۱۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۲
کد خبر: ۲۹۹۷۰۳
در آستانه اربعین مهاجران الی الله؛

گفت‌وگوی رسا با یادگاران آیت الله مؤیدی قمی

خبرگزاری رسا ـ مرحوم ابوی می‌فرمود: «اصول در حوزه متورم شده‌ است. ولی کلام ائمه(ع) محجور مانده و تدریس نمی‌شود.» به همین دلیل پس از 20 سال تدریس «تفسیر» که تعداد اساتید را از 20 نفر به 400 نفر رساندند، شروع به تدریس نهج‌البلاغه کرده و قریب به 15 سال آن را تدریس می‌کردند.
فرزندان آيت‌الله مؤيدي فرزندان آيت‌الله مؤيدي فرزندان آيت‌الله مؤيدي آيت‌الله مؤيدي آيت‌الله مؤيدي

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، آیت‌الله محمدرضا مؤیدی قمی از علمای اخلاق و رییس مجمع تفسیر حوزه علمیه بود که در فاجعه منا به دیدار باقی شتافت.

 

آن عالم ربانی عمر خود را در راه خدمت به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) سپری کرد که در این‌باره می‌توان به تدریس دروس مختلف حوزه همانند برگزاری درس خارج «اصول»، «فقه»، «تفسیر»، «شرح نهج‌البلاغه» و «صحیفه سجادیه» اشاره کرد.

 

این موضوع بهانه‌ای شد تا برای گرامی‌داشت یاد و خاطره آن استاد اخلاق با دو تن از فرزندان آیت‌الله مؤیدی قمی با نام‌های حجج‌الاسلام «محمدحسن» و «محمدحسین» گفت‌وگوی تفصیلی درباره سیر و سلوک، خدمات علمی، اخلاقی و مبارزات انقلابی پدرشان داشته باشیم.

 

حجت‌الاسلام محمدحسن مؤیدی فرزند آیت‌الله مؤیدی است که اکنون در کسوت امام جماعت مسجد جامع شهر پردیس تهران مشغول به خدمت است. حجت‌الاسلام محمدحسین مؤیدی، فرزند کوچک‌تر آیت‌الله مؤیدی قمی نیز در حال حاضر در حوزه علمیه مشغول به تحصیل علوم آل‌البیت(ع) است.

 

 

متن این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید؛

 

رسا ـ مقداری درباره مناقب و ویژگی‌های اخلاقی آیت‌الله مؤیدی بفرمایید؟

 

محمدحسن: حاج آقا ویژگی‌های مختلفی داشتند. یکی از ویژگی‌ها، اخلاق خوبشان بود که از زبان بسیاری افراد شنیدم می‌گفتند: «ما با طلاب و روحانیان ارتباط بسیار خوبی نداشتیم، ولی اخلاق، منش، رفتار، تواضع، لبخند و بَشاشیت حاج آقا ما را مجذوب خود کرد.»

 

حتی برخی‌ از همسفران آیت‌الله مؤیدی در مکه نقل می‌کردند: «ما تنها یکبار حاج آقا را دیدیم ولی شیفته ایشان شدیم و ای کاش ایشان را ندیده بودیم تا این مصیبت بر ما به این میزان گران نمی‌آمد.» همیشه بر روی لبان ابوی تبسم بود که مردم را جذب خود می‌کرد.

 

یکی دیگر از مناقب حضرت والد این بود که نسبت به بزرگ و کوچک احترام ویژه‌ای قائل می‌شدند؛ از این‌رو با آن جایگاه، علمیت و شهرت در مراسم‌های مختلف و مراجعات مردم جلوی درب می‌نشستند و به احترام افراد حتی کودکان تمام قامت می‌ایستادند.

 

تواضع، خضوع و خشوع از دیگر خصوصیات والد بود. بارها خدمت ایشان رسیده و مناصب مختلفی را پیشنهاد دادند، ولی حاج آقا قبول نکردند. نسبت به تمام افراد نیز خضوع و خشوع داشتند. حتی 5 سال پیش با رأی 400 نفر از اساتید، رییس مجمع عالی تفسیر قرآن حوزه‌های علمیه شدند، ولی همچنان تواضع خود را حفظ کرده و خود را از این عنوان مبری می‌دانستند.

