تلاش روشنفکران معاند در تبدیل جریان سالم آسیب شناسی به نهضت ضد عزاداری
دیدار ما با جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر محرمی پژوهشگر و مولف برجسته عرصه تاریخ، بر محور موضوعاتی در حوزه تاریخ از جمله بحث مهم سیر تطور مقوله تاریخ در حوزههای علمیه، به ویژه در حیطه آموزش و مطالعات و تأثیرگذاریهای مکتبی و نحلههای فکری و نیز مباحث پیرامونی آن بود. اما به مناسبت ماه محرم و صفر، در بخش اول گفتوگو به موضوع تاریخ و آسیب شناسی عزاداری حسینی پرداختیم.
ایشان ضمن نقبی که به مقوله جریان آسیب شناسیی و خطر تبدیل آن به نهضت ضد عزاداری داشتند، این نکته را یادآوری کردند که این قبیل جریانات بیشتر از سوی طیف روشنفکری دامن زده میشده و اساسا رویکردی انحرافی و ضدشیعی دارد و در ادامه نیز با تأکید بر اینکه علمدار جریان سالم آسیب شناسی عزاداری باید روحانیت و عالمان دین باشند، بر این امر صحه گذاشتند که توجه و تکیه بر سنتهای اصیل و آیینهای گذشته در این وادی بسیار برتر و سودمندتر از مدرنیزم وارداتی و پیروی از الگوهای بیروح امروزی است. ضمن سپاس از محبت و صمیمیت و تواضع این فاضل ارجمند در همراهی با سرویس اندیشه، بخش اول این دیدار را از نظر میگذرانیم.
رسا - حاج آقای محرمی سپاسگذار از این که قدم رنجه فرمودید و تشریف آوردید به خبرگزاری رسا؛ انشالله که بتوانیم از بحثهای حضرت عالی در حد وسع خودمان استفاده ببریم. ابتدائا در حد یک پاراگراف رزومهای از خودتان بفرمایید برای مخاطبین ما تا بهترآشنا شوند با حضرت عالی تا بعد وارد بحثهای اصلی شویم.
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده غلام حسن محرمی دانش آموخته حوزه و موسسه امام خمینی هستم. دوازده سال در حوزه درس خارج خواندم و در موسسه امام خمینی دکترای تاریخ گرفتم. کار من بیشتر از لحاظ تدریس در مراکز آموزشی عالی حوزه و دانشگاهی و همچنین سطح عالی حوزه و نیز تحقیق و نگارش است و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه نیز هستم.
رسا - در حوزه تالیفات چطور؟
تألیفات من از بیست اثر گذشته، ولی آنچه چاپ شده، شانزده کتاب است که اکثرا فردی است و دو سه تا گروهی.
رسا – آثار شما بیشتر در چه حوزهای است؟
حوزه تاریخ و کلام.
رسا - حاج اقا اگر اجازه بفرمایید ابتدائا میخواستم اگر مقدور باشد -چون در آستانه ماه محرم هستیم- مختصری به این موضوع بپردازید. تا بعد وارد بحث اصلی شویم که جایگاه تاریخ در حوزه به معنای سیستم آموزشی و مطالعاتی حوزه و مخصوصا اهمیتی است که حوزه به مقوله تاریخ میدهد.
البته قبل آن نگاهی اجمالی به محرم و عزاداری حسینی داشته باشیم که طی سالهای اخیر یک مقدار نمود آسیب شناسانه پیدا کرده است که البته این نمود آسیب شناسانه در گذشته هم بوده، اما چند سالی است که این وجه بیشتر مورد توجه و تمرکز قرار میگیرد و از این جنبه به عزاردای سید الشهدا(ع) پرداخته میشود. چون بحث تاریخ با این مقوله نسبتی جدی دارد؛ به این معنا که ما یک تصویر و تصور نسبتا قابل دفاع و مستندی داشته باشیم از واقعه عاشورا و از زمینههای تاریخی این واقعه و بعد برسیم به این که ربط و نسبت این دو موضوع با هم چیست؟ اگر حضرت عالی بخواهید زمینههای تاریخی بروز این واقعه را در چند محور عنوان بفرمایید، به کدام موارد اشاره میکنید؟
در واقع نکات مورد نظر شما دو مقوله شد. یکی تاریخچه عزاداری و دیگری دیدگاه آسیب شناسانه به عزاداری و نیز اینکه انواع دیدگاههای آسیب شناسانه به عزاداری که الان داریم یا قبل از انقلاب داشتیم، در مقایسه با هم چگونه هستند؟ یعنی آیا عزاداری در گذشته خیلی بهتر بوده از عزاداری که الان داریم و الان خیلی مشخصا بدتر شده؛ در حالی که الان یک مقدار کنترل بیشتر است و حکومت اسلامی است و این حکومت دغدغه دارد نسبت به عزاداری، که در آن زمان نبود.
