سیری در مفهوم شناسی حجاب و عفاف
به گزارش خبرگزاری رسا، در عصر و زمانه ای به سر می بریم که مفاسد اخلاقی روز به روز در حال افزایش است. ماهواره ها، سایت ها، شبکه های اجتماعی و دیگر رسانه های آلوده و اصرار دشمن برای ترویج بی بند و باری و موارد دیگر که جامعه را دچار چالش های عدیدۀ فرهنگی کرده است.
حال آنکه باید مفاهیم اخلاقی و فرهنگی را ترویج دهیم. به ویژه آنکه باید بدانیم اهتمام به مفاهیم اخلاقی هم چون مفهوم حجاب و عفاف مخصوص روز قیامت نیست حتی اگر در دنیا بخواهیم زندگی آرام داشته باشیم باید به آن مفاهیم پایبند باشیم. بی حجابی، بی بند و باری نسبت به رعایت مقولۀ عفت، متلاشی شدن خانواده ها، بی سرپرست شدن بچه ها، آلوده شدن افراد به مواد مخدر، فحشاء و غیره همه مرهون ناآگاهی و بی اعتنایی نسبت به مفاهیم اخلاقی هم چون مفهوم حجاب و عفاف است، زیرا آثار رعایت حجاب و عفاف فقط در قیامت ظاهر نمی شود. بلکه اثر آن علاوه بر قیامت در همین دنیا هم ظاهر می شود.
لذا باید احکام مرتبط با مفهوم حجاب و عفاف را باید به مردم یاد داد. گاه یک کوتاهی در فراگیری مسأله ای ساده تبعات فراوانی به همراه دارد، نکته ی دیگر تذکر به مسائل اعتقادی است. تا پایه های اعتقادی محکم نشود مسائل دیگر حل نمی شود. باید باور کرد که خداوند ناظر و حاضر است و باید باور کرد که «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ؛[1] انسان هیچ سخنى را بر زبان نمیآورد مگر اینکه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (و ضبط آن) است»، و اینکه هر چه بگوییم وارد نامه ی اعمال ما می شود. بلکه باید باور کرد که خداوند از رگ گردن به انسان نزدیک تر است.[2]
حجاب در لغت و اصطلاح
كلمه «حجاب » در لغت عرب با فارسى فرق مى كند، در فارسى به معنى ستر است ولى در عربى به اين معنى هرگز نمى آيد بلكه به معنى پرده، و حاجب به معنى پرده دار است.[3]
حجاب در لغت به معنى چيزى است كه در ميان دو شى ء حائل مى شود[4] به همين جهت پرده اى كه در ميان امعاء و قلب و ريه كشيده شده«حجاب حاجز» ناميده شده است.[5] لذا به كار رفتن كلمه«حجاب » در پوشش زنان اصطلاحى است كه بيشتر در عصر ما پيدا شده و اگر در تواريخ و روايات پيدا شود بسيار كم است. [6]
معناي لغوي عفاف
از نظر لغت «عفّت» از عُفَّه و عُفافَه (باقيمانده چيزى) گرفته شده، و به معنى اقتصار و قناعت كردن بر تناول شى ء قليل و مختصر است، كه باقيمانده از چيزى است. سپس معنى از اين فراتر رفته و راغب در مفردات گويد: «العفَّةُ حُصول حالة لِلنَّفس تمتَنع بها عن غلبة الشهوة»[7]؛عفت حاصل شدن حالتى براى نفس است .[8]كه امتناع مى كند به سبب آن حالت از غلبه شهوت» ، به تعبير ساده حالت كنترل در مقابل شهوات است. وقتى مى گوئيم شهوت، فقط شهوت جنسى مراد نيست؛ بلكه معنى عام مراد است، شهوت مال، جاه، خوردن، تكلم كردن، شهوت جنسى و غيره، عفّت در همه اينها كنترل كننده است.[9]
مفهوم شناسی عفاف
در عرف عرب حالت خويشتن دارى «عفت» ناميده مى شود که زينت او مى گردد و نقطه ضعف ظاهرى او را مى پوشاند.[10]
البته «عفاف » و «عفت» تنها به معناى خويشتن دارى در برابر آلودگى هاى جنسى نيست آن گونه كه در فارسى امروز ما معنا مى شود، بلكه از نظر واژه عربى، هرگونه خويشتن دارى در مقابل گناه و كار خلاف را فرا مى گيرد. خداوند درباره جمعى از فقراى آبرومند و با ايمان مى فرمايد: «يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ[11]؛ شخص نادان آن ها را براثر عفت، غنى و ثروتمند مى پندارد»، بنابراين «عفت» به معناى خوددارى كردن از حرام و هرگونه كار خلاف است؛ خواه در مسائل جنسى باشد يا غير آن.[12]
لذا عفّت فضيلت و حدّ اعتدال قوّه شهويّه است آن هم به معناى عام كلمه كه هر جاذبه اى را نسبت به چيزى قوّه شهويّه مى گويند مانند جاذبه مال، مقام، شهوت جنسى و غيره كه اگر از حد بگذرد، حرص است و اگر به حدّ اعتدال نرسد، تنبلى و ركورد است و اگر حدّ اعتدال باشد عفاف است.[13]
