۲۴ آذر ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۸
کد خبر: ۴۶۷۱۰۹

صهیونیزم بین الملل و اندیشه هزاره گرايی یهود

جریان صهیونیزم بین الملل با برخورداری از پشتوانه های قومی، تاریخی، اعتقادی و تجارب تاریخی فراوان و همچنین در اختیار داشتن نبض اقتصادی و رسانه ای جهان، نقش بسیار مهمی در ترسیم استراتژی های سیاست بین الملل ایفا می كند.
صهیونیزم

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، گره خوردن منافع ایالات متحده با رژیم نامشروع صهیونیستی امری انکارناپذیر و واضح و مشهود است که بر این اساس تغییر ترکیب نظام بین الملل بعد از سناریوی خود ساخته «11سپتامبر2001ميلادي» و طرح شعار فریبکارانه «مبارزه با تروریسم» را در پی داشته است.

كين ورزي و خصومت غرب و تفکر حاکم بر پیکره تمدنی آن، پیشینه ای کهن و بس دراز دارد که شناخت ابعاد و اطراف آن، نیازمند تحقیق، پژوهش و کالبد شکافی های تاریخی دقیق و علمی و موشکافانه است که از حوصله این مطلب خارج است.

البته نباید از نظر دور داشت که گفت‌وگو در خصوص تمدن شرق و غرب و بیان معارضات، تفاوت ها و وجوه تمایزی آن‌ها، بیش از آن‌که ناظر بر موقعیت جغرافیايی و اقلیمی باشد، معطوف به تفاوت و تعارضات ماهوی فرهنگی و عقیدتی و ایدئولوژیک است و همانطور که مستشرقی به نام «رادیارد کیپلینگ» عنوان داشته است: «شرق، شرق است و غرب غرب و این دو هیچ‌گاه به هم نخواهند رسید»، می توان گفت که تعارضاتی از این نوع، حالتی صوری نداشته، بلکه بصورت بنیادین می باشند؛ لذا برای حل مناقشات و منازعات فی مابین گفت وگوها و مباحثات فرهنگی راه به جايی نبرده و کارساز نخواهند شد.

در این مقاله سعی ما بر این است که به نقش صهیونیزم در طراحی سیاست بین الملل و مسئله فلسطین پرداخته و علل اهمیت قدس و فلسطین مورد بررسی قرار گیرد

صهیونیزم و طراحی سیاست بین الملل

جریان صهیونیزم بین الملل با برخورداری از پشتوانه های قومی، تاریخی، اعتقادی و تجارب تاریخی فراوان و همچنین در اختیار داشتن نبض اقتصادی و رسانه ای جهان، نقش بسیار مهمی در ترسیم استراتژی های سیاست بین الملل ایفا می كند.

با توجه به این‌که قرارداد وستفالی در سال 1648 نوع جدیدی از روابط بین الملل میان دولت ها و ملت ها را به وجود آورد که بر مبنای آن، نوع جدیدی از روابط و تعاملات نوین رقم خورد و پس از آن دولت های ملی مبتنی بر آرای مردم که بر اساس دموکراسی اومانیستی غربی به عنوان پدیده نوظهور قد برافراشتند و مدل های سلطه محور و توتالیتر را به چالش فراگیر دچار ساختند، پس از آن بود که رقابت دولت ها و قدرت های مختلف برای کسب منافع همیشگی و دائم از طریق استعمار نو جوامع دیگر، آغاز شد و عملاً عرصه بین الملل به صحنه تاخت و تاز قدرت های جدید مبدل شد.

بر این اساس، موجبات ظهور و بروز برخی دولت ها و قدرت ها فراهم شد که در این برهه جنگ های 30 ساله مسیحیان اروپا، جنگ های جانشینی اسپانیا، جنگ های هفت ساله فرانسه و انگلیس و جنگ های خونین ناپلئون، رخ داد که در ذیل فراگیر شدن این نوع گفتمان امنیتی در جامعه جهانی تعریف و تفسیر کرد که برمبنای آن موازنه قوا و چند قطبی یا دوقطبی شدن قدرت های بین المللی رقم خورد.

