۱۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۴
کد خبر: ۴۸۵۶۹۰
گزارش رسا از کرسی ترویجی «نقش انقلاب اسلامی در ارتقاء عدالت»

از تحولی که انقلاب اسلامی در مفهوم و ماهیت عدالت ایجاد کرد تا نقد اندیشه های لیبرالی

کرسی ترویجی «نقش انقلاب اسلامی در ارتقاء عدالت» با حضور صاحبنظران حوزوی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
سید سجاد ایزدهی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محسن مهاجرنیا عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مسئول دبیرخانه انجمن‌های علمی حوزه حجت‌‌الاسلام ترخان سیدباقری نشست نقش انقلاب اسلامی در ارتقای عدالت

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کرسی ترویجی با موضوع «نقش انقلاب اسلامی در ارتقاء عدالت» بر اساس دیدگاه حضرت آیت الله خامنه ای با ارائه حجت الاسلام محسن مهاجرنیا و نقد حجج اسلام سیدکاظم سیدباقری و قاسم ترخان در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد؛ دبیری این جلسه نیز به عهده حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی بود.

حجت الاسلام محسن مهاجرنیا در ابتدا به تبیین چکیده مقاله خود پرداخت و گفت: گفتمان انقلاب اسلامی، در زمانی ظهور کرد که گفتمان‌های لیبرالیستی و مارکسیستی در قرن بیستم، حاکم بودند و تفاسیر جهانی و فراگیری در باب عدالت ارائه کرده بودند؛ انقلاب اسلامی با بازسازی مفهوم عدالت بر اساس آموزه‌های اسلامی، گفتمان‌های رقیب را با چالش فکری مواجه ساخت.

وی ادامه داد: طرح عدالت تکوینی در پهنه آفرینش و منطبق با عقل و فطرت انسانی و ابتنای عدالت تدوینی و توزیعی بر اساس آن، بر خلاف رویکرد گفتمان‌های رقیب بود؛ تفکیک رویکرد پیشینی و پسینی، ارزشی و روشی، شکلی و محتوایی، آرمانی و کنشی بودن عدالت، راهبردی و راهکاری بودن آن و سازگاری و پیوند وثیق عدالت با همه مفاهیم اجتماعی مانند، امنیت، آزادی، رفاه، قانون و نظم، توسعه و تکنولوژی، مردم سالاری دینی و شایسته سالاری، انتخابات و اکثریت، از نوآوری‌های گفتمان انقلاب اسلامی است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ابراز کرد: این گفتمان با قرائت خود نشان داد که زندگی شهروندی و شهریاری در دنیای مدرن، تنها بر خمیرمایه عدالت به پویایی و پایایی و نشاط اجتماعی و پیشرفت مادی و معنوی می‌رسد.

انقلاب اسلامی گفتمان نوینی از عدالت در عرصه زندگی سیاسی ارائه داد

وی صورت بندی‌های معرفتی و اعتقادیِ سامان یافته در بستر انقلاب اسلامی را در مقابل دو گفتمان رایج مارکسیستی، لیبرالیستی و رویکرد بومی حاکم بر ایران عصر طاغوت دانست و گفت: انقلاب اسلامی گفتمان نوینی از عدالت در عرصه زندگی سیاسی ارائه داده است.

مسؤول دبیرخانه انجمن های علمی حوزه افزود: انقلاب اسلامی با رویکردی متافیزیکی و معنوی به عدالت، آن را در همه سطوح اسلام و زندگی دینی وارد کرد و شعار اصلى و هدف بزرگ خود را بر تراز عدالت قرار داد؛ هدف انگاری مقوله عدالت در گفتمان انقلاب اسلامی، پژوهشگران را به برجستگی‌های فکری و اعتقادی اندیشه سیاسی شیعه، متوجه مبانی الهی و عقلی عدالت کرد که چگونه بر پایه حسن و قبح عقلی بر نقش آن در سیاست تأکید شده است.

حجت الاسلام مهاجرنیا با بیان این که به دلیل اعتقاد شیعه به اصل عدل و تبعیت احکام از مصالح و مفاسد نفس الامری و اصل حسن و قبح ذاتی و حجیت عقل، عدل به عنوان زیربنای فقه شیعی تلقی شده است، افزود: این عدالت در اندیشه انقلاب اسلامی به شکل حقوقی در قانون اساسي كه منشور ملی کشور است، منعکس شده است.

وی اظهار داشت: خطوط كلی ترسيم شده در قانون اساسی نشان می‌دهد که موضوع عدالت در كليه اصول، ساختارهاي قانوني و مجاری تصمیم گیری این نظام تثبیت شده است؛ اساسِ اداره تشكيلات كشور بر پایه عدالت اجتماعي است و تحقق جامعه اسلامي بدون عدالت غير ممكن است.

وی با تأکید بر این که تمام تصمیم گیری‌ها، برنامه ریزی‌ها، قانونگذاری ها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی باید بر سنجه عدالت باشد، گفت: تداوم و استمرار موفقيت آمیز انقلاب جز با بسط روش هاي عدالت جويانه و عدالت خواهانه، امکان ندارد؛ امام خميني(ره) تحقق انقلاب و حکومت اسلامي را فلسفه عملی عدالت معرفی می‌کنند و می فرمایند «ما كه میگوييم حكومت اسلامى، میگوييم حكومت عدالت.»

استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: بر اساس این مقدمات اگر عدالت، بینش و زیربنا تلقی شود، حکومت اسلام امر روبنایی برخاسته از آن است و اگر عدالت به مثابه هدف و آرمان باشد، حکومت وسیله تحقق آن است و اگر عدالت روش و کنش باشد، حکومت موضوع آن است و در هر صورت تحقق حکومت اسلامی جز بر قائمه عدالت به سامان نمی‌رسد.

وی با طرح این پرسش که نقش انقلاب اسلامی در ارتقای ماهیت عدالت چیست؟، گفت: در ادامه به مفهوم عدالت در انقلاب اسلامی و نقش تحولی آن در این مفهوم و همچنین به ارتقای جایگاه عدالت به مثابه بینش، آرمان، روش و کنش بر اساس دیدگاه امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله خامنه‌ای و سایر اندیشمندان انقلاب اسلامی، اشاره خواهیم کرد و نشان داده خواهد شد که عدالت در این گفتمان متمایز با گفتمان رایج در عصر وقوع انقلاب اسلامی است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به تبیین دانش واژه عدالت پرداخت و بیان داشت: در میان آموزه‌های اسلامی، عدالت جایگاه ویژه‌ای دارد و به عنوان محور پیام‌های الهی و رسالت مشترک همه انبیاء تلقی شده است؛ این مفهوم متعالی خواه به عنوان «ارزش» یا به مثابه «روش» اصل خردمندانه‌ای برای همزيستى و خمیرمایه بهزیستی انسانها است.

وی ادامه داد: دانش‌های فراوانی، چون فلسفه سیاست، فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق این مفهوم را مورد کنکاش قرار داده‌اند و نقطه تلاقی حوزه‌های دین، اخلاق، فلسفه و جامعه است؛ در حالی که فیلسوفان کلاسیک عدالت را از منظر طبیعت می‌نگریستند و قواعد عادلانه طبیعی را بر رفتار فردی و اجتماعی بار می‌کردند، فیلسوفان دوره مدرن، عدالت را محصول اخلاقی قراردادهای اجتماعی در راستای استیفای حقوق فردی و اجتماعی، می‌دانند.

مسؤول دبیرخانه انجمن های علمی حوزه با بیان این که انقلاب اسلامی با گسترش عرصه‌های عدالت، انقلابی در این مفهوم پدید آورد، گفت: رویکردهای توصیفی، هنجاری و تجویزی به آن را از هم متمایز نمود و جایگاه عدالت را در جامعه اسلامی و اندیشه سیاسی به حوزه بنیادهای نظری و رفتاری، غايات اساسي زندگی سیاسی و روش‌ها و سازوکارهای زندگی فردی و اجتماعی ارتقاء داد.

وی خاطرنشان کرد: این انقلاب به شکلی بود که در همه مراحل اندیشه و رفتار اجتماعی، عنصر عدالت، حضور دارد و به تعبیر امام راحل از ویژگی‌ها و مزاياي حکومت اسلامی است؛ در رویکرد توصیفی و هستی شناختی، اندیشه عدالت به مثابه صفات کمالی و ثبوتی از خدا آغاز می‌شود و «عدل الهی» به همه هستی و آفرینش تسری پیدا می کند.

حجت الاسلام مهاجرنیا نظام هستی را بر سامانه عدالت استوار دانست و اظهار داشت: جریان طبیعی و انسانی در نظام آفرینش بر طریق عدالت، قرار دارد؛ در رویکرد تجویزی،  عدالت خصلت برجسته انسانى است که بن مایه، سرآغاز و سرریز همه فضایل انسانی است و شرع و عقل بدان توصیه می‌کنند.

وی با بیان این که در رویکرد اجتماعی، عدالت از هنجارهاى مشترکی است که زندگى جمعى مسالمت آمیز همراه با صلح وصفا، رضايتمندی و آرامش را ممکن می‌سازد، اضافه کرد: پذیرش این هنجار و مشی بر اساس آن شالوده حیات جمعی است؛ گسترش مفهوم عدالت به عرصه‌های سه گانه فوق سبب پیچیدگی مفهومی آن شده است.

تعاریفی از مفهوم عدالت

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ابراز داشت: عدالت مانند همه مفاهیم اساسی دیگر وقتی که از جایگاه یک مفهوم ذهنی، کلی وانتزاعی به عرصه عینیت انضمامی و حضور در زندگی سیاسی وارد شد، به دلیل ورود به تعارض‌ها، چالش‌ها و تزاحم های اجتماعی، نه تنها به شفافیت مفهومی نرسید بلکه پیوند آن با واقعیت‌های عینی ابهامات جدیدی را در این مفهوم ایجاد کرد؛ در ادبیات رایج عقلی، حقوقی، اخلاقی و سیاسی برای عدالت چند معنای کلی ذیل، ذکر شده است.

وی به تشریح معانی مختلف عدالت پرداخت و بیان داشت: برابری و مساوات، قانون مندی، اعطای حقوق، توازن، حد وسط، رعایت تناسب، استقامت بر شریعت از معانی مختلف واژه عدالت است.

استاد حوزه علمیه قم همه معانی فوق را با رویکرد ایجابی در راستای عبارات مشهور «وضع كل شى‏ء فى موضعه» و «اعطاء كل ذى حقٍ حقه» رایج‌ترین استعمالات ایجابی عدالت دانست که در متون دینی، اخلاقی و فلسفی فراوان به کار رفته‌اند و به معنای عطاء به ميزان‏ استحقاق و حق را به حق دار رساندن و هر چیز را در جای خویش قرار دادن هستند.