از این رو « عفيف» به كسى مى گويند كه از چنين آفاتی خوددارى كند، هر چند در عرف فارسى امروز ما، به كسانى گفته مى شود كه از نظر مسائل جنسى پاكدامن باشند،در تبیین این مفهوم می توان به کلام حضرت علی (ع) در نهج البلاغه اشاره کرد که فرمود:«وَ لَا يَعِفُّونَ عَنْ عَيْب ؛[14] و نه خود را از عيب بر كنار مى دارند»، در این فراز «يعفّون» از مادّه« عفاف»( بر وزن ثواب) در اصل به معناى خوددارى كردن از كارهاى نارواست .[15]
عفّت به معناي پاكدامني
در قران کریم می خوانیم:« وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛[16]كسانيكه امكاني براي ازدواج نمييابند، بايد عفت و پاكدامني پيشه كنند تا خدا از فضل خود آنان را بينياز سازد.»
از آنجا كه گاهي با تمام تلاش و كوشش، وسيله ازدواج فراهم نميگردد و خواه يا ناخواه انسان مجبور است مدتي را با محروميت بگذراند. مبادا كساني كه در اين مرحله قرار دارند، گمان كنند كه آلودگي جنسي براي آنان مجاز است و ضرورت چنين ايجاب ميكند، لذا خداوند بلافاصله در این آيه به آن افراد دستور پارسايي ميدهد.[17]
مفهوم عفاف در روایات
آنچه از مفهوم عفاف در روايات حاصل مى شود، اين است كه هم در معنى وسيع آن استعمال شده ،و نیز در مقابل شكم پرستى و شهوت جنسى به كار رفته است[18]،لذا امام اميرالمؤمنين عليه السلام، عفت را برترين عبادت شمرده است:«افْضَلُ الْعِبادة الْعِفافُ [19]» که تعبير به عفت در اين جا، ممكن است در هر دو مفهوم(مطلق و مقید) به کار رفته باشد.[20]
لذا آن حضرت در فراز دیگر غیرت را در مفهوم عفت استعمال نمود و فرمود: «...عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ؛ و عفّت هر كس به اندازه غيرت اوست».[21]همانگونه که امام باقر(ع) در تبیین مفهوم عفاف در مقابل شكم پرستى و شهوت جنسى می فرماید: «مَا عُبِدَاللّهُ بِشى ءٍ افْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ؛ هيچ عبادتى در پيشگاه خداوند، برتر از عفّت در برابر شكم و مسايل جنسى نيست»[22]و... .[23]
مفهوم شناسی قرانی حجاب
دستور حجاب يكى از مؤكدترين دستورهاى اسلام است. قرآن مجيد در آيات متعددى[24] بر مسئله حجاب تأكيد كرده است كه گاهى زنان با ايمان را مخاطب قرار مى دهد و گاهى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله را و گاهى نيز با استثناكردن زنان پير و از كارافتاده، تكليف بقيه را روشن مى سازد؛ به اين ترتيب با عبارات مختلف، اهمّيّت اين وظيفه اسلامى را بازگو مى كند.[25]
به عنوان نمونه در قرآن کریم می خوانیم:«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً؛[26] اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه (از كنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و (اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده) خداوند همواره غفور و رحيم است».[27]
در تفسير على بن ابراهيم در شان نزول آيه چنين آمده است: آن ايام زنان مسلمان به مسجد مى رفتند و پشت سر پيامبر ص نماز مى گذاردند، هنگام شب موقعى كه براى نماز مغرب و عشا مى رفتند بعضى از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مى نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى دادند و مزاحم آنان مى شدند، آيه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور كامل رعايت كنند تا به خوبى شناخته شوند و كسى بهانه مزاحمت پيدا نكند.[28]،[29]
لذا قرآن کریم به زنان با ايمان دستور مى دهد كه هر گونه بهانه و مستمسكى را از دست مفسده جويان بگيرند،[30]هدف اين است كه زنان مسلمان در پوشيدن حجاب سهل انگار و بى اعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بى بند و بار كه در عين داشتن حجاب آن چنان بى پروا و لاابالى هستند كه غالبا قسمتهايى از بدنهاى آنان نمايان است و همين معنى توجه افراد هرزه را به آنها جلب مى كند.[31]
