۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۱
کد خبر: ۴۷۸۸۸۹
یادداشت؛

نگاهی دقیق تر به نسبت تکنولوژی و فرهنگ

گاهی اوقات صورت یک مسأله را خط می زنیم، اما نمی توان این ابزار و رسانه را کنار گذاشت، بلکه باید لوازم کنترل مسائل اخلاقی رسانه ها را در جهت رسیدن به اهداف خود تهیه کرد.
رضایی

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، نوشتار پیش رو، به تعریف و تبیین فناوری اطلاعات و ارتباطات و تأثیرات آن و همچنین فرهنگ و مبانی، ابعاد و ارکان آن را بیان می کند و نهایتا نسبت میان این دو را تشریح می نماید. این نوشتار با عنوان «نقشه‌ی جامع اخلاق و فناوری» به کوشش حجت الاسلام عبدالعلی رضائی، عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم و عضو شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی نگاشته شده و در سلسله نشست های فرهنگ، فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال ارائه گردیده است.

آنچه در ادامه می خوانید متن کامل این مقاله است که در مجموعه مقالات این سلسله نشست ها به چاپ رسیده است:

مقدمه

موضوع این بحث «بررسی رابطه ارتباطات و اطلاعات با فرهنگ» است. اهمیت این بحث نیز از این منظر است که زیربنای مسائل اخلاقی در حوزه فرهنگ قرار دارد و کسب شناخت صحیح پیرامون حوزه «اخلاق فناوری اطلاعات» منوط به شناخت و تبیین ارتباط دو حوزه فرهنگ و اخلاق است. از طرف دیگر یکی از اصلی ترین برنامه های انقلاب اسلامی نیز توسعه فضایل و اخلاق حمیده در جامعه است، به گونه ای که نتیجه و فعالیت کل سیستم بایستی منجر به توسعه فضایل و اخلاقیت در جامعه شود.

این مطلب به سوالات ذیل پاسخ می گوید. 

فناوری اطلاعات و ارتباطات چیست؟ چه ویژگی و ابعادی دارد؟ روند آینده این رسانه دیجیتالی به کجا ختم می شود؟ مزایا و مضارش چیست؟ وضعیت آن در جهان چگونه است؟ و مسائل و چالش هایش چه می باشد

فناوری اطلاعات و ارتباطات چیست؟

آن چیزی که امروزه تحت عنوان ICT (information and Communication technology) از آن یاد می شود، گستره پچیده ای دارد. «کامپیوتر» در این فناروی نقش سخت افزار جریان دهنده و مجرای اطلاعت را داراست. IT (Information Technology) تکنولوژی اطلاعات و CT (Communication Technology) فناوری اطلاعات است که نقش حامل اطلاعات را ایفا می کند. این دو مجموعه ای با ارتباطات وسیع و تنگاتنگ ایجاد می کنند. در بررسی مسئله اخلاق و فناوری اطلاعات این رابطه را اگر نتوانیم درست تبیین کنیم باز به نتیجه ای روشن نخواهیم رسید. ما در جامعه «داده» های طبقه بندی نشده زیادی داریم. ICT به عنوان یک «ابزار» این داده ها را به اطلاعات قابل مصرف و بازیابی تبدیل می کند.

سیستم های جمع آوری، پردازش و ارائه اطلاعات و پایگاه هی اطلاعات ملی نقش بسزایی در پردازش اطلاعات در حوزه IT دارند و CT نیز به عنوان فناوری الکترونیک، کامپیوتر و مخابرات باعث توسعه متقابل و متعامل شبکه های ارتباطی و کامپیوتر می شود. ترکیب این دو، ICT است که عبارت است از شبکه های دسترسی رایانه ای (ارتباطات) و سیستم های زیرساختی اطلاعات که دارای استانداردها و قوانین خاصی برای تبدیل داده به اطلاعات رساندن اطلاعات به جامعه در راستای توسعه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است. 

