۰۷ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۶
کد خبر: ۲۷۰۴۲۵
گزارشی از نخستین نشست تفسیرپژوهشی در نمایشگاه قرآن

پژوهش در تفاسیر قرآنی؛ عرصه‌ای برای ارتقای معرفت وحیانی

خبرگزاری رسا ـ نخستین نشست از سلسله نشست‌های پژوهشی بخش مکتوب نمایشگاه بین‌المللی قرآن با حضور استادان این حوزه و علاقه‌مندان به مباحث تحلیلی برگزار شد.
قرآن کريم

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا در این نشست که با حضور دکتر محمدکاظم شاکر، عضو هیات علمی دانشگاه قم، دکتر محسن قاسم پور عضو هیات علمی دانشگاه کاشان و دکتر سید هدایت جلیلی عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی تهران برگزار شد، حاضران به طرح مباحث اولیه تفسیرپژوهی پرداختند.


به گفته غلامرضا نوعی، دبیر بخش مکتوب نمایشگاه قرآن، برگزاری هفت نشست در دستور کار این بخش قرار دارد که نخستین نشست آن با عنوان « نشست تفسیرپژوهی» برگزار شد. نشست‌های دیگری با موضوعات معارف قرآن کریم، قرآن و کودک، ترجمه قرآن و نقد ترجمه‌های قرآن در شب‌های آینده برگزار خواهد شد. محورهای نخستین برنامه عبارت بودند از : ویژگی ها و شاخصه‌های تفسیرپژوهی در ایران و جهان اسلام، سنجش و ارزیابی روش شناختی و معرفت شناختی تفسیرپژوهی های موجود و آسیب شناسی تفسیرپژوهی های موجود و باید ها و ونبایدها.


نوپا بودن فلسفه علم


دکتر محمدکاظم شاکر به عنوان آغاز کننده بحث گفت:« بحث‌های مربوط به فلسفه علم در ایران و جهان اسلام چندان قوی نیست و نوپا محسوب می‌شود. تفسیر پژوهی در واقع به سوالات فلسفه پاسخ می‌دهد و ما در این مرحله در گام‌های نخست هستیم.» شاکر افزود : « یکی از ویژگی‌هایی که در این زمینه می‌توان نام برد ، ایدلوژیک بودن بحث‌های تفسیرپژوهی حول محور بحث‌های ایدولوژیک است. در این حوزه می‌توان گفت تفسیر دو قسم است، تفسیر به رای و تفسیر بصری، ممدوح است و مضموم و آن را بر مبنای اعتقادات تعریف می‌کنند.


 

 

یکی از شاخصه های مهم تفصیل پژوهی که در ایران کمتر و در عربستان بیشتر است، این است که مدرسه عقلیه با محور ایدلوژیک برخورد می‌کند. شاخصه دوم که در این دوره مشاهده می‌شود شاخصه کلی‌نگری است، تفسیر‌پژوهی‌هایی که انجام شده خیلی کلی است و از راه دور انجام شده، این نکته البته بد نیست اما ایراد کار آنجاست که فعالیت‌ها در همین جا متوقف شده است. این فعالیت‌ها شاید برای دوره‌ای خوب بوده اما اگر با علوم دیگر مقایسه شود متوجه می‌شویم که ما همراه با آنها پیش نرفته‌ایم.»


شاکر اضافه کرد : « اگر تفسیرپژوهی، جزئی نگر شود حتما موفق تر خواهیم بود و حاصل کار ما بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. لازم است بررسی کنیم یک موضوع خاص در طول تاریخ از نظر مفسران چه تغییراتی پیدا کرده، فعالیت مفسر خاصی تجزیه و تحلیل و نقد شود و راهکارها و تناقضاتش مشخص شود. موضوع پژوهی و سوره پژوهی یکی دیگر از موارد قابل بررسی است.»


