۱۸ آذر ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۷
کد خبر: ۴۶۶۰۴۴
آیت الله مکارم شیرازی تبیین کرد؛

انتظارات امام حسن عسکری از شیعیان

حضرت ‌آیت الله مکارم شیرازی تأکید کرد: ما ادعاى تشيع را خيلى ساده حساب كرده ‏ايم به طورى كه با توسل، و زيارت و دعا مى‏ خواهيم خود را شيعه بدانيم. كسى نمى‏ خواهد توسل و زيارت را كم ارزش كند ولى شيعه بودن، غير از اينها امور متعددى مانند فداكارى، ايثار، معرفت، تقوا و مدارا مى‏ خواهد.
آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، هميشه وجود الگوها و سرمشق­ هاى بزرگ در زندگى انسان­ها، وسيله مؤثرى براى تربيت آنها بوده است، به همين دليل، پيامبر و پيشوايان معصوم علیهم الصلاة والسلام مهمترين شاخه هدايت را با عمل خود نشان مى‏ دادند[1]، لذا «قول» ،«فعل» و «تقرير» معصوم، همه حجت و راهنما است، از این رو سخن، عمل و سكوت پيشوايان معصوم به علت بهره مندی از عصمت باید به عنوان اسوه و  الگوهاي کامل و بی بدیل برای همگان و در همه زمينه ‏ها مورد توجه قرار گیرد.[2]

قرآن نيز بر اين مساله مهم صحه گذارده، الگوها و سرمشق­ هايى در همه زمينه‏ ها براى مؤمنان معرفى مى‏ كند، از جمله در سوره احزاب، شخص پيامبر صلی الله علیه وآله وسلّم را به عنوان الگو و اسوه، به مسلمانان معرفى مى ‏نمايد.[3]

شیعیان واقعی چه کسانی هستند؟

بدیهی است باید شیعه بودن و آثار شیعه بودن در تمام فعالیت‌های ما نمایان باشد، زیرا اگر نگاهی به وضعیت جامعه داشته باشیم تصاویر مناسبی را شاهد نیستیم و باید از خود بپرسیم که چرا از اوصاف شیعه واقعی فاصله گرفته‌ایم.[4]

واقعیت این است که نام تشيع را بردن و آن را يدک كشيدن و در صفوف شيعه قرار گرفتن، ساده است، ولى شيعه‏ واقعى‏ شدن مشكل است‏[5]، لذا باید این پرسش را مطرح کرد كه به راستی انسان واقعى و شيعه‏ واقعى‏ كيست؟ در پاسخ می توان گفت شيعيان واقعى افرادى شجاع، صبور، پر محبت، پرهيزكار و اجتناب كننده از حرام هستند، و حب جاه و مقام ندارند.[6]

در تبیین این مسأله باید به كتاب­ هاى اهل لغت مانند نهايه «ابن اثير» و «لسان العرب» و امثال آنها[7] مراجعه کرد، زیرا آنها تصريح مى‏ كنند كه نام «شيعه» بر پيروان على عليه السلام و فرزندان او، و دوستان آنها، اطلاق شده، تا آنجا كه اسم خاص آنها گرديده است.[8]،[9]

البته تنها علاقه داشتن يا عداوت نداشتن به كسى براى اطلاق اسم «شيعه» بر او كافى نيست، بلكه در مفهوم اين كلمه خصوصيتى بيش از اينها افتاده است.[10] شيعه‏ يعنى پيرو و تابع‏[11]، بلكه تنها پيروى و تبعيت‏ هم كافى نيست و مداومت و التزام به اين معنا، در لفظ «شيعه»متبلور است.[12]

حال با این تفاسیر انسان در می یابد براى شيعه‏ بودن باید خيلى زحمت كشيد، چرا كه محب‏ بودن آسان و شيعه بودن مشكل است و ما در ابتداى راه هستيم و بايد از آنها كمك بخواهيم تا شيعه شويم.[13]

