هرمنوتیک مدرن خاســتگاه دینی ندارد/ درنگی بر چگونگی تأثیر پیشفرضها در تفسیر قرآن

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجتالاسلام محمدحسین مختاری، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم، در نشست علمی هرمنوتیک و فهم قرآن که در محل تالار اندیشه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد بابیان اینکه برخی در تلاشاند تا کار آیی مباحث هرمنوتیک را در فهم بهینه آیات قرآن منکر شوند، اظهار کرد: این گروه بر این عقیدهاند، عوامل پیدایش و شکلگیری هرمنوتیک نظیر ناسازگاری آیات کتاب مقدس باعقل و استدلالهای عقلانی، ناهمخوانی آیات با یکدیگر و ناسازگاری آیات عهد قدیم و جدید با علم و فنّاوری و مانع از کار آیی این دانش در تفسیر قرآن است.
وی افزود: در حالی این عقیده جای تأمل و بررسی دارد، زیرا بسا شماری از مشکلات تفسیری موجود در کتاب مقدس در عرصه تفسیر آیات قرآن نیز قابلمشاهده است.
حجتالاسلام مختاری در پاســخ به این ســؤال احتمالی که آیا میتوان از مباحث هرمنوتیــک بهمنظور فهم دیــن و موضوعــات دینی مدد گرفت یا خیر؟، عنوان کرد: اتفاقاً یکی از مهمترین متونــی کــه موردتوجه هرمنوتیک قرارگرفته اســت، متــون دینی است؛ چراکه مباحث مطرحشده در هرمنوتیک، عمدتاً مربوط به فهم متون است و ازآنجاکه ادیان ابراهیمی «اســلام، مســیحیت و یهودیت» مبتنی بر وحی و کلام الهی و درنتیجه، متن محور هســتند، بنابراین، ارائه هرگونه نظر جدیدی در باب تفســیر و فهم متن، موردنظر پیروان متون دینــی قرار میگیرد بدین ترتیب، نظریات هرمنوتیکی میتوانند عالمان دینی را در تأســیس و پردازش روشــی بایســته در مطالعات دینی و یا ترمیم و اصلاح آن یاری رسانند.
وی ادامه داد: برخی از اندیشمندان با بحث در مورد خاستگاه هرمنوتیک و تمایز قرآن از کتب آسمانی دیگر، کوشش میکنند کارایی هرمنوتیک را در فهم بهینه آیات منکر شوند، آنها به عوامل زیر اشاره میکنند:
1. وحیانــی بودن آیات قرآن که با دلایــل محکم «ازجمله آیات قرآن که خود را کلام الهی مینامد و کوشــش رســول خدا در حفظ عین آیات قرآن» اثباتشده است و نتیجهاش آن اســت که همه کلمــات و حروف قرآن عیــن کلام الهی باشــد و مؤلف معنای متعارف خود را ندارد، بنابراین اصول هرمنوتیک در مورد آن صدق نمیکند. درصورتیکه انجیل توســط چهار نفر «لوقا، متی، یوحنا و مرقس» نوشتهشده، ازاینرو به چهار صورت متفاوت درآمده اســت. آنان در زمانهای متفاوت زندگی میکردهاند، پس زبان و فرهنگ زمانه آنها در انجیل بازتاب یافته اســت. تورات نیز هشتصدســال پس از موسی و توســط افراد مختلف تهیهشده است. ازاینرو میتواند برخی عناصر فرهنگی و حتی خرافی در آن راهیافته باشد.
2. در ترتیب موجودی که ما در قرآن با آن روبهرو هستیم، ترتیب کرونولوژیک «به معنای تخصیص رخدادها به تاریخهای زمانی دقیق آنها است که آن را علم قرار دادن وقایع در زمان نیز گفتهاند» و تاریخی و تنزیلی خود اثر نیست. بهطور مثال؛ اگر ترتیب سخنان فردی را جابهجا کنید و تقدم و تأخرهایی ایجاد شــود، آنگاه تطبیق اصول هرمنوتیک بر آن قابل مناقشه و بحث است.
