۱۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۴
کد خبر: ۴۴۱۲۶۷
حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده:

تعیین و ابلاغ سیاست‌های کلّی حکومت وظیفه حاکم اسلامی است

استاد ملک زاده تقرّب به خدا را غایة الغایات نظام‌های فقهی دانست و گفت: وظیفه حاکم جامعه اسلامی تعیین، تبیین و ابلاغ سیاست‌های کلّی حکومت است.
حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده، روز چهارشنبه دوم 9 ماه سال 1394 در جلسه هشتم درس نظام سازی فقهی در مَدرَس 23 مدرسه عالی فیضیه قم، به بررسی غایت حاکمیت اسلام و نقش ولیّ امر مسلمین در هدایت امّت اسلامی به این هدف غایی پرداخت و گفت: حاکمیت اسلام، هدف عالی و غایتِ نظام عام و جامع اسلامی است.

 

وی تقرّب به خدا را غایة الغایات نظام‌های فقهی ارزیابی کرد و با طرح پرسشی درباره جایگاه عالی انسان پس از عبودیت خدا ادامه داد: هدف نهایی و غایت قُصوای نظام‌سازی فقهی، تقرّب إلی الله و دست‌یابی به زندگی خداپسندانه فردی، خانوادگی و اجتماعی، و خوشبختی و خیر دنیا، و سعادت و حسنه اُخروی و ابدی است.

 

استاد فقه حکومتی حوزه علمیه قم، حاکمیت اسلام را مقدمه‌ای برای مقصودی اَعلی و برتر دانست و یادآور شد: سعادت دو جهان و قُرب و نزدیکی به پروردگار و در نتیجه، «لقاء الله»، غایت حاکمیت اسلام و غایت الغایات نظام عامّ و جامع و نظام‌های خُرد و کلانِ اسلامی و فقهی است.

 

وی هدایت راهبردی امّت اسلامی به هدف غایی را توسط ولی امر مسلمین امکان پذیر دانست و با اشاره به آیه 59 سوره مائده، افزود: با تشکیل کشور، نظام و حکومت اسلامی، علاوه بر تلاش در جهت هدایت عمومیِ مردم، هدایت راهبردیِ دستگاه‌های حکومتی و نظام‌های مختلف اجتماعی نیز از جمله وظایف و مسؤولیت‌هایی است که بر عهده شخصی که حکومت و ولایت امور مسلمانان و امّت اسلامی را به صورت مشروع در دست گرفته است می‌باشد.

 

حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده، وظیفه ولیّ امر مسلمین و حاکم جامعه اسلامی را تعیین، تبیین و ابلاغ سیاست‌های کلّی حکومت خواند و بیان کرد: هر نظامی از نظام‌های کلان و حتی زیرمجموعه‌ها و زیرنظام‌هایشان برای تقویت، ارتقا و پیشرفت، نیازمند زمینه‌های لازم و منابع و امکانات مختصّ به خود می‌باشد که احیاناً با زمینه‌ها و امکانات لازم برای فعالیت بهتر و موفق‌ترِ نظام‌های دیگر متفاوت است.

 

خلاصه درس هشتم خارج اصول استاد «محمد حسین ملک‌زاده»

 

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی سیّدنا و نبیّنا محمد و آله الطاهرین.

 

به حول و قوّه الهی، در این جلسه از سلسله دروس اصول نظام‌سازی فقهی و اسلامی و بررسی چگونگی کشف و یا ساخت و پرداختِ اَنظِمه و نظام‌های فقهی، به بررسی دو موضوع و عنوان خواهیم پرداخت:

 

1. غایتِ حاکمیت اسلام که در حقیقت عبارت است از غایة الغایاتِ همه اَنظمه اسلامی و فقهی؛

 

2. نقش و جایگاه ولیّ امر مسلمین در هدایت راهبردی امّت اسلامی به سوی هدف غایی.

 

تقرّب به خدا، غایة الغایات نظام‌های اسلامی و فقهی

 

تا بدین‌جا آشکار گردید که هدف عالی و غایتِ نظام عام و جامع اسلامی که دربرگیرنده تمامی نظام‌های کلان و خُرد اسلامی و فقهی می‌باشد، عبارت است از «حاکمیّت اسلام».

