درنگی بر جریان تخریب رسانهای شیعه
این سوال برایم ایجاد دغدغه کرد و بر آن شدم که ریشه فقهی و فرهنگی این رفتارها را از چند تن از بزرگان و صاحب نظران جویا شوم. چند تن از دوستان شماره یکی از فعالان تبلیغ بین المللی را به من معرفی کردند. ایشان عضو هیأت علمی جامعة المصطفی العالمیه است و به چند زبان زنده دنیا آشنایی دارد. فعالیت اصلی خود را تبلیغ دین توصیف میکند.
به تازگی از کشور غنا، با کوله باری از خاطرات ناب تبلیغی و آموزشی، پس از سه سال اقامت به کشور بازگشته است. بدعت گذاری و افراط در عزاداری امام حسین(ع) را یکی از دست آویزهای دشمنان علیه اسلام و تشیع میداند و آثار سوء آن را در کشورهایی که جمعیت شیعیان در اقلیت است، بسیار نقش آفرین و در عین حال نابود کننده توصیف میکند.
حجت الاسلام سخاوتی استاد و مبلغ حوزه علمیه است که در نشستی صمیمی با ایشان، درباره وحدت شیعه و سنی و آثار فتنه انگیزی دشمنان در این زمینه را بررسی میکنیم.
رسا - با توجه به ایام محرم و صفر و آغاز عزاداری سیدالشهدا(ع) برخی از هجمهها به وحدت شیعه و سنی به نهایت خود میرسد؛ آیا پیشینه تاریخی و اعتقادی برای اختلاف افکنی میان مذاهب اسلامی وجود دارد؟
میخواهم جواب این سؤال شما را با یک مقدمه عرض کنم؛ یعنی میخواهم از آسیب شناسی عزاداریها و سوگواریها بحث را برایتان شروع کنم. این بحث را از یک مفروض و یک امر یقینی و مسلم و به اصطلاح فقهی از یک مسئله اجمالی آغاز کنم. آن مسئله اجمالی این کبری کلی است که شیعه و سنی، همه اهل اسلام آن را قبول دارند و بر آن وفاق و اجماع دارند و آن اینکه هر کاری که موجب وهن اسلام شود، حرام است.
حرمت وهن دین، کبری کلی ما است؛ اما اینکه چه مصادیقی اینجا وجود دارد، صغریات موضوعات را باید پیدا کنیم و هر کدام را بسنجیم و ببینیم که با کبرای ما چه نسبتی دارد. آیا حرام هست یا نیست. آیا موجب وهن هست یا نیست. البته خود وهن گاهی اوقات به صورت یک حالت بیرونی و از لحاظ بیرونی سنجیده میشود؛ مثلاً پوشش زن بر مرد جایز نیست. این در فقه و شریعت مقدس اسلام وجود دارد. یا پوشش مرد برای زن جایز نیست.
الآن بسیاری از پوششها مثل پاپوش و مانند آن، مشترک است که آن را عرض نمیکنیم. پوششهایی که مختص یا برای زن و یا برای مرد هستند، حکمش حرمت است و نباید پوشید. تشبه به بیگانگان و کفار، اینها حرام است و در فقه ما وجود دارد و بایستی از آن پرهیز شود. البته در خصوص تشبه به کفار، شاید خلوت و جلوت با هم فرق کند؛ ولی در خصوص مسئله اول که ذکر کردم، فتوای حضرت امام و استفتائات ایشان وجود دارد. مثلاً سوال شده است که پوشیدن دمپایی مختص زنان در آشپزخانه و در خلوت اشکال ندارد؟ حضرت امام فرمودند خلوت و جلوت تفاوتی ندارد؛ باید پرهیز شود. من این را گفتم که این مصادیق را در این پازل قرار دهیم.
