۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۱
کد خبر: ۲۵۱۷۵۲
به مناسبت روز بزرگداشت شهدا؛

ویژه نامه اینترنتی «سبک روحان عاشق» منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه اینترنتی «سبک روحان عاشق» به مناسبت روز بزرگداشت شهدا در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
شهدا

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه‌نامه اینترنتی «سبک روحان عاشق» شامل بخش‌های مختلفی همچون مقالات، گالری، کارت پستال، احادیث، مشاهیر، پایگاه‌ها، پرسش و پاسخ و مقالات مرتبط  در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.

 

از جمله مقالات این ویژه‌نامه می‌توان به عنوان‌های همچون «فضیلت جهاد و شهادت در قرآن»، «روایات و فضیلت؛ جهاد و شهادت»، «فرار از جبهه جنگ از دیدگاه قرآن و ائمه»، «زنان، ایثار و شهادت در دوره معاصر»، «ایثار و شهادت در آموزه سیاسی»، «زنده بودن شهدا»، «نگاهی بر تحلیل جغرافیای شهیدان جنگ»، «مقام شهادت از کلام شهدا»، «دل نوشته هایی به یاد شهدا»، «دلدادگی شهدا به امام حسین علیه السلام»، «شهید و شهادت در کلام امام خمینی(ره)»، «دفاع مقدس از منظر مقام معظم رهبری» و «نقش وجایگاه شهادت در زمینه سازی جهانی برای ظهور» اشاره کرد.

 

بزرگداشت شهدا

در این مقاله آمده است: خداوندا! این عزیزان از خود گذشته را در جوار رحمت خود بپذیر و ما را از قیدها و بندهاى خودبینى و خودخواهى نجات مرحمت فرما.

 

مقام ارجمند شهیدان تا آنجا والاست که پس از شهادت، از سفره ویژه الهى روزى مى‏‌خورند و از جوار ملکوت خداوندی بهره‏‌مندند؛ جایگاه رفیعى که براى خاکیان قابل توصیف و احساس نیست و تنها خدا و اولیاى معصومش از آن آگاهى دارند.

 

امام خمینى (قدس سره الشریف) نسبت به شهیدان عالى مقام جنگ و انقلاب، مجاهدان و خانواده‌‏هاى ایثارگر آن‌ها، احساسى شگرف داشت، از صمیم قلب، دوستدارشان بود، از دیدن چهره‏‌هاى نورانى آنان، لذت مى‌‏برد، برایشان دعا مى‏‌کرد و با عارفانه‌‏ترین کلمات از آنان تجلیل مى‏‌نمود؛ چنان که در مناسبت‌های گوناگون از شهیدان برجسته‌‏اى که با خون پاک خویش، چرخ‏ انقلاب را شتاب مى‏‌بخشیدند، به طور فردى یا گروهى تمجید مى‏‌کرد، از جمله آیت الله مطهری، آیت الله مدنی و آیت الله بهشتی در سخنرانی­‌های ایشان به کرات تمجید شده‌‌اند.

 

حماسه هشت سال دفاع مقدس، همه اقشار ملّت را تحت رهبرى امام به وحدت کامل و بى‌‏سابقه رسانده بود، همه دل‌ها براى جبهه مى‏‌تپید و چشم‌ها و گوش‌ها بدان سو توجه داشت، هر کس مى‌‏توانست در جبهه شرکت مى‏‌کرد و آنان که توان نداشتند در پشتیبانى جنگ و مدد رسانى به رزمندگان تلاش مى‌‏کردند، ظفرمندان سپاه اسلام، هر روز حماسه‏‌اى مى‌‏آفریدند و از هیچ گونه فداکارى و ایثار دریغ نمى‏‌کردند.

 

 در میان آنان، دریادلان بسیجى، به ویژه جوانان و نوجوانان، خوش درخشیدند و گاه حماسه‌‏هاى جاوید و بى‏‌نظیرى آفریدند. امام امت با ژرف‏نگرى و ارتباط تنگاتنگ با آحاد ملّت، نیز با کمال خلوص و عطوفت، از آنان تجلیل و تمجید مى‏‌کرد و شهدای بسیج را گرامی می‌داشت چنان که در مقدمه کتابى که حاوى وصیت‏‌نامه شهداست مى‌‏نویسد:«آنچه مقابل شماست، جملاتى از وصیت‌های عده‌‏اى از شهداى انقلاب اسلامى است. به راستى انسان را به یاد شهداى صدر اسلام مى‏‌اندازد. من شرمم مى‏‌آید که خود را در مقابل این عزیزان سرشار از ایمان و عشق و فداکارى، به حساب آورم! آنان با عشق به خداى بزرگ به معشوق خویش پیوستند و ما هنوز در خم یک کوچه هم نیستیم».

 

فضیلت جهاد و شهادت در قرآن

در مقاله دیگری از این ویژه‌نامه می خوانیم: قرآن کریم آیات متعددی دربارة‌ فضیلت «جهاد و شهادت»‌ در راه خدا ذکر می‌فرماید که به ذکر پاره‌ای از آنها می‌پردازیم.

 

در سورة‌ بقره می‌فرماید: کسی را که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه او زندة‌ جاوید است، ولیکن شما این حقیقت را در نخواهید یافت.

 

در آیة‌ مزبور سه نکته یادآوری شده است:

1. عدم کاربرد کلمة ‌مرگ دربارة‌ «شهدا» چه در گفتار و چه در پندار.

2. حکم صریح و قاطع به حیات شهیدان بعد از «شهادت».

3. عدم درک نحوة‌ حیات و زندگی شهیدان بعد از شهادت برای بازماندگان آنان.

