۲۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۶
کد خبر: ۲۴۶۵۲۰

ویژه نامه «مذاکره با شیطان» منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه اینترنتی «مذاکره با شیطان» به مناسبت مبارزه ایران با آمریکا در پایگاه اطلاع‌رسانی راسخون منتشر شد.
مذاکره با شيطان

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه‌نامه اینترنتی «مذاکره با شیطان» شامل بخش‌های مختلفی همچون مقالات، چندرسانه‌ای، پیامک، پرسش و پاسخ و مقالات مرتبط  در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.

 

از جمله مقالات این ویژه‌نامه می‌توان به «رؤیای مذاکره با آمریکا»، «آیا امام قائل به قطع رابطه با آمریکا بود؟»، «نیم قرن شرارت (اقدامات خصمانه امریکا علیه ایران)»، «آمریکا و حمایت از گروهک های ضد انقلاب»، «رابطه با آمریکا، واگذاری بازی»، «ویژگی خاص عدم مذاکره با آمریکا»، «رابطه ایران و آمریکا در منظومه فکری امام راحل»، «پشت پرده‌ مذاکره‌ی آمریکا با ایران»، «تأثیرات مذاکره‌ بر محور مقاومت و سناریوهای پیش رو»، «ایران و آمریکا؛ کدام‌ یک نیازمند مذاکره است؟»، «آیا آمریکا قدرت هژمون است؟»، «روابط ایران و آمریکا در آثار تئوریسین‌های روابط بین‌الملل»، «رابطه ایران و امریکا از دیدگاه امام خمینی» و «پیش‌شرط‌های ایران برای مذاکره با آمریکا» اشاره کرد.

 

رؤیای مذاکره با آمریکا

در این مقاله دیدگاه مقام معظم رهبری درباره مذاکره با آمریکا مطرح شده که به این شرح است: مقام معظم رهبری می‌فرمایند: الان ورد و ذکر عده ای مذاکره با آمریکا شده است؟! مى گویند با آمریکا مذاکره کنید تا موذیگری نکند؛ فشار وارد نیاورد؛ تهدید نکند و منافع ملى را رعایت کند. مگر کشورهایى که امروز مورد تهدید آمریکا هستند غیر از جمهوری اسلامى با آمریکا مذاکره نمی کنند؟ مگر آنها با آمریکا رابطه ندارند؟ مذاکره و رابطه، مانع فشار آوردن و تهدید کردن و بدجنسى کردن و افزون طلبى نیست؛ مذاکره مشکلى را حل نمی کند.

 

دولت آمریکا صریحا با نظام اسلامى، هویت اسلامى و ایمان اسلامى مردم ما اعلام مخالفت کرده است. علتش این است که اسلام موجب شده تا این ملت در مواضع خود مستقر و ثابت باشد و پا برجا بایستد و تسلیم آنها نشود. هدف آمریکا این است که سیطره ی خود را که در درون رژیم منحوس پهلوی به خصوص در سى سال آخر آن رژیم بر همه جای کشور گسترده بود، دوباره برقرار کند.

 

معلوم است که ملت ایران بعد از این انقلاب عظیم، بعد از این همه فداکاری و قهرمانى و بعد از این همه شهادتها، تسلیم چنین زورگویىنخواهد شد. نخیر، مذاکره هیچ مشکلى را حل نمی کند.

 

مذاکره با آمریکا، البته برای دولت آمریکا مفید است. با مذاکره، او جای پایى پیدا می کند تا بتواند خواسته های خود را بیشتر تحمیل کند و توقعات خود را انبوه تر بر سر این ملت و دولت بریزد. مذاکره موجب مى شود که دولت آمریکا بتواند همین تهدیدهایى را که آلان از دور می کند، همین توقعات بیجا و قلدرانه ای را که در مصاحبه ها و سخنرانیهامى گوید، پشت میز مذاکره، با حجم بیشتر و با قدرت چانه زنى بیشتر، برسر مسؤولان کشور ما بریزد. معنای مذاکره این نیست که آمریکا حاضرباشد هویت این ملت را، نظام جمهوری اسلامى را، ایمان این مردم و مواضع آنها را به رسمیت بشناسد. آنها با این اساس مخالفند؛ آنها با حضور این مردم مؤمن مخالفند؛ آنها دنبال این هستند که همان روشهایى را که در دوران حکومت پهلوی اعمال مى شد همان فساد، همان تسلط و همان قاهریت را دوباره در این مملکت ایجاد کنند؛ این که با مذاکره حل نمى شود. مگر این ملت اجازه خواهد داد که مسئوولى در این کشور از رهبری گرفته تا همه مسؤولان از مواضع اسلامى و منافع اساسى سرنوشت ساز او یک قدم عقب بنشیند؟

 

