۲۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۴
کد خبر: ۲۷۹۸۷۹
آیت‌الله احمدی فقیه در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا؛

حرکت علمی و فقهی امام صادق سبب حفظ اسلام شد/ واقعه کربلا زمینه ساز حرکت علمی امام

خبرگزاری رسا ـ آیت‌الله احمدی فقیه با تأکید بر این‌که واقعه کربلا زمینه را برای حرکت علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) آماده کرد، جنبش علمی باقرین(ع) را سبب حفظ اسلام دانست و گفت: حوزه‌های علمیه باید مباحث گوناگونی که از سوی امام صادق(ع) بیان شده را اجتهادی بررسی و به جهان صادر کنند.
آيت‌الله احمدي فقيه آيت‌الله احمدي فقيه قم در سوگ شهادت امام صادق(ع) قم در سوگ شهادت امام صادق(ع)

 

به گزارش سرویش اندیشه خبرگزاری رسا، امام‌ جعفر صادق(ع) در روز 17ربیع‌ الاول‌ سال‌ 83 هجرى‌ قمری چشم‌ به‌ جهان‌ گشودند. پدرشان‌ امام‌ محمد باقر(ع) و مادرشان «ام‌ فروه‌» دختر قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌ بکر است و حضرت‌ صادق(ع) تا سن‌ 12 سالگى‌ معاصر جد گرامیشان‌ حضرت‌ سجاد(ع) بوده‌اند. پس‌ از رحلت‌ امام‌ چهارم(ع)‌ مدت‌ 19 سال‌ نیز در خدمت‌ پدر بزرگوارشان‌ امام‌ محمد باقر(ع) زندگى‌ ‌کردند. با این‌ ترتیب‌ 31 سال‌ از دوران‌ عمر خود را در خدمت‌ جد و پدر بزرگوار خود گذراندند.

 

پس‌ از شهادت پدر بزرگوارشان‌ 34 سال‌ نیز دوره‌ امامت‌ ایشان بوده که‌ در این‌ مدت‌ «مکتب‌ جعفری» ‌را پایه‌ریزى‌ کرده و موجب‌ بازسازى‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ شریعت‌ محمدى‌(ص‌) می‌شوند. سرانجام حضرت‌ صادق‌(ع‌) بر اثر توطئه‌هاى‌ منصور عباسى‌ در سال‌ 148 هجرى‌ مسموم‌ و در قبرستان‌ بقیع‌ در مدینه‌ مدفون‌ شدند. عمر شریفش‌ در این‌ هنگام‌ 65 سال‌ بود و از جهت‌ این‌که‌ عمر بیشترى‌ نصیب‌ ایشان‌ شده‌ است،‌ به‌ «شیخ‌ الائمه‌» معروف هستند.

 

آیت‌الله سید محمد حسین احمدی فقیه از اساتید خارج فقه حوزه علمیه قم نیز در گفت‌وگوی تفصیلی به تبیین ابعاد شخصیتی رییس مذهب جعفری، تلاش‌ها و کوشش‌های حضرت صادق(ع) برای حفظ تشیع در دوران خفقان حکومت اموی پرداخت که در ادامه متن این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید؛

 

 

رسا ـ مقداری درباره دوران امام صادق(ع) و تلاش‌های حضرت برای بیان معارف اسلام ناب محمدی بفرمایید؟

 

می‌توان گفت از میان ائمه اطهار(ع) بیشترین فشارهای مسائل اجتماعی به امام صادق(ع) وارد شده است و ایشان توانستند با اخلاق و رویه مناسبی جامعه آن زمان را هدایت کنند. شخصیت روحی ایشان توأم با فقه و فقاهت بوده که همه جهان اسلام از وجود ایشان بهره برده‌اند.