اگر بخواهیم همه مصادیق را بررسی کنیم، یکی از مصادیق، اصل عزاداری است. اصل عزاداری کار بسیار خوبی است و عزاداری باید باشد. مستحب مؤکد است؛ به گونهای که مردم آن را واجب میدانند. حضرت امام و همه فقها، روی این تأکید فرمودند. همان طور که در روایات شریف داریم، به خاطر اینکه برای عزای امام حسین(ع) یک حرارت و شور و هیجانی است که تا قیام قیامت سرد نمیشود. چه طور مردم برای عزیزان خودشان عزاداری میکنند و گاهی اوقات عزاداری برای عزیز، پدر و مادر و غیره، ممکن است بعد از چند سال به فراموشی سپرده شود، لکن در خصوص اباعبدالله حسین(ع)، همان عزاداران پدر مرده و برادر مرده، وقتی که به عزای امام حسین(ع) میرسد، به طور ویژه برای امام حسین(ع) عزاداری میکند و به سر و سینه میزند و نوحهسرایی میکند.
رسا - در اصل عزاداری برای ائمه(ع) به ویژه امام حسین(ع) که تردیدی وجود ندارد؟
در واقع باید گفت که اصل عزاداری خوب است؛ اما سر و سینه زدن مصداق دومی است که یکی دیگر از مصادیق در این صغری است که ببینیم با کبری اصلی ما چه حالتی پیدا میکند. در اولین تطبیق متوجه میشویم که اشکالی ندارد؛ پس سینه زنی، زنجیرزنی متعارف، اشکالی ندارند؛ آن هم در حالتی متعارف که عزاداری محسوب شوند و از حالت عزاداری خارج نشوند.
اما صورت کندن، زنجیر تیغی زدن، قمه زدن، اینها قطعاً جایز نیست و دلیل حرمت اینها هم دو دسته دلیل است؛ یک، دلیل اضرار به خود. دو، دلیل دید و نگاه بیگانگان به این مطلب. از دید بیگانگان این مطلب خیلی مشکل دارد و موجب وهن عین است. این را من به رأی العین در خارج از کشور مشاهده کردم که این واقعاً وهن دین و شریعت مقدس اسلام است. فِرقی از اسلام که اصلاً آن را قبول ندارند که آن به جای خود، ما به آنها کاری نداریم. لکن خود ما هم که قبول داریم، این موجب وهن دین است و باید به آن توجه کنیم. ممکن است بعضیها به ما جواب بدهند که شما دو دسته دلیل برای ما آوردید، برای اینکه قمه زدن و زنجیره تیغی زدن و بعضی از شیوههای عزاداری ما مشکل داشته باشد. دلیل اولتان اضرار به نفس بود. انسان بر نفس خودش حاکم است. من در بعضی از مناظرهها و مصاحبهها این را دیدم. ولیکن این درست نیست؛ یک کسی بگوید انسان بر خودش حاکم است، بر نفس و اولادش حاکم است. نه ما دلیل داریم که «الناس مسلطون على اموالهم» کجا دلیل داریم که «الناس مسلطون على انفسهم». در مسائل سیاسی، ما به این اصل اتکا میکنیم و برایش حرفهایی داریم. اتفاقاً در همان بحثهای سیاسی، در بحث مشروعیت که میخواهیم بیان کنیم، آنجا این بحث را به طور مفصل عنوان میکنیم.
صغری و کبری خود بحث و نتیجه اینکه انسان این طور مسلط نیست که خیال کند هر کاری خواست میتواند بکند و انسان حاکم بر سرنوشت خودش است. یعنی هر طور که دلش خواست سرنوشت خودش را رقم بزند. بحث دل به خواهی نیست. همان را هم باید شرع مقدس بگوید. یعنی آیا انسان حق دارد که انگشت خودش را زخمی کند و خون بیاندازد؟ نه، الا اینکه دلیل محکمه پسند و خداپسند و عقل پسند داشته باشد. مثلاً میخواهم خونم را بگیرم و آزمایش بدهم. لذا این طور نیست که بگوییم انسان بر خودش حاکم است همان طور که بر اموالش حاکم است و هر بلایی که بخواهد میتواند سرش بیاورد، بر نفس و فرزند ههم همین طور است. ما این دلیل را قبول نداریم و حاضریم بحثهای فقهیش را در جای خودش با دوستانی که تمایل داشته باشند، انجام دهیم.