پس (Information) شامل «داده ها، اطلاعات و آمار» است و بخش (communication) شامل «ارتباطات، مخابرات و بخش سخت افزاری» است. ICT هم عبارت است از «سیستم های جمع آوری، توزیع و تبادل اطلاعات».

ضرورت سخن از فرهنگ و فناوری اطلاعات و ارتباطات توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در بستر توسعه اجتماعی

امروز ما شاهد سرعت گسترش وسایل ارتباطی مختلف هستیم، «اینترنت» سریع تر از هر فناوری دیگری در تاریخ مورد استفاده قرار گرفته است. «رادیو» برای توسعه و همه گیر شدن ۳۸ سال زمان را طی کرد. «کامپیوتر» در طول ۱۶سال توسعه پیدا کرد. ولی کاربران «اینترنت» ظرف ۴ سال به ۵۰ میلیون نفر رسیدند و هم اکنون سالانه حدود ۱۰۰ میلیون نفر به جمع کاربران اینترنت اضافه می شوند. در مورد موبایل هم شاهد چنین رشدی هستیم، برای مثال در کشور ما تعداد خطوط موبایل از ۷ به ۱۵ میلیون خط رسیده است. تعداد کاربران اینترنت در سال ۱۹۹۷، ۸۲ میلیون، در سال ۱۹۹۸، ۱۱۱ میلیون و طی سال های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ به ترتیب به ۱۴۱، ۱۷۷، ۲۳۱، ۳۱۶ میلیون نفر رسیده است و در سال ۲۰۰۶ تعداد کاربران اینترنت نزدیک به یک میلیارد نفر بوده است.

در عصر اطلاعات، پایداری، رشد، توسعه، اقتدار و تقلیل شکاف بین مردم و دولت در فهم و حفظ منافع ملی مسلتزم چند امر است:

امروزه ایجاد برابری در دسترسی به فرصت های رشد برای همه مردم برای دست یافتن به یک آهنگ رشد مناسب، در تمامی کشورها حتی کشورهای عقب افتاده به صورت جدی پیگیری می شود و شفافیت در سیاست ها و عملکردها و دسترسی مردم به اطلاعات و دانش روز بیش از پیش ضرورت پیدا کرده است به گونه ای که حتی در اقصی نقاط دنیا و در مناطقی که به زیر ساخت های مدنی دسترسی ندارند این خواست به یک نیاز جدی تبدیل شده است. در گذشته چیزی حدود ۶۰ درصد جمعیت در روستاها و ۴۰ درصد در شهرها ساکن بودند، در حالی که امروزه چیزی حدود ۳۰ درصد در روستاها و ۷۰ درصد در شهرها متمرکز هستند. این روند یکی از نشانه های نیاز به توسعه می باشد که در ملت ها پیدا شده است. نتیجه چنین مقدماتی مطرح شدن نیاز به یک برنامه جامع ملی برای توسعه و کاربری فناوری اطلاعات است.

توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در جامعه ما

امروزه توسعه فناوری اطلاعات به یکی از ضروریات جامعه تبدیل شده است و جامعه به این سمت در حال حرکت است و ما شاهدیم که حوزه های علمیه در استفاده از فناوری اطلاعات در جامعه پیشگام هستند. حوزه بیشترین سرعت رشد در این عرصه را دارد و با توجه به ظرفیت و جمعیت طلاب، حوزه علمیه علاقه بسیاری برای ورود به عرصه تولید و تحقیقات علمی در عرصه اینترنت از خود نشان داده است. اما آیا برنامه ای برای ورود به این عرصه داریم؟ و آیا آثار اخلاقی برای این تکنولوژی در نظر گرفته شده است؟

گاهی اوقات برای حل یک مسئله صورت آن را خط می زنیم، اما این صورت مسئله خط زدنی نیست و نمی توان این ابزار و رسانه را کنار گذاشت، بلکه باید لوازم کنترل مسائل اخلاقی رسانه ها را در جهت رسیدن به اهداف خود تهیه کرد. البته منظور ما انجام کنترل از راه فیلترینگ نیست، بلکه کنترل به معنای شناسایی آثار و لوازم و ارائه راه حل متناسب با هر مقوله است.