 

از دیگر ویژگی‌های پدرم این بود که نسبت به درس اهتمام ویژه‌ای داشت. از دوران جوانی ـ زمان آقای بروجرودی ـ تدریس می‌کردند و خودشان نقل می‌کردند: «بسیار مقید بودم تا درس حوزه تعطیل نشود.» حتی در جلسات بیان می‌کردند: «چرا تعطیلات حوزه زیاد است؟» خودشان نیز اهتمام داشتند که درسشان تعطیل نشود به گونه‌ای که در سال درسی 93 از طرف مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه به عنوان استاد برتر و نمونه سطح عالی حوزه معرفی شدند.

 

حتی در پایان سال که بسیاری از افراد دروس خود را زودتر تعطیل می‌کردند، حاج آقا تا لحظه‌ آخر درس می‌دادند. پنج‌شنبه‌ها نیز بسیاری از اساتید که درسشان را تعطیل می‌نمودند، ولی مرحوم والد تدریس داشتند. همچنین در شروع سال، وقتی هنوز حوزه علمیه و اساتید درس خود را شروع نکرده بودند، آیت‌الله مؤیدی درسشان را شروع می‌کردند؛ چرا که به تدریس و تعطیل نبودن دروس اهمیت خاصی قائل بودند.

 

ایشان نسبت به نماز اول وقت بسیار اهمیت می‌دادند. بنده حدود 47 سال سن دارم و از زمانی که خوب و بد را تشخیص می‌دادم، یاد ندارم که ایشان نسبت به نماز اول وقت غفلت کنند. حتی در مسافرت‌ها نیم ساعت پیش از اذان هر کجا که بودیم، تفاوتی نداشت در بیابان باشیم یا شهر، دستور می‌دادند توقف کنیم و وقتی می‌گفتیم هنوز نیم ساعت به اذان باقی مانده است، می‌گفتند: «زودتر برویم تا برای نماز اول وقت آماده شویم.»

 

در وصیت‌نامه خود نیز به نماز اول وقت سفارش کرده و می‌فرمودند: «راضی نیستم بچه‌هایم نسبت به نماز اول وقت سهل انگاری و بی‌توجهی کنند.» حتی در مجالس وقتی صدای اذان را می‌شنیدند، مجلس را ترک کرده و به اقامه نماز اهتمام می‌گماردند. وقتی نماز اول وقت ترک می‌شد، ناراحت می‌شدند.

 

نسبت به نوافل یومیه و نماز شب بسیار مقید بودند و هیچ‌گاه آن‌ها را ترک نمی‌کردند. بنده به یاد ندارم نماز شب حاج آقا ترک شده باشد. حتی اگر شب به هر دلیلی به خانه دیر می‌رسیدند و یا خوابشان دیر می‌شد، نماز شب‌شان را می‌خواندند و می‌خوابیدند. نسبت به نمازهای اول وقت، شب و نوافل بسیار اهمیت می‌دادند و وقتی نماز اول وقتشان دیر می‌شد، ناراحت می‌شدند.

 

 

رسا ـ آقای مؤیدی(محمد حسین) اگر حضرتعالی نیز برای تکمیل سخنان برادرتان مطلبی دارید، بفرمایید؟

 

محمدحسین: زندگی والد از چند محور اصلی از قبیل قرآن، اهل‌بیت(ع) و نماز تشکیل شده بود. قرآن در زندگی ایشان بسیار نمود داشت. زمانی که تدریس تفسیر قرآن را شروع کردند، این کار در حوزه رایج نبود و حتی تعداد انگشت شماری از اساتید حوزه آن نیز هفته‌ای یک مرتبه تفسیر می‌گفتند. ولی پدرم قرآن را وارد عرصه اصلی زندگی خود کرده و اواخر عمر موفق شدند، «تفسیر» که جزو دروس جنبی بود را به درس اصلی حوزه تبدیل کنند و اکنون «تفسیر» پس از «فقه» و «اصول» در حوزه مطرح است.



