۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۴
کد خبر: ۴۷۷۳۷۸

سخنان تأمل برانگیز استاد عابدی درباره «همدردی با فقرا»

کسی که چیزی ندارد لااقل با فقرا همدردی کند که باعث تسکین اینها می‌شود، پیامبر اکرم(ص) فرمودند به من ایمان نیاورده است کسی که سیر می‌خوابد و همسایه‌اش گرسنه است.
احمد عابدی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله احمد عابدی، در یکی از دروس خارج اصول خود مباحث اخلاقی را با محوریت یکی از نامه‌های نهج البلاغه مطرح کرده که مشروح آن تقدیم خوانندگان محترم می شود.

نامه 45 نهج البلاغه خطاب به عثمان بن حنیف

عثمان بن حنیف استاندار امیرالمؤمنین(ع) بود و به مجلس عروسی دعوت شده بود. عروسی دو شب بود؛ یک شب برای پولدارها  و یک شب هم برای  فقرا. استاندار هم زمانی که پولدارها دعوت شده بودند، دعوت کرده بودند.

ظاهر این قضیه  این است که این کار گناه نیست، ولی امیرالمؤمنین(ع) در چند جای این نامه فرموده که این گناه کرده است و آخر  نامه هم می‌فرماید از خدا بترس تا از آتش جهنم نجات پیدا کنی.  امام مسلّم گرفته گناه است.

یک گناهانی است که با این فقه و اصول بیان نمی‌شود و در نهج البلاغه از این موارد زیاد است.

در همین خطبه می فرماید اگر این دنیا  مثل یک آدم پیدا بود، حدّ خدا را بر او جاری می‌کردم که  این قدر مردم را فریب می‌دهد. افرادی را  به عزت می‌رساند و بعد ذلیلش می‌کند.

مطالبی در مورد خود امیرالمؤمنین(ع)

امام چند جمله در مورد خودش می‌گوید؛  ای دنیا! از من دور شو .  به خدا سوگند در برابر تو تسلیم نمی‌شوم که تو بخواهی افسار من را بگیری و هر جا بخواهی ببری و من را به ذلت بکشی. قسم به خدا طوری خودم را ریاضت می‌دهم، همین که یک لقمه نان با نمک ببیند با رغبت آن را  بخورد.

قسم می‌خورم که چشمم را طوری ریاضت دهم  که مثل چشمه آب اشک بریزد. چشمم باز بماند  و اشکش جاری باشد.

برای شیخ انصاری پول خمس آوردند و شیخ گریه کرد و گفت بعد از این همه درس خواندن، تازه کار ما شده صرافی!

ادامه کلام حضرت

خوشا به حال کسی که واجباتش را انجام دهد و سختی‌ها را رها کند و خواب خود را  در شب رها کند تا اینکه  وقتی چرت زدن بر او غلبه کرد، همان جا روی زمین ‌می‌خوابد و دستش را بالشت قرار می‌دهد.

در میان جمعیتی که از ترس معاد خوابشان نمی‌برد؛ از رختخوابشان پهلو تهی می‌کنند؛ لبهایشان همه‌اش به یاد خدا است؛ بخاطر استغفارهای زیاد، گناهانش می‌ریزد؛ حزب خدا اینها هستند.

رهبران الهی

بدانیم که امیرالمؤمنین(ع) این‌گونه زندگی می کرد که متکایش کف دستش بود، رختخوابش هم همانجایی بود که نماز شب می‌خواند و خواب بر او غلبه می‌کرد.

از ام ایمن پرسیدند پیامبر(ص) چگونه بود؟ گفت یک شب برایش رختخواب پهن نکردم. پیامبر(ص) به قدری کار می‌کرد که روی زمین می‌افتاد. زهد این است که آدم دلش خوش باشد رهبران ما اینها بودند. 

آنهایی که خوشگذاران هستند بدانند که  امیرالمؤمنین می فرماید کسانی که  دنبال غذای خوب و مبل و چنین و چنان هستند، تازه  امامشان گوسفندها است.

همدردی با فقرا

حضرت سلیمان(ع) لباس خوبی پوشیده بود. شخصی پرسید که  یا رسول لله این لباس را می‌پوشی؟! حضرت سلیمان گفت این لباس را با دسترنج خودم خریدم و زیرش هم لباس حصیری پوشیدم. آن برای خودم و خدا و این‌ هم برای شما.

یک‌بار فقیری پیش آقای احمدی میانجی آمد و آقا پولی به او می‌‌دهد. بعد از آن که رفت  شخصی می‌گوید که این فقیر نبود و حرفه‌ای است. آقای میانجی گفت خدا کند که دروغ بگوید؛ اگر راست بگوید خدا روز قیامت پدر ما را درمی‌آورد!

امیرالمؤمنین(ع) اگر گوشتی می‌گرفت زیر عبا پنهان می‌کرد که چشم کسی نیفتد که مبادا نتواند بخرد و آهی بکشد.

یک موقع کسی دارد و کمک نمی‌کند که به قول آقای اراکی(ره)  اصلا مسلمان نیست و یهودی‌ است. پیامبر(ص) فرمود به من ایمان نیاورده است کسی که سیر می‌خوابد و همسایه‌اش گرسنه است.

کسی که چیزی ندارد لااقل با فقرا  همدردی کند که باعث  تسکین اینها می‌شود.

آیت الله سید احمد خوانساری در حوزه شهریه می‌داد و خودش هم از شهریه استفاده نمی‌کرد. خیلی مواقع  برای خرج زندگی خودش در بازار تهران از کفاشی بیست تومان قرض می‌کرد.

علامه طباطبایی المیزان را نوشته بود  و چاپ شده بود و هنوز مستأجر بود. شاگردهایش خانه داشتند و می رفت خانه  شاگردانش درس می‌گفت./999/پ۲۰۱/س

ارسال نظرات