۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۹
کد خبر: ۲۳۳۵۳۲
پیشینه عاشورا؛

عاشورا قبل از اسلام در زمان یهود

خبرگزاری رسا ـ موضوع عید دانستن روز عاشورا بعد از حادثه کربلا که از شیطنت‏هاى بنى‌أمیه بود، در میان گروه‏هایى از مسلمانان نفوذ کرد و باقى ماند و گویا هنوز هم در برخى از بلاد برخى ممالک اسلامى این سنت سراسر بدعت و ضد ارزش برقرار است.
عزاداري امام حسين ، محرم، عاشورا

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، فیومى در مصباح المنیر گوید: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت شده: «صُومُوا یَوْمَ عاشُوراءِ وَ خالِفُوا الْیَهُودَ صُومُوا قَبْلَهُ یَوْماً وَ بَعْدَهُ یَوْماً»؛ سپس گوید: معناى حدیث این است که یک روز قبل از عاشورا و یک روز بعد از عاشورا را هم روزه بگیرید تا از شباهت به یهود که فقط روز دهم را روزه مى‏گرفتند خارج شوید.  پس معلوم مى‏شود روز عاشورا نزد یهود از روزهاى بزرگى بوده که در آن، روزه مى‏گرفته‏اند.

 

در کتاب سنن دارمى از ابن عباس نقل شده که او مى‏گفت:  رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هنگامى که به مدینه آمد، دید که یهودیان روز عاشورا را روزه مى‏گیرند. آن حضرت سؤال کرد، که چرا روزه مى‏گیرید؟ گفتند: زیرا این روزى است که موسى بر فرعون غالب شد. پس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به مسلمانان فرمود: شما به امت موسى(علیه السلام) اولى هستید پس شما هم روز عاشورا را روزه بگیرید.

 

و همین روایت با مختصر تفاوتى در سنن ابن ماجه نیز نقل شده است. در کتاب محلى از ابن حزم از عطاء نقل شده که او مى‏گوید:  از ابن عباس شنیدم، مى‏گفت با یهودیان (در روزه روز عاشورا) مخالفت کنید هم نهم را روزه بگیرید و هم دهم را (تا معلوم باشد این روزه روزه آنان نیست).  

 

در کتاب صحیح بخارى و نیل الأوطار از أبو موسى نقل کرده‏اند: «إِنَّ یَوْمَ عاشُوراءِ تُعَظِّمُهُ الْیَهُودُ وَ تَتَّخِذُهُ عیداً، فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «صُومُوهُ أَنْتُمْ».

 

 در جمهرة‌اللغة آمده: «وَ الْعاشُوراءُ قَدْ تَکَلَّمُوا بِهِ قَدیماً وَ کانَتِ الْیَهُودُ تَصُومُهُ فَقالَ النَّبِىُّ (صلی الله علیه و آله):   «نَحْنُ أَحَقُّ بِصَوْمِهِ».

 

در صحیح مسلم آمده: «کانَ أَهْلُ خَیْبَرٍ (یهودى بودند) یَصُومُونَ یَوْمَ عاشُوراء وَ یَتَّخِذُونَهُ عیداً وَ یَلْبَسُونَ نِساءَهُمْ فیهِ حُلِیَّهُمْ وَ شارَتَهُمْ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «فَصُومُوهُ أَنْتُمْ».

 

عاشورا در میان مسیحیان پیش از اسلام‏

در مصباح المنیر آمده: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صامَ عاشُوراءَ فَقیلَ لَهُ: إِنَّ الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ تُعَظِّمُهُ فَقالَ: «إِذا کانَ الْعامُ الْمُقْبِلُ صُمْنَا التَّاسِعَ»، ظاهرا مقصود حضرت این بوده که روز نهم را به روز دهم مى‏افزاییم تا شبیه به کار یهود و نصارا نباشد؛  از این نقل مصباح المنیر برمى‏آید، که مسیحیان هم عاشورا را گرامى مى‏داشته‏اند؛ اما در این مورد غیر از این مصدر تا کنون به مدرک دیگرى برنخورده‏ایم.

 

 عاشورا در زمان جاهلیت و میان قریش‏

در سنن دارمى روایت شده که رسول خدا  صلی الله علیه و آله فرمود: این روز، روز عاشورا است و قریش این روز را در جاهلیت روزه مى‏گرفتند، پس هر کدام شما (مسلمین) دوست دارد، روزه بگیرد و هر کدام دوست دارد، روزه را ترک کند.