دشمن، سیاسى و سیاستمدار است؛ مغز طراح سیاسى دارد، فکرمی کنند که چه کار باید بکنند. یکى از طراحیها این است که حرف آخر را اول نزنند؛ آرام آرام و به تدریج طلبکاری ایجاد کنند و طرف مقابل را وادار به عقب نشینى کنند. بمجردی که عقب نشینى کردید، طلبکاری دیگر شروع خواهد شد. حالا بعضیها مى گویند چیزی بدهیم، یک چیزی بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچى نخواهند داد. شعارهایى را درست می کنند؛ ایران را محور شرارت گذاشته اند. فلان کارها را بکنیم تا ما را از محور شرارت بردارند! این شد حرف؟! غلط کردند، گذاشتند که حالا بخواهند بردارند. دوباره و هر وقت لازم شد، ما را در محور شرارت مى گذارند، اگر قرار است قدرتى این امکان و توان را پیدا کند که اخمهایش را درهم کند و بگوید من قوی هستم و مى زنم و مى‌برم و مى‌بندم؛ حواستان جمع باشد، (اگر) انسان جا بخورد، این جا خوردن، حد یقف ندارد؛ شما این سنگر را عقب مى نشینید، بعد یک مطالبه دیگری را مطرح می کنند؛ فلان دولت غیرقانونى را به رسمیت بشناسید! باز همان فشارها و تهدیدها. بمجردی که او را (به رسمیت) شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح مى شود: اسم اسلام را از قانون اساسى تان بردارید! شما باید ذره ذره عقب بنشینید؛ این حد یقفى ندارد.

 

من این موضوع را بارها به بعضى از مسؤولانى که دچار وسوسه و واهمه هایى بودند، گفته ام که حد یقف فشار آمریکا کجاست؟ آن را مشخص کنید، که اگر به آن جا رسیدیم، دیگر بعد از آن هیچ فشار علیه ما نخواهد بود. من عرض بکنم حد یقف کجاست؟ آن جایى است که شما - که چنین حقى را نه شما دارید، نه من. از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهوری اسلامى و حکومت مردمى را نمى خواهیم؛ و هر کسى که شما مصلحت مى دانید، بیاید در این مملکت حکومت کند؛ این حد یقف است؛ اول اسارت مملکت. مگر مى توانیم؟ من و شما مگر مى توانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم؟ مگر ما چنین حقى داریم؟ این ملت ما را برای این سرکار نیاوردند.

 

آیا امام قائل به قطع رابطه با آمریکا بود؟

در مقاله دیگری از این ویژه‌نامه می‌خوانیم: سعید احمدی؛ پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357، پیش از آنکه برای ملت ایران پیام پیروزی را به همراه داشته باشد، از بازخوانی شریعتی خبر داد که تقابل آن با اندیشه‌ مارکسیسم و لیبرالیسم کاملاً مشهود بود. اگرچه نخستین انقلاب قرن بیستم با دین‌ستیزی کامل در شوروی به پیروزی رسید، اما چشمان نظاره‌گر جهانی آخرین انقلاب بزرگ قرن بیستم را «انقلابی به نام خدا» یافت.

 

موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک ایران از یک سو و جهان‌بینی نوین حاصل از انقلاب اسلامی، از سوی دیگر، موجب گردید که انقلاب ایران و رابطه با آن از ابتدا مورد توجه قدرت‌های بزرگ آن زمان قرار گیرد و به سرعت نسبت به آن واکنش نشان دهند؛ اما در این میان، مسئله‌ای که از روزهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه جهانیان قرار گرفت، رابطه‌ی میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده بود.

 

بررسی اندیشه‌ی امام خمینی (رحمت الله علیه) درباره رابطه با آمریکا نیز از این منظر اهمیت می‌یابد که این تخاصم تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و همچنین مذاکره با آمریکا، در شرایط فعلی و با توجه اظهارت مقامات سیاسی، تابع چه متغیرهایی است.

 

به همین منظور، نگاه امام خمینی (رحمت الله علیه) به رابطه با آمریکا در سه مقطع زمانی مورد بررسی قرار می‌گیرد که عبارت‌اند از:

 

1. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی

 

2. از پیروزی انقلاب اسلامی تا 13 آبان 1358

 

 3. از تسخیر لانه‌ی جاسوسی تا رحلت امام خمینی (رحمت الله علیه)

 

نگاه امام خمینی (رحمت الله علیه) به رابطه با آمریکا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی

 

در این دوره از مبارزات سیاسی امام خمینی (رحمت الله علیه)، عمده‌ی توجهات و راهبردهای ایشان در مسیر سرنگونی رژیم پهلوی معطوف گردید و بحث رابطه با آمریکا در کلام ایشان صریحاً یافت نمی‌شد، اما ایشان در طول دوران مبارزه‌ی خود و تا قبل از سال 57 دیدگاه منفی خود را نسبت به ایالات متحده بارها و بارها ابراز کردند و همواره از این کشور ‌ـ‌در کنار سایر کشورهای استعمارگر‌ـ به عنوان عامل اصلی تیره‌بختی مردم ایران یاد کردند.

 

ایشان در 4 آبان 1343، در شهر قم، طی سخنانی اعلام می‌کنند: «رئیس‌جمهور آمریکا بداند ‌ـ‌بداند این معنا را‌ـ که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچو ظلمى به دولت اسلامى کرده است، امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است. دولت آمریکا بداند این مطلب را ضایعش کردند در ایران، خراب کردند او را در ایران.»