استاد حوزه علمیه با اشاره به اینکه در پاســخ به این گــروه باید گفــت: اولاً هرمنوتیک مدرن خاســتگاه دینی ندارد تا متأثر از دغدغههای تفسیری کتاب مقدس باشــد؛ بلکه منبعث از چالشهای فلســفی پیرامون حقیقت وجود و هســتی بوده اســت، گفت: با در نظر گرفتن تفاوتهای موجود قــرآن و عهدین، دغدغهها و اهداف مشــترکی میان مفســران اســلامی و تأویل گران مسیحی و یهودی دیده میشود؛ ازجمله آنها تفــاوت میان محکم و متشابه، حقیقت و مجاز، تفسیر و تأویل و بطن و ظهر است که آنها را واداشت با اصول و قواعد هرمنوتیک به تشریح و توضیح آنها بپردازند. پس با در نظر گرفتن تفاوتهای قرآن با متون دیگر، میتوان با نظریات هرمنوتیک، فهمهای مختلف از قرآن را به چالش کشید.
وی افزود: دستیابی به روشی صحیح در مطالعه کتاب آسمانی، نیاز به بررسی دقیق رویکردهای هرمنوتیکی دارد. تا پس از تشخیص درستی و نادرستی مبانی آن در تفسیر متون، از برداشتهای ناصواب متون دینی جلوگیری به عمل آید. بنابراین، ذیل عناوین «پیشفرضهای مفسر»، «قرائت پذیری متن» و «تاریخی بودن انسان» مهمترین زمینههای بررسی متون دینی از منظر هرمنوتیک تحلیل میشود.
در هرمنوتیک فلسفی، ذهنیت مفسر با برداشت او از متن تلفیق میشود، بهطوریکه «فهم متن محصول ترکیب و امتزاج افق معنایی مفسر با افق معنایی متن است. بنابراین، دخالت ذهنیت مفسر در فهم، نه امری مذموم؛ بلکه شرط وجودی حصول فهم است و واقعیتی اجتنابناپذیر که باید به آن پرداخته شود». عدم ارائه معیاری مشخص از سوی بنیانگذاران این اعتقاد، برای تشخیص پیشداوریها و فهم صحیح و ناصحیح، به معنای تن دادن به نسبیگرایی محض است؛ چراکه بر این اساس، هر فهمی هرچند از پیشداوریهای موهوم و باطل برخاسته باشد، همسان و همرتبه با دیگر فهمها و تفاسیر است. چنانکه گادامر تنها زمینه تمییز آنها را «فاصله زمانی» میداند و به بیان او، این تنها راهحل شناسایی پیشداوریهای درست و نادرست فهم است.
حجتالاسلام مختاری بابیان اینکه البته در خصوص تأثیر پیشفرضها در تفسیر، این مطلب قابلانکار نیست که پیشفرضها به معنای متن، تعین میبخشند یا آن را مقید میکنند و از نشانههای غیرزبانی محسوب میشوند، عنوان کرد: آنها در پشت نشانهها قرارگرفتهاند و بهصورت آگاهانه یا غیرآگاهانه خواننده را به معنایی خاص سوق میدهند. پیشفرضهای بسیاری باعث شعبه شعبه شدن عقاید دینی مسلمانان شده و آنان را به مذاهب مختلفی مثل جبری، تفویضی، معتزله، شیعه و سنی و دهها فرقه دیگر تقسیم گرده است، هرچند که همه این فرقهها به آیات قرآن استناد میکنند.
وی ادامه داد: لزوم وجود پیشفرضها در تفسیر در این امر بدیهی است که هیچ دانشمند و مفسر یا نویسندهای نمیتواند، افکار و شناختهای خود را از عدم به وجود آورد و به آنها شکل و سامان دهد. هر کس ازآنچه میخواهد درباره آن بیشتر بداند، یک دانسته مجمل پیشین دارد.
پژوهشگر حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه اگر درباره هر موضوعی هیچ اطلاع قبلی موجود نباشد، عنوان کرد: هیچ خواست و علاقهای هم برای فهم یا تبیین آن بهعنوان یک عمل ارادی به وجود نمیآید.
