؛ چون از همان مدرسه هم یکی دو تا از طلبهها آمده بودند در بازار کاشان، بر علیه گوشتهای یخی که از اسرائیل میآمد، اطلاعیه زده بودند و آنها را هم دستگیر کرده بودند و به هر حال سابقه اینچنینی هم ما داشتیم؛ ولی به لطف خدا اوضاع به نحوی پیش رفت که اصلا این نوارها را ندیدند!
خلاصه اینکه از جمله مدارسی که در مسایل انقلاب، پیش قدم بودند، مدرسه آقای یثربی بود که طلبههایش خیلی در این جریان، فعال بودند؛ حتی بعضی از طلبهها میدان دار تظاهرات بودند و شعارها را میدادند. بعد از انقلاب هم در دوران جنگ یادم هست که در مناطق مختلف حضور داشتیم. یک بار در فصل زمستان و در حالی که هوا خیلی هم سرد بود، رفتیم اشنویه. آنجا در پادگانی مستقر شدیم که گاهی میرفتیم برای سرکشی به مقرها؛ آنجا تا نزدیک زانو در برف بود و صبح وقتی میخواستی وضو بگیری، آبها یخ زده بود! ولی با این حال توفیقی بود، حضور در این مناطق و اینکه ما هم در کنار رزمندهها باشیم و اینکه در درجه اول این خود ما بودیم که از این فضای معنوی تأثیر میپذیرفتیم.
زمانی هم من به خاطر مسئولیتی که در هوانیروز کرمان داشتم، میبایست با نیروهای پرسنلی میرفتیم منطقه و سر میزدیم و خلاصه این توفیق را داشتیم که در جنگ فعال باشیم. ولی حقیقت این است که اگر آن رشادتهای شهیدان، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نبود، واقعا ما امروز نمیتوانستیم این آرامش را داشته باشیم. ما همه مدیون آنها هستیم و امیدواریم که بتوانیم قدر آن زحمتها را بدانیم و راهشان را ادامه دهیم.
رسا - در حوزه از محضر چه اساتیدی استفاده کردید؟
چند سالی که در کاشان بودیم از محضر اساتیدی که آنجا حضور داشتند استفاده کردیم. بعضی بسیار مهذب و با تقوا بودند که بیش از اینکه ما درس پیش ایشان فرا بگیریم، آن پاکی و تقوایشان برای ما تاثیر گذار بود. تقریبا در میانه خواندن لعمه بود که آمدیم قم و در قم هم مکاسب و کفایه را خدمت آیت الله ستوده و رسایل را خدمت حاج آقای اعتمادی بودیم. در بحث خارج هم اصول را یک دوره خدمت آقای سبحانی و فقه را هم خدمت آقای نوری و مکارم گذراندیم.
رسا - از چه زمانی تدریس را آغاز کردید و چه دروسی را تدریس کرده و میکنید؟
تدریس رسمیام را از آن زمان که بنده در اسلام آباد بودم آغاز کردم. آن زمان چون اسلام آباد حوزه علمیهاش جدید بود و در واقع حتی مدرسه ساختمانش تمام نشده بود، علی القاعده آن موقع، استاد به اندازه کافی نبود و بعضی از اساتیدی هم که بودند، کسانی بودند که یا مسئولیتی در عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی و امثال اینها داشتند و دیگر خیلی نمیتوانستند به درس بیایند؛ یا خود امام جمعه بود که در هفته دو روز بود و خلاصه اینکه در نتیجه بنده خودم آنجا یک تنه هم مسئولیت مدرسه را داشتم و هم کارهای تدارکات و هم خدمات و غیره. من خودم هم مدیر بودم، هم کارپرداز بودم، فقط آشپزی نمیکردم! ولی در عین حال کار تدریس را هم شروع کرده بودم که یادم هست گاهی در یک روز، هفت - هشت تا درس داشتم.