 

روایات مختلف حضرت صادق(ع) که تا به امروز برقرار بوده و از کتب شیعه و سنی به دست می‌آید، نماینگر آن است که حضرت(ع) هم اخلاق، عبادت و عبودیت و هم فقه، فقاهت، توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی را در نظر داشته و به خوبی افراد را هدایت می‌کردند. به وسیله همین عملکردشان بود که همه را برای بهره‌وری از آیات قرآن و روایات حضرت رسول(ص) آماده کردند.

 

امام صادق(ع) برای بیانات پدر بزرگوارشان و اهل‌بیت(ع) پیش از خود پایه‌گذاری محکمی کردند تا همه از نظرات علمی این بزرگواران بهره ببرند. در مسیر هدایت فکری جامعه، برنامه‌های خاصی را تدوین کردند و این برنامه‌ها سبب شد تا شاگردان و اشخاص متنوعی از مکتب ایشان بهره ببرند و به همین دلیل جامعیت در مکتب ایشان وجود دارد و شیعه را نیز منسوب به ایشان می‌کنند. شیعیان نیز تمام تلاش خود را کرده و می‌کند تا برنامه‌های حضرت صادق(ع) را پیاده کرده و از آن‌‌ها تخطی نکنند و به بیانات و اهداف ایشان عمل کنند.

 

در طول تاریخ نیز شاهد هستیم مباحث بسیار عمیق تفسیری درباره قرآن از سوی نبی‌اکرم(ص) و حضرت صادق(ع) بیان شده است؛ به همین دلیل باید گفت از آن‌چه درباره شارع وحی و قرآن لازمه بوده تا در میان مردم منعکس شود، حضرت صادق(ع) منعکس کردند و چیزی کم و کاست نگذاشتند.

 

همچنین خلق و خوی امام(ع)، صفای باطنی و سجایی علمی و فکری ایشان سبب پیشرفت اسلام شد. یعنی فضیلت، مقام و عظمت روحی و احترام امام(ع) بیشترین جنبه را در پیشبرد مقاصد ایشان داشته است.

 

رسا ـ امام(ع) چگونه توانستند تشیع را در آن دوران خفقان زنده نگه ‌دارند؟

 

حکومت‌های باطل آن زمان همواره مخالف نشر علم و دانش بوده‌اند. از صدر اسلام نیز توطئه‌های مختلفی را برای اهل‌بیت(ع) برنامه‌ریزی می‌کردند و مشخص بود که در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) جدیت بیشتری در زمینه فتنه انگیزی و ایجاد فتنه خواهند داشت. ولی حرکتی که مسیر را برای باقرین(ع) باز ‌کرد، حرکت امام حسین(ع) و مکتب ایشان بود. حضرت صادق(ع) ضمن این‌که از مکتب امام حسین(ع) بهره کامل گرفته و موقعیت را به خوبی و گویا منعکس کردند. با یک ظرافت خاصی که منجر به تسلیم شدن حکومت‌های باطل شد، سیاست و جریان فقهی خاصی را گسترش دادند. امام(ع) در این سیاست، افزون‌بر این‌که از مکتب امام حسین(ع) مراقبت و محافظت کردند، برای روشنگری مردم نیز یک مسیر خوبی را باز کردند. هر چند در آن زمان یک خفقان شدیدی وجود داشته، ولی مردم روابطشان با حضرت(ع) روز به روز بیشتر می‌شده است و از راه‌‌های دور و نزدیک برای شنیدن نظرات صحیح فقهی به خانه ایشان مراجعه می‌کرده‌اند.

 

در زمان امام صادق(ع) یک جامعیتی پیش آمد که تمام نیازهای جامعه به وسیله امام(ع) منعکس شد. به همین دلیل طاغوتیان دیدند اگر جلوی کار علمی و فقهی حضرت(ع) را بگیرند و یا محو کنند، باید یک ضرر بزرگی را پرداخت کنند و چون پس از حادثه کربلا توان پرداخت یک ضرر دیگری را نداشتند، لذا از مقابله با جریان فقهی امام ششم(ع) صرف نظر کردند. حضرت صادق(ع) نیز بینابین عمل می‌کردند؛ یعنی هم این جریان را به خوبی نگه ‌داشتند و هم مخالفانشان را با یک زبان نرم از خود دفع ‌کردند و با هدایت عامه مردم توانستند کاری کنند که طاغوتیان نتوانند جولان دهند.