از آنجا که مبدع این تکنولوژی تمدن خاصی است و به طور طبیعی در درون و ذات خود حامل یک فرهنگ است و این فرهنگ را با خود منتقل خواهد کرد. ما برای مقابله با این فرهنگ نیازمند برنامه ریزی هستیم.
فناوری اطلاعات و ارتباطات کلیه ابعاد زندگی را متحول کرده است، به گونه ای که در حوزه های ذیل نتایج متفاوتی را به وجود آورده است. 

در حوزه سیاسی سبب اتفاقات ذیل شده است:

ـ نابودی، شکلی از قدرت استبدادی شده است، چنانکه ادعای اولیه طرح خاومیانه جدید آمریکا ساقط کردن حکومت های سلطنتی منطقه بود که بیش از هر چیز از طریق این فناوری دنبال می شود. تغییر در ساختارهای قدرت، محصول فناوری های اطلاعات است. 

ـ شفافیت در توزیع اطلاعات؛ توزیع اطلاعات به گونه ای است که کمتر چیزی پنهان می ماند.

ـ توسعه مشارکت 

در حوزه فرهنگی نتایج زیر را در پیدا داشته است:

ـ تکثر فرهنگی و فکری 

ـ توسعه تفاهم، نقد و ارزیابی اندیشه ها 

ـ افزایش ظرفیت خدمات فرهنگی

در حوزه اقتصادی نیز آثار این فناوری شامل:

ـ حضور همزمان تولید، توزیع و مصرف در کنار همدیگر 

ـ ایجاد بازارهای بدون اختلاف و کار از راه دور

در حوزه فعالیت های علمی آثار آن عبارتند از:

ـ تبادل اخریه یافته ها 

ـ خلاقیت علمی

ـ همگانی شدن آموزش 

در کنار فرصت ها، تهدیداتی هم وجود دارد که شامل جابه جایی و تعیین جدید قلمرو های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. در قلمرو فرهنگ شاهد تغییراتو جابه جایی هایی در سطح خرده فرهنگ ها، فرهنگ و قومیت ها و فرهنگ های ملی هستیم.

نسل اول انقلاب به طور راسخ حافظ فرهنگ اصیل اسلامی بوده است، اما نسل های بعدی که با فرهنگ دیجیتالی سر و کار دارند، معلوم نیست تا چه حد بتوانند حافظ آن مرزهای ثابت باشند و احتمالاً اعتقادات و عقاید متفاوتی نسبت به ما پیدا خواهند کرد. این تعیین و جابه جایی قلمرو فرهنگی به بیرون از مرزهای نظام سیاسی، اجتماعی، فرهنگی هم کشیده شده است و باعث تغییر ماهوی در موارد ذیل می شود:

ـ حفاظت از امنیت ملی 

ـ دگردیسی کامل در ایجاد امنیت ملی 

ـ و در نهایت تغییر تعریف امنیت ملی 

تغییر فرهنگ در بستر توسعه تکنولوژی

ورود فرهنگ بیگانه در جریان انتقال تکولوژی یکی از بحثهای اساسی حوزه ICT است. امروزه که ICT به عنوان مهم ترین تکنولژی در میان تکنولوژی های دیگر خودنمایی می کند، فرهنگ مسلط ورای رسانه ها و تکنولوژی های ICT در جامعه ما هر روز نفوذ بیشتری پیدا می کند و همراه خود ذائقه فرهنگی جامعه را نیز عوض می کند.