 

حال می‌توان پرسید که آیا حاکمیّت اسلام نیز خود غایتی دارد و هدف برتر و والاتری را دنبال می‌نماید؟ و اگر چنین است، این غایت و هدف اَعلی چیست؟

 

به تعبیر دیگر، وقتی انسان و جامعه انسانی، تحت حاکمیّت کامل اسلام قرار گرفت و همه ارکان و اجزاء هستی و کیانش غرق در عبودیّت ربّ العالمین شد و در برابر حقّ و حقیقت، تسلیم و مُنقاد گردید، آن‌گاه چه چیزی در انتظار وی می‌باشد و او به چه جایگاهی می‌رسد؟

 

 

 

پیش‌تر در تعریف نظام‌سازی اسلامی و فقهی گفتیم:

 

«کشف، ساخت و پرداختِ نظام‌ها، چارچوب‌ها و ساختارهای منظّم و منسجمِ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره مبتنی بر قوانین استنباط شده الهی در علم فقه برای تنظیم و سامان‌بخشیِ ابعاد گوناگونِ زندگی انسان و جامعه انسانی و جهت‌دهی به بشر در راستای تقرّب به خداوند و دست‌یابی به خوشبختی و سعادت دنیوی و اُخروی.»

 

همان‌گونه که در این تعریف مشاهده می‌گردد آن‌چه به عنوان هدف نهایی و غایت قُصوای نظام‌سازی اسلامی و فقهی ذکر شده است عبارت است از:

 

«تقرّب إلی الله و دست‌یابی به زندگی خداپسندانه فردی، خانوادگی و اجتماعی، و خوشبختی و خیر دنیا، و سعادت و حسنه اُخروی و ابدی»

 

بنابر این، حاکمیت اسلام هم که تا کنون از آن به عنوان هدف غایی نام می‌بردیم، مقصود نهایی و پایان راه نیست بلکه آن نیز به نوبه خود مقدمه‌ای است برای مقصودی اَعلی و برتر که عبارت است از دستیابی به سعادت دارَین و کمالِ «تقرّب و نزدیک شدن به خداوند». در حقیقت، سعادت دو جهان و قُرب و نزدیکی به پروردگار و در نتیجه، «لقاء الله»، غایت حاکمیت اسلام و غایت الغایات نظام عامّ و جامع و نظام‌های خُرد و کلانِ اسلامی و فقهی است.

 

این یک آموزه قطعیِ قرآنی و اسلامی است که غایت و منتهی به سوی پروردگار است؛ «إلی ربِّک مُنتَهاها». [سوره مبارکه نازعات/ آیه شریفه 44.] و انسان‌ها همچنان که در قوس نزول از سوی خدا آمده تا به این دنیا رسیده‌اند در قوس صعود نیز به سوی او باز می‌گردند؛ کما این‌که این دو قوس – نزول و صعود – در آیه کریمه «إنّا لله و إنّا إلیه راجِعون» [سوره مبارکه بقره/ آیه شریفه 156.] به خوبی ترسیم گردیده‌اند.

 

پس سرانجام، مقصد و مقصود انسان و غایت و نهایت جامعه بشری رسیدن به خداوند، قُرب او و لقاء الله است و ساختار و نظامی – اعمّ از خُرد، کلان و جامع – حقیقتاً شایسته و بایسته آدمیان و مجتمع انسانی است که او را در این مسیر یاری رساند و به پیش برد تا به هدف اَعلای خویش و هدف اصلی و نهایی خلقت دست یابد.

 

ولیّ امر مسلمین و هدایت راهبردی امّت اسلامی به سوی هدف غایی

 

هر دولت و حکومتی برای نیل به اهداف خویش تمامی زمینه‌ها را فراهم می‌نماید تا با به کارگیری کلّیۀ ظرفیت‌های موجود در داخل مرزها و حتی بهره‌گیری از ظرفیت‌های فرامرزی به اهداف ملّی خود برسد.

 

ایجاد این زمینه‌ها و به کارگیری همه منابع و امکانات برای دستیابی به اهداف کلان ملّی را به اصطلاح امروزین، هدایت راهبردی (Strategic Guide) می‌گویند.

