تولید عامل محرک تغییر است/ اقتصاد مقاومتی استفاده از ظرفیتها و پتانسیلهای درونی است
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، اقتصاد مقاومتی به معنای کنار گذاشتن کامل آموزههای علم اقتصاد نیست؛ بلکه مفهوم آن این است که باید الگویی از آموزههای علم اقتصاد را پیاده سازی کنیم که با فرهنگ ما و ساختار اقتصادی کشور همخوانی داشته باشد.
در گفتوگو با دکتر مهدی بصیرت، اقتصاددان و رییس دانشگاه بین المللی خرمشهر ـ خلیج فارس و دبیر کار گروه اقتصاد مقاومتی استان خوزستان درباره اقتصاد مقاومتی و راهکارهای تحقق آن، مبارزه با مفاسد اقتصادی، ویژگیها و اصول حاکم بر اقتصاد مقاومتی و نقش آن در پویایی تولید داخلی و رویارویی با تحریمها پرداخته شده که علاقهمندان در ادامه این گفتوگو را از نظر میگذرانند؛
رسا ـ اقتصاد مقاومتی به چه معنی است و آیا تاکنون در جهان اجرا شده است؟
بنا بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب «اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنیها و خصومتهای شدید میتواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد.» اقتصاد مقاومتی به مفهوم استفاده از ظرفیتها و پتانسیلهای بالقوهای است که در اقتصاد ما وجود دارد ولی به علت وجود درآمدهای نفتی تاکنون به این پتانسیلها توجه نشده است. استفاده از این فرصتها میتواند افزون بر مقاومسازی اقتصاد در برابر شوکهای خارجی سبب رشد و توسعه پایدار شود.
به لحاظ تاریخی میتوان مقاومت اقتصادی را با انقلاب اسلامی ملازم دانست. این بدان معناست که ماهیت اقتصادی انقلاب اسلامی به جهت اصول و اهدافی که مطرح میکند اقتضا نوعی مقاومت دارد. اقتصاد انقلاب اسلامی در پی تحقق استقلال اقتصادی، افزایش رفاه عمومی و ساختن اقتصاد پیشرفته است و به طور کلی و اجمالی از همان ابتدای انقلاب اسلامی مشخص بود که تحقق این اهداف موجب نوعی رویارویی با قدرتهای اقتصادی جهان خواهد شد.
ما الگوها و مدلهایی که در علم اقتصاد موجود است را نفی نمیکنیم. یعنی اقتصاد مقاومتی نافی الگوهای اقتصادی نیست بلکه اعتقاد داریم از نکات مثبت و برتری که میشود آنها را بومی کرد باید بهره ببریم نه اینکه بگوییم این مبانی را کاملا پاک میکنیم و کنار میگذاریم. این هدف ما در اقتصاد مقاومتی نیست.
برای نمونه چین که پسوند کمونیستی پشت نام کشورش قرار دارد و بزرگترین حزب آن حزب کمونیست است، مدلی از اقتصاد سرمایهداری را در کشورش پیاده میکند که طی مدت 25 سال رشد بین 8 تا 14 درصدی را تجربه میکند و کمر غرب را دارد میشکند. پس اقتصاد مقاومتی به معنای کنار گذاشتن کامل آموزههای علم اقتصاد نیست بلکه مفهوم آن این است که باید الگویی از آموزههای علم اقتصاد را پیاده سازی کنیم که با فرهنگ ما و ساختار اقتصادی کشور همخوانی داشته باشد.
یکی از محورهای اصلی بحث اقتصاد مقاومتی نگاه به درون و درونزا بودن است؛ کاری که کشورهای آسیای جنوب شرقی توانستند دنبال کنند. یعنی بدون توجه به منابع و مواد خام معدنی که دارند توانستند به یک مسیر رشد و توسعه پایداری در سه دهه گذشته دست پیدا کنند ولی ما در 70 ساله گذشته اقتصادمان مبتنی بر فروش نفت بوده است. از زمانی که نفت وارد اقتصاد ایران شد اقتصاد ما مبتنی بر فروش ثروت شد. بخش عمدهای از جی دی پی(تولید ناخالص داخلی) ما ناشی از فروش نفت بوده است، پس اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه این رویکرد اصلاح شود.