 

یکی دیگر از مسائل قابل ملاحظه در دوران امام صادق(ع)، تلاش شاگردان ایشان برای گسترش علوم مختلف است. شاگردان حضرت(ع) با تمام فشارها به قدری از ایشان مطلب ضبط کرده‌اند که در هیچ موقعیت و دورانی چنین مطالبی ضبط نشده است. ما اکنون باید این مسائل را قدر بدانیم و حوزه‌های علمیه باید آن‌ها را به صورت صحیح در معرض استفاده درست عموم خواهران و برادران اهل‌تسنن و تشیع قرار دهند.

 

رسا ـ حکام آن زمان برای مقابله با روشنگری حضرت صادق(ع) دست به چه اقداماتی زدند؟

 

حاکمان آن زمان نخست برای مقابله با حضرت صادق(ع) مدرسه‌ای را در مدینه تأسیس کردند. برای نمونه منصور عباسی برای مقابله با قوه، قدرت و مکتب فکری حضرت صادق(ع) که رییس مذهب جعفری بود و تعلیمات اسلامی را انجام می‌داد، یک سبک خاصی مثل امروز که می‌گویند اسلام آمریکایی و یا شیعه لندنی به کار گرفت و با این کار می‌خواست ارزش اسلام را پایین بیاورد. با تأسیس این مدرسه می‌خواستند مکتب مستقلی در برابر حضرت صادق(ع) قرار دهند و منصور به دلیل کینه، عداوت و حقد می‌خواست مردم را سرگرم کارهای علمی برای مقابله با حضرت صادق(ع) بکند.

 

همچنین منصور در محله کرخ بغداد یک مدرسه‌ تأسیس کرد و تأسیس هر دوی این مدارس با هدف مقابله با حضرت صادق(ع) بود. معروف است به ابوحنیفه پیشنهاد دادند که مسائل فقهی را در این مدرسه تدریس کند. کتب علمی و فلسفی از هند و یونان بیاورند و در مدرسه ترجمه کنند. منصور می‌خواست به نام رشد علمی یک مرکز مقابله با امام صادق(ع) راه بیندازند که این کار را نیز انجام داد. جز ابوحنیفه، مالک که رییس فرقه مالکیه است را نیز بر مسند مقام فقهی قرار دادند تا بتواند یک مکتب جدایی به وجود آورند. این کارهایی بود که از سوی سیاستمداران منصور عباسی در آن زمان صورت گرفت و این مقابله‌ کردن‌ها تأثیر زیادی نداشت. چون امام صادق(ع) خودشان را از تمام مسائل سیاسی کنار کشیده بودند، به همین دلیل موضع‌گیری‌ها در برابر حضرت(ع) موضع‌گیری‌های سیاسی نبوده است.

 

امام صادق(ع) با پنج تن از خلفای بنی امیه به نام‌های «هشام بن عبدالملک»،‌ «ولید بن یزید»، «یزید بن ولید»، «ابراهیم بن ولید» و «مروان حمار» هم دوره بوده‌اند که هیچ یک از این افراد در آزار ایشان تعلل نکردند. دوران حضرت صادق(ع) یک دوران خفقان بسیار شدید بوده است. ایشان پیش از 10 سال پایانی عمر شریفشان در مسائل سیاسی دخالت نمی‌کنند و تنها مسائل شرعی و اجتماعی را برای مردم توضیح می‌دهند. ولی در 10 سال پایانی عمرشان اوضاع تغییر می‌کند و افزون ‌بر حضرت(ع)، اصحاب ایشان نیز تحت فشار و تعقیب شدید قرار می‌گیرند. البته چون امام صادق(ع) شهرت بسیار زیادی داشته‌اند، امویان کمتر به شخص ایشان متعرض می‌شدند؛ بلکه بیشتر اصحاب حضرت(ع) را تحت فشار قرار می‌دادند.

