۲۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۹:۴۸
کد خبر: ۳۱۶۰۶۲
تاریخ نگاری انقلاب اسلامی؛

نقش محوری مردم در پیدایی و پویایی نهضت امام خمینی

خبرگزاری رسا ـ تبیین میزان مشارکت جریان‌های سیاسی، مذهبی و فکری در نهضت امام خمینی(ره) یکی از مهم‌ترین و در عین حال چالش برانگیزترین موضوعات در تاریخ نگاری انقلاب اسلامی است. چون بدون تبیین مستند و مبسوط فعالیت جریان‌های مختلف نمی‌توان به ابعاد مختلف نهضت امام(ره) و نیز به وجوه پیدا و پنهانِ رهبر نهضت پی‌برد.
پيروزي انقلاب اسلامي مراسم راهپيمايي 13 آبان در قم

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوبت به روایت پیروزی و روند مبارزات انقلاب اسلامی رسیده است. در این میان ریشه‌یابی عوامل وصول به این پیروزی تاریخی و بی‌نظیر و نیز تعیین سهم شخصیت‌ها و جریان‌های محوری در پیروزی انقلاب اسلامی امری حیاتی و مهم است. چون این موضوع را می‌توان یکی از اصلی‌ترین مسائل در روایت‌های مکتوب و شفاهی از تاریخ انقلاب برشمرد.

 

در این نوشتار تلاش داریم با نگاهی منصفانه به میزان مشارکت توده‌های مردمی و جریان‌های سیاسی ـ مذهبی در پیروزی نهضت بپردازیم که در ادامه متن آن را از نظر می‌گذرانید؛

 

تبیین میزان مشارکت جریان‌های سیاسی، مذهبی و فکری در نهضت امام خمینی(ره) یکی از مهم‌ترین و در عین حال چالش برانگیزترین موضوعات در تاریخ نگاری انقلاب اسلامی است. چون بدون تبیین مستند و مبسوط فعالیت جریان‌های مختلف نمی‌توان به ابعاد مختلف نهضت امام(ره) و نیز به وجوه پیدا و پنهانِ رهبر نهضت پی‌برد؛ در عین حال که نمی‌توان پیشینه، خاستگاه و ماهیت جریان‌ها را به درستی قضاوت کرد.

 

این است که پژوهش در موضوع حاضر خواننده را توانمند خواهد کرد که احیاناً مستند مدعاهای واهی را مطالبه کند و یا در برخی موارد حقوق تضییع شده افراد و جریان‌ها را به رسمیت بشناسد. توجه به موضوع نوشتار حاضر وقتی اهمیت اکید می‌یابد که مشاهده می‌شود برخی از جریان‌های سیاسی ـ اجتماعی فعال در دوران نهضت با ارائه روایتی کاریکاتوری از فرآیند مبارزات اسلامی نه تنها نقش خود را بیش از آن‌چه هست پر رنگ جلوه می‌کنند که مدعای رهبری نهضت را دارند!

 

از سوی دیگر با وجود همه آثار ارزشمند در تاریخ انقلاب اسلامی هنوز نقش توده‌های مردم و پیوندشان با روحانیت و شخص امام خمینی(ره) آن‌گونه که باید و شاید تبیین نشده است. همه این دغدغه‌ها بازخوانی مستند حوادث نهضت و نقش جریان‌های مختلف را ضروری‌تر می‌سازد.

 

 

روایت‌های کاریکاتوری از نقش جریان‌ها و سازمان‌ها در نهضت امام خمینی

 

یکی از مسائل محوری در تحلیل انقلاب‌ها، تبیین نقش بنیانگذاران و بانیان مبارزه است؛ خصوصاً در انقلابی که به پیروزی هم منجر می‌شود. این موضوع از آن حیث که با هویت سیاسی این بانیان و نیز نقش آنان در راهبری نهضت گره‌خورده است، نقشی اساسی‌تر و حیاتی‌تر می‌یابد.

 

گذشته از این، روایت کاریکاتوری و یک سویه برخی جریان‌ها و تلاش در جهت پر رنگ کردن نقش خود عملاً به حذف سایر مبارزان می‌انجامد و یک تحریف تاریخیِ ظالمانه را سامان می‌دهد. پرداختن به نقش بانیان انقلاب از یک سو زمینه را برای بازخوانی تلاش‌های بانیان مبارزه روشن می‌سازد و به نحوی تقدیر تاریخ از تلاش ایشان تلقی می‌شود.

