مؤلفههای تربیت طلبه در تراز حکومت اسلامی
تبلیغ در دین اسلام، اهمیت و جایگاه والایی دارد، به گونهای که خداوند در سوره فصلت، آیه33 آن را بزرگترین طاعت و مهمترین واجب دینی برشمرده است و برخی از مفسران ذیل همین آیه تصریح کردهاند، جهان معاصر به دلیل ویژگیهای خاص خود، انبوهی از بحرانهای معنوی و دینی را به همراه آورده و همین امر سبب شده است که در این دوره، تبلیغ دین، ضرورت و اهمیت بیشتری یابد؛ در این میان، تبلیغی مؤثر و سازنده است که در قالب و محتوا همگام با تحولات معاصر باشد و مقتضیات زمان و مکان در آن لحاظ شده باشد؛ این ویژگی بر اساس آیات و روایات، امری ضروری برای تبلیغ شمرده میشود.(محمدی ریشهری، 1387، 197- 191)
پس از انقلاب اسلامی نیز، تربیت دینی توجه بسیاری از صاحبنظران این عرصه را به خود جلب کرد؛ زیرا تربیت انسان هدف عالی تعالیم اسلامی است و تمامی دستورات فردی و اجتماعی اسلام، رشد و تعالی انسان را هدف گرفتهاند؛ در واقع همین تربیت دینی است که انسان را برای زندگی در یک جامعه آرمانی آماده میکند، در همین راستا، پرداختن به مقوله تربیت دینی، مربی و متربی با رویکرد آسیبپژوهی از جایگاه ویژهای برخوردار است و نوعی درمان درد است.
تحصیل همراه با برنامه مشخص و افق روشن یکی از مسائل مهم و کلیدی در تحصیل هدفمند همراه با معنویت است که الگو و نماد آن در حوزههای علمیه تبلور یافته است؛ هدفمندی تحصیل هنگامی دقیق و شفاف میشود که هدف دانشپژوه از درسخواندن مشخص باشد؛ بنابراین یکی از مسائل کلیدی در نظام آموزشی حوزه این است که طلبه میخواهد چه هدفی را دنبال کند؟
کاربردی کردن دروس به روشهای مختلف از جمله طراحی کتابهای آموزشی جدید در تحصیل هدفمند مؤثر است و به صورت طبیعی عالمی که هفتصد یا هشتصد سال پیش، کتابی نوشته است؛ هیچ اطلاع و دغدغهای در زمینه آموزش طلاب امروزی نداشته و قرار نبوده است کتابش صدها سال، جزء متون آموزشی حوزه باشد؛ بنابراین هنگامی که طلبه غرق در کلمات و عبارات پیچیده کتب درسی حوزه میشود، به صورت طبیعی از هدف اصلیاش باز میماند.
به نظر میرسد که حوزه علمیه باید فرصت و وقت طلاب را بیشتر به محتوا اختصاص دهد و متون درسی را در قالب یک متن روان ارائه کند؛ همان گونه که رهبرمعظم انقلاب در اینباره فرمودند «چه لزومی دارد که با مباحث مغلق و گزیده و مختصر و مجمل، ما طلبه را به سختی بیندازیم؛ برای فهم یک مفهوم ساده» و به جای کتابهای رسائل و کفایه، حلقات شهید صدر را پیشنهاد کردند یا در فقه به متون جدید توصیه فرمودند.
همچنین درباره ضرورت تحول در نظام آموزشی حوزه فرمودند «حوزه علمیه باید تن به تحول بدهد و اگر تن به تحول ندهد، منزوی خواهد شد» که اگر متولیان حوزه علمیه این مطلب را از شخصیتی که در عین دلسوز بودن با دردها و خلأهای حوزه نیز آشنایی دارد، جدی نگیرند، عواقبی همچون انزوای حوزه را در عصر مدرنیته و پیشرفت در پی خواهد داشت.