 

همچنان که به روزهای پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک‌تر می‌شویم، این دیدگاه امام همچنان ادامه دارد و ایشان در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج (در 3 آذر 1357‏) می‌گویند: «...او [آمریکا] خارج نشسته مى‏گوید که ما دخالت نمى‏کنیم در مملکت! دخالت نکردن به این معنا که مستقیماً شما بفرستید یک نظامى را بدون اینکه [بهانه‏اى‏] باشد و با توپ و تفنگ بفرستید ایران را بگیرند، خوب این حالا نیست؛ اما مستشارها را به عنوان اینکه این‌ها خدمتگزار به ملت هستند، این‌ها مى‏خواهند تربیت کنند مثلاً ارتش را، مى‏خواهند چه بکنند فرستادید، از آن طرف هم در تمام شئون این مملکت شما دخالت دارید و تصرف دارید.»

 

بنا بر این اظهارات، دیدگاه ایشان طی مقطع تاریخی مورد بحث، کاملاً منفی بوده است و ایشان طی این دوره سعی داشتند تا در مورد نقش آمریکا در امور داخلی ایران افشاگری کنند.

 

22 بهمن 57؛ آغاز رویارویی ایران و آمریکا

 اگر تا پیش از این تاریخ حضرت امام (رحمت الله علیه) در نقش یک اصلاح‌گر اجتماعی و سیاسی خطاب به ابرقدرت‌های وقت سخن می‌گفتند، اما از هنگامه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی بدین سو، بحث کیفیت رابطه‌ی میان حکومت جدید در ایران با کشورهای بیگانه و به خصوص آمریکا و شوروی در محافل داخلی و خارجی به شدت مورد توجه قرار گرفت.

 

به دیگر بیان، حکومتی در ایران در حال ایجاد پایه‌های سیاسی و اجتماعی خود بود که از یک سو مهم‌ترین ایدئولوژی‌های زمان خود ‌ـ‌لیبرالیسم و مارکسیسم‌ـ را مردود اعلام کرده بود و از سوی دیگر، رهبر این انقلاب پیش از پیروزی کامل، بارها و بارها نسبت به ابرقدرت‌های غرب و شرق اعلام برائت کرده و از نقش مخرب آن‌ها در تاریخ معاصر ایران سخن به میان آورده بود.

 

رابطه‌ مسالمت‌آمیز و انسانی بر اساس حکمت و مصلحت؛ خط قرمز حکومت جدید

 در تاریخ 5 اسفند 1357 آقاى ولادیمیر وینوگرادُف، سفیر کبیر اتحاد جماهیر شوروى سابق، به دیدار حضرت امام (رحمت الله علیه) می‌روند و ایشان نیز خطاب به نماینده‌ی شوروی می‌گویند: «ما در طول پنجاه و چند سال سلطنت غیرقانونى سلسله‌ی پهلوى مصیبت‌هاى زیاد دیدیم... کشور ما از استقلال صحیح محروم بود. ملت ما از این مظالم به جان آمد و قیام کرد... و با دست خالى با رژیمى که به واسطه‌ی پشتیبانى اجانب مجهز شده بود به جِهازات مدرن، مقابله کرد و با ایمان و مشت غلبه کرد بر ابرقدرت‌ها و ما مصمم هستیم که تا آخر با کسانى که بخواهند در کشور ما مداخله‏اى بکنند مبارزه کنیم.

 

این دولتْ دولتِ اسلامى و تحت رهبرى رهبران اسلام است و هرگز ظلم به غیر، ولو هر چه ضعیف باشد، روا نمى‏دارد و ظلم از غیر، هر چه قوى باشد، تحمل نمى‏کند.»

 

علاوه بر این مورد، حضرت امام در پیام 14 ماده‌ای خویش در هنگام ترک تهران به قم (در تاریخ 9 اسفند 1357)، در خصوص معیارهای نظام سیاسی جدید در ایجاد رابطه با سایر کشورها متذکر می‌شوند: «ملت شجاع باید توجه داشته باشد که گرچه استبداد داخلى فروریخت و مردم آزادى را لمس کرده‏اند، ولى هنوز ریشه‏هاى استعمار آمریکا، شوروى، انگلستان و صهیونیسم و سایر دوَل چپاولگر از این مرز و بوم کاملاً قطع نشده است. باید همه بدون کوچک‌ترین توقف و رکودى در از بین بردن نفوذ کشورهاى اجنبى با هم متحد شویم. باید توجه داشت که شاه، این مملکت را چنان در دست اجانب قرار داده است که باید سالیان دراز با عوارضش مبارزه کرد و ما اگر بخواهیم استقلال حقیقى به دست آوریم، باید سعى کنیم تمامى اشکال نفوذ آمریکا، چه اقتصادى و چه نظامى، چه سیاسى و فرهنگى، را از بین ببریم و من امیدوارم که ملت ایران به این مهم هر چه زودتر برسد.»

 

بر اساس این موارد، معیار رابطه با سایر کشورها(اعم از استعمارگر و غیراستعمارگر) در نظام سیاسی جدید، رابطه بر اساس حکمت و مصلحت و قطع هر گونه رابطه‌ی استعماری و یک‌طرفه است که در این صورت، امکان چشم‌پوشی از خیانت‌های پیشین (به سبب حکومتی که در ایران مستقر بود) وجود دارد.

 

تسخیر لانه‌ جاسوسی؛ فوران خشم انقلابی

 بدین ترتیب در حالی که خصومت آمریکا علیه انقلاب مردم ایران ادامه داشت و در کنار انواع اقدامات علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی، این کشور در یک دهن‌کجی آشکار، در تاریخ 30 مهرماه 1358، شاه مخلوع را به بهانه‌ی درمان به کشور خود پذیرفت و این مسئله موجب گردید که خشم جامعه‌ی ایرانی فوران کند.