حجم کار آنجا خیلی زیاد بود؛ ولی در عین حال بیشتر وقتم را میگذاشتم برای تدریس که گاهی پیش میآمد وقت صبحانه و ناهار هم نداشتم و ناهار را سر دستی یکی دو لقمه میخوردم و میرفتم برای تدریس. این وضعیت بود تا اینکه از آنجا آمدیم قم. آن وقت من در مدرسه الهادی یکی دو سه موردی را درس داشتم؛ ولی آنجا هم باز حجم کارم زیاد بود، فرصت نمیشد و همین طور در مدرسه علوی. البته درسهای من بیشتر در حوزه ادبیات بوده و نیز دروس نهج البلاغه و درسهای اخلاقی و هدفم این بوده که خودم ارتباطی معنوی با طلبهها داشته باشم.
رسا - آیا تألیفاتی هم داشتید؟
نه نداشتم؛ منتها یه سری کارهایی را انجام دادیم که به صورت گروهی بوده؛ مثلا ما در زمینه تفسیر خودمان با تعدادی از دوستان به صورت هفتگی کار میکردیم. زمانی ما برای آقای قرائتی کارهای تفسیری انجام میدادیم و تفاسیر مختلف را میدیدیم، مطالعه میکردیم و نت برداری میشد و بعد اینها را چکش کاری میکردیم. ما بعدها دیدیم همینها در تفسیر نورشان آمده بود؛ یا در بحثهای تلویزیونیشان مطرح میشد. یک سری کارهای اینچنینی بوده که ما انجام دادیم؛ ولی اینکه به صورت مستقل باشد، نه.
رسا - برای غنیتر شدن تدریستان چه کارهایی میکنید و چقدر زمان میگذارید؟
ببینید به هر حال اگر بخواهید تدریس قوی باشد، دو سه چیز لازم دارد؛ یکی این است که علمیت استاد باید واقعا بالا باشد؛ به این معنا که این علمیت مثل آب راکد نباشد و همیشه در حال جریان باشد؛ باید یک پای استاد وصل به حوزه باشد و درس خواندن و درس گرفتن هیچ زمانی برایش تعطیل نشود. بخش دومش این است که استاد روی تدریسش، واقعا کار بکند؛ یعنی تمام زوایا و نکاتی که میخواهد بیان کند با فکر و تمرکز باشد.
استاد باید توجه داشته باشد که گاهی وقتها حواله دادن آینده حمل بر بیسوادی استاد میشود. یک بحث دیگر هم اینکه اگر استاد بخواهد موفقیت در تدریس داشته باشد، باید شیوهها و روشهای درست تدریس را فرا گرفته باشد. طلبه به دنبال فهم عمیق است و لازمهاش این است که استاد خوب مطالعه بکند.
رسا - سر و کار داشتن با سربازان امام زمان(عج) چه آثار و برکاتی دارد؟
من فکر میکنم هر کاری که انسان بتواند برای خدا انجام بدهد، ارزش دارد. اگر قصد و غرض انسان خدا و هدفش خدمت کردن باشد، هر کاری ارزشمند است؛ اما به نظر بنده ارتباط داشتن با سربازان امام زمان(عج) و طلبهها، یک چیز دیگری است؛ یعنی آن خیر و برکتی که انسان از عمرش میطلبد به نظر من در گروی همین کار است.
البته آن یادگاریهایی که برای انسان باقی میماند، همان چیزهایی است که انسان برای بعد از مرگ برای خودش یادگار میگذارد. مثل اینکه انسان با پول خودش، برای خودش یادگاری میگذارد؛ مثلا همین مسجد گوهرشاد را یک زن ساخته، با پول خودش ساخته، ولی ببینید چه خدمتی است و همیشه هم یادگار اوست؛ بعضی کارهای ماندگار این است که انسان از طریق علم، مثل تألیف یک کتاب بر جای میگذارد.
ما علمایی را داریم که چندین قرن پیش از دنیا رفتند؛ اما یک چیزهایی بعد از خودشان به یادگار گذاشتهاند. امثال علامه حلیها، مقدس اردبیلیها، شیخ طوسیها؛ اینها از تاریخ تألیف کتابهایشان قرنها گذشته و به قول امیرالمومنین(ع) بدنهایشان در قبرها پوسیده، اما آثارشان باقی است!
