بهترین شعر از نگاه استاد شهریار
به گزارش خبرگزاری رسا، محمدحسین شهریار از آن دسته شاعرانی است که مردم ایران هیچگاه او را از یاد و خاطر نخواهند برد. وی که با دو ویژگی اخلاص و ایمان در بین مردم کشورمان مشهور است از جمله شخصیتهای هنری است که در طول 8 سال دفاع مقدس همواره در کنار رزمندگان حضور داشت.
استاد شهریار در طول سال های دفاع مقدس اشعار متعددی را درباره شهدا، دفاع مقدس و رزمندگان سرود است. وی در مراسمات مختلف مربوط دفاع مقدس و تشییع پیکر شهدا شرکت می کرد و اشک می ریخت.
خاطره معروف و مشهور مردم آذربایجان از این شاعر برجسته این است که وی شهدا را فرزندان خود می دانست و پدرانه برای آنها اشک می ریخت شعر می گفت.
شهریار هر گاه یک خانواده شهید را میدید از اول تا آخر ملاقات گریه میکرد و با آنها همدردی میکرد انگار که فرزند خودش شهید شده. گروههای بسیج که به جبهه اعزام میشدند حتما در مراسم اعزام حاضر میشد، لباس بسیجی میپوشید، پیشانیبند «یاحسین» میبست و برای آنها شعر میخواند.
وقتی خبرنگار پرسید بهترین شعر از نظر شما چیست گفت «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار»
تصویری زیر عکسی یادگاری از دو رزمنده جوان است که در حضور استاد شهریار ثبت شده است.
ابیات زیر یکی از اشعار سروده شده استاد شهریار درباره دفاع مقدس است.
سلام ای جنگجویان دلاور
نهنگان به خاک و خون شناور
سلام ای صخره های صف کشیده
به پیش تانکهای کوه پیکر
صف جنگ و جهاد صدر اسلام
صف عمّار یاسر، مالک اشتر
به قرآن وصف او بنیان مرصوص
صف مولاعلی، سردار صفدر
صفی کان جا به فرمان نیست گوشی
مگر گوشی که بافرمان رهبر
صفی کان جا میان آتش و دود
در آویزد دل از دادارداور
در آن عرصه که نه چشم است و نه گوش
نبیند چشم دل جز روی دلبر
شما را با لقاءاللّه، پیوست
سر دست است و هر آنی میسّر
هنیئاً لک، که در یک طرفة العین
به طوبا می چمی و حوض کوثر
شهادت برترین معراج عشق است
گهش پروازی از جبریل برتر
ولیّ اللّه اعظم با شماهاست
ملایک در رکابش یارویاور
همان سرچشمه ی نوری که چون مهر
در او خیره ست چشم ماه و اختر
به خوزستان دفاع مرز اسلام
نه خوزستان بگو صحرای محشر
گلوی ملّتت، شیپور جنگ است
غریوش نعره ی «اللّه اکبر»
سلام ای شاهبازان شکاری
هوا نیروز خونین یال و شهپر
به گاه صید شاهینی سبکبال
به قاف قرب عنقایی موقّر
سلام ای کربلای خون هویزه
حسینت بود با یاران دیگر
به خون آغشتگان بی سرو دست
ردیف قاسم و عباس و اکبر
سلام ای پیرمردان مجاهد
دل از جان کنده هم پای پیمبر
به جبهه خود حبیب بن مظاهر
به پشت جبهه، سلمان وابوذر
به جبهه سنگرت گرخاکریز است
به پشت جبهه مسجدهاست سنگر
سلام ای فاتحان جنگ بستان
حماسه آفرینان غضنفر
به هر وادی که واپس گیری از کفر
چه ننگین صحنه هایی شرم آور
سلام ای پاسدار کعبه ی عشق
حریم عشق را چون حلقه بردر
به جان پروانه ی شمع جماران
به دل گرم طواف حج اکبر
خط رهبر صراط المستقیم است
نه راه باختر پویی نه خاور
شهیدان جهاد آغشته با خون
چمن های خزان گل های پرپر
شهیدان سر برآرند از دل خاک
عزیزان بازیابی در برابر
تو هم با خون پاکان شهریارا
بشوی اوراِ این دیوان و دفتر
/978/ن604/ی