اگر بگویند دلیل دوم شما هم این بود که دیدگاه دیگران به ما طوری میشود که موجب وهن مذهب شده و از این کار پرهیز کنیم و از طرفی موجب تقرفه و این طور مسائل میشود، من از دیدگاه افرادی میگویم که در این مورد چالش دارند که اگر ما بخواهیم این گونه مماشات کنیم و راه بیاییم، ممکن است فردا بگویند که همه این کارها را تعطیل کنیم، حتی بحث عزاداری.
رسا - اما بالاخره برخی از این رفتارها سبب تخریب وجهه و شیعه گریزی در جهان میگردد.
شکی نیست که یک سری از مسلمات باعث وهن است. میگوییم که از اینها باید پرهیز کرد. والا اگر سراغ اصل عزاداری و امثال ذالک بروند، آنجا ما دیگر کوتاه نمیآییم و نمیگوییم که آنها را باید تعطیل کرد. چون من این استدلال را شنیدم که میگویند چه کار به دیگران دارید. اگر بخواهیم به دنبال دیگران باشیم، ممکن است دیگران همه مسائل ما را نتوانند بینند و بگویند تعطیل کنید. ما میگوییم که بایستی بین این مسائل دسته بندی کنیم و آنهایی که موجب وهن هست را پرهیز کنیم.
خودم این مسئله را در خارج از کشور دیدم. در روز عاشورا یا تاسوعایی بود که داشتم بی بی سی انگلیسی را گوش میدادم. به طرف یکی از کشورهای شیعه نشین غیر از ایران حرکت کرد. بین قمه زنها و کسانی که زنجیره تیغی میزنند، رفت. خبرنگار دوربین خودش را بسیار نزدیک کرد و به سراغ یک نوجوانی رفته بود که بر سر خود میزد و خودش را به خون انداخته بود. خون پاشیده بود و در نگاه بیگانگان وضعیت مشمئزکننده بود. خبرنگار به او نزدیک شد و با او صحبت کرد. انگشت میزد به خونهای او و میگفت این واقعاً خون است. این مسئله یک تأثیری ژرفی در بیننده میگذاشت که یعنی چه؟ اینها چه معنایی دارد؟ برای آنها معنا ندارد.
رسا ـ آیا اصل عزاداری از اموری است که در حد وجوب است و ترک آن انسان را شایسته عقاب میکند؟
نکتهای را اینجا بگویم که بعضی از واجبات است که ترک آن موجب عقاب میشود و عزاداری از آن کارهای واجب نیست که ترکش موجب عقاب باشد؛ اسلام و تشیع دین تعقل است. میگوید اگر در بعضی از اذهان این کار واجبت به گونهای موجب وهن شود که اصل اسلام را زیر سؤال میبرد، آن را تعطیل کن. لااقل در میان اذهان و انظار آن را تعطیل کن. یا ذهنها را با خودت هماهنگ کن. اگر یک کار بسیار ضروری است که با اصل دین هم تعطیل بردار نیست و نباید آن را تعطیل کرد؛ اما چیزی که اصل اسلام و کیان اسلام را به خطر میاندازد، ما بایستی از آن پرهیز کنیم یا اذهان را برای آن آماده کنیم.
در آن مقطع زمانی و شرایطی میگویم که ذهنیتها آماده و مساعد نیست و اصل دین را زیر سؤال میبرند. چرا ما با یک مسئله فرعی معمولی آن قدر جلو برویم که همه چیز از دست ما گرفته شود؟ پس اینجا خواستم به اشکال مختلف عزاداری اشارهای داشته باشیم و بگوییم که برخی اشکال و شیوهها صحیح نیست و بعضاً من درآوردی است و سبقه و قدمت تاریخی ندارند. مثلاً از صفویه به بعد خودشان را نشان دادهاند. نمیشود هر روز یک شکل و شیوهای به عزاداریهای خودمان اضافه کنیم و اصل را زیر پا ببریم. بایستی اینها را نگاه کنیم و از آن شیوههایی که احتمالاً مشکل دارد و موجب وهن است، حتی اگر احتمالاً موجب وهن است، باید از آنها پرهیز کنیم.
