۲۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۳
کد خبر: ۲۳۶۵۶۰
حجت الاسلام و المسلمین سلطان مرادی:

اختلاف افکنی بین حوزه و دانشگاه از توطئه‌های دیرینه دشمن است

خبرگزاری رسا ـ مسؤل نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه شهید باهنر کرمان گفت: اروپایی‌ها، غربی‌ها و سیاستمداران صهیونیست و متفکرانى که براى نابودى دنیاى اسلام نقشه مى‏کشیدند، دانش را همراه با سیاست وارد کشور ما کرده و علم را از دین جدا کردند.
وحدت حوزه و دانشگاه

خبرگزاری رسا، دفترجنوب شرق ـ حوزه و دانشگاه به منزله دو بال، نقش تولید نرم افزار اداره نظام اسلامی را بر عهده دارند. بدین جهت هماهنگی این دو نهاد مهم، نقش ویژه‌ای در پیشرفت نظام اسلامی ایفا می‌کند.

 

با توجه به اهمیت و ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه، گفت و گویی داشتیم با حجت الاسلام و المسلمین محمد سلطان مرادی، مسؤل نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه شهید باهنر کرمان که در ادامه متن کامل این گفت و گو را می خوانید.

 

رسا - در ابتدای سخن لطفا بفرمایید وحدت حوزه و دانشگاه از لحاظ مفهومی به چه معنا است؟

 

با مقدمه ای که بیشتر برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری است، به پاسخ به این پرسش می پردازم. در کشور ما، هزار سال علم و دین در کنار یکدیگر بودند؛ عالمان، پزشکان، منجمان و ریاضیدان هاى بزرگ تاریخ ما، آن کسانى که امروز نام و اکتشافاتشان هنوز در دنیا مطرح است، جز عالمان باللّه، صاحبان دین و متفکران دینى بودند. ابوعلی سینا که هنوز کتاب پزشکی وی در دنیا به عنوان یک کتاب زنده‏ علمى مطرح است و در عرصه های مختلف به عنوان یک چهره‏ برجسته‏ تاریخ بشر، در همه‏ صحنه‏هاى علمى دنیا در این هزار سال مطرح بوده و هنوز هم مطرح است و بعضى کارها در تاریخچه‏ علم به نام او ثبت شده، یک عالم دینى هم بوده است. محمّد بن زکریاى رازى، ابوریحان ‏بیرونى و دیگر عالمان، دانشمندان، متفکران و مخترعان دنیاى اسلام نیز همین‏طور بوده‏اند. این، وضع کشور ما و دنیاى اسلام بود.

 

تا وقتى‏که دین حاکم بود و صحنه‏ زندگى مردم از دین و نفوذ معنوى آن کامل خالى نشده بود، وضع این‏گونه بود؛ اما از وقتى که اروپایی‌ها، غربی‌ها و سیاستمداران صهیونیست و متفکرانى که براى نابودى دنیاى اسلام نقشه مى‏کشیدند، دانش را همراه با سیاست وارد کشور ما کرده و علم را از دین جدا کردند و در نتیجه رشته‏ دین، یک رشته‏ خالى از علم و رشته‏ علم، یک رشته‏ خالى از دین شد.

 

بنابراین دانشگاه ها که مرکز پرورش انسان های دانشمند بر اساس پیشرفت‌های علمی روز بود، بنیان آن بر بی اعتقادی و معارضه با دین گذاشته شد و در دانشگاه ها نه تنها دین را ضعیف کردند، بلکه به معارضه با آن پرداختند.

 

حضرت امام خمینی(ره) با آگاهی کامل نسبت به واقعیت‌های تاریخی، راه حل مشکلات، بقاء استقلال و شعار نه شرقی و نه غربی در کشور را، در آمیخته شدن روشنفکران و تحصیل‌ کردگان جدید، با دین و ایمان مذهبی و نیز آشنا شدن روحانیان با پیشرفت های علمی جهان و تجربه روش های جدید می دانستند.

 

شهید مفتح از جمله افرادی بود که توطئه استعمار در جدا نگه داشتن دو قشر دانشگاهی و روحانی از هم را با تمام وجود احساس کرده بود. وی در راه تحقق بخشیدن به آرمان های بنیانگذار انقلاب اسلامی، ایجاد وحدت میان این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد. سخنرانی‌های ایشان در مسجد دانشگاه در ترغیب نسل روشنفکر و تحصیل کرده به اسلام، اثر به سزایی داشت. به مناسبت مجاهدت ایشان در راه تحقق وحدت میان حوزه و دانشگاه، روز شهادت آیت الله مفتح روز وحدت حوزه و دانشگاه نامیده شد.