ـ تغییر زبان 

حاکمیت یک زبان خاص (انگلیسی) از نشانه های این فرهنگ مسلط است و این چنین مرزهای زبانی در حال شکسته شدن است. زبان در بر دارنده فرهنگ ملت ها است و ارزش های ملت ها در زبان و ادبیات آن ملل نهفته است. اما هنگامی که یک زبان دگرگون شود و زبان دیگری وارد جامعه گردد، همراه آن زبان بیگانه که خود از فرهنگ خاصی منبعت شده است، اخلاق خاصی نیز وارد جامعه می شود. برای مثال رواج «معاشرت مجازی» حاصل از این نفوذ، باعث دگرگونی پیوندهای «خانوادگی، قومی و ملی» خواهد شد.

ـ تغییر در نظام تصمیم گیری 

همراه با ورود فرهنگ ICT، ساختار تصمیم گیری خانواده تغییر یافته است. زمانی مادرسالاری یا پدرسالاری حاکم بود و زمانی دیگر فرزندسالاری حاکم بر خانواده ها شد، اما امروز ماهیت ساختار تصمیم گیری در خانواده دگرگون شده است و همین تغییر ساختار تصمیم گیری، در سطح سازمان ها و حتی در سطح ملی نیز در حال رخ دادن است. بعد مثبت تغییرات ساختار تصمیم گیری افزایش مشارکت مردم است، ولی خطر اصلی، در تبعیت از فهرنگ مسلط و حاکم بر ICT است. در گذشته احترامی که در سطوح خانواده، قوم و ملت دو در سطح محله، شهر و منطقه وجود داشت، اکنون تغییر کرده است.

ـ تغییر زیبایی شناختی

علاوه بر موارد فوق زیباشناسی اجتماعی هم تغییر کرده است. اولین قدم برای تغییر فرهنگ جامعه، تغییر زیبایی شناختی حاکم بر آن جامعه است. رنسانس اروپا از فرانسه شروع نشد، بلکه از ایتالیا آغاز شد. ابتدا زیبایی شناسی جامعه مسیحی کاتولیک را به وسیله نقاشی و معماری و مجسمه سازی تغییر دادند و بر پایه آن توانستند در فرهنگ تغییراتی اساسی داده و به نوعی انقلاب ایجاد کنند.

فرهنگ چیست؟

حوزه فرهنگ به عنوان پایه ای ترین لایه ICT نیاز به یک شناسایی صحیح از متغیرها و اقسام فرهنگ و خرده فرهنگ ها دارد. سوالاتی مانند فرهنگ چیست؟ سطوح فرهنگ کدام است؟ ابعاد فرهنگ چیست؟ و سوالاتی از این دست، اساسی ترین مسائل پیش روی ما در حوزه ارتباط فرهنگ و فناوری اطلاعات است.

ارکان فرهنگ به عنوان اصلی ترین محور ایجاد، توسعه و تکامل فرهنگ جامعه، دارای مبنا، ساختار و محصول است. ارتباطات بر فرهنگ و فرهنگ بر ارتباطات اثر دارد، اما نکته مهم تشخیص مواضع این تأثیر و تأثر است. فرهنگ دارای سه بعد «فرهنگِ فرهنگ، فرهنگِ سیاست و فرهنگ اقتصاد» است و ICT می تواند بر هر یک از این سه بعد فرهنگ ـ به معنا یکلی آن ـ تأثیر بگذارد. بنابراین این فرهنگ تنها مجموع هاز آداب و رسوم نهفته در اعتقاد، معاشرت و ادبیات نیست، بلکه به دلیل تعامل اجتماعی و نحوه خاص مشارکت در جامعه تأثیر و تأثرات فرهنگی تمام گستره فرهنگ را شامل می شود.

الف ـ مبنای فرهنگ 

در مبنای فرهنگ، اولین تأثیر ICT بر فهم اجتماعی جامعه است؛ یعنی فهم، هوش، حافظه، پذیرش و هوشمندی جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد که این تأثیر خود می تواند مثبت یا منفی باشد.
در حوزه مفهوم، ICT می تواند بر حوزه نظام مفاهم ارزشی، نظری و تجربی جامهع اثر بگذارد و در حوزه تفاهم اجتماعی، بر نحوه تبادل، تعامل و توافق اجتماعی (معاهدات اجتماعی) تأثیر داشته باشد.

