رابطه گناه و بلا
به گزارش خبرگزاری رسا، تفسیر دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان از دیدگاه حضرت آیت الله مکارم شیرازی به شرح زیر است:
دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان:«اللَّهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فيهِبِالْعَثَراتِ، وَأَقِلْنِى فيهِ مِنَ الْخَطايا وَالْهَفَواتِ، وَلا تَجْعَلْنىفيهِ غَرَضاً لِلْبَلايا وَالْأفاتِ، بِعِزَّتِكَ يا عِزَّ الْمُسْلِمين؛خدايا در اين ماه مرا بر لغزشهايم مؤاخذه مكن، و از اشتباهات و لغزش هايم درگذر، و هدف بلاها و آفت ها قرارم مده به عزّتت اى عزّت مسلمانان».[1]
خداوند با فضلش با ما برخورد می کند
در نخستین فراز دعای روز چهاردهم ماه رمضان می خوانیم: «اللَّهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فيهِبِالْعَثَراتِ؛ خدايا در اين ماه مرا بر لغزشهايم مؤاخذه مكن»[2]
«عثرات» جمع «عثره» به معناى لغزش و خطاست؛ روشن است كه هر انسانى به جز معصومان عليهم السلام در زندگى خود گرفتار لغزش يا لغزش هايى مى شوند.[3]لذا می گوییم: خدايا آنچه از لغزش ها و گناهان كه تو عالم بر آن هستى ما را ببخش و مورد عفو قرارم ده.[4]
در این میان اگر از خشم و غضبش ترسان بوديم، به عفو و رحمتش پناه مىبريم و اگر از عدالتش بيمناك شديم، به فضل و كرمش پناهنده مى شويم[5] و هم نوا با کلام مولی الموحدین امیرالمومنین(علیه السلام) عرض می کنیم: «اللّهمّ احملني على عفوك، و لا تحملني على عدلك؛خداوندا با عفو و بخشش خود با من رفتار كن و با عدل و دادگريت رفتار مكن».[6]
گويى امام عليه السّلام در اين جمله عفو و عدل الهى را مركبى راهوار شمرده، زیرا عدل مركبى است نگران كننده، در حالى كه عفو مركبى است آرامبخش و از خداوند تقاضا مى كند كه مرا بر آن مركب آرامبخش سوار كن تا آسوده خاطر به جوار قرب تو آيم و فارغ البال از مجازات هاى دردناك در سايه لطف تو قرار گيرم، و اين همان مضمون جمله معروفى است كه به عنوان دعا در نمازها و غير نمازها خوانده مى شود: «إلهنا عاملنا بفضلك و لا تعاملنا بعدلك يا كريم».[7]
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله مىخوانيم كه فرمود: «و الّذى نفسى بيده ما من النّاس أحد يدخل الجنّة بعمله؛ احدى از مردم به سبب عمل خود وارد بهشت نمىشود»، اصحاب گفتند: «و لا أنت يا رسول اللّه؛ تو نيز با عملت وارد بهشت نمى شوى؟» فرمود: «و لا أنا إلّا أن يتغمّدنى اللّه برحمة منه و فضل و وضع يده على فوق رأسه و طوّل بها صوته؛ من نيز به سبب عملم وارد بهشت نمىشوم جز اينكه خداوند مرا در رحمتش و فضلش بپوشاند و هنگامى كه پيغمبر اين سخن را مى گفت دست خود را بر سر نهاد و صداى خود را بلند و طولانى كرد».[8]،[9]
لذا موازنه اى ميان پاداش الهى و اعمال مؤمنان نيست، بلكه از آن افزون و بسيار برتر و بالاتر است، و در اين مرحله همه جا با فضل او روبرو هستيم و در كيفرش با عدل او.[10]
«اقاله» چیست؟
در فراز دوم از دعا می خوانیم:«وَأَقِلْنِى فيهِ مِنَ الْخَطايا وَالْهَفَواتِ؛ خدایا «اقاله»کن و از اشتباهات و لغزش هايم درگذر»[11]