اسلام دین تعقل و کمال است. گاهی برای یک امر واجب هم لازم میشود که بعضی از کارها را ترک کنیم، آن کار را بکنیم که باعث از دست رفتن کیان اسلام نشود و بایستی اذهان را آماده کنیم و بایستی لااقل از وجودش به صورت علنی پرهیز کنیم. اما بسیار مهمی که در ابتدا اشاره فرمودید و در واقع سؤال هم از ما این را میخواهد و آن این است که امروز وحدت مسلمین جهان در هر عصری باید بگوییم و نه صرفاً امروز، در هر عصری مطلوب علما و مردم عاقل اهل تسنن، علما و مردم عاقل اهل تشیع بوده است. یعنی از هر دو فرقه علما و عقلایشان را نگاه کنیم، اینها عاشق وحدت اسلامی بودهاند.
رسا ـ اوضاع مسلمانان نسبت به مقوله وحدت تغییری نکرده است؟
خیر امروز هم وقتی مسلمانان نگاه میکنند، یک دشمن قدر در مقابل آنها قرار گرفته است؛ یعنی همان یهود سیاسی که دنیا و جهان مسحیت را با خودش یدک میکشد. اینها هماهنگ شدند و حرکت کردند برای اینکه با همان سیاست کهنه و پوسیده نخنما شده انگلیسی که تفرقه بیانداز و حکومت کن، حرکت کردند و میگویند که اگر عالم اسلام را به هم بزنیم و تفرقه بیاندازیم، خودمان میتوانیم حاکم شویم. اینها در واقع میتوانند جهان اسلام را با تفرقهای که در آن ایجاد میکنند، آماده کنند.
رسا - راهکار مقابله با این جریان تفرقه انگیز چیست؟
ما اگر بخواهیم با این نگاه مقابله کنیم، صهیونیسم و یهود سیاسی که تلاش میکند مسیحت را هم در اختیار خودش بگیرد و با خودش همراه کند، اگر بخواهیم با این مقابله کنیم، یک وحدت سیاسی داخلی جهان اسلام ضروری است و هر نوع تفرقه نتیجهاش کمک به آن صهیونیستها و جهان کفر و الحاد است. همچنین شیعه و سنی بر این اجماع دارند که دین مبین اسلام یک گوهر دارد. این گوهر ذاتی که باید دست نخورد و حفظ شود؛ کم و زیاد نشود. این گوهر ذاتی عبارت است از خدای واحد، کعبه و قبله واحد، قرآن واحد، رسول خاتم(ص) واحد، اصل نماز که در تعداد رکعاتش و کیفیت و کمیتش هیچ اختلاف نظری نداریم، الا در یک سری از مسائل خاص و ویژهاش. این نکته را خواستم عرض کنم که هر یک از فرقین، یک سری مسائل مختص به خودشان را دارند. اگر به آن مشترکان اجماع نظر داشته باشند و آن مسائل ویژه و مختصات را کاری نداشته باشند و مختصات را مخفی کنند.
تقیه که میخواهیم بگوییم، تقیه یک روزی فقط برای شیعهها بود. چون حکومتها به دست سنیها در جهان اسلام بود. تقیه هم یعنی پنهان کاری کردن و مخفی کردن بخشی از اعتقادات. گفتیم که اینها از گوهریات و ذات دین نیستند. اینها در اعراض و کنار مسائل و باورها هستند. یک روزی سنی نیاز نمیدید که مخفی کند. امروز هم حکومت هم به دست اهل تسنن هست و هم تشیع. چون در گذشتهها حکومت به دست اهل تسنن بود، شیعه باور تقیه را داشت. در این بخش اگر پنهان کاری کنند و در آن بخش مشترکات علنی کنند و همگرایی داشته باشند، یک نکته جالبی به ذهنم آمد. اگر دو فرقه را در اهل تسنن کنار بگذاریم، در اهل تشیع هم کسانی هستند که باید کنار بگذاریم. مثل بهاییها و امثال ذلک؛ ولی در اهل تسنن اگر ما ناصبیها و وهابیها را کنار بگذاریم که اینها موجب تفرقه هستند، من در بین اهل تسنن در داخل و خارج از کشور بودم، تصورم این است که در اهل تسنن همه بر باور و اعتقاد همگرایی هستند و آن را دوست دارند.
