«ایتالیا ایتالیا» فیلمی در تضاد با زندگی اسلامی ایرانی
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی برهان، «ایتالیا ایتالیا» اولین ساخته کاوه صباغزاده در ژانری موزیکال کمدی-فانتزی، به روایت یک داستان عاشقانه میپردازد. داستانی که از آشنایی اتفاقی نادر (حامد کمیلی) و برفا (سارا بهرامی) در جریان تولید یک فیلم سینمایی آغاز میشود و در ادامه، بحرانهایی را که بر زندگی این دو پس از ازدواج تأثیر میگذارد، نمایش میدهد تا به سرنوشت این زندگی برسد.
زندگی مشترکی که با علاقههایی سطحی و بدون ارتباط واضحی با پیشینه خانوادگی هرکدام شروع میشود. شروع این رابطه آنقدر ساده و سریع است که حتی در فیلمهای غربی نیز روایت آن به این سرعت بهدشواری انجام میشود.
بهگونهای که برفا در همان اولین دیدار، بهسادگی سوار موتور نادر میشود و در همان شب شماره بین آنها ردوبدل میشود. این رابطه به بیرون رفتنهای پیدرپی و در نهایت عروسی منتهی میشود. در ادامه نیز باردار شدن برفا، علاقه بین این دو را تشدید میکند، اما با سقطجنین او دچار مشکلات زیادی میشود و عشق و علاقه این زوج به تلخی و دوری میگراید و هرکدام (بهویژه برفا) را درگیر کارهای شخصی و مشکلات روزانه خود میکند.
برفا بهشدت درگیر ساخت فیلم خود میشود و همه وقت خود را صرف پرداختن به آن میکند و نادر نیز به تألیف کتاب خود در مورد ایتالیا، که زمانی هدف اول او در زندگی بوده است، مشغول میشود. اما این مشغله آنان بهدلیل فقدان حلقه اتصال محکمی در زندگی زناشویی، یعنی فرزند، به راهی برای فرار از رابطهای صمیمی برای آنان تبدیل میشود؛ تا اندازهای که موفقیت در رسیدن به آرزوهایی مثل چاپ کتاب نادر و دعوت او برای سفر به ایتالیا نیز خوشایند نیست.
فیلم در پرداختن به علت و چرایی این رفتارها و تنشها، یعنی از دست دادن نوزاد، به توضیح کوتاه و مختصری اکتفا میکند و نمیتواند علت موضوع اصلی را، که معضل بعضی خانوادههای امروزی است، در فیلم خود بیان کند.
یعنی نمیتواند بیان کند که چطور چنین اتفاقی باعث شده برفا از نادر دلسرد شود و این مسئله چندین ماه به طول انجامد؟ در حقیقت، فیلم بیشتر به بیان عواقب و پیامدهای این موضوع میپردازد و اصل موضوع در فیلم فراموش میشود. این بخش که حکم ستون فقرات فیلم را دارد، بهدلیل عدم توازن در پرداخت، با کمبودهای جدی منطقی روبهرو شده و قابل درک و همراهی نیست.
در حاشیه این موضوع اصلی فیلم، موضوعات دیگری که انگار بیان حدیث نفس خود کارگردان و علاقهمندیهای خاص اوست نیز مطرح میشود. موضوعاتی چون عشق و علاقه نادر به کشور ایتالیا و فرهنگ و تاریخ آن و سبک زندگی ایتالیایی که عشق و علاقه بعضی جوانان دهههای قبل از انقلاب اسلامی نیز بوده و کارگردان با قرار دادن عنوان سریالی که در آن دوران تولید و نمایش داده شده است، به آن اشاره میکند.
همچنین مشکلات فیلمسازی خودش را از زبان برفا در عرصه فیلمسازی بیان میکند. او نیز کارگردانی فیلماولی است و با وجود علاقه زیاد به این کار و صرف هزینه و وقت بسیار، نمیتواند فیلم خود را بسازد و سرانجام به انتشار شکوائیه مفصل و آتشینی در روزنامه اقدام میکند تا زبان گویای همکاران و همصنفان خود باشد.
موضوعاتی که کارگردان فیلم سعی کرده است در بیان آنها از تکنیکهای موسیقایی و فانتزی و طنزهای کلامی و بصری نیز استفاده کند تا از بیان تلخی مشکلات و معضلات اجتماعی بکاهد و فیلمی سرگرمکننده را عرضه کند، اما در بهکارگیری این تکنیکها زیادهروی میکند و اصل موضوع مهم فیلم خود را گم میکند و حتی نمیتواند با تدوین مناسب نیز از پس آشفتگی درونی و شلختگی کمیکال فیلمنامه برآید.
به همین دلیل، درگیری کارگردان در فضای فرمالیستی فیلم و بهکارگیری غیرفنی موضوعات حاشیهای، فضای فیلم را در بسیاری از صحنهها خستهکننده و غیرجذاب میسازد و در نهایت نیز نمیتواند فینال خوبی را به نمایش بگذارد و حرف فیلم خود را بهدرستی بیان کند.
فیلم گرچه به موضوع مهمی چون نقش و جایگاه فرزند و اهمیت آن در تحکیم خانواده میپردازد، اما از لحاظ محتوا فیلمی تهی از ارزشها و آموزههای اخلاقی و خانوادگی اسلامی و سبک زندگی اسلامی-ایرانی است. فیلم بهشدت فرهنگ و سبک زندگی غربی و بهطور خاص سبک زندگی ایتالیایی (که مدنظر کارگردان یا آرزوی او بوده است) را ترویج میدهد؛ بهگونهای که نمادها و تراکتهای تبلیغی سبک زندگی ایتالیایی همچون موسیقی خاص آن کشور و اهمیت پرداختن به تاریخ دینی و فرهنگی ایتالیا، همهجای فیلم را پر کرده است؛ تاحدیکه جوان مجرد فیلم، که مورخ و مسلط به زبان و تاریخ ایتالیاست، همه وقتش را صرف تألیف کتابهایی در مورد تاریخ و فرهنگ ایتالیا میکند و اتفاقاً مورد توجه سفارت ایتالیا نیز قرار میگیرد.
مرد جوان با این سبک زندگی و تفکرات خیالبافانه، خیلی اتفاقی با خانمی کارگردان و عاشق ساختن فیلم آشنا میشود که او نیز انگار در دنیایی خارج از ایران و فرهنگ آن و آزاد و رها زندگی کرده است. دو فردی که خیلی بیدلیل و بدون ارتباط با خانوادههایشان و به سبک غربی با هم ازدواج میکنند؛ ازدواجی که با علایق و روابطی سطحی و بدون نقاط مشترک و بنیادی شکل میگیرد و ادامه مییابد تا اینکه با سقطجنین همسر تاریک و گسسته میشود؛ چراکه نقطه اشتراک دیگری برای ادامه زندگی وجود ندارد.
در مجموع میتوان گفت کارگردان با این فیلم خواسته سختیهای کارگردانی و فیلمسازی در کشور را در گوش عموم و با فرمی فانتزی و طنز و گاه تلخ فریاد بزند و از همگان بخواهد که به او مجال کارگردانی بدهند و در ضمن آن، تمایلات و آرزوهای خود، یعنی زندگی غربی را، ولو اینکه در ایران دستنیافتنی است، تبلیغ کند/998/.د101/س