 

معنی مرگ در اصطلاح متعارف، باطل شدن و قطع حیات مادی است، زیرا وقتی آثار محسوس زندگی که حرکت و فعالیت بدن است مشاهد نشود به نظر می‌رسد که حیات پایان یافته و لی واقعیت آن است که حیات و مرگ را با این حس ظاهری نمی‌توان ادراک کرد، بلکه از دیدگاه قرآن حیات آدمی با از کار افتادن اندامهای جسمانی و از بین رفتن پیکر مادی خاتمه نمی‌یابد و زندگی انسان بعد از رها شدن از کالبد خاکی در عالم برزخ ادامه می‌یابد و بویژه «شهدا» که از حیات والا و برتری به صراحت آیة‌ شریفه برخوردارند. گرچه امروزه از نظر اکثر دانشمندان بقای روح به طور اجمالی مورد تأیید است، ولی بی‌تردید حقایق و واقعیات جهان پهناور هستی در محدودة‌نیروی ادراک و حواس ظاهری و محدود انسان نمی‌گنجد و آدمی قادر نیست همة‌حقایق و اسرار هستی را درک کند. پس، نباید آنچه را که از حوز‌ة‌ درک و حس او بیرون است انکار نماید و هرگز منطقی برای نفی آن نخواهد داشت و تنها راه درک واقعیات و اسرار هستی طریق وحی است که از پروردگار عالم مایه می‌گیرد.

 

آری، پدید آورنده و پروردگار هستی و انسان اعلان می‌فرماید که انسانهای ‌آزاده و با کرامتی که در راه خدا و آرمانهای دین او خود را فدا کنند به محض رها شدن از کالبد مادی از حیات بس عالی در جوار رحمت حق برخوردار خواهند شد. بر پایة‌ این باور و اعتقاد، شهادت و مفارقت بزرگمردان وادی ایثار بر بازماندگان و یاران نه تنها دشوار نخواهد بود، بلکه باعث آرامش خاطر آنان نیز می‌باشد زیرا آنان مورد تکریم خدا قرار گرفته و در جوار رحمت او به زندگی خود ادامه می‌دهند و علاوه بر حیات پرارزشی که «شهدا» بدور از حواس ما دارا هستند،‌ ثمرة‌ حیاتبخش آن در نسلهای آنان نیز تأثیر بسزایی خواهد داشت زیرا «شهادت» شهدا منطق و برهان عملی اسلام و نمایانگر حقانیت آیین محمدی در جوامع بشری است.

 

در این مورد عامّه و خاصّه حدیثی را از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نموده که پیامبر گرامی فرموده‌اند: هیچ کس از افرادی که وارد بهشت شده باشند آرزوی برگشتن به دنیا را نمی‌کند مگر «شهید»‌ که آرزو دارد به دنیا برگردد و ده بار «شهید »‌ شود و این به خاطر کرامت هایی است که «شهدا»‌ در هنگام «شهادت» نزد خدا مشاهده می‌نمایند.

 

در سورة‌ آل عمران می‌فرماید « شما مسلمانان هرگز در کار دین سستی نکنید و نه از فوت غنیمت و متاع دنیا اندوهناک باشید، زیرا شما فاتح و پیروزمندترین و بلند مرتبه‌ترین ملل دنیا هستید. اگر در ایمان ثابت و استوار باشید‌،‌ اگر به شما (در جنگ احد) آسیبی رسید به دشمنان شما نیز (در بدر) شکست و آسیب سخت رسید چنانکه آنها مقاومت کردند شما نیز باید مقاومت کنید، این روزگار را به اختلاف احوال (گاهی فتح و غلبه و گاه شکست و مغلوبیت )‌میان خلایق می‌گردانیم که مقام اهل ایمان به امتحان معلوم شود تا از شما مؤمنان آن را که ثابت در دین است گواه دیگران کند.»

 

آیات مبارکة ‌فوق در پی غزوة ‌احد نازل شده و در این آیه به مؤمنین خطاب می‌کند: نباید شما سستی و ضعف در عزم و اراده به خود راه دهید و اگر موقّتاً پیروزی بر دشمن را از دست دادید، نباید اندوهناک باشید،زیرا اگر دارای ایمان استوار باشید برای همیشه برترید،‌ چون همانند تمام موجودات عبودیت خدا را می‌نمایید و روش شما با نظام جهان هماهنگ است، و جهان و ذرات هستی یاوران شمایند. شما شاهدان و رهبران بر همة‌بشر هستید ،‌موقعیت شما در جهان و در کرة‌ خاکی برتر و بالاتر است. شما وارثان زمین هستید و دشمنان شما گمراه و به وادی نیستی و فراموشی رهسپارند و این سنت جاریة‌الهی است که هم غالب و هم مغلوب باشید، ولی در نهایت پیروزی نهایی از آن شماست اگر بر شما مصیبت مرگ عزیزان و زخم و جراحتها وارد شد بر دشمنان نیز مثل آن بلا نازل شد و این اشاره به غزوة‌ احد است که مسلمانان در آغاز جنگ غالب شدند و لشگر کفر پا به فرار گذاشتند و بسیاری به هلاکت رسیدند و پرچمشان بر زمین افتاد و دیگر کسی ازآنان نتوانست آن را حمل کند، تا آنکه از میان آنها زنی پرچم را برداشت و فراریها دور او گرد آمدند و هنگامی که میان سپاه اسلام اختلاف افتاد و عده‌ای سنگرها را رها کردند و به سوی غنایم شتافتند و فرمان رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سّلم) را نقض کردند، مشرکین فرصت را غنیمت شمرده به لشگر اسلام یورش آوردند و به دنبال آن مصایب سنگینی برای سپاه اسلام پیش آمد.

 

آری، خداوند پیروزی را نصیب کسانی می‌کند که فقط برای او و به انگیزة‌الهی جنگ و جهاد کنند و هیچ‌گونه توجهی به این دنیا نداشته باشند و چنانچه خالص نباشند خدا نیز آنان را یاری نمی‌کند و این سنت جاریة‌الهی است که حوادث روزگار را به سود و زیان مردم می‌گردانیم تا نیتها و انگیزه‌های مردم و ضعف و قدرت آنان آشکا رشود، زیرا خوشی و گشایش بعد از سختیها و ناخوشی و مصایب بعد از گشایشها و راحتیها، فلز نیک و بد انسانها را محک می‌زند و میزان خلوص و ناخالصی و مراتب تسلیم و سرپیچی و حالات یأس و امید و اطمینان را نمودار می‌سازد، و براستی تحول و گردش روزگار محک و معیار دقیق و خطاناپذیر است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود: در تحولات زندگی جوهر و ذات انسانها بروز می‌کند.