وی با بیان این که گاهی هم عدالت معنای سلبی شده است، خاطرنشان کرد: امام خمینی(ره) در عباراتی می فرمایند «عدالت يعني نه ظلم بکن و نه زير بار ظلم برو»؛ همه مفاهیم فوق، متناسب با مورد استعمال در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی، مورد توجه واقع شده‌اند.

مسؤول دبیرخانه انجمن های علمی حوزه اضافه کرد: رهبر معظم انقلاب عدالت را به معنای هر چيزى را در جاى خود قرار دادن و همچنین هر صاحب حقى را به حق خودش رساندن، تعریف کرده اند؛ در مواضعی همه یا برخی از تعاریف، ملازم با هم به کار رفته‌اند و گاهی به تناسب موضوع، ملازم با شریعت تلقی شده‌اند و استقامت بر شرع و طريقت اسلام را در معنای عدالت قید کرده‌اند و اتصاف عدالت در برخی از افراد و مسئولیت‌ها مانند مرجعيت و ولايت عامه بر مسلمين، قضاوت، امامت جمعه و جماعت و اقامه شهادت را از همین سنخ مفهومی دانسته‌اند.

وی ادامه داد: از مجموعه تعاریفی که در گفتمان انقلاب اسلامی از عدالت به عمل آمده است، ویژگی‌های اساسی آن عمومیت، جامعیت و شمولیت، اطلاق، غایی بودن، فرازمانی، تعهدآوری و مسؤولیت زایی، برای توصیف آن به کار رفته است که سبب سهل و ممتنع و پیچیدگی و مناقشه برانگیزی در این مفهوم شده است.

حجت الاسلام مهاجرنیا با بیان این که در دوره انقلاب اسلامی عدالت دامنه معنایی وسیعی یافت، به طوری که تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی را در برگرفت، گفت: رویکردهای معرفتی همانند عدالت اقتصادی در توزیع امکانات مادی، عدالت سیاسی در مناسبات قدرت، عدالت اجتماعی در سطح تقسیم موقعیت‌ها، مناصب و کالاهای اجتماعی، عدالت فرهنگی در تراز توزیع عادلانه معرفت و آگاهی، و فراتر از اینها، عدالت به مثابه یک ارزش و هنجار اجتماعی که در خدمت زندگی است و به مثابه یک فضیلت غایی که زندگی در جهت نیل به آن باید حرکت کند.

وی در ادامه با استناد به دیدگاه صاحب نظران انقلاب اسلامی، به مواردی از دلایل مؤثر در قبض و بسط مفهومی عدالت اشاره کرد و بیان داشت: در اندیشه انقلاب اسلامی، دو عرصه تکوینی و تشریعی در پهنه آفرینش و در پیوند وثیق با هم، به صورت گسترده، مطرح شده است؛ هم نقش عدالت در بنيان عالم و سنت آفرينش دیده شد و هم نشان داد که هر نظام اجتماعى اگر به دنبال اين سنت طبيعى و قانون الهىِ آفرينش باشد، ماندگار است؛ كاميابى ‏انسان و جامعه انسانی وقتى است كه خود را با قوانين آفرينش، با سنتهاى الهى، كه تغيير و تبدل ناپذير است، منطبق کند.

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره گستره عدالت در گستره اهداف و غایات، اظهار داشت: عدالت هم غایت و آمال کلیت فلسفه سیاسی اسلام است و هم هدف تک تک مسائل سیاسی است؛ از این رو در قرآن هدف بزرگ انبیاء، اقامه‏ى عدل معرفى شده است و هدف اين بوده كه قسط و عدل در ميان جوامع حاكم شود و انسان های عادل، صالح و عدالت‏طلب، قدرت را در دست داشته باشند.

وی تأکید کرد: در تمام آثار دينى، هدف و غايت براى حركت جامعه اسلامى تشكيل جامعه عادله است و هدف از حکومت جهانی امام مهدی(عج) هم ایجاد جهان پر از عدالت است.

استاد حوزه علمیه قم به گستره فرا زمانی عدالت اشاره کرد و گفت: گفتمان انقلاب اسلامی نشان داد عدالت به دلیل ریشه‌های تکوینی از جمله آرمان‌هایی است که در همه زمان ها استمرار دارد و دچار کهنگی و فرسایش نمی‌شود.

وی ادامه داد: جهت گیری های تاریخ، همسو با این حقیقت است و پایان تاریخ بر اساس عدالت طراحی شده است؛ حکومت آرمانی امام مهدی (عج) هم جلوه‌ای از آن عدل الهی است و انقلاب اسلامی نقش خود را زمینه ساز آن حکومت عادلانه می داند.

مسؤول دبیرخانه انجمن های علمی حوزه مفهوم عدالت را مطلق دانست و گفت: برخلاف دیدگاه‌های نسبی گرایانه غربی که عدالت را بر پایه قرارداد اجتماعی و حقیقت آن را بر محور منافع عمومی قرار داده‌اند، اندیشه انقلاب اسلامی بر این باور است که مطلوبیت آن  ذاتی و فطری است و عدالت آرمانی است که در همه حال ارزشمند است؛ هيچ مصلحت شخصی، هيچ سياست و گرایش نفسانی بر عدالت مقدم نمى ‏شود؛ همان طوری که امیرالمؤمنین(ع) مظهر این نوع عدالت فرمودند «واللَّه لا اطلب النّصر بالجور» من هرگز حاضر نيستم پيروزى خود را از راه ظلم بدست بياورم.