 

در کتاب موطأ مالک آمده: «إِنَّ عائِشَةَ قالَتْ: کانَ یَوْمُ عاشُوراءِ یَوْماً تَصُومُهُ قُرَیْشُ فِى الْجاهِلِیَّةِ وَ کانَ الرَّسُولُ (صلی الله علیه و آله) یَصُومُهُ فِى الْجاهِلِیَّةِ»، در صحیح بخارى نقل شده: «إِنَّ قُرَیْشاً کانَتْ تَصُومُ یَوْمَ عاشُوراءِ فِى الْجاهِلِیَّةِ ثُمَّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) بِصِیامِهِ حَتّى‏ فُرِضَ رَمَضانُ».

 

 در کتاب نیل الأوطار آمده: «إِنَ أَهْلَ الْجاهِلِیَّةِ کانُوا یَصُومُونَ یَوْمَ عاشُوراء وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) صامَهُ وَ الْمُسْلِمُونَ قَبْلَ أَنْ یُفْرَضَ رَمَضانُ.»

 

 عاشورا بعد از اسلام و قبل از وجوب روزه ماه رمضان‏

 در صحیح بخارى از ابن عمر نقل شده: «صامَ النَّبِىُّ (صلی الله علیه و آله) عاشُوراءَ وَ أَمَرَ بِصِیامِهِ فَلَمَّا فُرِضَ رَمَضانُ تَرَکَ.»

 

و نیز در صحیح بخارى از عایشه نقل شده: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به روزه روز عاشورا امر کرد تا هنگامى که روزه ماه رمضان واجب شد.

 

آن گاه فرمود: «هر کس مى‏خواهد، روز عاشورا را روزه بگیرد و هر کس مى‏خواهد افطار کند.»

 

 در کتاب جامع أحادیث الشیعه از کتاب من لایحضره الفقیه از امام باقر علیه السلام نقل شده:محمد بن مسلم و زراره از آن حضرت از روزه روز عاشورا سؤال کردند، فرمود:  کانَ صَوْمُهُ قَبْلَ شَهْرِ رَمَضانَ فَلَمَّا نَزَلَ شَهْرُ رَمَضانَ تُرِکَ.

 

 روزه آن قبل از (تشریع روزه) ماه رمضان (معمول) بوده ولى پس از نزول روزه ماه رمضان ترک شده است.

 

 عاشورا پس از وجوب روزه ماه رمضان‏

 در روایات شیعه آمده:  وَ أَمَّا الصَّوْمُ الَّذى‏ یَکُونُ صاحِبُهُ فیهِ بِالْخِیارِ فَصَوْمُ یَوْمِ الْجُمُعَةِ- إِلى‏ أَنْ قالَ- وَ صَوْمُ یَوْمِ عاشُوراء فَکُلُّ ذلِکَ صاحِبُهُ بِالْخِیارِ إِنْ شاءَ صامَ وَ إِنْ شاءَ أَفْطَرَ.

 

و نیز از امام باقر (علیه السلام) روایت شده:  إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) قالَ: صُومُوا الْعاشُوراءَ التَّاسِعَ وَ الْعاشِرَ فَإِنَّهُ یُکَفِّرُ ذُنوبَ سَنَةٍ.

 

و نیز از امام باقر (علیه السلام) روایت شده: «صِیامُ یَوْمِ عاشُوراءَ کَفَّارَةُ  سَنَةٍ»؛ در کنز العمال روایت شده: «لَمَّا فُرِضَ صَوْمُ رَمَضانَ سُئِلَ النَّبِىُّ (صلی الله علیه و آله) عَنْ صَوْمِ عاشُوراءَ، فَقالَ: «هُوَ یَوْمٌ مِنْ أَیَّامِ اللَّهِ تَعالى‏ فَمَنْ شاءَ صامَهُ وَ مَنْ شاءَ تَرَکَهُ».

 

 و نیز در همان کتاب: «عَنْ عَمَّارِ بْنِ یاسِرٍ قالَ: «أُمِرْنا بِصِیامِ عاشُوراء قَبْلَ أَنْ یَنْزِلَ رَمَضانُ فَلَمَّا نَزَلَ رَمَضانُ لَمْ‏نُؤْمَرْ بِهِ» و در همان کتاب: «عَنْ قَیْسِ بْنِ سَعْدٍ قالَ:«کُنَّا نَصُومُ عاشُوراءَ ... قَبْلَ أَنْ یَنْزِلَ عَلَیْنا صَوْمُ رَمَضانَ ... فَلَمَّا نَزَلَ لَمْ‏نُؤْمَرْ بِهِ وَ لَمْ نَنْهَ عَنْهُ وَ نَحْنُ نَفْعَلُ».

 

روایات‏

مستفاد از این روایات و ده‏ها روایت دیگر که در کتاب‏هاى حدیثى سنى و شیعه نقل شده، این است که عاشورا از زمان حضرت موسى علیه السلام تا بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و از بعثت تا هنگام وجوب روزه ماه رمضان و همچنین پس از آن مورد تعظیم و از ایام اللَّه بوده است و همواره با انجام روزه در آن، بزرگ داشته مى‏شده است.

