ویژه نامه «دولت اسلامی» در فضای مجازی منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژهنامه اینترنتی «دولت اسلامی» شامل مطالبی همچون مقالات، اینفوگرافی دولت اسلامی، پیام، احادیث و سایر مقالات در پایگاه اینترنتی راسخون متشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به موضوعاتی همچون«معنا و مقام دولت در قرآن کریم»، «اسلام دولت قدیم و جدید» «دولت اسلامی و هویت ارزشی جامعه؛ اثبات بایستگی»، «وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم»، «اهداف و وظایف کلی دولت در اسلام»، «عدالت و پیشرفت در دولت دینی » و «درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی» اشاره کرد.
«دولت اخلاقی از منظر امام علی(ع)»، «راهبرد پیشرفت در دولت دینی و عصر مدرنیته»، «عدالت و وظایف دولت دینی»، «دولت حق مهدوی»، «وظایف اصلی دولت دینی در عرصه فرهنگ»، «آسیب شناسی گفتمان عدالت در دولت دینی»، «دولت اسلامی و وصول به استقلال فرهنگی»، «دولت اسلامی و دموکراسی فرهنگی»، «دولت اسلامی و هدایت ارزشی جامعه؛ پاسخ به معضلات» و «مهمترین اولویتهای کاری دولت یازدهم» دیگر مقالات این ویژهنامه را تشکیل میدهند.
معنا و مقام دولت در قرآن کریم
در این مقاله میخوانیم: دولت از مبانی تدبیر سیاسی در جوامع انسانی است که علاوه بر ساختار ویژه اش ، به اشکال گوناگون در جماعت های انسانی از قبیل ، امپراتوری ، کشور ، ملت ـ دولت و ... حضور داشته است. از این رو ، ادیان از آن جهت که به مقوله مهم تدبیر سیاسی می پردازند ، به موضوع «دولت» نیز توجه داشته اند.
این مقاله با روش تحلیل نظری و اسنادی و با هدف بیان معنا و منزلت دولت در قرآن کریم با این پرسش آغاز می شود که مقتضای دینی بودن دولت در گفتمان اسلامی چیست ؟ به عبارت دیگر ، «اسلامی شدن» دولت در یک جامعه ، چه تحول معنا شناختی و کارکردی برای دولت در پی خواهد داشت؟ در پاسخ به این پرسش ، طرح و نقد نظریه های دولت ، انتخاب «نظریه دولت مشروطه» به عنوان نظریه مبنا ، بر اساس جهان بینی اسلامی و بازخوانی کار ویژه های دولت اسلامی مستند به گفتمان سیاسی اسلامی و معرفی الگوی «دولت اسلامی» حاصل مقاله پیش روی شماست.
این واقعیت که تدبیر سیاسی از لوازم و مقتضیات اولیه هر اجتماعی است، ما را بدانجا رهنمون میکند تا این فرضیه را قرین صحت بدانیم که، تمامی جوامع، اعم از ابتدایی تا فرامدرن امروزی، به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه در خصوص قواعد و ساختار سازمان اداره کننده امور سیاسی ، یا همان دولت ها، اصول و مبانی ای رادر دستور کار داشته باشند. تصریح خدای متعال دلالت بر آن دارد که، «پیشوایی» خلق، گام نخست و ضرورت اولیه تشکیل یک جامعه است، این واقعیتی است که تجربه بشری مؤید آن است.
تعبیر امام علی علیه السلام در این باره، راهگشا است ؛ آنجا که در پاسخ به خوارج، آیه «لا حکم الا الله» را می خواندند و نفی حکومت در عمل سیاسی می کردند، فرمودند: «سخنی است حق که بدان باطلی را خواهند. آری حکم ، جز از آن خدا نیست، لکن اینان گویند فرمانروایی را، را جز خدا روا نیست . حالی که مردم را حاکمی باید نیکوکردار یا تبه کار ، تا در حکومت او مرد با ایمان کار خویش کند و کافر بهره خود برد ، تا آن گاه که وعده حق سر رسد و مدت هر دو در رسد . در سایه حکومت مال دیوانی را فراهم آورند و با دشمنان پیکار کنندو راه ها را ایمن سازند؛ و...».
