۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۲
کد خبر: ۲۶۳۰۲۳
آیت‌الله جوادی آملی مطرح کرد؛

فطرت، جهان و پیوند میان انسان و جهان تغییرناپذیر است/ نمونه‌ای از ولایت‌پذیری قمربنی‌هاشم در جریان عاشورا

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به این که فطرت، جهان و پیوند انسان و جهان تغییر نیافته است، گفت: لذا فرمود حرف‌هایی که به نوح(ع) گفتیم به شما هم می‌گوییم، نمی‌شود گفت که این حرف‌ها مال عصر حجر بوده است، بلکه در عصر هنر هم این چنین است.
آيت الله جوادي آملي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی امروز در درس خارج تفسیر خود در ادامه تفسیر سوره مبارکه شوری در پاسخ به برخی از مباحث گذشته گفت: قبلا روشن شد که در درون انسان شؤون گوناگونی است که برخی مسؤول اندیشه و علم و بعضی مسؤول انگیزه و عمل هستند، ایمان جزو وظایف عقل عملی است و کاری به عقل نظری ندارد.

وی افزود: همان طور که علم درجاتی دارد، ایمان هم مراتبی دارد، نفس به وسیله عقل عملی بخواهد عصاره اندیشه را به جان خود گره بزند، گاه محکم گره می‌زند و ایمان مستقر می‌شود و گاه سرانگشتی گره می‌زند و آن ایمان مستودع می‌شود، عصاره علم را به جان گره می‌زند و آن عقیده می‌شود.

مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: ایمان ضعیف با معصیت همراه می‌شود و ایمان قوی با معصیت همراه نمی‌شود، انسان مؤمن هیچ حادثه تلخ یا شیرین او را نمی‌لرزاند، اگر گاهی ایمان و معصیت هست، به این دلیل است که آن شخص ایمان را به جان خود ضعیف و شل گره زده است.

وی بیان کرد: بعضی‌ها با محکم دمیدن و محکم بستن مؤمن می‌شوند، این «قولوا قولا سدیدا» است و اما گاه آرام یک چیز مختصری را به عنوان مراسم سنتی قبول کرده است و داعیه‌ای برای انفصال ندارد، در بخشی از آیات دارد که نگویید که ایمان آوردیم، زیرا ایمان به جانتان راه نیافته و شما اسلام آوردید.

بحث درباره صفات ذات خداوند

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در تبیین نظریه شیخ کلینی درباره صفات ذات خداوند و پرسشی در این باره ابراز کرد: وصف ذات آن است که یک جانبه باشد و دو طرف نداشته باشد و خداوند به یک طرفش متصف باشد مانند حیات، علم و قدرت که خداوند به مقابل این‌ها که موت و جهل و عجز باشد متصف نیست، اما آن چه که دو طرف دارد و خدای سبحان به هر دو طرف متصف باشد، این صفت صفت فعل است.

وی گفت: پرسش این است که عدل صفت فعل خداوند است و در برابر آن ظلم است که خداوند مبرای از ظلم است، چرا این گونه است؟ پاسخ این است که هر صفتی که دو طرف دارد و خدای سبحان به هر دو طرف متصف است، آن صفت فعل است مانند رضا و غضب و قبض و بسط، فتح و امساک، اراده و کراهت، این‌ها دو طرف دارند و خداوند به هر دو طرف متصف است.

مؤلف کتاب مفاتیح‌الحیات اظهار کرد: معنای این سخن این نیست که هر چه صفت فعل است، باید این چنین باشد، بلکه معنا این است که هر صفتی که این چنین است، صفت فعلیه است، پس عدل هم مقابل دارد و خدای سبحان به آن متصف نیست، عزت مقابل دارد و خدای سبحان به آن متصف نیست، پس این‌ها صفات ذات هستند، این راه مرحوم کلینی است.

وی ابراز کرد: اما لازمه این بحث آن است که نگوییم عدل چیزی است که خداوند آن را دارد، عدل چیزی نیست، عدل صفت حاکمیت و صفت حکمیت است، عدل صفت صفت است، اگر کسی حاکم بود و حکم بود باید عادل باشد، اگر کسی مدیر منطقه‌ای بود باید عادل باشد، اگر کسی بر کرسی قضا نشسته است باید عادل باشد، اگر حاکمیت و حکمیت نبود، عدل معنا ندارد.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به این که اگر عدل را صفت ذات بدانیم باید حاکمیت و حکمیت خداوند را دائمی، ازلی و ابدی بدانیم، بیان کرد: فیض از خداوند دائمی است و او دائما اهل جود و کرامت است، آنان که فیض خداوند را دائم می‌دانند و عالم حادث است اما فیض خداوند دائم است، این فیض  مدیریت و داوری را به همراه دارد، مدیریت و داوری او عادلانه است و به همین ترتیب عدل دوام پیدا می‌کند، این‌ها دائمیتشان به دوام دائم بالذات است.

وی گفت: یک موجود دائمی است و بقیه یا حادث هستند، یا اگر نامتناهی هستند، مانند بهشت، این دائمیت و ازلیتشان بالغیر است، دوامش و ازلیت و ابدیتش بالغیر است، اگر در ناحیه ازل مانند ابد هم یک موجود دائمی بود و هر دو طرف را شامل شد، این بالغیر است و تنها چیزی که دائمی و ازلی و ابدی بالذات است، ذات اقدس اله است.