یکی دیگر از چیزهایی که انسان میتواند به یادگار بگذارد، تربیت است؛ یعنی انسان فرزندی را تربیت میکند، این یادگار اوست. هر کس نگاهی به آن فرزند میکند، هر کار خوبی او انجام میدهد، یادی از آن پدر و مادر میکنند و میگویند خدا پدر و مادرش را رحمت کند. اینها کارهای ماندگار است؛ به نظر من همه اینها خوب است، یعنی انسان نمیتواند اینها را تفکیک بکند؛ اما به نظر من تربیت کردن طلبهها و رشد دادن اینها از آن کارهای ماندگاری است که واقعا نمیشود هیچ چیزی را با آن قیاس کرد.
این مسئله از چند جهت اهمیت دارد؛ یکی اینکه شما با افرادی سر و کار دارید که اینها سربازان امام زمان(عج) هستند؛ یعنی شما میدانید که خدمت به امام زمان(عج) میکنید. نکته دوم این است که اینها مثل چشمه جوشان هستند؛ یعنی اگر شما بتوانید با آنها خوب کار بکنید و از نظر تربیتی و علمی آمادهشان بکنید، اینها همهشان منشاء خیرات و برکات دیگری میشوند و یادگاری ارزشمند از شما.
لذا من زمانی به بعضی از بزرگان عرض میکردم که اگر خدا به من توفیق بدهد که من بتوانم کفش این طلبهها و سربازان امام زمان(عج) را جفت بکنم، این ارزشش از خیلی چیزها بالاتر است؛ به علت این که میدانم زحمتم هدر نرفته است. به تعبیر دیگر میدانم کارم را در یک قالبی ریختم که این قالب از بین نمیرود و ماندگار است و لذا بعضی وقتها میبینید که یک طلبه گاهی یک استان را میچرخاند، یک کشور را، یک منطقه را و میبینید چقدر اثرات دارد؛ لذا من فکر میکنم که کار بسیار ارزشمندی است؛ فقط چیزی که مهم است، این است که ما بتوانیم با نیت پاک و خالصانه وارد بشویم و واقعا در حکم یک پدر، به عنوان یک دلسوز، کنار آنها باشیم.
من واقعا در این مدتی که با طلبهها سر و کار داشتم، خیلی خیرات و برکات دیدهام؛ اصلا اینکه بزرگانی را میبینیم که با همه علمیتی که داشتند، تمام زندگیشان را برای طلبهها گذاشته و بزرگانی را تربیت کردهاند، به خاطره این است که این کار برایشان برکات بسیاری داشته است.
گاهی وقتها گرههایی را در زندگیم دیدهام که به واسطه همینها باز شده است. به خود طلبهها هم گفتم که همین اخلاص شما، نیت پاک شما، این دعاهایی که شما میکنید، اثرگذار است و گرههارا باز کرده و میکند. من حیث المجموع خدمت کردن به حوزه، خدمت کردن به طلبهها، اگر واقعا با اخلاص و دلسوزی باشد، به نظر من کار بسیار بزرگی است و عبادت محسوب میشود.
رسا - سوالی میپرسم که اگر دوست داشتید و مصلحت دیدید، جواب بدهید؛ از عنایات ویژه امام زمان(عج) در حق سربازانش در این مدرسه مورد خاصی دیدید.
ما دنبال این نیستیم که دستگاهی برای خودمون باز بکنیم که مدعی شویم که مدرسه علوی کرامتی دارد یا...؛ نه اصلا چنین چیزی به این معنا نیست. ولی آنچه میتوانم عرض کنم، این است که معتقد هستم که حضرت عنایت دارند و این چیزی است که خودشان فرمودند. لطف و عنایت و دعای حضرت به نظر من خودش کرامت است. من وقتی میبینم طلبههایی بعد از هفت هشت سال تلاش، یک نیروی موفق شدهاند و به جامعه خدمت میکنند، این میتواند برترین عنایت باشد از جانب حضرت حجت برای ما.
من گاهی به طلبهها میگویم گاهی وقتها انسان نباید گول استعداد و هوش و حافظهاش را بخورد. این چیزها از بین میروند، اما آن چیزی که میتواند اینها را محافظت کند و نگه دارد، لطف خداست.