درس تفسیر خود را نیز 8 صبح بیان می‌کردند. برخی به ایشان می‌گفتند: «درس تفسیر را اساتید پس از بیان درس اصول و فقه تدریس می‌کنند»، ولی ایشان می‌گفتند: «خیر؛ قرآن باید صبح زود گفته شود.» از درس تفسیرشان نیز استقبال بسیار خوبی می‌شد. جمعیتی به درس ایشان می‌آمد،‌ ولی چون رسانه‌ای نبودند، تبلیغی نیز در این زمینه صورت نمی‌گرفت. ولی با این حال که صبح زود برگزار می‌شد و بسیاری از طلاب در آن زمان همت لازم برای رفتن به کلاس را نداشتند، ولی یکی از دروس پر رونق حوزه علمیه و فیضیه بود.

 

اهل‌بیت(ع) دومین محور اصلی زندگی والد بود و قریب به 40 سال در خانه خود که وقف حسینیه کرده‌ بودند، مراسم چهارده معصوم ـ چه در عزا و چه در ولادت ـ برگزار ‌کردند. نسبت به برگزاری دهه فاطمیه نیز بسیار تأکید داشتند. اواخر عمر به سبب حضور در مکه در مجالس شهادت حضرت امام باقر(ع) و امام جواد(ع) حضور نداشتند، ولی با این وجود از مکه پیگیری می‌کردند که آیا مراسم درست برگزار می‌شود؟



به نماز جماعت و نوافق نیز بسیار اهمیت می‌دادند. پس از اقامه نوافل در مجالس شرکت می‌کردند. بسیار اهل قناعت بودند و به فرزندان توصیه می‌کردند که در تمام مسائل قناعت داشته باشند.



رسا ـ رفتار آیت‌الله مؤیدی با خانواده چگونه بود؟



محمدحسن: ایشان بسیار «سلیم‌النفس» بودند و حتی گاهی خانواده از موضوعی ناراحت می‌شد، ولی ایشان با متانت کامل، نرمی و مهربانی ما را آرام می‌کردند. ایشان به هیچ وجه زود عصبانی نمی‌شدند و هیچ‌گاه ندیدیم با خانواده رفتار نامناسب داشته باشند که این نشان از حلم، بردباری و سلیم النفس بودن ابوی بود.

 

حتی گاهی افرادی با ناراحتی خدمت ایشان می‌رسیدند، ولی هنگام بازگشت بسیار آرام می‌شدند. از تجمل‌گرایی بسیار پرهیز می‌کردند؛ البته ملک داشتند، ولی در زندگی، اهل‌بیت(ع) را الگوی خود قرار داده بودند.

 

از دیگر ویژگی‌های والد می‌توان به سخاوت و مهمان نوازی ایشان اشاره کرد. توجه خاصی به نیازمندان و مستمندان داشتند؛ به همین دلیل تمام روضه‌ها را به همراه اطعام‌دهی برگزار می‌کردند. نسبت به اعیاد اهل‌بیت(ع) به ویژه عید غدیر توجه ویژه‌ای داشتند و به همین دلیل مبالغ قابل توجهی را به افراد عیدی می‌دادند که این نشان از دست و دلبازی حاج آقا بود.

 

 

 



رسا ـ دیدگاه آیت‌الله مؤیدی قمی نسبت به عرصه طلبگی و تحصیل در حوزه چه بود؟



محمدحسن: ایشان طلبه را سرباز امام زمان(عج) می‌دانستند و می‌گفتند: «هر فردی طلبه شود هم دنیا دارد و هم آخرت.» افراد را برای طلبه شدن بسیار تشویق و ترغیب می‌کردند. حتی در خانواده‌شان هر چهار پسر، دو داماد و نیز نوه‌هایشان طلبه هستند. همواره می‌گفتند: «نانی که ما می‌خوریم، نان امام زمان(عج) است.»