 

چه بسیارند انسانهایی که در مواقع سختیها و مشکلات نیرومند و صبورند، ولی در روزگاران رفاه و نعمت سست و ضعیف و یا بالعکس، لیکن فقط انسانی می‌تواند هم در دوران بلا و دشواریها و هم در زمان آسایش و خوشیها شخصیتی ثابت و استوار داشته باشد که فلز وجودش را با گوهر ایمان عجین کند و دارای نفس مطمئنه شود.

 

چنین انسانی درک می‌کند که هر خیر و شری به اذن خدا می‌رسد و او منبع هر خیر و رحمت و جبران کننده هر نقص و شری می‌باشد. بنابراین، خداوند علیم و حکیم از باطن و نیت و انگیزه و اندیشة‌ هر انسانی آگاه است و با گرداندن حوادث گوناگون روزگار نهان آنان را آشکار می‌سازد،‌ زیرا خداوند مطابق علم خود آنان را به محاسبه نمی‌کشد بلکه محاسبه و حکم او بر مبنای آنچه که آشکار و واقع شده خواهد بود و آیات مزبور انسانها را از همین سنت الهی آگاه می‌سازد. بر اساس مفاد آیة شریفه خداوند «شهدا» را از میان مجاهدان فی سبیل‌الله انتخاب می‌کند و آنان را برای تقرب به درگاهش خالص می‌گرداند و همین شهدا را نیز شاهد و حجّت بر حقانیت دین خود در میان مردم قرار می‌دهد و از آنان طلب می‌کند که بر حقانیت آیین او ادای شهادت کنند؛ و گواهی خواستن خداوند از شهدا همین جهاد و کشته شدن در راه اوست، زیرا کسی که کلمة‌شهادتین را به زبان آورد او را گواه و شاهد نمی‌گوید مگر آنکه مفهوم و مقتضای کلمه را ادا کند. مفهوم شهادتین نیز همین است که غیر خداوند یکتا خدایی را نپذیرد و شریعت و قانون زندگی را تنهااز خدا و به وسیلة پیامبرش دریافت کند و به هیچ حکمی تن در ندهد مگر حکم رسول خدا و اهل بیت معصوم او را . و مقتضای چنین شهادتی این است که در راه خدا جهاد کند و اگر لازم باشد جان بازد تا شهید محسوب شود، یعنی شاهد درستی آیین خدا باشد و آنگاه خداوند او را گواه گیرد و او هم با تمام وجود حق شهادت را ادا کند.

 

و باز هم دربارة‌ فضیلت «جهاد فی سبیل الله» می‌فرماید: «و چه بسیاررخ داده که پیغمبری جمعیت زیادی از پیروانش را در جنگ کشته شده است و با این حال اهل ایمان با سختیهایی که در راه خدا به آنها رسید مقاومت کردند و هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر به زیر بار دشمن فرو نیاوردند و راه صبر و ثبات پیش گرفتند،‌ که خداوند صابران را دوست می‌دارد. آنها در هیچ سختی جز به خدا پناهنده نشده و جز این نمی‌گفتند که بار پروردگارا به کرم خود از گناه و ستمی که دربارة خود کرده‌ایم درگذر و ما را بر محو کافران مظفر گردان. پس خداوند فتح و پیروزی در دنیا و ثواب در آخرت را نصیبشان گردانید که خدا نیکوکاران را دوست دارد.»

 

تمثیل و تصویری که خداوند در این آیات برای پیروان اسلام می‌آورد فراگیر است و محدود به زمان و قوم خاصی نمی‌باشد و از این طریق می‌خواهد مسلمانان را به موکب اهل ایمان متصل سازد و ادب اهل ایمان را به آنها بیاموزد و با پیروان تمام انبیا آنان را پیوند دهد،‌ و در دلهایشان استوار سازد که مسئلة‌ عقیده و ایمان یکی است و همان است که در پرچم سپاه بسیار بزرگ ایمان ثبت شده است؛‌ واین لشکر توحید که در امتداد بعثت انبیای الهی و با رهبری آنان به ستیز و نبرد با باطل و فساد و کفر برخاسته و هرگز نفوس طیبة‌آنان از مصایب سنگین ضعیف و سست نشده است و اراده‌های آهنین آنان از شداید و زخمها و جراحتها خدشه‌دار نشد و به دشمنان جزع نکردند و تسلیم نگردیدند، و شأن و شخصیت اهل ایمان در دفاع از دین در طول تاریخ چنین است.

 

محبت خداست که درد بی‌امان زخمها را آرامش می‌بخشد و درمان می‌کند. سپس به مراتب ادب آنها در برابر خداوند اشاره می‌فرماید که در هنگامة‌ روبرو شدن باشدایدش که از هر چیزی انسان را غافل می‌سازد (ولی دل اهل ایمان را هرگز نمی‌تواند از توجه به خدا بازدارد) قبل از آنکه از خداوند طلب پیروزی و فتح نمایند و به خطا و لغزش و قصور و تقصیر خود در انجام وظیفة عبودیت اعتراف و طلب آمرزش و عفو الهی می‌کنند تا پاک و آمادة ورود به بهشت شوند،‌ و حتی پیروزی بر دشمن را به خاطر خودنمی‌طلبند بلکه برای نابودی کفر و شرک.