وی افزود: بنابراین آشکار است که با مجهول مطلق، هیچ نسبتی نمیتوان برقرار کرد. واقعیت دیگری که ضرورت وجود پیش فهم را آشکار میکند این است که فهمیدن با سؤال آغاز میشود و سؤال بدون پیش دانسته ممکن نیست. اگر پیش دانستهای درباره سؤال موجود نباشد، سؤال نه معنا مییابد و نه وجود و درباره مجهول مطلق، هیچ پرسشی نمیتوان مطرح کرد.
وی با اشاره به اینکه در خصوص قرآن نیز درواقع مفسر آن، با مجموعهای از معلومات و دانشها، با متن مواجه میشود و برخی از این علوم، نهتنها خللی در فهم متن وارد نمیآورند؛ بلکه وجود آنها از لوازم و ضروریات حصول فهم است، گفت: فقط زمانی که بخواهند تأثیر خود را به شکل تحمیل مضمون خود برخلاف محتوای کلام ایفا کنند، مذموم و غیرقابلقبول میشوند.
وی تصریح کرد: بنابراین، نزد مفسران اسلامی، لزوم وجود پیشفرضها، به دلیل نقشی که در فهم بهتر متن ایفا میکنند، پذیرفتهشده است.
حجتالاسلام مختاری ب اشاره به اینکه این حقیقت است که آگاهیها، پیشفرضها، پرسشها، انتظارات، تمایلات و گرایشهای درونی مفسر، همه بهنوعی میتوانند در فهم و چگونگی تفسیر وی از متن اثرگذار باشند، اما اینها بازدارنده از فهم واقع نیست، عنوان کرد: وجود حدنصاب معلومات نسبت به موضوع و محتوای هر متن و تنقیح گرایشهای غیر حقیقت جویانه و روش گذاری در تفسیر برای فهم متن خصوصاً قرآن ضرورت دارد. درنتیجه از میان دیدگاههای مختلف و قرائتهای گوناگون، معیاری برای گزینش تفسیر مطابق با واقع، به وجود میآید.
وی ادامه داد: چه اینکه بهطور مثال مشاهده میکنیم شخصی که در علم پزشکی متبحر است، بر اساس پیشفرضها و دانش قبلی خود، در پی تفاسیر علمی از قرآن و برآوردن انتظارات تخصصی خود است، مانند جنینشناسی به نام کیت. آل. مور که تفاسیر حیرتانگیزی از آیات خلقت انسان بر اساس پیشفرضهای علمی خود ولی در چهارچوب اصول و عقاید قرآنی ارائه میدهد. اما در تفسیری مانند تفسیر طنطاوی که او نیز سعی در تفسیر علمی قرآن دارد، مشاهده میشود که در بسیاری از موارد، بر اساس پیشفرضهای خود، اصول و اهداف قرآنی را نادیده میگیرد: بهطوریکه تفسیر او موردانتقاد شدید اندیشمندان اسلامی قرارگرفته است.
پژوهشگر حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه پیشفرضهای موردنیاز مفسر قرآن باید پس از تبیین این مطلب که روبهرویی مفسر با پیشفرضها، سؤالات و اهداف متفاوت با آیات قرآن، مسئلهای اجتنابناپذیر و بدیهی است، گفت: این دغدغه مهم مطرح میشود که آیا این پیشفرضها تعریفشدهاند یا با هر زمینه فکری و بدون محدودیت، میتوان به سراغ قرآن رفت و فرضیههای خود را در آن جستجو کرد؟
وی افزود: در پاسخ باید گفت، خود قرآن از آنجاکه متن صامت نبوده و پویا و ناطق است، برای مفسر، پیشفرضهایی را تعیین کرده است، برخی از این پیشفرضها عبارتاند از:
1- قرآن کریم کلام خداوند است: «یسْمَعُونَ کلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یعْلَمُونَ».
2- هدف قرآن هدایت انسانها است: «ذَلِک الْکتَابُ لاَ رَیبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ». و هدایت آن، جاودان و جهانی است.
3- خداوند عالم، حکیم و خبیر است: «وَ إنَّک لَتُلَقَّی الْقُرْءَانَ منْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلِیمٍ». بنابراین، در سخنان او تضاد و تناقض وجود ندارد. وجود او مجرد است، پس صفات جسمانی و حالات روحی در او راه ندارد.
