عوامل مؤثر در ایجاد وفاداری نسبت به یکدیگر
یکی از اساسیترین شرایط زندگی اجتماعی و دستهجمعی، وفاداری است که بدون آن همکاری و روابط بین انسانها غیرممکن خواهد بود. بی گمان وفاداری از مهم ترین عوامل اعتماد سازی در جامعه است و این گونه است که جامعه از بحران های بسیاری در حوزه های امنیتی ، اقتصادی و اخلاقی رهایی می یابد و در مسیر رشد و شکوفایی جمعی گام بر می دارد.
جامعه، با وفای به عهد، مفهوم امانتداری را در خود تقویت می کند که خود عامل هم همگرایی اجتماعی، اعتمادسازی و اطمینان بخشی به دیگران خواهد بود که خود از مفهوم خاص از وفاداری می باشد. وفاداری موجب می شود تا زمینه جلب محبت میان مردمان وهمگرایی اجتماعی فراهم آید، زیرا وفاداری و عمل بر وظایف بر اساس آموزه های عقلانی و اعتقادی موجب می شود تا مهر و محبت خداوند به سوی بندگان و جامعه جلب و جذب شود و فرد و یا جامعه ای که خداوند از ایشان راضی است و محبوب خداوندی می باشند، این محبت در میان افراد جامعه بروز و ظهور می کند و همگرایی و اطمینان و اعتماد در آن جامعه نیز فزونی می یابد.
وفاداری به معنای درستی و صداقت و راستی و نمک به حلالی در دوستی ، یا خدمت به مردم با صداقت و صمیمی بودن . صاحب وفا بودن .
عهد و پیمان در آیات و روایات:
در بررسی اجمالی در مورد موضوع بحث در قرآن کریم بیشترین تعبیر در خصوص وفاداری مبحث عهد و پیمان مطرح گردیده که با توجه به آیات کریمه قرآن و روایات شریفه، میتوان عهد و پیمان و میثاق را به چند قسم تقسیم نمود:
1. عهد بین مردم
یکی از صفات متقین: «…وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا…» و به عهد خود وقتی پیمانی می بندد وفا کند
پیمان با کفار نیز محترم است
امام صادق علیهالسلام: «ثَلَاثَهٌ لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ فِیهَا أَدَاءُ الْأَمَانَهِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانَا أَوْ فَاجِرَیْنِ.» سه خصلت است که براى کسى عذرى در آنها نیست: ادا کردن امانت به صاحبش خواه نیکوکار و خواه بدکار، وفاء به عهد و پیمان با نیکوکار و بدکار، نیکى به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند خواه بدکار
وفا به عهد با کودکان
امام کاظم علیهالسلام: «إِذَا وَعَدْتُمُ الصِّبْیَانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ یَرَوْنَ أَنَّکُمُ الَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ»
وقتی به کودکان وعدهای دادید، وفا کنید؛ زیرا میپندارند شما روزیدهندهآنها هستید.
2. عهد خداوند از رسولان
» وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ…« یاد آر زمانی راکه خداوند از انبیاء پیمان گرفت
»وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ میثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهیمَ وَ مُوسى وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلیظاً«
به خاطر بیاور هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم ، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم ، و از همه آنها پیمان محکمى گرفتیم.
3. عهد خداوند از مردم
»وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ؟ قالُوا بَلى، شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ « یادآور زمانى را که پروردگارت از فرزندان آدم، از پشتشان، ذریه آنان را گرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند: چرا، تویى پروردگار ما و ما حقیقتى جز این که مملوک تو باشیم نداریم، ما این را دیده ایم و بر آن گواهیم. چنین کردیم تا روز قیامت نگویید ما از این حقیقت بى خبر بودیم.
پیمان خدا با مردم
خداوند متعال خودش را وفادارترین معرفی مینماید. «وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ…» وکیست که به پیمان خویش از خدا وفادارتر باشد؟
«وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» و این در حالى است که خدا هرگز در وعده خویش در فرود آوردن عذاب بر بیدادگران تخلّف نمى ورزد.
وفای به عهد الهی متوقف بر وفاداری مردم: «یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ» ای بنی اسرائیل به یاد آورید نعمت مرا که به شما ارزانی کردم )، براستی بنی اسرائیل نمونه کفر وعصیان هستند و مثل اعلای سرپیچی و انکار و پیمان شکنی می باشند ،و خداآنها را یاد آوری می کند.