 

اگرچه حضرت امام (رحمت الله علیه) سیاست‌های نظام اسلامی را بارها و بارها به کشورهای دیگر یادآوری نمودند، اما ایالات متحده با توجه به ویژگی‌های خاص انقلاب اسلامی از هنگامه‌ی پیروزی آن، از طرق مختلف (خرابکاری‌های امنیتی و تحریک گروه‌های سیاسی مخالف نظام اسلامی) در پی سرنگونی نظام نوپای سیاسی بودند و این مسئله موجب گردید که مردم انقلابی ایران نسبت به این کشور و سفارت آن بدبین و خشمگین شوند و واکنش نشان دهند.

 

در تاریخ 13 آبان 1358، حدود 400 تن از دانشجویان پیرو خط امام (بدون هماهنگی قبلی با حضرت امام) در مقابل سفارت آمریکا تجمع نمودند و پس از ساعاتی، آن را تسخیر کردند. امام‌ (رحمت الله علیه) تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ را واکنش‌ طبیعی‌ دانشجویان‌ در مقابل‌ جنایت‌ها و توطئه‌های‌ آمریکا در ایران‌ و حمایت‌ از شاه‌، پس‌ از فرار از کشور، می‌دانستند و در نخستین اظهارات رسمی خود، در این باره فرمودند:

 

«توقع‌ این‌ است‌ که‌ جانی‌ دست‌ اول‌ ما را ببرند آنجا نگه‌ دارند و حمایت‌ از او بکنند و اینجا هم‌ مرکز توطئه‌ درست‌ کنند و مرکز پخش‌ چیزهایی‌ که‌ توطئه‌گری‌ است‌ درست‌ بکنند و ملت‌ ما و جوان‌های‌ ما و جوان‌های‌ دانشگاهی‌ ما و جوان‌های‌ روحانی‌ ما بنشینند تماشا کنند تا خون‌ این‌ 100 هزار نفر، تقریباً، هدر برود... اگر این‌ خرابکاری‌ها نبود، اگر آن‌ کار فاسد نبود، همه‌ی‌ ‌مردم‌ آزادند در اینجا موجود باشند، اما وقتی‌ توطئه‌ در کار است‌، وقتی‌ که ‌آن ‌طور کارهای‌ فاسد انجام‌ می‌گیرد، ناراحت‌ می‌کند جوان‌های‌ ما را. جوان‌ها توقع‌ دارند در این‌ دنیا مملکتشان‌، که‌ آن ‌قدر برایش‌ زحمت‌ کشیدند، دستشان‌ باشد. وقتی‌ می‌بینند توطئه‌ است‌ که‌ می‌خواهند که‌ دوباره‌ به‌ حال‌ سابق‌ برگردد و دوباره‌ همه‌ چیزشان‌ به‌ باد برود، نمی‌توانند بنشینند.»

 

بدین ترتیب موضع حضرت امام (رحمت الله علیه) در خصوص رابطه با آمریکا همچنان منفی ماند و تغییری نکرد.

 

مذاکرات بازرگان با برژنسکی؛ نخستین واکنش منفی حضرت امام (رحمت الله علیه)

هم‌زمان با تسخیر لانه‌ی جاسوسی، مذاکراتی بین مهدی بازرگان و برژنسکی در الجزایر (بدون اطلاع قبلی حضرت امام) صورت می‌پذیرد که امام خمینی (رحمت الله علیه) بلافاصله پس از اطلاع از این موضوع، در پیامی رسمی، هر گونه مذاکره با آمریکا و نمایندگان آن را رد می‌کنند. ایشان در 16 آبان 1358، در پیامی خطاب به شورای انقلاب، ابلاغ می‌کنند:

 

«از قرار اطلاع نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیم دارند به قم آمده و با اینجانب ملاقات نمایند. لهذا لازم مى‏دانم متذکر شوم دولت آمریکا که با نگه‌دارى شاه، اعلام مخالفت آشکار با ایران نموده است و از طرفى دیگر، آن طور که گفته شده است، سفارت آمریکا در ایران محل جاسوسى دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامى است، لذا ملاقات با من به هیچ وجه براى نمایندگان ویژه ممکن نیست و علاوه بر این:

 

1. اعضاى شوراى انقلاب اسلامى به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند.

 

2. هیچ یک از مقامات مسئول حق ملاقات با آنان را ندارند.

 

3. اگر چنانچه آمریکا، شاه مخلوع ‌ـ‌این دشمن شماره یک ملت عزیز ما‌ـ‌ را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسى بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضى از روابطى که به نفع ملت است باز مى‏باشد.»

 

پاسخ امنیتی آمریکا و پیمان الجزایر

 ایالات متحده به جای پاسخ به شروط ایران از در دیگری وارد شد و طی 444 روز تسخیر با عملیات‌های ناموفقی چون کودتای نوژه و طبس و اعمال تحریم‌های اقتصادی و بلوکه کردن اموال ایران در آمریکا سعی در بازگرداندن نیروهای خود داشت.