والد هیچ‌گاه ما را برای طلبه شدن اجبار نکردند. رفتارشان به گونه‌ای بود که ما با میل و رغبت خودمان طلبه شدیم. کردار آیت‌الله مؤیدی به گونه‌ای بود که ما را به سمت و سویی که امام زمان(عج) رضایت دارند، سوق داد.



محمدحسین: ابوی معتقد بودند، طلبه باید به گونه‌ای رفتار کند که افراد با عمل او جذبش شوند نه گفتارش. یعنی می‌گفتند: «رفتار طلبه ملاک است نه گفتارش» خودشان نیز به گونه‌ای رفتار می‌کردند که اگر افرادی به دو راهی دانشجو یا طلبه بودن می‌رسیدند، طلبگی را انتخاب می‌کردند.



بنده به یاد دارم، فردی از ساری به خدمت حاج آقا رسید و گفت: «بنده اکنون در دوره دکترا هستم، ولی الگویم را شما قرار داده‌ام و می‌خواهم پس از دکترا به طلبگی مشغول بشوم.» این‌گونه نیز شد و اکنون در مدرسه معصومیه قم مشغول به تحصیل است.



تواضع و احترام گذاشتن حاج آقا به گونه‌ای بود که افراد را جذب خود می‌کرد و سبب می‌شد تا افراد علاقه‌مند به حوزه شوند. حتی خودشان می‌فرمودند: «بنده طلبه شدنم را مدیون استادم مرحوم حضرت آیت‌الله مرعشی نجفی هستم. چون به یاد دارم زمانی که ایشان مرجع تقلید بود، به خانه‌اش رفتم، وقتی وارد اتاقشان شدم، به احترام بنده ایستادند.» از آیت‌الله مرعشی نیز اجازاتی داشتند.

 


رسا ـ سیره اجتماعی و سیاسی آیت‌الله مؤیدی نسبت به انقلاب، امام راحل و مقام معظم رهبری چگونه بود؟



محمدحسن: پدرم از مبارزان پیش از انقلاب بود و سال 42 مبارزه خود را شروع کردند که در آن زمان دعای توسل مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه(س) بسیار معروف بود و در ضمن دعا به صورت عربی امام خمینی(ره) را دعا و طاغوتیان را نفرین می‌کردند. پس از آن به دامغان و سپس جاغرق مشهد تبعید شدند. آیت‌الله مؤیدی نیز درباره این دوران گفت: «در آن زمان مقام معظم رهبری قرآن حفظ می‌کردند و ما در آن‌جا با ایشان آشنا شدیم.»



پدرم بسیار نسبت به نظام، انقلاب و رهبری ارزش قائل بودند و می‌گفتند: «خون‌های بسیاری پای انقلاب ریخته شده است و این انقلاب غیر از انقلاب‌هایی است که تاکنون رخ داده است؛ چون با نام اهل‌بیت(ع) عجین بود، ماندگاریش نیز بیشتر است.»



همواره حامی رهبر معظم انقلاب ـ در بیانیه‌های ایشان می‌توان دید ـ و دعاگویی ایشان بودند. نسبت به شرکت در راهپیمایی‌ها و نماز جمعه بسیار تأکید داشتند. می‌گفتند: «در راهپیمایی‌ها حتی حضور یک نفر تأثیرگذار است و مشتی بر دهان منافقان و یاوه‌گویان است.»

 

حاج آقا در زمان طاغوت با بسیاری از مبارزان انقلاب که شهید شده‌ یا در قید حیات هستند، همرزم بوده و یار امام راحل بودند. یک روز پیش از واقعه 17 شهریور که سبب شهادت بسیاری از افراد شد، راهپیمایی بسیار عظیم و گسترده‌ای به رهبری والد ما برگزار شد.