 

آشکار است که در کشور و حکومت اسلامی نیز – همچون سایر ممالک و حکومت‌ها – هدایت راهبردی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

 

البته کسی که در چنین کشور و حکومتی، صلاحیّت و مشروعیّت لازم برای قرار گرفتن در رأس حکومت و به دست گرفتن زمام امور جامعه را دارا می‌باشد پیامبر و ولیّ امر (پیشوای معصوم و یا جانشین او) است که بدون تردید، او و حکومتِ زیر نظر و تحت اداره‌اش باید از سوی مردم مورد تبعیّت و اطاعت قرار گیرد. قرآن حکیم نیز به صراحت بر این حقیقت و بر این شأن و جایگاه صحّه گذاشته و آن را مورد تأکید قرار داده است و خطاب به اهل ایمان می‌فرماید:

 

«یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا أَطیعوا اللهَ و أَطیعوا الرَّسولَ و أُولِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِنْ تَنازَعتُمْ فی ‏شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ و الرَّسولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الیَوْم الآخر ذلِکَ خَیرٌ وَ أَحسَنُ تَأْویلاً» [سوره مبارکه نساء/ آیه شریفه 59.]

 

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا را اطاعت کنید و [نیز] پیامبر و اولی الامر (پیشوای) خودتان را اطاعت نمایید. پس اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هر گاه در امری نزاع و اختلاف داشتید آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنان داوری و راهنمایی بطلبید]. این [کار برای شما] بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.

 

 

نکته قابل تذکار در اینجا آن است که امر به اطاعت از رسول و اولی الامر که در این آیه کریمه آمده است، بر خلاف امر به اطاعت از خدا، ارشادی نیست بلکه جنبه مولوی دارد؛ زیرا آن‌چه عقل به آن حکم می‌کند و یا به بیان دقیق‌تر، آن را درک می‌کند فقط عبارت است از وجوب اطاعت خداوند؛ و شمول این حکم از ذات خدا فراتر نمی‌رود. لذا خداوند در این آیه کریمه پس از یک امر ارشادی به اطاعت از خود – مفاد اولین أطیعوا – بار دیگر و به طور جداگانه از فعل امرِ «أطیعوا» استفاده کرده و این بار با یک امر شرعی و مولوی، اطاعت از پیامبر و اولی الامر را واجب ساخته است. آن‌گاه عقل از این حکم تکلیفی – وجوب اطاعت – حکم وضعیِ ولایت، حاکمیّت و سلطنت را برای رسول و اولی الامر انتزاع می‌نماید.

 

علاوه بر وجوب اطاعت و نیز ولایت، حکومت و سلطنت که برای پیامبر و پیشوایان راستینِ دینی از آیات و روایات اسلامی استفاده می‌شود، بر اساس آموزه‌های الهی یکی از مهم‌ترین وظایف پیامبر، پیشوا و امام امّت، بلکه کارْ ویژه و مسؤولیّت و وظیفه محوری و اساسیِ آنها، هدایت مردم – چه در سطح خُرد و چه در سطح کلان – می‌باشد که البته این هدایت، به امر و فرمان الهی و با تقیّد و التزام کامل به چارچوب‌های تعیین شده از سوی خدا به انجام می‌رسد.

 

قرآن مجید ضمن اشاره به وجود یک پیشوای دینی برای هر قوم و گروهی، وی را با عنوان هادی و هدایت‌گر معرفی می‌نماید:

 

«إنّما أنت مُنذِرٌ و لِکُلّ قَومٍ هادٍ» [سوره مبارکه رعد/ آیه شریفه 7.]

 

تو فقط هشدار دهنده‌ای و برای هر قوم و گروهی هدایت‌کننده‌ای هست.

 

همچنین قرآن کریم می‌فرماید:

 

«و جَعَلناهُم أئمّة یَهدونَ بأمرِنا و أوحَینا إلیهم فِعلَ الخَیراتِ و إقامَ الصَّلاة و إیتاءَ الزّکاة و کانوا لنا عابدین» [سوره مبارکه انبیاء/ آیه شریفه 73.]

 

و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌کردند. و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی نمودیم. و آنها تنها ما را پرستش می‌کردند.

