نظام ولایت فقیه نقطه امید مردم جهان در میان الگوهای حکومتی است/ استکبار مشکلی با روحانی منزوی و سکولار ندارد
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، دیدار و گفتو گو با جناب حجت الاسلام و المسلمین زائری که از فعالان فرهنگی و از جمله پیشکسوتان عرصه رسانه انقلاب اسلامی هستند، در حوزههای مختلف و موضوعات متنوعی انجام شد و استفاده از محضر ایشان در ابعاد و عرصههای گوناگون برای ما مهم و ارزشمند بود.
ایشان که دانش آموخته حوزه و از مجربین عرصه روزنامه نگاری و با سابقه و کارنامهای پر و پیمان در این حیطه به شمار میروند طی چند سال گذشته با حضور و زندگی در لبنان به اخد مدرک دکترا در رشته علوم انسانی موفق شده و در همانجا بود که دو همایش باشکوه و مهم در خصوص ابعاد شخصیتی حضرت آیت الله خامنهای در جهان اسلام و فضای بین المللی به انجام رساندند.
شاید یکی از جذابترین بخشهای مصاحبه ما این بخش بود که جناب زائری یادآوری کردند: دوستان ما در لبنان در مؤسسه «معهد المعارف الحکمیه» اعتقادشان این بود که تجربه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه باید برای نخبگان خارج از ایران و نخبگان غیر شیعه با زبان علمی و در یک فضای گفتمان نخبگانی ترجمه شود و معتقد بودند اگر این تجربه درست عرضه شود پاسخگوی بسیاری از پرسشها و سؤالات و عطش روز افزون مخاطب است. به طور خاص اعتقاد داشتند آن جریان اجتهاد زنده و پویایی که در اعتقاد شیعه و حوزههای علمیه وجود دارد و در اداره و حاکمیت جامعه بروز و ظهور پیدا کرده، لازم است مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد.
در یک کنفرانس علمی در خارج از ایران یک اندیشمند مسیحی به یکی از روحانیون شیعه گفته بود که خود ما مسیحیان امیدوار هستیم که شما یک تجربه موفق از حاکمیت دین در عرصه اجتماع ارائه دهید.
با ایشان در مورد حوزه، رسانه، همایش ابعاد وجودی آیت الله خامنهای و نیز مباحث دیگر گفتوگو کردیم. ضمن سپاس از ایشان شما را به مطالعه این مصاحبه دعوت میکنیم.
رسا ـ از حوزه شروع میکنیم. بحثی پردامنه، جدی، چالشی و البته مهم. بگذارید اینطور شروع کنیم که تمام علامت سؤالهایی که در این زمان درباره روحانیت مطرح است، چه بهحق و چه بهناحق؛ به نظر شما روحانیان انقلابی، سنتی و غیر سنتی در طول 37 سال بعد از انقلاب چگونه عمل کرده و چقدر از این علامت سوالها به جا و چقدر نادرست است؟ ارزیابی شما چیست؟
صادقانه بگویم، حرفی که من میزنم، خبرگزاری شما منتشر نخواهد کرد؛ اما عملکرد حوزویان بعد از انقلاب خوشایند نیست.
رسا ـ خواهش میکنم با صراحت جواب بدهید.
بحث سر ملاحظه و نگرانی نیست؛ بلکه مسأله درباره این است که آیا این جواب فایدهای هم در بر خواهد داشت یا خیر؟
رسا ـ حتماً پاسخ شما ثمره در بر خواهد داشت و خبرگزاری رسا را علاوه بر مخاطبان عادی، عموم حوزویان و بسیاری از علما و فضلا دنبال میکنند و از این خبرگزاری بهره میبرند و پاسخ شما به آنها خواهید رسید.
واقعیت این است که انقلاب اسلامی ایران بزرگترین تحول تاریخ معاصر است و در برخی از جهات و ابعاد در طول تاریخ بشر سابقه ندارد. این انقلاب با این ابعاد، همه حوادث سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در دهههای اخیر را تحت الشعاع خویش قرار داده است و در واقع جهان متأثر از انقلاب اسلامی عظیم ماست؛ انقلابی که کاملاً حوزوی و آخوندی و طلبگی است.
اتفاقاً یکی از جهاتی که امام خمینی(ره) به شدت اصرار داشتند و با وسواس عجیبی به آن دقت میکردند، این بود که فردی این انقلاب را مصادره نکند؛ حتی به جهت شکلی هم ایشان یک وسواس و حساسیتی داشتند که دیگران نیایند و مدعی انقلاب شوند.