تغییرناپذیری فطرت، ساختار جهان و رابطه انسان و جهان

مفسر برجسته قرآن کریم با قرائت آیه «شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ ﴿13﴾»، بیان کرد: ذات اقدس اله سه اصل را اصل ثابت قرار داد، عالم سنت الهی است و تحویل و تبدیلی در این سنت نیست، نه می‌شود سنن الهی را جا به جا کرد، و نه می‌شود سنن الهی را گرفت و جاش را خالی کرد، در سنن الهی نه تخلف و نه اختلاف راه دارد.

وی خاطرنشان کرد: اختلاف این تفاوت است و تخلف آن است که چیزی را از جایش برداریم و چیزی جای او ننشیند، این راه اگر بعضی جاهاش مستقیم بود و بعضی جاهاش تپه بود، این اختلاف است اما اگر راهی نباشد، این تخلف است، سنت الهی در نظام کلی وجود دارد و در ساختار انسانیت انسان هم وجود دارد و در پیوند انسان و جهان نیز وجود دارد، اضلاع سه گانه مثلث با سنن الهی اداره می‌شود.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به این که فطرت، جهان و پیوند انسان و جهان تغییر نیافته است، اظهار کرد: لذا فرمود حرف‌هایی که به نوح(ع) گفتیم به شما هم می‌گوییم، نمی‌شود گفت که این حرف‌ها مال عصر حجر بوده است، بلکه در عصر هنر هم این چنین است، در عصر حجر عدل خوب است و ظلم بد است، اختلاف بد است و اتحاد خوب است، فرمود ما زمان نوح(ع) این حرف‌ها را زدیم و نه آسمان و زمین عوض شد و نه پیوند زمین و آسمان عوض شد و نه فطرت انسان عوض شد.

وی درباره روش زندگی در مسائل جزیی، اظهار کرد: مسائل جزیی می‌ماند که وضع زندگی و آداب زندگی است که خداوند می‌فرماید ما برای آن شرعه و منهاج قرار دادیم، آن اصول کلی اسلام است که فرمود تنها یک دین نزد خداوند وجود دارد و آن اسلام است، حرف یکی است، ما یک چیز تازه‌ای نیاورده‌ایم، همان حرف‌های گذشتگان را آوردیم و گفتیم عادل باشید نه راه کسی را ببندید و نه به بیراهه بروید.

مؤلف کتاب مفاتیح‌الحیات خاطرنشان کرد: نه لیل و نهار و نه ساختار انسانی عوض شد، می‌ماند مسائل جزیی که چگونه مسافرت بکنید و چگونه خانه بسازید این‌ها شرعه و منهاج است، از زمان آدم تا خاتم این حرف‌های کلی یکی است، اما برای هر ملتی شریعتی وجود دارد و شریعه شما تغییر می‌کند، مستحضر هستید که شریعه عوض می‌شود و نهر و سرچشمه تغییر نمی‌کند.

ولایت‌پذیری حضرت عباس

وی به ماجرای عاشورا اشاره و ابراز کرد: شط عظیمی که از دجله جدا می‌شود، در شمال شرقی کربلا می‌ریزد به آن می‌گویند فرات چون آبش گوارا است، در نهر کارون از هر جاش نمی‌توان آب گرفت، جاهایی که شیب ملایم و عرض وسیع دارد، می‌توان آب گرفت، شریعه جایی است که می‌توان از آن آب برای نوشیدن گرفت، در جریان کربلا از هر جای فرات نمی‌شد آب بگیری.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی گفت: شریعه جایی بود که شیب کم داشت و عمقش کم بود و تپه ماهوری نداشت و هر سواره و پیاده‌ای می‌توانست برود آب برگیرد، این شریعه را عده‌ زیادی نگهبانی می‌کردند که آب به اهل‌بیت(ع) نرسند و دیگر این که مردم روستاهای مجاور از راه شریعه خود را به کربلا نرسانند، چون راه‌های زمینی بسته بود، اگر از راه شریعه می‌خواستند خود را به حسین‌بن‌علی(ع) برسانند این تیراندازه‌های جلو می‌افتادند.

وی اظهار کرد: این روزها مال قمر بنی‌هاشم است، من هر چه فکر می‌کنم چگونه حضرت عباس(ع) به یاد تشنگی امام حسین(ع) بود، بچه‌ها و اهل‌بیت(ع) هم تشنه بودند، همه می‌دانیم که عطش بچه‌ها و ضعف بچه‌ها بیشتر است، مقاومت سیدالشهدا بیشتر بود، یک وقت از نظر عاطفی می‌گوید من تا زنده‌ام من را نبرید، اما وقتی دست به آب برد و دستان مطهرش به آب رسید «فذکر عطش الحسین» این یعنی ولایت، این پیروی از امام حسین(ع) است.

مفسر برجسته قرآن کریم گفت:وجود مبارک قمربنی‌هاشم(ع) دو سخن دارد، یک سخن عاطفی دارد که می‌گوید تا زنده‌ام من را به خیام نبرید اما وقتی در خود شریعه به یاد عطش اباعبدلله می‌افتد، این چه معنا است؟ قدرت حضرت امام حسین(ع) بسیار بیشتر بود، این برای ولایت‌پذیری حضرت عباس(ع) بود./914/پ201/ج

ارسال نظرات