 

در این جا این پرسش پیش مى‏آید، که علت عظمت این روز و از ایام اللَّه بودن آن چیست؟

 

زیرا غالبا زمان‏ها به واسطه حوادث مهمى که در آن‏ها اتفاق مى‏افتد، عظمت پیدا مى‏کنند؛ مانند روز میلاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، روز بعثت و روز وفات آن بزرگوار و روز تولد امیر مؤمنان (علیه السلام) و روز غدیر و روز شهادت آن گرامى.

 

در پاسخ این سؤال مطالبى در کتاب‏ها نقل شده و برخى از آن‏ها مورد خدشه قرار گرفته است. «2» اما گویا از یک نکته غفلت شده، که علت عظمت این روز، حادثه کربلا باشد و بزرگداشت این روز از همان زمان حضرت موسى (علیه السلام) نیز به همین علت بوده و شاهد آن، روایتى است که در پایان این مقال نقل خواهیم کرد و اگر همه حوادثى که گفته شده در این روز اتفاق افتاده، مطابق با واقع باشد، باز از همه مهم‏تر و عظیم‏تر حادثه کربلاست.

 

 روز عاشورا پس از واقعه کربلا

دشمنان اهل بیت و بنى امیه لعنةاللَّه علیهم پس از حادثه کربلا با سوء استفاده از روایات مربوط به روزه و بزرگداشت عاشورا مطلبى را عنوان و مطرح و تبلیغ کردند، که با اساس دین و مکتب منافات داشت و آن، این که چون در این روز امام حسین (علیه السلام) کشته شده و کشتن امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت و یاران او- نعوذ باللَّه- کار بسیار خوب و مستحسنى بوده، پس این روز، روز با برکتى شده و به این خاطر باید این روز را روزه گرفت.

 

متأسفانه این مطلب صد در صد انحرافى، میان گروهى از مسلمانان ظاهرى نفوذ کرد که در زیارت عاشوراى امام حسین (علیه السلام) آمده:   «وَ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ».

 از این تاریخ است که روزه روز عاشورا به دو عنوان مى‏توانست انجام شود:

 

 1) به عنوان این که از ایام اللَّه است، مانند این که قبل از حادثه کربلا روز عاشورا را روزه مى‏گرفتند، یا به عنوان واجب و یا مستحب.

 

2) به عنوان این که چون یزید امام حسین (علیه السلام) را ظاهراً از بین برده، باید روزه گرفت و از همین تاریخ است، که امامان معصوم ما با روشنگرى و احیاناً نهى از روزه عاشورا و حتى با بیان این که در روز عاشورا تا نزدیک غروب چیزى نخورید و نیاشامید؛ اما نزدیک غروب قدرى چیزى بخورید تا روزه اصطلاحى نباشد، با این فکر کفرآمیز که ریشه در دشمنى با اهل بیت (علیهم السلام) دارد، مبارزه و مخالفت کردند.

 

 امام صادق (علیه السلام) به عبداللَّه بن سنان فرمود: لا تَجْعَلْهُ صَوْماً کُمَّلًا وَلْیَکُنْ إِفْطارُکَ بَعْدَ صَلوةِ الْعَصْرِ بِساعَةٍ عَلى‏ شَرْبَةٍ مِنْ ماء. زراره از امام صادق و امام باقر (علیه السلام) نقل کرده که به او فرمود: «لا تَصُمْ یَوْمَ عاشُوراء.»

 

جعفر بن عیسى‏ گوید:  سَأَلْتُ الرِّضا (علیه السلام) عَنْ صَوْمِ یَوْمِ عاشُوراء وَ ما یَقُولُ النَّاسُ فیهِ فَقالَ (علیه السلام): «عَنْ صَوْمِ ابْنِ مَرْجانَةَ تَسْأَلُنى‏؟ ذلِکَ یَوْمٌ صامَهُ الأَدْعِیاءُ مِنْ آلِ زِیادٍ بِقَتْلِ الْحُسَیْنِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَوْمٌ تَشَأَّمَ بِهِ آلُ مُحمَّدٍ وَ یَتَشَأَّمُ بِهِ أَهْلُ الإِسْلامِ وَ الْیَومُ الْمُتَشَأَّمُ بِهِ الإِسْلامُ وَ أَهْلُهُ لایُصامُ فیهِ وَ لایُتَبَرَّکُ بِهِ ... وَ یَوْمُ عاشوراء قُتِلَ فیهِ الْحُسَیْنُ وَ تَبَرَّکَ بِهِ ابْنُ مَرْجانَةَ وَ تَشَأَّمَ بِهِ آلُ مُحمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَمَنْ صامَهُما أَوْ تَبَرَّکَ بِهِما، لَقَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَمْسُوخُ الْقَلْبِ وَ کانَ مَحْشَرُهُ مَعَ الَّذینَ سَنُّوا صَوْمَهُما وَ التَّبَرُّکَ بِهِما».  