این عرض من به این معنا نیست که نقش جریانهای مؤثر دیگر در شکلگیری انقلاب را فراموش کنیم؛ به هر صورت جریانهای فکری، سیاسی و اجتماعی دیگر در گرم کردن تنور انقلاب مؤثر بودند، اما عامل اصلی و اساسی هدایت کننده اصلی و موجآفرین، روحانیت و حوزه بوده است. این امری است که حتی دشمنان انقلاب هم به آن اعتراف دارند و یکی از دلایلی که چندان در مقابله با انقلاب اسلامی توفیق پیدا نکردند، به این دلیل بود که احساس میکردند انقلاب یک جریان آخوندی طلبگی است که نهایتاً چهار نفر آخوند کاری از پیش نخواهند برد، اما دیدند همان چهار آخوند بیادعا و طلبه عمامه به سر حوزه آمدند و چه تحول بزرگی ایجاد کردند.
واقعیت این است که روحانیت در مرحله ایجاد این تحول و در مرحله برانداختن بنیاد طاغوت بسیار موفق بود، که این مسأله کار سادهای نبوده است. مقابله با طاغوت و مبارزه با استکبار جهانی امری بود که در طول قرنها آرزوی مستضعفان بوده است؛ از سیاهپوستان آمریکا تا مظلومان شرق دور. مردم جهان نخستین باری بود که میدیدند یک جریان مردمی اصیل بر پایه اعتقادات دینی در مقابل هیمنه استکبار ایستادگی کرده و پشت استکبار را به زمین زده است.
این مرحله، مرحله بسیار مهمی است. روحانیت با موفقیت بسیار بسیار زیاد عمل کرد و کار بزرگی که کسی باور نمیکرد، انجام داد و حوزه و روحانیت ما یک نظام طاغوتی مستحکم را که از طرف تمام کشورهای استکبار جهانی حمایت میشد بر زمین زد.
اما در مرحله بعد که ساختن و بنیان نهادن نظام جدید به جای نظام طاغوتی قبلی بود، نمیتوانیم ادعا کنیم که آمادگی کامل داشتیم و این مسأله را هیچ فردی ادعا نمیکند؛ نه امام خمینی(ره) که بینانگذار انقلاب بود و نه رهبر معظم انقلاب که در این زمان پرچمدار حقیقی این انقلاب است، هیچ زمانی ادعا نکردند که اتفاقات و تجربه بعد از انقلاب نمره بیست میگیرد.
همیشه ادبیات امام و رهبری این گونه بوده است که ما قدم در مسیری گذاشتیم که این مسیر را ادامه میدهیم و داریم پیش میرویم.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب که فرمودند ما در دامنه کوهی هستیم که به سوی قله کوه میرویم و قله آن کوه، حکومت عدل جهانی است و ما تازه در دامنه این کوه آرام آرام قدم بر میداریم.
واقعیت امر این است که نمیشد انتظار معجزه از روحانیت داشت. در مرحله تأسیس و مرحله بنیانگذاری به طور طبیعی باید مقدماتی فراهم شود که همه آن مقدمات برای روحانیت و حوزههای علمیه فراهم نبود.
تجربه عملی بسیار خطرناک و حساس است؛ بسیاری از بزرگان ما همچون آخوند خراسانی و دیگران تا همین امروز که بسیاری از علمای حوزه گرایشها و سلیقهها و نگاههای مختلف با اقامه حکومت اسلامی و دخالت روحانیت در اجرای امور حاکمیتی دارند و مخالف هستند، اتفاقاً به این نکتهها نظر دارند که درست است. ما نمیتوانیم ادعا کنیم که آنچه اتفاق افتاد نمره قبولی و کامیابی کاملی داشته است و نمیتوانیم ادعا کنیم ورود در مرحله اجرا و مراحل اداری و حاکمیتی آسیب و آفت ندارد.
اما امام خمینی(ره) در ادامه حرکت و جریان آیت الله سید حسن مدرس از یک روحانیت و جریان حوزوی پیشرو و عملگرایی سخن میگفتند که در ضمن وفاداری به اصول و مبادی دینی و اعتقادی به واقعیتهای جامعه نظر دارد و یک روحانیت و حوزه منعزل و در زاویه نشسته و دور از واقعیتهای اجتماعی نیز نیست؛ در حالی که یک روحانیت منفعل و تن داده التزامات بیرونی و خاضع در برابر ضرورتهای مادی هم نیست؛ که این دو راحت است.
