۲۵ دی ۱۳۹۵ - ۰۰:۳۱
کد خبر: ۴۷۳۷۶۳
دلنوشته شمخانی برای هاشمی رفسنجانی؛

بدرود فرمانده پیر

دبیر شورای عالی امنیت ملی در مصیبت رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام دلنوشته ای را منتشر کرد.
تصویری از شمخانی در کنار مرحوم هاشمی

به گزارش خبرگزاری رسا، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در مصیبت رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام دلنوشته ای را منتشر کرد.

متن دلنوشته شمخانی بدین شرح است:
عادت به استقبالت داشتیم نه بدرقه، چون همیشه بودی، انجا که سربازهای بی ادعا در کوچه پس کوچه های جهاد ،کلید طلایی باغ آسمان را جستجو می کردند. رفتنت هم چون بودنت شور و حماسه و استثناء بود و قاعده همدلی برای زنده نگهداشتن نهضت. چون همیشه گوشه ای در میان مردم در فرصتی که برای اخرین وداع با تو داشتم به گفتگو و درد و دل بی تکلف با هم میهنان نجیبی گذشت که محبت و قدر شناسی و عشق به ملک و مملکت را سوگمندانه فریاد می کردند وچه زیبا ما را به خودمان فرا میخواندند.
 میدانی که ما کهنه سربازها نسبتی با  تملق و تکلف و چاپلوسی نداریم واین شرافت، گوهری است که در دکان سیاست بازان خریداری ندارد.
راستی چقدر خنده دار است عیار اندکت را عده ای به امید شفقتی یا طمع در عنایتی ،بسیار بخوانند و خنده دارتر که باور کنی و با آن تملق دروغ، خودت را گم کنی و وامصیبت..
پس نمی خواهم از امروز بگویم  که مردانگی را باقیاس  ادعا وزن می کنند. از خونروزهایی می گویم که مردانِ مرد از میان خیل مدعیان به عیار خطر پذیری و جنگ محک می خوردند.
 انگشت شمار بودند امثال شما، که عافیت دنیا را گذاشتند و بی بهانه ، همراه با خیل یاران خود، لباس رزم بر تن و اسلحه بر دوش، سنگر به سنگر جبهه ها را هم نفس و هم پای جوانانی تازه بالیده، مشق عشق کردند و نبرد را  نه در خانه های امن که از میان خاک و آتش و باروت وخون راهبری کردند .
عکسهای پادگانی برخی مدعیان که کیلومترها دورتر از گلستان خون و خطر برای روزهای مبادا با فلاشهای بی صداقتی و تکلیف گریزی پرنور می شد هنوز در لطیفه های فرهنگ جبهه پرخواننده است
تو می دانی ،برای آنان که شهادت را در لحظه های ناب شب عملیات درک کرده اند، رفتن و پرکشیدن عادتی قدیمی است اما نمی شود که دم پرواز را درک نکرده آرام بیابی!
وقتی یار ورفیق و همسنگر دیرینت در پیام وداع می گوید "هیچ کس برای ما هاشمی نمی شود"، چون منی چه می توانم بگویم؟
برای نسل ما این رزم شبانه پایانی ندارد سردار.نوبتمان کی می رسد ؟!
ترسم که گاه پریدن، نفس ها به شماره افتاده باشد...
... این آخرین پرواز گوارایت مرد!
خدانگهدار  همسنگر، خداحافظ همرزم

بدرود فرمانده پیر .

/924/د102/ج

ارسال نظرات