سیستمهای مباحثه، نقد و انتقاد در نظام آموزشی حوزه علمیه جا دارد به روز، علمی و عملیاتی شود و طلاب با تحصیل، تهذیب، تبلیغ، داشتن تحلیل سیاسی، بصیرت دینی و با نوعی جامعیت بتوانند در آینده برای جهان اسلام منشأ آثار باشند؛ در همین زمینه با حجت الاسلام علی سرلک، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس مذهبی سیما، گفتوگوی تفصیلی داشتهایم که تقدیم خوانندگان میشود.
رسا ـ با توجه به این که در طول تاریخ و در تمام دورهها، علمای شیعه و بزرگان حوزه با تکیه بر نیازهای جامعه و بر اساس کارآمدی دین در حوزه علمیه تحصیل داشتهاند و پاسخگوی زمان خویش بودهاند، در حال حاضر راهکارهای تحصیل هدفمند و ثمربخش در حوزه علمیه چیست؟
شاید مهمترین راهکار که بیشتر به یک استراتژی برمیگردد، هدفمندی هر کسی از جمله طلاب در مسیر و سلوک تحصیلیشان است؛ یعنی به صورت کلی این که انسان نسبت به هدف خودش یک واقع بینی و روشنبینی داشته باشد، دلبسته باشد، با امید، طرح، برنامه و محاسبه وارد این سلف و طلبگی شود.
این از باب «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا» است و بسیاری از راهکارها را همین هدفمندی، محاسبه، رسالت طلبگی و توجه به این مسأله روشن میکند که این مسائل بر اساس محاسبه و تجربه است و اساتید باید در این زمینه بیشتر اظهار نظر کنند تا همه استفاده کنیم.
شرط نخست و ضروری یک تحصیل موفق، برنامهریزی زمانی است؛ یعنی موفقیت بدون تمرکز بر یک برنامهریزی زمانی مناسب در هیچ حوزهای بهویژه در عرصه تحصیل امکانپذیر نخواهد بود؛ چنان که از برادر رهبر معظم انقلاب شنیدم که ایشان برای هر ساعت در زندگی برنامهریزی دارند و هر کاری را در وقت زمانی خودش و با تمرکز مخصوص به خودش انجام میدهند، به عنوان مثال در ساعتی که باید رمان یا روزنامه بخوانند، هیچ کار دیگری انجام نمیدهند.
بنابراین این برنامهریزی، بهرهوری انسان را بالا میبرد و اصل اول در برنامهریزی مدیریت زمان و تمرکز برای انجام آن برنامه است در زمانی که برای آن معین کرده است.
نکته دوم، مهارت آموزیهایی است که یک طلبه نسبت به اهدافی که دارد باید آنها را انتخاب کند و در حین زمان تحصیلش به این مهارتآموزیهای موردنیاز روآورد.
به عنوان مثال مکالمه یکی از مهارت آموزیها است که حتما یک طلبه برای موفقیت تحصیلیاش باید با یک زبان بتواند قدرت و توان ارتباط کلامی داشته باشد از جمله زبان عربی که زبان منابع و متون اصلی دین است یا زبان انگلیسی، فرانسه و دیگر زبانها که در حال حاضر بخشی از دنیای اسلام، زبانشان مالایی است و این بحث مهارتآموزیهای لازم با محوریت زبان بسیار به دوره تحصیل کمک میکند.
روش دیگری که در روش علمای سلف بوده و بسیاری از همدورهایهای ما که بسیار موفق هستند به آن عمل کردهاند، تدریس در حین تحصیل است؛ یعنی اساسا طلبه موفقی که تحصیل میکند، باید این ظرفیت را برای خودش تعریف کند که برای آنچه میآموزد با یک یا دو سال فاصله، کمتر یا بیشتر و با هر تعداد شاگرد، زمینه تدریس برای خودش فراهم کند و این موضوعیت دارد.