ائتلاف و همگرایی و میوه وحدت و همگرایی آن قدر شیرین و قابل قبول است که جامعه مشترک اروپا برای مباحث صرفاً اقتصادی و سیاسی دست از بسیاری از مشکلات فرهنگی و ناهمگونیهای فرهنگی با یکدیگر کشیدند. مخفی میکنند. در جامعه مشترک اروپا گاهی اوقات دعوای اینها چنان اوج میگرفت که باید چند در درست کنند که اینها از درهای مختلف وارد شوند. چه کسی اول برود و کی آخر، برایشان خیلی حائز اهمیت بود. ولی چون میوه وحدت شیرین و دوست داشتنی است، اینها این طور ائتلاف کردند و غرب را در مبارزه با استکبار جهانی، آمریکا متحد کردند و خودشان یل قابل باوری شدند. چرا ما به این مسائل توجهی نداشته باشیم؟ عالم اسلام با آن مسائلی که ذکر کردم و مصادیق یقینی و قدر متیقنهایی که برای وحدت داریم، چرا ما همگرای نداشته باشیم و واگرایی داشته باشیم؟
رسا - چرا برخی به مسأله تقیه توجه جدی ندارند و آن را انکار می کنند؟
تقیه را هم که اشاره کردم. به کسانی مثل خودمان میگویم، اگر بحث تقیه را باور ندارند، به آن همه روایاتی که ما داریم توجه کنند. مثلاً یکی از آن روایتها را اشاره میکنم که در احتجاج آمده است. وسائل الشیعه، جلد 11، صفحه 479، باب 29 از ابواب امر و نهی، حدیث 11 که به نقل از احتجاج، بخشی از آن روایت تقریباً از وسط این روایت یک اشارهای میکنم که امیرالمؤمنین(ع) مولی الموحدین(ع) فرمودند: «وایاک ثم ایاک ان تترک التقیة التی امرتک بها، فانک شائط بدمک ودماء اخوانک، معرض لنعمتک ونعمتهم للزوال، مذل لهم فی ایدی اعداء دین الله وقد امرک الله باعزازهم، فانک ان خالفت وصیتی کان ضررک على اخوانک ونفسک اشد من ضرر الناصب لنا الکافر بنا؛ بپرهیز، جداً بپرهیز از اینکه تقیه را ترک کنی. اگر تقیه را توجه نکنی، تو هدر دهنده خون خودت و خون برادران خودت هستی و تو نعمت خودت و نعمت آنها را در معرض زوال قرار میدهی و در دست دشمنان دین خدا آنها را خوار خواهی کرد. همکیش خودت را در میان اعداء خدا تنها میگذاری و در حالیکه خدای متعال امر فرموده است که تو به همکیشان خودت در میان اعداء عزت دهی و اگر به وصیت من عمل نکنی، پس ضررش بر خود توست و بر اخوان توست. بدتر از ضرری است که ناصبی به ما میزند که ناصبی کافر به ما است و تو کاری کردهای که از ناصبی بدتر است.»