 

ولی امام ششم(ع) با پرهیز کردن از دخالت مستقیم در مسائل سیاسی، از واقعه کربلا بهره برده و آن را به عنوان یک مبنای محکم قرار می‌دهند. ایشان قیام خونین عاشورا را به قیام روشنگری مردم در مباحث مختلف علمی تبدیل می‌کنند و این دوران بسیار ارزشمندی بوده که بر اسلام گذر کرده است. البته در آن زمان عده‌ای به عنوان خونخواهی حضرت سیدالشهدا(ع) قیام می‌کنند، ولی امام صادق(ع) در عین هدایت عامه مردم، به هیچ یک از این‌ها نزدیک نمی‌شوند. یعنی افراد را هدایت ‌کردند؛ ولی جایی مستقیم وارد نشدند. این خود سبب شد تا امام(ع) مسند و قیام علمی را حفظ کنند.

 

دشمنان نیز از آثار وجودی امام(ع) به شدت محافظت می‌کردند. به همین دلیل وقتی مقام امامت حضرت صادق(ع) به امام موسی کاظم(ع) منتقل می‌شود، دشمنان به سبب دشمنی با امام ششم(ع)، امام کاظم(ع) را نیز تحت فشار فراوان قرار می‌دهند. یعنی دشمن وقتی می‌بیند که آزاد بودن امام صادق(ع) به این میزان تحول علمی به وجود آورده است، امام موسی کاظم(ع) را تحت فشار و در زندان قرار می‌دهد.

 

 

رسا ـ دوران امام صادق(ع) دوران اوج‌گیری مباحث اعتقادی، کلامی و فلسفی است. حضرت برای این‌که اسلام ناب محمدی گرفتار مباحث انحرافی نشود، چه اقداماتی انجام دادند؟

 

همان‌گونه که گفتید، در آن زمان مسائل فلسفی، کلامی و اعتقادی بسیار اوج گرفته بود. در برابر تفسیر واقعی قرآن، برخی از افراد کلمات قرآن را بالا و پایین می‌کردند و معانی دیگری برای آن در نظر می‌گرفتند تا از معارف الهی و رشته‌های علوم و فنون اسلامی جلوگیری شود. قرآن که از طریق وحی بر پیامبر(ص) نازل شده، تأکید می‌کند که اهل‌بیت معنا و خصوصیات قرآن را می‌دانند. ولی در عین حال انحرافاتی در این زمینه به وجود آوردند و امام صادق(ع) جلوی تمام این انحرافات را گرفتند. ایشان وقتی دیدند مسائل به این گستردگی در حال گسترش است، شروع به تربیت شاگردان متعددی در مسائل فقهی، فلسفی، کلامی، علوم طبیعی و... کردند. به گونه‌ای که فقه جعفری در نظر تمام ملل آن زمان به عنوان فقه پیغمبری و محمدی شناخته شد و جایگاهی پیدا کرد که حرف اصلی را امام صادق(ع) می‌زدند. ابوحنیفه نیز می‌گوید «من فقیه‌تر از جعفر بن محمد کسی را ندیدم و نمی‌شناسم.»

 

نکته دیگر این است؛ ما در عین حال که می‌دانیم رشته فلسفه و حکمت به وسیله اصحاب خاص امام صادق(ع) رشد قوی پیدا کرده است، مباحث کلامی نیز از زمان ایشان اوج گرفته است. حوزه‌های علمیه نیز باید در این زمینه فعال شوند و مطالب مختلف کلامی که در روایات اهل‌بیت(ع) به ویژه امام صادق(ع) وجود دارد را مجزا کرده و کامل تنظیم کنند که جای آن امروز خالی است. این کار باید انجام گیرد.