رسا ـ در حال حاضر سنت مباحثه در حوزه علمیه و پایبندی به آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
البته سنت مباحثه، هنوز از نفس نیفتاده و نوعی تدریس است؛ گرچه برخی از طلاب نسبت به آن کمتوفیق شدهاند؛ زیرا مباحثه در توانمندیهای سخنوری، ارتباطات اجتماعی و پیداکردن روشهای استدلال و بحثهایی از این شکل بسیار مؤثر است.
مباحثه باید جایگاه شخص گوینده را به معلمی ارتقا دهد، تا تحصیل موفقتری داشته باشد و خلأهای اطلاعاتی خودش را در حین تدریس و مباحثه بهتر کشف کند و با انگیزه بیشتری آن را رفع و رجوع کند.
روش مؤثر دیگر در تحصیل که جزء سیره علما و بزرگان بوده، نگارش یا همان تقریرات است، در حال حاضر نویسندگی، سواد ارتباط است؛ یعنی طلبه بتواند مراد خودش را با بیانی مطرح کند که مخاطب با آن به راحتی ارتباط برقرار کند.
این مهارت و فن نویسندگی نیز از چیزهایی است که به تحصیل کمک میکند؛ یعنی به صورت کلی یک طلبه موفق و یک محصل دینی، فردی است که بتواند دست به قلم شود و با افکار عمومی گفتوگو کند.
از غامضگویی، زیادهگویی و آن چیزی که در علم لغت به ما آموختهاند، دور شود بهویژه از ظرفیتهای گسترده رسانههای مجازی، سایبری، شبکههای اجتماعی، محیط سایتها، اینترنت، تلویزیون و امثال اینها بتواند استفاده کند و زبان مفاهمه مخاطب پسند و جذابی را داشته باشد.
برخی از کارها همچون استعدادیابی طلاب نیز به مدیریت حوزه علمیه مربوط میشود که خوشبختانه اقداماتی در این زمینه انجام گرفته است و در واقع با توجه به جذب کم حوزه علمیه در مقایسه با مراکز آموزش عالی و نیاز بالایی که دارد، ورودی حوزه نگران کننده است، باوجود این که چهرههای مورد قبول و مورد احترام جامعه علما و بزرگان هستند، چنان که در رحلت علمایی همچون آیت الله بهجت نیز دیدیم که چگونه حتی افرادی که تقیدات مذهبی ندارند، نسبت به علما خاضع هستند.
رسا ـ همیشه مسأله و دغدغهای از سوی متولیان دانشگاه تحت عنوان «فرار مغزها» مطرح میشود، به نظر شما آیا مسأله تحصیل موفقیت آمیز و ثمربخش نیز در حوزه علمیه مطرح است؛ یعنی ممکن است بعد از چندین سال سرمایهگذاری آموزشی و اخلاقی در حوزه به دلایل متعددی از ظرفیت طلبهای استفاده نشود یا خود وی در این زمینه کوتاهی داشته باشد؟
از همین ظرفیتی که در حوزه علمیه وجود دارد و طلابی که در حوزه تحصیل میکنند، متأسفانه استعدادیابی لازم و شایسته اتفاق نمیافتد و در نهایت حوزه علمیه گاهی در یک ارتباط آموزشی یا نسبت به امتحان و برنامههایی که دارد، سراغ طلبه را میگیرد و مضیقههایی را نشان میدهد.
همچنین پایگاه اصلی ارتباط مردم با حوزه علمیه مساجد است؛ بنابراین باید امام جماعت پروری در وجهه همت حوزه عملیه باشد، یعنی طلابی را با فنون پیچیده امام جماعتی پرورش دهد.