باید با توجه به توانمندیهای نیروی کار متخصص که از این لحاظ در خاورمیانه اول هستیم و هیچ کشوری در منطقه پیدا نمیشود که به اندازه ما جوان تحصیلکرده دانشگاهی داشته باشد. با توجه به این سرمایهها و منابعی که در اختیار داریم باید زیرساختهای اقتصادی را تغییر دهیم و به گونهای شکل دهیم که مبتنی بر کار باشد و از پتانسیلهای بالقوهای که تا به امروز استفاده نکردهایم استفاده شود.
رسا ـ اقتصاد مقاومتی چه تفاوتی با اقتصاد ریاضتی دارد و آیا به معنی اقتصاد مقاومتی است؟
ریاضت اقتصادی به طرحی گفته میشود که دولت ها برای کاهش هزینهها و رفع کسری بودجه، به کاهش و یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی، صرفهجویی در مخارج جاری کشور، کاهش هزینههای دفاعی و تعدیل کارمندها در بخش دولتی دست میزنند که برخی از کشورهای اروپایی اکنون با آن دست و پنجه نرم میکنند.
این طرح که به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولتها انجام میشود گاهی اوقات به افزایش میزان مالیاتها، کاهش دستمزدها و دریافت وام و کمکهای مالی خارجی میانجامد که این با اقتصاد مقاومتی متفاوت است.
رسا ـ اقتصاد مقاومتی چه تأثیری بر مبارزه با مفاسد اقتصادی ایفا خواهد کرد؟
رهبر معظم انقلاب در مورد مبارزه با فساد میفرمایند: «واقعاً نميشود ما كار اقتصادىِ درست و قوى بكنيم، اما با مفاسد اقتصادى مبارزه نكنيم؛ اين واقعاً نشدنى است. همان چند سال پيش هم كه من راجع به اين قضيه بحث كردم و مطالبى را به مسئولین كشور گفتم به همين نكته توجه داشتم كه تصور نشود ما ميتوانيم سرمايهگذارى مردمى و كار سالم مردمى داشته باشيم، بدون مبارزهى با مفاسد اقتصادى؛ و تصور نشود كه مبارزهى با مفاسد اقتصادى موجب ميشود كه ما مشاركت مردم و سرمايهگذارى مردم را كم داشته باشيم.»
در حوزه مبارزه با فساد میبینیم آن فعالیتهایی که باید انجام میشد تا بستر حضور بخش خصوصی را فراهم کند نتیجه بخش نبوده است. اختلاس بانکی ۱۲۳ میلیاردی در سال ۷۰ به اختلاس ۳ هزار میلیاردی در سال ۹۰ و 8 هزار میلیاردی در سال 92 تبدیل میشود. این نشان میدهد که در حوزه مبارزه با فساد بد عمل کردهایم و میبایست به صورت جدی کار شود. مجلس شورای اسلامی باید قوانینی را وضع کند که سیستم بانکی و حوزه اقتصادی ما شفاف عمل کند و هرگونه اخلال و سوء استفاده در آن تحت کنترل شود.
آقای گری بیکر یک اقتصاددان آمریکایی است که در سال ۱۹۹۱میلادی جایزه نوبل اقتصاد را به دست آورد. وی مقالهای در زمینه «فساد جرم و جنایت اقتصادی» دارد. وی در مقدمه این مقاله میگوید: «کشورهای غربی علیرغم اینکه تمایل به فساد در آنها خیلی بیشتر از کشورهای شرقی است؛ اما وقتی رتبهبندی شاخص فساد را در کشورهای مختلف ارزیابی میکنیم، متوجه میشویم که این کشورها در جایگاه مناسبی قرار دارند و وی علت را نظارت نظارت و نظارت میداند.» در کشورهای غربی با اینکه قید و بندهای مذهبی سنتی و فرهنگی برای جلوگیری از وقوع فساد وجود ندارد؛ اما فساد به خاطر نظارت کمتر است.
ما نیاز داریم یک سیستم درستی برای حوزه اقتصادمان تعریف کنیم تا فساد را به حداقل رسانده و انگیزه بخش خصوصی برای حضور افزایش پیدا کند. این کار مشترک دولت و مجلس است نه اینکه رئیس جمهور بگوید نمیگذارند مفسدین را معرفی و محاکمه کنند. این اقدامات بخش خصوصی را فراری میدهد و زمینههای لازم برای شکلگیری محورهای مختلف اقتصادی که توسط رهبر معظم انقلاب تببین شدهاند پیاده سازی نخواهد شد.