ولی نکته قابل تأمل این است که در آن زمان امام(ره) میفرمود: ما هرچه داریم از محرم و صفر است و نکته دیگر اینکه این موضوعات آسیب شناسانه نسبت به قیام عاشورا از حلقوم چه کسی بیرون میآید. من دیدگاه خیلی مثبتی به این تاریخچه و این مسئله نگاه آسیب شناسانه به عزاداری ندارم. این یک نگاه روشن فکری است و منشاء این نگاه هم روشنفکری ضد دینی است؛ البته نه اینکه نباید آسیب شناسی باشد، بلکه ما باید همیشه نگاه آسیب شناسانه به هر چیزی حتی نمازمان هم داشته باشیم؛ قرآن میگوید: «ویل للمصلین؛ وای بر نماز خوانان»؛ پس خود قرآن نگاه آسیب شناسانه دارد، حتی به نماز؛ «الذین فی صلاتهم ساهون».
اما این که ما همینطوری نگاهها را متمرکز کنیم در آسیب شناسی عزاداری، این یک دیدگاه انحرافی نسبت به عزاداری است و ما این را خیلی مثبت نمیبینیم. ما یک دیدگاهی داریم نسبت به تاریخ تشیع که یک تشیع صفوی داریم و یک تشیع علوی. ما در کشورمان یک دیدگاه خیلی منفی داریم نسبت به این تشیعی که الان داریم. عقیده این افراد بر این است که این تشیع، علوی نیست و صفوی است. به هر حال این دیدگاه نادرست است.
رسا - این همان چیزی است که مرحوم علی شریعتی گفته است.
و دیگرانی هستند که پشت سر ایشان قرار میگیرند؛ بالاخره روشنفکرانی هستند و من اسم ایشان را نمیآورم. این دیدگاه غلطی است. ما نمیگوییم که صفویان معصوم هستند؛ بلکه شاه بودند و ظالم هم بودند و کارهایی میکردند که مطابق با شریعت نبودند؛ اما اینها که تشیع را نیاوردند؛ بلکه حمایت کردند. تشیع همان تشیعی است که از قبل بوده و در اینجا رونق و قدرت پیدا کرده است و یکپارچه شده و دین رسمی ایران شده است.
البته اگر ما بگوییم اینها تشیع را برپا کردند غلط است؛ چرا که شاه که سر در نمیآورد از دین و مذهب و...؛ اینها فرمانروا بودند و حمایت میکردند و این جا افتادن تشیع، بر عهده علمایی بوده که ورثه انبیاء بودند و به ارث، این تشیع را گرفته بودند؛ یعنی زمام فرهنگی کشور دست اینها بود؛ لذا این حرف درست نیست و هرگز علما و مراجع و بزرگان تشیع ما نیامدند از این حرفها بزنند و تایید کنند؛ ولی این قبیل حرفها غالبا در برخی از محافل روشنفکری رواج داشته و مقبول آنها است؛ لذا این تشیع علوی و صفوی که بیشتر هم به خاطر روشنفکری که اصلا یکی از خصیصههایش در هر کشوری این است که با دین آن کشور مخالفت کند، مطرح شده است. لذا روشنفکری در ایران با وهابیت هم سو بوده است. البته ناگفته نماند، این روشنفکری با این فکر دینی، حرفی بود که به مذاق انقلابیون هم بد نمیآمد.
سنبل تشیع، عزاداری حسینی است که در واقع باید گقت این نهضت آسیب شناسی برای زیر سوال بردن عزاداری و تشیع، مطرح میشود و از اینجا سرچشمه میگیرد. اما این به این معنا نیست که عزاداریمان بیاشکال است. ما نماز و مسجدمان هم اشکال دارد؛ پس باید نهضت ضد نماز راه بیندازیم؟ خداوند فرموده است: «اقیموا الصلاه» و پیامبر(ص) فرموده است: «آدمی که نماز خواند و مثل کلاغ سرش را زد به زمین و برداشت و تند تند نماز خواند، اگر بمیرد بر دین من نمرده است.»
این انتقاد و آسیب شناسی بوده و باید هم باشد؛ اما نه نهضت ضد آن راه انداختن. علاوه بر اینکه باید کسی عزاداری را نقد کند که خودش اهل این کار باشد و اهل عزاداری باشد و عزاداری را بفهمد؛ نه اینکه از خارج بیاید. خود علما و خود مداحها باید بیایند و نقد کنند. کسی که اهل عزاداری نیست و فقط محرم که میشود، نقد میکند، این نقدش نمیتواند درست باشد. اما این اصلا به این معنا نیست که نباید آسیب شناسی کنیم؛ به ویژه عزاداری که یک پدیده اجتماعی و گسترده است و ممکن است انحرافات زیادی به آن راه پیدا کند.