اگر ما بخواهیم روحانی و آخوندی باشیم که در گوشه حجره مینشیند و فقط به دعا و مناجات میپردازد و به هیچ مسأله کاری ندارد، به تعبیر رهبر معظم انقلاب که فرمودند آمریکا حتی با اینکه ما جمهوری اسلامی باشیم مشکلی ندارد، با عنوان که مشکلی ندارد.
از آن طرف اگر روحانیت بخواهد به عرصه اجتماع وارد شود و برای اداره جامعه اصراری برای رعایت مبانی نداشته باشد و حکومت به سکولاریسم تبدیل شود، حکومت عملگرای مادی و عینی بدون آن لوازم شود، هیچ فردی با آن مشکل ندارد.
مشکل دقیقاً زمانی آغاز میشود که این نگاه حوزوی و طلبگی و آخوندی بیان کند که در عین حفظ پیشینه و سابقه و اصول خود، واقعیت عینی را اداره کنیم و حاکمیت داشته باشیم و به کار مردم رسیدگی کنیم؛ رییس جمهور، وزیر و مسؤول و... بشویم.
این مسأله فارغ از این که چقدر ورود روحانیت را درحیطههای اجرایی صحیح بدانیم که در این مسأله میتوان بحث کرد و فارغ از اینکه حوزه در این مسأله به چه میزانی آسیب و افت دیده است، اصل این است که ما تا اینجای بحث با هم اختلافنظر نداریم؛ دیکته ننوشته است که فقط غلط ندارد و هر فردی بخواهد وارد عرصه اجرا شود و خود را در معرض آزمون و امتحان تجربه قرار دهد به طور طبیعی اشتباهات و خطاهایی خواهد داشت.
من معتقدم که 38 سال گذشته مرحله آزمون و خطا بوده است؛ ما باید زمان بیشتری بگذرانیم تا به نمونه کامل و عینی و بدون خطا برسیم و با اطمینان بگوییم تجربهها را از سر گذراندیم و ادعای حکومت اسلامی بکنیم. آن چیزی که میتوانیم به آن اعتراف کنیم و صادقانه از سخن بگوییم، این است که روحانیت در مرحله تجربه و آزمون خودش را با نیازهای این مرحله تطبیق نداده است.
نقطه اصلی این مرحله اینجاست. اگر بخواهیم در یک بازه زمانی 20 یا 30 سال آینده از یک تجربه عملی عینی و قابل ادعا حرف بزنیم، روحانیت امروز باید با تلاش و کوشش بیشتری به این سؤالات بیپاسخ جواب دهند.
متأسفانه در این زمان سؤالات بسیاری وجود دارد که جواب برایش نیست؛ بسیاری از روحانیان، علما و بزرگان با تعارف از کنار این قضیه میگذرند، به کلیات میپردازند و در مرحله تفاصیل و جزییات و مسائل اجرایی چندان با جدیت پاسخگو نیستند.
امروز بسیاری از مردم و نخبگان جهان سؤال دارند و بعد از حوادث اخیر که نظام لیبرال دموکرات غرب پاسخگو نیست، نظام کمونیسم شرقی به طور کل سقوط کرده است، نظام اسلامگرای اخوانی تجربه خوشایندی نداشته است و دیگر پاسخگو نیست، تنها مکتبی که باقیمانده و میتواند ادعای پاسخگویی داشته باشد جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام دینی برآمده حوزه علمیه است که میخواهد پاسخگو باشد.
در یک کنفرانس علمی در خارج از ایران یک اندیشمند مسیحی به یکی از روحانیون شیعه گفته بود که خود ما مسیحیان امیدوار هستیم که شما یک تجربه موفق از حاکمیت دین در عرصه اجتماع ارائه دهید.
حتی کلیسا در این زمینه تجربه موفقی نداشته است و امروز فقط روحانیت شیعه و حوزههای علمیه شیعه هستند که میتوانند ادعا کنند که یک جریان مستقل سالم دینمحور در اداره جامعه را عرضه کردند. حساسیت در این زمینه به این میزان سنگین است که به جرئت میتوانیم ادعا کنیم در طول تاریخ حوزههای علمیه هیچ وقت حساسیت به این مقدار نبوده است و روحانیت شیعه در هیچ دورانی به اندازه امروز در مرحله تهدید و آسیب و سؤال و پرسش نبوده است و باری که امروز بر دوش روحانیت شیعه است سنگینترین باری است که در طول تاریخ بر دوش روحانیت قرار گرفته است.