رسا ـ اقتصاد مقاومتی چه ویِژگیهایی دارد و بر اساس چه ارکانی شکل گرفته است؟
به طور کلی ارکان اقتصاد مقاومتی از نگاه رهبر معظم انقلاب عبارتند از: مردمی کردن اقتصاد، حمایت از تولید ملی، مدیریت منابع ارزی، مدیریت مصرف، اقتصاد دانش بنیان، کاهش وابستگی به نفت، حرکت بر اساس برنامه و پرهیز از سیاستهای خلق الساعه و اقتصاد کار آفرینی است.
همانگونه که بیان شد اقتصاد مقاومتی محورهای مختلفی دارد از جمله سیاستگذاری برای اصلاح الگوی مصرف که مصرف تولید را جهت میدهد و این دو در کنار یکدیگر میزان و جهت سرمایهگذاری را مشخص مینمایند. همچنین رونق تولید داخلی و کاستن از وارداتی که میتواند به افول و کم رونقی و توقف واحدهای تولیدی منجر شود، یعنی حمایت از تولید ملی.
البته منظور از حمایت، حمایت هدفمند است یعنی حمایتی که بعد از یک بازه زمانی محدود منجر به تولید محصول قابل رقابت با مشابه خارجی آن شود. این امر منجر به استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای تکنولوژی در سطح کلان میگردد.
افزایش بهرهوری عوامل تولید از دیگر ارکان اقتصاد مقاومتی است. بهرهوری از متغیرهایی که افزونبر افزایش بهرهوری عوامل تولید سبب رشد و پیشرفت پایدار در کشورهای توسعه یافته شده است و به این معنا است که بدون آنکه عوامل تولید افزایش یابند ستانده بیشتری را بتوان تولید کرد.
کشور ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم که بسیاری از زیرساختهای اقتصادی آن ویران شد، شاهد رشد بهرهوری عوامل تولید تا ۷ درصد طی مدت ۲۰ سال بود و همین امر سبب شد که ژاپن به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل شود. اگر نگاهی به آمارها و گزارشات بهرهوری در ایران بیندازیم متوجه میشویم که بهرهوری نیروی کار کشور در مقایسه با سایر کشورهای جهان بسیار پائین است، همچنین بهرهوری سرمایه.
شاخصی در اقتصاد به نام نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی وجود دارد. این شاخص در دو دهه گذشته در ایران از کشورهای هند و چین که دارای رشد بالایی(حدود ۸ درصد) هستند کمتر نیست، در حالی که در ایران حداکثر رشدی که اتفاق افتاده حدود 3% بوده و بیان کننده این امر است که در اقتصاد ایران سرمایهگذاری صورت میگیرد، ولی سرمایهگذاریهای صورت گرفته بیش از آنکه سبب تولید و اشتغال مولد شود، منجر به افزایش معوقههای بانکی میشود و این مشکل باید در اقتصاد مقاومتی اصلاح شود؛ یعنی سرمایههای محدود جامعه باید در طرحهایی استفاده گردد که توجیه اقتصادی مناسبی دارند.
رسا ـ آیا اقتصاد مقاومتی توان ایستادگی و رقابت با اقتصادهایی نظیر لیبرالیستی و مارکسیستی را دارد و میتوان از آن به عنوان سیستم اقتصادی جدید در جهان یاد کرد؟
ما بر اساس الگوهای متفاوت اقتصادی در دنیا یک الگوی بهینهای را بر اساس شرایط کشور خود باید بسازیم و این به معنای این نیست که اقتصاد مقاومتی برای نمونه چون تأکید بر بخش خصوصی دارد پس همان اقتصاد لیبرالی است، نه این گونه نیست. ممکن است در این تئوری بومی از چند شاخصه اقتصادی مرسوم در گفتمانهای اقتصادی استفاده کنیم؛ ولی به معنای یکی بودن اقتصاد مقاومتی با آنها نیست.
بعد از آموختن آموزههای علم اقتصاد مارکس، لیبرال و اقتصاد اسلامی باید الگویی را استخراج کنیم که متناسب با ساختار فرهنگ ما باشد. در برخی موارد اقتصاد آزاد به تقویت بخش خصوصی اشاره میکند اما در اقتصاد مبتنی بر ساختار دولتی چون نیروی کار خودش را در سود سهیم نمیبیند بهرهوری پایین است.
