۲۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵
کد خبر: ۴۵۵۹۵۸
نقد انیمیشن "ما ایستاده ایم 2"

«مرغ همسایه غاز است»

داستان «نماهنگ ما ایستاده‎ایم 2» نمایش تمثیل‎وار جغرافیای فیزیکی و معنوی جمهوری اسلامی ایران است. نمایش پالایشگاه، مسجد، کارخانه صنعتی، نیروگاه و اشخاص بومی و غیر بومی با لهجه‎های معمولی همگی نشان‎گر تأکید بر این چیدمان تمثیل‎وار هستند.
ما ایستاده ایم

به گزارش خبرگزاری رسا، حمیدرضا جلالی مدرس و کارشناس انیمیشن به نقد و بررسی «انیمیشن ما ایستاده ایم 2 »پرداخت.

اشاره:

پس از رونمایی «نماهنگ ما ایستاده‎ایم 2» بحث‎ها و نقل‎های جنجالی راجع به این نماهنگ به‎راه افتاد. قشر عمده‎ای از مخاطبین نسبت به نخستین اثر دراماتیک کوتاه که در آن از جلوه‎های ویژه دیداری (VFX) به‌صورت حرفه‎ای بهره گرفته و بر ایستادگی و مقابله در برابر آمریکا تأکید داشت، نظر مثبت اما همراه با نقد داشتند. هر چند کمی پس از اکران و نمایش آن در رسانه ملّی و همچنین انتشار آن در فضای مجازی، هجمه‎ها و نقدهای فراوانی علیه آن شکل گرفت.

بیشتر نقدهای وارد شده به این نماهنگ از دید جلوه‎های ویژه، صنعت انیمیشن و نیز مفاهیم رسانه‎ای و بصری حاوی نکته خاصی نبوده و صرفاً بر کلیدواژه‎های «هزینه نجومی»، «نماهنگ احساسی»، «فیلم هندی»، «ما با یک میلیارد تومان ایستاده‎ایم» تأکید داشتند. با بررسی این نقدها، شباهت کلیدواژه‎ها و همچنین استفاده از مفاهیم و گزاره‎های کاملاً احساسی و نه فنی- تکنیکی قابل مشاهده است. کار تا جایی پیش رفت که برخی از روزنامه‎های دولتی با لحنی محاوره‏ای و کم‎ارزش فرآیند ساخت این اثر ارزشی را به یک لطیفه تشبیه کرده و انگیزه تیم سازنده را صرفاً بیکاری و فراوانی پول بیت‎المال قلمداد کرده بودند.

از جانبی دیگر، حجم گسترده این مطالب و نیز تکرار و دست به دست شدن آن در فضای مجازی، نشان از فضای پروپاگاندا و راه‎اندازی موج رسانه‎ای فکری علیه یک اثر هنری دارد، موجی که هنوز فروکش نکرده است و سازندگان اثر را تحت فشار قرار داده است. جای بسی تأسف است که در این جریان برخی از مدیران با تفکرات ارزشی نیز بدون تأمل با این جریان همراه شده و زبان به انتقاد این اثر ارزشی پرداخته‎اند، اثری که بعد از تقریباً 4 دهه از انقلاب اسلامی به فاجعه حمله آمریکا به هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس پرداخته است!

نقد و تحلیل  نماهنگ ما ایستاده ایم 2:

امروزه نماهنگ‎ها دیگر جزء پروژه‎های کوچک عادی به شمار نمی‎روند، بلکه به دلیل پیشرفت صنعتCG (گرافیک یا تصویر کامپیوتری) و نفوذ و تأثیر آن در فرآیند تولید تصویر در تلویزیون و سینما، تبدیل به زمین اصلی بازی در این عرصه‎ها شده است. با نگاهی اجمالی به نماهنگ‎های جنجالی ساخته شده در هالیوود نیز مواردی مشابه را می‎توان یافت که به دلیل استفاده از گرافیک کامپیوتری (CG)، هزینه‎ای بیشتر از سایر نماهنگ‌ها روی دست تهیه کننده خود گذاشته‎اند. دلیل این امر را می‎توان در سناریو و جلوه‎های ویژه (VFX) این آثار یافت.