رسا- وضع تحصیلی طلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما وضع درس خواندن طلاب در گذشته بهتر بوده یا حال؟
باید در این خصوص برخی مسایل را تفکیک بکنیم. این که گذشته چه جور درس میخواندند و اکنون چطور میخوانند؛ اینکه مجموعه شرایط گذشته و امکانات و مقتضیات چگونه بوده و چه تأثیری در روند تحصیلی طلاب داشته است؛ اینها همه مهم است و مدخلیت دارد. اینکه میگوییم طلاب در گذشته خوب درس میخواندند به این معنا نیست که الان خوب درس نمیخوانند. در گذشته ملا پروری و عالم پروری واقعا خیلی زیاد بوده اما این عالم پروریها با سختیها و مشکلات زیادی هم بوده. یعنی امکانات امروز برای تحصیلات اصلا در آن زمان نبوده است.
و اینکه یک سری موانعی که امروز هست آن زمان نبوده. مثلا شما ببینید مشغولیاتی که ممکن است یک طلبه امروز داشته باشه آن زمان نبوده نه روزنامه نه تلویزیون نه گوشی همراه؛ اصلا این چیزها نبوده یعنی بخشی از مشغولیتهای بازدارنده امروزی در گذشته نبوده و مانع نمیشده برای درس خواند طلاب. در حالی که امروز هست. علاوه بر این، بحث مسئولیتهای اجتماعی هم هست که در گذشته و امروز تفاوت دارد.
آن اهتمامی که در گذشته نسبت به درس خواندن داشتند مزیت خوبی بود البته امروز هم خوشبختانه هست. واقعا آن اهتمام و علاقهمندی در طلبههای امروز هم وجود دارد. ما وقتی میبینیم ورودیهای حوزه افرادی هستند که استعداد بالایی دارند حتی بچههای تیزهوش هستند بچههایی هستند که در رشتههای فیزیک و ریاضی و... تحصیل کردهاند نشان میدهد که علاقه مندی در تحصیل علوم حوزه است.
منتها امروزه همانطور که اشاره کردیم ممکن است یک سری موانعی سر راه تحصیل قرار بگیرد که نتواند آن استفادههای کامل و درست از تحصیل صورت پذیرد؛ و لذا تحصیل الان از یک جهاتی سختتر است برای اینکه طلبهای که ممکن است هزار جور برنامه برای خودش بچیند شاید آن تحصیل عمیق را کمتر داشته باشد. اینجا است که کار متولیان امر و مسئولین و برنامهریزان و اساتید حقیقتا سختتر است.
اما از طرف دیگر شیوهها و روشهایی که الان است و وسایل و ابزار و متدها و امکانات آموزشی که امروز برای سرعت عمل در تحصیل است این قطعا قابل مقایسه با گذشته نیست.
اما به نظر میآید که ما وقتی خروجیها را نگاه میکنیم، خروجیهای ما باید بیشتر از گذشته باشد. امروز میبینیم که همهی زمینهها هست ولی آن خروجیهایی که با توجه به گستردگی و خواستههایی که امروزه مطرح هست و از حوزه توقع میرود نیازمند تلاش بیشتر و استفاده بهینهتر از امکانات و زمینههای موجود است. طلبه امروزی ما باید از همه مقتضیات زمان مطلع باشد و خود را به ابزار پاسخگویی نیازهای زمان و توقعات جامعه از او که در عرصههای مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و... است مسلح کند.
لذا من فکر میکنم که ما مقداری از اهدافی که باید برسیم و خواست علما و بزرگان و مخصوصا مقام معظم رهبری بوده فاصله داریم. ولی از آن طرف الحمد الله امروزه در حوزهها افراد عالم فاضل و مراکزی که واقعا دارند کار علمی میکنند کم نیستند. ولی با توجه به همهی اینها باز کم است و باید بیش از اینها تلاش کنیم و باید یک مقدار هم برای مشکلاتی که برای طلبهها ایجاد شده و طلبهها نمیتوانند ممحض در درس باشند چاره اندیشی کنیم.
رسا - علمای قدیمیتر اعتقادشان بر این است که حوزه باید برگردد به متون سنتی خودش، یعنی به متون جدیدی که الآن در حوزه تدریس میشود زیاد عنایتی ندارند. اعتقاد شما چیست؟
ببینید به هر حال کتبی که در قدیم تدوین شده است یا به هر حال بوجود آمده است گردآورندهاش خودش مولا بوده و با یک پختگی علمی این تدلیف را انجام داده است. این را کسی شک ندارد که واقعا کتبی که در قدیم بوده است از نظر علمی در سطح بالایی است. اما بحث این است که آیا اگر متنی عوض شود این به معنای ضعف علمی آن متن اولیه است یا نه مقتضات زمان چیز دیگری را میطلبد.
ضمن اینکه اگر یک متن در اختیار قرار گیرد و ضعیف باشد طبیعتا طلبه را ملا نمیکند. اگر تغییر در متون هم مطرح میشود نه به معنای اینکه متن ضعیفی جای آن متنهای پخته بیاید اما متد و شیوههای کتاب که بتواند با یک روش تدریس درست، به مخاطب بهترین و بیشترین فایده علمی را برساند، اصل و مدنظر است. یادمان باشد بزرگانی که امروز داریم در گذشته هم داشتیم و در سایهی همین متون بوده است که این بزرگان رشد کردهاند.
رسا - رمز موفقیت در کسوت طلبگی را چه میدانید؟
خوب موفقیت یک طلبه در خیلی چیزها میتواند بروز داشته باشد. ولی آن چیزی که بزرگان گفتند به ما و اولین چیزی که در درجه اهمیت است، این است که انسان واقعا توکلش به خدا باشد و من یتوکل الی الله و هو حسبه؛ الیس الله بکاف علی عبده؟ این اصل اولیهای است که باید در نظر داشته باشیم.
مسئله بعدی تلاش و کوشش و جدیت کردن در تحصیل است و الا نابرده رنج گنج میسر نمیشود. اما انسان نباید در برنامه ریزی اکتفا به خودش بکند و حتما باید با کسانی مشاوره تحصیلی داشته باشد. اصلا در زندگی انسان باید کسی باشد تا در روند حرکت زندگیش به ویژه در بحث سیر و سلوک و خود سازی او را یاری و مشورت دهد. امام سجاد(ع) فرمود: هلک من لیس له حکیم یرشده.
قطعا اگر ما بخواهیم موفق بشویم، باید کنار تحصیل، خودسازی هم وجود داشته باشد. یعنی علم تنها، فایدهای ندارد. همه اینها اگر کنار هم قرار بگیرند، انسان موفق میشود و اگر اینها هر کدام جدای از هم باشند، انسان نمیتواند به نتیجه برسد.
رسا - برای آشنایی طلاب با راه و رسم طلبگی چه اقداماتی صورت دادید؟
یکی از کارهایی که ما در زمینه آشنا کردن طلبهها با راه و رسم طلبگی انجام دادیم، این است که ما طی چندین سال گذشته، توسط آقای عالم زاده نوری، هفتهای یک شب جلساتی را در این حوزه برگزار کردهایم و طلبهها به این وسیله با راه و رسم طلبگی آشنایی پیدا میکنند.
رسا - به نظر شما آیا تحصیل طلاب برای ورود به عرصه تبلیغ با تربیت برای تحقیق یا تدریس نباید متفاوت باشد؟ اگر جواب مثبت است، از چه پایهای باید این تغییر شیوه اعمال گردد؟
ببینید ما هدف اصلی و اساسی مان در طلبگی و حوزه و تحصیل، تبلیغ است. اما تبلیغ را باید معنا کرد. اصلا انبیا برای چه آمدند؟ برای تبلیغ. یعنی ارشاد کردن، راهنمایی کردن، هدایت کردن. منتها ما تبلیغ را در منبر و سخنرانی کردن معنی میکنیم، در حالی که تبلیغ معنای عامتر و گستردهتری دارد و چیزهایی مختلفی را در بر میگیرد.
از تدریس و تدرس گرفته تا حتی خود اخلاق نیکو و درست عمل کردن هم به نوعی تبیلغ است و حتی بهترین کسی که تدریس میکند، کسی که تالیف میکند، کسی که تحقیق میکند، کسی که سخنرانی میکند، اینها همه در راستای آن است که ما تبلیغ دین کنیم.
