۱۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۴
کد خبر: ۳۲۳۷۰۳
معاون تهذیب حوزه‌های علمیه:

محبت الهی مانع بروز انحرافات در جامعه می‌شود

خبرگزاری رسا ـ معاون تهذیب حوزه‌های علمیه گفت: اگر بتوانیم بحث محبت الهی را خوب مطرح و در جامعه امروز گسترش دهیم جلوی بسیاری از انحرافات اخلاقی و محبت های مجازی را خواهد گرفت.
حجت الاسلام  هادي حسين‌خاني، معاون تهذيب حوزه‌هاي علميه سراسر کشور

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام  هادی حسین‌خانی، معاون تهذیب حوزه‌های علمیه سراسر کشور، به تشریح اهمیت و ضرورت محبت الهی و تأثیرگذاری آن در سبک زندگی انسان‌ها پرداخت که ماحصل این پرسش و پاسخ در ادامه تقدیم می‌شود.

  

به نظر شما موضوع محبت الهی تا چه اندازه بنیادین و دارای نقش زیر بنایی است؟ در خصوص اهمیت این مسأله توضیحاتی را بیان فرمایید.

 طرح چنین موضوعی که یکی از موضوعات اساسی است که در دین مطرح شده است. تعابیر بلندی که در منابع دینی مطرح شده نشانگر این است که محبت الهی بسیار حائز اهمیت است. در واقع آیه کریمه (و الذین آمنوا اشد حبا لله) دلالت بر این دارد که لازمه ایمان، محبت شدید نسبت به خدای تبارک و تعالی است. باید عرض کنم علاوه بر اهمیت محبت به خداوند، لوازم این محبت هم بسیار مهم است.

 

مثلاً فرض بفرمایید در روایتی از امام صادق داریم که حضرت در جمع اصحاب خود مطرح می‌کنند که: (ای عری الایمان اوثق؟) کدام یک از دستاویزهای ایمان محکم تر است؟ در همان ابتدا اصحاب عرض می‌کنند: الله و رسوله اعلم! حضرت می‌فرمایند شما پاسخ را بگویید! هر یک از اصحاب پاسخی می‌دهد. برخی می گویند: نماز، برخی میگویند: زکات و برخی دیگر روزه و حج را مطرح می‌کنند. حضرت در پاسخ هر یک می‌فرمایند: این‌ها اهمیت دارند ولک پاسخ سؤال نیستند. در نهایت اصحاب دوباره عرض می‌کنند: الله و رسوله اعلم! در اینجا حضرت پاسخ سؤال را از قول پیامبر اکرم نقل می‌کنند که این خودش دلالت بر اهمیت موضوع می‌کند. حضرت می‌فرمایند: (ان اوثق عری الایمان الحب فی الله و البغض فی الله!) محکم‌ترین دستگیره ایمان، دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خداست!

 

این پاسخ در حقیقت یک مرحله بالاتر از محبت الهی است! یعنی فرض بر آن است که افراد خدا را دوست دارند و در مرحله بالاتر دیگران را هم به خاطر خدا دوست یا دشمن می‌دارند. لذا وقتی حب فی الله و بغض فی الله می‌شود محکم‌ترین دستاویز ایمان، نشانگر آن است که این مسأله از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و از مسائل بنیادین است.

 

آیا می‌شود از بحث محبت الهی به عنوان یک سیاست کلی در عرصه فرهنگ استفاده کرد وآثار و جلوه‌های بیرونی آن را در جامعه مخصوصاً در بین جوانان دنبال کنیم؟

 به نظر می‌رسد با توجه به اینکه محبت خداوند در انسان نهادینه شده است، یکی از گم شده‌های انسان در این عصر، مسأله محبت الهی است. گاهی ما دچار اشتباه می‌شویم و متعلق این محبت را اشتباه می‌گیریم. چه بسا این اشتباه، زمینه ظهور و بروز عرفان‌های کاذب است که امروزه در جامعه نشو و نما یافته است. در حقیقت این بازار محبت، یک بازار پر خریداری است و افراد سود جو سعی می‌کنند با توجه به مطلوب بودن کالای محبت، کالای تقلبی را عرضه کنند و به اهداف و مقاصد شوم خود برسند. به نظر می‌رسد گسترش روز افزون عرفان‌های کاذب، دلیل بر اهمیت موضوع محبت الهی است و اگر ما به طور صحیح وارد این مقوله شویم با مخاطبین تشنه زیادی مواجه خواهیم شد و آثار مثبت زیادی هم بر آن مترتب خواهد بود.