قدر مشترك ازواژۀ «جلباب»نیز اين است كه بدن را به وسيله آن بپوشانداما بيشتر به نظر مى رسد كه منظور پوششى است كه از روسرى بزرگتر و از چادر كوچكتر است چنان كه نويسنده«لسان العرب» روى آن تكيه كرده است.[32]
و منظور از«يدنين» (نزديك كنند) اين است كه زنان«جلباب» را به بدن خويش نزديك سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اينكه آن را آزاد بگذارند به طورى كه گاه و بيگاه كنار رود و بدن آشكار گردد، و به تعبير ساده خودمان لباس خود را جمع و جور كنند.[33]
به هر حال «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ[34]» به هر معنائى كه باشد منظور وجوب حجاب است و اين آيه نشان مى دهد كه حجاب در اسلام واجب بوده است.و حكمتِ حجاب عدم تعرّض به زنان مسلمان است.[35]
هم چنین در فراز قرآنی از مفهوم حجاب می خوانیم:«وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَ[36] ؛ آنها بايد خمارهاى خود را بر سينه هاى خود بيفكنند» که «خمر» جمع« خمار» (بر وزن حجاب ) در اصل به معنى پوشش است، ولى معمولا به چيزى گفته مى شود كه زنان با آن(روسری) سر خود را مى پوشانند.[37]
مفهوم حجاب از منظر روایات
در روايات اسلامى در مورد پوشش زنان معمولا كلمه«سترو پوشش» به كار رفته، همين تعبير يا شبيه آن وارد شده، [38]و به كار رفتن كلمه« حجاب» در مفهوم پوشش زنان بیشتر اصطلاح امروزی است.[39]
گواه اينكه در حديثى از«انس بن مالك» خادم مخصوص پيامبر(ص) مى خوانيم كه مى گويد: من از همه آگاهتر به اين آيه حجابم، هنگامى كه زینب بنت جحش با پيامبر(ص) ازدواج كرد و با او در خانه بود غذايى درست فرمود و مردم را دعوت به ميهمانى نمود، اما جمعى پس از صرف غذا هم چنان نشسته بودند و سخن مى گفتند، در اين هنگام آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِ إِلَّا ..مِنْ وَراءِ حِجابٍ ؛[40] ای کسانی که ایمان آوردهاید! در خانههای پیامبر داخل نشوید مگر... از پشت پرده...» نازل شد، در اين هنگام پرده اى افكنده شد و جمعيت برخاستند.[41]،[42]
در روايت ديگرى مى خوانيم كه«انس» مى گويد: «ارخى الستر بينى و بينه؛ پيامبر ص پرده را ميان من و خود افكند و جمعيت هنگامى كه چنين ديدند برخاستند و متفرق شدند.[43] بنا بر اين اسلام به زنان مسلمان دستور پرده نشينى نداده، و تعبير«پردگيان» در مورد زنان و تعبيراتى شبيه به اين جنبه اسلامى ندارد، آنچه در باره زن مسلمان لازم است داشتن همان پوشش اسلامى است، ولى زنان پيامبر (ص) به خاطر وجود دشمنان فراوان و عيب جويان مغرض چون ممكن بود در معرض تهمت ها قرار گيرند و دستاويزى به دست سياه دلان بيفتد اين دستور خاص به آنها داده شد و يا به تعبير ديگر به مردم داده شده كه به هنگام تقاضاى چيزى از آنها با آنها از پشت پرده تقاضاى خود را مطرح كنند.[44]
تأملی در مفهوم فقهی حجاب
بدون شك حجاب از از ضروريات دين و از مسلّمات اسلام و برگرفته از قرآن مجيد است، و تمام فقهاى اسلام در آن اتّفاق نظر دارند.[45] هم چنین همه مذاهب اسلامى آن را قبول دارند؛منظور از ضرورى دين چيزى است كه هر كس با مسلمين مقدارى معاشرت داشته باشد، مى فهمد مسلمانان به آن پايبند هستند.[46]
در كلمات فقها از قديمترين ايام تا كنون در مورد پوشش زنان معمولا كلمه«ستر» به كار رفته[47]،
که به معناى پرده و پوشش و چيزهايى است كه اشياى مختلف را با آن مى پوشند.[48]
لذا براى حجاب اسلامى و شرعی كافى است كه زن تمام بدن خود را جز گردی صورت و دست ها تا مچ با لباس مناسب بپوشاند و لباس خاصّى شرط نيست و استفاده از رنگهاى ساده ديگر، مادام كه منشأ مفاسدى نشود، جايز است؛ البتّه رنگهاى سنگين بهتر است.[49] لذا پوشيدن چادر به عنوان حجاب برتر مطلوب تر است.[50] ولى بعضى از انواع پوشش كه زينت ظاهرى محسوب مى شود هم چون پوشيدن لباسهاى تنگ و چسبان و دیگر لباسهاى زينتى اشكال دارد.[51]