رسا - بیشتر توجه شما مربوط به «کسان»ی است که این نکات را میگویند نه «آنچه» میگویند؛ در واقع توجهتان بیشتر به «من قال» است تا «ماقال»! چرا که ممکن است حرف یک روشنفکری درست باشد؛ هر چند در هیئت و جامه علما و روحانیت یا خود جامعه مداحان نباشد. این که علی القاعده نباید ایرادی داشته باشد و این را باید پذیرفت.
البته ما حرف درست را میپذیریم؛ ولی آن حرف باید از اهل خودش باشد. شانسی که نمیشود! مثلا شما میگویید یک کسی که باید مسائل دینی را بگوید، باید دروس حوزه را خوانده باشد؛ ولی اگر یک فیزیکدان آمد و فقه گفت و حرف درستی هم زد، باید بپذیریم؛ هر چند شانسی گفته باشد؛ ولی خوب، کار او که فقه نیست.
رسا - اعتقاد شما این است که این وظیفه بر عهده علمای ما است، به عنوان قشر اصلی؛ آیا ایشان از این وظیفه بر آمدهاند؟ آیا آسیب شناسی که لازمه سنت عزاداری حسینی است، وجود داشته است؟ به نظر میرسد عزاداری حسینی خیلی دچار آسیب شده است و ورود اشعار بیمایه و روشهای غلط به آن لطمه زده. حتی میبینیم که برخی از دوستان مداح بزرگوار آهنگهای غربی را با اشعار بیمایه تلفیق میکنند! در حالی که ما در سنت عزاداری خودمان بزرگانی داریم که اشعار فاخری در این حوزه گفتهاند و قس علیهذا. آیا به اعتقاد شما علمای ما در این سالها آسیب شناسی درست و تذکرهای به جا در این خصوص داشتهاند یا نه؟
بله علمای ما همیشه داشتهاند و میگویند و آسیب شناسی و اصلاح هم میشود. اما اصلاح مسائل فرهنگی یک روزه نیست و مانند یک ساختمان نیست که یک روزه خراب و درستش کنیم یا یک خیابان را شبانه بکنیم و وسط خیابان را درست کنیم و یا عریضش کنیم و... همیشه اینطوری بوده که علما تذکر دادهاند و مردم جامعه اسلامی و آنهایی که اهل عزاداری هستند و به عزاداری امام حسین(ع) علاقه دارند و پیرو علما هستند، توجه کردهاند. بله ممکن است بعضی از علما در کوتاه مدت قبول نکنند و بعضی از کارها را اگر علما بگویند در عزاداری بگذارید کنار، کار قدری سخت شود و چیزهایی از این دست.
اما به طور کلی آنهایی که عزاداری میکنند، اهل دین هستند و مشخص است که در نهایت حرف علما را گوش میکنند و در غیر این صورت مذمت میشوند از طرف مردم و اگر مداح یا نوحه خوانی باشد که راه دیگری را برود، مدت کمی میتواند دوام بیاورد. در ثانی اینها همه که فرمودید، آسیب هستند. ما حرفی در این مسائل و آسیبها نداریم و قبلا هم آسیب بوده است؛ یعنی بیش از این آسیب بوده و اینطور نیست که شما بفرمایید الان آسیبها بیشتر شده و قبلا آسیب نبوده. قبلا هم آسیب بوده؛ مثلا الان قمه زنی در ایران نیست؛ در حالی که یک آسیب جدی بوده و حالا نیست. یا فرض بفرمایید که حرفهای دروغ و... که الآن در مقاتل کمتر شده است و کتابهای ضعیف چاپ نمیشود؛ در حالی که قدیم اینها همه بود. امام(ره) فرموده است: «با همه اینها- این محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است.» ما نمیتوانیم جریان ضد عزاداری را در مقابل عزاداری را بیندازیم؛ ولی خوب ما باید راه اصلاح را پیش بگیریم و همیشه آسیبها را شناسایی کرده و تذکر دهیم و علاوه بر این، تذکر باید با زبان دین و علما باشد، نه با زبان و ژستهای روشنفکری و غربی و... .
شما فرض بفرمایید که مثلا اگر عزاداران عزیز ما و متولیان فرهنگ کشور، به یک نکته اساسی توجه کنند، بسیاری از آسیبهای عزاداری کم میشود و آن نکته هم این است که عزاداری ما سنتی باشد؛ یعنی ما آنچنان که دیروز عزاداری میکردیم و یا چهل سال پیش چگونه عزاداری میکردیم و چگونه مداحی میکردیم و نوحه میخواندیم و سینه میزدیم، همان مدلها را رعایت کنیم. مثلا اگر یکی را هم که علما قبول نکردند و گفتند بگذارید کنار -مانند قمه زنی- اینها را باید کنار بگذاریم؛ اما بقیه را نگه داریم. باید سنتهای گذشته را رعایت کنیم.