چنانکه از پاسخ امام علی علیه السلام بر می آید، «فرمانروایی» با «حُکم» متفاوت است ؛ بدین صورت که «حُکم» از شئون الهی است و «فرمانروایی »از شئون آدمیان، از این رو، «دولت ها» به عنوان مصداق عینی فرمانروایی ضرورتی اجرایی هستند که وجود بدشان، حتی بر نبود خوبشان ترجیح دارد . آنچه حضرت علیه السلام در ادامه خطبه از ذکر وظایف فرمانروایان بیان می کنند ، مؤید این دیدگاه است که معنای مورد نظر مطابق با دولت و رسالت های آن در زمان حاضر است.
دولت اخلاقی از منظر امام علی(ع)
در مقاله دیگری از این ویژهنامه آمده است: دولت اخلاقی مانند بسیاری از اصطلاحات رایج امروزی از امور جدید است، اگرچه در منابع و متون دینی با برداشت ویژه امروزی بدان اشاره نشده است لکن این امر مانع از وجود مبانی و منابع دینی آن نیست. دولت اخلاقی مرکب از دو واژه «دولت» و «اخلاق» میباشد؛ بنابراین نخست مفردات آن تشریح میگردد، آن گاه ترکیب دولت اخلاقی تبیین می شود. پیش از پرداختن به اصل موضوع برای شناسایی مفهوم دولت اخلاقی به عنوان مقدمه رابطه دولت با اخلاق بررسی می شود.
از این دیدگاه دولتها را به سه گروه می توان تقسیم کرد:
1. دولت مقید به اخلاق:
در این گروه دولتهایی قرار می گیرند که خود را مقید و تابع اخلاق می دانند مانند: حکومت اسلامی یا مسیحی، یا دولتهای مقید به حقوق طبیعی هم چون جمهوریت افلاطون و دولتهای کمونیستی.
درجه وابستگی دولتها به اخلاق و مذهب تفاوت می کند: گاه دولتی متعهد است که برخلاف قوانین شرعی قانون وضع نکند و گاه بنابراین دارد که همه سازمانهای قضایی و اداری و قانونگذاری را شرعی کند و دولت اسلامی یا مسیحی باشد. بیگمان دولت به عنوان شخصیت حقوقی نمی تواند اخلاق و مذاهب داشته باشد. پس قید دینی و اسلامی برای دولتها به معنای پایبند بودن آنها به نظام دینی و ارزشهای اخلاقی است.
2. دولت در کنار اخلاق:
در این فرض، دولت از هر جریان فلسفی و اعتقادی شایع در میان مردم جداست و تنها به شخص معین و با رعایت قواعد ویژه به اداره سازمانهای سیاسی و قضایی می -پردازد، بی طرف است و به منزله ابزاری در اختیار حکمرانان قرار می گیرد.
3. دولت حاکم بر اخلاق:
در این مفهوم دولت، حکومت بر اخلاق هم چیره است، در این گونه دولتها، دولت هر چه را اراده کند اخلاقی و نیک است و انسانها نه فقط در بعد سیاسی بلکه در سایر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و خانوادگی باید از مشی رسمی و دولتی تبعیت کنند: مانند مفهوم دولت در نظر فاشیسم و سوسیالیسم ملی در آلمان نازی.
به دلیل مناقشه آمیز بودن مفهوم دولت اخلاقی و اختلافات فزاینده ای که در معنا و کاربرد آن وجود دارد، ارایه یک تعریف جامع از دولت اخلاقی چندان آسان نیست. از این رو، در این نوشتار ضمن عنایت به رویکردهای مختلف در باب دولت اخلاقی، به عنوان آغازی بر مباحث بعدی و برداشت از دیدگاه های موجود مفهوم دولت اخلاقی را در ذیل تشریح می کند؛ تفاوت دولت اخلاقی با اخلاق دولتی تبیین شده، سپس با توجه به منابع سیاسی اسلام در این باره خواهیم پرداخت.
مراد از دولت اخلاقی، دولتی است قوانین و مقررات عادلانه ای وضع نماید تا بتواند با هدف وصول انسان به سعادت، پیوند عمیقی میان فعل سیاسی و فعل اخلاقی خود برقرار سازد و رفتار عادلانه با شهروندان خویش و دولتهای دیگر داشته باشد؛ در این معنا اخلاقی بودن وصف شخصیت حقوقی دولت است نه کارگزاران و دولتمردان آن، اگرچه آنان نیز موظفند از نظر شخصی دارای صفات کمال اخلاقی باشند.