شاکر با اشاره به لزوم بررسی اینکه در یک سده  یا یک عصر چه اتفاقی در حوزه تفسیر افتاده و در عصر انقلاب اسلامی چه موضوعاتی در تفسیر قرآن مطرح شده، اظهار کرد : « این فعالیت ها بسیار مفید است و نگاه دانش پژوهان را تکامل می بخشد. یکی از کارکردهای تفسیرپژوهی، قرار گرفتن در خدمت تفسیر است.»


شاکر اضافه کرد : «تفسیرپژوهی از تفسیر شروع می‌شود. گزارش حاصل از این فعالیت تفسیر، داوری و مقایسه می‌کند و حاصل این کار می تواند در خدمت تفاسیر بعدی باشد. مفسرهایی هستند که با خواندن آنچه درباره تفسیر انجام شده می توانند مشق جدید را اتخاذ کنند یا حداقل نقطه ضعف‌هایی که مفسرهای قدیمی داشتند را جبران کنند. در تفاسیر جدید در واقع ارتباط تفسیر پژوهی و تفسیر را خیلی مشاهده نمی‌کنیم و علت آن کلی بودن نگاه تفسیر پژوهان است.»


عدم جامعیت در تفسیرپژوهی


دکتر محسن قاسم پور، عضو هیات علمی دانشگاه کاشان در ادامه این نشست گفت : « دو شاخصه برای ویژگی های تفسیر پژوهی در دوران معاصر که در جایگاه خودش مهم است به مباحث قبلی اضافه می‌کنم که یکی از آنها عدم جامعیت است. کل نگری و عدم جامعیت که در مطالعات مستشرقین هم آن را داریم و می تواند از بعد آسیب شناسی مورد بررسی قرار ‌گیرد.»

 


قاسم پور افزود: « دربیشتر کتاب ها یک خلط و اختلاطی بین تفسیر باطنی و تفسیر عرفانی رخ داده و این کلی گویی و عدم مرزبندی نمونه و مصداق بارزی دارد مانند این که فردی تفسیر باطنی را مورد تفسیر و بررسی قرار می‌دهد  در دوره های مختلف فراز و فرودهای مشخصی دارد و نمی ‌شود  این ها را با یک دید و یک نگاه دید. این مسئله نشان می‌دهد که هم آسیب ایدئولوژیک بودن و هم مشکل کل نگری در این زمینه وجود دارد.»


طبقه بندی مطالعات قرآنی


دکتر سید هدایت جلیلی عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی تهران هم در این نشست با بیان اینکه بحث را از یک قدم عقب تر آغاز می کند گفت : « مفهوم گسترده مطالعات قرآنی را در نظر می‌گیریم، مطالعات زیادی در این بخش شکل گرفته است و این متون احتیاج به طبقه بندی و ترتیب منطقی دارد، من معتقدم می توانیم 5 متن را در نظر بگیریم. اولین متن خود قرآن است و به عنوان متن یک در نظر گرفته می‌شود. تقسیم بندی را  براساس نسبتی که متون با آن پیدا می‌کنند انجام می دهیم. متن یک وقتی قرآن است ، متن دوم مجموعه متونی است که در این ارتباط بحث می‌کند که متن یک را چگونه باید تفسیر کرد و مباحثی که ذیل این مجموعه قرار می‌گیرد.

متن دوم در واقع مباحثی است که می گوید چگونه قرآن را تفسیر  کنیم؟ مباحثی مثل بایدها و نباید ها و منابع تفسیر در این بخش مطرح می شود. تفسیرها ممکن است از نظر عده ای تعبیر یا ترجمه حساب شود. متن چهارم مجموعه ای است که می پردازد به پاسخ به این سوال که ما مسلمان‌ها  چگونه قرآن را تفسیر کردیم این مباحث هم به نسبت سه متن گذشته جدید است و سابقه ندارد. متن پنج در واقع به این سوال می‌پردازد که عده ای آمده اند و پوشش‌های از نوع 4 را مطرح کرده اند.»


