سفیران کار و تلاش در نقاطی دوردست اما نزدیک به خدا/ تشابه اردوهای جهادی و دوران دفاع مقدس
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، «شما سفیران کار و تلاش خواهید شد. وقتی شما در یک محیطی حاضر میشوید؛ در کویر، در کوهستان، در نقاط دور از دسترس، در میان مردم محروم مشغول کار میشوید جوانی که در آنجاست از شما الهام میگیرد و شما میشوید سفیر تلاش و کار و خدمت و جهاد و مجاهدت... شما دلها را زنده میکنید، فایده بزرگی است. فوائد فراوانی در این کار هست. این جریان عظیم را حفظ کنید.»
رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با جهادگران بسیجی به تاثیر دوطرفه اردوهای جهادی اشاره مینمایند. جایی که جهادگران با اخلاص نه تنها نقش عصای دست مردم تنگدست نقاط محروم کشورمان را ایفا میکنند بلکه پلههای رسیدن به خدا را نیز زودتر طی میکنند.
حضور در یک منطقه محروم همانطور که از نامش پیداست فارغ از هرگونه از امکانات است و رنگ و بویش صرفا خدایی است. دوری از خانواده در بهترین روزها و گذشتن از خوشیهایی که در چارچوب ذهنی ما تعریف شده است همه و همه آذوقههای راهی هستند که در آن جهادگران نه تنها مسیر آخرت بلکه مسیر رسیدن به کمال در دنیا را طی میکنند. بیشک تجربه را نمیتوان بر روی رختخواب نرم و معطر و متکای پر قو به دست آورد و باید برای کسب تجربه سختی کشید و آنچه که مسلم است دیدن محرومین و تلاش برای رفع این محرومیتها میتواند سبب پختگی هرچه بیشتر جهادگران شود. جهادگرانی که غالبا یا دانشجو هستند و یا دانشآموز و همگی بخشی از آینده نظام محسوب میشوند.
پرورش مدیر در اردوهای جهادی
برای بررسی بهتر موضوع با مصطفی محمودی قائم مقام گروه جهادی معبری به آسمان هم صحبت میشویم. محمودی در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «وقتی که ما نگاه میکنیم میبینیم که بسیاری از مدیران ما برای مدیر شدن یک سری بحرانها را رد کردهاند و مدیر شدهاند. به طور مثال در اوایل انقلاب در درگیری با منافقین و سپس در جنگ تحمیلی، بحرانهای اقتصادی، فتنه 78 و در نهایت فتنه 88 بسیاری از افرادی که توانستند از این بحرانها سربلند بیرون بیایند به مدیرانی برای نظام تبدیل شدند. اما امروز جامعه جوان باید یک فضایی برای یادگیری مدیریت داشته باشند و فضای اردوهای جهادی چنین شرایطی را فراهم میکند. اردوهای جهادی ما در این برهه به ساخت مدیر برای کشور کمک میکنند و قطعا چنین فضای قابل لمسی در بحث مدیریتی را نمیتوان به راحتی یافت.»
تشابه اردوهای جهادی و دوران دفاع مقدس
وی تصریح میکند: «یک جهادگر وقتی میخواهد به اردو برود از دنیا دل میکند و در بهترین ایام سال راهی مناطق محروم میشود. شخص با حضور در مناطق محروم از لباس خوب، خوراک خوب و در کنار خانواده بودن میگذرد و اگر نگاهی گذرا داشته باشیم مشاهده میکنیم که چنین اتفاقاتی جز در زمان جنگ تحمیلی اتفاق نیفتاده بود.»
محمودی ادامه میدهد: «در دنیای فعلی در تقابل ما با استکبار طرف مقابل با سرمایهگذاریهای کلان به دنبال این است که حتی یک نفر را از مسیر انقلاب خارج کند و در مقابل هم حتی نگه داشتن یک نفر در مسیر انقلاب برای ما دارای اهمیت است اما ما میبینیم که در اردوهای جهادی صدها جوان در قالبهای مختلف تنها به همراه یک گروه به دنبال این هستند که سبک زندگی خداگونه را تجربه کنند و در بازگشتشان نیز باعث میشوند دلهای نفرات دیگری نیز زنده شود.»
میل رسیدن به سبک زندگی اسلامی در جهادگران
پس از شنیدن بخشی از صحبتهای محمودی سراغ حجتالاسلام محمدناصر لطفی میرویم. نکتهای که در اردوهای جهادی قابل تامل است قرار گرفتن جوانانی است که هر کدام در زندگی شخصیشان دارای دغدغههای متفاوتی هستند اما این بار در فضای جهادی همگی در تلاش برای رسیدن به هدفی مشترک خواهند بود. چگونگی تشکیل چنین روحیهای و ثمرات تشکیل چنین جمعهایی موضوعی است که این کارشناس مسائل فرهنگی در تبیین بهتر آن ما را یاری میدهد.