دولت حق مهدوی
در این مقاله آمده است: اداره سرزمینى به گستردگى دنیا، کار دشوارى است که تنها با برخوردارى از رهبرى الهى و کارگزارانى دلسوز ومعتقد به نظام الهى و حاکمیت اسلام امکانپذیر است. امام زمان(علیه السلام) براى اداره سرزمینها وزیرانى را مىگمارد که پیشینه مبارزاتى داشته، در تجربه و عمل، پایدارى و قاطعیت از خود نشان دادهاند.
استاندارانى با شخصیتى قوى، اداره روش امور استانها را به عهده مىگیرند که جز مصالح کشور اسلامى و خشنودى خداوند، به چیز دیگرى نمىاندیشند. روشن است، کشورى که مسؤولانش داراى این ویژگىها باشند، بر دشوارىها پیروز مىشود و ویرانىهاى حکومتهاى پیشین با موفقیّت به آبادانى تبدیل مىگردد و وضع به گونهاى دگرگون مىشود که زندگان آرزوى زندگى دوباره مردگان را مىنمایند.
باید توجّه داشت که حضرت علیه السلام هنگامى زمام امور را به دست مىگیرد که دنیا وارث انبوهى از نابسامانىهاست و میلیونها معلول و بیمار جسمى و روانى وجود دارد. هالهاى از ویرانىها بر دنیا سایه افکنده است و ناامنى همهجا را فرا گرفته است. شهرها در اثر جنگ و نبرد به ویرانهاى تبدیل گشته است و نابودى کشتزارها در اثر آلودگى محیط زیست، کمبود ارزاق را به دنبال داشته است.
از سویى، مردم جهان، دولتها، احزاب و سازمانهاى بسیارى را دیدهاند که مدّعى بودهاند، اگر زمام امور را به دست گیرند، مىتوانند به جهان و جهانیان خدمت کنند و آرامش و امنیّت و بهبودى وضع اقتصادى را به ارمغان آورند؛ ولى در عمل هر کدام از دیگرى بدتر رفتار کردند و جز فساد وکشتار و ویرانى چیزى به ارمغان نیاورند.
کمونیسم متلاشى شد، مائوئیسم مغضوب سران خود قرار گرفت و دمکراسى غربى جز شعارى مردم فریب چیزى بیش نبود.
سرانجام روزگارى فرا مىرسد که عدل و عدالت به دست تواناى مرد الهى در روى زمین مرده از ستم پیاده مىشود. او آنچنان در اجراى این شعار «یملاء الأرض قسطاً و عدلاً؛ زمین را پر از عدل و قسط مىکند». جدّى و مصمّم است که آثار آن در همهجا نمایانمىشود.
حضرت، حکومت را به گونهاى سازماندهى مىکند و مردم را به گونهاى تربیت مىنماید که دیگر واژه ستم از ذهنها رخت بر مىبندد و به تعبیر روایات، دیگر کسى به دیگرى ستم نمىکند؛ حتى حیوانات نیز دست از تعدّى و ستم بر مىدارند و گوسفند همنشین گرگ مىگردد.
امّ سلمه مىگوید: پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف چنان عدالتى در جامعه برپا مىکند که زندگان آرزو مىکنند، کاش مردگانشان زنده مىبودند و از آن عدالت بهرهمند مىگردیدند».
امام باقرعلیه السلام در تفسیر آیه شریفه «واعلموا أنّ اللَّه یحیى الأرض بعد موتها؛ بدانید وآگاه باشید که خداوند، زمین را پس از مرگش زنده مىکند»، مىفرماید: «خداوند زمین را با حضرت قائم(عج) زنده مىگرداند. آن حضرت در زمین به عدالت رفتار مىکند و زمین را با گسترش عدالت زنده مىنماید؛ پس از آن که در اثر گسترش ستم مرده بود».
نیز امام صادق علیه السلام مىفرماید: «به خدا سوگند، بهطور حتم عدالت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به درون خانهها و اتاقهاىشان نفوذ مىکند؛ همچنانکه سرما و گرما در آن وارد مىشود».