 

 امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ صامَهُ کانَ حَظُّهُ مِنْ صِیامِ ذلِک الْیَوْمِ حَظُّ ابْنِ مَرْجانَةَ وَ آلِ زِیادٍ» قالَ الرَّاوى‏: قُلْتُ: وَ ما کانَ حَظُّهُمْ مِنْ ذلِک الْیَوْمِ؟ قالَ: «النَّارُ، أَعاذَنَا اللَّهُ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُ مِنَ النَّارِ».  

 

امام صادق علیه السلام فرمود:  أَمَّا أَنَّهُ صِیامُ یَوْمٍ ما نَزَلَ بِهِ کِتابٌ وَ لاجَرَتْ بِهِ سُنَّةٌ إِلَّا سُنَّةُ آلِ زِیادٍ بِقَتْلِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىٍّ (علیه السلام)».  

 

ظاهرا مقصود روزه، آن طور که بنى أمیه مى‏گفتند، است و چند روایت دیگر نیز به همین مضمون در روایات باب صیام عاشورا در کتاب‏هاى حدیثى مانند جامع أحادیث الشیعة نقل شده است.  

 

بنابراین جمع بین این دو گروه روایت (یعنى روایاتى که دلالت بر مطلوبیت صوم عاشورا و روایاتى که دلالت بر عدم مطلوبیت آن دارد)، بسیار روشن است.

 

مرحوم مقدس اردبیلى در کتاب شرح ارشاد در شرح فتواى علامه حلى به استحباب روزه عاشورا، به شرط این که به خاطر محزون بودن از شهادت امام حسین علیه السلام باشد فرموده است:

 

روایات در این مورد مختلف است، برخى دلالت بر استحباب دارد و مى‏گوید: روزه عاشورا کفاره گناه یک سال است و روزه تاسوعا و عاشورا کفاره گناه یک سال است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این روز را روزه گرفته است. برخى دیگر از روایات دلالت بر کراهت بلکه حرمت دارد؛ مانند روایتى که روزه این روز، سنت آل‏زیاد و روزه ابن‏مرجانه است ... براى جمع بین این دو گروه روایت، مى‏توان گفت، گروه دوم مربوط به روزه عاشورا به عنوان تبرک و شکر به خاطر شهادت امام حسین (علیه السلام) است، که روزه به این منظور حرام است و اگر به این منظور هم نباشد، ممکن است، به خاطر این که تشابه به سنت دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) است و روزه دار در این روز به آنان شباهت پیدا مى‏کند، مکروه باشد. کما این که اتصاف به اوصاف یهود و نصارا مکروه است. اما این که علامه حلى فرمود: «در صورتى که به خاطر حزن باشد، مستحب است» مقصود این است که هیچ شباهتى به کار بنى أمیه که به خاطر سرور و شکر روزه مى‏گرفتند، نداشته باشد.

 

صاحب جواهر هم در شرح قول محقق «یُسْتَحَبُّ صَوْمُ عاشُورا عَلى‏ وَجْهِ الْحُزْنِ» فرموده است: «لا أَنْ یَکُونَ عَلى‏ جِهَةِ التَّبَرُّکِ وَ الشُّکْرِ وَ بِذلِکَ جَمَعَ الشَّیْخانُ وَ غَیْرُهُما بَیْنَ الرِّوایاتِ الدَّالَّةِ عَلَى الْمَطْلُوبِیَّةِ وَ النُّصُوصِ الْمُتَضَمِّنَةِ لِلنَّهْىِ عَنْ صَوْمِهِ .»

 

مرحوم محدث قمى (رحمت الله علیه) در ماده عشر سفینةالبحار مطلب شگفت‏آورى در این زمینه از یکى از علماى اهل تسنن (شیخ عبدالقادر جیلانى) نقل کرده است، که خواندنى است.

 

چند یادآورى‏

متأسفانه موضوع عید دانستن روز عاشورا بعد از حادثه کربلا که از شیطنت‏هاى بنى أمیه بود، در میان گروه‏هایى از مسلمانان نفوذ کرد و باقى ماند و گویا هنوز هم در برخى از بلاد برخى ممالک اسلامى این سنت سراسر بدعت و ضد ارزش برقرار است.

