هدف حزب جمهوری اسلامی کار تشکیلاتی بود نه سیاسیکاری
احزاب- خبرگزاری فارس: واقعه هفتم تیر حادثهای تروریستی بود که نام یک حزب را در تاریخ انقلاب جاودانه کرد، حزب جمهوری اسلامی که برای ایجاد انسجام تشکیلاتی و مقابله با لیبرالها راه خود را در سپهر سیاسی پسا انقلابی گشوده بود، پس از برخی تحولات سیاسی دستخوش تغییراتی شد، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال 60 اتفاقی بود که در حیات این حزب تاثیر بسیاری گذاشت.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، حزب جمهوری اسلامی مهمترین حزب در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود، شماری از شخصیتهای علمی، مذهبی و سیاسی ایران که در پیروزی انقلاب نقش داشتند و از یاران امام خمینی بودند حزب جمهوری اسلامی را در سال 1357 تأسیس کردند. این حزب به خاطر حُسن شهرت مؤسسان روحانی آن، به شدت از سوی جامعه انقلابی ایران مورد استقبال قرار گرفت و «سید محمد حسینی بهشتی» نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی شد.
سیدرضا اکرمی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز کار تشکیلاتی و حزبی با دستور امام را دلیل شکلگیری این حزب توسط اعضای آن میداند.
اکرمی ضرورتهایی چون کادریابی و کادرسازی در ابتدای انقلاب را در ابتدای انقلاب مهم قلمداد کرده و برای این امر نیز دوران بعد از عزل بنیصدر را مثال میزند که با کادرسازی و کادریابی حاصل از حزب جمهوری اسلامی کشور توانست از خلا عدم وجود مدیران انقلابی در امان بماند.
متن مصاحبه با سیدرضا اکرمی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در ذیل میآید:
خبرنگار: دلیل و انگیزه تشکیل حزب جمهوری اسلامی در ابتدای انقلاب چه بود؟
اکرمی: آن مقداری که حافظه من اجازه میدهد مرحوم آیتالله بهشتی، مرحوم هاشمی رفسنجانی، مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی، آقای باهنر و عزیزان دیگر معتقد بودند که در نظام جمهوری اسلامی تشکل و تحزبی لازم است که مرامنامه، اساسنامه و اهدافی داشته باشد و از افراد عضوگیری کنند. همچنین تشکل فرهنگی، مهندسی، حقوقی و روحانی به وجود بیاورند و نیرویابی و نیروسازی کنند تا در مواقع لازم از این نیروهای شناخته شده به هر قسمت که لازم شد معرفی کند.
اصل تشکیل حزب جمهوری اسلامی با رضایت امام راحل انجام شد و اینها مشغول به کار شدند و با مدیریت آیتالله بهشتی و سایر عزیزان بخش مهندسان، پزشکان، حقوقدانان، بازرگانان، روحانیون و ... راه افتاد و افراد مشغول به کار شدند.
در آن شرایط بیکسی، نیرویابی و نیروسازی کردند به طوریکه وقتی تشکیلات بنیصدر از بین رفت و بلافاصله رجایی رئیس جمهور شد، توانستند در بخشهای مختلف نیرو معرفی کنند و منتظر نیروشناسی نباشند و کار با کمترین زمان ممکن شروع شد.
خبرنگار: آیا این نقش مهم حزب جمهوری را میتوان دلیل حذف اعضای موثر آن توسط گروهک منافقین دانست؟
اکرمی: علت اینکه سازمان مجاهدین خلق روی این گروه متمرکز شدند به طور کلی این طور نبود و دیدیم که مرحوم رجایی که حزبی نبود و همچنین باهنر، قدوسی و یا ائمه جماعات را از پا در آوردند و میخواستند همه افرادی که رکن هستند و سهم و سابقهای دارند ومورد اعتماد مردم هستند را از میان بردارند چون میگفتند اینها زیر یک خیمه جمع شدهاند و باید این پایهها را از پا در بیاوریم تا سقف فرود بیاید و همه چیز تمام شود.