 

در عین حال میزان التزام هر کدام از اشخاص، احزاب و جریان‌های فعال به آرمان‌های نهضت را روشن می‌کند و زمینه قضاوت نسل‌های مختلف در مورد کیفیت و کمیت انقلابی بودن ایشان را فراهم می‌سازد.

 

به عبارتی دیگر تا تصویر روشنی از نقش بانیان انقلاب به ذهن داده نشود، نمی‌توان قضاوت دقیقی در مورد میزان انقلابی بودن ایشان ارائه داد. قضاوتی که هم در اعتماد اجتماعی به این مبارزان مربوط است و هم در تحریر تاریخ انقلاب مؤثر است.

 

بررسی نقش احزاب و جریان‌های مختلف در همراهی با انقلاب اسلامی همواره با چالش‌های جدی همراه بوده است. تا بدان پایه که برخی از همین احزاب خود را معماران اصلی انقلاب دانسته‌اند و تلاش کرده‌اند روحانیت و حتی شخص امام خمینی(ره) را در حاشیه روایت کنند.

 

در کتاب «ایران بین دو انقلاب» نمونه روشنی از این روایت‌های نادرست به چشم می‌خورد. نویسنده که سال‌ها از ایران دور بوده و تمام تحقیقاتش تنها از دریچه برخی منابع گزینش شده سامان یافته، در این کتاب تلاش دارد ریشه و منشا اصلی انقلاب ایران را محافل شعری کمونیستی معرفی کند!

 

آبراهامیان می‌گوید: «بعدها روزنامه نگاران جرقه انقلاب را انتشار مقاله توهین آمیز در اطلاعات و اعتراض مردم قم به آن مقاله اعلام کردند. اما در واقع نقطه آغاز انقلاب پیچیده‌تر بود و نخستین جرقه آن را می‌توان جلسه‌های شب شعر و ناآرامی‌های پس از آن در دانشگاه صنعتی آریامهر(شریف) دانست...»(1)

 

گذشته از تاریخ نگاران دگراندیش، برخی از سران روحانی نهضت امام خمینی نیز تحلیل‌های غیر منطبق با واقع در مورد نقش گروه‌ها، احزاب و توده‌های مردمی ارائه کرده‌اند. به عنوان نمونه آیت‌الله رفسنجانی در نخستین مجلد از مجموعه خاطراتش با عنوان «دوران مبارزه» گاه نقش گروه‌های منحرف با مشی مسلحانه را پررنگ جلوه می‌دهد و از حرکت آنان به عنوان اقدامی به هنگام و به جا نام می‌برد که در پیشبرد مبارزات نقش مهمی داشته و گاه نقش قیام بزرگ 15 خرداد را کم رنگ جلوه می‌دهد.

 

 

در مورد بخش نخست گفتنی آن‌که ایشان برای اثبات أثرمندی مبارزات مسلحانه ـ علیرغم نهی مکرر امام در این موضوع و نیز روشن شدن آثار مخرب این حرکت ـ بارها در کتابش از کارکرد مبارزاتی گروه‌های مسلح و اثرات مثبت حرکت‌های مسلحانه به نیکی یاد می‌کند و نقش آن‌ها را در نهضت و مبارزه پررنگ جلوه می‌دهد. تا جایی که می‌گوید: «گروه‌های مسلح و متشکل با محوریت دو سازمان نیرومند به نام سازمان مجاهدین و سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران و در غیاب حضرت امام با داعیه‌هایی ناگهان در صحنه حضور یافتند؛ با گزینش سنجیده زمانیی مناسب.»(2)

 

آقای هاشمی ضمن تحلیل گرایش گروه‌های مختلف به سمت مبارزه مسلحانه در پی انگیزه شناسی بچه مسلمان‌ها پس از ذکر نام اعضای گروه مؤتلفه و حزب ملل اسلامی زمینه پیدایش سازمان مجاهدین خلق را هم انگیزه‌های مذهبی می‌داند و اعضای اولیه آن را افراد مخلصی می‌داند که «به این نتیجه رسیده بودند که با شیوه نهضت آزادی به جائی نخواهند رسید.» وی در ادامه تأکید دارد که اعضای سازمان منحرف مجاهدین «شاید از همه [گروه‌های مسلح مسلمان دیگر] عمیق‌تر برنامه‌ریزی کردند.»(3)

 