 

پس از پیروزی انقلاب نیز برای تربیت طلاب به حوزه آمدند، ولی با این وجود دست از انقلاب برنداشتند. آیت الله سید حسین شاهرودی که در مکه با حاج آقا همراه بوده‌اند، نقل می‌کردند: «ما در مکه با حاج آقا بودیم که عده‌ای از شیوخ خلیج، شیعیان بحرین و قطیف نزد ما آمده و گفتند: چرا تنها اهل تسنن علمای خود را ببینند؟ چرا ما علمای خود را نبینیم؟! به این خاطر ما را نیز به هتل خود دعوت کرده و دو شب در جلسات آن‌ها شرکت کردیم که شب نخست بنده سخنرانی کردم و شب دوم حاج آقا(آیت‌الله مؤیدی) در آن‌جا سخنرانی انقلابی داشتند و گفتند: شما شیعیان چرا حرکتی نمی‌کنید؟ چرا اجازه می‌دهید که آل سعود به شما ظلم کند؟ همانند مردم ایران انقلاب کنید. در اثنای سخنرانی ایشان فردی برگه‌ای آورد که بر روی آن نوشته شده بود «در میان این‌ها جاسوس وجود دارد.» پس از آن حاج آقا صحبت خود را به قیام حضرت مهدی(عج) مرتبط کرده و سخنرانی خود را به پایان رساندند. پس از سخنرانی بود که ما را از درب پشتی هتل فراری دادند.» و این روحیه مبارزاتی والد را نشان می‌دهد.

 

 

محمدحسین: ایشان پیش از انقلاب از مبارزان و از شاگردان فقهی، سیاسی و انقلابی امام راحل بودند. از سال 42 که نهضت شروع شده بود، علیه شاه مبارزه می‌کرده‌اند. نخستین فردی بود‌ه‌اند که در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) دعای توسل برگزار کرده و در آن خفقان امام(ره) را دعا کرده‌ بودند. البته پس از چندین جلسه، ایشان را دستگیر و در زندان‌های مختلف همانند قزل قلعه، اوین، قصر، زندان کمیته و در زندان های انفرادی زندانی کرده بودند که در آن‌جا نیز با مرحوم طالقانی، شهیدشاه آبادی و شهید ربانی املشی زندانی بوده‌اند.

 

قبل از زندان نیز آیت‌الله مؤیدی را به دامغان، جاغرق مشهد و بیجار تبعید کرده بودند. ایشان پیش از انقلاب بسیار فعال بوده‌اند و پس از انقلاب نیز نسبت به حمایت از ولی‌فقیه بسیار تأکید داشتند و رهبر معظم انقلاب را بسیار دعا می‌کردند.

 

ابوی ما نسبت به حضرت آقا(مقام معظم رهبری) بسیار ارادت داشتند و چندبار نیز در جلسات ایشان همانند فیضیه و حسینیه تهران شرکت کردند. همچنین زمان بستری شدن حضرت آقا در بیمارستان بسیار دوست داشتند با آیت‌الله صلواتی به عیادت ایشان بروند، ولی به سبب رعایت حال معظم له گفتند: «ما در این حالت بیماری وقت حضرت آقا را نگیریم.»


آیت‌الله مؤیدی در آخرین وصیت نامه خود که برای فرزندان نوشته و اکنون نیز موجود است، بحث پشتیبانی از ولایت فقیه را مطرح کرده‌ و گفته‌اند: «پشتیبان ولایت فقیه و جمهوری اسلامی باشید و از حضرت آقا تبعیت کنید.» همچنین وصیت کرده‌اند که مجالس اهل‌بیت(ع) را برپا کرده و نسبت به آن‌ها سستی نداشته باشید.

 

در رساله استفتاء خود نیز نماز جمعه را واجب عینی بیان می‌کنند و پس از آن‌که درس خارج صلاة جمعه را بیان کردند، هیچ‌گاه نماز جمعه را ترک نکردند.



مرحوم والد در مجالس اهل‌بیت(ع) و مراسم سعی می‌کردند که در کنار مردم باشند و با آن‌ها حشر و نشر داشته باشند؛ به همین دلیل حتی حاضر نمی‌شدند بر روی صندلی بنشینند و همیشه در کنار آن‌ها افطاری می‌کردند.

