تبیین اصل «عدالت طلبی» در نهضت حسینی از دیدگاه آیت الله مکارم
به گزارش خبرگزاری رسا، در وهلۀ نخست باید گفت تعادل حكمت ؛ عفت و شجاعت و تركيب آنها با يكديگر به عدالت منتهی می شود.[1] عدالت در نظام تكوين و آفرينش به معناى قراردادن هر چيز در جاى واقعى و حقيقى خود است،[2] بنابراين، عدالت نه تنها مأموريت اصلى پيامبران است، بلكه گردونه عالم هستى بر محور عدالت دور مىزند.[3]
هم چنین معنى ديگر عدالت «مراعات حقوق افراد» است ، در نقطه مقابل آن «ظلم» قرار دارد که به معنی حق ديگرى را گرفتن و به خود اختصاص دادن، يا حق كسى را گرفتن و به ديگرى دادن، يا تبعيض قائل شدن است.[4]
با این تفاسیر باید گفت در نهضت حسینی بحث از مكتب فكرى و عقيدتى و عملى امام حسين عليه السلام مبتنی بر عدالت و حمايت از انسان ها است [5]، مكتبى كه در طول تاريخ جريان داشته و دارد و آن چه مربوط به آن است پايان گرفتنى نيست.[6]
شکوه عدالت خواهی در نهضت حسینی
بی تردید امام حسين عليه السلام بر عليه يزيد قيام كرد تا تبعيض ها را برچيده، و عدالت را جايگزين آن كند.[7]
بدین نحو که با مرگ معاويه و روى كارآمدن يزيد، ظلم و بى عدالتى ها به حد اعلا رسيد.[8] به گفته «مسعودى» مورخ معروف: «سيره يزيد، همان روش فرعون بود؛ بلكه بايد گفت فرعون در ميان مردم، بيش از يزيد به عدالت رفتار مى كرد».[9]،[10]
از اين رو امام حسين عليه السلام با استناد به فرمايش پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، مبنى بر عدم جواز سكوت در برابر ظلم ظالمان و جائران، قيام کرد و اين انقلاب را تا مرز شهادت ادامه داد، تا همه جهانيان بدانند حكومت يزيد، حكومت پيامبر صلى الله عليه و آله نيست. تازه مسلمانانى كه تعداد آنها در گوشه و كنار جهان رو به افزايش بود بفهمند اسلام حقيقى چيزى نيست كه بنىاميه و يزيد آن را ترويج مىكنند و اين كار امام حسين عليه السلام بسيار مهم و با ارزش بود.[11]
لذا امام حسين عليه السلام در نامه اى به مردم كوفه، يكى از اهدافش را جلوگيرى از ظلم و ستم ظالمان و اجراى عدالت بيان مى كند[12] و مى فرمايد:« رسول خدا صلى الله عليه و آله در زمان حياتش فرمود: هر كس حاكم ظالمى را مشاهده كند كه (در اثر ظلم و جور) محرمات الهى را حلال شمرده، و عهد و پيمان هاى الهى را شكسته، و با سنت و سيره رسول خدا مخالفت كرده، و در ميان بندگان خدا با گناه و دشمنى عمل مى كند، و در مقابل چنين حاكم ستمگرى هيچگونه عكس العمل گفتارى يا رفتارى از خود بروز ندهد،[13]خداوند چنين انسانى را در جايگاه همان ظالم ستمگر داخل مى كند (و سرنوشت هر دو يكى است!)».[14]،[15]
در حقيقت مخاطب این نامه همه انسان هاى آزاده جهان هستند؛ زیرا آن حضرت پيام رسول الله صلى الله عليه و آله را در مبارزه با ظلم و ستم و بى عدالتى بيان مىكند، و ضمن اعلان هدف قيامش، همه را به همكارى در اين مبارزه دعوت مى كند.[16]
آن حضرت در پاسخ به به دنبال نامه هاى متعدد مردم كوفه وهنگام اعزام مسلم به كوفه فرمود: «به جانم سوگند! امام و پيشوا تنها كسى است كه به كتاب خدا عمل كند و عدل و داد را بر پا دارد، دين حق را پذيرفته و خود را وقف راه خدا كند».[17]
در فرازی دیگر از آن حضرت می خوانیم که فرمود؛ اكنون پيمان رسول خدا صلى الله عليه و آله كم ارزش شده، و افراد نابينا، گنگ و زمين گير و ناتوان و ضعيف در شهرها رها شدهاند و مورد ترحم و حمايت قرار نمى گيرند (آرى، عدالت اجتماعى پايمال شده است؛ ولى شما سكوت اختيار كرده ايد.)[18]
این سخنان امام عليه السلام تأكيدى است بر عزم امام در برپايى عدل و داد.[19]به هر حال، با توجه به شواهد تاريخى يكى از اهداف قيام امام حسين عليه السلام گسترش عدل و داد است.[20]
عدالت طلبی حضرت سیدالشهدا عليه السلام؛ زیر بنای تشکیل حکومت عدل اسلامی
انبيا و اولياى الهى در طول تاريخ براى پيشبرد اهداف مقدس خويش، درصدد تشكيل حكومت برآمدند؛ چرا كه با تشكيل حكومت، بهتر مى توان در راه بسط عدالت اجتماعى كوشيد و به برقرارى عدل و دفع ظلم و شرك و بيدادگرى كمك نمود.[21]