نوع نگاه آقای هاشمی در توجیه مبارزه مسلحانه با توجه به تصریح وی در تعبیر «دفاع مسلحانه» به جای عبارت «مبارزه مسلحانه» قابل فهم است، آنجا که می‌گوید: «مبارزه ما... قبل و بعد از 15 خرداد... مبارزه مسلحانه نبود، مبارزه سیاسی بود. منتها گاهی به دفاع کشیده می‌شدیم، دفاع مسلحانه.»(4)

 

در روایت آقای هاشمی گاه وجود گروه‌های مسلح به عنوان یک ضرورت تاریخی در هندسه نهضت و مبارزه جلوه‌نمایی می‌کند: «البته در اوج خفقان و فشارهای وحشیانه رژیم برای این‌که فسادهای رژیم بی‌جواب نباشد، مبارزات مسلحانه هم تشویق می‌شد؛ زیرا اولاً در آن شرایط صدای گلوله و انفجار و بمب رساتر از اعلامیه و سخنرانی بود؛ ثانیاً رژیم را متوجه می‌کرد و خطر سلب امنیت و تلخ شدن ذائقه حکومت‌پرستان پهلوی، ترمزی بود بر فشارهای ظالمانه؛ و ثالثاً حالت تشفی و امید برای مبارزات می‌شد.»(5)

 

در بخش‌هایی از کتاب «دوران مبارزه» باور راوی به نقش پردامنه مبارزات مسلحانه در نهضت نمودی واضح‌تر دارد: «تبلیغاتی که در اطراف این گروه‌ها [ی مبارز مسلح] شد، موج نیرومندی به نفع مبارزه ایجاد کرد. بعضی از افراد این‌ها با مقاومت‌ها، جسارت‌ها و برخوردهایی که در بازجویی‌ها و دادگاه‌ها داشتند، موج‌آفرین بودند. کسانی هم که تحت تأثیر آن جریان بودند، قهرمانی‌هایی از این‌ها نقل می‌کردند که گاهی واقعیت داشت و گاهی هم مبالغه و تبلیغات بود که نقل محافل و مجالس می‌شد و اثرش در جامعه کاملاً محسوس بود.»(6)

 

تحلیل‌های این چنینی جناب آقای هاشمی را بر آن داشته که «ارزیابی مثبتی از این‌ها»(7) یعنی مجاهدین خلق داشته باشد و از مجموعه مجاهدین خلق و دیگر گروه‌های مسلح «نقطه ضعف قابل ملاحظه‌ای به نظر»ش نرسد! در نهایت «در موضع حمایت از این جریان»(8) قرار بگیرد و سیاست کلی‌اش حمایت از مجاهدین خلق(منافقین) باشد؛ گرچه به قول خودش «این حمایت بدون وابستگی حزبی و گروهی و رفتن در تشکیلات‌شان»(9) باشد.

 

درباره بخش دوم نیز جناب آقای هاشمی حادثه خونین پانزده خرداد که جرقه اصلی انقلاب اسلامی از آنجا شکل می‌گیرد، به صرفِ عدمِ حضور جناب آقای هاشمی حادثه‌ای طبیعی جلوه داده شده که هیچ طراحی دقیق و برنامه‌ریزی خاصی برای آن صورت نگرفته بوده است.

 

«هر چند که من در زمان وقوع حادثه [15 خرداد] در سربازخانه بودم، اما با حضوری که در حوادث زمینه‌ساز آن داشتم و حضوری که در بهره‌برداری از پیامدهای آن پیدا کردم، می‌توانم بگویم: طراحی دقیقی برای این حادثه نبود، نه از طرف رژیم، نه از طرف ما و نه عوامل خارجی. سلسله حوادثی در جریان مبارزه پیش آمد و به طور طبیعی منتهی شد به این حادثه...»(10) «حرکت، حرکتی بود طبیعی و مردمی با انگیزه مذهبی و 15 خرداد انفجار خشم و عواطف مردم بود، بی آنکه هدایت و سازماندهیِ خاصی داشته باشد...»(11)

 

 

بررسی عملکرد جریان‌های روشنفکری چپ و راست در قبال قیام 15 خرداد 42

 

از آنجا که بررسی عملکرد همه جریانات سیاسی آن هم در تمام این مقاطع مذکور در این مختصر نمی‌گنجد. به عنوان اولین بخش به عملکرد گروه‌ها و جریان‌های روشنفکری در برهه اول(قیام 15 خرداد42) خواهیم پرداخت.