 

مرحوم حاج آقا بسیار منظم بودند. بنده هیچ‌گاه ندیدم سر وقت برای رفتن به کلاس حاضر نشوند و کلاس درس‌شان دیر شروع شود. هر روز نیز در ابتدای درسشان زیارت حضرت معصومه(س) و دعای فرج حضرت حجت(عج) را می‌خواندند.

 

در کلاس درس مدتی زودتر حاضر می‌شدند تا اگر طلاب نسبت به مباحث گذشته پرسش خاصی دارند، بیان کنند. حتی گاهی بنده چند دقیقه‌ای برای مشایعت ایشان برای کلاس درس دیر می‌رسیدم، ولی با این وجود می‌دیدم در کنار درب منزل ایستاده و منتظر بنده هستند. همچنین هر روز مقید بودند پس از پایان کلاس‌ها به صورت پیاده به منزل بازگردند.

 

 

 

رسا ـ خدماتی آیت‌الله مؤیدی به ویژه در عرصه علمی چه بود؟

 

محمدحسن: آیت‌الله مؤیدی در سال 60 به عنوان نماینده امام راحل برای خدمت به استان محروم سیستان و بلوچستان رفتند؛ چرا که در آن زمان پول‌های هنگفتی از سوی دشمنان برای وهابی کردن شیعیان هزینه می‌شد. ایشان نیز در صدا و سیمای سیستان و بلوچستان برنامه علمی برای مخاطبان داشتند.



همچنین حوزه علمیه شیعیان آن‌جا را فعال کردند. حتی در آن زمان به حوزه‌های علمیه اهل تسنن در چابهار، ایرانشهر، خارک، چاه هاشم و غیره سر زده و از طلاب آن‌ها امتحان می‌گرفتند، بعضاً مبالغی را نیز به آن‌ها اختصاص می‌دادند. در آن زمان تمام حوزه‌های علمیه اهل‌تسنن سیستان و بلوچستان را تحت پوشش خود قرار داده بودند تا تألیف قلوب گردد.

 

پدر بنده در زمان آیت‌الله کفعمی یک حوزه علمیه بزرگی با مساحت حدود 16 هزار متر در زاهدان ساخته و برای تهیه مخارج حوزه و طلاب، مغازه‌های تجاری نیز در کنار این حوزه احداث کرده بودند. خود ایشان نیز مدیر و مدرس آن حوزه بوده‌اند. این حوزه اکنون در کنار مصلی شهر زاهدان قرار دارد.

 

در بسیاری از شهرها و روستاها به همت ایشان دارالقرآن، مسجد، حسینیه و حمام احداث شده است. حتی در شهرستان ساری با پیگیری‌های ابوی و مشارکت دولت یک پل بزرگ ماشین رو برای کوتاه کردن مسیر ساخته شد که مسیر 30 کیلومتری به یک مسیر 2 کیلومتر تبدیل شد.

 

والد پیش از انقلاب نیز مسجدی به نام «حسنی» در نیروی هوایی تهران بازسازی کردند و در آن مسجد حتی در زمان شاه مجالس مختلفی برگزار می‌شد و یکی از پایگاه‌های اصلی انقلاب در زمان شاه بود. اوایل انقلاب از طرف امام راحل مسؤولیت حفظ و حراست اموال بیت‌المال(کاخ‌های خجیر، قصر فیروزه و...) را داشتند.

 

محمدحسین: ابوی از اوایل طلبگی در هر سال پایه قبل را تدریس و بر خلاف برخی از آقایان چندین بار دروس را تدریس می‌کردند. یکی از اشکالاتشان به برخی از اساتید این بود که می‌گفتند: «چرا برخی از اساتید هر سال دروس پایه بالاتر را بیان می‌کنند و تدریسشان را ادامه نمی‌دهند تا درس برایشان پخته شود.» بنده حضور ذهن دارم که ایشان بیش از 10 دوره شرح لمعه را بیان کردند که هر دوره آن قریب به 2سال و اندی زمان برد. البته روزی 4 درس را تدریس می‌کردند و فرد پرکاری بودند.