حجتالاسلام لطفی در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «بچههایی که به اردوهای جهادی میروند دارای فرهنگهای متفاوتی هستند و این دانشآموزان و دانشجویان در فضای اردو تحت تاثیر یکدیگر قرار گرفته و ممکن است افراد در طی اردو با منشهای مذهبی یکدیگر انس بگیرند. علاوه بر این موضوع ما وقتی به اصل تشکیل یک گروه جهادی نگاه میکنیم میبینیم اساس تشکیل گروههای جهادی یک هدف دینی است و فرد جهادگر قبل از آمدن به اردو میداند که جز خدمت چیزی گیرش نمیآید پس به این نتیجه میرسیم که در وجود خود شخص میل به رسیدن به سبک از زندگی اسلامی وجود دارد.»
اصلاح الگوی مصرف ثمره اردوهای جهادی
وی تصریح میکند: «حال وقتی افراد در فضای اردوی جهادی قرار میگیرند میبینند برای داشتن یک زندگی ساده دینی صرفا نباید یک طلبه بود و میتوان با الگو قرار دادن سبک زندگی جهادی در زندگی معمولی زندگی زیبایی برای خود ساخت. زندگی که با مشاهده و البته مقایسه سختیهای مردم مناطق محروم میتوان در آن بیشتر به خداوند نزدیک شد و با نگاهی عمیقتر به موضوع متوجه میشویم این سبک همان سبک زندگی اسلامی است و برآیند مقایسه زندگی جهادی و شهری میتواند برای ما اصلاح الگوی مصرف را به دنبال داشته باشد.»
لطفی در ادامه میگوید: «شخص وقتی مشکلات متعدد مردم این مناطق در حوزه فرهنگ را میبیند حتی اگر کاری از دستش برنیاید سعی میکند خودش دچار چنین مشکلاتی نشود. علاوه بر این موضوع ما شاهد هستیم که جهادگران پس از بازگشت از اردوی جهادی حالات روحی زیبایی پیدا میکنند و تقوایی که از جانب خداوند به واسطه افعال زیبای جهادگران به آنها داده میشود نقش بیبدیلی در زندگی آنها پیدا میکند. کمترین وجه اردوهای جهادی این است که بچهها قدردان نعمتهایی میشوند که در زندگی معمولیشان آنها را در اختیار دارند.»
این روحانی جهادگر بیان میکند: «یادم میآید هفت الی هشت نفره دیوارهای مسجدی 80 متری را در طول یکی از اردوها بالا بردیم در حالیکه خودمان هم نمیدانستیم اسم این مسجد چیست. روزها گذشت و در نهایت در روز آخر اردو شخصی آمد و گفت اسم این مسجد «مسجد حضرت زهرا(س)» است و حال عجیبی با حرف آن شخص به ما دست داد. میخواهم بگویم کار جهادی کاری الهی است.»
بستری برای تبیین مدیریت جهادی
لطفی در پاسخ به سوال گزارشگر کیهان در خصوص ارتباط زندگی جهادی با مدیریت جهادی مورد نظر رهبری میگوید: «وقتی گروهی از جوانان پردغدغه حاضر میشوند با گذشتن از بسیاری از امکانات در مناطق محروم حاضر شوند این نفرات و نیروی جوانی آنها آرام آرام میتواند نگاههای سختگیرانهای را که مسئولان به امور دارند تغییر دهد و این تفکر که صرفا برای انجام یک کار باید همه چیز آماده باشد را تغییر دهد. ضمن اینکه در کنار تعامل با مسئولان برای جبران کندی ساختار اداری اگر هریک از جوانان بتوانند یک نفر از مردم مناطق محروم را هدایت کنند انگار همه مردم را هدایت کرده اند و کمکم بستری برای اجرای مدیریت و فکر جهادی در جامعه فراهم میشود.»
این کارشناس اجتماعی خاطرنشان میکند: «در اردوهای جهادی دو موضوع خیلی مهم است. موضوع اول حضور جهادگران در مناطق محروم است و موضوع دوم مشاهده این جهادگران از سوی مردم است. آن جوانی که به این مناطق میرود ساختمان فکری جدیدی پیدا میکند و با تجربه بیشتری نسبت به گذشته به زندگی نگاه میکند و در مقابل ثمره حضور این جوانان تغییر بنیانهای فکری مردم منطقه است.»
جهاد اداری جهادگران
پس از شنیدن صحبتهای لطفی مجددا سراغ محمودی میرویم. این جهادگر جوان در ادامه صحبتهای خود به گزارشگر کیهان میگوید: «فلسفه تشکیل بسیج پای کار آمدن در بحرانهای نظام بود. در سال 79 با توجه به غفلت برخی از مسئولان، اختلافات طبقاتی زیاد شده بود و نظام در حال آسیب دیدن از این موضوع بود و دولت و سیستم اداری نیز در این برهه از زمان توانایی پاسخگویی به این همه ضعف را نداشت و اینچنین بود که بسیج سازندگی با نگاه رفع محرومیتها به وجود آمد. سال 88 اما آقا نکتهای را به رفع محرومیتها افزودند و آن اوقات فراغتی خوب برای جوانان کشور بود. کشور ما کشور جوانی بود که اوقات فراغت مناسبی نداشت.»