جلیلی اضافه کرد :« لازم است بدانیم تفسیر پژوهی چه معنایی دارد ؟ در زبان فارسی واژه تفسیر جزو مفاهیم چند وجهی است. وقتی حرف از تفسیر می‌زنیم از آن چند معنا ارائه می کنیم، به همین خاطر وقتی صحبت از تفسیرپژوهی می شود بسته به اینکه چه معنایی از آن مدنظر است، معانی مختلفی به وجود می آید.»


ارزیابی روش شناختی و تفسیر پژوهی های موجود


دکتر محمدکاظم شاکر  دربخش دیگری از نشست تفسیرپژوهی گفت : « یکی از مشکلاتی که شاید باعث شده تا مقداری دچار پراکندگی در مباحث شویم، عدم شفافیت در اصطلاحات است. ما در تعریف روش، رویکرد، مبادی و ... دچار پراکندگی از نظر اصطلاحات هستیم. یکی از چالش‌هایی که در بررسی منابع داریم این است که کسانی در این زمینه کار کردند خیلی روشن فعالیت نکرده اند.»


شاکر اضافه کرد : « کتاب هایی تحت عنوان  مبانی تفسیر نوشته می شود،  در گذشته این مبانی را در بحث‌های کلی خود مطرح می‌کردند که این یک نقیصه و کاستی اساسی است. در بین گذشتگان ما این قصه در مقدمات تفاسیر پاسخ داده شده و منظور از روش را روشن می‌کردند، گرچه این موضوع در مقدمه نبود اما در لابه لای مباحث عنوان می‌شد. اما امروزه انتظارات خیلی بیشتر از این‌هاست. تمرین اصطلاحات نکته بسیار مهمی است و در ارزیابی ها باید مدنظر قرار بگیرد. » شاکر با بیان اینکه محققان در زمینه اصول تفسیر کتاب هایی نوشته اند و اصول را از قواعد  تفسیر جدا کرده اند گفت : « در گذشته خلط مباحث باعث بروز اشکالات شده بود.»

 

 


قاسم پور در ادامه این بحث گفت : « درباره ارزیابی کارهایی که در حوزه تفسیر پژوهی انجام شده، مسئله خلط اصطلاحات است و ما تعریف جامعی در حوزه تفسیر پژوهی نداریم. در این بخش من 4 طبقه معین کرده ام. یک  بخش را به عنوان روش‌های تفسیری قرار دادم، بیشتر به ابزارهایی که مفسر استفاده می کند اشاره دارد. اصطلاحاتی در تفسیر  بصری و اجتهادی هم مطرح می شود. تفسیر قرآن به قرآن و قرآن به روایت را در مقابل تفسیر اجتهادی قرار می‌دهند. تفسیر قرآن به قرآن بیش از 90 درصد اجتهادی است.» قاسمی پور افزود : « اکثر تفاسیر قرآن به قرآن اجتهادی است برای همین در این طبقه بندی اثری و اجتهادی دچار مشکل می شویم.

روایاتی هستند که ناظر به تفسیر هستند یعنی خودشان می‌گویند این آیه تفسیرش چیست. اما روایاتی که شما  خودتان آنها را پیدا می‌کنید و به عنوان مفسر قرار می‌دهید، آنها هم اثری هستند و اجتهادی نیستند.  از لحاظ روش شناختی کانون اولیه تقسیم بندی ها و طبقه بندی ها  باید جایگاه هر یک از شاخه‌های علم باشد. اما ما هنوز در مفاهیم اولیه و طبقه بندی دچار مشکل هستیم. رویکردهای تفسیری تعریف شده اما روش مفسر شیعی می‌تواند عرفانی یا شهودی باشد و حتی مکتب تفسیری شیعی می‌تواند روش‌های مختلفی را به کار بگیرد. بخش رویکرد در مرحله سوم قرار می‌گیرد و بیانگر دغدغه‌هایی است که مفسر به نوعی آنها را از اجتماع یا از فکر و تخصص خودش گرفته و تفسیر سیاسی و تربیتی ارائه می‌دهد.»


شاکر اضافه کرد : « بعد از مرحله رویکرد، مرحله سبک شروع می‌شود. این مرحله شامل سبک‌های  بیانی است که با نظر مخاطب و بیشتر مربوط به جوانان است، سبک نگارش آن منظوم است و نثر غیر مسجل دارد.