 

بر خلاف مدعای برخی تاریخ نگاران مغرض، قیام 15 خرداد 42 تبلور ظرفیت‌های اجتماعی روحانیت و توده‌های مردمی در تقابل با نظام ستم شاهی است و از این حیث حرکتی ممتاز و پیشروانه است که تقریبا از همه جریان‌ها و سازمان‌های مدعی منورالفکری و ترقی خواهی را یکباره سبقت می‌گیرد و از این حیث در عین حال که گامی جدی و مهم در مقامِ اصلاحات اجتماعی گسترده در ایران تلقی می‌شود، زمینه و پایه اساسیِ علنی و عمومی شدن مبارزات امام خمینی(ره) با رژیم شاه و نظام استعمار است.

 

15 خرداد اثبات همان شناخت عمیق اجتماعی امام خمینی(ره) از جامعه ایرانی است، آن گاه که در مقام تحدی طلبی با رژیم شاه می‌فرمود: «مراجع اسلام، علماى دین و پیشوایان مذهب در هر زمانى با تکیه بر اسلام با قلدرها مقابله کرده‏اند. امروز هم هر دست خیانتکارى که براى لطمه زدن به اسلام دراز شود با قدرت اسلام قطع مى‏شود. مراجع اسلام ایران و نجف در مقابل تجاوز به احکام اسلام و خیانت به مسلمین ساکت نمى‏نشینند و در این امر تنها نیستند. کلیه مردم ایران، عشایر ایران، بلکه ملت‌هاى سایر کشورها پشتیبان مراجع دین هستند و اهانت به قرآن را تحمل نمى‏کنند. شما فعلًا آرامش را حفظ کنید و بر سر کارهاى خود بروید. خداوند نیاورد آن روزى را که ما درس‌ها را تعطیل کنیم و دستور تعطیل عمومى بدهیم. اگر روزى لازم شد که وظیفه ملت معین شود به شما اعلام مى‏کنیم و وظیفه عموم مردم را تعیین خواهیم کرد؛ اما نه در اینجا، نه با این جمعیت باید بیابانهاى قم را در نظر گرفت. آن اجتماع‏ عظیم را در این جاها نمى‏توان تشکیل داد.»(12)

 

آن‌گونه که مشاهده می‌شود، امام خمینی(ره) در روزهای آغازینِ نهضت با اعتمادی کامل به مردم قدم در راه مبارزه می‌گذارد و عمیقا با ظرفیت‌های مردمی نهضت آشناست. این است که در جریان «تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی» در سال 41 در سخنرانی‌های متعدد به این ظرفیت اجتماعی فراگیر قدرتمند اشاره می‌کند.

 

در یکی از همین بیانات، با ادبیاتی ناصحانه، در مقام تحدی تهدید ضمنی، قدرت مردمی روحانیت را به شاه چنین گوشزد می‌کند: «این اجتماع‏ که براى دیگران خرج دارد، براى ما با یک کلمه تهیه مى‏شود. مردم فهمیده‏اند ما دوست آنها هستیم؛ مردم به دوستشان علاقه دارند. روحانیین پدر ملتند، به فرزندانشان علاقه دارند. یک پیرمردى نصف شب مى‏نویسد: جمع شوید دعا کنیم، تهران حرکت مى‏کند! یک پیرمرد هم اینجا بنویسد ما مى‏خواهیم یک ختم «أمَّنْ یُجیب» بگیریم، ببینید چه مى‏شود! چون ملت ادراک کرده است که علما صلاح آنها را مى‏خواهند؛ علما مصلح هستند، مفسد نیستند. ما میل داریم دولت این طور باشد. میل داریم اگر عزاى ملى اعلام کند، همه عزا بگیرند؛ بر خلاف نباشند. مى‏خواهیم همان طور که مردم قلبشان متوجه روحانیین است و با اشاره آنها جمعیت انبوه فراهم مى‏شود، با دولت هم این طور باشند.


