۰۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۱
کد خبر: ۲۹۱۲۰۶
تبیین عالم برزخ و وضعیت انسان در آن؛

آرزوهای بعد از مرگ از زبان آیت الله جوادی آملی

خبرگزاری رسا ـ در جریان مرگ به بعد، بر اراده و تصمیم و امثال ذلک مُهر الهی زده می‌شود. انسان در زمان احتضار به بعد خیلی از چیزها برای او روشن می‌شود، امّا هیچ کاری از او ساخته نیست. یعنی ایمان بیاورد، توبه کند.
آيت الله جوادي آملي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در جریان مرگ به بعد، بر اراده و تصمیم و امثال ذلک مُهر الهی زده می‌شود. انسان در زمان احتضار به بعد خیلی از چیزها برای او روشن می‌شود، امّا هیچ کاری از او ساخته نیست. یعنی ایمان بیاورد، توبه کند، ذکری بگوید که با فعل به کمال برسد؛ این چنین نیست. این قفل شدن اراده برای آن است که اینها در دنیا کلید اراده دست خودشان بود، می‌توانستند ایمان بیاورند؛‌ ولی به سوء اختیار خود این در را قفل کردند. ایمان نیاوردند، عمل صالح انجام ندادند و مانند آن. این کلید از زمان احتضار به بعد از دست اینها گرفته می‌شود؛ اینها می‌فهمند، ولی نمی‌توانند ایمان بیاورند!

 

نمودار ضعیفی از جریان احتضار و برزخ همین جریان رؤیاست. خیلی از افرادند که در عالم خواب مطالبی برایشان روشن می‌شود؛ ولی وقتی که بیدار شدند، می‌گویند ای کاش ما این مطلب را سوال می‌کردیم، ای کاش اینچنین می‌گفتیم! در خواب ارادة انسان قفل است، تابع عقائد و اخلاق و اعمال گذشتة اوست. وقتی بیدار شد، اهل آرزوست که ای کاش این مطلب را می‌پرسیدم، ای کاش فلان مطلب را طرح می‌کردم. امّا اگر در زمان بیداری یک ارادة شفافی داشته باشد که با آن بتواند عقائد خوب و اخلاق خوب و اعمال خوب انجام بدهد، رؤیای مبشّره هم دارد. همة ما تجربه کرده ایم که در عالم خواب اگر رؤیایی نصیب ما بشود، آن رؤیا در اختیار ما نیست؛ بلکه در اختیار عقائد و اخلاق ماست. این نموداری از جریان مرگ است، برای اینکه خود خواب مرحلة ضعیفی از تَوفی است که: اَللهُ یَتَوَفَی الاَنفُسِ حِینَ مُوتِهَا وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِهَا (1). بخشی از جریان مرگ در همین رؤیا برای ما مطرح است.

 

متعلّق آرزوی انسان هنگام مرگ و قیامت

این (لِیتَ) و (لَعَلِّ) که در حال احتضار یا در قیامت مطرح است، گاهی به لحاظ تَمنّی اصل رجوع به دنیاست؛ می‌گویند ای کاش ما به دنیا بر می‌گشتیم. گاهی به لحاظ عمل صالحة بعد از رجوع است، می‌گویند: اگر ما به دنیا بر گردیم، امیدواریم که کار صالح انجام بدهیم؛ این (لِیتَ) و (لَعَلِّ) آیة 27 سورة انعام این بود: وَ لُو تَرَی اِذْ وُقِفُوا عَلَی النّارِ فَقالُوا یا لِیتَنَا نُرَد، ای کاش برگردیم و تکذیب نکنیم دین خدا را؛ که این «لِیتَ» قبل از رد ذکر شده است، که هم اصل رجوع مورد رجاء است، هم عدم تکذیب و انجام عمل صالح. ولی در آیه 99 مومنون اصل رجوع، محل رجاء نیست، بلکه محل درخواست است. می‌گویند: رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلّی اَعمَلُ صالِحاً. سخن در این نیست که ای کاش ما بر گردیم؛ سخن در این است که ما را برگردان، شاید، به امید اینکه عمل صالح انجام بدهیم. البتّه خود این درخواست رَبِّ ارْجِعُونِ مصداقی از مصادیق تَمنّی و امید است.

