۱۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۴
کد خبر: ۲۲۳۹۲۷

نقش ارتباط‌گیری طلاب در صدور انقلاب اسلامی

خبرگزاری رسا ـ محمد از هند(در کاروان غزه) با خنده می‌گوید پرچم ایران را به نشانه انقلاب اسلامی بر تن کردم که بگویم ایران و تفکر امام خمینی(ره) ا‌ست که ما را به اینجا کشانده است.
طلاب ايراني و غيرايراني

به گزارش خبرگزاری رسا، «ما دنبال ابزار سیاسی، برای صادرکردن انقلاب نیستیم، بلکه حضور طلاب خارجی و ارتباط‌گیری آنان برای صدور انقلاب اسلامی‌ کفایت می‌کند».(مقام معظم رهبری، مهرماه 1389). سؤال اینجاست که ارتباط‌گیری طلاب غیرایرانی و ایرانی چه فواید و احیانا چه آسیب‌هایی می‌تواند داشته باشد.

 

آیا نسبت نگاه و پوشش امنیتی که به حق باید وجود داشته باشد با ثمرات ارتباط طلاب ایرانی و غیرایرانی و فرصت‌های این مسأله دیده شده است یا فقط به خاطر برخی مشکلات به وجودآمده به جای حل مسأله، صورت مسأله را پاک کرده‌ایم؟ آیا مطالعات میدانی و علمی و آسیب‌شناسانه مبتنی با بیانات حضرت آقا و حضرت امام(ره) در این زمینه انجام شده است؟ چه لزومی دارد یک طلبه ایرانی با هزاران نیاز ریز و درشت حکومتی و بار بر زمین‌مانده در انقلاب و مشکلات فراوان فرهنگی و مشغله‌های شخصی، بداند که در آفریقای مرکزی یا آمریکای لاتین چه می‌گذرد؟ و ده‌ها سؤال دیگر.

 

جواب به سؤالات فوق در این مقال نمی‌گنجد؛ اما اجمالا به نکاتی چند، در قالب برخی از مشاهدات میدانی نگارنده، اشاره خواهد شد.

 

«محمد» هندی‌الاصل است و شش سالی‌ست که برای تحصیل به ایران آمده است. تازه از سفر به غزه بازگشته و نمایشگاه عکسی از کاروان کمک‌رسانی به مردم غزه برگزار کرده است. ظهیر، علی، کمیل و ... دیگر دوستان هندی و پاکستانی هستند که با هم گپ می‌زنیم. دوستی دیگر که نمیشناسمش وارد می‌شود. به محمد می‌گوید: «ای خودباخته! در غزه جلوی همه شبکه‌های تلویزیونی، پرچم ایران را به جای پرچم هند به دست گرفتی؟! تو مگر ایرانی هستی؟!» محمد با خنده می‌گوید: «پرچم ایران را به نشانه انقلاب اسلامی بر تن کردم که بگویم ایران و تفکر امام خمینی‌ست که ما را به اینجا کشانده است».

 

 کمیل نیز به دفاع از حرف محمد وسط حرف می‌آید و جوابی می‌دهد. موضع کمیل و بیان فارسی روان و سلیسش مرا به خود جلب می‌کند. از علتش سؤال می‌کنم؛ می‌گوید: «سال‌های اولی که به ایران آمدم ـ سال 75 ـ در مدرسه معصومیه سلام‌الله علیها مستقر شدم و دوستان ایرانی زیادی پیدا کردم» و از فضای انقلابی و شهداگونه‌‌ی آن سال‌های معصومیه به عنوان نقطه عطف زندگی‌اش یاد می‌کند.

 

«سیدحسین» طلبه اهل پاکستان است و ده سال می‌گذرد که در ایران است. می‌گوید به خاطر فضای تند مذهبی پاکستان، ما هم متأثر از آن فضا هستیم و تبعا با این‌که به عشق امام و انقلاب به ایران می‌آییم ولی چون با تفکر امام و انقلاب و آقا مأنوس نیستیم فکر می‌کنیم آنچه در قم هست همان تفکر است.

 

از زمانی که با اساتید انقلابی و طلبه‌های حزب‌اللهی ایرانی ارتباط پیدا کرده‌ام تازه فهمیده‌ام انقلاب اسلامی و تفکر اسلام ناب چیست و دریچه دیگری به رویم گشوده شده که در تحصیل و تبلیغم هم این تأثیر را گذاشته است. تا پیش از این مثل خیلی از طلاب پاکستانی فکر می‌کردم دشمن ما سنی‌ها هستند و وقتی هم به تبلیغ می‌رفتم همه‌اش به اهل‌سنت و مقدساتشان حمله می‌کردم ولی الآن فهمیده‌ام دشمن ما استکبار است و شیعه آنی نبود که ما در پاکستان تبلیغش می‌کردیم.

 

«عبدالکریم پاز» اهل آرژانتین است و در اوایل انقلاب مسلمان شده است. در پاسخ به این‌که چه لزومی دارد یک طلبه دید جهانی داشته باشد می‌گوید: «اگر تا آخر عمر هم گذرمان به خارج از ایران نیفتد، چون سربازان امام زمان(عج) هستیم و امام زمان(عج) حکومتی جهانی برپا می کند، باید آماده باشیم و دید جهانی مسائل را نگاه کنیم و امروز، انقلاب اسلامی در مقابل استکبار جهانی است. قطب استکبار به پرچمداری آمریکا و انقلاب اسلامی به عنوان نماینده مستضعفان عالم و فهم این نکته خیلی مهم است.

 

«حمیدرضا» از دید علمی و درسی به این مسأله نگاه می‌کند و این عدم ارتباط ـ جدای از ندانستن زبان خارجی برای طلاب ـ را باعث عدم پختگی و اطلاع از فضای علمی و فضای متفکرین جهان اسلام از یکدیگر می‌داند. می‌گوید: «طلبه‌ ایرانی از اندیشمندان جهان اسلام نظیر علامه فضل‌الله، طاهرالقادری، کلیم صدیقی، ظفر بنگاش و حتی کسانی که در قم هستند مثل آیت‌الله سید کاظم حائری، حیدر حب‌الله، علامه سید کمال حیدری و ... را نمی‌شناسد. به تبع طلاب غیرایرانی هم به جز مراجع تقلید، اساتید و اندیشمندان ایرانی را نمی‌شناسند که این خود باعث محروم‌شدن از آن‌ها می‌شود.» البته اشاره شد که در این مسأله باید جانب احتیاط را هم گرفت ولی نباید از آن طرف بام هم افتاد که صورت مسأله را پاک کرد./907/ت302/س

 

منبع: نشریه عهد شماره 25

ارسال نظرات