در مورد «نماهنگ ما ایستاده‎ایم 2» نیز چنین است. داستان این نماهنگ، نمایش تمثیل‎وار جغرافیای فیزیکی و معنوی جمهوری اسلامی ایران است. نمایش پالایشگاه، مسجد، کارخانه صنعتی، نیروگاه و اشخاص بومی و غیر بومی با لهجه‎های معمولی همگی نشان‎گر تأکید بر این چیدمان تمثیل‎وار هستند. این امر اتفاق تازه‎ای نیست. سال گذشته سریال پر طرفدار میکائیل از صدا و سیما در ایام هفته ناجا پخش شد. نام شهر محل وقوع داستان در این سریال، 60 کیلومتر بود. تصاویر نمایش داده شده شامل بخش‎هایی از لواسان، جنوب کشور و راه‎آهن تهران می‎شد که مجموعاً تمثیلی از خاک ایران به شمار می‎رفت، واقعیتی که کارگردان نیز طی مصاحبه‎ای بر آن تأکید داشت. واقع شدن همه این مکان‎ها در تصویر مانند فرودگاه در پشت تصویر، کارخانه جنب ساحل و پالایشگاه و نیروگاه‎ها نیز همگی در کنار یکدیگر در خط ساحلی، مؤید مفهوم انتزاعی این صحنه می‎باشد که نشان می‎دهد سازنده در پی مطرح نمودن پیامی خاص و در سطح ملّی می‎باشد که چنین صحنه‎ای را به نمایش گذارده است. اما عوامل معنوی مانند مسجد و پرچم مقدس جمهوری اسلامی و اتحاد نیز در این داستان نقش پررنگی دارند تا جایی که پسرکی که نماد غرور ملّی ما به شمار می‎رود و از دیدن حادثه انفجار غمگین شده است نیز پس از اتحاد و شکست ناوگان دشمن، شادمان به صحنه بر می‎گردد.

همان‎گونه که بیان شد، نمایش کارخانه و پالایشگاه، کنایه‎ای از مقصود اصلی کارگردان می‎باشد، کنایه‎ای که شاید درک آن برایمان سخت باشد. امروزه در دوران اوج تحریم‌ها و همزمان رفع تحریم‎ها هستیم، قاعدتاً با جستاری چند در کشورهایی که قبلاً مورد تحریم ایالات متحده آمریکا و استکبار جهانی واقع شده‎اند، می‎توان روند افول و ضعف را به چشم دید، اما در مورد کشور عزیزمان چنین نیست. در دوران تحریم‎ها شاهد افتتاح واحدهای صنعتی – تخصصی زیادی بوده‎ایم، که بسیاری از آن‎ها مانند واحدهای صنعتی پارس جنوبی به دست نیروهای بومی ساخته شده‎اند و برخی دیگر مانند شرکت‎های دانش‎بنیان در زمینه نانو، سلامت و صنعت دفاعی همگی از نخستین مصادیق در زمینه خود می‎باشند. باور چنین پیشرفتی آن هم در دوران سخت تحریم سخت است اما حقیقت دارد و این مطلب به واسطه نمایش نیروگاه تولید برق که شباهت زیادی به ساختمان مرکزی یک نیروگاه هسته‎ای دارد و اشاره به صنعت هسته‎ای و دانش بومی شده آن در کشور دارد و همچنین نمایش دادن پالایشگاه، مورد تأکید فیلمساز واقع شده است. اما تأکید بر نمادهای ملّی و ایجاد حس غرور در مخاطب به همین‎جا ختم نمی‎شود. نمایش خودروی ملّی سمند در کنار ساحل نیز نشان دیگری از توانمندی تولیدی صنعتی کشورمان دارد. رنگ آبی سمند نیز هارمونی خوبی با رنگ آبی دریا دارد و این پیوستگی قابل تأمل است.

در کنار این سمبل‎ها و نمادهای افتخار آمیز، حس امنیت و آرامش روانی در فضای ساحل به چشم می‎خورد، این حس به صورت واضح بعد از پیروزی بر ناو آمریکایی بیشتر به چشم می‎آید و به صورت کلی در بازی هیچ‎کدام از بازیگران دغدغه و استرس دیده نمی‎شود. مصداق بارز این امر را در پلان پایانی می‎توان به خوبی دید، جایی که تمام اقشار که حالا ناو آمریکایی را با وحدت خویش شکست داده‎اند، در کنار ساحل و در مجاورت آب نشسته‎اند و به افق خیره شده‎اند. حس عمیق آرامش و یکدلی در این پلان بیننده را به وجد می‎آورد و دکوپاژ این صحنه نیز مهارت کارگردان در استفاده از زاویه نور و دوربین در جای مناسب و تنظیم سطح روشنایی و همچنین رنگ‎ها را نشان می‎دهد.