شاکر در پاسخ به این سوال که آیا تفسیرپژوهی اسلامی همان مسیر تفسیرپژوهی های ادیان دیگر را رفته یا نه گفت : « بیشتر تفسیرهای مسیحی بر محور تایپولوژی بوده که عهد عتیق را با عهد جدید تطبیق بدهند. نگاه یهودیان هم نگاهی تاریخی است. مفسران این زمینه نمی دانند که تاریخ تفسیری متون مقدس چگونه بوده و به طور خاص یکی از آنها را انتخاب کرده و مثلا بر روی مطالعات اسلامی کار کرده و شاید 10 درصد هم به طور تخصصی روی سایر کتاب‌ها آشنایی نداشته اند که از آن کدبرداری کنند .»


آسیب شناسی تفسیر پژوهی


سید هدایت جلیلی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت : « کاردکرد تفسیرپژوهی که در میان مسلمانان وجود دارد  دو نوع است، کارکرد معرفتی و کارکرد غیرمعرفتی . تقسیم پژوهی ها معطوف است به نشان دادن تفسیر برتر. تفسیرپژوهی گاهی تنها تفسیر را گزارش می‌کند و گاهی پدیدارشناسی هم می‌کند. این نوع از تفسیر با توجه به دانشی که مفسر داشته و منطقه‌ای که مفسر در آن زندگی می‌کرده تغییر می کند، یک مفسر شیعه‌ که در ایران و در قم درس خوانده و جایی دیگر نرفته با شیعه‌ای که در دانشگاه‌های اروپا و امریکا درس خوانده تفسیرش فرق می‌کند.  به این چراها تا آنجا که ممکن است باید پاسخ داده شود.»


شاکر با اشاره به تعیین مرز تفسیر و داوری اظهار کرد : « مفسر باید داوری را  براساس منطق مشترک بگذارد ،چنین داوری‌ها مشکلی برای تفسیرپژوه به وجود نمی‌آورد. مطلق داوری کردن در تفسیرپژوهی مشکلی نیست که قرار باشد مطرح شود البته اگر براساس منطق باشد. اساسا بحث نظریه تفصیلی است که ملاک‌ها را می توان مورد ارزیابی و اسیب شناسی قرار داد.


او افزود : « اختلافات در تفسیر امری است هیچ کس آن را انکار نمی‌کند ، تفسیر مفسرها متفاوت و مراد یکسان است، حال باید بپذیریم که قرائت ها، مختلف است.اصل براین است که اختلافات را کم کنیم و پدیدار شناسی کنیم که اختلاف در تفسیر چیست و آن را ریشه یابی کنیم. بعضی اوقات اختلاف در بحث‌های ادبی است ، کلام متحمل چند وجه است و اقتضای آن را دارد که دو صورت معنا شود. باید برویم دنبال قرینه‌هایی که یکی از این دو نوع را تایید و دیگری را نفی کند. باید برویم دنبال سیاق کلام و ببینیم سیاق کلام کدام نظر را تائید می‌کند ، سیاق کلام اگر بحر را مجازی دانست، صوت حقیقی است و اگر بحر را حقیقت دانست، صوت مجاز است. یکی از موارد که جایش در تفاسیر خالی است تفسیر ساختاری است .»


شاکر افزود : « بسیاری از اختلافات تفسیری ما ریشه در چنین نکاتی دارد، اختلافات را باید بپذیریم یا اینکه این اختلافات ریشه در جزئی نگری ما دارد؟ جایی که اندیشه ها متفاوت است کاری نمی‌شود کرد اما اگر من شما را متقاعد کنم که از زاویه دید من به مطلب نگاه کنید پاسخ می گیرم، اما تا زمانی که من نتوانستم شما را قانع کنم شما از زاویه دید خودتان به مسئله نگاه می‌کنید بنابراین باید تفاوت‌ها را بپذیریم.»

503/993/گ

ارسال نظرات