ب ـ ساختار فرهنگ 

در سطح سوم که شامل محصولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است، ICT باعث دگرگونی شده است. امروزه رسانه های دیجیتالی در محصولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ما تأثیر بسزایی گذاشته و از طریق این محصولات، فرهنگ خود را در جامعه رشد و نمو می دهد. سطوح فرهنگ هم به سه لایه عمومی، تخصصی و بنیادی قابل تقسیم بندی است و فرهنگ دیجیتالی در هر سه حوزه فرهنگ می تواند مؤثر واقع شود.
بنابر آنچه گفته شد در این بخش ماتریسی تهیه شده است که ۲۷ بخش را شامل می شود. محور نخست آن مفاهیم، ساختارها و محصولات است، محور دوم بنیادی، تخصصی و عمومی است و محور سوم فرهنگ، سیاست و اقتصاد است که اگر در هم ضرب بکنیم ما در ۲۷ بخش نظیر محصولات عمومی فرهنگ و یا مفاهیم بنیادی اقتصادی شاهد تأثیرگذاری این رسانه در حوزه فرهنگ هستیم.

جایگاه ارتباطات و اطلاعات در نظام فرهنگی 

نرم افزارها و ساخت افزارهای ارتباطی ابزار و زمینه ساز برقراری مناسبات اجتماعی و توسعه فرهنگی هستند. امروزه برای مشاهده جهت و چشم انداز توسعه فرهنگی جامعه، باید نرم افزارها و سخت افزارهای مورد استفاده در آن جامعه مورد بررسی قرار گیرد. تحقق آن چشم اندازها نیز در گرو تعریف کردن جهت حاکم بر غالب ساختارها و مناسبات اجتماعی است. یعنی بررسی این امر که مناسبات اجتماعی، تعامل اجتماعی و تعامل فرهنگی جامعه در بستر چه ابزاری صورت می گیرد؟

زمانی در کشور ما غالب خبر رسانی ها از طریق منابر و مساجد بود. مردم در مسجد جمع می شدند و محوریت جامعه با مسجد بود، اما امروزه نوع تعاملات و خبر رسانی های ما به گونه دیگری است. در این جا این سوال پیش می آید که تا چه اندازه بر مناسبات و اسختارهایی هک از آن یاد می کنیم مسلط هستیم؟ در پاسخ باید گفت که ساختارها فرهنگ ساز هستند و به همین دلیل مطالعات مربوط به فرهنگ و ارتباطات باید در برنامه های توسعه نیز مرد نظر قرار گیرند.

نگاهی دقیق تر به نسبت تکنولوژی و فرهنگ 

ICT به عنوان یک تکنولوژی در نمادها و به تعبیر دیگر به عنوان زیر سیستم فرهنگ در بخش تکنولوژی ارتباطات و نمادهای فرهنگی جامعه تجلی پیدا کرده است.

برای فرهنگ سه لایه را می توان در نظر گرفت؛ در پایه ای ترین لایه فرهنگ از ارزش ها می توان نام برد، در لایه بعدی نظام نیازمندی ها قرار دارد که برگرفته از ارزش های جاعه است و پس از آن نمادها که بیانگر فرهنگ جامعه هستند. اما نمادها چه هستند؟ نمادها همان مجموعه فناوری هایی هستند که م امروز شاهد آنها هستیم. هنگامی که از فرهنگ صحبت می کنیم، این سه لایه را درنظر می گیریم، اما بخش ملموس فرهنگ، تکنولوژی و نمادی است که با آن سروکار داریم. در واقع نمادها واسطی هستند که فرهنگ را به جامعه منتقل می کنند.

بنابراین حوزه مقدسات، مفروضات اساسی، ارزش ها و فرهنگ ها به حوزه نظام نیازمندی های جامعه انتقال پیدا کرده و از آنجا نیز به حوزه تکنولوژی سرایت می کند. 