سطوح و مراتب عدالت

وی به سطوح و مراتب عدالت اشاره کرد و اظهار داشت: عدالت ماهیتی ذومراتب دارد؛ گاهی در معنای آرمان متعالی و هدف غایی فلسفه سیاسی اسلام، به کار می‌رود و گاهی از اهداف نزدیک و میانی جامعه انسانی است و در مواردی به مثابه سازوکار و راهکاری جهت رسیدن به هدف دیگری استخدام می‌شود؛ در همه عرصه‌ها، عدالت مفهومی ذومراتب و تشکیکی است و در انطباق بر مصادیق و موارد آن دارای شدت و ضعف و قلّت و کثرت است.

حجت الاسلام مهاجرنیا اضافه کرد: درباره جایگاه ارتباطی عدالت با همه مفاهیم زندگی اجتماعی می توان گفت که گستره فراگیر عدالت، آن را با بسیاری از مفاهیم انسانی و زندگی سیاسی پیوند داده است؛ عدالت بامعنویت و عقلانیت، عدالت با آزادی، عدالت با حکومت، عدالت با امنیت، عدالت با مساوات، عدالت با قدرت و اقتدار، عدالت با جنگ و صلح، عدالت با دفاع، عدالت با مشروعیت، عدالت با مشارکت، عدالت با مناسبات اجتماعی، عدالت با اقتصاد و همه اینها بیانگر آن است که در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی، عدالت بستر تحقق همه فضایل درجامعه اسلامی است.

وی به وجود قواعد و ضوابط پسینی اشاره کرد و بیان داشت: در زمان وقوع انقلاب اسلامی، دیدگاه غالب در کشور که ناشی از گفتمان غربی بود، فقدان قاعده و ضابطه پیشینی برای عدالت بود؛ در واقع عدالت را همان چیزی می دانستند که انسان‌ها بر مبنای منافع خود و یا بر اساس تمایلات عقلی و اخلاقی بر آن توافق می‌کنند و قرارداد اجتماعی و اخلاقی شکل می‌گیرد.

استاد حوزه علمیه قم با بیان این که در اسلام قوانین عدالت ریشه در وحی الهی دارند، ابراز داشت: انقلاب اسلامی با کنار زدن دیدگاه فوق، بر این باور است که اخلاق و عدالت مبتنی بر یک سری قواعد ثابت طبیعی و فطری و از پیش تعیین شده که مورد اتفاق همه انسان‌هاست و ادیان الهی هم آن امور مسلم را تأیید کرده‌اند؛ در اسلام قوانین عدالت ریشه در وحى الهی دارند و خدا كه داناى همه‏ى اسرار و رموز عالم است، قوانين جامعه‏ى اسلامى را منطبق با قوانين فطرت و طبيعت جهان قرار مى‏دهد و اگر قوانين الهى اجرا بشود عدل به معناى واقعى در جامعه مستقر خواهد شد.

وی ادامه داد: موارد فوق نشان دهنده آن است که عدالت از مفاهیم سهل و ممتنع است زیرا تعریف آن به اعتبار حمل اولی ذاتی، عدالت را در حد یک مفهوم ارزشی ذهنی مانند فضیلت و تقوا قرار می‌دهد که به دلیل انطباق با درستی، خوبی، سودمندبودن، مفهوم ذهنی مثبتی است و بدون اشاره به هیچ مصداقی بار ارزشی دارد؛ اما به حمل شایع صناعی عدالت، عبارت است از توزیع منافع و کالاهای اجتماعی بر حسب لیاقت، نیاز و توان افراد جامعه، خودداری از تعرض به جان، مال و آبروی افراد جامعه و نیز حفاظت از آنها، مجازات افراد، به خاطر انجام کارهایی مجرمانه با رعایت شرایط.

عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه گفت: در تعریف به حمل اولی ذاتی، عدالت، موضوع قضیه و در حمل شایع صناعی، عدالت محمول قضیه است؛ به همین دلیل، تعریف عدالت به حمل شایع صناعی، مستلزم انواع کارها و وضعیت‌های عادلانه است و تحقق این گونه‌ها در عرصه زندگی سیاسی، بسیار پیچیده و دشوار است؛ مع الوصف گفتمان انقلاب اسلامی با همه این دشواری‌ها مدعی است که بر پایه عدالت و در افق عدالت و برای نیل به آرمان‌های عادلانه، شکل گرفته است و اهتمام جدی دارد تا بر اساس راهبردها، روش‌ها و سازوکارهای عدالت، در این مسیر حرکت کند.

عدالت خمیرمایه تمام جهت گیری های انقلاب است

وی خاطرنشان کرد: ادبیات شکل گرفته بعد از انقلاب اسلامی نشان دهنده آن است که عدالت به مثابه خمیر مایه همه جهت گیری‌ها، تصمیم گیری‌ها، قوانین و رفتارهای سیاسی است.