 

مرحوم کراجکى (رحمت الله علیه) که از علماى سده پنجم شیعه است، در رساله التعجب مى‏نویسد: «وَمِنْ‏عَجیبِ‏أَمْرِهِمْ دَعْواهُمْ‏مَحَبَّةَ أَهْلِ‏الْبَیْتِ (علیهم السلام) مَعَ مایَفْعَلُونَ یَوْمَ‏الْمُصابِ بِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) مِنَ الْمُواظَبَةِ عَلَى الْبِرِّ وَ الصَّدَقَةِ وَ الُمحافَظَةِ عَلَى الْبَذْلِ وَ النَّفَقَةِ وَ التَّبَرُّکِ بِشِراءِ مِلْحِ السَّنَةِ وَ التَّفاخُرِ بِالْمَلابِسِ الْمُنْتَخَبَةِ وَ الْمُظاهَرَةِ بِتَطَیُّبِ الأَبْدانِ ... مِنْ أَسْبابِ الأَفْراحِ وَالْمُسِرَّاتِ وَ اعْتِذارِهِمْ فى‏ ذلِکَ بِأَنَّهُ یَوْمٌ لَیْسَ کَالأَیَّامِ وَ أَنَّهُ مَخْصُوصٌ بِالْمَناقِبِ الْعِظامِ وَ یَدَّعُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تابَ فیهِ عَلى آدَمَ فَکَیْفَ وَجَبَ أَنْ یُقْضى‏ فیهِ حَقُّ آدَمَ فَیُتَّخَذُ عیداً وَ لَمْ یَجِبْ أَنْ یُقْضى حَقُّ سَیِّدِ الأَوَّلینَ وَ الآخِرینَ مُحَمَّدٍ خاتِمِ النَّبیّین (صلی الله علیه و آله) فى‏ مُصابِهِ بِسِبْطِهِ وَ وَلَدِهِ وَ رَیْحانَتِهِ وَ قُرَّةِ عَیْنِهِ وَ بِأَهْلِهِ الَّذینَ أُصیبُوا وَ حَریمِهِ الَّذینَ سُبُّوا وَ هُتِکُوا ....»  

 

تهذیب الأحکام از شیخ طوسى از امام محمد باقر (علیه السلام):   «لَزِقَتِ السَّفینَةُ یَوْمَ عاشُوراء عَلَى الْجُودى‏ فَأَمَرَ نُوحُ (علیه السلام) مَنْ مَعَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الإِنْسِ أَنْ یَصُومُوا ذلِکَ الْیَوْمَ».

 

«وَ قالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): أَتَدْرُونَ ما هذَا الْیَوْمُ؟ هذَا الْیَوْمُ الَّذى‏ تابَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فیهِ عَلى آدَمَ وَ حَوَّا (علیه السلام) وَ هذَا الْیَوْمُ الَّذى‏ فَلَقَ اللَّهُ فیهِ الْبَحْرَ لِبَنى‏ إسْرائیلَ فَأَغْرَقَ فِرْعَوْنَ وَ مَنْ مَعَهُ وَ هذَا الْیَوْمُ‏ الَّذى‏ غَلَبَ مُوسى‏ (علیه السلام) فِرْعَوْنَ وَ هذَا الْیَوْمُ الَّذى‏ وُلِدَ فیهِ إِبْراهیمُ (علیه السلام)، هذَا الْیَوْمُ الَّذى‏ تابَ اللَّهُ فیهِ عَلى‏ قَوْمِ یُونُسَ (علیه السلام) وَ هذَا الْیَوْمُ الَّذى‏ وُلِدَ فیهِ عیسَى بْنُ مَرْیَمَ (علیه السلام) وَ هذَا الْیَوْمُ الَّذى‏ یَقُومُ فیهِ الْقائِمُ (علیه السلام)».

 

دعائم الاسلام از قاضى نعمان مصرى: «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) أَنَّهُ قالَ: «اسْتَوَتِ السَّفینَةُ یَوْمَ عاشُوراء عَلَى الْجُودى‏ فَامَرَ نُوحُ (علیه السلام) مَنْ مَعَهُ مِنَ الإِنْسِ وَ الْجِنِّ بِصَوْمِهِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذى‏ تابَ اللَّهُ فیهِ عَلى‏ آدَمَ (علیه السلام) هُوَ الْیَوْمُ الَّذى‏ یَقُومُ فیهِ قائِمُنا أَهْلَ الْبَیْتِ (علیهم السلام)».

 

شفاء الصدور از حاج میرزا أبو الفضل تهرانى:  شیخ صدوق از جبلّه مکیّه نقل کرده که شنیدم از میثم تمار (رض) که فرمود: واللَّه مى‏کشند این امت پسر پیغمبر خود را در محرم در روز دهم. و هر آینه اعداء حق سبحانه و تعالى این روز را روز برکت قرار دهند، و همانا این کار شدنى است و پیشى گرفته است در علم خداى تعالى و من مى‏دانم، آن را به عهدى که از مولایم امیرالمؤمنین علیه السلام به من رسیده. تا آن جا که جبلّه مى‏گوید: گفتم: چگونه مردم روز قتل حسین علیه السلام را روز برکت قرار دهند؟ پس میثم بگریست و فرمود: حدیثى وضع کنند، که آن روزى است، که خداى تعالى در آن توبه آدم را قبول کرد- با این که خداى تعالى در ذیحجّه توبه آدم را قبول کرد- و گمان مى‏کنند که آن روزى است که خداى تعالى یونس را از شکم ماهى بیرون آورد- با این که خداى تعالى یونس را در ذیقعده از شکم ماهى برآورد- و گمان مى‏کنند که آن روزى است که سفینه نوح بر جودى قرار گرفت- با این که استواى سفینه در روز هجدهم ذیحجه بود- و گمان مى‏کنند که آن روزى است که خدا دریا را براى موسى بشکافت- با این که این کار در ربیع الاول بود.