امروزه یک تکنولوژی به نام ICT یا فناوری اطلاعات و ارتباطات وجود دراد. این فناوری حاوی فرهنگی است که آن را به همراه خود منتقل می کند. اما ICT یا همان فناوری اطلاعات و ارتباطات، بر اساس کدامین پایه فرهنگی شکل گرفته است؟ و بیانگر چه فرهنگی است؟ گاهی اوقات در مواجهه با این فناوری مباحثی همچون طراحی قالب وب سایت و گذاشتن یک بسم الله در سایت ها مطرح می شود. درست است که این کارها بی تأثیر نیست، اما تأثیر آن نیز اندک است. یعنی تأثیر اساسی این فناوری، دگرگونی اخلاق جامعه است. فضای سایبر و رسانه های مجازی اخلاق اجتماعی خاص خود را در سطوح «ملی، سازمانی، خانواده و فردی» به وجود آورده است.

به کارگیری ICT در توسعه فرهنگ غیر از فرهنگ مبدأ

گفته شد که IT به تکنولوژی پردازش اطلاعات اطلاق می شود و شامل ذخیره، بهینه سازی و نمایش اطلاعات است. CT یا فناوری ارتباطات تکنولوژی «جابه جا کردن اطلاعات است و ICT شامل دو پارامتر اصلی پردازش اطلاعات و انتقال اطلاعات می شود. فرهنگ، خاستگاه اولیه پیدایش ICT است. تأثیر پذیری ICT از فرهنگ اجتناب ناپذیر است و تأثیرگذاری آن نیز متناسب با فرهنگ مبدأ است و در راستای توسعه فرهنگ مبدأ عمل می کند.

در این میان، این سؤال اساسی مطرح است که آیا به کارگیری ICT برای توسعه فرهنگ مخالف فرهنگ مبدأ نیز امکان پذیر است؟ در جهت توسعه فرهنگ دینی چطور؟ نمی توان در پاسخ به این سوال مطلقاً بله و یا خیر گفت. ICT در مقیاس های «جزء جزئی و خرد» در راستای توسعه فرهنگ دینی تأثیر دارد، اما در مقیاس توسعه و تکامل مفاهیم دینی این فناوری با چنین ساختاری نمی تواند در توسعه و تکامل اثر گذار باشد و فرهنگ دینی به عنوان یک فرهنگ مبدأ نیاز به ابزار توسعه متناسب با خود دارد.

روند ICT شامل تولید محتوا، تبدیل محتوا به داده و انتقال داده توسط حامل ها به جامعه است. بنابراین نمی توانیم رابطه اطلاعات و داده ها را با سخت افزارها قطع کنیم. برای مثال نمی توان گفت که راینه ها که سخت افزارهای حامل اطلاعات هستند ربطی به اطلاعات ندارند. به تعبیر دیگر نمی توان با نگاه انتزاع گرا این دو را جدا از هم و بدون داشتن نسبت با یکدیگر دانست. در حالی که در واقع این دو ـ حامل و محمول ـ پیوند وثیقی با یکدیگر دارند.

مصداقی را برای شما مثال می زنم. به زودی قرار است نسل پنجم «رسانه دیجیتالی» را وارد کشور ما کنند. NGN (Next Generation Network) که همراه آن پهنای باند جدیدی نیز وارد کشور خواهد شد. غربی ها خود NGN را یک مفهوم می داند. ما نیز قصد داریم با این فناوری تحول جدیدی را در اطلاع رسانی ایجاد کنیم. در این تکنولوژی مجرایی که اطلاعات را منتقل می کند همانند اتوبان است در مقابل جاده های قدیمی. به صورت معمول اگر اطلاعات زیادتر از گذشته تولید شود پنهای باند قبلی دیگر کافی نخواهد بود و پهنای باند بیشتری را ایجاد خواهیم کرد. اطلاعاتی که امروزه به صورت مالتی مدیا و در اندازه های بزرگ تولید می شوند، در صورتی که بخواهند قابل انتقال به ابزاری مثل موبایل باشند به پهنای باند وسیعی نیاز دارند. اما این فرض مقدمه ای دارد که همان تولید اطلاعات در حجم انبوه است. به طوری که پهنای باند فعلی جوابگو نباشد. قبل از تولید اطلاعات نیازمندی های جامعه نیز بایستی تغییر کند. جامعه در چنین زمانی به توسعه ابزارسازی می پردازد.