مسؤول دبیرخانه انجمن های علمی حوزه در ادامه به تبیین موضوع تحول در جایگاه عدالت پرداخت و اظهار کرد: عدالت از محوری‌ترین آموزه‌هایی است كه در بطن و ذات دين اسلام وجود دارد و عامل هويت بخشي به دین و دینداری است؛ اما به دلایل متعدد تاریخی مانند جهل و فقر، ناآگاهی، وابستگی، دوری از معنویت و اخلاق، حاکمیت ظلم، روحیه ظلم پذیری، توزیع نابرابر قدرت و ثروت و جایگاه اجتماعی به فراموشي سپرده شده بود.

وی تصریح کرد: به جرأت می توان گفت، یکی از درخشان‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامي، احياي گفتمانیِ عدالت و تحول در مفهوم آن بود؛ در این گفتمان، عدالت به لحاظ ارزشی به مثابه فضیلت آرمانی و غایت مقدس، تعریف شد و با ملاحظه روشی در همه عرصه‌های مختلف فرهنگ، قضاوت، سیاست و اقتصاد مورد توجه قرار گرفت.

حجت الاسلام مهاجرنیا افزود: مردم ایران با انقلاب اسلامی، به دنبال تأمین برابری، توازن، اعطای حقوق و رعایت قانون در عرصه اجتماعی و توزیع عادلانه قدرت میان شهروندان بودند؛ این مطالبه در قالب اعطای آزادی، حق بیان، حق انتقاد، تشکیل اجتماعات، حق انتخاب شدن و حق انتخاب کردن، حق مشارکت در امور سیاسی که با ایجاد زمینه امنیت و مصونیت در ابراز دیدگاه و عقاید امکان پذیر بود.

وی اظهار داشت: به لحاظ اقتصادی مردم ایران خواهان توزیع عادلانه امکانات مادی، رفاهی، بهداشتی، عمرانی، معیشتی و خدماتی جامعه بودند، تا برابری و حقوق افراد بر پایه قانون شریعت و عرف تأمین شود؛ همچنین دغدغه فرهنگی مردم از آنجا آغاز شد که در نظام شاهنشاهی مقوله فرهنگ و تأثیر گذاری در هنجارهای فرهنگی مانند سنت‌های عمومی، آداب، شعائر و اخلاقیات، نمادها، نقش‌ها، ارتباطات فردی و اجتماعی و حتی اثر گذاری در ارزش‌ها و بینش‌، عقاید و ایدئولوژی‌ توده مردم در اختیار حاکمیت قرار داشت؛ اکثریت جامعه از علوم و فنون و هنر و انواع صناعات فرهنگی تعیین کننده در سرنوشت یک ملت برخوردار نبودند و در نتیجه آگاهی و معرفت به صورت ناعادلانه در جامعه جریان داشت.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یادآور شد: پیش از انقلاب سوادآموزی و تعلیم و تربیت و برخورداری از انواع آگاهی‌هایی که پایه زندگی اجتماعی در دنیای امروزی است به مثابه یک حق همگانی تلقی نمی‌شد؛ در نتیجه آثار جهل و ناآگاهی، سبب عقب ماندگی در بخش‌های مختلف زندگی اجتماعی می‌شد؛ از طرفی ساختار تبعیض آمیز مدیریتی و فقدان سیستم قضائی مبتنی بر عدالت سبب گسترش فقر، فساد، ظلم در جامعه شد.

وی با بیان این که انقلاب اسلامی زمانی به وقوع پیوست که مردم نسبت به وجود تبعیض و فساد و بی عدالتی در همه حوزه‌ها، آگاهی پیدا کردند و خواهان برچیده شدن اصل نظام ظالمانه شدند، گفت: با فروپاشی حاکمیت شاهنشاهی، گفتمان انقلاب اسلامی به تبع آموزه‌های دینی، عدالت را در مقامِ آرمان‌های ذهنی و انتزاعی محصور نکرد، بلکه آن را در جریان حرکت اجتماعی از مبدأ و مبنا به سمت رفتارها و کنش‌های اجتماعی سوق داد.

استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: انقلاب اسلامی در همه عرصه‌ها و فرآیندهای زندگی اجتماعی، سازوکار عدالت را به میدان آورد؛ عدالت و تقوای فردی در همه شؤون زندگی مانند عدالت مرجع تقلید، امام جماعت، قاضی، حاکم سیاسی و کارگزار حکومتی در کنار عدالت اجتماعی همانند توزیع عادلانه مناصب و مشاغل، برخورداری همه شهروندان از حق آزادی، حق امنیت، حق مالکیت، حق مشارکت و حق تساوی در برابر قانون، به رسمیت شناخته شد.

وی خاطرنشان کرد: برای نخستین بار آحاد مردم ایران در یک فرآیند قانونی، قدرت سیاسی را با اراده خویش تعیین کرد؛ به گونه‌ای که همگان از حق تصمیم گیری، ارزیابی، انتخاب عادلانه بهره مند باشند؛ این سطح از عدالت، به مثابه اصلاح رفتارها و سازوکار ایجاد جامعه خوب و ارتقاء رفتار فرهنگی و اخلاقی شهروندان و شهریاران است و در تلاش است تا با نهادینه سازی عدالت در آحاد شهروندان و در همه سطوح و لایه‌های حیات اجتماعی، الگوی جامعه عادلانه‌ای را عرضه کند که در آن حکمت عملیِ استقامت بر شریعت و طریقت اسلام، پایبندی بر ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی، محوریت داشته باشد.