من حتی با کمی تجری ادعا میکنم در دوران حضور اهلبیت(ع) هم مسؤولیت این همه سنگین نبوده است؛ زیرا با حضور اهلبیت(ع) راه روشنتر و شفافتر بوده است و دورههای بعد از اهلبیت(ع) و صدر اول هم مرحله این همه حساس نبوده است. به دلیل اینکه روحانیت در چنین جایگاهی قرار نگرفته بود.
متأسفانه امروز ما در یک شرایطی قرار گرفتهایم که از یک طرف هدایت تابناک اهلبیت(ع) را به شکل صریح و علنی و جدی نداریم و از دیگر سو، تهدیدها، آسیبها و آفتها روز به روز بیشتر شده است و چارهای جز حضور جدی در عرصه عملی و پاسخ عینی به پرسشها وجود ندارد.
رسا ـ شما سالها پیش در لبنان برنامهای در بزرگداشت رهبر معظم انقلاب برگزار کردید. همایشی در نشر و انعکاس و بازشناخت ابعاد شخصیت وجودی ایشان. لطفاً از این نشست و دستاوردهای آن بگویید.
دوستان ما در لبنان در مؤسسه «معهد المعارف الحکمیه» اعتقادشان این بود که تجربه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه باید برای نخبگان خارج از ایران و نخبگان غیر شیعه با زبان علمی و در یک فضای گفتمان نخبگانی ترجمه شود و معتقد بودند اگر این تجربه درست عرضه شود پاسخگوی بسیاری از پرسشها و سؤالات و عطش روز افزون مخاطب است.
به طور خاص اعتقاد داشتند آن جریان اجتهاد زنده و پویایی که در اعتقاد شیعه و حوزههای علمیه وجود دارد و در اداره و حاکمیت جامعه بروز و ظهور پیدا کرده، لازم است که مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد.
آن همایش که دوره دوم آن امسال برگزار شد، برای انتقال این تجربه به گونه عینی و ملموس به آن مخاطب گسترده و نخبگان خارج از ایران و غیر شیعه انجام شد که با استقبال بسیار گسترده روبهرو شد.
مرحله اول همایش چند سال پیش انجام شد. خوشبختانه مسائل جاری همانند داعش و امثال اینها در منطقه اینها روی نداده بود و حتی اهل سنت و درزیها و مسیحیان به شکل گستردهای در همایش حضور و همراهی داشتند.
مرحله دوم این همایش امسال ادامه پیدا کرد و فرصتی به وجود آمد که آثار مختلفی منتشر شود و برخی آثار از جمهوری اسلامی عرضه شد و بسیاری از نخبگان ما تجربه رهبری موفق حضرت آیت الله خامنهای را به گونه مشخص در عرصههای مختلف تبیین و تشریح کردند و خوشبختانه کتاب همایش هم به زبان فارسی ترجمه و انتشار پیدا کرد.
رسا ـ با توجه به اینکه شما حضور مؤثر و دغدغهمندی در رسانه داشتهاید، گلهای از رسانههای عمومی مطرح است و آن اینکه چرا روحانیتی که در صدا و سیما حضور دارد، بهره لازم و کافی را از اسلامشناسی نبرده است؟
این فرمایش شما را به صورت کلی نمیتوانم قبول کنم؛ صدا و سیما جمهوری اسلامی از حضرت آیت الله جوادی آملی، آیت الله حسن زاده آملی انواع برنامهها را پخش کرده است. آن چیزی که مد نظر شماست، یک لایه برنامهسازی ارتباط با مخاطب عام است.
در هیچ جای دنیا، فضای دینی مسیحی و اهل سنت را هم اگر مد نظر بگیریم، به طور طبیعی آن عالم درجه یک حوزه حضور پیدا نمیکند.
رسا - منظورم این نبود که آیت الله جوادی آملی در برنامه روتین شبکه یک حضور پیدا کند؛ و حضور علما تنها پخش درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آملی نیست.