در حال حاضر این مساجدی که به عنوان مثال در کلان شهری همانند تهران هست یا این مساجدی که در سراسر کشور وجود دارد و پایگاههای اصلی ارتباطی حوزه و مردم هستند، آیا در این مکانها آدمهای توانمند و مهارتآموختهای از طرف حوزه مستقر شدهاند؟
بحث دیگر مربوط به دانشگاهها است که آیا حوزه علمیه از میان طلاب استعدادیابی دارد که آنها را برای تدریس دروس معارفی در دانشگاه جذب و آموزش دهد و چقدر حوزه به فکر استادپروری است و چگونه در سپهر اندیشهای و اعتقادی جامعه ما که این همه چهرههای درخشان و مورد احترام جامعه داریم؛ گرایش به حوزه علمیه کم است؟
چقدر حوزه علمیه به فکر روحانی رسانهای است، چنان که امروزه رسانه در اختیار روحانیت است و به قول آیت الله جوادی آملی «اگر پیامبری در عصر ما ظهور پیدا کند، حتما ابزارش سینما است و با این زبان با مردم سخن خواهد گفت»؛ بنابراین حوزه علمیه چقدر راجع به طلابی که استعداد ورود در عرصه سینما دارند، کار کرده است یا این عرصه را قبول دارد و برنامهریزی میکند؟
به هر حال بحث استعدادیابی از طرف مدیریت کلان حوزه علمیه باید بسیار جدی گرفته شود و از دل اینها باید بزرگانی همچون آیت الله بهاءالدینی، شهید مطهری، شهید بهشتی و آیت الله بهجت پرورش پیدا کند؛ زیرا این ابزار، سازوکار مدنیت امروز ما است.
جنبش نرمافزاری، تولید علم و دیگر مباحثی که در حال حاضر از سوی رهبر معظم انقلاب مطالبه میشود، متولی اصلیاش حوزه علمیه است؛ زیرا ما داعیه حکومت جهانی را داریم و به اندازه نیازش باید گام برداریم.
محور تولید علم، نیروی انسانی است که باید به مباحثی همچون روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و دیگر علوم توجه شود و اگر حوزه علمیه توجه نکرد، از رازهای موفقیت طلاب در دوران تحصیلشان این است که راجع به استعدادهایشان حساس باشند و راجع به علاقههای خودشان نگران باشند و در این زمینه سعی بر شناسایی استعدادهایشان داشته باشند.
البته بحث مقدمات تحصیل نیز اهمیت دارد از جمله نگرانیهای معیشت و زندگی که همیشه وجود داشته و باید به آن نیز توجه داشت.
رسا ـ در حال حاضر خلأها و آسیبهایی در عرصه علوم انسانی غربی و پژوهشهای ترجمهای و تقلیدی وجود دارد و در دانشگاهها بعد از چندین سال از انقلاب همچنان نظریههای غیر بومی و دستورالعملهای ناکارآمد بدون نیازسنجی و نگاه کاربردی، تجویز و تدریس میشود که در مواقعی میتوان آثار آن را در قالب جریانهای خاص و ناهماهنگ با فرهنگ دینی و آموزههای اسلامی مشاهده کرد؛ در این زمینه نیز توضیح بفرمایید؟
بله، امروزه با توجه به دادههایی که جوانان ما در دانشگاهها دریافت میکنند، به نسبت آن دادهها بسیار نجابت و نورانیت به خرج میدهند و طبق آن مدل غیر اسلامی رفتار نمیکنند، چنان که در عرصههای مختلف به عنوان مثال در اقتصاد، سازههای اقتصادی بر مبنای غربی تعریف شده و به طور کامل با تعالیم دینی تعارض دارد.
در عرصه فرهنگ یا در عرصه سیاست اعم از علوم سیاسی، رفتارهای سیاسی و مناسبات سیاسی چه چیزی را جوان ما تحویل میگیرد که نتواند او را به ورطه آسیبهای اجتماعی نکشاند.
شهید مطهری(ره) در جایی فرموده بودند که مارکس در دانشگاههای ما کرسی داشته باشد و تئوری خودش را توضیح دهد؛ یعنی او نظریه خالص خودش را توضیح دهد و نظریهاش تحلیل شود، نه این که کتابهای غربی در دانشگاه تدریس شود و هیچ گونه تحلیل و انتقادی صورت نگیرد.