فشارهايى كه بر ائمه اهل بيت عليهم السلام، به ویژه به قيام امام حسين عليه وارد شد به خوبى نشان مى دهد كه امامان راستين تشكيل حكومت عدل الهى را از وظايف[22]حتمى خود مىشمردند و از هر فرصتى براى آن استفاده مى كردند.[23]
از این رو امام حسين عليه السلام كه شايسته و وارث حاكميت نبوى و علوى و رهبر معنوى امت اسلامى بود، براى احياى ارزش هاى اسلامى و بسط قسط و عدل و مبارزه با ستمگران به هدف تشكيل حكومت اسلامى به پا خاست، به اين قصد كه اگر ممكن شود با تشكيل حكومت اسلامى و گرنه با شهادت خويش و يارانش، چهره واقعى بنىاميه را آشكار سازد.[24]
بنابراین اگر حضرت سیدالشهد عليه السلام پس از دعوت مردم کوفه براى تشكيل حكومت حق و مبارزه با غاصبان حكومت، با پيمان شكنى و سستى و بى وفايى آنها روبرو نمىشد؛ پرچم حكومت عدل اسلامى به دست با كفايت آن حضرت به اهتزاز در مى آمد.[25]
امام حسین عليه السلام؛ شهید عدالت خواهی و ظلم ستیزی
نباید فراموش نمود که بدون اقامه قسط و عدالت اجتماعى هرگز جامعه بشرى به اهداف نهايى خود يعنى تكامل معنوى نخواهند رسيد.[26]بلکه تا جامعه بشرى به مرحله خود جوشى در امر اقامه قسط و اجراى عدالت نرسد اين هدف تأمين نخواهد شد.[27]
اینگونه است که حضرت سیدالشهدا عليه السلام و یارانش در راه حق و عدالت ، شربت شهادت نوشيدند؛[28] در فرازی از آن حضرت می خوانیم که فرمود: «سأمضي و ما بالموت عار على الفتى؛ من از اين طريق مىروم و مرگ و شهادت (در راه خدا و نشر حق و عدالت) براى جوانمردان عيب و عار نيست!»[29] زیرا شهادت در راه خدا و در طريق حق و عدالت به معنى فناء و نابودى و مرگ نيست، بلكه سعادت است و زندگى جاويدان و افتخار ابدى.[30]
به قول شاعر:
تو كشته شدى تا كه نميرد شرف و عدل خوش زنده نمودى ره و رسم پدرت را[31]
لذا خون امام حسین عليه السلام بر بساط ظالمان مى جوشد، تا ظلم را از جهان براندازد!.[32]
ظلم بر محو عدالت سخت مى كوشد هنوز ظالم از خون دل مظلوم مى نوشد هنوز![33]
تا عدالت را كند جاويد در عالم حسين خون پاكش بر بساط ظلم مى جوشد هنوز![34]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت وظيفه همه عزاداران، علاقمندان و پيروان آن حضرت است كه براى اقامه عدل در جامعه نهايت تلاش و كوشش داشته باشند، خودشان از ظلم بپرهيزند و ديگران را نيز به عدالت دعوت نمايند.[35] بلکه بايد با مظالم و بى عدالتى هايى كه در گوشه و كنار به چشم مى خورد مبارزه كرد، و به كمك مظلومان شتافت، و آنان را از چنگال ظالمان و ستمگران نجات داد.[36]
اميدواريم در دنياى امروز كه ظالمان و ستمگران بىرحم، براى نوشيدن خون مظلومان به پا خاستهاند، ملت هاى ستمديده با الهام گرفتن از حماسه عاشورا به پا خيزند و شر آنان را از جهان براندازند.[37]
[1] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص100.
[2] اهداف قيام حسينى، ص: 95.
[3] همان.
[4] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص: 83.
[5] پيدايش مذاهب، ص: 149.
[6] همان؛ ص 150.
[7] اهداف قيام حسينى ؛ ص55.
[8] همان ؛ ص101.
[9] و سيره سيرة فرعون، بل كان فرعون أعدل منه في رعيته( مروج الذهب، ج 3، ص 68).
[10] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص211.
[11] اهداف قيام حسينى، ص: 101.
[12] همان ؛ ص97.
[13] همان.
[14] بحارالانوار، ج 44، ص 382.
[15] اهداف قيام حسينى، ص: 98.
[16] همان.
[17] ارشاد مفيد، ص 380- 381.
[18] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 310.
[19] همان؛ ص 257.
[20] همان ؛ ص259.
[21] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص247.
[22] پيام قرآن ؛ ج10 ؛ ص47.
[23] همان؛ ص 48.
[24] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 249.
[25] پيام قرآن ؛ ج10 ؛ ص5.
[26] پيام قرآن ؛ ج7 ؛ ص330.
[27] همان.
[28] احكام عزادارى ؛ ص19.
[29] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص370.
[30] تفسير نمونه ؛ ج1 ؛ ص523.
[31] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص701.
[32] همان ؛ ص526.
[33] همان.
[34] همان.
[35] اهداف قيام حسينى، ص: 102.
[36] همان.
[37] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص692.
/1323/د102/ج1