انتظارات امام حسن عسکری علیه السلام از شیعیان در یک نگاه

امام حسن عسكرى عليه السلام در روایتی فرمودند: « اتَّقُوا اللَّهَ وَ كونوا زَيناً وَ لا تَكونوا شَيناً جُرُّوا اِلَينا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادفَعوا عَنّا كُلَّ قَبيحٍ فَاِنَّهُ ما قيلَ فينَا مِن حُسنٍ فَنَحنُ اَهلُهُ وَ ما قيلَ فينا مِن سوءٍ فَما نَحنُ كَذَلِكَ[14]؛ ای شیعیان، تقوای الهی را در همه امور رعایت کنید، زينت ما باشيد و موجب وهن و زشتى ما نگرديد، محبت‌ها را به‌ سوى ما جلب كنيد، زشتي‌ ها را از ما دفع نمایيد، كه هر گونه خوبى به ما نسبت دهند ما اهلش هستيم، و هر عيبى به ما اسناد دهند ما از آن بدوريم.‏»[15]

گفتنی است شیعیان هر چند در شناخت فضايل و كمالات ائمۀ اطهار (علیهم السلام) بايد سعى و تلاش وافر داشته باشند، ولى بدون شك نبايد به اين مقدار قناعت كنند، بلكه بايد پس از شناخت آن فضايل در پرتو آن حركت كرده و راه نجات و فلاح و رستگارى را بيابند و به ديگران نيز نشان دهند. شيعيان حقیقی بايد هم در بعد ايمان و هم در بعد عمل صالح، همچون چراغى پرفروغ در جامعه خود نور افشانى كنند. تا ديگران در سايه نور ايمان آن‏ها هدايت شوند و اين امر باعث نفوذ محبت آن‏ها در قلب ديگران شود و در نتيجه موجب زينت و خرسندى ائمه بزرگوار شود، نه اين كه خداى ناكرده به گونه‏ اى عمل كنند كه باعث سرافكندگى و شرمسارى رهبران آسمانى و الهى خويش گردد!.[16]،[17]

رعایت تقوا؛ مهم ترین توصیه امام عسکری علیه السلام به شیعیان

«تقوا» در اصل از ماده «وقايه» به معنى نگهدارى يا خويشتن دارى است،‏[18] و به تعبير ديگر يك نيروى كنترل درونى است كه انسان را در برابر طغيان شهوات حفظ مى‏ كند، در واقع نقش‏ ترمز نيرومندى را دارد كه ماشين وجود انسان را در پرتگاه­ ها حفظ و از تندروي­ هاى خطرناك، باز مى‏ دارد.[19]نتيجه اينكه تقوا بسيار مهم است،[20] و ما را از گناه باز داشته و هوا و هوس را مهار كرده و حلال و حرام را از هم جدا می­ كند[21] و نقش‏ فوق العاده ‏اى در زندگى دنيوى و اخروى انسان ها ایفا می کند، لذا  بايد براى تحصيل يا تقويت آن تلاش کرد.[22]

بیان این مقدمه که با استناد به کلام نورانی امام حسن عسکری علیه السلام که فرمود: « اتَّقُوا اللَّهَ ...َ[23]؛ ای شیعیان، تقوای الهی را در همه امور رعایت کنید...»، در وهلۀ نخست نشان دهندۀ ضرورت اهتمام شیعیان به اصل خود سازی و رعایت تقواست.[24]

 اما از سوی دیگر طرح توقعات امام عسکری علیه السلام در قالب آن روایت [25] نورانی به شیعیان،  حاکی از این مسأله مهم و کلیدی است که نام شيعه بر خود گذاشتن و شركت در مجالس دعا، توسل و عزادارى كه همه مطلوب است براى شيعه‏ واقعى‏ بودن كافى نيست، بلكه[26] شيعه بودن جزئى از امام بودن است، امامان معصوم عليهم السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله براى تمام مردم امام و پيشوا هستند و شيعيان هم بايد براى گروهى از مردم امام باشند. در واقع در جامعه اسلامى شيعيان بايد پيشرو باشند و ديگران به آنها اقتدا كنند، همان گونه كه درحال حاضر‏[27] شيعيان پيشرو در صف مبارزه علیه استکبار و گروه های تروریستی تکفیری هستند و همه، آنها را به ايثار و صلابت و فداكارى مى‏ شناسند. از این رو شيعيان بايد در تمام دنيا نه تنها در مبارزه و جهاد بلكه در تمام جهات قدوه و اسوه باشند.[28]

بنابراین انسان پيشوايان بزرگ را به خاطر ايمان و تقوا و فضائل اخلاقى و اعمال صالحه ديگر، دوست مى‏ دارد؛ و همه سعی و تلاش خود را به کار می گیرد تا به آنان تأسى کرده، و همگام و همدل و همرنگ شود.[29]