 

همان طور که حضرت امام (رحمت الله علیه) در بند سوم پیام خود اعلام نمودند، در صورت بازگرداندن شاه مخلوع، راه مذاکره با آمریکا باز خواهد شد و بر همین اساس بود که در آبان 1359 بحث مذاکره با آمریکا با میانجی‌گری الجزایر عملی شد.

 

در پیمان الجزایر، در آبان سال 59، آمریکا مطابق ماده‌ی یک بیانیه‌ی عمومی تعهد کرد که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، سیاسی یا نظامی، در امور داخلی ایران مداخله نکند. این تعهد به منزله‌ی پذیرش اولین شرط از شروط چهارگانه‌ی مجلس شورای اسلامی بود.

 

همچنین مطابق مواد 2، 3 و 4، آمریکا متعهد شد که کلیه‌ی تحریم‌های تجاری ایران را لغو کند، اموال محمدرضا پهلوی را به ایران بازگرداند و دارایی‌های ایران را، که پس از بحران گروگان‌گیری توقیف شده بود، آزاد کند. به علاوه طبق بند «ب» بیانیه‌ی عمومی، آمریکا ملزم شد که تمام دعاوی مطرح در دادگاه‌های آمریکا را مختومه و آن‌ها را از طریق داوری بین‌المللی حل‌وفصل کند. این دعاوی ناظر به دادخواست‌های اتباع و مؤسسات آمریکایی علیه دولت ایران بود که پس از انقلاب اسلامی و به علت عدم اجرای قراردادها یا پس از بحران گروگان‌گیری، اقامه شده بود و خواهان‌های آمریکایی غرامت می‌خواستند. این تعهدات آمریکا به معنای پذیرش سایر شروط مذکور در تصمیم مجلس بود.اما ایالات متحده بدون توجه به تعهدات خود هیچ کدام را عملی نکرد و این مسئله موجب گردید که روابط فی‌مابین در حالت مقطوع باقی بماند.

 

نتیجه‌گیری

رابطه با آمریکا در سپهر اندیشه و عمل حضرت امام (رحمت الله علیه) در مقاطع زمانی مختلف دارای چارچوب ثابتی بوده است، یعنی ایشان همواره خواستار قطع رابطه‌ی استعماری و سلطه‌طلبانه‌ی این کشور بودند.

 

مهم‌تر از همه‌ی این موارد این است که حضرت امام (رحمت الله علیه) در پیام پذیرش قطعنامه‌ی 598 سازمان ملل متحد، در تبیین اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی، تصریح کردند: «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهان‌خواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می‌کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه‌ی هویت‌ها و ارزش‌های معنوی و الهی نمی‌شناسند. به گفته‌ی قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی‌دارند، مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند...»

 

پشت پرده‌ مذاکره‌ آمریکا با ایران

در این مقاله نیز مطالبی درباره پشت پرده مذاکره با آمریکا آمده که به این شرح است: اوباما بر خلاف رقیب محافظه‌کار خود، بر اصول دیپلماسی و برخورد غیرمستقیم با ایران پافشاری کرد و قول داد که به محض برنده شدن، قضیه‌ ایران را حل‌وفصل کند؛ چرا که کلید حل شدن گره‌های به‌وجودآمده در منطقه‌ خاورمیانه را در دست ایران می‌دید.

 

بر همین مبنا، پس از انتخاب، وزارت امور خارجه و وزارت دفاع را به کسانی پیشنهاد کرد که طرفدار مذاکره و ارتباط با ایران بودند. تاکنون در چندین نوبت پیشنهاد مذاکره‌ مستقیم و بدون پیش شرط از سوی مقامات آمریکا به ایران داده شده بود. در فضای ظاهری و آنچه در افکار عمومی به نظر می‌آید، کاملاً بدیهی است که مذاکره و برقراری ارتباط و پیشنهاد روابط دیپلماتیک، به جای تنش‌آفرینی و برخورد سلبی پذیرفته است. حتی یک بازیگر سیاسی، در زمان جنگ و دشمنی تمام‌عیار نیز باید روابط دیپلماتیک داشته باشد.

 

در هر صورت، پیشنهاد مذاکره و حل‌وفصل اختلافات مختلف از طریق آداب دیپلماتیک و مذاکرات مستقیم پذیرفته شده است و هیچ کس آن را نامطلوب نمی‌داند. اما این ظاهر قضیه است. در مورد هر بازیگر سیاسی، برای اینکه بتوان رفتار او را پیش‌بینی کرد و احتمالات لازم را در نظر گرفت که چه نتیجه‌ای به دست می‌آید، می‌توان از یک فرمول مشهور استفاده کرد. آنچه در آینده اتفاق می‌افتد عبارت است از نیت‌های یک بازیگر سیاسی به اضافه‌ی اقدامات عملی و رفتار منطقه‌ای و بین‌المللی او. به این معنا که اگر ما بخواهیم به صورت علمی در قالب تئوری‌های علم سیاست پیشنهاد مذاکره‌ی آمریکا به ایران را تحلیل نماییم و پیش‌بینی کنیم که چه اتفاقاتی در آینده می‌افتد، می‌توان دو کار را انجام داد. در ابتدا باید نیت‌ها و مقاصد (intention) آمریکا را مورد مطالعه قرار داد و بعد از آن، رفتارهای حال حاضر آمریکا در حوزه‌های سیاست داخلی و منطقه‌ای را تحلیل کرد که از جمع کردن مجموعه‌ی تفهم مقاصد و تحلیل مجموعه رفتارهای آمریکا، به راحتی می‌توان درباره‌ی پیشنهاد مذاکره‌ی آمریکا به ایران نتیجه‌گیری کرد که چرا این اقدام صورت گرفته است.

