پاسخ به برخی پرسشها درباره عملکرد مجلس خبرگان رهبری
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، آیتالله حاج شیخ عبدالنبی نمازی شاهرودی، از نمایندگان چند دوره اخیر مجلس خبرگان رهبری و نیز نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان است. او در مقام پاسخگویی به شبهاتی که در دودهه اخیر درباره کارکرد این مجلس مطرح میشود«بیاعتنایی»را تجویز میکند، بهرغم آنکه خود در این گفت وشنود به تمامی آنها پاسخ گفته است
آیتالله حاج شیخ عبدالنبی نمازی شاهرودی، از نمایندگان چند دوره اخیر مجلس خبرگان رهبری و نیز نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان است. او در مقام پاسخگویی به شبهاتی که در دودهه اخیر درباره کارکرد این مجلس مطرح میشود«بیاعتنایی»را تجویز میکند، بهرغم آنکه خود در این گفت وشنود به تمامی آنها پاسخ گفته است.
معمولاً درآستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری، موجی از تبلیغات مخرب در رسانههای معاند اعم از خارجی و داخلی ایجاد میشود. این تبلیغات محورهای مختلفی از جمله «شبههدور» و منصوب بودن اعضای این مجلس از سوی رهبری، عدم نظارت واقعی از سوی خبرگان بررهبری و نهادهای زیر نظر ایشان و نیز انحصار اعضای این مجلس به یک جناح و گروه سیاسی خاص دارد. قاعدتاً دراین دوره هم که برخی از عناصر دخیل در فتنه 88 درپی نفوذ به این مجلس هستند، این تبلیغات تشدید هم خواهد شد. درآغاز بهتر است از این نقطه شروع کنیم که ارزیابی شما از این جریان تبلیغی چیست؟
بسماللهالرحمنالرحیم. میگویند «نیش عقرب نه از ره کین است/ اقتضای طبیعتش این است». ما از صهیونیستها، امریکاییها و غربیها توقع نداریم برای ما کف بزنند و بر کارهای ما صحه بگذارند. حضرت امام(ره) فرمودند: هر وقت دشمن از شما تعریف کرد، ببینید چه کار کردهاید که آنها راضی شدهاند؟. . . به این حرفها، شایعات و دروغپردازیها نباید توجه کنیم و مسلماً از نظر ما اهمیتی ندارد. باید رسالت خودمان را انجام بدهیم. ما هیچگاه چشم به تبلیغات این عده نداشتهایم و برای آن ارزشی هم قائل نیستیم.
درکل باید عرض کنم که مجلس خبرگان دو وظیفه دارد؛ یکی احراز شرایطی که در قانون اساسی برای رهبری نظام ذکر شده است که عبارتند از فقاهت، شجاعت، مدیریت، بینش سیاسی و بینش اجتماعی. مجلس خبرگان در هنگام انتخاب رهبری، باید درباره کسانی که در مظان برخورداری از این شرایط هستند، بررسی کند و هر کسی را که این شرایط را داشت، به عنوان رهبر انتخاب کند. این وظیفه اول مجلس خبرگان است. وظیفه دوم نظارت بر استمرار شرایط است. شرایط وقتی که احراز شد، ممکن است در آغازِ کار وجود داشته باشد، ولی ممکن است در ادامه از بین برود. این دو وظیفه به عهده مجلس خبرگان است.