مسؤول دبیرخانه انجمن های علمی حوزه ادامه داد: در چنین جامعه‌ای، عدالت روحیه و نیرویی است که همواره متعادل عمل می‌کند و مطابق حق و واقعیت پیش می‌رود و حق هر کسی را به وی می‌دهد و جلوی احساسات نفع طلبانه شخصی یا انتقام جویی و بدخواهی و یا رفتار برابر سلیقه و میل خود را می‌گیرد و در یک کلمه، تابع حق و قانون است.

وی تأکید کرد: این نوع از عدالت ملازم با دین، سیاست، نظم، قانون، اخلاق و امنیت در جامعه است که با وجود آن سایر مفاهیم هم طراز معنا پیدا نمی‌کنند؛ جامعه بدون عدالت جامعه‌ای است که دین و اخلاق و امنیت و قانون در آن به سامان نمی‌رسد.

حجت الاسلام مهاجرنیا در ادامه به بخش‌هایی از این تحول گفتمانی اشاره کرد و گفت: ارتقای مطالبات جنبش مردمی در تراز رسالت عامه انبیای الهی، قرائتی نو از عدالت، حقوقی سازی مفهوم عدالت، تبدیل عدالت به مطالبه عمومی، ارتقای عدالت به مثابه سنجه اصلی در ارزيابي ميزان كارآمدي دولت‌ها، جذاب سازی مقوله عدالت به عنوان موضوع پژوهش و قرار دادن عدالت در منظومه فکری و شبکه ارتباطی مفاهیم دینی، از دیگر مباحثی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.

وی همچنین درباره مؤلفه های ارتقای عدالت به مثابه بینش و بنیاد اندیشه، عدالت به مثابه آرمان و غایت در گفتمان انقلاب اسلامی، قرار دادن عدالت به مثابه روش و کنش و تبیین چالش‌های عدالت به بیان نکاتی در این مقاله پرداخته است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بخش دیگر سخنان خود گفت: آنچه گذشت در این مقام بود که نشان بدهد، گفتمان انقلاب اسلامی، در طلیعه ظهور خویش در قرن بیستم در قبال تفاسیر لیبرالیستی و مارکسیستی و التقاطی، رویکرد نوینی به عدالت ارائه داد و آن را بازسازی کرد.

وی یادآورد شد: عدالت، یک ارزش پسینی محض نیست تا آن را محصول صرف توافق و قرارداد اجتماعی بدانیم بلکه عدالت مفهومی پیشینی هم هست که زیربنای عالم آفرینش و تکوین است و منطبق با عقل است و ریشه درفطرت انسانی هم دارد؛ بنابراین عدالت بر دو قسم تکوینی و تشریعی است و عدالت تشریعی مهندسی حیات بشری بر مبنای هندسه تکوین عالم است.

استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: عدالت تشریعی دارای قواعد و ضوابطی است که در آموزه‌های اسلامی و مکتب اهل البیت (ع) ارائه شده است و در گفتمان انقلاب اسلامی متناسب با زمانه باخوانی و بازسازی شده است.

مسؤول دبیرخانه انجمن های علمی حوزه اظهار داشت: تعریف عدالت به حمل اولی و ذاتی، در حد یک مفهوم ارزشی ذهنی بسیط مانند فضیلت و تقواست که موضوع مطالعات نظری اخلاقی و اجتماعی است؛ اما به حمل شایع صناعی عدالت، پدیده‌ای عینی و واقعیتی تأثیرگذار در زندگی اجتماعی است و با عناوینی مانند توزیع منافع مادی و مناصب و کالاهای اجتماعی، خودداری از تعرض به جان، مال وآبروی افراد جامعه و مجازات افراد مجرم، شناسایی می‌شود.

وی با تأکید بر این که عدالت به حمل شایع صناعی، مقوله‌ای ذومراتب است، افزود: در یک رویکرد بینش و بنیاد و زیربنای فکری و عملی است و در رویکرد دیگر، هدف و آرمان جامعه اسلامی است و در رویکرد سوم، راهبرد عملیاتی و روش و کنش اجتماعی است و در همه مراتب آن در انطباق بر مصادیق و موارد، دارای شدت و ضعف و قلّت و کثرت است.

حجت الاسلام مهاجرنیا بیان داشت: در اندیشه انقلاب اسلامی، عدالت هم به مثابه وظیفه همگانی و تكليف هميشگي و ثابت فردی و اجتماعی، بن مایه پویایی و پایایی نشاط اجتماعی است و هم به مثابه حقوق اجتماعی، موضوع مطالبه شهروندان است.

وی در پایان سخنان خود تأکید کرد: در منظومه اندیشگی انقلاب اسلامی، عدالت در همه مراتبش با همه مفاهیم اساسی زندگی اجتماعی مانند، امنیت، آزادی، رفاه اقتصادی، قانون و نظم، توسعه و تکنولوژی، مردم سالاری دینی و شایسته سالاری، انتخابات و اکثریت سازگاری دارد.

ناقد اول: حجت الاسلام قاسم ترخان

حجت الاسلام قاسم ترخان به عنوان نخستین منتقد این مقاله ضمن تقدیر از زحمات ارائه دهنده در تبیین مقاله حاضر، اظهار داشت: ابهاماتی در مقاله وجود داشت که با فرمایش ارائه دهنده هم برطرف نشد.

