۰۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۸
کد خبر: ۲۷۷۲۰۷
با خاطراتی از حجت‌الاسلام علیپور؛

خبر شهادت روحانی‌ها موجی بین طلبه‌ها راه می‌‌انداخت

خبرگزاری رسا ـ دی ماه 1365 خبر شهادتش را که شنیدم، بیشتر از فراق و دوری یکی از اعضای فامیل در من اثر کرد؛ خبر شهادت روحانی ها موجی بین طلبه‌ها راه می‌‌انداخت و هر طلبه ای که خبر را شنید برای اعزام به جبهه اسم نوشت.
حجت الاسلام محمدعلي عليپور

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام محمدعلی علیپور فرزند گل بابا سال 1334 در روستای «زرج آباد» خلخال به دنیا آمد؛ دروس حوزوی را از سال 1355در بهشهر شروع کرد و یک سال بعد به قم رفت و تا به حال در درس خارج ادامه تحصیل می‌دهد. وی که قبل از انقلاب به خاطر فعالیت سیاسی دو ماه در قم زندانی شده بود، اولین بار ششم مهر ماه 1363 به جبهه رفته و شش ماه در جبهه حضور داشته است.

 

خبر شهادت روحانی ها موجی بین طلبه‌ها راه می انداخت
با «صاحبعلی جعفرزاده» در مدرسه خان قم، توی یک حجره می ماندیم؛ تعصب خاصی به مسایل دینی داشت. روضه و پای منبرش به دل می‌نشست؛ کلمات، زیاد نمی توانند سجایای اخلاقی ایشان را بیان کنند. زود زود می رفت جبهه؛ دی ماه 1365 خبر شهادتش را که شنیدم، بیشتر از فراق و دوری یکی از اعضای فامیل در من اثر کرد! خبر شهادت روحانی ها موجی بین طلبه‌ها راه می‌‌انداخت و هر طلبه ای که خبر را شنید برای اعزام به جبهه اسم نوشت!


در کمین منافقین
اولین بار ششم مهر ماه 1363 از طرف دفتر تبلیغات اسلامی قم به غرب رفتم؛ کومله و دموکرات از هر جایی که می شد نفوذ می‌کردند؛ غروب روزی خبر رسید به نیروهای تأمین جاده کمین زده‌اند؛ خواستیم به کمک شان بشتابیم، دستور رسید نمی‌توانیم از پایگاه بیرون برویم.


هر وقت به عملیاتی می رفتیم لباس نظامی می پوشیدم؛ صبح خودمان را به آن نقطه رساندیم و دیدیم به ده دوازده نفر تیر خلاص زده اند! شقاوتی بدتر از آن نمی‌شد تصور کرد.


روستایی در آن نزدیکی بود و گفتم: از اهالی این روستا پرس وجو بکنیم؛ در تپه های اطراف، نگهبان گذاشتیم و به سراغ خانه‌های روستایی رفتیم؛ کمی کردی می دانستم و هر چه پرسیدیم چیزی بروز ندادند. کلاه آهنی گذاشته بودم و نمی دانستند روحانی ام؛ از روحانی و طلبه‌هایشان پرسیدم؛ چند نفری را نشانم دادند؛ نزدیک همان افراد رفتم و از اصطلاح های حوزوی پرسیدم. جواب دادند و کم کم با ما راه آمدند.


سرِ حرف را کشاندم به درگیری دیشب؛ شنیدم تیمسار دهقان آمده بوده آن طرف برای بازدید. کومله‌ها می‌خواستند تیمسار را گیر بیندازند و نتوانسته بودند و برای این‌که دست خالی برنگردند، تلافی‌ آن را سر نیروهای ما در آورده اند؛ همچنین گفتند یکی شان زخمی شده بود و او را با خودشان بردند؛ چند نفرشان را برای بازجویی فرستادیم عقب و خودمان برگشتیم مقر./978/ت303/ی

ارسال نظرات