من فکر میکنم که یک طلبه و عالم، وقتی میتواند موفق باشد که هم قلم داشته باشد و هم بیان؛ به قول معروف بتواند در کرسی تدریس بنشیند. اینها همه ابزار است و طلبه باید به ابزار کارش که همان تبلیغ است، مسلط باشد. ما باید همه ادوات و ابزارهای تبلیغ را در کنار هم ببینیم و طلبه را به همه آنها مسلط کنیم. باید همه را در کنار هم ببینیم؛ اما باید راه را تعریف کنیم و پله پله پیش رویم.
در عین حال باید دید استعداد یک طلبه و بلکه نیازهای جایی که او بناست در آن حوزه کار کند چیست. فرق است میان طلبهای که بناست در حوزه تدریس کند، با طلبهای که بناست برای مردم تبلیغ کند.
به قول یکی از بزرگان میگفت، بین مردم که نمیخواهی بروی ضرب یضرب به مردم بگویی. بالاخره باید بدانی چطور باید با مردم صحبت کنی یا بدانی یک جامعه فرهنگی را چطور اداره بکنی.
رسا - در مورد روند تشکیل این مدرسه علمیه، آغاز مدیریت خودتان و نوآوریهایی که در این حوزه داشتید هم نکاتی بفرمایید.
در رابطه با تشکیل این مدرسه، باید بگویم این مدرسه در سال 81 تاسیس شد. فلسفه آمدن ما به این مدرسه هم این بود که ما قبلش در مدرسه الهادی بودیم و یکی از دوستان که در آن زمان مدیریت مدارس قم را بر عهده داشت، حاج آقای بهجت پور بود. ما با ایشان ارتباط کاری داشتیم و پیشنهادی شد که ما بیاییم و کاری را بر اساس دیدگاه مقام معظم رهبری در امر حوزه و در بحث آموزش داشته باشیم.
لذا این پیشنهاد را به ما دادند که بر این مبنا کاری را شروع بکنیم و ما که دیدگاه آقا را در حوزه دنبال میکردیم، به همراه تعدادی از دوستان این کار را پذیرفتیم؛ ولی چون فضای آنجا که ما بودیم، اجازه نمیداد که ما آن طور که میخواهیم کار انجام دهیم، گفتیم اگر ما مکان و مدرسه جدید التاسیسی داشته باشیم و از صفر شروع کنیم، بهتر است.
لذا ما آمدیم با مجموعهای از دوستان کار را شروع کردیم و به علاوه تعدادی از اساتید و کارشناسان برای احیای این حرکت آموزشی همراه ما شدند و آمدیم و بر مبنای دیدگاه مقام معظم رهبری بررسی کردیم، در رابطه با امر حوزه و اینکه ایشان چه نظری دارند و به یک سری از نقطه نظرات ایشان رسیدیدم که نسبت به بحث آموزشی حوزه در اولیت بود و ما هم بر همین مبنا کار کردیم. بحث آموزش فعال و قوی بارآمدن طلاب در این خصوص از اهم اهداف ما بود که با عنایت به شرایط و مقتضیات روز و نیازهای جامعه از طلاب و البته با عنایت به منویات مقام معظم رهبری پیگیری کردیم.
از جمله اهداف مهم ما در حوزه آموزش این بود که با عنصر بیانگیزگی مقابله کنیم و اجازه ندهیم از دست دادن انگیزهها، طلاب را نسبت به یادگیری دروس حوزه کم توان کند. این نشاط و شادابی و فعال سازی در کار آموزشی باید صورت بگیرد و بحث اینکه طلبه باید در کنار کار آموزشی، بتواند کار تحقیقی و علمی هم انجام بدهد، لذا ما آمدیم بر اساس این دیدگاهها اهدافی را برای یک نظام آموزشی مطرح کردیم و آموزش پژوهش محور را بنا نهادیم.