4- زبان قرآن واقعنما است: «وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَری مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکتابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ» پس تخیل، خلاف واقع و افسانه در آن نیست.
5- قرآن در آیات مختلف مخاطب را دعوت به تدبر میکند: «وَتِلْک الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ» پس متنی عقلائی و مستدل است و مطلبی خلاف اصول عقلی در آن نیست.
برخی پیشفرضها نیز بهطور مستقیم از قرآن نشأت نگرفتهاند؛ بلکه بهصورت غیرمستقیم از قرآن استنباط میشوند:
1- همه کلمات خداوند، بامعنا و بهقصد تفهیم ادا شده و جملهای بیمعنا و خلاف واقع در آن نیامده است.
2- در مطالعه متن باید در جستجوی قصد مؤلف بود.
3- انسانشناسی الهی، یعنی اعتقاد به اینکه انسان آمیزهای از جسم فناپذیر و روح سیال و جاودانه است، مانند گرایشهای کمالجویان و خردورزی.
حجتالاسلام مختاری یا بیان اینکه با توجه به این مواردی که روشن میشود که وجود این عوامل در شیوه تفسیر قرآن و عدم پایبندی به هر یک از این پیشفرضها در شیوه استنتاج و استدلال به قرآن کریم مؤثر است، ابراز کرد: در مواجهه با قرآن که هدف از مراجعه به آن، فهمیدن مراد مؤلف است، باید ذهنیتها و پیشفرضهای خارج از آن به حداقل ممکن برسند تا خود قرآن سخن بگوید و تفسیری نزدیک بهواقع ارائه شود.
وی افزود: باوجود همه این پیشفرضها، فارغ از مسئله «ایمان» نمیتوان در باب فهم و تفسیر متون مقدس مانند قرآن به نتیجه رسید. مراد از ایمان نوعی سرسپردگی و تسلیم در برابر این متن و گوینده آن است، بهگونهای که بدون هیچ پیشداوری، انتظارات خود را با نگرشی محققانه در خود قرآن تنقیح کنیم و در پرتو آن، به تعدیل و اصلاح انتظارات و ذهنیتهای خود بپردازیم.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه نقش غیرقابلانکار پیشفرضها و پیشداوریها مفسر در تفسیر متن، به این معنا نیست که همهفهمها درست هستند و نمیتوان بهنقد و بررسی یا تصحیح پیشفرضها و پیشداوریها پرداخت، عنوان کرد: در حقیقت معتقدان به دیدگاه امکان قرائتهای مختلف از متون، حقیقت را نسبی و تغییرپذیر میدانند.
وی ادامه داد: چراکه این گروه میگویند حقیقت به شمار آمدن یک مطلب ثابت، وابسته به زمان بررسی آن است، چه ممکن است درزمانی حقیقت و زمانی دیگر باطل محسوب شود.
حجتالاسلام مختاری با اشاره به اینکه آنان امکان فهم ثابت و غیر تاریخی را انکار میکنند و اعتقاد ایشان از باورشان به این مبنا ناشی میشود که فهم بستگی به پرسشهای مطرحشده دارد، گفت: پرسشهایی که باید از ورای آنچه در متن تبیین شده است، به وجود آید، تا پرستشکننده، متن را همچون پاسخ یک پرسش بفهمد.
وی افزود: بعضی در خصوص غیرقابلانکار بودن تأثیر برداشتهای شخصی مفسر در تفسیر قرآن، از کلام امام علی (ع)، بهعنوان مؤید نظریه خود استفاده میکنند، آنجا که حضرت میفرمایند: «ذلک القرآن فاستنطقوه و لن ینطق». درحالیکه مراد حضرت (ع) از «به نطق درآوردن قرآن» همان ظاهر نمودن معانی مستور در قالب الفاظ قرآن و تفسیر آن است و جمله «لن ینطق» نیز به معنای ضرورت تفکر و تدبر در قرآن است که بدون تعقل، معنای آن خودبهخود آشکار نمیشود.