اینگونه است که علماى اخلاق پيروى و اقتدا كردن به انسان كامل را شرط موفقيت در سير و سلوك الى الله به عنوان يك اصل اساسى در تهذيب نفوس ياد كرده ‏اند.[30]

البته هنگامی که كه پيامبران يا امامان‏ معصوم عليهم السلام از جنس بشر با دستورات جامع الهى به سوى او آيند، و اين دستورات را در عمل ارائه دهند، و با تقوا و راستى و درستى خويش فضايل انسانى را آشكار سازند، ديگر انسان‏ ها زمينه ‏هاى مستعدى براى جلب و جذب اين صفات پيدا مى ‏كنند.[31]

زينت‏ و آبروى ما باشيد نه مايه ننگ و عار

از ديد ما انسان ها ستارگان آسمان مايه‏ زينت‏ آسمانها، و ابزار هدايت زمينيان در تاريكي­ ها و ظلمات هستند. قرآن مجيد در اين باره مى ‏فرمايد: «وهو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر والبحر قد فصلنا الآيات لقوم يعلمون[32]؛ او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاريكي­ هاى خشكى و دريا، به وسيله آنها راه يابيد! ما نشانه‏ ها(ى خود) را براى كسانى كه مى‏دانند، (و اهل فكر و انديشه‏ اند) بيان داشتيم!».[33]

اينكه در برخى از روايات، حضرات معصومين عليهم السلام به ستارگان آسمان تشبيه شده ‏اند[34]، از همين جهت است؛ چرا كه اين ستارگان زمينى، انسان هاى متحير و سرگردان در مسائل معنوى را به سر منزل مقصود هدايت مى ‏كنند.[35]

حال بهتر می توان در روایت امام عسکری علیه السلام تأمل نمود که فرمود «وَ كونوا زَيناً وَ لا تَكونوا شَيناً جُرُّوا اِلَينا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادفَعوا عَنّا كُلَّ قَبيحٍ فَاِنَّهُ ما قيلَ فينَا مِن حُسنٍ فَنَحنُ اَهلُهُ وَ ما قيلَ فينا مِن سوءٍ فَما نَحنُ كَذَلِكَ[36]؛ سعى كنيد مايه‏ زينت‏ و آبروى ما باشيد نه مايه عيب ما، محبت‌ها را به‌ سوى ما جلب كنيد، زشتي‌ ها را از ما دفع نمایيد، كه هر گونه خوبى به ما نسبت دهند ما اهلش هستيم، و هر عيبى به ما اسناد دهند ما از آن به دوريم.‏ »[37]  .

با تأمل در این روایت نورانی باید گفت، قاعده كلى در مطالبۀ امام عسکری علیه السلام از شیعیان این است كه با اعمال خودتان باعث آبروريزى ما نشويد، يعنى به گونه‏ اى باشيد كه وقتى مردم شما را مى‏ بينند به صاحبان آن مكتب درود بفرستند و بگويند آفرين به كسانى كه چنين افرادى را تربيت كرده‏ اند و باعث بى ‏آبرويى ما نشويد.[38]

از سوی دیگر قرآن مى ‏فرمايد: «ان عبادى ليس لك عليهم سلطان»،[39] لحن آيه اين نيست كه شيطان با شيعيان گلاويز نمى ‏شود، بلكه خداوند مى‏ فرمايد؛ من حامى و ياورشان هستم، آنها به سوى من آمده و بنده من شده ‏اند و[40] من هم حامى آنها هستم، پس اين مقام والايى است و از تحت نفوذ شيطان خارج بودن افتخار شيعه است، مفهوم آن اين است كسانى كه سلطه شيطان بر آنها وارد شده، شيعيان واقعى نيستند، پس اين جمله مسئوليت ما را زياد مى‏ كند. شيعيان معصوم نيستند و ممكن است شيطان سراغ آنها هم بيايد.[41] لذا بايد در جامعه اسلامى سلطه شيطان بر فرد، اجتماع، مطبوعات، بازار و به طور كلى در زندگى مادى و معنوى حاكم نباشد كه اگر حاكم شد آن افراد شيعه واقعى نيستند.[42]