اما اینکه عدهای اینطور وانمود میکنند که بر کارهای رهبری نظارت نمیشود، اینطور نیست و این نظارت وجود دارد، منتهی بنا نیست این مسائل علنی اعلام شوند. خود بنده سابقاً عضو «کمیسیون تحقیق» خبرگان بودم. وظیفه کمیسیون تحقیق خبرگان بررسی مسائلی است که مربوط به مقام رهبری است. در طول این سالیان، به دفعات فراوان کمیسیون تحقیق با مقام معظم رهبری دیدار داشته و مسائلی را که مربوط به رهبری، یا ایرادهایی که احیاناً در دستگاههایی بوده است که تحت نظر رهبری هستند، اعم از صدا و سیما، قوهقضائیه، نمایندگان رهبری در بلاد، استانها و نهادها، مکرراً مطرح کرده و مقام معظم رهبری پاسخ دادهاند. اینطور نیست که کسی بگوید خبرگان وظیفه نظارتی خود را انجام نمیدهد و این یک عنوان صوری و تشریفاتی است. ضمن اینکه ما هم پاسخ «حلی» داریم که همین است و هم پاسخ «نقضی». از کسانی که کانون پخش این شایعات هستند، مخصوصاً اربابان آنها که امریکا و سایر قدرتهای استکباری هستند و نیز سازمان ملل که ظاهراً وظیفهاش جلوگیری از نقض حقوق انسانهاست، میپرسیم:وجود خود شما تشریفاتی نیست؟ سازمان ملل الان در برابر این همه ظلم، تجاوز، آدمکشی و کودککشی چه میکند؟ الان عده زیادی در یمن، بحرین، افغانستان، عراق، غزه، سوریه و جاهای دیگر کشته میشوند. نقش شما چیست و چه کاره هستید؟ وجود خود شما تشریفاتی است. ما در نظام جمهوری اسلامی هر نهادی که داریم جدی است و پای کارش هست و مسئولیتهایش را با تمام قوت و قدرت انجام میدهد.
اشاره کردید که در ادواری از مجلس خبرگان، عضو کمیسیون نظارت این مجلس بودهاید. با عنایت به اینکه این کمیسیون نتیجه بررسیهای خود را منتشر نمیکند، بسیاری بر این باورند که این کمیسیون با عدم انتشار بیلان کار خود، به شبهات دامن میزند و به رهبری هم ظلم میکند! مسلماً اگر این گزارشات منتشر شوند به بسیاری از شبههپردازیها پایان میدهند و زمینه آن را نیز از بین میبرند. خود جنابعالی در دورهای که عضویت این کمیسیون را برعهده داشتهاید، درباره چه مواردی با رهبری صحبت کردهاید؟
چیزی که فعلاً در حافظهام هست، یکی مسئله صدا و سیماست که در دوران ریاست آقای دکتر لاریجانی بر صدا و سیما، آقایان در دیداری که پس از پایان اجلاس با مقام معظم رهبری داشتند، این موضوع را مطرح کردند که وضعیت صدا و سیما مطلوب نیست، در بعضی فیلمها و سریالها، مسائلی از قبیل اختلاط اجنبی و اجنبیه و اشکالات دیگر وجود دارد. اشکال را هم اعضای کمیسیون تحقیق خدمت آقا گفتند و بعد از آن هم، اعضای جامعه مدرسین در دیداری که با آقا داشتند، بر این مطلب تأکید کردند. در هر جلسه، آقا فرمودند: «من بیشترین وقت را روی حل و فصل مشکلات صدا و سیما گذاشتهام. روزی که انقلاب پیروز شد، صدا و سیما 12 هزار نفر کارمند داشت و امروز 25 هزار نفر هستند!من کارها را کنترل میکنم و در صورتی که نیاز باشد با رئیس سازمان و معاونین او جلسه میگذارم و اشکالات را موردی و تک به تک به آنها میگویم.»
در پاسخی که مقام معظم رهبری به اعضای جامعه مدرسین دادند، فرمودند: « هر جا اشکال دارید آقایان را دعوت کنید به جلسه جامعه مدرسین بیایند و اشکالات شما را بشنوند و توضیح و پاسخ بدهند». متعاقب آن، آقای لاریجانی رئیس سازمان صدا و سیما، چندین جلسه دعوت شدند و در جلسه جامعه مدرسین شرکت کردند و اشکالات به ایشان گفته شد و ایشان گزارش کار دادند. در مورد دستگاه قضایی همینطور. آقا درباره اعتراضاتی که آقایان داشتند، فرمودند: «آنچه که وظیفه رهبری است، این است که باید بررسی کند و یک فقیه کاردان را در رأس قوه قضائیه بگذارد. من که مسئول تکتک قضات و پروندههای دستگاه قضایی نیستم. وظیفه رهبری کشف و انتخاب فقیه توانایی است که بتواند قوه قضائیه را اداره کند و من این کار را انجام دادهام. برای بقیه کارها باید خود قوه پاسخگو باشد.»
مورد دیگری هم که الان در حافظهام هست، درباره بعضی از نمایندگان مقام معظم رهبری در نهادها و استانها بود. آقا فرمودند: « فکر میکنید از اینها خبر ندارم؟ اینها را میدانم، ولی گاهی شرایط بهگونهای است که باید با تأخیر حلوفصل شود». از این موارد، زیاد در حافظه اعضا هست.
تأکید بر عنصر سن وسال و لزوم جوانگرایی در مجلس خبرگان، ازجمله حربههایی است که معاندان با نظام در آستانه انتخابات خبرگان برگزیدهاند. آنها در تبلیغات زودهنگام خود برای انتخابات پیش روی خبرگان، بارها بر این نکته تأکید کردهاند که ترکیب کنونی مجلس خبرگان سالمند است وگروهی جوان، با نشاط و پرانگیزه باید جایگزین جمع کنونی شوند. به نظر جنابعالی عنصر سن و نشاط و سرزندگی و... چه تأثیری در ایفای وظایف خبرگان دارد؟
اینکه سن اعضای مجلس خبرگان بالاست و لذا توان کاری ندارند، یک مغالطه است، چون شأن مجلس خبرگان کار اجرایی و عملیاتی نیست، بلکه تدبیر است و برای تدبیر هر کسی که تجربه بیشتری داشته باشد، توانایی بیشتر و بالاتری هم دارد. وجود مبارک امیرمؤمنان(ع) در حکمت نهجالبلاغه میفرماید: در نگاه من تدبیر پیر افضل است از غلتیدن جوان در خون خودش در راه خدا! خبرگان جای تدبیر است و تدبیر هم در اختیار کسانی است که زمانهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند و اینطور نیست که هر کسی که جوان باشد، بتواند از عهده این کار بربیاید. بعد هم مجلس خبرگان جای اهل «حل و عقد» است که در فقه یک عنوان است، یعنی کسانی که میتوانند از کارها گره بگشایند و مشکلات را تدبیر کنند. در دنیا هم اینطوری است که برای پیشکسوتان جایگاه ویژهای قائلند...
مخصوصا در اتاق فکرشان... بله، بنابراین این حرف درستی نیست.
ازجنبه تئوریک که بگذریم، آیا واقعاً نیروهای جوانی که بتوانند عهدهدار نمایندگی خبرگان شوند، وجود دارند یا خیر؟ آن هم کسانی که مردم آنها را بشناسند و به آنها اعتماد کنند؟
عرض کردم که در نگاه کلان، نماینده خبرگان، باید فقیه و فقیهشناس باشد. باید کارشناس فقه باشد تا بتواند کارشناس فقه را تشخیص بدهد. باید نسبت به حوادث و رویدادهای کشور و حوادث بینالملل خبر داشته باشد و جهانی فکر کند، تجربه داشته باشد. تشخیص این شرایط در یک فرد، به عهده شورای نگهبان است و طبق قانون اساسی آنها هستند که باید صلاحیتهای شمرده شده را، در کسانی که برای مجلس خبرگان نامزد میشوند، احراز کند. البته کسانی که اخیراً داوطلب عضویت در مجلس خبرگان شدهاند، باید امتحان بدهند و فقاهت، بینش و درک سیاسی و احاطه بر مسائل کشور و مسائل جهانی، مقتضیات کشور و انقلاب در آنها احراز شود. اینها شرایط مهمی هستند. حالا فرض کنید جوانی درس هم خوانده است، اما فهم و تشخیص فرد از مسائل کشور شرایط خاص خودش را نداشته باشد، این فرد درجایگاه خبرگان، چه کاری میتواند انجام بدهد.
یکی از برنامههای جریان معاند با نظام، نفوذ دادن عدهای از فعالان فتنه 88 به مجلس خبرگان است تا بتوانند اهداف خود را در این مجلس پیگیری کنند. به نظر شما چطور ممکن است کسی که به جای مهمترین شعار جمهوری اسلامی، که به قول رهبری خودِ«جمهوری اسلامی»است، شعار «جمهوری ایرانی» راسر میدهد، در کلانترین جایگاه نظام هم قرار بگیرد؟ شما به لزوم احراز شرط علم و آگاهی به زمان اشاره کردید. شورای نگهبان در اینباره چه وظیفهای دارد؟
نامزد مجلس خبرگان باید کارشناس مسائل فقهی و علاوه برآن، بصیر به توطئههای دشمنان باشد. اینها جزو شرایط کسی است که نامزد میشود. کسانی که در فتنه 88 مستقیم دخالت داشتند، آگاهانه یا ناآگاهانه زمینه براندازی نظام را فراهم کردند. طبیعی است اینها صلاحیت قرار گرفتن در بالاترین جایگاه نظام را ندارند. البته تشخیص این موضوع به عهده شورای نگهبان است.
به نظر میرسد دوره اخیر مجلس خبرگان که در حال اتمام آن هستیم، حداقل نسبت به دو دوره قبلی این مجلس حساستر بود. در این دوره «فتنه امریکایی –اسرائیلی سال 88»روی داد که تا دو سه سال، شرایط کشور را تحتالشعاع خود قرار داد. از نقش فعال خبرگان در فرو نشاندن امواج فتنه در این چهار سال چه خاطراتی دارید؟
در سالهای گذشته شرایط خاصی بر خبرگان حاکم بود. به نظر من در میان مسائلی که به فتنه 88 مربوط میشد، مسئله انتخاب رئیس مجلس خبرگان که مهمترین تصمیم مجلس خبرگان بود، جایگاه ویژهای داشت. با تدابیری که صورت گرفت، مرحوم آیتالله آقای مهدوی کنی(رضواناللهتعالیعلیه) به عنوان رئیس مجلس خبرگان انتخاب شد و بعد از رحلت ایشان هم در سال گذشته، باز برای انتخاب جانشین ایشان، تدابیر و هماهنگیهایی صورت گرفت که جناب آیتالله آقای یزدی به عنوان رئیس مجلس خبرگان انتخاب شدند و این دو حرکت مردم را شاد کرد، بهخصوص در دور اخیر و بعد از رحلت آیتالله مهدویکنی و انتخاب آیتالله یزدی، متدینین و حزباللهیها بسیار خوشحال شدند و اظهار رضایت کردند. این چیزی بود که با تدبیر انجام شد.
مرحوم آیتالله مهدوی کنی در دوران ریاست خود برمجلس خبرگان، تفسیری ویژه از وظیفه نظارتی خبرگان ارائه کردند که در جای خود امر بدیعی به شمار میرفت. ایشان گفتند: «نظارت خبرگان بر رهبری جنبه استحفاظی دارد وگرنه کم پیش میآید فقیه ولی امر، عالماً وعامداً مرتکب خطایی شود که او را از ولایت ساقط کند»ارائه این دیدگاه، چه بازتابی در میان اعضای خبرگان داشت؟
تفسیری که ایشان کردند، یک امر واقعی است. در هر سازمان و تشکیلاتی، اگر جایگاهی برای نظارت تأسیس و تصویب میشود، در راستای اقتدار آن مجموعه است و در جهت تضعیف نیست. برای این است که حادثه و مشکلی پیش نیاید. مثل انواع مراقبتهایی که در سایر سازمانها وجود دارد. یا در نگاه کلان، سازمان بازرسی کل کشور پیشبینی شده که وظیفه آن پیشگیری از تخلفات و مشکلات است که در سازمانها، روند قانونی به شکل صحیح انجام شود و اگر در جایی خطا یا انحرافی پیش آمد، تذکر داده شود. اصلاً فلسفه وجودی نظارت، حفظ اقتدار و ارتقای آن مجموعه است.
در دورهای که آیتالله یزدی به ریاست خبرگان برگزیده شدند، از شخصیتهای دیگری مثل آیتالله هاشمی شاهرودی اسم برده میشد. چه شد که نهایتاً آیتالله یزدی انتخاب شدند؟
آیتالله هاشمی شاهرودی انصراف دادند. در لحظه رأیگیری، چند نفر کاندیدا شدند که یکی از آنها، آیتالله یزدی بودند که اعضای خبرگان، نهایتاً ایشان را کاندیدا کردند. آقایان هاشمی شاهرودی، هاشمی رفسنجانی و مؤمن هم بودند. در لحظه رأیگیری آقای هاشمی شاهرودی اعلام انصراف کردند، بنابراین رأیگیری بین آقایان یزدی، رفسنجانی و مؤمن صورت گرفت. رأیگیری که انجام شد بیشترین رأی را آقای یزدی، رأی بعدی را آقای رفسنجانی و رأی سوم را آقای مؤمن آوردند. در آنجا نکتهای مطرح شد که اکثریت به تنهایی کافی نیست. باید اکثریت مطلق باشد، بنابراین باید دوباره رأیگیری شود. لذا مجدداً بین آقایان یزدی و رفسنجانی رأیگیری شد که اکثریت مطلق را آیتالله یزدی آوردند.
توصیه شما به مردم درباره اصل انتخابات مجلس خبرگان و ملاکهای انتخاب چیست؟
الحمدلله مردم ما آگاه، هوشیار و زیرک هستند و مسائل جاری کشور، مسائل جهانی و توطئههای دشمن علیه نظام را به تفصیل یا اجمال میدانند و در هر زمانی که تشخیص دادهاند وظیفه است و باید به میدان بیایند، آمدهاندکه جای تقدیر و تشکر دارد. حضرت امام(ره) این مردم را خوب شناخته بودند. گاهی به مسئولان میفرمودند: « نگران مردم نباشید. بروید وظایف خود را انجام بدهید. مردم هر وقت احساس کردند وظیفه حضور در صحنه را دارند، میآیند». در زمان جنگ سران سه قوه خدمت امام رفته و گفته بودند «آقا! جبههها خلوت شدهاند، چیزی بفرمایید». امام فرموده بودند: «نگران مردم نباشید، بروید وظایف خودتان را انجام بدهید، مردم هر وقت احساس وظیفه کردند میآیند.»
بنابراین ما از جانب مردم نگرانی نداریم. الحمدلله در این 36 سال مردم نشان دادند که پای نظام و رهبری ایستادهاند. یادمان هست که در دوران هشت سال دفاع مقدس، مادران بزرگوار شهدا و رزمندگان خودشان کیف و ساک جوان خود را آماده و آنها را راهی جبههها میکردند. انصافاً مردم ما در آن هشت سال با مقاومت، از نظام و کشور پاسداری کردند. در انتخابات هم، همیشه حضور مردم پررنگ و برجسته بوده است، منتهی نکتهای که باید توصیه کرد یکی حضور حداکثری است و دیگری دقت در شرایط انتخابشوندگان. ما همیشه گفتهایم که: درست است از نظر قوانین بینالمللی هر جا انتخابات برگزار میشود، به حداکثر نسبی قناعت میکنند، ولی در نظام جمهوری اسلامی رأی دادن تکلیف و فریضه سیاسی است و همانطور که نماز فریضه است، رأی دادن هم فریضه است، منتهی نماز فریضه عبادی و رأی دادن فریضه سیاسی است. همانطور که در نماز خواندن اکتفا به اکثریت نسبی کافی نیست، در اینجا هم همینطور است. مثلاً شما بگویید اکثریت مردم نماز میخوانند، خب آن اقلیتی که نمیخوانند چطور؟ مسلماً آنها تخلف و معصیت کرده و به وظیفهشان عمل نکردهاند. این نکته را باید نخبگان ما برای افکار عمومی توضیح بدهند که این نگاه، نگاه صحیحی نیست که بالاخره یک نفر رأی میآورد، چه ما شرکت کنیم، چه نکنیم! باید توجه داشته باشیم این یک برگ رأی، یک فریضه و واجب عینی است و واجب کفایی نیست! در واجب کفایی وقتی عدهای به اندازه کفایت شرکت کنند، تکلیف از بقیه ساقط میشود، اما در واجب عینی آحاد ملت که واجد شرایط رأی دادن هستند، باید شرکت کنند. اگر فرض کنیم جمعیت کشور 80 میلیون نفر باشد و 60 میلیون نفر واجد رأی دادن باشند. اگر این 60 میلیون توجیه باشند که رأی دادن یک واجب عینی است و نه واجب کفایی، سیلی بزرگی به صورت دشمنان انقلاب است که سعی میکنند حضور مردم در انتخابات کمرنگ و ضعیف شود.