از سال 1815ميلادي و بعد از تشکیل کنگره وین، عملاً سیر حرکتی روند امنیتی شدن جامعه بین الملل سرعت خود را در جهت حذف و تضعیف قدرت های رقیب تحت عنوان «استراتژی اقدام غیر مستقیم» به کار بسته و در این میان امپراتوری عثمانی به عنوان تهدیدی برای صهیونیزم بین الملل در معرض بیشترین حملات قرار گرفت و از آن پس به منظور تحدید و تضعیف قدرت این ملت متحد اسلامی و سپس براندازی آن، تلفیق و ترکیبی از دکترین های سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی در ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری توسط قدرت های برتر اروپايی، تحت هدایت و برنامه ریزی صهیونیزم بین الملل در طی آن زمان اعمال و اجرا شد.

فلسطین؛ ارض موعود، اندیشه هزاره گرايی یهود

اگر بخواهیم جدای از محیط بندی های مختلف صهیونیسم؛ تعریفی از صهیونیسم بعنوان یک مکتب داشته باشیم، می توان اینگونه بیان داشت که «اندیشه محوری بازگشت صهیون که در طول تاریخ بعنوان (نهضت بازگشت یهودیان جهان به سرزمین فلسطین و ایجاد یک کانون یهودی)» تعریف می شود.

آن چه صهیونیسم را به عنوان جنبشی سیاسی درآورده و نقش آفرینی آن در مناسبات خاورمیانه را رقم زده، علاوه بر دنیاگرايی، سودگرايی و مادی گرايی یهودیان، اعتقاد آنان به اندیشه «هزاره گرايی و بازگشت مسیح نجات بخش» می باشد که با اغراض سیاسی گره خورده و باعث بوجود آمدن نسل جدیدی از مسحیان صهیونیست، ابتدا در انگلستان توسط پیوریتان‌ها و سپس جامعه مسیحیان پروتستان می باشد که با به وجود آمدن در قرن 15 ميلادي جریان رنسانس را رقم زده و آرمان خود را «بازگشت یهودیان به ارض موعود(فلسطین) به منظور تشکیل حکومت جهانی یهود» قبل از ظهور منجی (ماشیح) قرار داده و تمامی برنامه های خود را بر مبنای جامه عمل پوشاندن به این آرمان ها طرح ریزی کرده و به دنبال دستیابی به این هدف راه می پیمایند.

آن‌چه باید در اینجا به عنوان نکته ای مهم بیان شود، این است که در تفکرات انحرافی یهود، موسی(ع)، سلیمان(ع) و داود(ع)، نه تنها جزو پیام آوران حقیقی توحید نبوده اند، بلکه آنان بر این باورند که آن‌ها پادشاهانی بودند که برای رهايی سروری این خانواده عبرانی- یهودی جنگیدند تا آنها را به پادشاهی عالم برسانند؛ تفکری که نشأت گرفته از قومیت گرايی و برتری طلبی نژادی یهود بوده و آنان عقیده دارند، برای ایجاد این پادشاهی جهانی باید دوباره حکومت بنی اسرائیل تشکیل شده و با بازگشت ماشیح (منجی) آنان فرمانروایان جهان شوند.

در واقع اسطوره دولت بنی اسرائیل به معنای «تشکیل دولتی یهودی پیش از ظهور منجی» از شروط اساسی و لازم برای نبرد آخرالزمانی آرمگدون می باشد و بنابر آموزه های عهد عتیقی آنان «هر کس که در روز پیش از جنگ، فرمانروای منطقه آرمگدون باشد، پیروز است»؛ لذا اعتقادات آنان مبنی بر تشکیل اسرائیل بزرگ به عنوان مقدمه ای برای حکومت جهانی یهود، نیازمند سلطه و اشراف آنان بر فلسطین و قدس است.