 

تفهیم مقاصد و انگیزه‌ها

این روش‌شناسی در بُعد اول به نیت‌ها و انگیزه‌های پیشنهادی آمریکا می‌پردازد. پدیدار حاکم بر ذهنیت سیاست‌مداران آمریکا در مکتب سازه‌انگاری و واقع‌گرایی قابل تحلیل است. به این معنا که اغلب پژوهشکده‌ها، مؤسسات تحقیقاتی، دانشگاه‌ها و سیاست‌مدارانی که پیشنهاد مذاکره را مطرح و آن را تبدیل به یک درخواست عمومی کرده‌اند، عموماً به لحاظ ریشه‌شناسی مقاصد به این دو مکتب برمی‌گردند. تبارشناسی این دو مکتب به صورت کامل، اهداف آمریکا از پیشنهاد مذاکره را مشخص می‌کند.

 

الف) سازه‌انگاری

 از منظر این مکتب، جهان واقعی وجود ندارد و آنچه انسان‌ها را به کنش وامی‌دارد و باعث رفتار در آن‌ها می‌شود سازه‌های جمعی است که صورت‌های دانایی مختلف را شکل می‌دهد. بر این اساس، مهم این نیست که مذاکره‌ای صورت گیرد، بلکه نمایش مذاکره و ساختن سازه‌ای از دیپلماسی برای افکار عمومی داخلی و خارجی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. سازه‌انگاران به جهان زیست‌ها، سازه‌های رسانه‌ای و تصاویر برساخته اعتقاد فراوان دارند.

 

بعد از آنکه آمریکا به بهانه‌های سازه‌ای و کاملاً برساخته به خاورمیانه حمله کرد، نوبت به‌کارگیری دیپلماسی عمومی بود تا این کشور، از طریق آن بتواند چهره‌ی صلح‌آمیز، حقوق‌بشری و دمکراسی‌خواهی را برای اقدامات امنیتی و اقتصادی خود ایجاد کند و به بحران‌های زیاد سازه‌ای مشروعیت ببخشد. اوباما و تیم جدید سیاست خارجی او از دیپلماسی و مذاکره با ایران در حد سازه‌ای استفاده می‌کنند که ایران را بیش از گذشته به حاشیه بکشانند. دیپلماسی، شعار و نمایشی است که با تبلیغات از طریق دستگاه‌های رسمی و رسانه‌ای به گوش جهانیان مخابره می‌شود تا بازی تماماً برد‌ـ‌بردی را رقم بزند.

 

آمریکا نشان می‌دهد که طرفدار مذاکره و حل‌وفصل اختلافات است، اما [اگر] ایران این پیشنهاد را رد [می]‌کند. بنابراین در افکار عمومی دنیا اسلام سیاسی و ایران شیعه به صورت کشوری ایدئولوژیک و سرسخت نشان داده خواهد شد. ایران‌هراسی و شیعه‌هراسی پرونده‌ی جدیدی است که به صورت غیرمستقیم از پیشنهاد نمایشی آمریکا شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود. آمریکا نیاز به سازه‌ای جمعی از ایران دارد که به شدت منفی و ایدئولوژیک باشد. این طرح صورت‌بندی‌ای دست‌کاری‌شده است که به نحو بسیار دقیقی، پیاده می‌شود.

 

ب) واقع‌گرایی

 رویکرد اول (سازه‌انگاری) مربوط به کسانی است که عصر اطلاعات و الزامات آن را درک کرده‌اند و قدرت فضای سایبر، افکار عمومی و رسانه‌ها را می‌دانند. اما برخی از واقع‌گرایان، یعنی آنان که با چین، شوروی، کوبا و همه‌ی کشورهای مارکسیستی در جنگ سرد مبارزه کرده‌اند، اصلاً سازه‌انگاری را قبول ندارند. برخی از مشاوران و سیاست‌مداران تیم اوباما بر این باورند که از دیپلماسی به عنوان ضربه‌ی فلج‌کننده باید استفاده کرد؛ به این معنا که از همه‌ی گزینه‌ها، از جمله تحریم، جنگ نرم، حمایت از شورش‌های داخلی و حتی گروه‌های تروریستی باید استفاده کرد و هیچ ایرادی ندارد که هم‌زمان پیشنهاد مذاکره را مطرح کرد.

 

با توجه به مجموعه‌ اقدامات رادیکال و انقلابی که آمریکا علیه ایران انجام داده است، تیم واقع‌گرا می‌دانند که ایران مذاکره نمی‌کند و طرح پیشنهادی آن‌ها را رد می‌کند. تیم واقع‌گرا بر این اعتقادند که پیشنهاد مذاکره می‌تواند باعث غافل‌گیری ایران شود و برای مدتی در حاکمیت تفرقه ایجاد کند، افکار عمومی ایران را به هم بریزد و در نهایت ایران را در گوشه‌ی رینگ گرفتار کند و در این حالت، ایران تنها با یک ضربه‌ی نهایی از پای درخواهد آمد. بنابراین رویکرد واقع‌گرایی بر این باور است که باید از دیپلماسی و پیشنهاد مذاکره به عنوان ابزاری جهت فلج‌سازی ایران استفاده کرد.