امام زمان علیهالسلام در نامهای به شیخ مفید رحمهالله: « وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَهُ بِمُشَاهَدَتِنَا» اگر شیعیان ما - که خداوند بر اطاعتش موفقشان بدارد - با دلهای متّحد و یکپارچه بر وفای به عهد و پیمان اجتماع میکردند، ملاقات ما از آنها به تأخیر نمیافتاد، و سعادت دیدار و مشاهده با معرفت و راستی بر آنها به زودی حاصل میشد...
عهد و پیمان از بعد روان شناختی و اجتماعی
عهد و پیمان بر دو قسم است:
1- عهد و پیمان با خدا، یعنی انسان بر اساس خلقت و فطرت پاک انسانی و تعالیم دین الهی متعهد است تا خدا را بپرستند و از او اطاعت کند و از پیروی شیطان دور گزیند چنان که خداوند در قرآن فرمود: ای فرزندان آدم آیا با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید، زیرا برای شما دشمن آشکاری است و این که مرا بپرستید که راه مستقیم این است.
2- عهد و پیمان انسانها با یکدیگر که بر چندگونه است، مانند پیمانهای حقوقی، تجاری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و...
بررسی عوامل تأثیر گزار در ایجاد احساس مسئولیت بالا و وفاداری نسبت به یکدیگر
الف: بعد روان شناختی:
علیرغم تعریف مادی بر تاثیرات بعد روان شناختی درمسئله وفاداری که تاکید بر عوامل و عناصر شخصی مطرح بوده است باید دانست عوامل روان شناختی ( خانوادگی، فرهنگی و زیستی همگی در پیدایش فرهنگ ادب ، اعتقادات می تواند تاثیر بسزایی داشته باشند. افراد بی وفا ممکن است در زمینه خانوادگی در فضایی آشفته و بدور از هرگونه اعتماد به یکدیگر و ایجاد جنجالهای روانی رشد کرده باشند لذا این افراد ممکن است از لحاظ روانی دچار صدمات فراوانی باشند و از بی وفایی و عهد شکنی به عنوان وسیله ای برای مدارا با مشکلات روانشناختی استفاده میکنند در صورتی که هرچقدر فضای خانواده و فضای فرهنگی مناسبی برای انسانها ایجاد شده باشد تاثیر مثبتی بر دیگران دارد.
ب: بعد اجتماعی:
از منظر آموزه های دینی و روان شناختی، هر یک از افراد در برابر دیگری وظایفی دارند که التزام به آنها در ایجاد فضای مثبت و بانشاط خانوادگی، تأثیر قابل توجهی دارد. تکریم، رعایت ادب، قدردانی، خوش خلقی، محبت، خوش بینی، صیانت از آبروی یکدیگر، مدارا و... از مسائلی است که هر فرد با عمل به آنها، میتوانند روابط میان خود را جذاب و مستحکم سازند. با نگاهی روان شناختی در مسائل خانوادگی با تاکید به آموزه های مزبور، درمییابیم که تعهد هر فرد به وظایف اخلاقی، موجب احساس همگرایی و همدلی مثبت اندیش شده، و فضای خانوادگی در اثر این نتایج، بالنده و بانشاط خواهد شد. همچنین فرزندان چنین خانواده ای در اثر یادگیری اجتماعی و مشاهده ای، به سوی خیر، صلاح ، عزت نفس بالا و تعهدمداری سوق پیدا می کنند.
عوامل تأثیرگذار در رفتارهای خیانت آمیز یا بی وفایی:
شیوع این بیماری اجتماعی در بستر جوامع و اولین نهاد اجتماعی کننده کشور(خانوداه) منجر میشود که نسلهای آینده یک کشور با جامعه پذیری غلط و ناقص رشد پیدا کنند، خانوداه که مهد و گهواره تعلیم و تربیت اگر آلوده به خیانت شود، میتواند صدمات اجتماعی بلند مدتی به همراه داشته باشد، قطعا آموزش در ابعادی چون دوری از خود شیفتگی ، اعتماد به نفس شکننده ، احساس مسئولیت پایین ، روان پریشی ، دمدمی بودن، داشتن والدین خیانت کار، دوستان خیانت کار، فقدان عقائد مذهبی و ... تأثیر بسزایی در آینده انسان خواهد داشت. با توجه به سالروز میلاد سردار وفا حضرت ابالفضل العباس (ع) که در اولین نگاه درمی یابیم که آموزش در خانواده ای از بهترین صفات چون: منبع فیض، رحمت، اعتماد، صداقت ، کرامت رشد پیدا کردن چه تأثیر مثبتی بر خود و جامعه خواهد داشت به برخی ویژگی های زندگی ایشان می پردازیم.