تبیین سفارش راهبردی امام حسن عسکری در آستانۀ هفتۀ وحدت

تأمل در کلام نورانی امام حسن عسکری علیه السلام خطاب به شیعیان، به وضوح نشان می دهد برای تحقق اتحاد و به هم پيوستگى؛ بدون وحدت صفوف، هيچ كارى از پيش نمى ‏رود،[43]بلکه باید به همه افراد آموخت كه عقايد ديگران را (تا آن‏جا كه خطرى براى جامعه ايجاد نكند و موجب از ميان رفتن اصول اساسى نشود) محترم بشمرند و از جريحه دار ساختن عواطف ديگران بپرهيزند.[44]

زیرا نباید اجازه داد تا عوامل بيگانه و دشمنان، امت اسلامی را به جان هم بيندازند و نيروهايى را كه بايد صرف عقب راندن دشمنان گردد در نابودى برادران تباه شود. لذا باید نشان دهيم عليرغم برخی اختلافات موجود، لیکن در اصول اساسى اسلام با هم توافق كامل داريم، و براى حفظ آنها؛ و حفظ كشورهاى اسلامى در يك صف ايستاده ‏ايم و هرگونه فداكارى مى ‏كنيم و به يكديگر احترام مى‏ گذاريم، از يكديگر حمايت مى‏ كنيم؛ و براى كم كردن فاصله ‏ها مى‏ كوشيم، و حتى احياناً در كتمان پاره ‏اى از موارد اختلاف كوشش داريم تا انگيزه‏ هاى محبت و اتحاد و دوستى تحكيم گردد و رخنه‏ اى در اتحاد اسلامى ما ايجاد نشود.[45]

اینچنین است که امام صادق عليه السلام نیز در روایتی شبیه به کلام امام عسکری عليه السلام، وحدت امت اسلامی را از جمله مطالبات و توقعات اهل بیت عليهم السلام از شیعیان بر شمرده و فرمودند: «...كونوا لمن انقطعتم إليه زينا، ولاتكونوا علينا شيئا؛ صلوا فى عشايرهم، عودوا مرضاهم، واشهدوا جنايزهم ...[46]؛ از اين‏كه كارى كنيد كه در برابر مخالفان مايه سرزنش ما شود به شدت بپرهيزيد؛ زيرا مردم پدر را به خاطر اعمال فرزند بدش ملامت مى‏ كنند؛ سعى كنيد مايه‏ زينت‏ و آبروى ما باشيد نه مايه عيب ما، در مراكز آنها (اهل تسنن) نماز بگذاريد؛ و از بيمارانش عيادت كنيد و در مراسم تشييع جنازه آنها حاضر شويد؛ و در هر كار خير، پيشقدم گرديد».[47]

آری سیرۀ راهبردی امام حسن عسکری عليه السلام و دیگر معصومین عليهم السلام این است که شیعیان باید در زمينه هدف‏ هاى كلى و اصولى با بلندنظرى، آينده‏ نگرى و گذشت و فداكارى به مسائل بنگرند و با برادران مسلمان در برابر دشمنان مشترك روى نقاط مشترك تكيه كنند و از آنچه مايه تفرقه است بپرهيزند؛ و اگر از مسائل اختلافى سخن مى‏ گويند كاملا در چهارچوب بحث‏ هاى‏ منطقى و دوستانه سخن گويند و به محض اين‏كه كار به مشاجره و مطالب غير دوستانه مى ‏رسد فورا سخن را قطع كنند.[48] اين دستور مخصوصاً براى امروز مسلمانان كه از يك سو در چنگال صهيونيست «غاصب‏» و «زورگو» و «لجباز» و از سوى ديگر در چنگال «استکبارجهانى‏» گرفتارند نهايت ضرورت را دارد.[49]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت ما ادعاى تشيع را خيلى ساده حساب كرده ‏ايم به طورى كه با توسل، و زيارت و دعا مى‏ خواهيم خود را شيعه بدانيم. كسى نمى‏ خواهد توسل و زيارت را كم ارزش كند ولى شيعه بودن، غير از اينها امور متعددى مانند: فداكارى، ايثار، معرفت، تقوا ومدارا ... مى‏ خواهد.[50]

آرى هر يك از صفات برجسته انسانى و نعمت ‏هاى الهى بايد آثارى در اعمال و رفتار انسان بگذارد. اگر اين آثار نمايان باشد زينت آن محسوب مى‏ شود و اگر نباشد زشت است.[51] لذا برای تحقق این مهم، شیعیان باید از امامان معصومین عليهم السلام الگو گرفته و خود را با سیره آن بزرگواران  هماهنگ کنند.[52]

[1] تفسير نمونه ؛ ج‏24 ؛ ص24.