از این روایت استفاده مىشود که با وجود خواسته گروهى و حتى مخالفت آنان، عدالت همه جهان را بدون استثنا در بر مىگیرد.
امام باقرعلیه السلام در تفسیر آیه شریفه الّذین إن مکّنّاهم فى الأرضِ أقاموا الصلوةَ...؛ آنان که وقتى در زمین حاکمیتشان بخشیم نماز را بپا مىدارند و ...) مىفرماید: «این آیه در شأن مهدى و یارانش فرود آمده است. خداوند به وسیله آنان، دین خود را آشکار مىکند و حاکم مىگرداند؛ به گونهاى که اثرى از ستم و بدعت دیده نمىشود».
امام رضا علیه السلام در این باره مىفرماید: «آنگاه که حضرت مهدى(عج) ظهور کند، ترازوى عدالت را در جامعه برقرار مىکند و از آن پس، کسى به دیگرى ستم نمىکند».
نیز امیرمؤمنان علیه السلام مىفرماید: «حضرتش در میان کشاورزان و مردم به عدالت رفتارمىکند».
جابر بن عبداللَّه انصارى مىگوید: شخصى خدمت امام باقرعلیه السلام رسید و عرض کرد: این پانصد درهم زکات اموالم را از من تحویل بگیر! امام(علیه السلام) فرمود: «خودت آن را داشته باش و به همسایگان و بیچارگان و نیازمندان مسلمان بده». پس فرمود: «هنگامى که مهدى ما اهل بیت قیام کند، اموال را یکسان تقسیم مىکند و به عدالت با آنان رفتار مىنماید. پس هر کس که از او پیروى کند، از خدا پیروى کرده است و کسى که نافرمانى او کند، خدا را سرکشى نموده است و بدین سبب نام حضرتش را مهدى گذاردهاند که به امور و مسائلى پنهان هدایت مىشود».
عدالت در روزگار مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)چنان فراگیر مىشود که حتى اولویتهاى شرعى رعایت مىگردد و کسانى که مىخواهند واجبات خود را انجام دهند، بر کسانىکه درصدد انجام مستحبات هستند، در بهرهگیرى از امکاناتى که براى آن منظور است، مقدّم هستند. مثلاً در روزگار حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)که اسلام و حکومت الهى در سراسر جهان برقرار مىشود، طبیعى است که شعایر الهى نیز با شکوهى وصف ناشدنى برگزارمىشود.
حج ابراهیمى یکى از شعایر الهى است که بر اثر گسترش حکومت اسلامى، دیگر مانعى براى رهسپارى به سوى حج بر جاى نمىماند و مردم براى انجام حج، مانند سیلى خروشان به سوى کعبه مىشتابند و در نتیجه گرداگرد کعبه شلوغ شده، براى همه حج گزاران کفایت نمىکند. امام(علیه السلام) دستور مىدهد که اولویت را به کسانى دهند که حج واجب بر عهده دارند و به سخن امام صادق(علیه السلام) این نخستین جلوهگاه عدالت مهدى موعود است.
امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: «نخستین چیزى که از عدالت حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)آشکارمىشود، این است که اعلام مىکند، کسانى که حج یا مناسک مستحب بهجامىآورند و حجر الاسود را استلام مىکنند و طواف مستحبى انجام مىدهند، آن را به کسانىکه حج واجب دارند واگذار کنند».
الف) حکومت بردلها
بدیهى است، حکومتى که در مدّتى کوتاه، بر دشوارىها چیره گردد و نابسامانىها را از بین ببرد و با برچیدن نا امیدى از دلها، بذر امید در آنها بکارد، از پشتیبانى مردمى برخوردار خواهد شد. نظامى که آتش جنگها را خاموش کند و امنیّت و آسایش را چنان به جامعه باز گرداند که حتى حیوانات نیز از آن بهرهمند شوند، اینچنین حکومتى، حکومت بر دلها خواهد بود و آرزوى انسانها این است که در چنان حکومتى زندگى کنند. از این رو، در روایات از پیوند مردم با امام و علاقه آنان به حکومت آن حضرت با سخنان دلپذیرى یادشدهاست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مىفرماید: «شما را به مهدى، مردى از قریش بشارت مىدهم که ساکنان آسمان و زمین از خلافت و فرمانروایى او خشنودند».