 

 به نظر می‌رسد اگر بتوانیم بحث محبت الهی را خوب مطرح کنیم و در جامعه امروز گسترش دهیم جلوی خیلی از انحرافات اخلاقی و محبت‌های مجازی را خواهد گرفت. روایات در این زمینه بسیار جالب است. مثلاً در روایتی از خدای متعال نقل شده که می‌فرماید: إذَا عَلِمْتُ أَن الْغَالِبَ عَلَی عَبْدِیَ الاِ شْتِغَالُ بِی نقلت شهوته فِی مَسْأَلَتِی وَ مُنَاجَاتِی، یعنی اگر بدانم آنچه که بر بنده من غلبه دارد اشتغال به من است من مسیر شهوت او را در مسیر دعا و مناجات خودم قرار می‌دهم.‌ خوب این خیلی جالب است که ما بدانیم و بتوانیم با ابزار محبت خداوند با سیل عظیم گرایش‌های شهوانی مقابله کنیم. شاید بتوان گفت یکی از عواملی که در ابتدای انقلاب ما با مفاسد کمتری مواجه بودیم، وجود جلسات دعای کمیل و روح معنوی حاکم بر جوانان بود.

 

به نظر شما آیا محبت به خداوند می‌تواند سر منزل یک مکتب عرفانی در مقابل عرفان‌های باشد؟

 در خصوص مسأله تشکیل یک مکتب عرفانی باید به کارشناسان این امر مراجعه کرد اما به نظر می‌رسد این ادعیه ای که ما داریم در کنار آیات قرآن، ما را به مسیر محبت خداوند می‌کشاند. دعاهایی مانند دعای عرفه با آن مضامین عالی آتش محبت خداوند را در عبد شعله ور می‌کند. در روایتی داریم که خدای متعال به یکی از انبیا خطاب می‌کند که با ذکر نعمت‌های من برای بندگانم، مرا محبوب آنها قرار بده!

 

اما در خصوص تشکیل یک مکتب عرفانی به نظر می‌رسد باید از بزرگانی که در این زمینه صاحب نظر هستند سؤال شود. لکن می‌توان بر اساس رده‌های سنی مختلف و جنسیت افراد، بحث محبت الهی را در میان اقشار مختلف جامعه ترویج داد.

 

با توجه به اینکه امروزه چهره خشنی از اسلام توسط دشمنان در میان افکار عمومی جهان به تصویر کشیده شده، آیا بحث محبت و به ویژه محبت الهی می‌تواند بازتاب‌های مثبتی در خصوص ترمیم چهره آسیب دیده اسلام داشته باشد و تبلیغی جهت معرفی اسلام حقیقی باشد؟

 قطعاً همین طور است. هرگونه تلاشی در خصوص معرفی اسلام حقیقی که محبت و مهرورزی جزء لاینفک آن است امری قابل قبول و تأثیر گزار بوده و می‌تواند افکار عمومی را اصلاح کرده و زمینه ساز تحقیق پیرامون اسلام و گرایش به آن است. به نظر می‌آید جای کار زیادی در این زمینه هست چرا که حتی افرادی که در غرب زندگی می‌کنند احساس نیاز شدیدی به محبت خداوند و معنویات دارند و اگر بتوان موضوع محبت الهی را به صورت درست در اختیار آنان قرار داد خدمت بزرگی انجام شده است.

 

منتها یک چیز مهم دیگری هم هست و آن اینکه ما فقط یک روی سکه دین را نشان ندهیم. دین اسلام یک دین جامع و کاملی است. در یک جاهایی رفتارهای محبت آمیز مورد تأکید است و در جاهایی دیگر باید خشونت اعمال شود. و همه این‌ها لازمه دین است. قرآن می‌فرماید: (محمد رسول الله و الذین آمنوا معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم). به هر حال شدت نسبت به کفار هم جزئی از این دین است. نباید به بهانه معرفی چهره مطلوب و دوست داشتنی از دین، از طرح مباحث خشونت علیه کفار و مباحث جهاد و غیره فاصله گرفت. البته این مسأله نیاز به تبیین دارد. و می‌توان افراد را بامعرفی چهره حقیقی اسلام به دین جذب کرد البته با این تحفظ که یک جانبه گرایی صورت نگیرد و به خاطر خوشایند دیگران اسلام ناقص را معرفی نکنیم و با تبیین لازم، موارد اعمال خشونت در دین را هم باید مطرح کرد.