اینگونه است که بر لزوم رعایت جهات شرعى در همۀ عرصه ها هم چون ورزش مردان و هم در ورزش زنان تأکید می شود به ویژه در مسابقات ورزشى که هرگز ايجاب نمى كند ما فرهنگ اسلامى را رها كرده، دنبال فرهنگ ديگران برويم. البته زنان مى توانند در محيطهايى كه مخصوص به خودشان است، با استفاده از لباسهاى مناسب، و با حفظ حجاب يا بدون حجاب شرعى ، با توجّه به اين كه جنس مخالفى در آنجا نيست، ورزش كنند.[52]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت مسأله ی شیعه ی اهل بیت بودن چیزی نیست که فقط بر سر زبان باشد بلکه باید در دل قرار گیرد ، در این صورت است که آثار آن در زبان و چشم و گوش و سایر جوارح ظاهر می شود. افراد بسیاری هستند که ادعا می کنند شیعه هستند ولی زندگانی آنها بر خلاف فرامین شیعه است. مفاسد اخلاقی ، بد حجابی و مانند آنها همه بر خلاف مکتب اهل بیت(ع) است.[53]
لذا هدف از این نگاشته، تعمیق شاخت و معرفت نسبت به اصل متعالی حجاب و عفاف به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم ارزشی است، امید است همگان به ویژه نسل جوان بتوانند مفاهيم و ارزشهاى اسلامى را بهتر ارزيابى كنند و آن را درزندگى به کار گیرند.[54]
[1] سورۀ ق؛ آیۀ 18.
[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛21/10/1390.
[3] كتاب النكاح ؛ ج 1 ؛ ص32.
[4] « لسان العرب» ماده «حجب».
[5] تفسير نمونه ؛ ج 17 ؛ ص401.
[6] همان ؛ ص402.
[7] مفردات راغب؛ ص 339.
[8] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص339.
[9] همان؛ ص 340.
[10] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص723
[11] سوره «بقره»؛ آيه 273.
[12] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص723.
[13] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 1 ؛ ص138.
[14] نهج البلاغه؛خطبۀ88.
[15] نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان ؛ نص ؛ ص172.
[16] سورۀ نور؛آیۀ33.
[17] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص294.
[18] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص316.
[19] اصول كافى؛ ج 2؛ ص 79.
[20] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص316.
[21] نهج البلاغه؛ كلمات قصار؛ كلمه 47.
[22] اصول كافى؛ ج 2؛ ص 79.
[23] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص316.
[24] سوره نور؛آیات31و60 /سورۀ احزاب؛آیات33،53و59.
[25] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص319.
[26] سورۀ احزاب؛آیۀ59.
[27] تفسير نمونه ؛ ج 17 ؛ ص425.
[28] تفسير«على بن ابراهيم» طبق نقل«نور الثقلين»؛ج 4؛ ص 307.
[29] تفسير نمونه ؛ ج 17 ؛ ص426.
[30] همان؛ص 427.
[31] همان؛ ص 428.
[32] همان.
[33] همان.
[34] سورۀ احزاب؛آیۀ59
[35] كتاب النكاح ؛ ج 1 ؛ ص54.
[36] سورۀ نور؛ آیۀ31.
[37] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص440.
[38] همان ؛ ج 17 ؛ ص402.
[39] همان.
[40] سورۀ احزاب؛ آیۀ53.
[41] صحيح بخارى ؛ ج 6 ؛ص 149.
[42] تفسير نمونه ؛ ج 17 ؛ ص402.
[43] صحيح بخارى؛ ج 6؛ص 149.
[44] تفسير نمونه، ج 17، ص: 403.
[45] احكام خانواده ؛ ص34.
[46] همان ؛ ص33.
[47] تفسير نمونه ؛ ج 17 ؛ ص402.
[48] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 4 ؛ ص512.
[49] احكام بانوان ؛ ص182.
[50] احكام خانواده ؛ همان35.
[51] همان ؛ ص34.
[52] استفتاءات جديد ؛ ج 3 ؛ ص640.
[53] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 12/9/1393.
[54] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ متن وترجمه(ج 1) ؛ ص6.
/۱۳۲۳/۱۰۱/ص