استعمار معكوس از جنس آمريكايي
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، از قبل انتظار ميرفت كه باراك اوباما، رئيس جمهور امريكا با ورود به بريتانيا نظر رسمي خود را در مورد همهپرسي دو ماه آينده اين كشور بيان كند. موضوع همهپرسي در باره ماندن يا نماندن بريتانيا در اتحاديه اروپاست و ماههاست كه دو طرف مقابل موافق و مخالف خروج در مقابل يكديگر صفبندي كردهاند تا آنجا كه ديويد كامرون در صف مخالفان و بوريس جانسون، شهردار لندن و از چهرههاي بانفوذ حزب حاكم محافظهكار، در مقابل او و موافق خروج از اتحاديه اروپاست. نظر رسمي رئيس جمهور امريكا ميتواند نقشي در اين صفبندي بازي كند و او هم در همان بدو ورودش و با انتشار يادداشتي در روزنامه ديلي تلگراف مخالفت صريح خود را اعلام و تلاش كرد تا از يك طرف اشارهاي به دو جنگ جهاني و كشتههاي امريكايي كند تا بر پيوند دو طرف تأكيد كرده باشد و از طرف ديگر، مزاياي ماندن بريتانيا در اتحاديه اروپا را برشمرد تا شهروندان بريتانيايي را در اين همهپرسي به ماندن در اتحاديه و رأي مخالف تشويق كرده باشد. كامرون كه از اين موضع صريح اوباما ذوقزده شده در توئيت خود از ضرورت توجه به دلايل اوباما براي باقي ماندن در اتحاديه اروپا نوشت.
شايد كامرون تصور كرده باشد كه ورود اوباما به كارزار تبليغاتي بر سر ماندن يا نماندن بريتانيا در اتحاديه به نفع او باشد اما مسلم است كه طرف مقابل هم نسبت به اين موضوع ساكت نميماند. جانسون يكي از همين افراد است كه اين موضع اوباما را «رياكارانه» خوانده و گفته كه اين رياكاري اوباماست كه بخواهد از ادامه عضويت بريتانيا در اتحاديه حمايت كند چرا كه واشنگتن حاضر به اشتراكگذاري حاكميت خود نيست. اين نوع عكسالعمل نسبت به اظهار نظر اوباما منجر به طرح موضوعي تحت عنوان استعمار معكوس، reverse colonialism، در ميان هواداران نظر جانسون و موافق خروج از اتحاديه شده به اين معنا كه اگر زماني امريكا مستعمره بريتانيا بود حالا رئيس جمهور امريكا به نحوي اظهار نظر ميكند كه گويا موضوع برعكس شده و بريتانيا مستعمره امريكاست.
روشن است كه طرح اين موضوع تا اندازه زيادي به كارزار تبليغاتي ارتباط دارد تا موافقان خروج اجازه ندهند نظر اوباما تأثيري بر افكار عمومي و شهروندان بريتانيايي نگذارد اما اصل موضوع را بايد از دريچه مرتبط با روابط بريتانيا و امريكا ديد كه رئيس جمهور امريكا اين روابط را در قالب ماندن بريتانيا در اتحاديه اروپا مينگرد. واقعيت امر اين است كه روابط دو كشور دست كم بعد جنگ جهاني دوم به اين سو در حدود اين معنا پيش رفته به صورتي كه بيشتر بريتانيا دنبالهرو سياستها و منافع امريكا بوده تا امريكا و تبعيت بريتانيا از امريكا بعد از ۱۱ سپتامبر و مشاركت در دو لشكركشي به افغانستان و عراق از نمونههاي بارز اين واقعيت است. شايد اين واقعيت به دليل ضعف يا منافع پيراموني چندان در بريتانيا مورد توجه قرار نميگرفت اما وقتي كه مسئله بر سر تصميم حياتي و جدي مثل خروج از اتحاديه باشد، موضوع فرق كرده و ديگر نميتوان تعارفات و مصالح سابق را مدنظر گرفت، به همين دليل است كه موافقين خروج از استعمار معكوس ميگويند چرا كه ميدانند واشنگتن در اين موضوع منافع خود را مدنظر دارد تا اينكه به منافع بريتانيا توجهي داشته باشد. اشاره صريح جانسون به عدم تمايل واشنگتن براي اشتراكگذاري حاكميت بيان مستقيم همين موضوع است. او ميگويد كه واشنگتن ميخواهد بريتانيا در اتحاديه بماند چرا كه حاضر به پذيرش بريتانيا در عرصه بينالملل به عنوان يك شريك نيست و اين موضوع را در جهت منافع خود نميداند. از طرف ديگر، اظهارات اوباما و ديگر مقامهاي امريكايي نشان ميدهد كه آنها ميخواهند تا بريتانيا با ماندن در اتحاديه نقش اهرم واشنگتن در اين اتحاديه را بازي كند چنان كه وقتي اوباما از بريتانيايي مقتدر ميگويد بيفاصله از نقش اين بريتانيا در «هدايت اتحاديه اروپا» ميگويد.
روشن است كه بريتانيا در صورت خروج از اتحاديه نميتواند چنين نقش هدايتكنندهاي براي امريكا داشته باشد و با توجه به تمايل قدرتطلبي كشورهايي مثل آلمان و فرانسه، امريكا با اتحاديهاي بدون بريتانيا مشكل خواهد داشت. موافقين خروج در اين مسئله به هزينههاي ماندن در اتحاديه براي بريتانيا اشاره ميكنند كه ديگر امريكا توجهي به آن نميكند و حتي حاضر به تن دادن به چنين هزينههايي در شرايط مشابه هم نيست.
در هر صورت، استعمار معكوس به سبك امريكايي در نزاع بريتانيايي نگاه انتقادي به سياست واشنگتن را ايجاد كرده و نشان ميدهد كه واشنگتن چگونه سياست خود يا به عبارت بهتر، روش استعماري خود را به صورت غيرمستقيم در كشورهاي ديگر و حتي كشور متحد و نزديكي مثل بريتانيا اجرا ميكند./998/102/ب2
منبع : روزنامه جوان