وی با اشاره به عنوان اولیه مقاله و عنوانی که در این کرسی با مضمون «نقش انقلاب اسلامی در ارتقاء حقیقت عدالت» تبیین شد، گفت: عنوان این کرسی نقش انقلاب اسلامی در ارتقاء عدالت بیان شده بود در حالی که عنوان مقاله کنونی نقش انقلاب اسلامی در ارتقاء حقیقت عدالت است و این عنوان مشکلاتی را به وجود می آورد.

مدیر گروه کلام و دین پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: اگر تشکیک در حقیقت و ماهیت وجود نداشته باشد، منظور وی این است که انقلاب اسلامی یک مفاهیمی را به حقیقت عدالت اضافه کرده است که در این صورت ابهاماتی به وجود می آید.

وی تصریح کرد: انقلاب اسلامی مفهوم سازی کرده و مفهوم جدیدی ارائه کرده که قبلا در گفتمان های دیگر این عناصر وجود نداشته است؛ باید به این مهم بیشتر پرداخته می شد.

استاد حوزه علمیه قم ابراز کرد: برخی اصطلاحات و کاربردها بار معنایی خاصی دارد که باید منظور از مفهوم این واژه ها و دلیل انتخاب آن ها مشخص شود؛ به عنوان مثال واژه حمل اولیه و ثانویه در این مقاله ابهاماتی ایجاد می کند که باید در پاورقی درباره این واژه ها توضیح داده می شد.

وی اظهار داشت: برخی از سخنانی هم که به حضرت امام خمینی(ره) ارجاع داده شده بود، منبع آن صحیح نبود و یا از صحبت هایی که امام راحل فرموده اند برداشت هایی شده که بهتر بود به این شیوه عمل نشود.

حجت الاسلام ترخان اضافه کرد: در مقاله حالت تطبیقی و مقایسه وجود ندارد و در مقابل به گفتمان های رقیب اشاره ای نشده است؛ از جهت دیگر به خیلی از مباحث در مسأله عدالت می شد اشاره شود اما به آن ها پرداخته نشده است.

وی ادامه داد: از حیث مفهوم و غیر مفهوم بحث کلان دیده شده است و بهتر بود که در برخی موارد به بحث های مهم عدالت پرداخته می شد.

مدیر گروه کلام و دین پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به پرهیز از حرف های شعاری تأکید کرد و گفت: رهبر معظم انقلاب می فرمایند که غربی ها حرف های قشنگ تر از ما می زنند و حتی برخی طرح های آن ها عادلانه است اما امکان اجرا شدن آن ها نیست و دلیل آن هم این است که اعتقاد به معاد ندارند.

وی بیان داشت: باید در چنین مقالاتی بررسی شود که آیا انقلاب اسلامی توانسته در این مرحله تأثیر گذاری کند؟ برخی از جملات در این مقاله قشنگ است اما فقط در حد دو خط به این مباحث مهم گفتمان انقلاب اسلامی پرداخته شده و آن را آرمان انقلاب اسلامی عنوان کرده است.

استاد حوزه علمیه قم با بیان این که برخی معتقدند که از زمان پیدایش انقلاب اسلامی عدالت وضع بدتری پیدا کرده است و برخی مبانی این گفتمان با حقوق بشر در تضاد است، ابراز داشت: باید به سؤالات موجود در این زمینه درمقالاتی با این موضوع پاسخ داده شود.

وی در پایان بیان داشت: به طور کلی باید به گونه دیگری به ساختار توجه شود و به مکانیزم سازو کارها هم اهمیت داده شود؛ باید برای بحث عدالت یک بحث اعتقادی نیز بیان می شد و علل مختلف آن در مقابل گفتمان رقیب مورد بررسی قرار می گرفت.

ناقد دوم: حجت الاسلام سیدکاظم سید باقری

حجت الاسلام سید کاظم سید باقری نقد اول را بر مفهوم عدالت در این مقاله وارد کرد و گفت: وقتی بحث از عدالت است باید مشخص شود که منظور کدام عدالت است و نفس این که عدالت وجود دارد، راهگشا نخواهد بود.

وی اضافه کرد: به گفته حجت الاسلام مهاجرنیا بیشتر بحث عدالت سیاسی مدنظر بوده است اما این در حالی است که بخش هایی از مقاله از بحث عدالت سیاسی خروج شده است؛ توجه دارید که حدود 16 حوزه درباره عدالت پژوهی وجود دارد.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در ساختار مقاله نیز شبهه هایی وجود دارد و بهتر بود برخی مباحث جا به جا می شدند؛ بحث دیگر خروج از موضوع در برخی موارد است که اگر ارتقاء حقیقت عدالت باشد مشکلاتی در مقاله به وجود خواهد آورد.

وی تصریح کرد: نامحدود بودن مسأله از دیگر مشکلات است و این موضوع باید تحدید می شد؛ نباید در تمامی نقش های انقلاب اسلامی در ارتقاء ساختار و کنش و تمامی موارد پرداخته شود چرا که بحث کلی شده و برخی نکات ریز و مهم نادیده گرفته شده است.

استاد حوزه علمیه قم با بیان این که مصادیقی برای عدالت بحث شده و این که بخواهیم بگوییم عدالت را آسمانی کرده ایم، اشتباه است، افزود: چرا که عدالت آسمانی بوده و مهم این بود که عدالت زمینی و کاربردی شود و آسمانی کردن عدالت بیشتر عیب است تا مزیت.