از رى نوشتند ما پنج هزار نفر با کفن آماده‏ایم؛ از جاپلق‏ «3» نوشتند ما صد هزار نفریم، مهیاى دستور شماییم؛ از لرستان نوشتند طایفه‏هایى با کفن حاضریم. مردم بیدارند؛ یک مملکت بیدار، عقب افتاده است؟ شما خلع سلاح کنید، بیاییم در تهران؛ شما بگویید ما یک اجتماع مى‏خواهیم در شرق، ما مى‏گوییم یک اجتماع مى‏خواهیم در غرب؛ بیایید قم، شما بگویید ما یک اجتماع مى‏خواهیم در اینجا، ما مى‏گوییم یک اجتماع مى‏خواهیم در خاک فرج‏، در دو فرسخى؛ شما نزدیک، ما دور. بروید خوزستان، جاى دیگر، تا بفهمند [و] این پشتوانه را از دست ندهند. من به شاه مملکت نصیحت مى‏کنم این قوه را از دست ندهند. دو قضیه را همه دیدیم؛ یک قضیه فوت آیت اللَّه بروجردى، که دیدند. از آنها هم فوت واقع مى‏شود، از ما هم فوت شد. مى‏گویند آخوند چیزى نیست چطور آخوند چیزى نیست؟ مى‏گوید: من با آخوند کار ندارم‏. آخوند با تو کار دارد. نصیحت از واجبات است؛ ترکش شاید از کبایر باشد. از شاه گرفته تا این آقایان، تا آخر مملکت، همه را باید علما نصیحت کنند.»(13)

 

آن‌گونه که مشاهده می‌شود‌ رهبر نهضت اسلامی در آغاز راه از قدرت مردمی عظیمی سخن می‌گوید که در پیوستگی مستمر با روحانیت است و از این روی نباید و نمی‌توان واکنش گسترده مردم به دستگیری رهبر روحانی نهضت را در آفرینش قیام 15 خرداد امری عادی و طبیعی جلوه داد که هیچ کس در پیدایش آن نقش مستقیم نداشته است! همانگونه که نمی‌توان عنصر تصمیم‌گیری آگاهانه و بهنگام مردم را از ماهیت نهضت جدا دانست. گرچه غالب محافل روشنفکری از 15 خرداد به عنوان حرکتی ارتجاعی نام برده‌اند!

 

دکتر عباس شییبانی از اعضای جبهه مقاومت ملی، عضو هیأت مؤسس و از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی و همچنین مسئول کمیته دانشجوئی نهضت آزادی ایران در مورد واکنش اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی نسبت به واقعه 15 خرداد 42 نظرات جالبی را مطرح کرده است.

 

وی که در هنگامه قیام 15 خرداد به همراه شماری از اعضای جبهه ملی همانند اللهیار صالح و برخی از اعضای نهضت آزادی همانند بازرگان و... در زندان بوده است، روایت‌های معناداری از مشاهدات خود در این دوره مهم از تاریخ انقلاب را مطرح کرده است. به نظر شیبانی نهضت آزادی پس از انشعاب از جبهه مقاومت ملی با هدف مبارزات پارلمانی تأسیس شده و پس از تأسیس با اقبال مردمی مواجه نشده است: «ما در نهضت مقاومت بارها بحث کردیم که جمع بشیم و حزبی درست کنیم تا فعالیت مثلا انتخاباتی بکنیم. تصورمان این بود ولی موقعی که آمدیم، نتوانستیم. اقبال مردم هم به ما جلب نشد! یعنی نه مردم جذب ما شدند، نه رژیم اجازه مبارزه پارلمانی را می‌داد! همه اعضای مرکزی نهضت هم همفکر و محکم نبودند.»(14)

 

روایت خواندنی عباس شیبانی از نوعِ موضع‌گیری مدعیان مبارزات ملی مردمی پس از حادثه 15 خرداد بسیار جالب توجه است. او که به عنوان شخصیتی ملی و مذهبی در قبال این کشتار به اعتراض می‌پردازد با واکنش منفی همراهانش مواجه می‌شود که اتفاقاً تمام حیثیت اجتماعی خود را در مبارزه با رژیم شاه به دست آورده‌اند و به عنوان مجرم سیاسی محبوس هستند.

 

 

اعضای جبهه ملی به همراه برخی از اعضای نهضت آزادی در برخورد با این اقلیت معترض به 15 خرداد با ساواک همراه و هم قدم می‌شوند. عباس شیبانی روزهای پس از قیام 15 خرداد را چنین روایت می‌کند: «در نهضت 15 خرداد من زندان بودم که معلوم شد کشتار کرده‌اند. ما فردایش در زندان اعلام روزه کردیم. ولی جبهه ملی‌ها و چپی‌ها همراهی نکردند. ملیون و بعضی از نهضتی‌ها هم همراهی با ما نکردند. ساواک هم ما را که روزه بودیم به زور چایی خوراند که نگوئیم ما روزه‌ایم. جبهه ملی و بعضی اعضای نهضت آزادی صریحاً مخالف بودن که از 15 خرداد حمایت بکنیم! ما آن را یک قیام مردمی می دانستیم ولی آنها می‌گفتند که یک عده نادان و چاله میدانی و فلان، علیه اصلاحاتِ شاه و آمریکا شورش کرده‌اند.»(15)

 

در تحلیل چرایی نوع موضع‌گیری منفی نسبت به 15 خرداد حد اقل سه دلیل از روایت شیبانی قابل برداشت است؛ نخست، عدم آشنایی با اندیشه‌های مبارزاتی امام و ماهیت قیام 15 خرداد. دوم، عدم هم فکری و همگامی اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی در مواجهه با اقدامات انقلابی امام و قیام 15 خرداد که از اختلاف مبنایی در اندیشه و روش مبارزاتی دارد.(16) سوم، پنهان کاری در بیان عقاید واقعی که نشانگر نوعی نفاق طولانی مدت است.

 

وی در این مورد می‌گوید: «ما در زندان با ایده‌های امام به تدریج آشنا شدیم و عکس العمل همه ما در برابر ایشان و حرکت 15 خرداد، یکسان نبود. البته اختلاف‌ها بیشتر پس از انقلاب اتفاق افتاد یا آشکار شد.»(17)

 

با وجود عملکرد محافظه کارانه اعضای اصلی نهضت آزادی در زندان در قبال ماجرای 15 خرداد، طبق اسناد انتشار یافته توسط نهضت آزادی(18) این تشکل سیاسی در روز 19 خرداد 42 اعلامیه‌ای تحت عنوان «دیکتاتور خون می‌ریزد» منتشر کرد و کشتار مردم بیگناه در واقعه 15 خرداد و دستگیری امام و برخی از علما و روحانیون را شدیداً محکوم کرد.

 

با توجه به مطالب پیش گفته می‌توان چنین نتیجه گرفت که گرچه یکی از نزدیک‌ترین جریانات سیاسی به نهضت امام در برهه 15 خرداد 42 نهضت آزادی است اما با این وجود جز همین اعلامیه مذکور موضع جدی و اقدام متناسبی از این مجموعه سیاسی به چشم نمی‌خورد که با وسعت و گستره کشتار 15 خرداد همخوانی داشته باشد./993/702/ر

 

سهراب مقدمی شهیدانی

منابع
..................................
1 ـ یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ ترجمه: احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، چاپ بیست و یکم، 1392؛ ص624.
2 ـ دوران مبارزه؛ خاطرات تصویرها، اسناد و گاهشمار هاشمی رفسنجانی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، 1376، اول، ج1، ص 42.
3 ـ اکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ج1، ص 186.
4 ـ دوران مبارزه، ج1، ص 239.
5 ـ دوران مبارزه، ج1، صص 239و240.
6 ـ دوران مبارزه، ج1، ص 249.
7 ـ دوران مبارزه، ص257.
8 ـ دوران مبارزه، ص257.
9 ـ دوران مبارزه، ص258.
10 ـ دوران مبارزه، ج1، ص 181.
11 ـ دوران مبارزه، ج1، ص 183.
12 ـ صحیفه امام، ج‏1، 87؛ بیانات در جمع طلاب و بازاریان(لزوم لغو لایحه انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى)؛ 14 آبان 1341.
13 ـ صحیفه امام، ج‏1،صص120-121؛ سخنرانى [در جمع علما و طلاب و اهالى قم (شرایط اسفبار سیاسى- اجتماعى)]؛ 11 آذر 1341.
14 ـ «مبارزات ملی مذهبی نیم قرن اخیر در گفت و گو با دکتر عباس شیبانی»؛ فصلنامه کتاب نقد، سال چهارم، شماره 13، ص62.
15 ـ همان، ص 64.
16 ـ شیبانی در همین مصاحبه به طور تفصیلی از آرمان مشروطه خواهی و اعتقاد به مبارزات پارلمانی –که لازمه اش موافقت با بقای شاه است-، در میان اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی سخن به میان آورده است.
17 ـ همان، ص 65.
18 ـ اسنادی از این دست به دلیل انتشار در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قابل استناد مستقل نیست و لذا حتما باید با قرائن خارجی تقویت گردد. چه اینکه در اسناد ساواک و نشریات مخفی، گزارش روشنی از صدور و توزیع گسترده چنین اعلامیه ای به چشم نمی خورد.

ارسال نظرات