 

آری ادب شایستة ‌مؤمنین در حق خداوند کریم این چنین است. خدا نیز از پیش خود همة‌آنچه را که اهل دنیا می‌طلبند و اهل آخرت جستجو می‌کنند به آنها عطا می‌فرماید زیرا آنان برای خود چیزی از خدا طلب نکردند و خداوند محبت خود را به آنها ابلاغ می‌فرماید و این بزرگتر از نعمت و ثواب است .و نیز در سورة‌مائده می‌فرماید: «ای اهل ایمان هر که از شما از دین خود مرتد شود بزودی خدا قومی را که دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان فروتن و به کافران سرفراز و مقتدرند به نصرت اسلام برمی‌انگیزد که در راه خدا جهاد کنند و در راه دین از ملامت و نکوهش احدی باک ندارند،‌ این است فضل خدا هرکه را خواهد عطا کند.» مراد منظور از ارتداد و برگشتن از دین موالاۀ و دوستی نمودن با یهود و نصاری است که در چند آیه پیش از آن ذکر فرموده و اهل ایمان را مورد خطاب قرار داده است که: « ای اهل ایمان یهود و نصاری را که دشمن اسلامند به دوستی نگیرید،‌آنان در کفرو ستمگری دوستدار بعضی دیگرند و هرکه از شما مؤمنان با آنها دوستی کند به حقیقت از آنها خواهد بود.»

 

بنابراین، کسی که قادر نیست ارزش محبت خدا نسبت به بندگان را درک کند جز آنان که به خدا و صفات جمال و جلال او معرفت یافته، و طعم حقیقت محبت بنده نسبت به خدا را چشیده باشند.تعبیر«أََذِلّةٍ علی المؤمنین أعِزّة علی الکافرین»  در آیة مزبور، کنایه از خضوع و فروتنی آنها نسبت به مؤمنین است، زیرا خداوند آنان را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند؛ و مراد از «برتری می‌جویند بر کفار» یعنی خود را برتر از آن می‌دانند که به کفار و عزت و شوکت کاذب آنان اعتنا کنند. اما «جهاد در راه خدا» برای برقراری دین و آیین الهی در زمین،‌و برای تحقق خیرو صلاح و رشد در زندگی بشر امری لازم آمده است.

 

اینان در راه خدا می‌جنگند نه در راه سلطه جویی نه برای کشور گشایی و حاکمیت، ملّیت و نژاد و مجد و فخر و استثمار، بلکه فقط برای خدا و تنفیذ شریعت او و در این راه هرگز ترس و باکی از ملامت مردم ندارند، زیرا دل و جانشان طعم محبت خدا را چشیده است. کسی از ملامت و شماتت مردم بیمناک است که از مقیاسها و ارزشها و احکام و قضاوتهای مردم پیروی کند و دربند سنتهای اجتماعی منبعث از هواها و تقلیدها باشد اما، آن کس که معیارها و ارزشها را از خدا و آیین او گرفته تاست و عزت و قدرتش را تنها و تنها از خدا می‌داند چه واهمه‌ای از هیاهوی دیگران دارد؟ هرچه و هرکس که مخالف شریعت خدایش باشد از نظر او محکوم به بطلان و فساد است.

 

در سورة توبه می‌فرماید: « چنین می‌پندارید که شما را بدون آزمایش به حال خود رها می‌کنند در صورتی که هنوز خدا در علم طاعت و مجاهده معلوم نگردانیده که از شما (مدعیان ایمان) چه کس به حقیقت مؤمن است؟که جز خدا و رسول او و مؤمنان را هرگز دوست خود و همراز خویش نخواهند گزید و خدا از همة‌کردار شما آگاه است.»

 

آیة شریفه ضمن تأکید بر جنگ و جهاد با دشمنان، این واقعیت را یادآور می‌شود که زندگی دنیا توأم با آزمایش و امتحان است، و نیز نفوس انسانها در ابتدای آفرینش پاک و قابلیت گرایش به خیر و شر و سعادت و شقاوت را دارد، و این خود انسان است که با اعمال و رفتار خود رنگ و فعلیت خاصی به خود می‌بخشد و بدیهی است که مراتب خلوص یا عدم خلوص، و ایمان و کفر و نفاق هنگامی آشکار می‌شود که به مرحلة آزمایش عملی گذاشته شود تا پاکان از ناپاکان جدا و مدعیان ایمان از مؤمنین باصفا و راستگو ممتاز گردند. بنابراین، ضرورت امتحان و آزمایش روشن است و جنگ و قتال با دشمنان بهترین محک تا راستگو از دروغگو متمایز شود، و به ثبوت رسد که محبت و ارتباط انسان فقط با خداست و از دشمنان خدا بکلی بریده است و دلش در گرو دوستی و مودّت دشمنان نیست. لذا بر مؤمنین لازم است که از فرمان جنگ اطاعت کنند و در این راه از هم گوی سبقت بربایند و در مرحلة عمل صفای جوهرو صدق ایمان و ارتباط با خدا را آشکار سازند.

 

آری باید اثبات کنند که جز خداوند تکیه گاهی برای خود برنگزیده‌اند،‌ عزت را فقط از آن خدا و اطاعت از فرامینش می‌دانند، یارو اعوانی جز خدا و رسول او و اهل ایمان نمی‌شناسند. از دشمنان برای خود یار و یاور نمی‌گیرند. پس، میدان نبرد در راه خدا یکی از بهترین صحنه‌های ‌آزمایش مدعیان ایمان است. در جای دیگری از سورة توبه می‌فرماید: «خدا جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را بکشند و یا خود کشته شوند. این وعدة قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده است، و از خدا باوفاتر به عهد کیست. ای اهل ایمان، شما به خود در این معامله (خریداری بهشت ابد به جان و مال) بشارت دهید که این معاهدة‌با خدا به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است.» آیة‌ شریفه نقش ایمان واقعی را در ایجاد ارتباط بسیار قوی میان انسان و خدا متذکر می‌شود، که بر اثر آن مؤمن همة‌ هستی خود را به خدا واگذار و تحت حکم و ارادة‌ او قرار می‌دهد، و از خود هرگونه اختیار را سلب می‌نماید و آهنگ او این می‌شود: اِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. (یعنی نماز و عبادت و کلیة اعمال و زندگی و مرگ من برای خداست که پروردگار جهانیان است.)