بنده همیشه در مناسبت انتخابات، در خطبههای نماز جمعه این را توضیح دادهام که: عزیزان! به اکثریت نسبی قناعت نکنید! همه کسانی که واجد شرایط هستند، باید شرکت کنند و تفاوت جمعیت رأیدهندگان در ایران، بازتاب جهانی دارد. این نکتهای است که باید به آن توجه داشت. کسانی که اهل قلم و خطابه هستند، به خصوص اهالی رسانه و بالاخص رسانه ملی، باید در تحلیلها و تفسیرهایشان مطلب را کاملاً برای مردم بشکافند و توضیح بدهند.
در مورد انتخابات سه عنصر داریم؛ فقه انتخاباتی، اخلاق انتخاباتی و قانون انتخاباتی. همیشه توصیه من به مردم و نامزدها و هواداران آنها و ستادهای تبلیغاتی این بوده که این عناصر را رعایت کنید. فقه انتخابات، یعنی رعایت واجب و حرام. یک چیزهایی در انتخابات واجب هستند و یک چیزهایی حرام. آن چیزی که واجب است، اصل شرکت است به عنوان یک فریضه انقلابی و سیاسی است. آنچه که حرام است زیر پا گذاشتن آداب و دستورات اسلام است، یعنی نامزدها نباید از ابزار غیر شرعی استفاده کنند، همان حرفی که منافقین دارند و میگویند: هدف وسیله را توجیه میکند! اینکه هدف این باشد که رأی بیاوریم، آن هم به هر شکل، مثل استفاده از پولهای آلوده، یا به میدان آوردن افراد و چهرههایی که صلاحیت ندارند. اینها جزو حرامهای انتخاباتی است. یکی هم اخلاق انتخاباتی است، یعنی نامزدها، هواداران و ستادهای آنها، اخلاق اسلامی را رعایت کنند. به همدیگر توهین نکنند، پوسترهای همدیگر را پاره نکنند، همدیگر را تخریب و تضعیف نکنند و هدفشان از نامزد شدن در انتخابات، خدایی باشد و به آن به عنوان یک تکلیف شرعی نگاه کنند. مثلاً قوه مقننه به افراد باسواد، دانشمند، خبره، دارای تجربه، ایده و انگیزه برای خدمت به نظام و تقویت آن نیاز دارد، نه کسانی که هدفشان اشغال یک صندلی در مجلس باشد! و از امکانات آن استفاده ابزاری کنند و به فکر ارتباط با نهادهای دیگر و وزارتخانهها و سفرهای خارجی و دلار گرفتن برای منافع شخصی باشند! اینها خلاف اخلاق انتخاباتی است.
قانون انتخابات هم چیزهایی است که مجلس تصویب و شورای نگهبان هم تأیید کرده است و همه باید رعایت کنند. اگر این سه عنصر در انتخابات رعایت شود هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. متأسفانه تجربه نشان داده است که انتخابات موجب ایجاد شکاف و شقاق در شهرها میشود و انتخاباتی که در ظرف چند ساعت و نهایتاً یک روز برگزار میشود، موجب میشود که افراد برای ماهها و سالها در برابر هم موضع داشته باشند و طرفداران نامزدهای مختلف حتی بعد از انتخابات هم به موضعگیری علیه هم ادامه بدهند که این به نفع کشور نیست. امیدوارم که انتخابات پیش روی، از این مسائل مذموم خالی باشد./998/102/ب3
منبع: روزنامه جوان