نیز آن حضرت مىفرماید: «مردى از امّت من قیام مىکند که مردم زمین و آسمان او را دوست مىدارند».
صباح مىگوید: در روزگار حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف خردسالان آرزو مىکنند کهاى کاش بزرگ بودند و بزرگسالان آرزوى کودکى و خردسالى مىنمایند».
شاید براى این آرزوى خردسالى مىکنند که دوست دارند زمان بیشترى را در حکومت آن حضرت به سر برند و خردسالان آرزوى بزرگسالى دارند، زیرا مىخواهند مکلّف باشند و در اجراى برنامههاى حکومت الهى حضرت ولى عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف نقش داشتهباشند و به پاداش اخروى دست یابند.
حکومت حضرت چنان تأثیرى دارد که حتى مردگان نیز از آن بهره مىبرند.
حضرت على(علیه السلام) در این باره مىفرماید: «مردى از فرزندانم ظهور مىکند که در نتیجه ظهور و حکومتش هیج مردهاى در گور نمىماند، مگر این که گشایش و برکاتى در گور برایش پدید مىآید و آنان به دیدار یکدیگر مىروند و قیام قائم را به یک دیگر مژدهمىدهند».
در کامل الزیارات، «الفرحة» به معناى شادى و خوش حالى آمده است و آوردن واژه میت در روایت، شایسته دقت است؛ زیرا مىتوان نتیجه گرفت که این گشایش و آسایش همگانى است و ویژه گروه خاصى از ارواح نیست. اگر این روایت را در کنار روایاتى که مىفرماید: «روح کافران در بدترین شرایط در زنجیر و زندان به سر مىبرند» بگذاریم، معناى این روایت روشن مىگردد؛ زیرا گویا با ظهور امام، حکم آزادى از عذاب به آنان داده مىشود و یا حالت «گشایش و رحمتى که در رفتار فرشتگان عذاب نیست»، دگرگون شده براى مدّتى هر چند کوتاه به احترام تشکیل حکومت الهى بر روى زمین، از شکنجه روح کافران و منافقان دستمىکشند.
ب) پایتخت حکومت
ابوبصیر مىگوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «اى ابا محمد! گویا مىبینم که قائم آل محمد با خانوادهاش در مسجد سهله فرود آمده است». گفتم: آیا خانه او مسجد سهله است؟ فرمود: «آرى؛ همانجا که منزلگاه ادریس پیامبر بوده است و هیچ پیامبرى برانگیخته نشده، مگر آنکه در آن مسجد نماز گزارده است. کسى که در آن اقامت کند، مانند کسى است که در خیمه رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. هیچ مرد و زن مؤمنى نیست، مگر آنکه دلش بهسوى آن مسجد است. هر شب و روزى که مىگذرد، فرشتگان الهى به آن مسجد پناهمىبرند و خدا را مىپرستند. اى ابا محمد! اگر من هم نزدیک شما بودم، هیچ نمازى را جز در آن مسجد بهجا نمىآوردم.
آنگاه که قائم ما قیام کند، خداوند انتقام رسولش و همه ما را از دشمنان خواهد گرفت».
امام صادق علیه السلام از مسجد سهله یاد کرد و فرمود: «آن خانه صاحب ما(حضرت مهدى) است؛ زمانى که با خاندانش در آنجا سکونت گزیند».
امام باقرعلیه السلام مىفرماید: «مهدى(عج) قیام مىکند و به سوى کوفه مىرود و منزلش را آنجا قرار مىدهد».
نیز آن حضرت مىفرماید: «هنگامى که قائم ما قیام کند و به کوفه برود، هیچ مؤمنى نیست، مگر آن که در آن شهر در کنار مهدى(عج) سکونت مىگزیند یا به آن شهر مىآید».
حضرت امیرعلیه السلام در این باره مىفرماید: «روزگارى فرا رسد که اینجا(مسجد کوفه) نمازگاه و مصلاى مهدى(عج)گردد».