 

این است معنای حقیقی ایمان و اعتقاد انسان به خدا که بر اساس آن رابطه و جاذبة‌ محکم برقرار می‌شود و خود و هرچه در اختیار دارد خالصانه در راه محبوب می‌گذارد و این حقیقت را در آیة‌ شریفه با تصویر و تمثیل بسیار زیبایی بیان می‌کند. ایمان را به صورت پیمان و تعهد میان خدا و بندة ‌مؤمنش یاد می‌کند. خداوند خود را مشتری و مؤمنین را فروشندة‌جان و مال می‌داند، قیمت و ارزش را بهشت، و تورات و انجیل و قرآن را سند این پیمان و معامله قرار می‌دهد، و آنگاه این پیمان و معامله را به مؤمنین بتریک و رسیدن به فوز عظیم را تهنیت می‌گوید. سپس به صفات مخصوص و پسندیدة‌ مؤمنین پرداخته می‌فرماید: این سوداگران با خدا و عاشقان الله از هر چیز به سوی خدا برگشته‌اند؛ با عبادت متوجه خدا می‌شوند و با دل و زبان ثناگوی خدایند و در همة‌ احوال در آیات تکوینی خدا می‌اندیشند و با خضوع و خشوع نماز می‌گزارند که اینها نسبت به احوال شخصی خودشان می‌باشند و اما در مورد حالات و روش اجتماعیشان می‌فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و در نهایت حافظ حدود خدایند و هرگز از فرامین الهی چه در زندگی فردی و چه اجتماعی و چه نهان و چه آشکار سرپیچی نمی‌کنند.»

 

در سورة‌ آل عمران می‌فرماید: «مپندارید که شهیدان راه خدا مرده‌اند، بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود. آنان به فضل و رحمتی که از خدا نصیبشان گردیده شادمانند و به آن مؤمنان، که هنوز به آنها نپیوسته‌اند و بعداً در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت،‌ مژده دهند که از مردن هیچ نترسید و از فوت متاع دنیا هیچ غم نخورید و آنها را به فضل و نعمت خدا بشارت می‌دهند و اینکه خداوهند اجر اهل ایمان را ضایع نگذارد».

 

آیات مزبور از ویژگی‌های «شهدا» پرده برداشته که آنان زنده‌اند و تمام خصوصیات حیات را دارا می‌باشند. از آثار حیات روزی خوردن و ارتزاق است که شهدا به نحو احسن برخوردارند،‌ و نیز فرج و شادی است که در حد اعلی دارا می‌باشند،‌ آنها از احوال خود اطلاع می‌دهند و بر آنچه که بر یاران و دوستانشان می‌گذرد آگاهند از مرگ و جدایی آنان اظهار تأسف و تأثّر بی‌معنی است، زیرا آن ها زنده‌اند و رابطه‌شان با پشت سر خود برقرار است.

 

قرآن کریم به طور کلی مرگ را تحول در کیفیت زندگی می‌داند که بر اثر آن حرکت تکوینی و طبیعی حیات در شکل و وضعیت خود تنوع می‌یابد، همچنانکه وضع انسان پس از تولد از رحم مادر تحول پیدا می‌کند و اصولاً مرگ نیز تولد دیگری می‌باشد که پس از آن زندگی به صورت دیگری ادامه می‌یابد و اندیشه‌هایی که مرگ را به عنوان خاتمة زندگی بشر، و حیات انسانی راپوچ و بی‌معنی جلوه می‌دهد از دیدگاه قرآنی مردود بشمار امده است. قرآن کریم با ذکر ویژگیها و فضایل «شهدا» می‌کوشند تا مؤمنین را به آنچه که اعتقاد دارندو ممکن است در لحظات اضطراب و ناراحتی مورد غفلت آنان قرار گیرد متنبه و متوجه کند و با ذکر این واقعیت که «شهدا» از حیات بس عالیتر برخورداند و از نعمت دایمی و کرامت و رضوان الهی بهره‌ورند هرگونه شبهه و پندار نادرستی را می‌زداید.

 

شهید و شهادت در کلام امام خمینی(ره)

در این مقاله جملاتی از امام خمینی(ره) درباره شهید و شهادت آمده که به این شرح است: اینجانب به اسلام و اولیای عظیم‌الشأن آن و به ملت اسلام و خصوصاً ملت مبارز ایران ضایعه تاسف‌انگیز «شهید بزرگوار»، متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری (قدس‌سره) را تسلیت و تبریک عرض می‌کنم.

 

تسلیت در «شهادت» شخصی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد، و تسلیت در «شهادت» مردی که در اسلام‌شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم‌نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بود که حاصل عمرم محسوب می‌شد. در اسلام عزیز از «شهادت» این فرزند برومند و عالم جاودانه ثلمه‌ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر «شهادت» توأم با شهامت بوده، آنها گمان نکردند که از هر موی «شهیدی» از ما و از هر قطره خونی که به زمین می‌ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می‌آید.

 

قیامی که برای خداست و نهضتی که براساس معنویت و عقیده است، عقب‌نشینی نخواهد کرد. ملت ما اکنون به «شهادت» و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه‌ای هراس ندارد.

 

ملتی که تازه‌عروس و تازه دامادش برای «شهادت» داوطلبند و خود را برای هر پیشامدی در راه خدا مهیا کرده‌اند از چه می‌ترسند؟ ملتی که «شهادت» برای او سعادت است پیروز است. ملتی که خود و همه چز خود را برای اسلام می‌خواهد، پیروزمند است.