علاوه بر این، بعضی از روشها را هم در کنار علوم حوزوی در کنار تحصیل قرار دادیم و این از میان فرمایشات آقا بود که استفاده کردیم. لذا آمدیم در برنامههایی که در نظام آموزشی تعریف کرده بودیم، یک سری آشناییهایی را قرار دادیم. مثل آشایی با روش تحقیق، روش مشاوره خانواده، آشنایی با بعضی از تاریخ ادیان، تاریخ مذاهب و... . در این نظام آموزشی بحث پژوهش را هم اضافه کردیم و در مقاطع و با روشهای مختلف، طلبه را با امر پژوهش آشنا و مأنوس کردیم.
از کنفرانسهای کلاسی گرفته تا پژوهشهای دیگر. ما در مسئله پژوهش شاید تنها مدرسهای بودیم که کار پژوهشی را به صورت رسمی شروع کردیم. برای کار پژوهشی در مدرسه سازوکار چیدیم و آیین نامه نوشتیم که طلبه باید چه کار پژوهشی انجام بدهد و هدف از پژوهش چیست. به واسطه همین پژوهش، طلبه درسی را که میخواند، با عمق بیشتری یاد میگیرد و تأثیر بسیار زیادی در امر تحصیل او دارد. که الحمدلله این سرآغازی شد که حوزه وارد این فاز شود و ما در کنار معاونتهای دیگر، معاونت پژوهش هم راه بیندازیم.
رسا - درمورد منبر نور که گویا خیلی بین طلاب مدرسه جا باز کرده هم توضیحاتی بفرمایید.
یکی از کارهایی که ما اینجا در بحث فرهنگی انجام میدهیم، ایجاد منبر نور بوده که در اردوها، هر روز یکی از طلبهها به فاصله پنج دقیقه یک حدیث و توضیح کوتاهی ارائه میداد و الان هم این برنامه در مدرسه به صورت هفتگی اجرا میشود.
این برنامه منبر نور است که در آن حدیث میخوانند و با توضیح مختصری باعث میشود که اولا دل و جرأت طلبهها در سخنرانی جلوی افراد بیشتر شود و به تدریج تمرینی برای منبر باشد.
رسا - لطفاً آماری از طلاب مدرسه علوی هم ارائه بفرمایید.
طلبههای ما معمولا بین دویست تا دویست و بیست متغییر هستند. گاهی وقتها تا صدو هشتاد و نود تا هم داشتیم. پذیرش مدرسه از سطح دیپلم و شرایط ورودی هم به نحوی است که از استعدادهای متوسط به بالا را جذب میکنیم. ولی سعیمان بر این بوده که فضای علمی که در مدرسه ایجاد میشود، بیشتر بتواند زمینه برای بهرهبرداری طلبهها از برنامههای علمی و آموزشی فراهم کند.
لذا ما در قضیه پذیرش طلبهها، بنایمان بر این است تا با سنجش افرادی که در اینجا قرار میگیرند، بفهمیم که چقدر تمایل به این برنامههای آموزشی و تلاش برای پیشرفت در این سیستم پرورشی دارند تا بتوانیم برنامه ریزی بهتری برای موفقیت و پیشرفتشان داشته باشیم.
رسا - به عنوان کسی که سالهاست در این زمینه تجربه اندوختهاید، توصیه شما برای طلاب در امر تهذیب و تحصیل چیست؟
مرحوم شهید مطهری میفرماید که یک عالم دو تا بال باید داشته باشد تا بتواند در آسمان پیشرفت پرواز کند؛ یکی علم و دیگری تهذیب. در واقع آنچه در حقیقت و در نهایت برای انسان باقی میماند و به دردش میخورد، تهذیب و اخلاق انسان است. من خودم همیشه به طلبهها میگویم که اگر ما فرض بر این بگیریم که یه طلبهای از سواد بالایی برخوردار نباشد، این سوادی که ندارد، نمیتواند خیلی آسیبی به جامعه بزند؛ اما اگر تهذیب نداشته باشد، قطعا آسیب خواهد زد. ولی یک نفر ممکن است آدم خوب و مهذبی باشد، اما سوادش کم باشد، در عین حال مردم اقبال به چنین شخصی دارند؛ چرا که میگویند آدم درست و با تقوایی است.
ادامه دارد...
گفتوگو از حمزه حاجی ملا حسینی
975/400/ر
ارسال نظرات