 

امام صادق(ع) مناظراتی نیز در جایگاه‌های مختلف داشته‌اند که در روایات بیان شده‌اند و در کلامات برخی از بزرگان به عنوان استناد ذکر شده است. برای نمونه جابر بن حیان که اهل خراسان بوده، احترام ویژه‌ای میان افراد دارد، ظاهرا پدر وی یک دارو فروش بوده است. جابر نیز به مباحث علمی مشغول می‌شود و از محضر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) استفاده فراوانی می‌کند؛ به گونه‌ای که به سبب شاگردی باقرین(ع) به یکی از نوابغ جهان اسلام تبدیل می‌شود، چرا که در مطالب طب و علوم طبیعی از حضرت صادق(ع) بهره می‌گیرد. مجموعه این مباحث قدرت و قوه اصلی علم در تمام علوم به ویژه علم شیمی را نشان می‌دهد که مطالب زیادی نیز بدین وسیله به کشورهای مختلف جهان منتقل شد و آن‌ها عظمت اسلام، شیعه و امام صادق(ع) را دریافتند.

 

اهل‌تسنن نیز به لحاظ علمی بسیار به امام صادق(ع) علاقه‌مند بوده‌اند و می‌دانستند اگر نکته‌ای را در تفسیر، اعتقادات، فلسفه و کلام نمی‌توانند استفاده کنند و بفهمند، باید به حضور حضرت صادق(ع) بروند. آن زمان دوران هوش، ذکاوت و تیزبینی عموم مردم بوده که مواظب بوده‌اند تا مباحث علمی را از دست ندهند.

 

رسا ـ یعنی هدایت امام صادق(ع) شامل اهل تسنن نیز می‌شده است؟

 

بله. 4 هزار شاگرد تنها نمی‌آمدند که درس را فرا بگیرند و بروند؛ بلکه در موقعیت‌ و جایگاه اجتماعی و سیاسی نیز به طور طبیعی به امام صادق(ع) رو می‌آوردند و هدایت ایشان تمام این‌ها را بر روی موازین صحیح تنظیم می‌کرد.

 

البته نکته‌ای مغفول مانده و این است که برخی فکر می‌کردند امام صادق(ع) را اهل سنت به عنوان راوی قبول ندارند؛ در حالی که این‌گونه نیست. بلکه روایاتی که امام(ع) از پیامبر(ص)، امیرمومنان(ع) و حسنین(ع) نقل می‌کردند را اهل‌سنت می‌پذیرفتند. به گونه‌ای نبوده که نپذیرند، بلکه قبول داشتند و می‌پذیرفتند. به همین دلیل هر چند بسیاری از فرقه‌های اهل‌سنت دارای گروه‌های علمی وابسته به خود بوده‌اند. شاگرد و کلاس درس نیز داشته‌اند ولی خدمت امام صادق(ع) می‌رسیدند. اعتراف نیز می‌کردند که وقتی ما خدمت حضرت صادق(ع) می‌آییم، استفاده‌های شایانی می‌کنیم و بیانات نبی‌اکرم(ص) را از محضر ایشان درک می‌کنیم. در بیانات چهار فرقه اهل‌تسنن نیز آمده آن‌چه را که جعفر بن محمد از آبا و اجدادشان نقل می‌کنند قابل اعتماد است.

 

رسا ـ آیا اکنون نیز اهل‌تسنن از روایات امام(ع) بهره می‌گیرند؟

 

کم و بیش از روایات حضرت صادق(ع) استفاده می‌کنند. آن‌هایی که با فقه شیعه آشنایت دارند، علاقه و محبت به اهل‌بیت(ع) دارند، بهره می‌برند و همین مسائل را در نوشته‌ها و مطالب خود ذکر می‌کنند. برخی از اساتیدشان نیز که در حوزه‌های علمیه ایران هستند، یک محبت خاصی را نسبت به حضرت صادق(ع) دارند و به عینه دیده‌ایم که از حضرت(ع) نیز مطالب نقل می‌کنند.