 

بنابراین با نسبت‌خوانی رویکردهای سازه‌ای و واقع‌گرای حاضر در سیاست خارجی آمریکا، به خوبی می‌توان فهم کرد که آمریکا قصد دارد با پیشنهاد مکرر این رویداد، ایران را به صورت یک تهدید خطرناک و غیرقابل مذاکره نشان دهد که امنیت بین‌المللی و منطقه‌ای را به خطر انداخته است. نیت آمریکا از این اقدام رانت‌خواری است؛ چرا که به تنهایی هر اقدامی علیه ایران انجام داده به بن‌بست رسیده است و قصد دارد با همکاری کشورهای همسایه و بین‌الملل، ایران را غافل‌گیر کند و آخرین ضربه را بزند.

 

تحلیل رفتارها و کنش‌ها (analysis of behavior)

اگر از سطوح نیت‌ها عبور کنیم، به کنش‌ها و مجموعه رفتارهای ناشی از ساختار سیاسی و اجتماعی آمریکا می‌رسیم. به لحاظ جامعه‌شناسی سیاسی و به خصوص بر اساس اقدامات و رفتارهایی که آمریکا انجام داده است، به راحتی می‌توان به این نتیجه رسید که پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکا امکان عملی ندارد. این تحلیل در سه بخش ارائه می‌شود:

 

الف) جامعه‌شناسی نیروهای سیاسی آمریکا

 جامعه‌ی آمریکا به لحاظ نیروهای سیاسی، همانند اغلب کشورها، از نظر سطح خواست‌ها و عملیاتی شدن آرزوهای آن، فاصله دارد. به این معنا که آنچه مردم می‌خواهند، یعنی صلح، آزادی،‌ رفاه، شادی، امنیت با آنچه در سطوح سیاسی برآورده می‌شود فاصله دارد. جامعه‌ی پیشرفته و اطلاعاتی آمریکا دارای تمرکز انحصاری ثروت، تصاویر و سرمایه‌های فرهنگی است که اغلب در این ساختار نابرابر قدرت، صهیونیست‌ها لابی بسیار قدرتمندی محسوب می‌شوند. صنایع نظامی، نفت و گاز و به خصوص بخش اعظمی از رسانه‌ها در اختیار لابی صهیونیست است که بر سیاست‌مداران آمریکا نفوذ دارد.

 

صهیونیست‌ها به هیچ عنوان خواستار مذاکره و ارتباط ایران و آمریکا نیستند. هدف آن‌ها فروپاشی نظام سیاسی و تجزیه‌ی ایران است و در این راستا، هر اقدام رادیکالی را انجام می‌دهند. بیشترین طرفداران جنگ و تحریم علیه ایران لابی‌های صهیونیسم هستند. این گروه در کنگره اکثریت را دارند و برای اولین بار، نامزدشان در انتخابات ریاست جمهوری رأی نیاورد. اما اوباما نیز نمی‌تواند بدون رضایت آن‌ها کاری انجام دهد؛ تا جایی که مراسم معرفی وزرای امور خارجه و دفاع آمریکا، که تا حدی رویکرد معتدل به حماس، حزب‌الله و ایران داشتند، تبدیل به مراسم اعتراف‌گیری شد و این وزرا مجبور شدند گفته‌های قبلی خود را تکذیب کنند و به خط اصلی سیاست آمریکا، یعنی حمایت از اسرائیل، برگردند.

 

آمریکا هیچ ‌گاه اسرائیل را فدای ایران نمی‌کند و در واقع اصلی‌ترین مانع برقراری ارتباط و عملی نشدن پیشنهاد مذاکره، اسرائیل است. نفوذ اسرائیل در بخش رسانه‌ای، نظامی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی باعث می‌شود که هیچ سیاست‌مداری پله‌های ترقی را طی نکند، مگر خطوط مد نظر اسرائیل را به رسمیت بشناسد و به آن‌ها احترام بگذارد. بنابراین افکار عمومی آمریکا و تیم اوباما نیز در محاصره‌ی صهیونیست‌ها هستند.

 

ب) اقدامات و رفتارهای عملی آمریکا در منطقه

 در ابتدای قرن بیست‌ویکم، به بهانه‌های واهی و کاملاً فریب‌کارانه، آمریکا به منطقه حمله کرد و جایگاه نظامی خود در منطقه را توسط پایگاه‌های متعدد محکم کرد. بعد از آن، با استفاده از ویژگی‌های عصر اطلاعات و طرح خاورمیانه‌ی بزرگ، از اعتراضات مردمی برخی از کشورهای عرب استفاده کرد و سوار بر موج بیداری اسلامی منطقه شد تا در مواقع لازم، آن را به بهار عربی، خزان عربی و بهار سلفی تبدیل کند.