NGN ، متناسب با سطح و جهت توسعه نظام غربی ایجاد شده و توسعه پیدا کرده و ما قصد ورود آن به جامعه خود را داریم! جامعه ما قادر به تولید اطلاعات زیاد نیست، از طرف دیگر بلا استفاده ماندن قسمتی از پنهای باند نیز توجیه اقتصادی ندارد. اما سؤالی اصلی این است که این پنهای باند عظیم چگونه و توسط چه اطلاعاتی پر می شود؟ امروزه چند درصد رسانه های دیجچیتالی در دسترس جامعه، در خدمت توسعه علمی یا فرهنگی و دینی به کار برده می شوند؟ شاید کمتر از یک یا دو درصد! بقیه ظرفیت چگونه پر می شود؟ دوست یابی، پورنوگرافی، بازی های اینترنتی و ... مضاف بر اینکه جستجوگران و کاربران اطلاعات از اطلاعات تألیفی در جهت تأسیس نیز استفاده نمی کنند! امروزه حتی تولید یک درصد اطلاعات هم در اختیار ما نیست. ما یک درصد جمعیت دنیا را داریم، اگر یک درصد اطلاعات دنیا را تولید کنیم هنوز نود و نه درصد دیگر آن در جای دیگری تولید می شود.

محورهای تحقیق در حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات

امروزه در این حوزه دچار یک مشکل فرهنگی شده ایم که دلیل این مشکل در عدم شناسایی جایگاه فرهنگی این فناوری است، حلقه مفهوده فهم این مطلب است که این فناوری و رسانه از درون یک فرهنگ برآمده و در جهت توسعه آن فرهنگ اثر گذاشته و عمل می کند. چنانچه بخواهیم در جهت توسعه فرهنگی خود از این رسانه استفاده کنیم، نیاز به تحقیقات وثیقی داریم. البته تا کنون حدود ۲۷ محور تقحیقاتی را در این حوزه ردیابی کرده ایم.

آن چیزی که در حوزه فناوری اطلاعات مم است بحث پردازش است و پردازش نیز جهت دار است. اطلاعاتی که امروزه تولید می شوند پردازشگرهای خاص خود را ایجاب می کنند. اگر نیازمندی ها، نیازمندی های خاصی باشند، وع پردازشگرهای اطلاعات هم پردازشگرهای خاصی خواهند بود. به وسیله هر پردازشگر و هر عمل پردازشی نمی توان در جهت اهداف خود، محتوا تولید کنیم.

در سه لایه «ذخیره، بازیابی و پردازش» اطلاعات و نهایتاً انتقال اطلاعات ـ که البته انتقال نیز نوعی «پردازش» است ـ پردازش به عنوان اصلی ترین متغیر در حوزه ارتباطات و اطلاعات باید مورد بررسی قرا رگیرد. بر پردازش نیز فرهنگی حاکم است که باعث می شود اطلاعات متناسب با فرهنگ مبدأ قابل استفاده شود.

برای مطالعه این سیستم، ابتدا بایستی اجزای یک رسانه دیجیتالی را از حوزه مفهوم تا حوزه ابزار از یکدیگر جدا کنیم، و ارتباط آنها را شناسایی کرده و سپس به دنبال مؤثرترین متغیرها در تولید اطلاعات باشیم. در پایان باز هم یادآور می شوم که ارتباط فناوری های اطلاعات و ارتباطات و رسانه های دیجیتال با حوزه فرهنگ، نیازمند بازکاوی عمیق و مهندسی مجدد است./1325//102/خ

ارسال نظرات