 

 

رسا ـ چرا امام صادق(ع) جنبش علمی را انتخاب کردند و دست به کار دیگری نزدند؟

 

زمان امام ششم(ع)، زمانیست که مردم شهرهای مختلف همانند مدینه و بغداد گرفتار مسائل فکری، علمی و سیاسی مختلفی می‌شوند. امام صادق(ع) نیز با انتخاب بزرگ خود تمام آن‌ها را در این زمینه هدایت می‌کنند. قیام حضرت اباعبدالله الحسین(ع) أثر خود را کرده بود و پس از آن نیز قیام‌هایی از سوی افرادی همانند «زید» صورت گرفت ولی امام صادق(ع) همه را به جریان علمی و فکری معطوف کردند که اگر ساختار علمی و فکری خوب محکم نمی‌شد، چیزی از اسلام و دین باقی نمی‌ماند و اسلام به طور کامل متزلزل می‌شد. بنابراین حضرت(ع) با انحرافات فکری و دینی مقابله کرده و سبب نگه‌داری قیام علمی شد.

 

رسا ـ برخورد امام صادق(ع) با فرقه‌های مختلف زمان خود چگونه بود و این فرقه‌ها بیشتر از سوی چه کسانی ایجاد ‌شده بودند؟

 

در آن زمان گروه‌ها به دو دسته تقسیم می‌شدند؛ نخست، گروه‌های دارای مکتب‌های سیاسی و فکری که در ابتدا به صورت مخفی و بدون سر و صدا کار خود را آغاز می‌کردند و سپس ظهور و بروز داشتند. دوم، برخی که نظرات فقهی داشتند، ولی از ابتدا ظهور و بروز داشتند. حضرت صادق(ع) نیز از این‌ها با یک کرامت خاصی عبور می‌کردند، ولی آن‌چه حق بود را بیان می‌کردند و بیان حق ایشان آرام آرام جای خود را باز می‌کرد. به همین دلیل حتی دشمنان خاص نیز به عبودیت، ابهت، مقام والای اخلاقی و عظمت علمی امام(ع) اعتراف می‌کردند و مکرر می‌گفتند «فقیه‌ترین افراد محمد بن جعفر است.» جنبه عبادت، عبودیت، توجه به اخلاق و توجه به مردم امام صادق(ع) با فقه و فقاهت ایشان همراه بوده است. جامعیت در وجود امام(ع) به گونه‌ای منعکس شده بود که گروه‌ها چه در زمان ایشان و چه پس از ایشان تسلیم حضرت(ع) بوده‌اند.

 

اکثر این فرقه‌ها نیز تولید داخل بوده‌اند. خارجی‌ها کم و بیش نقش داشته‌اند؛ ولی گرفتار کردن مردم به مسائل مختلف اعتقادی و فکری سیاست طاغوتیان آن زمان بوده است. تمام حکومت‌هایی که پس از عاشورا بر روی کار آمدند دنباله‌رو همین جریان بودند، جریانی که پس از کربلا به دنبال باطل کردن افکار مردم بود. وقتی داستان عظیم کربلا رخ می‌دهد یک انفجار و حرکت عمومی در جامعه رخ می‌دهد و این حادثه همه را به هوش می‌آورد. افکار نیز برای پذیرش مسائل اسلام حقیقی آماده می‌شود و به همین دلیل طاغوتیان به مقابله افکار می‌پردازند.