بله متوجه دغدغه شما شدم. آن امری که در صدا و سیما مطلوب است و باید روی دهد، این است که آن روحانی که در عرصه برنامهسازی مخاطب عام حضور دارد بتواند ترجمه کننده ادبیات و محتوای بیانات استاد باشد؛ نقطه ایدهآل، این مسأله است؛ یعنی مخاطبی که تلویزیون را تماشا میکند ممکن است به هزار دلیل، زمانی که آیت الله جوادی آملی را ببیند ادبیات سنگین، محتوای پربار و ظاهر و سیمای ایشان را حتی ارتباط برقرار نکند. اما فرض کنید جوانان زمانی که چهره جذاب روحانی همچون حجج الاسلام شهاب مرادی، سرلک و... را مشاهده کنند، با آنها ارتباط برقرار کند.
این اشخاص در واقع میتوانند وسیلهای باشند که مخاطب را به نفر بعدی وصل کنند و نفر بعدی ممکن است حجت الاسلام علیاکبری باشد و نفر بعدی هم مخاطب را به حضرت آیت الله جوادی آملی وصل کند.
ممکن است نقش من این باشد که من مخاطب را به حجت الاسلام و الملسمین قرائتی وصل کنم و نقش ایشان این باشد که مخاطب را به حضرت آیت الله جوادی آملی وصل کند.
این حلقهها میتواند معنادار باشد؛ مخاطب از من انتظار ندارد در نقش یک فقیه اصولی حاضر شوم. اما میتوانم در واقع یک روحانی جوانپسند که به ادبیات جوانان آگاهی دارد و میتواند با آنها ارتباطات برقرار کند، در این برنامهها حضور داشته باشم.
حتی بسیاری از اساتید حوزه توانایی این مسأله را ندارند و اگر هم بخواهند این مسأاله را دور از شأن خود بدانند، بسیاری از اساتید حوزه که از آنها میخواهند در یک برنامه تلویزیونی با ترکیب و فضای خاص حضور پیدا کنند، قبول نمیکنند؛ زیرا شأن و مقام خویش را بالاتر از آن میدانند.
اینجا آن نقطهای است که عرض کردم؛ مـتأسفانه حوزه برای این بخش برنامه و آموزش نداشته است و حتی افرادی که در این زمینه موفق هستند، حوزه نمیآیند و حوزه آنها را جزء سرمایههای خویش محسوب نمیکند.
ایراد و اشکالی که به حوزههای علمیه دارم این است که فرض کنید که یک روحانی که در تلویزیون موفق میشود و میتواند با مخاطب ارتباط موفق برقرار کند، چرا حوزه علمیه آن را به نفع خویش مصادره نمیکند؟ اینکه آن فرد را از خودشان و فرزند حوزه بدانند و این روحانی را الزام کنند که هفتهای یکبار در حوزه جلسه داشته باشد و روزی یکبار در درس شرکت کند که متأسفانه این اتفاق تا کنون روی نداده است.
رسا ـ اگر برای اهالی خبرگزاری حوزوی رسا توصیهای دارید، بفرمایید.
خبرگزاری رسا یکی از تجربههای موفق حوزه است؛ گاهی افراد این ایراد را به حوزه علمیه میگیرند که با اقتضائات و نیاز روز جامعه همراه نیست؛ یکی از جاهایی که میتوانیم پاسخ به اشکال بدهیم، خبرگزاری رسا است.
این مؤسسه که در شهر قم و در فضایی به گونه حوزوی با کادر و گروهی به گونه کامل طلبهگی مشغول به فعالیت است، یکی از گامهای بلند در حوزههای علمیه است که این مسأله مرهون زحمات دوستانی است که با تلاشها و دقتهای خویش در این سالها در خبرگزاری رسا، آن را امروز به این جایگاه رساندهاند. خبرگزاری رسا به هر میزانی که بتواند نسبت خودش با مخاطب عام را حفظ کند موفقتر است.
به نظر بنده این خبرگزاری نباید از حوزه و مرجعیت و قم فاصله بگیرد که در آن زمان اصالت و جایگاه خویش را از دست میدهد و نیز نباید از مردم فاصله بگیرید که در آن زمان هدف خویش را از دست خواهد داد.
اگر به یک طرف متمرکز شود و از طرف دیگر غافل شود، ضربهای به اهداف آن وارد میشود که قابل جبران نیست.
گفتوگو از: محمدرضا محقق
/1327/402/ر