گاهی اوقات علوم سیاسی و علوم غربی در دانشگاه به منزله وحی منزل و به عنوان علوم جزمی غیر قابل تردید تلقی میشود؛ از اینرو ناهنجاری و آسیب اصلی را به نظر میرسد ما از ناحیه تفکر و اندیشه و تغییر و تمایلات متحمل میشویم که در واقع بیسر و صدا و به صورت کاملا نرم و تدریجی است و معمولا افراد عمیق و اهل تحقیق میتوانند آن را فهم و درک کنند و به صورت طبیعی وقتی نسبت به آن با دیگران سخن میگویند، باور دیگران با آن همراهی نمیکند.
رسا ـ همان گونه که فرمودید، با توجه به سابقه اندیشهای و اعتقادی جامعه ما و چهرههای درخشان و مورد احترام حوزه علمیه در میان مردم و همچنین فضای علمی و غنیای که در حوزه وجود دارد، چرا ورودی حوزه علمیه متناسب با نیاز جامعه نیست و بفرمایید که آیا گرایش جوانان به حوزه علمیه همچون مراکز آکادمیک و دانشگاهی مطلوب است؟
دلایل گوناگونی برای کمبود گرایش به حوزه وجود دارد که به قطع بخشی از آن به فضاسازی، جوسازی و دشمنیها برای مخدوش کردن چهره روحانیت مربوط میشود.
چند وقت پیش یکی از دوستان ما از واتیکان برگشته بود و برای ما تعریف میکرد که «در آنجا در شبکههای خبری و امپراطوری رسانهای و این جریان اطلاع رسانی که در اختیار جریان کفر هست، به صورت مرتب و هر هفته، چهره، شخصیت و اندیشههای امام خمینی(ره) مورد هجمه قرار میگیرد، برای این که از جذابیت این چهره شاخص بکاهند و از گرایش به اندیشههای ایشان جلوگیری کنند.
همان گونه که درباره نامههای رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا نیز یک بایکوت خبری حسابشده و شیطنتآمیزی را در پیش گرفتند؛ زیرا آنها نمیخواهند این فضا برای انتشار معارف اسلام به وجود بیاید.
این فضا در داخل کشور نیز وجود دارد و خطاها و اشتباهات سیاسی و اخلاقی برخی از طلبهها، بزرگنمایی میشود و اینقدر به آن پرداخته میشود یا حتی برخی از مؤمنان نیز تحت تأثیر شایعهها قرار میگیرند و بر هیزم آن میافزایند.
بنابراین فضای تبلیغاتی که علیه روحانیت وجود دارد و نمیشود آن را انکار کرد و در مواقعی بیتقوایی و بدعمل کردن برخی از ما به آن دامن میزند و در واقع «از باب تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها»؛ برخی برای شایعهپراکنی سوژه سازی و خوراک فراهم کردهاند.
امام خمینی(ره) در منشور روحانیت فرمودند «هیچ چیزی زشتتر از دنیاطلبی و دنیاگرایی روحانیت نیست»؛ از اینرو مواضع سیاسی، اقتصادی و اخلاقی روحانیان در شایعهپراکنی دشمنان علیه روحانیت بیتأثیر نبوده و یکی از دلایل فضاسازی رسانهای علیه روحانیت است.
دلیل دیگر گرایش کمتر به حوزه علمیه این است که جوانان به دنبال انگیزهای هستند که با یک هدف متعالی و بزرگ خودشان را گره بزنند؛ چنان که هنر امام راحل این بود که اهداف بلندی را طراحی کردند و جوانان به آنها گره خوردند.
