مدیر حوزه باید دغدغه تحقق تمدن اسلامی داشته باشد
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب بارها بر لزوم بزرگداشت و تکریم نخبگان علمی تأکید کرده و مسئولیت اصلی در این زمینه و همچنین معرفی نخبگان علمی به مردم را متوجه رسانهها بیان میکنند. البته برای رسیدن به این مهم باید نخست نخبگان هر نهاد و مرکزی از سوی آن نهاد و مرکز معرفی شوند تا بتوان از آنها نهایت بهره را برد که حوزه نیز از این امر مستنثی نیست.
همچنین بارها مراجع معظم تقلید بر شناسایی نخبگان حوزوی و استفاده از ظرفیت این افراد تأکید کردهاند و در همین راستا مرکز امور نخبگان و استعدادهای برتر حوزههای علمیه با هدف «برنامه ریزی و سیاست گذاری برای شناسایی، هدایت و حمایت نخبگان و استعدادهای برتر حوزههای علمیه در راستای تولید و توسعه علوم دینی و گسترش و تعمیق فرهنگ اسلامی در سطح ملی و فراملی» در سال 1390 تأسیس شد.
با این وجود طیفی از نخبگان و حوزویان معتقدند تأسیس این نهاد هیچ أثری در امور نخبگان حوزه نداشته و تاکنون هر آنچه در زمینه نخبگان در حوزه بیان شده تنها حرف است و بس. برای بررسی این موضوع بر آن شدیم تا با تعدادی از نخبگان حوزه به گفتوگو نشسته و نظرات و دیدگاههای آنها را به سمع و نظر خوانندگان محترم برسانیم.
در گفتوگو با حجتالاسلام قاسم ترخان، مدیر گروه کلام و دین پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مدیر سابق پایگاه اینترنتی اسلام کوئیست و مدیر کنونی اسلام پدیا به بررسی این موضوع پرداختیم که در ادامه متن بخش نخست آن را نظر میگذارنید؛
رسا ـ تعریف نخبه چیست و نخبه حوزوی به چه فردی گفته میشود؟
نخبه به فردی گفته میشود که از توانمندی و استعدادی برخوردار است که بخشی از آن به سبب نعمتهای خدادادی مانند ضریب هوشی بالا، یادگیری سریع، درک مطالب و... و بخشی نیز با تلاش و پشتکار فرد به دست میآید. البته ممکن است فردی از نظر ضریب هوشی یا استعداد در سطح پایینی باشد ولی بتواند در کنار تلاش و پشتکار خود را به نخبه ایدهآل برساند که این فرد نیز نخبه است. نخبه حوزوی نیز شامل همین تعریف میشود.
البته متعلق این کار متفاوت خواهد شد. یعنی نخبه حوزوی با نخبه دانشگاهی از نظر تعریف یکی است ولی اهداف و متعلق پژوهش و کارش با نخبه دانشگاهی متفاوت خواهد بود.
رسا ـ حوزه با فقه و اصول خود شناخته میشود، اما آیا افرادی که به غیر از فقه و اصول تسلط دارند را میتوان نخبه دانست؟
تعریف بنده از فقه یک تعریف عام است. یعنی فقه را منحصر به حقوق و احکام نمیکنم. همانگونه که بزرگانمان گفتهاند فقه یک معنای عامی دارد و از فقه اکبر که سخن گفته میشود منظور این است که فرد دین را بفهمد. دین نیز تنها به معنای فقه مصطلحی که وجود دارد، نیست؛ چون اگر فرد اعتقادات دین را نفهمد، فقه سنتهای الهی را نداند و از آنچه ناظر به مباحث اخلاقی است، دستش کوتاه باشد به نظر میرسد نگاه جامعی به دین اسلام ندارد.
همانگونه که بزرگان ما فرمودهاند اسلام متشکل از بخشهای مختلفی است که بخشی ناظر به اعتقادات و باورها، بخشی ناظر به اخلاق و بخشی ناظر به احکام است و ما در سه حوزه نیاز به نخبه داریم. در تعریف بنده فقه یک معنای عامی دارد که شامل هر سه بخش میشود.
رسا ـ اگر در حوزه افرادی که غیر از فقه و اصول را تسلط دارند نخبه ندانیم، چه آسیبی حوزه را تهدید میکند؟
اگر در بخشهای دیگر سرمایه گذاری نکنیم و افرادی که در علوم دیگر متبحر هستند را نخبه قلمداد نکنیم، طبیعتاً آسیبهای فراوانی خواهیم دید و نمیتوانیم از اسلام دفاع کنیم. نمیتوانیم اعتقادات اسلام را تبیین کنیم. اگر باورها از مردم گرفته شود دیگر به دنبال فروعات دین نیز نخواهند آمد.
رسا ـ رهبر معظم انقلاب و مراجع نسبت به استفاده از ظرفیت نخبگان تأکید کردهاند، اکنون وضعیت حوزه در استفاده از ظرفیت نخبگان چگونه است؟
این موضوع را باید از مسؤولان حوزه بپرسید که چه کارهایی کردهاند! تلقی بنده به عنوان فردی که در حوزه کارهای پژوهشی انجام میدهم این است که هنوز با نقطه مطلوب و ایدهآل فاصله داریم. یعنی کارهای بسیاری باید انجام شود تا إنشاءالله به نقطه مطلوب برسیم.
رسا ـ آیا نخبگان باید در اداره حوزه وارد شوند؟
ضرورت ندارد. ما اگر نخبگان را گروه گروه کنیم برای نمونه فرض کنید بنده اگر فلسفه و کلام میدانم ضرورتاً به این معنا نیست که مدیریت کارهای مرتبط با کلام و... را انجام دهم. یعنی لازم نیست فرد برای مدیریت بخش کلام و فلسفه برای این کار نخبه باشد ولی شکی نیست کسانی که مدیریت میکنند باید از حیث مدیریت نخبه باشند و بتوانند مدیریت و برنامهریزی دقیق داشته باشند.
همچنین باید اطلاعات عمومیشان در حوزه نیز به اندازه کافی باشد. یعنی مدیریت نیز باید توسط نخبگان انجام شود ولی به این معنا نیست که اگر قرار است مدیریت توسط نخبگان صورت گیرد نخبگان همان رشته همان رشته را مدیریت کنند. برای نمونه در مثال خارج از حوزه آیا در بحث پزشکی ضرورت دارد که مدیریت با پزشکان باشد؟ خیر.
بلکه فردی که در امر مدیریت نخبه است باید مدیریت کند ولی الزامات این رشته را نیز باید بداند و تا حدودی به نیازمندیهای افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند آشنا باشد تا بتواند برای اهداف برنامهریزی درست و دقیقی داشته باشد. ولی به این معنا نیست که برای نمونه در رشته پزشکی نخبگان علم پزشکی بیایند و مدیریت این حوزه را داشته باشند. همین مسأله را در حوزه نیز میتوان تطبیق داد و پیاده کرد.
رسا ـ انتظارات نخبگان از جامعه مدرسین، شورای عالی حوزه و مدیریت حوزه چیست؟
امام صادق(ع) در روایتی ضمن تأسف از بستن حوزه علمیه توسط طاغوتیان میفرمایند: «من به خدا شکایت میکنم. ای کاش این طاغوت به من این اجازه را میداد تا در طائف که آب و هوای خوبی دارد حوزه علمیه میساختم و خود به این شهر رفته و شما شاگردانم را به آنجا دعوت میکردم و آنجا شما را با علوم اسلامی آشنا میکردم.» این روایت در کتاب بحار الانوار، جلد یک، صفحه 213 و جلد هشت صفحه 215 مطرح شده است.
این روایت نشان میدهد نوع نگاه امام صادق(ع) این است که پایه و بستر ایجاد تمدن اسلامی، علوم انسانی است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «بدون تحول در علوم انسانی نمیتوانید به تمدنی که مورد انتظار اسلام است برسید.» اگر قرار است علوم انسانی متحول شود و زمینههای ایجاد آن تمدن فراهم شود باید امکانات متناسب با آن را فراهم کرد.
امام(ع) نیز در این روایت تأسف میخورند که چرا یک امکانی فراهم نیست تا حوزهای بسازنند و شاگردانشان را آنجا آموزش دهند. اکنون نیز در زمینه فراهم سازی امکانات متناسب انتظارات بیشتری از مسؤولان محترم حوزه است. یعنی اگر تشخیص دادند عدهای از طلاب جزو نخبگان هستند امکانات ویژهای در اختیارشان قرار دهند تا دغدغههای مالی نداشته باشند. یا برای نمونه در ایام تابستان این شرایط فراهم شود که در یک منطقه خوش آب و هوا باشند که بتوانند تحصیلات و پژوهشهای خود را ادامه دهند.
به طور کلی فراهم سازی امکانات و تأمین معاش نخبگان یکی از نکات مهمی است که هنوز با نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد و انتظار این است که در این زمینه عزیزانی که مسؤولیت دارند فعالیت بیشتری داشته باشند تا خروجی حوزه بیش از پیش باشد.
رسا ـ آیا با این روند مدیریت حوزه، تاکنون مطالبات رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید محقق شده است؟
هنوز این تلقی برای بنده ایجاد نشده که در این زمینه موفق بودهایم و انتظارم بیش از اینها است. مقام معظم رهبری برای رسیدن به نقطه مطلوب و تمدن اسلامی چند نکته اساسی را مطرح کردهاند که در این زمینه تحول در علوم انسانی، الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت، سبک زندگی و... اصل است که باید حوزویان و نخبگان حوزه در این عرصههای قدم بگذارند و مشکلات علمی و نیازمندیهای علمی را رفع کنند.
انتظار این است که مسؤولان طراز اول حوزه و کسانی که برنامهریزی میکنند برای اینگونه مباحث برنامهریزی جدی داشته باشند. اکنون چند درصد نخبگان حوزه ناظر به علوم انسانی و اسلامی سازی علوم و علم دینی کار میکنند؟! چگونه حمایت میشوند؟! بنده احساس میکنم با نقطه مطلوب بسیار فاصله داریم.
در بحث الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت چند نفر کار میکنند؟! اخیراً در این زمینه پنجمین کنفرانس برگزار شد و حضور دوستان حوزوی ما در این مجموعه بسیار اندک بود. یعنی تعداد مقالاتی که در این مجموعهها از سوی حوزویان ارائه شد بسیار کم بود. انتظار این است که در موضوعات مورد دغدغه مقام معظم رهبری مدیریت جدی شود و بخشی از امکانات و توانا حوزه مصروف این مباحث شود.
اگر اکنون موفق نشویم الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت را تولید کنیم، پس چه زمانی خواهیم توانست؟! آیا اینها جزو وظایف حوزهها نیست؟! بخشی از مباحث نیز ناظر بر نرم افزار تمدن است. برای نمونه همانگونه که مقام معظم رهبری میفرمایند جامعه ما به شدت در بحث سبک زندگی دچار آسیب است.
باید فکر اساسی شود و در این زمینه گروهها و مجموعههایی کار اساسی و جدی انجام دهند. راهکار ارائه دهند. مبانی نظری را تبیین کنند که در این زمینهها احساس میکنیم هنوز بسیار فاصله داریم. باید فعالیت جدیتری از سوی عزیزانی که مسؤولیت در حوزه دارند انجام گیرد.
رسا ـ اخیراً اعضای شورای عالی حوزه انتخاب شده که در آینده نیز مدیر حوزه را انتخاب خواهند کرد. به عقیده شما ملاکها و معیارها مدیر موفق حوزه چیست؟
فکر میکنم در این زمینه باید از افرادی که تصمیم و نظرشان کار ساز است نظر خواسته شود و بنده بعید میدانم دیده مثل بندهای در این بحث تأثیرگذار باشد. ولی انتظاری که امثال ما داریم این است مدیریت این توانمندی را داشته باشد که بتواند برنامهریزیهای دقیقی انجام دهند. یعنی مدیر باید مدیر باشد و نیاز و توانمندی حوزه را دقیق بداند. اهداف برایش خوب ترسیم شده باشد و نیاز جامعه را بداند.
بداند که افراد آمدهاند با معارف اهلبیت(ع) آشنا شوند و حوزه باید خروجی داشته باشد. یعنی حوزههای ما در کنار تولید کتاب و پرورش مجتهد که نیاز فقهی جامعه اسلامی را برآورده میکنند، به نیازمندیهای جامعه نیز تسلط کافی داشته باشد تا بتواند برنامهریزیهای دقیقی برای رفع آن نیازها و دفاع از مکتب اهلبیت(ع)، گسترش و نهادینه کردن اخلاق و سبک زندگی اسلامی داشته باشد.
یکی از مهمترین ویژگیهایی که یک مدیر حوزه باید داشته باشد توانمندی لازم در برنامهریزی است که البته برنامهریزی بدون آگاهی از مباحثی که پیشتر گفتم امکان پذیر نخواهد بود.
رسا ـ شما به چه میزان در جریان کارهایی که در حوزه صورت میگیرد قرار میگیرد؟
متأسفانه کمتر. متأسفانه کمتر در تصمیمگیریها از دوستان نخبه استفاده میشود یعنی در اموراتی که شاید مناسب باشد از آنها استفاده شود تأثیرگذار نیستند.
رسا ـ شورای عالی حوزه از سوی جامعه مدرسین و مدیریت نیز از سوی شورای عالی انتخاب میشود. به نظر شما این نوع انتخاب بهترین نوع انتخاب است یا میتوان بهتر عمل کرد؟
در این زمینه فکر نکردم تا ببینم آیا گونه دیگری از انتخاب مناسبتر است یا خیر؛ ولی به نظر میآید این روش روش مناسبی است، البته بنده در این زمینه تسلط کافی ندارم.
رسا ـ برای اداره هر چه بهتر حوزه پیشنهاد خاصی دارد؟
چیزی به ذهنم نمیرسد ولی کلیات را بیان کردم. با این وجود به عقیده بنده بیش از این میتوانیم در تحقیق بخشیدن فرمایشات رهبری گام برداریم که اگر این اتفاق بیفتد فکر میکنم حوزه به جایگاه خودش خواهد رسید. یعنی جایگاه حوزه نه تنها با تحقق این دغدغهها ـ تحول در علوم انسانی، الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت و سبک زندگی اسلامی ـ تقلیل پیدا نخواهد کرد که به نظر میآید به انجام وظایف اصلی خود نزدیکتر خواهد شد.
البته در کنار این کارها(تحول در علوم انسانی، الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت و سبک زندگی اسلامی) کارهای روتین و اصلی حوزه صورت گیرد. چون انتظار فردی که وارد حوزه میشود آشنا شدن با فقه، اصول، کلام، اعتقادات، فلسفه و... است ولی تمام برنامهریزیها باید در تحقق این مسائل(تحول در علوم انسانی، الگوی پیشرفت و سبک زندگی) باشند تا زمینههای تحقق تمدن نوین اسلامی را فراهم کنیم.
کسی که مدیریت حوزه را بر عهده میگیرد باید ناظر به این مباحث و دغدغهها برنامه داشته باشد. برای پیشرفت و تمدن اسلامی صاحب نظر و ایده باشد و فکر میکنم بدون لحاظ این مباحث انتخاب مدیری که شاید بسیار تسلط به این مباحث نداشته و یا چنین دغدغهای در اینباره نداشته کمکی در تحقق اهداف حوزه و آنچه حوزه بخاطر آن تأسیس شده و به دنبال آن است، نخواهد داشت.
رسا ـ رسالت خود نخبگان حوزه در قبال حوزه، حکومت اسلامی و جامعه چیست؟
در بحث حوزه اگر چیزی به دست آوردیم از دل این نخبهها به دست آوردهایم و باید تلاش کنیم آسیبهای حوزه را تا آنجایی که میتوانیم کاهش دهیم و نقاط قوتی که حوزههای علمیه ما از قدیم الایام تاکنون داشتند را برجسته و تقویت کنیم.
ما علیرغم تمام کاستیها و مشکلات که در حوزه داریم ولی حوزه را با هیچ نهاد آموزشی عوض نمیکنیم. چون حوزههای ما به قدری ویژگی دارند که میتوانند عامل جذابیت برای ماندن عدهای در آن باشند تا کارهای علمی و پژوهشی انجام دهند. ما هر چه داریم از خود حوزه داریم. یعنی حوزه این پتانسیل و ظرفیت را دارد که نیازهای علمی و پژوهشی را برآورده کرده و به نیازهای جامعه پاسخ دهد.
در بحث جامعه نیز اگر چه حوزه به دنبال هدف اصلی خود یعنی پرورش مجتهدینی است که بتوانند حلال و حرام خدا را از منابع دین استنباط کنند، متکلمینی که بتوانند از اعتقادت اسلامی دفاع کرده و تبیین کنند، ولی نیم نگاهی باید به نیازمندیها جامعه داشته باشد و ناظر به ناهنجاریهایی که در جامعه اتفاق میافتد برنامه داشته باشد.
برای خلأهای فکری و شبهات باید زمینهها، امکانات و نیروهای را داشته باشد که بتواند پاسخگوی اینگونه از نیازها نیز باشد. اگر ما برنامهای نداشته باشیم یقیناً دیگران برای جامعه و جوانان برنامه خواهند داشت.
در بحث نظام نیز پیشتر بیان کردم که نسبت به دغدغههای مقام معظم رهبری دغدغه داشته باشد. چون دغدغههای ایشان دغدغههای نظام است. اگر حوزهای داشته باشیم که کاری به نظام، حکومت و دغدغههای رهبر معظم انقلاب نداشته باشد و به تعبیری حوزه انقلابی نباشد آن نیاز اساسی امروز جامعه ما بیپاسخ میماند و غیر از حوزه نیز فرد دیگری نباید به این مباحث پاسخ دهد.
در این زمینه باید کار جدیتری صورت گیرد و هم حوزه نظام را از خودش بداند و هم نظام از توانمندیهای حوزویان استفاده کند که در این بخش نیز تا حدودی اشکال به آن طرف باز میگردد که بهای لازم به ظرفیتهای موجود در حوزه داده نمیشود.
رسا ـ سخن پایانی...
از شما و همکارانتان تشکر میکنم.
402/ر/993/