ج) کارگزاران دولت مهدى(عج)
طبیعى است که در حکومتى که امام مهدى(عج) رهبرى آن را به عهده دارد، کارگزاران و مسؤولان حکومت نیز باید از بزرگان و نیکان امّت باشند. از این رو، مىبینیم در روایات ترکیب دولت امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را از پیامبران، جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار و امّتهاى پیشین و از سران و بزرگان اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان مىکند که نام برخى از آنان بدین گونه است: حضرت عیسى(ع)، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصى موسى(ع)، مؤمن آلفرعون، سلمان فارسى، ابودجانه انصارى، مالک اشتر نخعى و قبیله همدان.
از حضرت عیسى علیه السلام در روایات با واژههاى گوناگونى مانند وزیر، جانشین، فرمانده و مسؤول در حکومت یاد شده است.
عیسى علیه السلام به حضرت مهدى(عج)مىگوید: همانا من به عنوان وزیر فرستاده شدهام؛ نهامیر و فرمانروا.
حضرت عیسى علیه السلام وزیر حضرت قائم و پرده دار و جانشین آن حضرت است.
امام صادق علیه السلام مىفرماید: «هنگامى که حضرت قائم آل محمد(ص) قیام کند، هفده تن را از پشت کعبه زنده مىگرداند که عبارتند از: پنج تن از قوم موسى(ع)؛ آنان که به حق قضاوت کرده وبا عدالت رفتار مىکنند، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصى موسى، مؤمن آلفرعون، سلمان فارسى، ابادجانه انصارى و مالک اشتر».
از روایات و سخنان بالا نتیجه مىگیریم که بار سنگین حکومت و اداره سرزمینهاى پهناور اسلامى را نمىتوان به دوش هر کس نهاد؛ بلکه افرادى باید این مسؤولیت را بپذیرند که بارها آزمایش شده، شایستگى خود را در آزمایشهاى گوناگون به اثبات رسانده باشند. از این رو، مىبینیم که در رأس وزیران حکومت مهدى(عج)، حضرت عیسى علیه السلام قرار دارد که یکى از پیامبران اولواالعزم است. همچنین از جمله مسؤولان برجسته حکومتى او سلمان فارسى، مقداد، ابودجانه و مالک اشتر مىباشند که شایستگى سرپرستى کارها را در روزگار پیامبر(ص) و امیرمؤمنان علیه السلام داشتهاند و قبیله همدان که برگهاى درخشانى را در تاریخ اسلام و در روزگار حکومت على بن ابىطالب علیه السلام به خود اختصاص دادهاند، از مسؤولان این حکومتند.
د) مدّت حکومت
درباره مدّت حکومت مهدى(عج)، روایات گوناگونى از طریق شیعه و اهل سنّت وجود دارد. برخى از روایات، روزگار حکومت امام علیه السلام را به هفت سال محدود مىکنند. برخى احادیث دیگر هشت، نُه، ده و بیست سال را یادآور مىگردند و برخى اخبار، حتى تا هزار سال را نیز یادآور گشتهاند. آنچه مسلّم است اینکه حکومت حضرت مهدى(عج) کمتر از هفت سال نیست و در برخى احادیث که از ائمه علیهمالسلام رسیده است، بر آن تأکید فراوانى شده است.
شاید بتوان گفت: مدّت حکومت هفت سال است؛ ولى سالیان آن با سالهاى روزگار ما متفاوت است؛ چنانکه در بعضى از روایات آمده است:
«حکومت حضرت، هفت سال است و هر سالى به مقدار ده سال از سالهاى شما مىباشد. پس سالیان حکومت آن حضرت به اندازه هفتاد سال شما خواهد بود».
حضرت على علیه السلام مىفرماید: «حضرت مهدى هفت سال حکومت مىکند که هر سال آن روزگار، ده سال شما خواهد بود».
حضرت رسول خدا(ص) مىفرماید: «مهدى(عج) از ماست... و هفت سال سرپرستى کارها را به دست مىگیرد» و نیز مىفرماید: «آن حضرت هفت سال بر این امّت حکومت مىکند».
همچنین آن حضرت مىفرماید: «مدّت عمر - حکومت - مهدى(عج)هفت سال، اگر کوتاه باشد و گرنه هشت یا نه سال خواهد بود».
ویژه نامه اینترنتی «دولت اسلامی» ویژه هفته دولت در پایگاه اطلاعرسانی راسخون منتشر شده است و علاقهمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/ت302/ح