«إقاله» از مادّه «قيل» (بر وزن سيل) به معناى فسخ كردن معامله و مانند آن و باز پس گرفتن معامله در جايى است كه خريدار، پشيمان مى شود، سپس به هر نوع چشم پوشى اطلاق شده است.[12]
و گاه گفته اند كه معناى اصلى آن نجات دادن كسى از سقوط است، هم چنین به معناى عفو خداوند از گناهان بنده آمده است و خواب نيم روز را از اين جهت «قيلوله» مى گويند كه موجب آرامش است. همان گونه كه فسخ كردن معامله كسى كه از معامله پشيمان شده است، مايه آرامش و راحتى اوست.[13]
خداوند بسیار توبه پذیر است
ممكن است افرادى که آلوده به بعضى از گناهان هستند در صدد جبران برآيند، لذا خداوند در قرآن کریم راه را به روى آنها گشوده و مى فرمايد: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ؛[14]و تقواى الهى، پيشه كنيد (و از خدا بترسيد) كه خداوند بسيار توبه پذير و مهربان است» [15]
«توبه» در اصل به معنى بازگشت از گناه است (اين در صورتى است كه به شخص گنه كارى نسبت داده شود) ولى در قرآن و روايات اسلامى بارها به خدا نسبت داده شده است، در اين صورت به معنى بازگشت به رحمت است، همان رحمتى كه به خاطر ارتكاب گناه از گنهكار سلب شده بود، پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگى خدا، رحمت الهى به او باز مىگردد و به همين دليل يكى از نام هاى خدا، «توّاب» (يعنى بسياربازگشت كننده به رحمت يا بسيار توبه پذير) است.[16]
اینگونه است که خداوند در قرآن می فرماید: «وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحيمُ[17]؛ من توبه آنها را می پذیرم؛ که من توّاب و رحیمم».«تَوَّاب» صيغه مبالغه است و به معناى كسى است كه بسيار توبه پذیر مى باشد.[18]،[19] يعنى توبه بندگان را بسيار مى پذيرد، و الطافى را كه از گناهكاران بريده بود بعد از بازگشت توبه به آنها عنايت مى كند، و به سوى آنان باز مى گردد.[20]
ذكر وصف (توّاب) به صورت صيغه مبالغه، اشاره به اين نكته است[21] كه اگر بندهاى يك يا چند بار گناه كرد و توبه را شكست مأيوس از عفو و رحمت او نگردد، چرا كه او توّاب يعنى بسيار توبه پذير است.[22] و هرگز نبايد از عفو و رحمت او مايوس گشت.[23]
لذا اين تعبير آن چنان روح اميد در انسان مى دمد كه پرده هاى ياس و نوميدى را از آسمان جان او به كلى كنار مى زند[24] و انسان را به سوى چنين خداوند توّابى جذب مى كند، و آتش عشق او را در دلش شعله ور مى سازد.[25]
بدیهی است اگر درهاى توبه به روى بندگان بسته باشد ارتكاب يك گناه كافى است كه آنها را براى هميشه از لطف الهى مأيوس كند، و به گرداب انواع گناهان بزرگتر بيفكند، امّا هنگامى كه اين در را به روى خود باز مى بينند، و درياى رحمت الهى را به حكم توّاب بودن خداوند، مواج مشاهده مى كنند، در پى بازگشت و اصلاح و جبران خواهند بود، و اين خود نردبان تكامل انسان محسوب مى شود.[26]
از سوى ديگر اين درس را به انسانها مى آموزد كه در برابر گناه زيردستان سختگير نباشند، و راه بازگشت و اصلاح را به روى آنها بگشايند، و همان اميدى را كه به عفو خدا دارند به ديگران در عفو خود بدهند.[27]
رابطه گناه و بلا
در فراز سوم از دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان آمده است:«وَلا تَجْعَلْنىفيهِ غَرَضاً لِلْبَلايا وَالْأفاتِ؛ خدایا در این ماه هدف بلاها و آفتها قرارم مده»[28].