وی میافزاید: «کارهای زیادی در این سالها انجام شده اما کارهای زیادی نیز همچنان روی زمین مانده است. شما وقتی مسیر حقی را انتخاب میکنید و کارت را برای رضای خدا انجام میدهی این میشود جهاد. وقتی جریانی برای محرومیتزدایی به وجود میآید و وقتی مسئولی میبیند زیر نگاه مسئولیتش همچنین فقری وجود دارد و خودش خبر نداشته است، قطعا این موضوع روی کار آن مسئول نیز تاثیرگذار است. ما حتی به روستاهایی رفتهایم که بعضا در نقشه بخشداریهای منطقه وجود نداشته است! پیش از انقلاب فقر بسیاری در کشور وجود داشت و بعد از انقلاب هم کشور با جنگ تحمیلی مواجه شد و صدمات زیادی دید اما باید قبول کرد در بسیاری از مناطق هم غفلت مسئولان محلی سبب پابرجا ماندن این محرومیتها شده است و بچههای جهادی با حضور در مناطق محروم غفلتزدایی میکنند و این خود یک نوع جهاد اداری است.»
این جهادگر ادامه میدهد: «وقتی بچههای جهادگر در یک منطقه حضور پیدا میکنند هر کدام قسمتی از بار را از دوش دولت بر میدارند. وظیفه آبادانی و سازندگی کشور با مسئولان است اما پس از مسئولان هرکدام از مردم نیز باید برای رفاه جامعه تلاش کنند.»
تفاوت اصلی زندگی جهادی و شهری
محمودی عنوان میکند: «عمده فرق زندگی جهادی و شهری این است که در زندگی جهادی هیچ کس به خودش فکر نمیکند و همه به دیگران و مردم آن منطقه محروم فکر میکنند در حالیکه ما در زندگی معمول خودمان دائما در حال فکر کردن به خودمان هستیم. هر موقع ما بتوانیم از وابستگیهای زندگی شهری دور شویم میتوانیم از زندگی لذت ببریم و بزرگترین مزیت زندگی جهادی نیز دوری از بندهای زندگی شهری است.»
بخش پایانی صحبتهای محمودی خاطرهای است که او برایمان تعریف میکند. قبل از تعریف این خاطره کمی تامل میکند و در فکر فرو میرود. میگوید: این خاطره در میان خاطرات جهادی بسیار ناب است و همیشه در ذهنم خواهد ماند. این را میگوید و شروع میکند: «برای شناسایی به منطقه رفته بودیم و در میان جادههای انحرافی و خاکی به روستایی برخوردیم. وقتی که وارد روستا شدیم دیدیم تمامی مردم روستا زیر سایه یک درخت نشستهاند، سمت آنها رفتیم و به آنها سلام دادیم اما تنها واکنش آنها لب زدن بود و انگار توان صحبت کردن نداشتند. کمکم متوجه شدیم چندین روز است که آب آن روستا قطع شده است و مردم از درد تشنگی نای صحبت کردن ندارند. خیلی زود یک گروه پزشکی به آن روستا بردیم. مردم روستا از بضاعت بالایی برخوردار نبودند و در میان اهالی روستا مردی بود که کل داراییاش یک بز بود. بعد از چند ساعت متوجه شدیم آن مرد میخواهد آن بز را برای ما قربانی کند و ما هم تلاش کردیم مانع از انجام این کار شویم اما وقتی ما درگیر کارهای پزشکی شدیم او بز را سر برید و برای ما کباب کرد. وقتی پای سفره نشستیم همگی اشکمان درآمده بود. ما تنها یک گروه پزشکی برای آنها برده بودیم اما آن مرد تمام سرمایه زندگیاش را قربانی ما کرد. واقعا ما هرچقدر هم که برای آنها کار کنیم همه چیزمان را به آنها ندادهایم و خداوند به آنها بابت سختیهایی که کشیدهاند معرفت داده است.»
شاید تنها داشتن نگاهی منصفانه برای قضاوت عملکرد جهادگران در سالهای اخیر کافی باشد تا متوجه شویم بخشی از جوانان با اخلاص و صدالبته متعهد کشورمان در سالهای اخیر کاری کردهاند کارستان و به نظر میرسد در مسیر اردوهای جهادی موضوعی که بیش از پیش خودنمایی میکند نیاز به همیاری و همدلی بیشتر مسئولان با جهادگران است. همیاری و همدلی مسئولان با جهادگران میتواند زمینه شکوفایی حداکثری ظرفیتهای جوانان جهادگر در عرصه سازندگی را فراهم کند. پایان گزارش را به یک آرزو برای شما اختصاص میدهیم. آرزوی تجربه دستکم یک روز جهادی برای هر یک از شما. تجربهای که بدون شک به بخشی زیبا و البته ماندگار از زندگی شما تبدیل خواهد شد./1323/د101/ف
منبع: روزنامه کیهان