در اظهارنظری که توسط لوئیس د. براندیس، رهبر جهانی صهیونیست و قاضی دیوان عالی ایالات متحده بیان شده است، نقش تفکر صهیونیست در ایالات متحده نمایان می شود، وی می گوید: «اصولاً روح یهودی، همان مدرنیسم است که تماماً آمریکائی است ... ما پیش از آنکه آمریکايی باشیم، بایستی صهیونیسم باشیم».

بر این اساس، گره خوردن منافع ایالات متحده یا رژیم نامشروع صهیونیستی امری انکارناپذیر و واضح و مشهود است که بر این اساس تغییر ترکیب نظام بین الملل بعد از سناریوی خود ساخته «11سپتامبر2001ميلادي» و طرح شعار فریبکارانه «مبارزه با تروریسم» و سپس اشغال کشورهای اسلامی «عراق» و «افغانستان» و نامیدن ایران به عنوان محور شرارت از سوی جرج بوش و اتخاذ سیاست جنگ افروزی کشورهای آنگلوزایان و محاصره منطقه خاورمیانه توسط ناتو، عملاً در جهت دستیابی به اهداف صهیونیست ها در اجرای «طرح خاورمیانه بزرگ» می باشد.

فرآیندها و فعالیت ها و برنامه ریزی های مورد اشاره که با هدف دست اندازی بر منافع نفتی خاورمیانه به عنوان نبض اقتصاد جهان و مبارزه با اسلام و موج اسلام گرايی در قالب طرح «خاورمیانه بزرگ» جرج بوش که به نوعی تداعی گر طرح « خاورمیانه جدید» شیمون پرز در اذهان بوده و به عبارتی تکمله آن محسوب می شود و در واقع اجرای تئوری «برخورد تمدن ها» هانتینگتون را کلید زد که در مرحله بعد توسط یهودی صهیونیستی به نام «پل ولفوو ویتز» طرحی به نام « تأثیرگذاری بر جهانیان در قرن آینده» مفهوم دقیق تری یافت و بر اساس این طرح که قرابت محتوائی زیادی با «نقشه استراتژیک اسرائیل» داشت؛ شرایط را برای مقابله جامع و فراگیر اسلام و غرب بوجود آورد و همان‌طور که خداوند در قرآن فرموده است «لتجدن اشدالناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین اشرکوا؛ هر آینه دشمن ترین مردم نسبت به مسلمانان یهود و مشرکانند»؛ یهودیان سعی خود را به کار خواهند بست تا به هر طریق ممکن در مواجهه با تمدن اسلامی این جوامع را پیشینه های معرفتی خود جدا سازد و با اعمال و اجرای برنامه ها واستراتژی های فراوان و مختلف در ابعاد مختلف؛ نقشه های استعماری خود را پیاده كنند كه در این میان فلسطین و قدس نقش استراتژیک داشته و مهمترین نقش آفرینی را خواهند داشت؛ چرا که برای صهیونیزم به عنوان مکانی برای تشکیل دولت بنی اسرائیل اهمیت دارد.

طبق آموزه های توراتی ابتدا باید حکومتی یهودی در فلسطین تشکیل شود و سپس با تخریب مسجد الاقصی و بنا نهادن معبد سلیمان به جای آن؛ شرایط را برای ظهور منجی فراهم آورند و در تفکر و دین اسلام نیز فلسطین و بیت المقدس نقش مهمی داشته و مسجدالاقصی به عنوان نخستین قبله مسلمانان قداست و احترام ویژه ای داشته و همچنین مکان معراج پیامبر اسلام (ص) نیز می باشد که مسلمانان هیچ گونه بی احترامی به این مکان وسرزمین مقدس را برنمی تابند ولذا این سرزمین را جزو لاینفک وجدايی ناپذیر امت و جامعه اسلامی می دانند./872/ی703/س

 

ارسال نظرات