حضور مسجد در این نماهنگ را نمی‎توان ندیده گرفت، مسجد همواره از نمادهای اصیل و تاریخی معماری ایرانی اسلامی به شمار می‌رود. سازماندهی دینی، اجتماعی و سیاسی و نظامی در طول اعصار مختلف از طریق مسجد صورت گرفته است. نقطه اوج حملات به ساحل که نماد خاک ایران اسلامی می‎باشد نیز شکست گنبد مسجد می‎باشد که تهاجم به اصول ارزشی و دینی کشورمان به شمار می‎رود. امری که امروزه در عرصه جنگ روانی و فضای مجازی با شدتی تمام در حال انجام است. توجه به مسجد به عنوان نقطه ایمان، اتکا و پناهگاه امن در این اثر به خوبی به تصویر کشیده شده است. این مفهوم را در ابتدا هنگامی که خواننده در حال نصب پرچم بر فراز گنبد است می‎بینیم و بعد از آن شاهد فرار کودک معصومی که نماد غرور ملّی کشورمان است به داخل مسجد هستیم که کنایه از ملجأ و پناهگاه بودن این مکان مقدس الهی دارد. سپس تجدید قوا و ایجاد اتحاد و وحدت نیز در برابر این مسجد رخ می‎دهد.

در واقع تنظیم این رخدادها کارویژه‎های مسجد را نشان می‎دهد که می‎تواند محل وقوع بسیاری از حرکت‎های مثبت و اسلامی باشد. کارگردان تأکید خوب و زیبایی بر این مفهوم داشته و این نگاه جای ستایش دارد. تلفیق هنرمندانه پرچم و مسجد نیز ماهیت و هویت ایرانی اسلامی کشورمان را به خوبی در چشم می‎آورد. کم نیستند جامعه‎شناسانی که معتقدند چنین هویتی جمع اضداد است و تلفیق آن امکان‎پذیر نیست، اما گذر زمان خط بطلانی بر این ادعا کشیده و هویت ایرانی اسلامی با این تلفیق به زیبایی در طول نماهنگ قابل مشاهده و درک می‎باشد.

پس از گذر از زندگی عادی و آرام در ساحل، شاهد انفجار هواپیمای ایرباس هستیم. جمعیتی برای نجات و سوگواری به کنار ساحل می‎آیند و در این بین شاهد از آب گرفته شدن جنازه دختری کوچک هستیم. اما عروسک دخترک که در ابتدای داستان در دستان اوست دیده نمی‎شود. لباس قرمز دخترک کنایه از شهادت او می‎باشد. اما عروسک او در آخر داستان به دست دختری دیگر می‎رسد. در واقع عروسک، پیام دختر شهید جنایت آمریکا در خلیج فارس خطاب به آن دختر جدید است که به دستش می‎رسد و لبخندی بر لبانش می‎نشاند؛ لبخندی از روی رضایت که کنایه از پذیرش و علاقه به این پیام است.

اما نکته بحث برانگیز دیگر استفاده از ناوگان دریای آمریکا بود. باید توجه داشت که ناوگان دریایی آمریکا نماد قدرت نظامی این کشور به شمار می‎رود. در بسیاری از فیلم‎های هالیوودی نیز برای نمایش میزان قدرت این کشور، همواره تعداد و توان این ناوگان به رخ مخاطب کشیده می‎شود. حتی در قرون گذشته نیز استراتژیست‎های نظامی مشهوری بر لزوم توجه و سرمایه‎گذاری نظامی در زمینه دریایی تأکید زیادی داشتند و برتری در اعصار آینده را از آن کسی دانسته‎اند که در این زمینه قدرت نظامی برتر را داشته باشد. بسیاری از انتقادها به این نماهنگ، ناظر به صحنه شلیک ناو و پرش بازیگران از روی انفجار و ایجاد امواج بود. امواجی که منجر به واژگونی ناوهای آمریکایی گردید. شلیک این توپ، استعاره‎ای از تهاجم آمریکا بود. خبرگان و آگاهان در این زمینه می‎دانند که تنوع تسلیحات موجود در ناوها بسیار زیاد است و برخی از آن‎ها اختصاص به کاربرد ویژه‎ای دارند. اما انتخاب توپ دماغه ناو، به دلیل موقعیت مکانی آن در انتهایی‎ترین نقطه عرشه ناو و عام بودن تلقی سلاح یا جنگ‎افزار از آن نزد مخاطب انتخاب شده است. در نظر بگیرید به جای آن یک موشک کروز شلیک می‎شد، آن وقت باور بسیاری از مسائل سخت‎تر می‎شد!