 

در آغاز سومین سال پیروزی انقلاب که مرهون فداکاری‌های دلاورانه ملت خصوصاً «شهیدان و معلولان و مجروحان انقلاب» است اینجانب رحمت بی‌پایان خداوند متعال را برای «شهدای» جاوید و صحت و سلامت را برای معلولان و مجروحان عزیز خواستارم و درود پیاپی تقدیم آنان می‌نمایم. این جانبازان حماسه‌آفرین که پرچم پرافتخار لااله‌الا الله را برفراز کشور عزیز به اهتزاز درآورده‌اند وبا خون و توان خود شرافت انسانی ملت بزرگ را بیمه نمودند و با پشتیبانی توده‌های میلیونی بپا خاسته ائمه کفر و الحاد را شکست مفتضحانه داده و کشور را از لوث وجود آنان پاک نمودند، الحق بر ملت ما حق بزرگ دارند. رحمت خدا و سپاس بی‌پایان ملت عزیز نثار روح آنان و دیگر فداکاران در راه گسترش عدالت اسلامی، انسانی باد. هان ای «شهیدان»، در جوار حق تعالی آسوده خاطر باشید که ملت شما پیروزی شما را از دست نخواهد داد. و ای بازماندگان «شهدای» به خون خفته و ای معلولان عزیزی که حیات جاوید را با نثار سلامت خود بیمه کرده‌اید، مطمئن باشید که ملت شما مصمم است پیروزی را تا حکومت الله و تا ظهور بقیه‌الله روحی فداه نگهبان باشد، جاوید باشید و پیروز باشد جمهوری اسلامی.

 

«شهادت» انسان‌ساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به ملأ اعلی، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی‌عصر ارواحنا فداه تسلیت و تبریک عرض می‌کنم. تسلیت از آن روز که ملت «شهیدپرور» ما سربازی را از دست داد که در جبهه‌های نبرد با باطل چه در لبنان و چه در ایران حماسه می‌آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت، و تبریک از آن رو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملتها و توده‌های مستضعف می‌کند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خودپ پرورش می‌دهد. مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است؟ چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیروابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در جهاد با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در آن راه به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی «شهید» شد و به حق رسید. هنر آن است که بی‌هیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوای، و این هنر مردان خداست.

 

ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیست با استقلال و آزادی قیام نموده است، خود را برای «شهادت» و «شهید دادن» آماده نموده است و به خود باکی راه نمی‌دهد که دست‌ جنایتکاران ابرقدرت از آستین مشتی جنایتکار حرفه‌ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند.

 

مگر ما پیروان پاکان سرباخته در راه هدف نیستیم که از «شهادت» عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم؟ مگر دشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزشهای انسانی «شهیدان» عزیز ما را از ‌آنان سلب کند؟ مگر دشمنهای فضیلت می‌توانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند؟ شما ملتی را که معلولشان در تختهای بیمارستانها آرزوی «شهادت» می‌کنند و یاران را به «شهادت» دعوت می‌کنند، نشناخته‌اید.

 

اکنون اسلام به این «شهیدان» و «شهیدپروران» افتخار می‌کند، و با سرافرازی همه مردم را دعوت به پایداری می‌نماید؛ و ما مصمم هستیم که روزی رخش ببینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم.

 

رحمت و درود بی‌پایان ملت بر شهدای انقلاب از 15 خرداد تا 7 تیر ماه 60 و سلام و تحیت بر مظلومان جهان و مظلومان ایران در طول تاریخ.

 

در هر موقعی که ما «شهید» دادیم ملت ما منسجم‌تر شده.

 

آقای رجایی و آقای باهنر هر دو «شهیدی» هستند که با هم در جبهه‌های نبرد، با قدرتهای فاسد هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهید رجائی به من گفتند که من 20 سال است که با آقای باهنر همراه بودم، و خداوند خواست که با هم از این دنیا هجرت کنند و به سوی او هجرت کنند.

 

ملت ما از این «شهادت‌»ها بسیار دیده است، و در این چند سال اخیر صدها شهید داده و هزاران شهید و هزاران معلول، و پایدار ایستاده است.

 

علوم و کسب معارف و بهره‌برداری از استعدادهای الهی خود بپردازید و هیچ‌گاه سلاح مبارزه با ظلم و استکبار و استضعاف را بر زمین نگذارید.

 

ما از عهده شکر شهدای گرانقدر و شهیدان زنده عزیز و اسرا و مفقودین معظم و بازماندگان و وابستگان به آنان و بالجمله ملت بزرگوار نیز نخواهیم برآمد.

 

و چه غافلند دنیاپرستان و بی‌خبران که ارزش «شهادت» را در صحیفه‌های طبیعت جستجو می‌کنند و وصف آن را در سرودها و حماسه‌ها و شعرها می‌جویند،‌ و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد می‌خواهند، و حالا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد که بر ملت ما آسان شده است.

 

ملتی که سالار «شهیدان» را پیشوا،‌و ایثار و فداکاری را سلاح و «شهادت» را مسبب جاودانگی خود می‌داند از چه می‌ـرسد و با چه کسی جز خدا معامله می‌کند.

 

به هر حال قلم و بیان من عاجز است که مقاومت عظیم و گسترده میلیونها مسلمان شیفته خدمت و ایثار و «شهادت» را در این کشور صاحب‌الزمان اروحنا فداه ترسیم نمایم و از حماسه‌ها و رشادتها و خیرات و برکات فرزندان معنوی کوثر حضتر فاطمه زهرا سلام‌الله علیها سخن بگویم.

 

من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده‌ام و در انتظار فوز عظیم «شهادتم.» قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرکت و بت‌پرستی است ادامه می‌دهد. و به یاری خدا در کنار بسیجیان اسلام ـ این پابرهنه‌های مغضوب دیکتاتورها ـ خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویش اصرار می‌نمایند سلب خواهد کرد.

 

الحمدالله این کشور رسول خدا امروز میلیونها جوان داوطلب جنگ و «شهادت» در خود پروریده است و دل و دیدگان ملت ما را جز رضایت حق چیزی پر نخواهد کرد.

 

بدون شک، جهانخواران به همان میزان که از «شهادت‌طلبی» و سایر ارزشهای ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند.