پس میتواند یک عزادار حسین(ع) گاهی ضررش به امام حسین و امیرالمؤمنین(ع) بیشتر از ضرری باشد که یک ناصبی میزند. خیلی باید حواسمان جمع باشد. با شیوههای عزاداری و امثال ذلک، خدای ناخواسته کاری نکنیم که آن عزیزان از ما دلگیر شوند. باز هم تأکید میکنم که هم شیعه و هم اهل تسنن، کارشان دو جنبه دارد؛ جنبه علنی و جنبه پنهانکاری. اگر غیر علنیها را غیر علنی بدانند و بر آن تقیه کنند و آن جنبههای علنی را تأکید کنند، ائتلاف بسیار خوبی ایجاد خواهد شد و البته همان طور که اشاره کردم، کج فهم و کج سلیقه، اینها در اهل تشیع و تسنن وجود دارند که یک تعبیری اینجا به کار برده میشود، اینها پل عبور دشمن میشوند. این در جامعه اسلامی خیلی خطرناک است. البته ما نواصب را اصلاً مسلمان نمیدانیم. همان طور که اشاره کردم، نواصب و مزاحمینی مثل وهابیها اگر سر عقل نیایند و حتی کج سلیقههایی از اهل تشیع، ما آنها را کنار بگذاریم، هیچ مشکلی در جهان اسلام برای وحدت نداریم.
رسا - البته برخی افراد منتسب به برخی بیوت، افراطی گریهایی را به نام شیعه ترویج میکنند، نظر شما درباره آن چیست؟
ما برای ائتلاف آماده هستیم و هیچ مشکلی نداریم. شاید 15 - 20 سال پیش بود که به زائرین حج در پشت بقیع سفارش میکردم که مهر نگذارید. اینجا نماز نخوانید و داخل مسجدالنبی نماز بخوانید. چون یک رکعت نماز مسجد رسول خدا طبق روایت، ده هزار رکعت البته آنجا هم بین الحرمین است و برای ما هم خیلی عزیز و داخل حرم عزیزتر است، داخل حرم نماز بخوانید. چند دقیقه بعد، زوار پیش من آمدند و گفتند شما به ما توصیه میکنی، اینجا دو تا روحانی نماز میخوانند. سریع رفتم و دیدم که دو روحانی با یک شتابی نماز میخوانند. گویا مأموریت دارند این کار را به انجام برسانند. مهر را هم روی سنگها گذاشته بودند که انصافاً آنجا نیاز به مهر نیست. دو جوان بودند و من آنها را شناختم و فهمیدم که از کدام بیت هستند. فردای آن روز به آن بیت رفتم و برادر بزرگشان که تقریباً از من بزرگتر بود و یا همسنم بود، آنجا نشسته بود. با او طرح مسئله کردم که چرا این کارها را میکنید. عامل این که این حرکات را انجام میدهید، چیست؟ مگر ما در اسلام تقیه نداریم. به محض اینکه من بحث تقیه را مطرح کردم، او تشر زد و گفت اینها تقیه نیست. اینها سیاسی است. گفتم به فرض که سیاسی باشد. با او خیلی بحث کردم و دلم از یک جا سوخت. گفتم میدانید که مشکل شما چیست، یک سفرهای پهن است و به جای آنکه سر این سفره بنشینید و آدموار بخورید، در این سفره افتادید و همه چیز را به هم میریزید. شما آن روز کجا بودید که بچههای ما در همین مکه جهاد میکردند. مگر این سفره به برکت حضرت امام پهن نشد؟ پس به حرفش گوش دهید. مگر الآن مقام معظم رهبری این کار را اداره نمیکند، به حرفش گوش دهید. دلم از این میسوزد که من خودم یک اصفهانی هستم که شهید بسیار دادهام. الآن میبینم که تو این طور با مقدسات ما بازی میکنی. این سفرهای که پهن شده است، به برکت خون شهدا است. خودتان میرفتید و یک کاری میکردید، اینجا هم کاری که دلتان میخواست را میکردید. چرا حرف گوش نمیدهید. این الآن مشکل ما به عده و فرقهای است که اینها شاید از داعش بدتر باشند. اینها داعش انقلاب اسلامی هستند. اینها زمینهساز داعش در کل جهان هستند.
