عاشورا صحنه رویارویی گفتمان اسلام با سکولار بود

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، دکتر صادق آیینهوند، رییس پژوهشگاه علوم انسانی در نشست خانه اندیشمندان که عصر سهشنبه ششم آبانماه در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران برگزار شد، با بیان اینکه نمی توان به حوادث تاریخ به صورت تکسببی نگاه کرد، اظهار داشت: در شکلگیری یک حادثه عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، دینی یا اجتماعی و مشکلات جامعه تأثیرگذارند که میتوانند تغییرات مدیریتی ایجاد کنند.
وی که در موضوع انتقال قدرت از راشدین امویان سخن میگفت: افزود: آنچه در تاریخ برای ما مهم است، نگاه جامع تحلیلی و تفسیری است که تار و پود اساسی در یک حادثه را کشف کرده و به ریشهها و اسباب توجه شود. اما متأسفانه بسیاری از مورخان نادرست مینگرند و از این روست که بسیاری از تحلیلهای تاریخی بسیار دور از واقعایات دیده میشود.
آیینه وند با اشاره به ضرورت ریشهیابی صحیح از تخاصم تاریخی میان بنیهاشم و بنیامیه خاطرنشان کرد: یک تاریخدان در کتابی میگوید، عبدالشمس و هاشم آتشی روشن کردند که شعله کشید و سالهای سال ادامه یافت، ابوسفیان در برابر پیامبر(ص)، معاویه در برابر علی(ع) و یزید در برابر حسین(ع) ایستاد؛ یعنی یک انتقال تقابلی قدرت بود!
وی این نوع تحلیل تاریخ را یک برداشت سطحی و اشتباه از حوادث تاریخی دانست و تصریح کرد: باید به اسباب زیرین یک حادثه و ریشههای آن به صورت علمی و دقیق توجه کرد. تغییر در خلافت پس از رحلت پیامبر(ص) به دو علت اصلی و نسلی بود. این تحول اصلی یکی به صورت جغرافیایی بود که فتوحات از ماوراءالنهر و بینالنهرین تا مدیترانه به تصرف اسلام درآمد. به دلیل گستردگی فتوحات، شهر مدینه که تا آن زمان مرکز حکومت اسلام بود، در گوشهای از جهان اسلام قرار گرفته و لذا توان مدیریت این سرزمین وسیع را نداشت. به همین دلیل مدینه از حالت مرکزیت خارج شد و به تبع آن اصحاب هم مدینه را ترک کرده و سرزمینهای دیگر اسلامی رفتند.
استاد تاریخ اسلام دانشگاه تربیت مدرس به تحولات اقتصادی در این دوره اشاره کرد و گفت: شهر مدینه کاملاً مصرف کننده بود و همه فتوحات از شام و مصر و روم به آنجا منتقل شده و از آنجا تقسیم می شد. این امر اسباب نارضایتی مردم سرزمینهای دیگر به ویژه کسانی که طمع بیشتری به ثروت داشتند را برمیانگیخت، چون اعتقاد داشتند اموال و غنائم باید در همان جایی که به دست میآمد، تقسیم میشد و کسانی که در فتوحات نقش داشتند، سهم بیشتری میبردند.
وی در تشریح جنبه دیگر مطالعه تاریخ اسلام به موضوع تبارشناسی اشاره کرد و بیان داشت: از لحاظ تبارشناسی میتوان سه نسل را در یک تحول اجتماعی در نظر گرفت، نسل وارث که موسس و متولی اصلاح و تحول است؛ نسل تابع که این تحول را از نسل اول تحویل میگیرد و نسل غایب که هیچ کدام از دو نسل گذشته را قبول ندارند و ایدئولوژیهای خود را دنبال میکنند.
آیینهوند صحابه در مدینه را جزو دسته اول دانست و افزود: نسل سوم چون شیوه دو نسل قبلی را نمیپذیرفت، حرکت زیرینی را آغاز کرد. این نسل (نسل جدید فتوحات) همزبان با دو نسل قبلی نبوده و چندان از اسلام و احکام آن اطلاع نداشته و به آن مقید نبودند که در بین آنها مرتدان، خوارج، قرا، اصحاب رته و ... حضور داشتند. این افراد تفسیر سیاسی و حزبی خاص خود را داشتند و در واقع یک نگاه منطقهای و جغرافیایی (عراق در مقابل شام و مدینه در برابر مکه) ایجاد شده بود و هر شهری میخواست اموال و ثروت را در خود حفظ کند.