وی خاطرنشان کرد: لیبرالیست ها نظر چندانی به عدالت ندارند به جز رالز که او هم عدالت را در مبحث آزادی می بیند و نئو لیبرال ها اصلا اعتقادی به عدالت نداشته و معتقدند که چرا باید از دیگران مالیات بگیرید که به فقرا بدهند؛ در واقع عدالت را یک چیز مرده می پندارند.

حجت الاسلام سیدباقری تأکید کرد: حقیقت عدالت در انقلاب اسلامی عوض نشد بلکه همان عدالت 1400 سال پیش بوده است و این حقیقت هیچگاه عوض شدنی نیست و همچنان عدالت احقاق حق است؛ البته در این که حق چیست، اختلاف نظر وجود دارد و باید به این نکته توجه می شد.

وی ادامه داد: این که گفته می شود عدالت پیش از انقلاب اسلامی حقوقی نبود و بعد از آن حقوقی شده، سخن نادرستی است و اتفاقا حقوقی بوده و تبدیل به قانون شده بود اما این که به آن عمل می شده یا خیر، مبحث دیگری است.

عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به این جمله که گفته شد «انقلاب اسلامی فهم عدالت را دشوارتر کرد»، گفت: این جمله غیر قابل فهم است و باید گفته می شد که انقلاب اسلامی عدالت را ملموس تر کرد؛ از طرف دیگر عدالت همان حقیقت فرازمان و فرامکان همیشگی را داشته و دارد.

وی در بخش دیگر به بحث عدالت طلبی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند، اشاره کرد و اظهار داشت: مطالبه عدالت پس از انقلاب ارتقاء پیدا کرده است؛ مطالبه عدالت یک بحث خوب و منطقی بود که بهتر بود بر آن تأکید شود.

استاد حوزه علمیه قم گفت: در عدالت سیاسی می شود گفت که انقلاب اسلامی شیوه انتخاب حکومت را به دست مردم واگذار کرد که در گذشته به شکل پادشاهی و موروثی بود.

وی در پایان سخنان خود بیان داشت: بهتر بود که مسأله محدود می شد و نفس این که ما نظام شاهنشاهی را برداشتیم و جمهوری را جایگزین آن کردیم، اولین گام و بزرگترین گام انقلاب اسلامی در ارتقاء عدالت سیاسی بوده است.

دبیر جلسه: حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی

حجت الاسلام ایزدهی با اشاره به عنوان مقاله گفت: با توجه به عنوان مقاله به نظر می رسد که انقلاب اسلامی ظرفی برای ارتقاء عدالت قرار داده شده در حالی که بهتر بود بیان می شد که انقلاب اسلامی نقش در ارتقاء عدالت داشته است.

وی خاطرنشان کرد: قبل از انقلاب عدالت بود اما مفهومی کلی داشت و پس از انقلاب از مفهوم به مصداق تبدیل شد و عدالت در انقلاب از مقوله شرعی به مقوله قانونی تبدیل شد.

مدیر گروه سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: انقلاب اسلامی ساختار را عادلانه کرد و انقلاب اسلامی آرمان را تبدیل به گفتمان کرد و مطالبه گری برای عدالت ایجاد کرد.

وی پیشنهاد کرد: اگر عنوان مقاله عدالت در انقلاب اسلامی و عرصه های تحول آن قرار می گرفت، بهتر بود و اگر به این شکل بود در سرفصل های جزئی می توانستیم در گفتمان رقیب هم نکاتی را تبیین کنیم.

پاسخ به نقدها: حجت الاسلام مهاجرنیا

حجت الاسلام مهاجرنیا بخشی از بحث هایی که درباره تحدید موضوع بود را منطقی دانست و گفت: اگر موضوع تحدید می شد بهتر بود اما این نگاه درصدد این است که بگوید انقلاب اسلامی واقعا در مفهوم و ماهیت عدالت تحول ایجاد کرد و عدالت را نسبت به عدالت در گفتمان های رقیب مدنظر دارد.

وی ادامه داد: اصولا عدالت ما عدالت سیاسی است و هدف این نبوده که وارد عدالت فردی شویم؛ هدف این بوده که بگوییم عدالت در همه عرصه ها وجود داشته است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: این انتقاد درست است که حقیقت عدالت تغییری نکرده است اما گفتمان های رقیب حقیقت عدالت را مادی می دانند و برخی معتقد بودند که عدالت به معنای برابری است و انقلاب این معنای را به کلی نفی کرد.

وی با اشاره به این که عدالت سیاسی اصلا در تفکر غربی وجود نداشته، ابراز کرد: عدالت پس از انقلاب به برنامه زندگی تبدیل شد و پیش از انقلاب عدالت به این معنا اصلا مطرح نبود؛ در واقع این رویکرد انقلاب اسلامی است که چنین تحولی ایجاد کرده است.

مسؤول دبیرخانه انجمن های علمی حوزه خاطرنشان کرد: نقد درباره نهادسازی، تشکیلات و نظام سازی هم درست است و باید برجسته شود که البته در چکیده اشاره ای به آن شده است و سنت ها هم باید در آن اضافه می شد که در ارائه بعدی اصلاح خواهد شد.

وی در پایان این کرسی بیان داشت: عدالت در ورودی های حکومت و مشروعیت، در أعمال و إعمال قدرت و توزیع آن و تحدید قدرت مبنی بر عدالت است که در قانون اساسی نیز به آن تأکید شده است./840/ز502/ج

ارسال نظرات