 

چگونه می‌توان چهره ای حقیقی و واقعی از اسلام معرفی کرد که هیچ یک از مباحث محبت و خشونت در اسلام تحت الشعاع دیگری قرار نگیرد؟

 اولاً باید این نگاه به اسلام که آن را فقط خشونت و جنگ معرفی می‌نماید، اصلاح کنیم و بعد جنبه‌های محبت آمیز و ملاطفت آمیز اسلام را به آنها معرفی کنیم. یعنی در حقیقت ابتدا باید سالبه کلیه (اسلام هیچ محبتی ندارد) را اصلاح کرد. و بعد به پاسخگویی به شبهات خشونت و حتی حجاب پرداخت.

 

هر کجا خداوند به تبشیر و تنذیر به عنوان دو راه تربیتی اشاره می‌کند ابتدا مسأله بشارت را مطرح می‌کند و سپس به ذکر انذار می‌پردازد. یعنی ابتدا باید جنبه مهربانی و محبت اسلام را معرفی کنیم و بعد سراغ جنبه‌های خشونت آمیز برویم. متأسفانه اقداماتی که گروه‌های تروریستی از جمله داعش و دیگران انجام داده‌اند این باور که اسلام چیزی جز خشونت نیست را در اذهان عمومی دنیا ایجاد کرده است. لذا ابتدا باید با نمونه‌های ملاطفت و مهرورزی اسلامی این باور را اصلاح کنیم و در مرحله بعد با تبیین صحیح به ذکر موارد لازم از خشونت و جهاد فی سبیل الله پرداخت.

 

به نظر شما آیا محبت الهی می‌تواند اولین موضوع و اولین قدم برای ارتباط دادن جوانان با دین و معنویات باشد؟

 قطعاً محبت الهی شوری ایجاد می‌کند که باعث می‌شود افراد در این مسیر باقی بمانند. و اگر قرار بود ما فقط به استدلالات عقلی بسنده کنیم و صرفاً یک اسلام عقلانی خشک و بدون شور و احساسات را به جامعه معرفی نماییم طبیعتاً خیلی از این ارزش‌های دینی که داریم کم رنگ می‌شد. مثلاً برای حفظ نهضت عاشورا و تعالیم آن، فقط به استدلالات عقلی بسنده نشده است و همواره شور و شعور حسینی با هم بوده‌اند تا این نهضت را حفظ شده است. به نظر می‌رسد محبت الهی مسأله قابل قبولی است و هر چه بیشتر تقویت شود، افراد به طور قوی تر و راسخ تر پای دین خود می‌ایستند و از آن دفاع می‌کنند.

 

به نظر شما محبت الهی می‌تواند مبنایی برای سایر ابعاد اسلامی از قبیل سیاست، اقتصاد و فرهنگ و اخلاق باشد؟

 تصور من بر این است عنصر ویژه ای در محبت است. به هر حال وقتی کسی چیزی را دوست دارد سعی می‌کند آن را حفظ کند و حتی به طور ناخود آگاه از محبوب خود تأثیر پذیری دارد و سعی در همانند سازی خود با او می‌کند. لذا هر چقدر انسان محبوب خود را با دقت انتخاب کند می‌تواند آثار مثبت بیشتری داشته باشد و از آسیب‌های بیشتری محفوظ بماند.

 

مثلاً برخی شیوه‌ها برای اصلاح نفس و تربیت خود دارای مشکلاتی است که راه محبت می‌تواند آن‌ها را تسهیل و تسریع نماید. فردی که یک انسان سخی و دست و دل بازی را دوست دارد راحت تر می‌تواند ملکه اخلاقی انفاق و سخاوت را در خود ایجاد نماید. حالا هر چقدر آن محبوبی را که برای خود انتخاب می‌کنیم دارای کمالات بیشتر باشد بالطبع زمینه بهتری را برای تربیت نفس خود ایجاد کرده‌ایم.

 

اگر بتوانیم در همه مسائل حتی سیاست و اقتصاد این سمت گیری را داشته باشیم که از الگوهای کمال یافته و مترقی که حضرات معصومین علیهم السلام هستند الگو بپذیریم بالطبع راه ما به سوی رشد و صلاح هموارتر و آسان‌تر خواهد شد./998/د101/ی

منبع: معاونت تهذیب حوزه‌های علمیه 

ارسال نظرات