 

در مجله الهادى که سال‏هاى قبل از پیروزى انقلاب در قم منتشر مى‏شد. (شماره دوم سال هفتم) در مقاله‏اى پیرامون عاشورا و روزه یهود در این روز بحث شده است. نویسنده آن‏ مقاله معتقد است تمام روایاتى که دلالت بر روزه گرفتن یهودى‏ها در عاشورا دارد، جعلى است و این قبیل روایات در جهت کار بنى أمیه بوده، که موضوع کربلا و حادثه عاشورا را لوث کنند. وى مى‏نویسد:  «فى‏ واقِعِنا الْحاضِرِ لانَجِدُ أَىُّ یَهُودِىٍّ یَصُومُ فِى الْعاشِرِ مِنْ مُحَرَّمٍ أَوْ یَعِدُّهُ عیداً وَ لَمْ‏یُوجَدْ فِى السِّجِلاتِ التَّاریخِیَّةِ ما یُشیرُ إِلى‏ أَنَّهُمْ صامُوا فِى الْعاشِرِ مِنْ مُحَرَّمٍ أَوْ عَدُوّهُ عیداً ... بَلِ الْیَهُودُ یَصُومُونَ یَوْمَ الْعاشِرِ مِنْ شَهْرِ تِشْرینٍ وَ هُوَ الشَّهْرُ الأَوَّلُ مِنْ سَنَتِهِمْ فى‏ تَقْویمِهِمْ وَ تاریخِهِمْ إِلّا أَنَّهُمْ لایُسَمُّونَهُ یَوْمَ عاشُورا بَلْ یَوْمَ أَوْ عیدَ کیپُور.»  

 

براى بررسى این مطالب لازم است، به مصادر معتبرى که درباره روزه یهود بحث کرده‏اند، رجوع کنیم.

 

قاموس کتاب مقدس تألیف مستر هاکس آمریکایى:

روزه کفاره: روزه مهم سالیانه‏اى است که با آرامى و استراحت و روزه در دهم ماه تشرین یعنى پنج روز قبل از عید خیمه‏ها نگاه داشته مى‏شد ... که فعلًا این عید در دهه اول اکتبر واقع مى‏شود.

 

دائرة المعارف فارسى از مصاحب: عاشورا اصلًا نام روز دهم محرم نبوده است؛ بلکه روز دهم ماه تشرین بوده است، که یهودیان از یهودیان عرب در آن روز، روزه کیپور مى‏گرفتند؛ تشرین نام یکى از ماه‏هاى تقویم یهود که ماه اول سال عرفى و ماه هفتم سال دینى است و مطابق با قسمتى از سپتامبر و اکتبر فرنگى مى‏باشد . جشن سال نو در روزهاى اول و دوم تشرین برگزار مى‏شود. یوم کیپور در روز دهم.

 

التفهیم از ابوریحان بیرونى: کبور چیست؟  دهم روز است، از تشرین و زین جهت گاه گاه او را عاشورا خوانند. «5» فأما نام کبّور اندر زبان عبرى از کفاره گناهان است و این یک روز است، که بر جهودان روزه‏ داشتن فریضه کرده آمد ... و اندازه این روز بیست و پنج ساعت است و ابتدا کنند روز نهم، پیش از آفتاب فرو شدن به نیم ساعت و تمام شود، چون آفتاب فرو شود، روز دهم و نیم ساعت بگذرد؛ آنگه روزه بگشایند.

 

 گنجینه‏اى از تلمود: در گنجینه‏اى از تلمود نیز راجع به روزه روز کیپور مفصل بحث شده است.