ما در حوزه علمیه این هنر را نداشتهایم که در بخش اثباتی، جوانهای خوش قریحه و مؤمن را به صوت انبوه و فراوان نسبت به اهداف جهاد و مبارزه متوجه کنیم و این کمکاری ما نیز هست و به لحاظ استراتژیک حتی در بخش ترسیم اهداف نیز ضعیف عمل کردهایم و از عرصههای گوناگونی ملی و بینالمللی که حوزه علمیه، متکفل و متصدی پرداختن به آنها است به صورت کامل رونمایی و بیان نشده است که باید این عرصهها روشن شود تا جوانان به سمت آنها حرکت کنند.
بحث دیگری که در زمینه گرایش کمتر به حوزه علمیه مطرح است، تب شدید مدرکگرایی و گرایش به علم به معنای رایج آن است که متأسفانه این فضای جوزدگی، مدرک گرایی، تأکید بر عناوین و مابه ازا داشتن این عناوین تا حدودی دامن حوزه را نیز گرفته است.
در حال حاضر برخی از خانوادهها، فرزندانشان را از دوره راهنمایی و دبیرستان برای رفتن به دانشگاه آماده میکنند، دانشگاه قله متعالی آرزوها تعریف میشود و بچهها از مهارتهای اجتماعی، ارتباطات عاطفی، صله رحم و از صحنههای واقعی زندگی دور نگه داشته میشوند.
رسا ـ آیا خروجی حوزه علمیه از لجاظ کمی و کیفی پاسخگوی نیاز جامعه است و به صورت کلی چقدر در نظام آموزشی حوزه علمیه به بحث نیازهای جامعه و حکومت اسلامی توجه میشود و طلاب با این تفکر تعلم و تربیت پیدا میکنند؟
در اینباره دو زاویه نگاه مطرح میشود؛ نخست این که طبق آیات قرآن کریم، هدایت دست خداوند است چنان که خداوند در قرآن میفرماید «إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِین»؛ انسانها در بهترین حالت مُعدات و ابزار هستند و گاهی خداوند دین خود را با افرادی نصرت میبخشد که اهل صراط مستقیم نیستند و تصمیم خداوند بر هدایت مردم قرار گرفته است.
خداوند در قرآن کریم تصریح میفرماید که اگر شما هدایت و نصرت دین خدا را برعهده نگیرید؛ «فَسَوفَ یَأتِی اللَّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَیُحِبّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الکافِرینَ» گروه دیگری میآیند و این کار را انجام خواهند داد؛ از اینرو در یک نگاه توحیدی طبق بیان حافظ باید بدانیم که «حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس ـ دربند آن مباش که شنید یا نشنید»، بنابراین وظیفه ما این است که مبادی را طراحی کنیم و حوزه علمیه وظیفه دارد به ساحتهای این سویی و دنیایی وظایف خودش مشرف باشد و به صورت مجدانه و مجاهدانه در این جهت گام بردارد و نتیجه را به خداوند متعال واگذار کند.
آیه دیگر قرآن میفرماید «ما اصابک من حسنة فمن اللَّه»؛ هر حسنهای از طرف خداوند به ما برسد از طرف خداوند است و چه حسنهای بالاتر از سربازی امام زمان(عج) و این که انسان لباس خدمت به دین و خدمت به امام زمان(عج) بپوشد و این یک انتخاب و توفیقی میخواهد و نخست باید یوسف، بنیامین را انتخاب کند و بعد کیل گندمش را در میان گندمهایش قرار دهد.
«تا نباشد از جانب معشوق کششی ـ کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد» و بنده تصور میکنم محاسبات و مناسبات طلبگی همچون قصه شهادت از طرف دیگر و حساب شده است، همان گونه که شهید همت به نظرم گفته بود «هر تیر و ترکشی که میآید، مأموریتی دارد و برای کسی نوشته شده است».
بنابراین به صورت کلی ماورای همه دلایل، طلبگی یک نوع انتخاب شدن و به چشم آمدن نیز هست و سربازی ولی عصر(عج) است و بالاخره توفیق میخواهد؛ برخی خانوادهها را انسان مشاهده میکند که همه فرزندانشان طلبههای مفید، باصفا و نورانی هستند و این مسائل تصادفی و اتفاقی نیست و به یقین انتخابی از طرف خداوند صورت گرفته است.