 

با این مقدمه من فکر می کنم بهترین تعریف از وحدت حوزه و دانشگاه را در کلام رهبر معظم انقلاب می توانیم ببینیم که فرمودند: «در نظام اسلامی، علم و دین باید پابه‌پای هم حرکت کنند و یک موسسه‌ای تشکیل دهند به نام مؤسسه علم و دین... این مؤسسه دو شعبه دارد؛ یک شعبه حوزه‌های علمیه و شعبه دیگر دانشگاه‌ها. باید این دو با هم مرتبط و خوشبین باشند، با هم کار کنند، از همدیگر جدا نشوند و از یکدیگر استفاده کنند.»

 

پس در واقع ما دو نهاد اصیل دانشجویی داریم؛ یکی متوجه کسب علوم مربوط به فهم و تبلیغ دین، نوآوری در مباحث دینی، نوآوری در فهم مسائل روز و حادث شونده در زندگی است که این حوزه است و کارش عبارت است از تحقیق در مسائل دینی و فرا گرفتن احکام الهی در همه عرصه های زندگی، آن هم نه فقط در آنچه که مربوط به کنج محراب یا خانه است، بلکه در قلمرو وسیع زندگی بشر. این گروه باید یاد بگیرند، احکام جدیدش را تحقیق کنند، ناخالصی‌ها و ناسره‌ها را از آن بزدایند و آن را با زبان مناسب در هر جامعه‌ای و هر زمانی و هر مخاطبی به رساترین شکل ممکن به مخاطبین برسانند. این وظیفه آن نهاد حوزه‌ای است و اسمش حوزه علمیه است. یک نهاد دانشجویی دیگر داریم که این نهاد ناظر به اداره امور زندگی مردم است. مردم معاش دارند، کسب دارند، راه دارند، ساختمان دارند، جسم دارند و سایر امور دیگر که نیاز به شناسایی‌های گوناگون دارد.

 

تحقیق در امور زندگی مردم لازم است. علوم مختلف و انواع و اقسام دانش ها، برای بهتر کردن و راه انداختن زندگی مردم وجود دارد. این نهاد هم مشغول فراگیری این دانش ها است که این ها را فرا بگیرد و آن ها را برای پیاده کردن در جامعه آماده کند. تحقیقات جدید دنیایی را جذب کند و خودش به نوبه خود، تازه‌هایی در این دانش ها بیافریند و به بشریت عرضه کند. این هم یک نهاد دانشجویی دیگر که دانشگاه است. حال اگر هر دو این نهادهای دانشجویی خوب کار کنند و با هم رابطه متقابل دوستانه و از خود دانستن یکدیگر داشته باشند، در نهایت جامعه، هم دینش و هم دنیایش آباد خواهد شد. حوزه جهت گیری جامعه را تصحیح می کند و دانشگاه حرکت های زندگی را آسان می‌کند. آن ها فکر و ذهن و روح جامعه را آنچنان که از زشتی‌ها و نادرستی‌ها می‌آلایند که بفهمد به کجا باید حرکت کند و این ها وسیله این حرکت را به دست جامعه می‌دهند تا حرکت کند.

 

وحدت حوزه و دانشگاه یعنی اتحاد دو شعبه از یک مؤسسه علم و دین؛ وقتی این دو شعبه با هم به سوی هدف مشترک حرکت کنند، می توان گفت که وحدت شکل گرفته است. بنابراین وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف و هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه اسلامی پیشرفته مستقل، جامعه امام، جامعه پیشاهنگ و جامعه الگو حرکت نمایند.

 

رسا - به نظر حضرتعالی وحدت حوزه و دانشگاه چه ضرورت و اهمیتی در جامعه و نظام اسلامی دارد؟

 

تفاوت نظام اسلامی با غیر اسلامی در این است که نظام اسلامی باید به گونه ای برنامه ریزی کند که هم مردم از علوم و فنون مربوط به زندگی دنیایی بهره مند شوند و هم از تعالیم دینی و معنویت اسلامی؛ به عبارتی هم دینشان آباد باشد، هم دنیایشان و این جز با وحدت این دو نهاد علمی و دینی امکان پذیر نیست.