 

اشغال عراق و افغانستان، تأسیس پایگاه نظامی در ترکیه و آذربایجان و حرکت دادن ناتو در آسیا، همه نشان از رویکرد بسیار امنیتی آمریکا دارد که مجموعه‌ی رفتارهایش با منطق دیپلماسی، قابل جمع نیست. آمریکا در قرن بیست‌ویکم بسیار متجاوز شده است و از فیلم و سریال، کتاب و علم و فرهنگ و رسانه استفاده می‌کند تا در پرتو امکانات عصر اطلاعات، با یک دیپلماسی عمومی، وجوه خشونت‌بار تبدیل به هژمون شدن را پوشش دهد. مجموعه رفتارهای کلان سیاست خارجی آمریکا در جهان و منطقه‌ی خاورمیانه نشانی از صلح و دیپلماسی به همراه ندارد و تماماً بستری مبارزاتی و جنگی دارد.

 

ج) اقدامات و رفتارهای عملی آمریکا در قبال ایران

 آمریکا در حالی به ایران پیشنهاد مذاکره داده است که در همه‌ی رویدادهای سیاسی و بین‌المللی بر ضد ایران موضع‌گیری می‌کند و تقریباً از هیچ اقدام منفی علیه ایران دریغ نمی‌کند. مجاهدین خلق (منافقین) را از لیست تروریستی بیرون آورده است، از شبکه‌های برانداز و تجزیه‌طلبان خارج و داخل ایران حمایت مالی و رسانه‌ای می‌کند و از آموزش امنیتی به تروریست‌های همسایه‌ی ایران جهت تجاوز به خاک ایران دریغ نمی‌کند. این کشور مدام در حال جاسوسی و رصد کردن ایران است و همه‌ی کشورهای منطقه و جهان را تهدید کرده است که ایران را تحریم کنند و اجازه‌ی صدور گاز، نفت و کالاهای ایرانی و برقراری مبادله‌ی اقتصاد تجاری را به ایران ندهند. آمریکا تحریم‌ها را به بخش بانک و بیمه و کشتی‌رانی و حتی عرصه‌ی علم و صنعت نیز وارد کرده و مخصوصاً در سه سال اخیر، میزان تحریم‌ها و فشار اقتصادی بر ایران را افزایش داده است. مجموعه‌ی اقدامات و رفتارهای عملی آمریکا، به خصوص در قالب لابی‌گری در سازمان‌های بین‌المللی و تنبیه کشورهایی که با ایران رابطه دارند، واقعیتی است که نمی‌توان آن را انکار کرد.

 

نتیجه‌گیری

اگر مجموع نیت‌ها و رفتارهای آمریکا را کنار هم بگذاریم، به این نتیجه می‌رسیم که آمریکا قصد مذاکره با ایران را ندارد و هدفش از پیشنهاد مذاکره، تماس تلفنی، مذاکره رو در رو و ... ایجاد شرایطی است که بتواند بازی برد‌ـ‌برد را رقم بزند. تداوم وضع موجود به نفع آمریکاست. در کدام شرایط آمریکا می‌توانست در ترکیه پایگاه موشکی ایجاد کند؟ ترکیه حتی در جنگ عراق نیز به آمریکا اجازه‌ نداد از حریم هوایی‌اش استفاده کند؛ اما اکنون به این کشور اجازه داده است در خاک ترکیه سامانه‌ی موشکی نصب کند.

 

در شرایطی که سیاست‌مداران کشورهای اسلامی، به جای وحدت جهان اسلام و درک دشمن واقعی، به جان هم افتاده‌اند و تبدیل کردن بیداری اسلامی به بهار عربی را دنبال می‌کنند، آمریکا به هیچ وجه قصد مذاکره با ایران را ندارد. آمریکا دارای پایگاه نظامی است و خاک کشورهای اسلامی را تصرف کرده است. با چشمان بسته و کاملاً ایدئولوژیک از اسرائیل حمایت می‌کند. سازه‌های رسانه‌ای و قدرت واقع‌گرای اقتصاد آمریکا و سیاست‌مدارانش را بسته‌ای از خلق رخدادهای تاریخی قرار داده است که می‌تواند فجایعی به شدت خطرناک‌تر از قرن بیستم برای بشریت به دنبال داشته باشد.

 

ایران از معدود کشورهایی است که به خاطر سابقه‌ تمدنی و میراث آرمان‌گرایی خود، دنیا را متفاوت از آنچه هست می‌بیند. میراث انتقادی رویکرد ایران به جهان، که ریشه‌های ماتریالیستی ندارد، مسلماً با آنچه آمریکا از چین، شوروی و... طلب می‌کرد متفاوت است. ایران دارای الهیات سیاسی و فرهنگ ملی‌ای است که هنوز در جامعه‌ی یک‌دست و انضباطی و ساختار شبیه‌سازی عصر اطلاعات گرفتار نشده است. آمریکا در صورتی که بخواهد با ایران مذاکره کند، باید مجموعه‌ای از حسن‌نیت‌ها و رفتارهای عملی از خود نشان دهد که نتیجه‌ی آن مغایر با امری باشد که به راحتی قابل مشاهده است و ایرانیان با تمام دغدغه‌هایشان این مورد را به خوبی درک می‌کنند.

 

ویژه نامه اینترنتی «مذاکره با شیطان» به مناسبت مبارزه ایران با آمریکا در پایگاه اطلاع‌رسانی راسخون منتشر شده است و علاقه‌مندان به مشاهده و استفاده از این ویژه‌نامه می‌توانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/پ202/ی

ارسال نظرات