وی در بیان سیر تغییرات بنیانی در کشورهای اسلامی از سوی امویان ادامه داد: گفتمان معاویه نقش بسیار موثری در انحراف و به بیراههرفتن مردم و فراموشی احکام اسلام شد. معاویه بعد از شهادت امیرمومنان(ع) به مردم نظریه داد که ما وکیل شما هستیم و تعهد میکنیم که دنیای شما را تأمین کنیم، به شرط اینکه شما به سیاست و حکومت ما کاری نداشته باشید، وگرنه با شمشیر با شما برخورد خواهیم کرد. به این ترتیب نسل جدید به دنبال افرادی چون معاویه، زیاد و مغیره بود.
رییس پژوهشگاه علوم انسانی از تفسیرهای مختلف از اسلام به عنوان مشکلی دیگر یاد کرد و ابراز داشت: قرا، خوارج، بنی امیه، بنی هاشم، راشدین که آل زبیر نماینده آنها بودند و کسانی که در بدنه قدرت در انتظار برپایی و دوام خلافت راشدین بودند، تفاسیر مختلفی از اسلام ارائه میدادند که موجب ایجاد تشنجی در سیاست شده و این تشنج به مردم نواحی مختلف کشیده شد و در حقیقت تحول نسلی و اصلی صورت گرفت.
وی به تشریح گفتمان دیگر در جامعه اسلامی پرداخت و یادآور شد: این گفتمان بر اساس اصلاح و تحول در جامعه اسلامی بر اساس سنت پیامبر بود و امام حسین(ع) برای اینکه شرایط جامعه به کتاب الله، سنت رسولالله(ص) و رویه امیرمومنان(ع) بازگردد، این گفتمان را مطرح کرد. در واقع، نبرد واقعی بین این گفتمان و گفتمان سکولار بود که در عاشورا خود را نشان میدهد.
دکتر آیینهوند با اشاره به تفسیر اهل بیت(ع) از اسلام خاطرنشان کرد: امام حسین(ع) یک حرکت اصلاحی را با نگاهی اسلامی میخواستند شروع کنند که پیش از آن پدر بزرگوارشان آغاز کرده بودند و بر اساس این نگاه، خلافت راشدین مورد پذیرش امام(ع) نبود، بلکه رویه و نگاهی جدید بر پایه احکام اسلامی مورد نظر ایشان بود.
وی به تشریح تفاوتهای نگاه راشدین با اهل بیت(ع) پرداخت و اظهار داشت: راشدین اعتقاد داشتند که باید به سنت پیامبر(ص)، قرآن و خلفای گذشته عمل کرد، در حالیکه نگاه شیعی یا همان نگاه امام حسین(ع) بر این مبنا بود که باید بر سنت پیامبر(ص)، قرآن و شیوه امیرمومنان(ع) بود. به بیانی دیگر، نگاه مدیریتی عثمانی که بنی امیه سردمدار آن بود در مقابل نگاه علوی که امام حسین(ع) رهبری آن را برعهده داشت. البته یک گفتمان دیگر توسط آل زبیر وجود داشت که آنها هم میخواستند جامعه را به سبک راشدین برگردانند.
استاد دانشگاه تربیت مدرس نگاه قرا و خوارج را هم در این عصر نوعی دیگر دانست که همچون داعش در عصر حاضر، بدون هیچ استراتژی عمل می کردند و اضافه کرد: در کنار این نگاهها یک دیدگاه غیرمذهبی هم وجود داشت که برای اولین بار معاویه آن را وارد جامعه کرد و این گفتمان، گفتمانی سکولار بود که بر اساس آن همه برای انجام هر عملی، حتی خلاف اسلام آزادند مگر اینکه بر او خروج کنند و هر کس هم بر او خروج میکرد، خروج از حاکمیت قلمداد شده و مکافات آن شمشیر بود.
گفتنی است، سلسله نشست های مناسبتی به مناسبت ایام محرم به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی و با حضور اساتید و اندیشمندان حوزه و دانشگاه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود./803/پ202/ب4