خدایی که در قرآن میفرماید «وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ»؛ اگر برگ درختی که میافتد در حوزه قدرت خداوند متعال است، تیر و ترکشها و همچنین انتخاب شدن برای طلبگی و سربازی امام زمان(عج) نیز به یقین از این قاعده توحیدی مستثنا نیست.
گاهی ناله، توسل و توفیق میخواهد که فردی به طلبگی شرفیاب شود؛ البته عرض بنده به این معنا نیست که هر فردی که طلبه شده، مورد تأیید است یا اگر طلبه نشد، مورد تأیید نیست؛ نه، من در رابطه به یک قاعده صحبت کردم که دلایل و قواعد روشن و مشخصی از آیات و روایات و حتی عقل و برهان دارد؛ اما همیشه استثنا نیز وجود داشته و خواهد داشت.
البته فکر میکنم در کنار این دلایل باید به این مسأله نیز توجه کنیم که طبق ضربالمثل قدیمی «حرمت امامزاده را باید متولی آن نگه دارد»؛ یعنی ما طلبهها و همه روحانیانی که دارای عنوان و سرمایه اجتماعی هستند، باید به این مسأله توجه کنند که احترام طلبه به معنای درست کلمه میتواند فضا را برای سایر جوانان به این حیطه و عرصه فراهم کند.
رسا ـ حوزه علمیه در عرصههای مختلف جامعه بهویژه در شرایط و لوازم امروز نظام اسلامی چه جایگاهی دارد و آیا توانسته نظر دلسوزان و دغدغهمندان ژرفاندیشی همچون رهبر معظم انقلاب را جلب کند؟
البته بسیار تلاش شده است و طلبهها بسیار خون دل خوردهاند، به عنوان مثال آمار شهدای طلاب در دفاع مقدس از سپاه پاسداران نیز بیشتر بوده است؛ مقابله با جریان طاغوت و کفر و شرک، تبلیغات بیادعای طلاب در داخل و خارج کشور؛ همراهی و حمایت از امام راحل و رهبری را طلاب برعهده داشتند و راه زیادی را آمدهایم؛ اما راهی که در پیشرو داریم، خیلی راه طولانیتری است.
ما باید به افقها نگاه کنیم، به مشکلات و مسائلی که در کشورمان داریم، نوجوانان، جوانان، مهد کودکها، سالمندان، وزارتخانهها، خانوادهها؛ چقدر به مسائل و مشکلات روانی، عاطفی و اعتقادی و حتی مادی خانوادهها توجه داریم و این فصل روشنی است که بسیاری از مسائل آن روی زمین مانده است.
از کشور خودمان که بگذریم در تمام جهان و در دنیای اسلام با نحلهها و جریانهای گوناگون اسلامی و غیر اسلامی مواجه هستیم که چقدر حرف آماده، طرح اجرایی و عملی روی میز داریم.
بنابراین همان گونه که رهبری فرزانه و حکیم انقلاب بارها فرمودهاند «مشکل جامعه ما را نگاه مدیریت جهادی حل میکند»، روحانیت باید خودش را از تبار انبیا و اولیا بداند.
عمامهای که بر سر ما است، این استعاره از کفن ما نیست، بلکه خود کفن است، یعنی روحانی و طلبه در این راه باید از جان خودش نیز بگذرد و از هیچ کسی جز خدای متعال نترسد و آیا عموم طلاب و روحانیان اینچنین مواجهه و نگاهی به مسائل دارند.
طلاب و روحانیان امروز باید آمادهتر باشند و در واقع ما با یک حجاب معاصرت و پندار بینیازی و استغنای نابجا مواجه هستیم و گاهی اوقات برخی روحانیان از همین ظرفیت موجود جامعه نیز غفلت میکنند.
رسا ـ ممنون از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید./908/گ403/س