نوحه خواندن و سینه زدن از سنتهای خوب گذشته است. البته در عصر ائمه(ع) بسیاری از این شیوهها نبوده است که علت هم دارد. این سیره مسلمانان و متشرعان است که قابل اطمینان و اعتناست و مسلمانان هم که این را انجام دادند، در محضر علما بودهاند که علما هم حافظان دین هستند و اینها را اصلاح کردند؛ پس باید حفظشان کرد.
فرض بفرمایید علمای بزرگوار ما به عنوان حامیان دین و صیانت کنندگان آئین، گفتند این مدلی عزاداری کنید و آن مدلی عزاداری نکنید یا مثلا قمه نزنید و زنجیر زنی اینطوری باشد و... یا کتابها را بررسی کردند و اشعار نادرست را کنار گذاشتند و اشعاری را که با دستگاه امام حسین(ع) سازگاری ندارد، حذف کردند و...؛ لذا این مطمئن است و مورد اعتماد. در سنتها و آئینهای گذشته، چیزهایی هست که میتوان به آن اعتماد کرد؛ اما در زمان حاضر، گاه اتفاقاتی میافتد و مدها و مدلهایی از عزاداری وارد فرهنگ میشود که خیلی قابل اعتماد و اطمینان نیست.
ببینید یک مثال ساده اما قابل تأمل بزنم؛ مثلا ما میخواهیم نذر و احسان بدهیم؛ باید در این مورد از همان ظرفهای گذشته استفاده کنیم. از سفرههای گذشته استفاده کنیم؛ هر چند اذیت شویم و باید بشویم. شاید این نکته، خیلی ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد، ولی حقیقتی در آن هست که قابل اعتنایش میکند. اولا ظرفها اگر مسی و سفرهها پارچهای باشد و حتی غذا اگر آبگوشت باشد، بهتر است و این بهتر بودن هم علت دارد. برنامههای مذهبی ما هم حتی در این دوران مدرن شده است و تکنولوژی بدان راه یافته است؛ اما فرض کنید همین سفرهها و ظرفهای یکبار مصرف که ما استفاده میکنیم، نه اینکه اشکال شرعی داشته باشد، ولی میتواند اشکالات معرفتی به همراه داشته باشد؛ زیرا مثلا مسئله اسراف پیش میآید یا آن رسومات زیبا و صفا و صمیمیت مستتر در آنها را از بین میبرد.
پس مشاهده میکنید که در عین سادگی، چقدر مهم و اثرگذار است. شما آنقدر پول میدهید و آنقدر ظرف میخرید و در آخر هم دور انداخته میشود و برای محیط زیست هم ضرر دارد و تمام سطح شهر میشود نایلون! در حالی که شما اگر در ظرف مسی غذا میدادید، اینها را در پایان میشستید و اسرافی صورت نمیگرفت و پولی هم بابت ظرف نمیدادید؛ بعد هم جوانها این ظروف را با شور و شوق میشستند و برایشان به عنوان یک ورزش و تحرک شادابی بخش هم بود!
در این نوع استفادههای روزآمد از مدرنیزم، اشکالاتی هست که باعث میشود گاهی محرماتی را هم مرتکب شویم که از جمله آنها در همین مثال ساده، اسراف است و خراب کردن شهر و محیط زیست که اینها با قوانین اسلام هم منافات دارد و یا ریختن غذا در زیر پا که این نعمت خداست و ما دستور داریم غذا و نان و سایر نعمتهای الهی را قدر بدانیم و زیر پا نگذاریم و بیاحترامی نکنیم. اما همه اینها اگر در همان حالت سنتی اصیلش اتفاق بیافتد، این مسایل و مشکلات پیش نمیآید.
علاوه بر این، رویکرد سنتی و کهن این رسم و رسومات، حالات معنوی هم دارد. شما فرض بفرمایید اگر در سفره پارچهای و ظرف مسی غذا بخورید، چقدر حالت معنوی به آدم دست میدهد و این ظرفها که مدتها عزاداران درون آن غذا خوردهاند، یک تاثیر ارزشی و حس فوق العاده معرفتی در انسان به همراه میآورد. لذا ما هر چه بتوانیم گذشتهمان را با همه آئینها و رسوم ارزشمند و زیبایش، در مسائل دینی و به خصوص در عزاداری حسینی رعایت کنیم و مد روز عمل نکنیم، موفقتر هستیم.
ادامه دارد...
/830/401/ر