 

وضعیت انسان در عالم برزخ

بعد می‌فرماید: وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرزَخٌ اِلَی یُومِ یُبعَثُون . اینها چون در حال احتضارند، در دالان ورودی به برزخند، هنوز از دنیا کاملاً جدا نشده اند. وقتی از دنیا جدا شدند، وارد برزخ می شوند ؛ لذا فرمود: ورای اینها، یعنی پیش روی اینها برزخ است. تعبیر از اَمام و پیش رو به «وراء» برای آن است که این یک پیش روئی است که محیط به انسان است و انسان را در خود فرو می‌برد. یک پیش روئی نیست که در اختیار انسان باشد، انسان به استقبال او برود؛ بلکه او انسان را جذب می کند. نظیر وَ کانَ وَرائَهُمْ مَلِکٌ یَأخُذُ کُلِّ سَفینَهٍ غَصباً . منظور از «برزخ» هم همان عالم قبر به بعد است. وقتی از امام(ع) سوال می‌کنند که: برزخ از کِی شروع می‌شود ؟ فرمود: مُنذُ القَبر. دیگر ما 4 عالم نداریم؛ عالم دنیا، عالم قبر، عالم برزخ، عالم قیامت ! این 3 عالم است ؛ دنیا هست و برزخ هست و قیامت. برزخ همان عالم قبر است. حالا کسی که در یک قبرستانی دفن شد، او خودش احساس می کند که وضع لَحَدش چگونه است، چه کسی به سراغ او می‌آید؛ او می‌بیند که چند نفر در همین قبر آمدند، سئوال کردند، قبر به او فشار می‌دهد‌؛ یا مَدَّ البَصَر(تا چشم کار می‌کند) وسیع می‌شود، رُوضَهٌ مِنْ رِیاضِ الجَنَّه می‌شود، یا حُفرَهٌ مِنْ حُفَرِ النّیران  می شود. او می بیند، یک ؛ و همین جا که دفن شد، اینجا را می‌بیند، دو؛ و حق می‌بیند نه خیال، سه؛ ولی دیگران یک گور و یک چاله‌ای می‌بینند، چهار.

 

خواب دیدنِ انسان، از روشن‌ترین دلایل عالم برزخ

مرحوم کلینی (رض) در روضة کافی روایتی نقل کرد که عصاره اش این بود که بشر اوّلی گرچه می‌خوابید، ولی رؤیایی نداشت. حرف انبیاء را هم نمی‌پذیرفتند. بعد به انبیاء می‌گفتند: حالا اگر ما حرف های شما را اطاعت کنیم، چه می‌شود؟ آنها جواب می‌دادند: گذشته از اینکه در دنیا راحتید، بعد از مرگ جزای خود را می‌بینید. انکار آنها بیشتر می‌شد، می‌گفتند: بعد از مرگ که خبری نیست! انسان وقتی مرد، می‌پوسد. انبیاء می‌گفتند: خیر، انسان که می‌میرد از پوست به در می‌آید، نه بپوسد و شما برای همیشه زنده‌اید. انکار اینها بیشتر می‌شد؛ تا رؤیا را خدای سبحان نصیب بشر اوّلی کرد که اینها وقتی می‌خوابیدند چیزها را در عالم رؤیا می دیدند. بعد به حضور انبیاء‌شان می‌رفتند، می‌گفتند: اینها چیست که ما در عالم خواب می‌بینیم؟ آنها می‌فرمودند: آنچه را که شما در رؤیا می‌بینید،‌ نمونه‌ای از آن حرف‌هایی است که ما می‌زنیم. این از لطیف‌ترین روایات ماست! این خیلی تبیین می‌کند که مسأله برزخ چگونه است.

 

البتّه مسأله برزخ غیر از مسأله معاد است؛ حالا در مسأله معاد دوباره آن بدن بر می‌گردد، مطلب دیگری است. ولی در برزخ انسان قبرش یا رُوضَهٌ مِنْ رِیاضِ الجَنَّه است، یا حُفرَهٌ مِنْ حُفَرِ النّیران. اگر کسی کافر بود، در دریا هم غرق بشود؛ می‌رود مستقیم در آتش! در جریان قوم نوح فرمود: وقتی طوفان آمد و آب فراگیر شد: اُغرِقُوا فَاُدْخِلُوا ناراً، نه ثُمَّ اُدْخِلُوا. اینها رفتند در آب، مستقیما رفتند در آتش؛ یعنی یک آتشی است که در آب هم هست. خُب آن آتش برزخی در آب هم هست! اگر آتش دنیایی باشد ،‌ دیگر در آب نیست! اگر عبارت این بود که اُغرِقُوا ثُمَّ اُدخِلُوا ناراً، یعنی بعد از غرق که زمین خشک شده بود، اینها دوباره مثلاً سوخت و سوز داشتند؛ امّا با (فاء) است که فاصله ای در کار نیست، ترتیب بلا فصل است. یعنی اینها همین که وارد این آب شدند، غرق شدند؛ مستقیماً در آتش رفتند. این می‌شود «برزخ»./998/د102/س

 

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات