فضای مجازی دچار ولنگاری است/ آسیبهای اجتماعی و فرهنگی فضای مجازی
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، این روزها اخباری در رسانههای مختلف منتشر شده است که تعداد زیادی از دانشآموزان متولد اواخر دهه هفتاد و دهه هشتاد در چند روز مختلف در تهران و چند شهر دیگر به بهانه پایان امتحانات تجمع کردهاند.
آنطور که در اخبار مختلف منتشر شده است، هستهی اولیه این تجمعات از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی برخاسته است. در واقع این نوجوانانِ عضو شبکههای مختلف اجتماعی همچون اینستاگرام، تلگرام، فیسبوک و توییتر با هم قرار میگذارند که به بهانه پایان امتحاناتشان و آغاز فصل تعطیلات، ارتباطات مجازی خود را حقیقی کنند و ساعتی را به شادی و خوشی بگذرانند.
اما باید دید که آیا واقعا مساله در همین حد بوده است؟ آیا میتواند این تجمع آغازی برای سلسله تجمعات بعدی باشد؟ مطالبات دهه هشتادیها چیست؟ پشت پرده این مطالبات و تجمعات چه اهداف احتمالی نهفته است؟ آسیبهای اینگونه تجمعات بی برنامه چه میتواند باشد؟ و دلایل این تجمعات چیست؟
در سالهای اخیر فضای مجازی به خصوص شبکههای اجتماعی جای خود را در میان مردم باز کردهاند. امروزه ایران با نزدیک به هشتاد میلیون نفر جمعیت، بیش از بیست میلیون کاربر تلگرام دارد. همچنین گفته میشود که نیمی از جمعیت ایران حداقل عضو یکی از شبکههای اجتماعی هستند و همه ما در گوشه و کنار و در میان دوستان خود کسانی را مییابیم که عضو چند شبکهی اجتماعی، به صورت همزمان هستند.
مساله مهمتر و حائز اهمیت آن است که سن استفاده از این شبکههای اجتماعی بسیار پایین آمده است و ما شاهد استفاده کودکان در سالهای دبستان از این شبکهها هستیم، چه بسا کودکانی را سراغ داریم که در سنین بسیار پایین دارای صفحه توییتر و یا فیسبوک هستند.
از سویی باید توجه داشت که دستگاه مسئول و ناظر گستردهای بر فعالیتها و مطالب مندرج در شبکههای اجتماعی وجود ندارد و با توجه به بسته بودن و محدودیت شبکههای رسمی و آزادی عمل گسترده در شبکههای اجتماعی، فضای مجازی دچار یک نوع ولنگاری در همه عرصهها شده است.
با وجود این کاربران شبکههای مجازی درگیر آزادی و ولنگاری فرهنگی هستند. یک نمونه از آن، حجم گستردهای از فیلمها با عنوان دابسمش که هر لحظه توسط افراد مختلف در شبکههایی چون اینستاگرام منتشر میشود و سپس توسط خیل عظیمی از مردم تگ میشود، لایک میخورد و به محیط شبکههای دیگر چون واتسآپ و تلگرام راه مییابد.
باید پرسید که دقیقا در پشت پرده انتشار دادن این فیلمهای به ظاهر ساده چه آسیبهایی نهفته است؟ به ظاهر ساخت این فیلمها هدفی جز تفریح و گذراندن اوقات فراغت نیست و چه بسا هدف تعداد بسیار زیادی از کاربران نیز چیزی جز این نباشد اما آیا مساله به همینجا ختم میشود؟
نخست، در اینگونه فیلمها، جامعه درگیر گذراندن اوقات فراغت خود با مسائل سطحی و پوچ میشود.
دوم، معمولا این فیلمها توسط کاربران با سطح بالای اقتصادی پر میشود که از سطح مسائل اقتصادی گذشتهاند و درگیر تولید محتوا و امتحان کردن انواع مختلف تفریحات هستند و این موضوع موجب سلطه مخفی این گروه بر سایر گروههای حاضر در اجتماع خواهد بود. سطح پایینتر اجتماع درگیر زندگی، خواستهها و مطالبات گروههایی میشوند که اساسا ارتباطی به آنها ندارد.
سوم، فاصله طبقاتی شدیدی را نشان میدهد و موجب خدشهدار شدن هویت و شخصیت گروههای فرودست، هژمونی گروههای فرادست، ایجاد افسردگی، سرخوردگی هویتی و چه بسا مشکلات پیچیدهتری چون خودکشی، لمپنیسم، تجاوز و... خواهد شد.
چهارم، همچنین ترویج فرهنگ غربی، آزادی و ساده، نشان دادن ارتباط بی پردهی میان افراد نامحرم، انتشار دادن سبک زندگی و پوشش خلاف عرف و سنت دینی از آسیبهای دیگر این ولنگاری فرهنگی خواهد بود.
همینطور حضور پیوسته افراد در ساعات مختلف روز در گروهها و کانالهای مختلف، افزونبر بار هزینه بالایی که برای کاربران دارد، موجب انتشار دادن مطالب بیپایه و اساس، گسترش شایعات، فرصتسازی برای عدهای از افراد و گروههای سودجو در جهت دستیابی به اهداف خاص خود، بلوغ زودرس در کودکان و نوجوانان و آشنایی پیش از موعد آنان با مسائل مختلف، ورود کودکان و نوجوانان به جنبشهای مختلف که اساسا درک خاصی از ماهیت آن ندارند و تنها به اقتضای سن خود وارد این هیجانات میشوند اما در واقع اهداف دیگری در فکر گردانندگان اصلی آن نهفته است و در انتها آسیبهای تحصیلی، پایین آمدن بازده کاری، پایین آمدن امنیت اجتماعی و مشکلات دیگر را به دنبال خواهد داشت.
پس آنقدر هم فضای مجازی، مجازی نیست و آثار مثبت و منفی آن عملا در زندگی روزمره ما مشهود است. میتینگهای اخیر نمونهای از تاثیرات فضای مجازی در دنیای حقیقی و زندگی روزمره است. اما باید دید که دلایل این اجتماع و اجتماعات احتمالی مشابه آن چیست و آسیبهای احتمالی آن چه خواهد بود؟
نخست، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در پی جنگ تحمیلی گروهی از جوانان و نوجوانانی که متولد دهه شصت بودند به بهانهی اینکه آسیبهای بر آنان وارد شده است و دچار محرومیتها و کمبودهایی بودند خود را با عنوان دهه شصتیها شاخص کردند و اقدام به بیان خاطرات خود نمودند. در این میان به انتقاد از گروههای کوچکتر از خود پرداختند، به امکانات و آزادیهای آنان غبطه خوردند و تلاش خود را در جهت نصیحت پذیری و هدایتگری آنان نشان دادند.
با این صفبندی پس از آن و برای اولین بار افراد متولد دهه هفتاد، به هفتادیها و دهههای پس از آن نیز به نام خاص خود مشهور شدند. بنابراین یک گسست نامریی میان متولدین دهههای مختلف شکل گرفت که شاید در ابتدا بیاهمیت مینمود؛ اما اهمیت خود را کم کم به جامعه نمایاند. خردهها و انتقادهایی که نسل دهههای بزرگتر به دهههای کوچکتر گرفتند و آنها را در مقابل سنتها و قوانین اجتماعی دیدند سبب شد که یکدستی جامعه دچار آسیب شود.
امروزه دهه بزرگتر خود را آسیب دیده میداند. دهههای کوچکتر نیز با توجه به تجربه پیشینیان خود و با این زمینه که متفاوت و جسورتر از آنهایند، اقدام به هنجارشکنی میکند، در پی شادیها و خوشیهای خاص خود و هنجارشکنی است و همچنین بیش از پیشینیان در پی دستیابی به اهداف خود است و تلاش میکند تا از هر راهی به این مطالبات دست یابد. اما سوالی که پیش میآید این است که با صفبندی و قرار دادن دهههای مختلف در مقابل یکدیگر و بدون راهنمای بزرگترها اساسا به درستی میتوان به مطالبات دست یافت؟
دوم، با توجه به پایین بودن متوسط سنی کاربران شبکههای اجتماعی این مساله به ذهن متبادر میشود که اساسا نیازها و خواستههای آنان چیست و در صورت عدم توجه و سازماندهی چه سوء استفادههایی ممکن است از این هیجانات و جنبوجوشها شود. میتوان اشاره کرد که با توجه به پایین بودن متوسط سنی کاربران درگیر این فضا، بیشتر آنان صرفا به دنبال شادی، تفریح، ماجراجویی و هویتیابی هستند و عملا گرایش خاص سیاسی، امنیتی و... ندارند و از بلوغ خاصی هم برای آن برخوردار نیستند اما شکل دادن این اجتماعات میتواند برای گردانندگان آن اهداف دیگری را به همراه داشته باشد.