رسا - رفتار نابجای برخی از افراد سبب می شود که شیعه کشیهایی در سراسر منطقه رخ دهد، تحلیل شما چیست؟
انصافاً شما چه دلیلی داری که این طور استدلال میکنی؟ و این حرکتهای خشن و تند و ناجور را نسبت به اسلام نشان میدهید. اگر در پاکستان و افغانستان و جای جای دنیا سر این حرکتهایی که شما ایجاد میکنید، تفرقهای که شما ایجاد میکنید و خواسته یا ناخواسته از انگلیس پیروی میکنید، تعدادی کشته شوند، چه جوابی برای خدا مهیا کردهاید؟ اگر یک سری از مسائل را باور ندارید، ما از شما تقاضا داریم که لااقل سکوت کنید. با سکوتتان ما میتوانیم بسیار جامعه داخلی و جامعه جهان اسلامی را رو به وحدت پیش ببریم و انشاالله محورهای وحدت در جامعه اسلام را تکثیر کنیم و اینها باورهای ماست. من فکر نمیکنم که این منطق صحیحی باشد که در سایتتان یک چیزی را بگویید و حرکتی را نشان دهید که آتش فتنه را در جهان اسلام شعلهور کنید. بنده اگر بر فراز منبر چیزی بگویم و این را کلیپ کنم، در اقصی نقاط افغانستان، اگر عنصری را برای تبلیغ بفرستیم و سر از تنش جدا کنند، شما چه طور میتوانید این را پاسخگو باشید؟
رسا ـ اگر در یک جمع بندی بخواهیم بر وجود وحدت استدلال بیاوریم، چگونه باید باشد؟
تا اینجا بحث را این طور جمع کنم که به دلیل حکم حکومتی مقام معظم رهبری، به دلیل فتاوای بسیاری که از علما داریم، اگر بخواهیم به فتاوا نگاه کنیم، میبینیم که علماء بزرگوار ما، بعضی سکوت کردهاند. چون در قضیه امام حسین(ع) جرأت نکردهاند؛ من خودم این را از بعضیهایشان شنیدهام که میگویند آدم جرأت نمیکند هر طور در بحث امام حسین(ع) حرف بزند. جرأت نکردهاند، ولی این طرف را که میبینیم، یک جا 50 تا فتوا میتوانیم در مورد حرمت قمه زنی و زنجیر تیغی و این مسائلی که موجب وهن و اضرار به نفس باشد را نشان دهیم. اینها دلایل مسلم ماست. پس به دلیل این فتاوا و فتوای مقام معظم رهبری، حضرت امام و امثال ذالک و به دلیل حکم حکومتی و به دلیل ضرورت عقلی که در این بین احساس میشود، بایستی تصفیه جدی در اشعار و مضامین شعری به وجود آید.
در مداحیها و شیوههای عزاداری که این بعضی از این شیوهها بسیار مشکل دارد، همان طور که اشاره شد، من باز بر این نکته تأکید کنم که بعضی از مداحان ما پاپ میخوانند. گاهی اوقات مضمون و شعر خراب است. آن شعر را باید درست کرد. الحمدالله الآن عزیزان زحمت کشیدهاند و مقتلها را بازنگری کردهاند و یک جا جمع کردهاند. میتوانید از مقتل بزرگی که الآن منتشر شده است، از آن استفاده کنید. اینها بیعیب و اشکال است. نه از هر مقتلی و هر مداحی و شعر و مدحی. هر شعری، شعور نمیآورد. لذا بایستی شعرها تصفیه شود و باید مداحان ما هم خودشان را بازنگری کنند. ما نمیگوییم صدایتان را با دستگاه نخوانید، در دستگاه بگذارید، ولی نه هر دستگاه و برنامه غیر مجوزی. البته منظور از دستگاه آلت موسیقی نیست که آن هم باید تصفیه شود. آلات موسیقی و آنهایی که حرام هستند، به کار برده نشود. در مجالس امام حسین(ع) و عزاداریها که خود امام حسین(ع) هم راضی نیست. همچنین شیوههای عزاداری که ما سنج و دهل و طبل داریم و علامتهایی که وجود دارد و همه اینها باید در خصوصشان بازنگری شود. برهنه شدن در عزاداریها مشکل دارند. فتوای فقهای ما این است که اینها مشکل دارد و بایستی بازنگری و پالایش جدی در خصوص کل عزاداریهای ما به وجود آید.
رسا ـ ممنون ار وقتی که برای این موضوع قرار دادید.
/978/401/ر