 

همان گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند، متاسفانه پایه و بنیان دانشگاه بر جدایی از حوزه‏ علمیه و دین نهاده شد و در طول چند دهه، به جز عده‏ کمی از قبیل امیرکبیر و بعدها هم چند نفرى که بسیار کم بودند، بیشتر کسانى که زمام امور تحصیلات عالیه در این کشور را به دست گرفتند، نه تنها از دین و اخلاق اسلامی بهره ای نداشتند، بلکه منافع ملت ایران در مقابل منافع بیگانگان، براى آنها از هیچ رجحانى برخوردار نبود و بیشتر به فکر چیزهاى دیگرى بودند تا آینده‏ این ملت و این کشور!

 

معظم له می فرمایند: این تصادفى نیست که ملت ایران، با آن سابقه‏ تاریخى علمى و با این استعداد درخشانى که دارد و با آن فرهنگ غنى عمیق اسلامى و با داشتن دانشمندان بسیار بزرگ در طول قرن هاى متوالى و با وجود شوق و علاقه‏ طبیعى به آموختن و دانستن، در این دویست سال یا صد و پنجاه سالى که دنیا چهار نعل به سمت معلومات و دانش و قله‏هاى علم حرکت کرده، ایران و ملت ایران، جزو گروه ها و ملت هاى عقب‏ افتاده قرار گرفته است.

 

اگر این ملت را به حال خود هم وا مى‏گذاشتند، در علوم جلو مى‏افتاد و در بیشتر دانش هایى که در ابتدا از قلب و درون خود جوامع جوشیده و سر کشیده و شکفته است، پیشرفت مى‏کرد و پابه‏پاى دنیا پیش مى‏رفت و این قدر عقب نمى‏ماند و اگر امروز در عرصه های علمی و فن آوری حرفی برای گفتن داریم و انشاالله می رویم تا مرزهای دانش را یکی پس از دیگری در نوردیم، به برکت وحدت این دو نهاد مقدس بوده، به برکت روحیه انقلابی، ارزشی و استقلال طلبی و خود باوری بوده که در این دو نهاد به وجود آمده و بدین جهت باید این وحدت هر چه بیشتر تقویت شود.

 

رسا - حضرتعالی مهمترین موانع بر سر راه این وحدت را چه می دانید؟ پیشنهاد شما برای برطرف ساختن این موانع چیست؟

 

مهم ترین موانعی که بر سر راه وحدت قرار می گیرند، ریشه در افراط ها و تفریط ها دارد که تعقیب و پیگیری هدف را از خط اعتدال خارج ساخته و تحقق آن را با دشواری های بسیاری مواجه ساخته است.

 

وجود افراط در هر دو طرف حوزه و دانشگاه، از موانع جدی وحدت است؛ جریان های افراطی تجدد گرا در دانشگاه ها، بر اثر افراط در علم گرایی که بر گرفته از غرب است، دچار تفکر اومانیستی در مسائل فردی و تفکر سکولاریستی در مسائل حکومتی شده اند و تحجرگرایان به صرف حمایت و پیروی از چیزهای قدیمی و سنتی، نه به معنای سنت پیامبر(ص) بلکه به صرف قدیمی بودن، دچار تحجر شده اند و این دو جریان می توانند از موانع جدی وحدت حوزه و دانشگاه باشند و راه وحدت حوزه و دانشگاه، روشنگری نسبت به این دو جریان افراطی است.

 

خوشبختانه با طرح آرمان وحدت حوزه و دانشگاه در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در عین نارسایی ها و آسیب هایی که متوجه آن بوده، از توفیقات قابل توجهی نیز برخوردار بوده است. ازجمله بهره مندی هر دو نهاد از مباحث فکری و روش های آموزشی و پژهشی یکدیگر، تبادل استاد و دانشجو و شکل گیری گروه های جدید آموزشی و پژوهشی در دو نهاد حوزه و دانشگاه، شکل گیری و پیدایش رشته های جدید علمی، تشریک مساعی در حوزه های مختلف فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی و نیز در قلمرو مسائل حکومتی(اجرائی، تقنینی و قضایی) از آن جمله است.

/9706/403/ر

ارسال نظرات