اما سلاح مناسب در برابر این جنگ‎افزار، اسلحه مادی مانند تانک و موشک نیست که بتوان آن را در تصویر به نمایش گذارد، بلکه قدرت معنوی کشورمان می‎باشد که متکی بر اتحاد، ایمان و تقوا و انگیزه شهادت‎طلبی است. نمایش دادن استعاری این قدرت در توان و تخصص هر کسی نمی‎باشد. تاکنون فیلم‎های زیادی در ژانر دفاع مقدس ساخته شده‎اند، اما چه تعدادشان توانسته‎اند گزاره فوق و قدرت معنوی کشورمان را به خوبی نمایش دهند؟!

تکلیف نبرد نیز با استفاده از این قدرت معنوی روشن است، شکست قدرت مادی که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا است. نمونه بارز تقابل تاریخی این دو قدرت نیز شکست یزید در روز عاشورا است.

 تنها با یک نگاه محاسبه‎گرانه و ارزیابی داستان و وقایع موجود و مفاهیم طرح شده در آن می‎توان به حجم بالای محتوای نهفته در این نماهنگ پی برد، امری که از دید بسیاری از منتقدان و مهاجمان به این اثر مغفول مانده است!

داستان فراز و فرود احساسی عمیقی دارد، از نمایش احساس زندگی عادی و شاد در ابتدای نماهنگ تا انفجار هواپیما و سوگواری و در نهایت رویارویی با ناوها، پلان‎های احساسی نفس‎گیری می‎باشند، تا جایی که کنایه بالیوودی از سوی رسانه‎های غربی به این اثر داده شده که نشان از بار احساسی آن دارد، گر چه منتقدان تنها برداشتی منفی از این کنایه داشته اند!

نقطه عطف:

اما نقطه عطف این نماهنگ، خلق جلوه‎های ویژه VFX آن می‎باشد که تاکنون در تاریخ سینمایی و انیمیشن کشورمان سابقه یا هماوردی نداشته است‎، امری که مورد بی‎مهری بسیاری واقع شد. در واقع امروزه تمام افکت‎های تصویری یا بخش بسیار زیادی از آن، توسط نرم‎افزارهای کامپیوتری خلق می‎شوند، اما برای ساخت جلوه‎های ویژه، زمان، منابع و هزینه متفاوتی مورد نیاز است. منظور از منابع، نیروی انسانی، دانش فنی و مهارت می‎باشد، امری که در این اثر به خوبی چشم را می‎نوازد.

به دلیل استفاده و رجوع به مرجع‎های (reference) کاملاً طبیعی برای خلق چنین آثاری، ساخت و تولید افکت‎های تصویری، مهارت و زمان زیادتری در مقایسه با سایر موارد به خود اختصاص می‎دهد. شبیه‎سازی، محاسبه و ویرایش این صحنه‎ها تا زمانی که مشابه نمونه واقعی در دنیای فیزیکی بشوند ادامه خواهند یافت و این مورد خود یکی از چالشی‎ترین گلوگاه‎های تولید CG می‎باشد. در میان جلوه‎های ویژه تولید انفجار، دود و مانند آن‎ها در قیاس با شبیه‎سازی مایعات و فرایندهای مربوطه سبک‎تر بوده و زمان کمتری به خود اختصاص می‎دهند. طراحی، خلق و شبیه‎سازی کنش مایعات و رفتارهای آنان حجم زیادی از اطلاعات و پردازش را طلب می‎کند که باعث شده تا شبیه‎سازی مایعات از اقلام پر دردسر و پر هزینه و تخصصی تولید جلوه‎های ویژه به‎شمار آید. هر چند سایر انواع جلوه‎های ویژه نیز وضعیتی مشابه دارند اما در مورد مایعات و سیالات این امر دو چندان می‎باشد.