[2] همان.

[3] همان.

[4] بیانات حضرت آیت‌الله العظمی مکارم‌شیرازی؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛29/6/1395.

[5] مشكات هدايت ؛ ص35.

[6] همان.

[7] ر. ك: مقدمه ابن خلدون، ص 196 چاپ بغداد؛ مقالات اسلاميين، ص 550؛ الملل والنحل شهرستانى، چاپ بيروت، ج 1، ص 146؛ المنجد، ص 613؛ الرائد، ص 903؛ اقرب، ج 1، ص 627.

[8]  النهاية في غريب الحديث والأثر، ج 2، ص 519؛ لسان العرب، ج 8، ص 189؛ القاموس المحيط، ج 3، ص 47؛ مجمع البحرين، ج 4، ص 356؛ تاج العروس، ج 5، ص 405.

[9] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص114.

[10] همان.

[11]  ر. ك: قاموس المحيط، ج 3، ص 47؛ شيعة الرجل اتباعه وافكاره.

[12] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص114.

[13] مشكات هدايت ؛ ص46.

[14] بحار الأنوار، جلد 75، صفحه 372.

[15] آيات ولايت در قرآن ؛ ص380.

[16] روايات متعددى در اين زمینه وارد شده است؛ از جمله امام صادق (عليه السلام) در حديثى فرمودند:«كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا»( بحار الأنوار، جلد 68، صفحه 286). شبيه اين روايت از امام رضا عليه السلام( بحار الأنوار، جلد 75، صفحه 348) نيز نقل شده است.

[17] آيات ولايت در قرآن ؛ ص380.

[18] «راغب» در كتاب« مفردات» مى‏گويد:« وقايه» به معنى نگهدارى اشياء است در برابر امورى كه به آنها زيان و آزار مى‏رساند، و تقوا قرار دادن روح است در يك پوشش حفاظتى در برابر خطرها، و لذا گاهى تقوا را به خوف تفسير كرده‏اند، در حالى كه خوف، سبب تقوا مى‏شود و در عرف شرع، تقوا به معنى خويشتن دارى در برابر گناهان است و« كمال تقوا» آنست كه از مشتبهات نيز اجتناب شود.

[19] تفسير نمونه ؛ ج‏1 ؛ ص79.

[20] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص479.

[21] مشكات هدايت ؛ ص113.

[22] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص479.

[23] بحار الأنوار، جلد 75، صفحه 372.

[24] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص479.

[25] بحار الأنوار، جلد 75، صفحه 372.

[26] مشكات هدايت ؛ ص113.

[27] مشكات هدايت ؛ ص32.

[28] همان؛ ص 33.

[29] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص381.

[30] همان.

[31] پيام قرآن ؛ ج‏7 ؛ ص47.

[32] سورۀ انعام، آيه 97.

[33] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص393.

[34] در حديثى از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏خوانيم:« مثل اهل بيتى مثل النجوم» و در روايت ديگرى ازپيامبر اسلام صلى الله عليه و آله خطاب به حضرت على عليه السلام آمده است:« انت نجم بني‏هاشم»( بحارالانوار، ج 24، ص 82).

[35] سوگندهاى پر بار قرآن، ص: 394.

[36] بحار الأنوار، جلد 75، صفحه 372.

[37] آيات ولايت در قرآن ؛ ص380.

[38] مشكات هدايت ؛ ص25.

[39]  سوره إسراء، آيه 65.

[40] مشكات هدايت ؛ ص30.

[41] همان؛ ص 31.

[42] همان.

[43] تقيه ؛ ص26.

[44] همان؛ص27.

[45] همان؛ص28.

[46] وسائل الشيعه، جلد 11، صفحه 471.

[47] تقيه ؛ ص28.

[48] همان؛ص29.

[49] همان.

[50] مشكات هدايت ؛ ص42.

[51] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏14، ص: 725.

[52] بیانات حضرت آیت‌الله العظمی مکارم‌شیرازی؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛29/6/1395.

/1323/د102/ج1

ارسال نظرات