برهم زدن آرامش محل آن هم یک مکان تجاری و اقتصادی، ایجاد اغتشاش، ایجاد مجادله و دعوا و به تماشا ایستادن حاضران و تهیه کردن فیلم و کلیپ از اتفاقات رخ داده در اینگونه اجتماعات غیرمنتظره، عدم آگاهی از این اجتماعات و عدم نظارت، کنترل و آمادگی کافی برای مقابله با خطرات احتمالی به خودی خود مشکلات گستردهای را به همراه خواهد داشت و زمینهساز خرابکاری و حوادثی ضد امنیت ملی خواهد بود.
سوم، اجتماعاتی چون میتینگ دهه هشتادیها و یا جمع شدن جوانان و آببازی در پارکها، اجتماع برای مراسم خاکسپاری خوانندهای چون مرتضی پاشایی و انجام مراسم سالگرد وی و گردهماییهایی از این دست نشان از گسست اقتصادی بزرگ میان طبقات مختلف مردم دارد؛ اینکه عدهای دغدغهای جز قرار گذاشتنهای مجازی و ایجاد تنش و شلوغی در شهر را ندارند و عدهای از دانشآموزان به خاطر مشکلات اقتصادی، فرهنگی، معیشتی و اجتماعی به خودکشی و خود فروشی اقدام میکنند؛ همانطور که در هفتههای اخیر در اخبار مختلف منتشر شده است.
چهارم، دورههای طولانی تحصیلی در ایران برای رسیدن به شغل مناسب، یکی دیگر از دلایل حضور و استفادهی گسترده جوانان و نوجوانان از شبکههای اجتماعی است. جوانی که در سن 21 ـ 22 سالگی و در اوج جنبوجوش و پویایی است، به جای اینکه درگیر کار و تلاش و امید به آینده و تلاش برای آن باشد؛ باید سالهای طولانی را در انتظار پایان تحصیلات، کنکورهای پی در پی و رسیدن به مقاطع بالاتر تحصیلی باشد و در این میان جوش و جنبش و برنامهها و بلندپروازیهای خود را با حضور در شبکههای اجتماعی و به بطالت گذراندن وقت خود پاسخ میدهد.
در یک جمعبندی کلی میتوان به هشدارهای جدی رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر اشاره کرد. ایشان در رهنمودهایشان به برنامهریزیهای رسانههای غربی در جهت تغییر سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی اشاره کردهاند که با نگاهی به اتفاقات اخیر میتوان به راحتی آن را مشاهده کرد.
زندگی در دنیای مجازی نیازمند قواعد و اصول خاصی نیست، افراد با نام کاربری دروغین و یا غیر رسمی وارد این فضا میشوند و امکان آن را دارند که فعالیتهای مختلفی را در این فضا ترتیب دهند. همچنین به علت نبود مشکلات زندگی حقیقی در فضای مجازی و با توجه به گستردگی شهرها و ناآشنایی افراد در آن و پایین آمدن امنیت اجتماعی و عدم توان افراد در اعتماد ساده به یکدیگر، دوستیها و ارتباطات در فضای مجازی شکل میگیرد، افرادی که یکدیگر را نمیشناسند با هم دوستی و روابط گستردهای را ترتیب میدهند و در پی آن میتوانند جنبشها و اجتماعاتی را نیز شکل دهند.
این شبکهها و نرمافزارهای آن توسط کمپانیهای وابسته به دولتهای غربی برنامهنویسی میشوند و در بهترین و خوشبینانهترین حالت، امکانات و ابزارهای این فضا متناسب با جامعه خودشان خواهد بود. از آسیبها و مضرات این فضاها در رسانههای مختلف بسیار گفته شده است و برخی از دولتها نیز استفاده از شبکه خاصی را برای کاربران خود ممنوع کردهاند، همه اینها نشان از اهمیت موضوع میدهد.
در یک نگاه کلی میتوان از دست رفتن هویت ملی و اجتماعی، از دست رفتن هویت تمدنی و دینی، بیتوجهی به آداب و رسوم و سنن اصیل، واگرایی فرهنگی، افزایش فاصله میان فرهنگ رسمی و غیر رسمی، آسیب فاحش به نوع پوشش و رفتار و بیم بروز رفتارهای مخاطرهآمیز را از این آسیبهای جدی اجتماعی و فرهنگی برشمرد.
با تأمل در اتفاقات اخیر لزوم توجه و نظارت جدی بر شبکههای اجتماعی و ضرورت برنامهریزی برای اوقات فراغت جوانان و نوجوانان و جهت دادن به زندگی آنان را باید به مسئولان عزیز یادآور شد تا شاید حوادث ناگوار در سطح گسترده و سوء استفاده از آینده سازان ایران اسلامی نباشیم./993/702/ر
ابوالحسن میری، معاون فضای مجازی مؤسسه رسا