استاد حوزه علمیه قم بابیان اینکه این کثرتگرایی معرفتی و وابسته و نسبی دانستن هر نوع معرفت از متون مختلف، امروزه، نگرش بسیاری از فلاسفه غرب را در مسائل متافیزیکی مانند وجود خداوند و جبر و اختیار و مانند آن، بهنوعی تعطیلی و سکوت فکری کشیده است، عنوان کرد: افزون بر این، فقدان متون دینی قابلاعتماد در غرب نیز، منشأ دیگری برای وابسته کردن معنا به خوانندگان است، تا گریز راهی برای فرار از معضلهای حل ناشدنی متون دینی یهود و مسیح باشد.
وی ادامه داد: روشن است که موکول کردن تمامی معرفتها به یافتههای شخصی و نسبی دانستن آنها و قرائت پذیرانگاری متون به تعداد اشخاص، بدون در نظر گرفتن اصول همگانی معرفت، مستلزم ابطال اعتبار خود این دیدگاه است و این بنبست حل نشدنی باب هرگونه معرفت یقینی را بر بشر خواهد بست و فلسفه ظهور دین در میان بشر را منتفی میکند.
حجتالاسلام مختاری با اشاره به اینکه یکی از عواملی که در فهم متن، هدف مؤلف را زیر سؤال میبرد، مسأله تاریخمندی انسان از دید فیلسوفانی چون هایدگر و گادامر است، ابراز کرد: به عقیده آنها، بر اساس تاریخمندی آدمی، هرچه ما میفهمیم، برگرفته و سازگار با دنیای تاریخی ما است و ما در خویشتن تاریخی خود زندگی میکنیم و نمیتوانیم زمان وجودی و تاریخ خویش را کنار بزنیم. پس چیزی به نام «بازسازی نیت مؤلف» یا «بازتولید مقصود مؤلف» وجود ندارد.
وی افزود: زیرا آنچه هر مفسری میفهمد تحت تأثیر دنیای تاریخی او است، درواقع دنیای خویش و گذشته خود را ترمیم میکند و هرگز نمیتواند از گذشته خویش خارج و به دنیای تاریخی مؤلف وارد شود. این امر باعث میشود، هر تفسیری ناقص و موقتی باشد؛ زیرابه زمینه و اوضاع تاریخی خاص مفسر بستگی دارد.
وی بابیان اینکه بر این اساس «دیگر نمیتوان ادعا کرد که ما متن را بهتر از دیگران فهمیدیم؛ زیرا هر مفسری با توجه به زمینه معنایی خود، بهگونهای از فهم نائل شده است»، عنوان کرد: تحلیل منجر به نظریه تاریخمندی متن، از دو سو قابل اشکال است؛ اولاً از جهت فاعلیت فاعل «ازآنجاکه سخن هر متکلمی نشاندهنده حدود دانش اوست و قرآن هم بازتاب علم نامتناهی الهی است، بنابراین فرض تأثیرپذیری مفاد و محتوای قرآنی از اوضاعواحوال خارجی، فرهنگ زمانه و اقتضائات عصری منتفی خواهد بود.
وی افزود: ثانیاً از جهت قابلیت قابل، بر طبق آیات قرآن مانند: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِک الدِّینُ الْقَیمُ وَلَکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ» انسانها جدا از تفاوتهای فکری، عقیدتی و زبان و نژاد، همگی دارای فطرتهای ثابت هستند که تغییرات تاریخی در آن اثر ندارد. چون قرآن مجید، فطرت انسانها را هدف قرار میدهد، بنابراین قرآن کتابی تاریخمند نیست.
حجتالاسلام مختاری با اشاره به اینکه در تفسیرهای مختلف قرآن کریم، شکلگیری انواع دور هرمنوتیکی قابلمشاهده است، اظهار کرد: مفسران برای فهم جزء، از کل و برای فهم کل، از جزء سود میبرند. بهطورکلی واقعه چند دور هرمنوتیکی در فهم آیات قرآن قابلمشاهده است.
وی ادامه داد: به نظر میرسد روش تفسیر قرآن با قرآن در کتاب المیزان درواقع بهکارگیری دور هرمنوتیکی است چنانکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درصدد است. کلمه را با آیه بفهمد، آیه را با سوره، سوره را با کل قرآن و قرآن را با خداوند و این مسیر حالت معکوس نیز دارد./921/ز502/س