حضرت ابوالفضل العباس (ع) پرورش یافته مکتب مولایمان علی بن ابیطالب(ع) است. برطبق روایات ایشان در سال 22 هجری قمری به برادرش عقیل ابن ابیطالب مأموریت داد تا از خانوادهای اصیل، نجیب، شجاع و سخی همسری برای امام انتخاب نماید. جناب عقیل پس از تفکر و تحقیق دختری به نامه فاطمه که بعداً امالبنین نامیده شد را پیشنهاد نمود.
حضرت امالبنین (سلام الله علیها) دختر حزام بن خالد و ثَمامه بنت سهل بن عامر از قبیله بنی کلاب بود. امالبنین با ورود به خانة امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دستان مبارک امام حسن و حسین و زینب کبری (علیهمالسلام) را میبوسد و خدمت به خاندان وحی را با کمال جدیت و صداقت و تواضع آغاز مینماید. از همان شروع زندگی خرد نیرومند، ایمان استوار، ادب و صفات نیکوی این بانوی گرانقدر مورد توجه و بزرگداشت امیر مؤمنان و اهل بیت ایشان و قبیله بنیهاشم قرار گرفته و متقابلاً احترام والایی به ایشان قائل میشدند.
اندکی پس از همسری علی (علیهالسلام) متوجه میشود که فرا خواندن او با نام فاطمه توجه فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را جلب کرده و آنها را به یاد مادر بزرگوار و مظلومشان انداخته و ایشان را در هالهای از حزن فرو میبرد. بهمین خاطر با چشمانی گریان از همسر خویش تقاضا میکند که نام دیگری برای وی انتخاب نماید تا داغهای جانکاه فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و اله) تداعی نشود. حضرت امیر نام امالبنین را برای ایشان انتخاب کرده و میفرماید: «خداوند متعال پسرانی به تو عنایت خواهد کرد که بهترین جوانان باشند.»
در سپیدهدم چهارم شعبان سال 26 هجری قمری مولود عظیمالشأن و سرور فضایل عالمیان حضرت اباالفضل العباس دیده به جهان میگشاید. امیر مؤمنان نام او را عباس که به معنی شیر بیشه و ترشرو در برابر باطل و کژیها است گذاشت و کنیهاش را اباالفضل و لقب او را قمر بنیهاشم خواند.
کلام آخر:
هیئتهایی که بوی اسپندشان محل را برداشته، صدای حسین حسینشان آرام است اما دلبرانه با ما بازی میکند، خیلیها برای این روز لحظه شماری میکردند، برای همین امروز که به نام عباس نام گذاری شده است میخواستند ادب را از عباس یاد بگیرند، میخواستند بدانند وفا یعنی چه، میخواستند عاشقانه درس جوانمردی را یاد بگیرند میخواستند بدانند باب الحوائج یعنی چه؟
میخواستند بدانند چرا پیامبر(ص) فرموده است: ((أقرّالله ُ عینک، فأنتَ بابُ الحوائج وَ اشفَع لمَن شئتَ)) خداوند چشمت را روشن گرداند، تو باب الحوائج هستی، از هر که خواستی شفاعت کن.
میخواستند بدانند چرا امام سجاد (ع) اینگونه در مدح حضرت عباس سخن گفته است: «خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آنکه دستهایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آنها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفربن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همهٔ شهدا به آن غبطه میخورند»
بهتر است بگوییم عباس در هیچ اقلیم جغرافیایی جای نمیگیرد، نه تنها خودش بلکه حال و هوای روزهای ابوالفضلی نیز بسیار با شکوه است، او تا ابد بر دل ها حکومت میکند.
حجت الاسلام ولی الله معدنی پور، مبلغ حوزه علمیه قم
پی نوشتها
2. بقره، آیه177
3. بحارالانوار 72 / 92
4 . صحیفهامام کاظم(ع)، ج 1، ص 452 تا 475
5 . آل عمران آیه 81
6 . احزاب-7
7 . اعراف - 172
8 . توبه آیه11
9 . حج 47
10 . بقره آیه 40
11. بحارالانوار، ج53، ص177، ح 8