 

البته افکار و انحرافاتی نیز از هندوستان و یونان برای مقابله با اسلام و تشیع وارد جهان اسلام می‌شود. بیشتر عرفان‌های آن زمان عرفان‌های کاذب هندی بوده‌اند و حتی یونانیان برای تدریس افکارشان مدرسه رسمی داشته‌اند. به همین دلیل بسیاری از افکار هندوها و یونانیان به افراد منتقل می‌شده است. حتی عرفان‌های که امروز می‌بینیم بالاتر و کاذب‌ترش در آن زمان نیز وجود داشته که در برابر اسلام به وجود آورده بودند. همین‌ها عامل شد تا افرادی که انگیزه قوی دینی و ایمانی دارند به سراغ حضرت صادق(ع) بروند. وگرنه 4 هزار شاگرد که بدون توجه به سراغ حضرت(ع) نمی‌رفتند، این افراد وقتی می‌دیدند عطش علمیشان را می‌توانند به وسیله حضرت(ع) رفع کنند، پاسخ شبهاتشان را از ایشان دریافت کنند، به سراغ حضرت(ع) می‌رفتند. هشام بن حکم یکی از افرادی بوده که سخنان مختلف را می‌شنود؛ ولی وقتی خدمت حضرت صادق(ع) می‌رسد می‌بیند که مبدأ و مرکز زلال وحی ایشان هستند و خود یک محور قدرت برای بیان فرمایشات حضرت(ع) در برابر منحرفین می‌شود.

 

 

رسا ـ افراد حوزه‌های علمیه را منتسب به حضرت صادق(ع) می‌دادند، حال پرسش این است که چگونه حوزه‌‌ها می‌توانند دین خود را به امام(ع) ادا کنند؟

 

البته این جهت(بخش نخست سؤال) علم بالغلبه است. چون بیشتر روایات از امام ششم(ع) بوده، به همین دلیل حوزه‌ها را منتسب به ایشان می‌کنند. وگرنه حوزه‌های شیعه برای همه ائمه اطهار(ع) احترام ویژه‌ای قائل هستند و خود را شیعه دوازده امامی می‌دانند؛ به همین دلیل به تمام رفتارها و خصوصیات ائمه اطهار(ع) توجه دارند و احترام می‌گذارند. ولی این موضوع به جهت غلبه و غالب بودن کلمات حضرت صادق(ع) است وگرنه جنبه دیگری ندارد.

 

نکته دیگر، یکی از جهاتی که در حوزه‌های علمیه نسبت به آن کار اجتهادی و برنامه‌های اجتهادی صورت می‌گیرد، درباره فقه دستوری است که مربوط به عمل مکلفان است. در حالی‌که در بیشتر مباحثی که از سوی امام صادق(ع) بیان شده حوز‌‌ه‌های ما جنبه اجتهادی آن را بررسی و دنبال نکرده‌اند. همانند مباحث اخلاقی، اجتماعی، بین المللی، مسائل بسیار ظریف و دقیق اعتقادی که باید این‌ها را درست تقسیم بندی کرد و دوباره بر روی آن‌ها کار شود تا بهره‌برداری صحیح از آن‌ها شود و این وظیفه حوزه‌های علمیه است. اکنون کشورهای مختلف در مباحث حقوق انسانی از ما درخواست دارند در حالی که ما نیامدیم این مباحث را به صورت دقیق و فقهی از کلامات اهل‌بیت(ع) به ویژه امام صادق(ع) بررسی کرده و پاسخ دهیم. این‌ها وظیفه سنگینی است که بر دوش حوزه‌‌های علمیه است.

 

در این موضوع بحث طولانی است و تقریبا می‌شود گفت جزو مسائل اصلی و حقیقی کشور ما است. باید جمهوری اسلامی ایران که به تعبیر مقام معظم رهبری، ام القری جهان اسلام است در این زمینه فعالیت جدی داشته باشد. حوزه‌های علمیه کشور به ویژه حوزه علمیه قم که پایگاه محکم و ارزشمند علمی است، باید در این باره کارهای ارزشمندی انجام دهد.

/993/402/ر

ارسال نظرات