 

الآثار الباقیه از ابوریحان بیرونى:«تَشْرینَ وَ هُوَ ثَلاثُونَ یَوْماً ... وَ فِى الْیَوْمِ الْعاشِرِ مِنْهُ صَوْمُ الْکَبُّورِ وَ یُدْعَى الْعاشُوراءُ وَ هُوَ الصَّوْمُ الْمَفْرُوضُ مِنْ بَیْنِ سائِرِ الصِّیامِ، فَإِنَّها نَوافِلُ وَ یُصامُ هذَا الْکَبُّورُ مِنْ قَبْلِ غُرُوبِ الشَّمْسِ مِنَ الْیَوْمِ التَّاسِعِ بِنِصْفِ ساعَةٍ إِلى‏ ما بَعْدِ غُرُوبِها فِى الْیَوْمِ الْعاشِرِ بِنِصْفِ ساعَةٍ تَمامٍ خَمْسَ وَ عِشْرینَ ساعَةً ... وَ صَوْمُهُ کَفارَةٌ لِکُلِّ ذَنْبٍ عَلى‏ وَجْهِ الْغَلَطِ وَ یَجِبُ عَلى‏ مَنْ لَمْ یَصِمْهُ مِنَ الْیَهُودِ الْقَتْلَ عِنْدَهُمْ وَ فیهِ یُصَلّى‏ خَمْسَ صَلَواتٍ وَ یَسْجُدُ فیها ....».

 

سِفْر لاویان تورات باب شانزدهم: و این براى شما فریضه دائمى باشد، که در روز دهم از ماه هفتم جان‏هاى خود را ذلیل سازید و هیچ کار مکنید. زیرا که در آن روز کفاره براى تطهیر شما کرده خواهد شد و از جمیع گناهان خود به حضور خداوند طاهر خواهید شد.

 

ظاهر عبارات این کتاب‏ها مؤید همان مطلبى است که در مقاله مجله الهادى آمده زیرا دهم تشرین با دهم محرم همیشه یک روز نیست. بله، ممکن است گاهى در یک روز هر دو واقع شوند، در صورتى که ظاهر روایات و مطالبى که قبلًا در این مقاله آوردیم، این است که یهود همواره در دهم ماه محرم روزه مى‏گرفتند.

 

اما با این وصف نمى‏توان قضاوت قطعى کرد؛ زیرا خلاف واقع بودن آن همه روایت و گفتارهاى اهل لغت هم بعید به نظر مى‏رسد و شاید دو مطلبى که در ذیل از دائرة المعارف‏ فارسى و از مرحوم علامه حاج میرزا ابو الحسن شعرانى نقل مى‏کنیم، بتواند این شبهه را دفع و یا دست کم ضعیف کند.

 

در دائرة المعارف فارسى آمده:  تقویم یهود به سبب قواعد گوناگونى که براى تنظیم اعیاد دینى دارند، پیچیده است. سال دینى اول نیسان و سال عرفى از اول تشرین آغاز مى‏شود.

 

علامه شعرانى رحمة الله علیه:  ابوریحان بیرونى و بعضى از مفسران که اهل فن (نجوم) بودند، گویند: نسى‏ء آن بود که هر سه سال یک بار یک ماه بر عدد ماه‏هاى سال مى‏افزودند و آن سال را سیزده ماه مى‏گرفتند تا ماه‏ها از فصل خود تغییر نکند و محرم که آغاز سال است، منطبق با اول بهار باشد. تقریباً چنان که اکنون رسم یهود است. در هر سه سال یک سال را سیزده ماه مى‏گیرند و ماه‏هاى آن‏ها که قمرى است از محل خود در فصول شمسى تغییر نمى‏کند. عرب تقلید یهود مى‏کردند و بدین عمل قهراً ماه‏ها از جاى حقیقى خود تغییر مى‏کردند. نه آن که عمداً حج را از ماهى به ماه دیگرى تغییر دهند، بلکه این نتیجه افزودن یک ماه است و گرنه خود آن‏ها همه ماهى را که در آن حج مى‏کردند ذو الحجه مى‏نامیدند و در واقع ذو الحجه نبود و اختلاف راویان در آن است که آیا آن ماه زائد را چه مى‏نامیدند؛ صفر یا محرم یا غیر آن؟ و آن چندان مهم نیست.

 