اینها حتی سراغ امام (ره) با همان کیف بمبگذاری شده رفتند ولی موفق نشدند. بنا داشتند که هرکس سرش به تنش میارزد را از میان بردارند و هرجا هم که دستشان نمیرسید از سبزیفروش تا مغازهدار و موتور سوار را مورد هدف قرار میدادند.
خبرنگار: پس اینطور میتوان گفت که مرحوم بهشتی و حزب جمهوری اسلامی سیاسیکار نبود؛ آیا این را تائید میکنید؟
اکرمی: توصیه من این است که کتاب ارزشمند «مواضع حزب جمهوری اسلامی» را بخوانید و آنگاه متوجه خواهید شد که آیا مرحوم بهشتی و حزب جمهوری اسلامی سیاسیکاربود یا کار تشکل و تحزب را انجام میداد. مرحوم بهشتی به همراهی مرحوم باهنر، آیتالله خامنهای و غیره هدفشان سیاسی کاری نبود بلکه هدف، کار تشکیلاتی و حزبی بود.
خبرنگار: محوریترین شخصیت حزب جمهوری اسلامی مرحوم آیتالله بهشتی بود، مشخصههای شخصیتی بارز ایشان چه بود و ایشان را چه میدانید؟
اکرمی: آیتالله بهشتی را سال 40 که طلبه بودم و به قم رفتم در مدرسه آیتالله گلپایگانی که در آنجا امتحان داشتم شناختم. آن موقع با ایشان مواجه شدم و ایشان از من سئوال کرد و جواب خواست. سال 40 با ایشان آشنا شدم و تا سال 60 که به شهادت رسید.
بهشتی فردی منظم، متعهد و بسیار عمیق بود و هرجایی که میتوانست هم خود و هم افراد واجد شرایط را به جایی برساند زحمت میکشید. از دبیرستان دین و دانش که در آنجا به آموزش زبان انگلیسی برای طلبهها اهتمام داشت گرفته تا وقتی که به هامبورگ رفت میشناسم و او را فردی واقعاً متعهد شناختم.
خبرنگار: حضرت امام تعبیر «مظلوم» را برای توصیف ایشان به کار بردهاند، دلیل این مظلومیت را چه میدانید؟
اکرمی: به نظرم در مورد مظلومیت شهید بهشتی را 3 عامل را مهم میدانم. اول اینکه بنیصدر، مجاهدین خلق و دیگران هرچه دلشان میخواست درست میکردند و به ایشان میگفتند چون اولاً شخصیتی مهم و محوری داشتند و مغز متفکر بودند. از سوی دیگر امام به ایشان توصیه کرده بود که سکوت پیشه کنند و جواب ندهند چون ابتدای انقلاب بود و جنگ هم شروع شده بود. نمیشد با یک دست چند هندوانه بلند کرد و هم راجع به جنگ، هم انقلاب و هم اتهامات حرف زد.
ایشان هرجا برایش میسر بود آن مقدار که میتوانست توضیح میداد ولی به قدری تخریبها و تبلیغات ناروا توسط رادیوهای بیگانه و از داخل به ایشان شدید بود که باوراندن این مطلب به افراد خلاف بود. حتی دوستان روحانی هم داشتیم که نمیپذیرفتند و زیر بار نمیرفتند.
تنها چیزی که شهید بهشتی را تبرئه کرد شهادتش بود و این اتفاق نگاهها را نسبت به ایشان 180 درجه تغییر داد. همین تعبیر امام هم برای همین است که اگر من هم بیش از مایه میگذاشتم و میگفتم، نه تنها باور نمیکردند بلکه مرا هم زیر سئوال میبردند ولی این شهادت بهشتی را تبرعه و دشمنان را تخطئه کرد./۱۳۲۵//۱۰۲/خ