شبیه‎سازی بکار رفته در این نماهنگ با استفاده از نرم‎افزارهای Maya  و Houdini می‎باشد. این نرم افزار برای تولید جلوه‎های ویژه سنگین و چالش‎برانگیز در هالیوود و سینمای جهان مورد استفاده بسیاری از استودیوها قرار گرفته است.

مخصوصاً در جایی که تولید افکت‎های تصویری حالتی غیر ممکن یا بسیار پرهزینه و طولانی به خود می‎گیرند، مانند فیلم کشتی جنگی (Battleship - 2013) استفاده از این نرم افزار و دانش نرم‎افزاری راهگشای مشکل بوده است.

وجود نودهای (Node) VDB که از امکانات اختصاصی این نرم‎افزار بوده و اعمال تنظیمات با استفاده از Script های اختصاصی از نقاط قوت این نرم‏افزار است. هر چند نرم‎افزارهای دیگر مانند مایا و مکس نیز Script را به خوبی در ساختار خویش اعمال می‎کنند، اما با این وجود، نرم‎افزار Houdini به دلیل ساختار خاص خویش دارای برتری در این زمینه نسبت به سایر نرم‎افزارها می‎باشد. موتور رندر این نرم‎افزار، اختصاصی می‎باشد. نام این موتور رندر Mantra است. در سطور بالا به قابلیت تنظیم امکانات این نرم‎افزار اشاره شد، در مواجهه چالش‎های بزرگ در پروژه‎های انیمیشن‎سازی نیز تغییرپذیری مسیر تولید پروژه Pipeline و نرم‎افزارهای مرتبط با آن، نقش به سزایی در موفقیت یا شکست پروژه ایفا می‎کنند. نظیر این مشکل برای استودیوی تولید کننده تیزرهای بازی مشهور Halo نیز پیش آمد، در برخی از این تیزرها، حجم زیادی از شن، مایعات، انفجار و در یک کلام جلوه‎های ویژه وجود داشت که برای محاسبه و رندر به صورت عادی در یک استودیو زمان زیادی را می‎طلبید. اما به گفته سرپرست فنی این پروژه، این مشکل با بکارگیری سیستم عامل لینوکس و کدنویسی و ویرایش دوباره موتور Mantra برای این پروژه تا حدود بسیار زیادی رفع شد. اگر تاکنون نگاهی به تیزرهای تبلیغاتی یا بازی Halo انداخته باشید متوجه حجم جلوه‎های ویژه بکار رفته در آن خواهید شد. امری که با استفاده از دانش نرم‎افزاری حل شد، نه صرف هزینه‎های گزاف برای خرید رندر فارم و قطعات سخت افزاری!

برای شبیه‎سازی فیزیکی سیالات، سخت‎افزار و قطعات گرانقیمت کامپیوتری مورد نیاز است که قیمتی چندین برابر از یک رایانه رومیزی عادی یا خوب دارند. در نتیجه تجهیز یک استودیو به این سیستم‎ها، هزینه‎های زیادی را در بر خواهد داشت. لازم به ذکر است که جدا از این آیتم‎ها، راه‎اندازی یک رندر فارم تخصصی که متشکل از سیستم‎های گرانقیمت با معماری خاص رندر فارم که توان پردازش حجم انبوهی از اطلاعات را دارد نیز بسیار سنگین می‎باشد. برای نمونه می‎توان به قیمت 25 میلیون تومانی یکی از رایانه‎های رندر فارم اشاره کرد!

با این وجود و به رغم کمبود امکانات سخت افزاری، برای نخستین بار در سینما و انیمیشن کشورمان شاهد استفاده حرفه‎ای و خلاقانه از این نرم‎افزار برای حل مشکل تولید جلوه‎های ویژه بوده‎ایم. در واقع استفاده از یک مؤلفه نرم برای ایجاد تقابل در عرصه جنگ نرم، هوشمندانه ترین تدبیری است که در این عرصه به وقوع پیوسته است. /924/د102/ج

ارسال نظرات