 

و نیز می‌فرماید:

 

«و جَعَلنا مِنهُم أئمّة یَهدونَ بأمرِنا لمّا صَبَروا و کانوا بِآیاتِنا یوقنون» [سوره مبارکه سجده/ آیه شریفه 24.]

 

و از آنها پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌کردند؛ چون شکیبایی نمودند و به آیات ما یقین داشتند.

 

شایان توجه است که آیه اخیر – با عنایت به آیه پیش از آن (آیه بیست و سومِ سوره مبارکه سجده) – به پیامبران پُرشمار بنی اسرائیل اشاره دارد که گرچه تعداد زیادی از آنها امکان تشکیل حکومت را نیافتند و لذا بدون بهره‌مندی از قدرت سیاسی و امکانات و ظرفیّت‌های نظام‌های حکومتی به تبلیغ دین خدا و رسالات الله مبادرت ورزیدند و حتی بسیاری از آن بزرگواران نیز در همین راه مظلومانه به شهادت رسیدند، اما در عوض، تعدادی دیگر همچون پیامبر اولوالعزم الهی، حضرت موسی (ع) علاوه بر پیام‌آوری، تبلیغ و ارشاد عمومی، در مقام یک مُنجی، مُصلح و رهبر بزرگ سیاسی و اجتماعی به ایفای نقش پرداختند و زمام امور قوم و مردم خویش را برای مدتی طولانی به دست گرفتند و حتی در صورت امکان، پس از آنان نیز پیامبرانی دیگر – مانند حضرت یوشع بن نون (ع) جانشین حضرت موسی (ع) – در جایگاه جانشینی، وصایت و خلافت پیامبر پیشین، کار فرمان‌روایی و مدیریّت کلان جامعه خویش را ادامه دادند. عدّه‌ای هم رسماً وارد ساختارهای شکل‌گرفته و رسمیِ قدرت سیاسی شدند و همانند حضرت یوسف (ع)، حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع) – و چه بسا برخی دیگر، البته به صورتی محدود – به جایگاهی در رأس حکومت و یا بعضی مناصب دولتی و حکومتی دست یافتند و به عنوان سلطان و یا وزیر و همکار سلطان به حکم‌رانی اشتغال داشتند، که زمان رهبریِ سیاسی – اجتماعی و فرمان‌روایی و سلطنت پیامبران بنی اسرائیل تا حدود هزار سال تخمین زده می‌شود و با این همه، این آیه شریفه، کار، وظیفه و مأموریّت تمامیِ آنان را بدون استثنا «هدایت» برشمرده است.

 

بنابر این با تشکیل کشور، نظام و حکومت اسلامی، علاوه بر تلاش در جهت هدایت عمومیِ مردم، هدایت راهبردیِ دستگاه‌های حکومتی و نظام‌های مختلف اجتماعی نیز از جمله وظایف و مسؤولیت‌هایی است که بر عهده شخصی که حکومت و ولایت امور مسلمانان و امّت اسلامی را به صورت مشروع در دست گرفته است می‌باشد.

 

تعیین، تبیین و ابلاغ سیاست‌های کلّی حکومت، از وظایف حاکم جامعه اسلامی

 

ولیّ امر مسلمین و حاکم جامعه اسلامی موظّف است که افزون بر تعیین، تبیین و ابلاغ سیاست‌های کلّی حکومت، با ایجاد زمینه‌های لازم و به کارگیری همه منابع و امکانات مورد نیاز، به هدایت راهبردیِ سامانه‌ها و نظام‌های کلان جامعه و امّت اسلامی همچون نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام اجتماعی و نظام فرهنگی، و به تَبَع آنها، جمیع نظام‌های خُرد و زیرنظام‌های موجود در کشور اسلامی بپردازد و از این رهگذر، امّت اسلامی را به سوی هدف نهایی و غاییِ آن پیش ببرد.

 

البته روشن است که هر نظامی از نظام‌های کلانِ پیش گفته و حتی زیرمجموعه‌ها و زیرنظام‌هایشان برای تقویت، ارتقاء و پیشرفت، نیازمند زمینه‌های لازم و منابع و امکانات مختصّ به خود می‌باشد که احیاناً با زمینه‌ها و امکانات لازم برای فعالیت بهتر و موفق‌ترِ نظام‌های دیگر متفاوت است./836/د102/ل

ارسال نظرات