در کنار تدریس، تألیفاتی نیز داشتند. در زمان جوانی تحقیق و تطبیق بسیار جامعی از بحار جدید و قدیم داشتند که این کار 4 سال زمان برده بود؛ ولی متأسفانه یکی از افراد که برای ویرایش گرفته و به نام خود چاپ کرد که والد نیز چیزی نگفتند.

 

 

 

 

همچنین می‌فرمود: «اصول در حوزه متورم شده‌ است. ولی کلام ائمه(ع) محجور مانده و تدریس نمی‌شود.» به همین دلیل پس از 20 سال تدریس «تفسیر» که تعداد اساتید را از 20 نفر به 400 نفر رساندند، شروع به تدریس نهج‌البلاغه کرده و قریب به 15 سال آن را تدریس می‌کردند.

 

آیت‌الله مؤیدی تنها فردی بود که هر روز شرح نهج‌البلاغه می‌گفتند. شرح‌های ایشان را نیز به نام «قبساتی از امیر کلام» در چندین جلد چاپ کرده‌ایم که اگر باقی مانده‌های آن را نیز چاپ کنیم، قریب به 70 جلد می‌شود.

 

شرح «کلمات قصار» نیز به اتمام رسیده و اکنون در مرحله چاپ است. والد پس از شرح نهج‌البلاغه نیز شروع به تدریس شرح «صحیفه سجادیه» کردند که در آینده چاپ خواهد شد. تفسیر «حبل المتین» نیز از دیگر تألیفات حاج آقا است که در آن به تفسیر سوره‌های «مسبحات» و «حامدات» پرداخته‌اند که در تلاش هستیم امسال به چاپ برسانیم.



همچنین چند جلد از تألیفات فقهی ایشان از جمله «استفتائات»، «سی قدم تا کوی دوست که شامل احکام روزه، صلاة و غیره می‌شود»، چاپ شده است. «رسائل ثلاث»، «دعای مکارم الاخلاق»، «شرح صحیفه سجادیه» و «رساله حقوق امام سجاد(ع)» نیز قرار است در آینده نزدیک چاپ و حتی به نرم افزار تبدیل شود.

 

ابوی همچنین بسیار تأکید داشتند: اگر بخواهیم در زندگی خود چیزی را پیاده کنیم باید کلام اهل‌بیت(ع) باشد؛ به همین دلیل پنج شنبه‌ها درس اخلاقی با عنوان «رساله حقوق امام سجاد(ع)» را بیان می‌کردند.

 

 

 

 

رسا ـ سخن پایانی...



محمدحسین: بنده نسبت به عملکرد خبرگزاری‌ها درباره آیت‌الله مؤیدی و بسیاری از بزرگان حوزه گلایه دارم. ما در حوزه‌ علمای بزرگی همانند آیت‌الله خائفی، آیت‌الله صلواتی و... داریم که خدمات فراوانی به حوزه کرده‌اند. افراد متواضعی هستند که تبلیغات خاصی ندارند؛ ولی در حوزه و خبرگزاری‌ها زمانی که فوت می‌کنند، افراد به آن‌ها توجه می‌کنند.


متأسفانه خبرگزاری‌ها پس از وفات افرادی همانند ابوی بنده که یک چهره قرآنی و مفسر قرآن بود و حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی از ایشان تقدیر کرد، به سراغشان آمدند. ولی برای یک بازیگر و فوتبالیست و یا هنرپیشه چه در قید حیات و چه در هنگام وفات به چه میزان تبلیغ صورت می‌گیرد؟! در حالی که درباره عالمی که عمری مبارزه کرده و مدافع ولایت بوده است، تبلیغ صورت نمی‌گیرد.



اکنون باید بزرگان حوزه را شناسایی و از آن‌ها استفاده کرد. چرا ما زمانی که یک فردی فوت می‌‌کند به سراغشان می‌رویم؟!

 

/993/401/ر

ارسال نظرات