 

امت و ملت «شهید داده» ایران اگر چه در طول دوران مبارزه و جنگ و حوادث دیگر انقلاب مظلومیتها و سختیها و درد و رنجهای فراوان دیده است و جوانان و عزیزان گرانقدری را تقدیم راه خدا کرده است، ولی یقیناً وسعت مظلومیتها و سختیهایی که بر پیشوایان ما رفته است به مراتب بالاتر از مسائل ماست.

 

خداوندا، تو می‌دانی که فرزندان این سرزمین در کنار پدران و مادران خود برای عزت دین تو به «شهادت» می‌رسند و با لبی خندان و دلی پر از شوق و امید به جوار رحمت بی‌انتهای تو بال و پر می‌کشند.

 

خداوندا، دل مردم ما را که برای دین تو «شهید و مفقود و مجروح و اسیر» داده‌اند و سختی هجران عزیزان را به عشق لقا و رضای تو تحمل کرده‌اند شادمان فرما و همه ما را در مسیر بندگی خود عاشق و دردآشنا فرما و «شهیدان» ما را از کوثر زلال ولایت خود و رسول اکرم و ائمه هدی سیراب نما و انقلاب اسلامی ما را به اقنلاب مصلح کل متصل فرما، انک ولی النعم.

 

پروردگارا، «شهدای» ما را با سیدالشهدا (علیه‌السلام) محشور فرما و «جانبازان» عزیز صبر و اجر، و به مصدومین و مجروحین شفا عنایت فرماید و شر متجاوزان را به خودشان بازگرداند و آنان را بهعقوبت خود کیفر دهد.

 

دفاع مقدس از منظر مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری جملاتی را درباره دفاع مقدس بیان کرده‌اند که در این مقاله به برخی از آنها اشاره می‌شود: این جنگ [جنگ هشت ساله‏]، مظهر و تجلى همه‏ى روحیات خوب و سازنده‏‌اى است که یک ملت و یک کشور را مى‏تواند به تعالى حقیقى برساند.

 

ما در جنگ نظامى توانستیم خودمان را پیروز کنیم؛ به کمک چه چیزى؟ به کمک باور و ایمان و اتّکاى به نفس و وحدت و امید به آینده و روشن‌بودن هدف‌ها و تکیه به نیروهاى ذاتى خویش و تکیه به اسلام.

 

حماسه‏ى ملت ایران در دفاع مقدس، نمایش‌گر قله‏ى ظرفیت‌هاى انسانى مردم این سرزمین خدایى است.

 

جنگ ایران و عراق یک جنگ معمولى نبود، جنگ دو ارتش یا دو کشور با هم نبود؛ جنگ یک کشور در مقابل عمده قواى نظامى و پشتیبانی‌هاى نظامى جهان بود. تمام قدرت نظامى و سیاسى امریکا پشت سرِ رژیم بعثى عراق ایستاد.

 

این جنگ [جنگ هشت ساله‏] حقیقتاً یک گنجِ تمام‌نشدنى است.

 

جنگ، حقیقتاً کوره‏اى بود که جوانان و بقیه مردم را آب‌دیده کرد.

 

این جنگ هشت ساله و این دفاع مقدّس، از بزرگ‌ترین افتخارات ملت ایران بود.

 

اگر ملت ایران هشت سال جنگ تحمیلى را نمى‏داشت، البته خیلى از ویرانی‌ها را، خیلى از فقدان‌ها را، خیلى از خسارت‌ها را نمى‏داشت؛ اما این اعتماد به نفس را هم نمى‏داشت؛ این قدرت علمى، نظامى و پیشرفت صنعتى را هم نمى‏داشت؛ این عزّتى را هم که در مقابل چشم جهانیان به دست آورده است، نمى‏داشت؛ این حالت یأس و ناامیدى از تسلّط بر این ملت هم در دل دشمنان بزرگ او به وجود نمى‏آمد.

 

مقاومت بى‌نظیر مردم سلحشور ما در دفاع مقدس و دفع متجاوز در طول قریب به هشت سال، این ستم بزرگ را در رده ناموفق‌ترین تجربه‌ى استعمار در تاریخ معاصر ثبت نموده است.

 

در همه مراحل این جنگ، چه در عملیات نظامى جبهه، چه در عملیات نظامى بیرون از جبهه، چه در برخورد با اسرا، چه در تبلیغات - در همه مراحل - ارزشها و اخلاق انسانى رعایت شد. کار بى‏اخلاق و کار ضدّ ارزش و ضدّ بشر، از این ملت ایران صادر نشد.

 

هفته‌ى جنگ هفته‌ى افتخار است، هفته‌ى مقدس است، در حقیقت جشن است، عید است و یک بزرگداشتى[ است] از روحیه‌ى مردم، ایثار مردم و مقاومت مقدس و دفاع مقدس[ مردم].

 

حماسه‏ ملت ایران در دفاع مقدس، نمایش‌گر قله ظرفیت‌هاى انسانى مردم این سرزمین خدایى است

 

فداکاری‌ها‌ى هشت سال دفاع مقدس‏ توانست یک نظام الهى و معنوى و متّکى بر تفکّر و اندیشه درست و برخاسته از ایمان را تحکیم کند.

 

این تجربه‏ى درس‏آموز [دفاع مقدس‏]، سرمشق همیشگى ملت بزرگ ایران و الگوى موفقى در برابر چشم همه‏ى ملت‌هاى مسلمان است.

 

این جنگ آن‏قدر حرف گفتنى دارد که اگر دهها سال هنرمندان ما و افراد خوش‌ذوق و با ابتکار بنشینند و در جزء جزء آن کار کنند، باز هم حرف‌هاى گفتنى خواهند داشت.

 

ما جنگِ با این عظمت و پُر از حماسه و حقیقتاً پُر از جلوه‏هاى زیبا و بى‏نظیر داشته‏ایم؛ نسل جدید هم از آن خبر ندارد؛ باید این‌ها احیاء، بازیابى و بازسازى شود و در معرض دید قرار گیرد.

 

جوهر انقلاب و ایمان در این میدان خطر، [میدان جنگ 8 ساله ]خود را در اراده و عمل و قدرت مدیریّت انسانها نشان داد.