 قال العلامة الشعرانى (رحمت الله علیه) فى حاشیة الوافى:  إِعْلَمْ أَنَّ یَوْمَ عاشُورا کانَ یَوْمَ صَوْمِ الْیَهُودِ وَ لا یَزالُونَ یَصُومُونَ إِلَى الْآنِ وَ هُوَ الصَّوْمُ الْکَبیرِ  وَ وَقْتُهُ الْیَوْمُ الْعاشِرُ مِنَ الشَّهْرِ الْأَوَّلِ مِنَ السُّنَّةِ وَلِما قَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمَدینَةَ کانَ اوَّلَ سَنَةِ الْیَهُودِ مُطابَقاً لِأَوَّلِ الُمحَرَّمِ وَ کَذلِکَ بَعْدَهُ إلى‏ أَنْ حُرِّمَ النَّسى‏ءُ وَ تُرِکَ فِى الْاسْلامِ وَبَقِىَ عَلَیْهِ الْیَهُودُ إِلى‏ زَمانِنا هذا. فَتَخَلَّفَ اوَّلُ سَنَةِ الْمُسْلِمینَ عَنْ اوَّلِ سَنَتِهِمْ. وَافْتَرَقَ یَوْمُ عاشُورا عَنْ یَوْمِ صَوْمِهِمْ وَذلِکَ لِأَنَّهُمْ یَنْسَئُونَ إِلى‏ زَمانِنا فَیَجْعَلُونَ فى‏ کُلِّ ثَلاثَ سِنینَ سِنَةً واحِدَةً ثَلاثَةَ عَشَرَ أَشْهُراً، کَما کانَ یَفْعَلُهُ الْعَرَبُ فِى الْجاهِلِیَّةِ، فَصامَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَالْمُسْلِمُونَ یَوْمَ عاشُوراءَ، کَما کانُوا یَصُومُونَ وَ قالَ نَحْنُ أَوْلى‏ بِمُوسى‏ مِنْهُمْ إِلى‏ أَنْ نُسِخَ وُجُوبُ صَوْمِهِ بِصَوْمِ رَمَضانَ وَ بَقِىَ الْجَوازُ. وَ قالَ فِى الرَّوْضِ الْأَنْفِ: انَّهُمْ یَعْنِى الْعَرَبَ کانُوا یَنْقُلُونَهُ یَعْنى‏ أَوّلَ الُمحَرَّمِ عَلى‏ حَسَبِ الشُّهُورِ الشَّمْسِیَّةَ.

 

یک حدیث بسیار جالب‏

 و اما روایتى که موجب شد، این مقاله را تنظیم کنم و قبلًا وعده نقل آن را دادم، در مجمع‏البحرین از طریحى و مستدرک سفینةالبحار از نمازى نقل شده‏است و مستفاد از آن این است، که یوم‏اللَّه بودن عاشورا به خاطر وقوع حادثه بسیار عظیم شهادت سیدالشهدا علیه السلام در این روز است و این مطلب را خداى متعال به حضرت موسى علیه السلام فرموده است و بنابراین مى‏توان گفت، اگر روز عاشورا در میان یهود و دیگران که پس از آن‏ها بوده‏اند، احترامى داشته، به جهت این بوده، که حضرت موسى (علیه السلام) آنان را به این کار امر کرده و امر او به خاطر این بوده، که از راه وحى، به عظمت این روز پى برده است و البته این حدیث، با وقوع حوادث مهم دیگر در این روز، منافات ندارد.

 

اینک متن روایت:  فى‏ حَدیثِ مُناجاةِ موسى‏  وَقَدْ قالَ یا رَبِّ لِمَ فَضَّلْتَ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) عَلى‏ سائِرِ الأُمَمِ؟ فَقالَ اللَّهُ تَعالى‏: فَضَّلْتُهُمْ لِعَشْرِ خِصالٍ. قالَ مُوسى‏: وَ ما تِلْک الْخِصالُ الَّتى‏ یَعْمَلُونَها؟ حَتّى‏ آمُرَ بَنى‏ إِسْرائیلَ یَعْمَلُونَها. قالَ اللَّهُ تَعالى‏: الصَّلوةُ وَ الزَّکوةُ وَ الصَّومُ «4» وَ الْحَجُّ وَ الْجِهادُ وَ الْجُمُعَةُ، وَ الْجَماعَةُ وَ الْقُرآنُ وَ الْعِلْمُ،  وَ الْعاشُوراءُ. قالَ مُوسى‏ علیه السلام یا رَبِّ وَ مَا الْعاشُوراءُ؟ قالَ: الْبُکاءُ وَ التَّباکى‏ «1» عَلى سِبْطِ مُحَمِّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ الْمَرْثِیَةُ وَ الْعَزاءُ عَلى‏ مُصیبَةِ وُلْدِ الْمُصْطَفى‏. یا مُوسى‏ ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبیدى‏ فى‏ ذلِک الزَّمان بَکى‏ أَوْ تَباکى‏ و تَعَزّى‏ عَلى‏ وُلْدِ الْمُصْطَفى‏ إِلّا وَ کانَتْ لَهُ الْجَنَّةُ ثابِتاً فیها. وَما مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مالِهِ فى‏ مَحَبَّةِ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) طَعاماً وَ غَیْرَ ذلِک دِرْهَماً أَوْ دیناراً إِلَّا وَ بارَکْتُ لَهُ فى‏ دارِ الدُّنْیا الدِّرْهَمَ بِسَبْعینَ دِرْهَماً وَ کانَ مُعافاً فِى الْجَنَّةِ وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ. وَ عِزَّتى‏ وَ جَلالى‏ ما مِنْ رَجُلٍ أَوِ امْرَأَةٍ سالَ دَمْعُ عَیْنَیْهِ فى‏ یَوْمِ عاشُوراءَ ./998/د101/ب6   

 

منبع : فصلنامه حوزه ـ شماره 5

ارسال نظرات