یکی از محورهایی که رهبر معظم انقلاب تبیین کردهاند اجرای اصل ۴۴ به صوررت دقیق و خصوصی سازی است که در اقتصاد غربی هم آمده است. بنابراین وقتی میگوییم باید خصوصی سازی شود یعنی امتیاز مثبتی دارد که از آن در اقتصاد مقاومتی استفاده میکنیم.
اقتصاددانان باید الگوی اقتصادی چین و مالزی را بررسی کنند و برآیند پیشرفت را در دو دهه گذشته مورد مطالعه قرار دهند و بر اساس ساختار فرهنگی اقتصادی و داشتهها و پتانسیلهای کشور خودمان یک الگوی ایرانی اسلامی را طراحی کنیم که ممکن است گوشههایی از آموزههای اقتصادهای دیگر را هم در خود داشته باشد.
رسا ـ اقتصاد مقاومتی چه نقشی در پویایی تولید داخلی دارد و تأثیر آن بر واردات و صادارات کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
تولید به یک ملت اعتماد به نفس میدهد و مبنای حفظ هویت، استقلال و فرهنگ بومی و مظهر قدرت است. تولید نیروی محرک تغییر است و موجبات نظم رفتاری، نظم فکری و قاعدهمند شدن زندگی را به وجود میآورد. افزایش کمیت و کیفیت تولید تا آنجا یک جامعه را به سوی پیشرفت و ثبات سوق میدهد که شرایط تأمین امنیت داخلی و امنیت ملی را تسهیل نماید.
رويه كشورهاي شرق آسيا و به طور خاص كره جنوبي تحمل و بردباري، فهم كامل از ضعفها، تدبير و تعقلگرايي، داشتن برنامه راهبردي منسجم و مستحكم توسعه اقتصادي و تكيه محوري خاص بر توليد است که منجر به نتايج تحسين برانگيزي گرديده كه آنها را به جايگاه قابل تأملی در مناسبتهای اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي در سطح جهان رسانده است.
سياست اقتصاد مقاومتی با تحريك طرف عرضه فعاليتهای صنعتي به رشد اقتصادي موفقيت آميز معطوف میشود. اهداف اين سياست عبارتند از تقويت رقابتپذيري بينالمللی، نوسازي ساختار صنعتي، دستيابي به مزيتهاي نسبي پويا از طريق كمك به رشد سريع صنايع بالقوه و تصحيح نارسايي بازار، ارتقاي ساختار صنعتي شامل نوسازي صنعتي با ملاحظه اثرات پيوندهاي پيشين و پسين است.
سياست سازماندهي صنعتي شامل پيشبرد رقابت پذيري أثر بخش در بازارهاي انحصاري است که هدف گذاري صنعتي ميتواند بخشي از مسير ارتقاء يابي صنعتي باشد. با توجه به مطالب ارائه شده، تحريمها به خصوص كاهش درآمدهاي نفتي بر زخم اقتصاد ايران نمك پاشيده و هزينههاي اقتصاد ايران را افزايش داده است ولی با تجربههای به دست آمده از گذشته هر زمان كه برنامهريزيها دقيقتر و مداخله دولت با برنامه و آگاهانهتر بوده است، نتايج تحريم بيأثر و يا كم أثر شده است.
هر زمان كه مديريت شرايط اقتصادي بدون برنامه و رويكرد مبتني بر دانايي محوري بوده است حتي در شرايط كاهش تحريمها نتايج بدي به دست آمده است. به طور مثال در صنايع نظامي و صنعت نفت، وجود عزم و اراده ناشي از تنگناهاي تحريم موجب پيشرفتهاي چشمگير شده است؛ ولی در ساير صنايع از جمله خودروسازي، كالاهاي مصرفي، لوازم خانگي و منسوجات كه به ندرت مشمول تحريمها شدهاند يا با پيشرفتهاي اندك روبرو شدیم و يا واردات بيرويه و بيبرنامه در چارچوب اقتصاد بازار منجر به نابودي آن صنعت شده است.
بنابراين ميتوان گفت كه نه تنها تحريمها در صورت تدبير مناسب بيأثر خواهند شد، بلكه مانند دو كشور ژاپن و كره جنوبی كه از هرگونه درآمد نفت و منابع طبيعی بیبهره هستند، ميتوان با تكيه بر دانايي محوري و وجود الگوي توسعه بومي عاري از هرگونه فساد به پيشرفتهاي در خور توجهي دست يافت و بيشك اقتصاد مقاومتي در اين چارچوب تسهيل كننده آثار تحريمها در راه دستيابي به اين هدف است./9456/