در تبیین این فراز باید گفت بی تردید گناهان آثار تخريبى فراوانى دارند كه نمى توان به سادگى از كنار آن گذشت،[29] به ویژه آنکه در عصر ی به سر می بریم که گناه و نافرمانى و انواع و اقسام معاصى رواج يافته، نه تنها زشتى گناه فراموش شده، بلكه براى گروهى مايه افتخار و منبع در آمد بشمار مى آيد، و از آن طرف انسان ها هم به انواع بلاها و رنج ها مبتلا شده اند، با اين همه بيدار نشده اند،[30] لذا بر اثر انحراف از حق و ارتكاب گناه، مجازات و كيفر و بلا دامان انسان را مى گيرد.[31]
امام صادق عليه السلام در روایتی می فرماید: «هنگامى كه چهار گناه شايع بشود چهار بلا دامنگير مردم مى شود: هنگامى كه «زنا» شايع شود زلزله ها آشكار مى گردد و هنگامى كه مردم از دادن زكات امساك كنند مرگ ومير در چهارپايان مى افتد و هنگامى كه حاكمان در قضا ستم كنند آسمان از باريدن باران بازمى ايستد و هنگامى كه پيمان ها شكسته شود مشركان بر مسلمين پيروز مى شوند».[32]،[33]
بنابراین همانطور كه در روايت ها نيز آمده است يكى از شرايط نزول بلا، شيوع برخى از گناهان بزرگ در ميان مردم است؛ در دعاى كميل چنين مى خوانيم:[34]«اللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُ نُوبَ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ، اللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاءَ ...؛بار خدايا! گناهان مرا ببخش كه نعمت ها را دگرگون مى كند، بارالها! آن گناهان مرا بيامرز كه موجب نزول بلا مى شود!».[35]که در این دعای نورانی گناهانى كه سبب نزول بلا مى شود سه چيز است: 1. بى توجّهى به فريادخواهى محزون دل سوخته 2. ترك كمك به ستم ديده 3. ضايع كردن امر به معروف و نهى از منكر.[36]،[37]
ابداع در گناه، ابداع در بلا
لذا باید گفت حوادث دردناكى كه در اين جهان صورت مى گيرد (از قبيل زلزله ها و آفات و بلاها) گاه جنبه مجازات الهى دارد[38] و مصائبى است كه انسان با دست خويش براى خود فراهم مى سازد و به تعبير ديگر نتيجه ندانم كارى هاى خود اوست، زیرا «انَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِانْفُسِهِمْ؛ خداوند آنچه را مردم دارند تغيير نمى دهد مگر اينكه آنها خودشان را تغيير دهند».[39]،[40]
اینگونه است که حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «...چگونه ترس از نزول بلا در شب ترا بيدار نكرده، با اينكه در گناه و معصيت او غوطه ورى، و در حالى كه زير سلطه او قرار دارى».[41]
حال آنکه فيض رحمت خدا بيكران و عمومى و همگانى است ولى به تناسب شايستگي ها و لياقت ها به مردم مى رسد. چنانچه نعمت هاى الهى را وسيله اى براى تكامل خويش ساختند و شكر آن را كه همان استفاده صحيح است به جا آوردند، نعمتش را پايدار بلكه افزون مى سازد اما هنگامى كه اين مواهب وسيله اى براى طغيان و ظلم و ناسپاسى و آلودگى گردد در اين هنگام نعمت ها را مى گيرد و يا آن را تبديل به بلا و مصيبت مى كند، بنابراين دگرگوني ها همواره از ناحيه ماست و گر نه مواهب الهى زوال ناپذير است.[42]
سخن آخر
بر مبنای آیۀ شریفۀ «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ»[43]، عزّت براى خدا و پيامبر و مؤمنان است»[44] به درگاه الهی عرضه می داریم:««بِعِزَّتِكَ يا عِزَّ الْمُسْلِمين؛ به عزّتت اى عزّت مسلمانان»،[45] انسانها را از خواب غفلت بيدار كن! تا بار ديگر به سوى تو آئيم و در پيشگاهت سر تسليم به خاك سائيم باشد كه توبه ما را بپذيرى و به ما رحم كنى!.[46]
[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814
[2] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج12 ؛ ص133.
[4] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص136.
[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص73.
[6] همان ؛ ج8 ؛ ص461.
[7] همان ؛ ج8 ؛ ص463.
[8] بحار الانوار، ج 7، ص 11.
[9] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج8 ؛ ص463.
[10] تفسير نمونه ؛ ج22 ؛ ص282.
[11] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[12] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج12 ؛ ص133.
[13] همان ؛ ج4 ؛ ص576.
[14] سورۀ حجرات؛آیۀ12.
[15] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج4 ؛ ص505.
[16] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص219.
[17] سورۀ بقره؛آیۀ160.
[18] تفسیر نمونه؛ ج 1، ص 624- 628.
[19] لغات در تفسير نمونه ؛ ص145.
[20] پيام قرآن ؛ ج4 ؛ ص52.
[21] همان ؛ ص372.
[22] همان؛ ص 373.
[23] تفسير نمونه ؛ ج1 ؛ ص552.
[24] همان ؛ ص549.
[25] پيام قرآن، ج4، ص: 373.
[26] همان.
[27] همان.
[28] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[29] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله)، ص: 112.
[30] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ ترجمهج2 ؛ ص505
[31] تفسير نمونه ؛ ج6 ؛ ص325.
[32] بحارالانوار، ج 76، ص 21، ح 13.
[33] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج15 ؛ ص691.
[34] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص64.
[35] همان.
[36] شرح دعاى كميل، ص 192.
[37] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص111.
[38] اعتقاد ما ؛ ص96.
[39] سوره رعد، آيه 11.
[40] اعتقاد ما ؛ ص97.
[41] تفسير نمونه، ج26، ص: 220.
[42] برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 162.
[43] سوره منافقون، آيه 8.
[44] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص578.
[45] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[46] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ نصج2 ؛ ص505.
/۱۳۲۳/د۱۰۲/ج۱