 

جنگ تحمیلى هشت ساله ما، داستان عبرت‏آموز عجیبى است.

 

جنگ هشت ساله، جنگ دو کشور و دو ارتش نبود؛ جنگِ یک ائتلاف نانوشته جهانى علیه ملتى که تصمیم داشتند حدّاکثر فشار ممکن را از لحاظ نظامى و اقتصادى و غیره بر او وارد بیاورند بود، تا از راهى که در پیش گرفته بود برگردد؛ ولى نتوانستند.

 

شروع جنگ یعنى شروع افتخارات این ملت، شروع تهاجم دشمن یعنى شروع دفاع مقدس ما، شروع شعله‌ور شدن آتش خیانت استکبار یعنى شروع بروز شجاعت همه‌ى قشرهاى ملت براى ایستادگى در مقابل استکبار، پس این افتخار دارد.

 

هفته‌ى جنگ در حقیقت هفته‌ى ایثار است، هفته‌ى فداکارى است، هفته‌اى است که در آن بزرگ‌ترین آزمایش فداکارانه‌ى ملت ما شکل گرفته است.

 

روزهاى آخر شهریور و اول مهر ماه همه ساله یادآور یکى از تجربه‌هاى بزرگ و بسیار پرارزش تاریخ ملت ماست. من به جاى این‌که سالگرد آخر شهریور را سالگرد جنگ به حساب بیاورم، مایلم آن را سالگرد مقاومت دلیرانه‌ى مردممان که از روى کمال آگاهى و ایمان و شهامت انجام گرفته بنامم.

 

تلاش خستگى‌ناپذیر 8 ساله، افتخارى است که امروز نیروهاى مسلح و ملت ما مى‌توانند آن را در سوابق درخشان خود جاى دهند.

 

هفته دفاع مقدس یادآور حادثه‌اى عظیم و به بار نشستن نتایجى عظیم‌تر در سیر انقلاب ملت ماست و هیچ گاه از ذهن ملت محو نخواهد شد.

 

دلدادگی شهدا به امام حسین علیه السلام

در این مقاله قسمتی از حرف دل‌های شهیدان را می‌خوانیم که به این شرح است: پدر و مادر! من زندگی را دوست دارم، ولی نه آن قدر که آلوده اش شوم و خویش را فراموش و گم کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن و حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست دارم.(سردار شهید حاج ابراهیم همت).

 

اگر روزی چشم از جهان فروبستم، چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم به راه بودم. چشم به راه ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تا بیاید و از یاران او باشم... می خواستم ضریح امام حسین (علیه السلام) و سقای باوفایش را در آغوش بفشارم و خاک تربتش را توتیای چشم بنمایم.(شهید مسعود تفنگچی)

 

زمانی در میان مکتب های مختلف سرگردان بودم، اما قلبی در سینه ام داشتم سرشار از محبت به حضرت علی (علیه السلام) و خاندان او و عشقی داشتم به امام حسین (علیه السلام) و عاشورای او که سفینه ی نجاتی بود برای نجاتم از میان افکار به هم ریخته(شهید سید علی راشدی)

 

امام حین (علیه السلام) سرسلسله ی شیداییان عشق است و شیدایی را که به هر کس نمی بخشند.شیدایی حق، پاداش از خود گذشتی است. شهدا، کلید دارای کعبه ی شیدای هستند و کعبه ی شیدایی، کربلاست.

... آن که با پای اختیار، قدم در طریق کربلا نهاده است، می داند که خون، حرم سیدالشهداست و این نه رازی است که بر اغیار فاش شود.(سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی)

 

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

فلاح نژاد فرمانده گردان ما بود... همیشه اول نماز می خواند و بعد غذا می خورد، اشکهایش در نماز فراوان بود، دیدارش انسان را به یاد خدا می انداخت و صحبتش نیز روحیه بخش رزمندگان بود. در صحبتهایش عشق به کربلا و شوق دیدار امام حسین (سلام الله علیه) موج می‌زد.

 

روزی صبحانه به ما نرسیده بود و حسابی گرسنه بودیم. نزدیک ساعت 11 غذا آوردند، فلاح نژاد هم مهمان ما بود، مجبور شد قبل از نماز، ناهار را همراه ما صرف کند بعد از ناهار پرسید: وقت نماز شده؟ یکی از برادران گفت: پنج دقیقه از وقت اذان گذشته است. با تعجب و حیرت گفت: پنج دقیقه گذشت؟!... شتابان برای وضو حرکت کرد. نزدیک بود به منبع برسد که ناگهان گلوهله ای از بالا به طرف زمین سقوط کرد و صدای مهیبی را به اطراف پراکنده. پس از فروکش کردن گرد و خاک و دود، فلاح نژاد را دیدم که به طرف سنگر می آید. خوشحال شدم که او طوری نشده و سالم است.... چهره اش آرامتر از همیشه و طراوات از گونه هایش پیدا بود. اما بدون اینکه حرفی بزند و تعارفی کند، داخل سنگر شد و من هم به دنبال او رفتم ولی مشاهده کردم که دستش را روی قلبش گذاشته و کمی بعد دیدم دهانش پر از خون است و خون از آن بیرون ریخت... ترکش به قلبش اصابت کرده بود. خودش را به طرف روزنامه ای که در سنگر بود، کشاند... دیدم دستش را روی قلبش می گذارد و بر می دارد و روی روزنامه چیزی می نویسد... نگاهم به آن روزنامه افتاد ونوشته خونینش را خواندم که با خون قلبش نوشته بود:(السلام علیک یا ابا عبدالله حسین) و در حالی که گل خنده برچ هره اش بود به دیدار معبود شتافت.

 

ویژه‌نامه اینترنتی «سبک روحان عاشق» به مناسبت روز بزرگداشت شهدا در پایگاه اطلاع‌رسانی راسخون منتشر شده است و علاقه‌مندان به مشاهده و استفاده از این ویژه‌نامه می‌توانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/ت302/ی

ارسال نظرات