نقدی بر گرایش اجتماعی در تفسیر قرآن بر اساس مبانی اهل بیت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کرسی نقد «گرایش اجتماعی در تفسیر قرآن بر اساس مبانی اهل بیت(ع)» از سوی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
فرج الله میرعرب عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن به عنوان ارائه دهنده بحث در این نشست حضور داشت و حجج اسلام محمد اسعدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سعید بهمنی عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن به نقادی بحث وی پرداختند؛ دبیری علمی نشست نیز برعهده سید علی سادات فخر بود.
سید علی سادات فخر عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ابتدای این نشست ضمن معرفی حاضران و گزارشی از فعالیت های پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن به تبین موضوع این نشست علمی پرداخت.
فرج الله میرعرب در ادامه به تبیین مباحث خود پرداخت و اظهار داشت: قرآن کریم كتاب خداست، براي هدايت و ساماندهی همه جانبه زندگی بشر؛ چه زندگي فردي و چه اجتماعي. از طرفي اين کتاب، آخرين پيام خداست که به همين دليل، جامع همه نيازهاي هدايتي بشر است و گذشت زمان از تازگی آن نمیکاهد و هر جا و هر زمان، در هر مورد، میتوان از این کتاب، راه و راهبرد طلب كرد.
آفاق قرآن تمام ناشدنی است
وی با بیان این که اين نگاه كاركرد قرآن را بسيار توسعه مي دهد و در همه آنچه بشر براي سعادت خود بدان نياز دارد، قرآن را قابل مراجعه مي كند، اضافه کرد: با وجود تفاسیر پرشمار قرآن کریم، به ویژه در زمان ما، باز هم نمیتوان به آنچه هست قانع شد و باید در جستجوی آفاق نوی قرآن کریم بو، از طرفي، هر چه از قرآن بهره بگيريم و مطالعات و دانش ما گستردهتر شود، مراجعات ما به قرآن ثمر بیشتری دارد و در هر مراجعه متوجه نکات بیشتری میشویم و معارف بیشتری استخراج میکنیم.
عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن افزود: از جمله معارفی که زندگی بشر به شدت به آن نیاز دارد، قواعد و قوانيني برای اداره جامعه، زندگی سالم و ثمر بخش در جامعه است. قرآن شناسان روشن ضمير معتقدند، تمام آنچه را بشر براي اداره زندگي اجتماعي نياز دارد، قرآن دارد؛ علامه فضل الله تأکید دارد که دین اسلام یک جانبه نگر نیست، این دین تمام جوانب و ابعاد زندگی انسان؛ چه ابعاد فردی و چه ابعاد اجتماعی، را یک جا دیده و برای مجموع به طور مرتبط احکام و دستورات صادر کرده است.
وی با بیان اینکه در اسلام هرگز احکام و معارف مربوط به فرد، جدای از احکام و معارف اجتماعی، قابل بررسی نیستند، خاطرنشان کرد: مطابق نظر علامه طباطبایی استعداد و نیروی معنوی و روح اجتماعی انسان در ارزش های معنوی و شخصیت ذاتی او نهفته اند، شخصیت اجتماعی و فردی در طول هم هستند؛ همان حقیقت ذاتی و فردی انسان ویژگی های اجتماعی او را حمل می کنند و انسان دو حقیقت ندارد.
برخی معارف قرآن نیاز به دقت و ظرافت زیادی دارد
میرعرب ادامه داد: البته، قرآن یک سری معارف اجتماعی بسیار واضح دارد که همه میتوانند متوجه آن شوند؛ مانند اتحاد و برادري مسلمانان که اين بخش از معارف پاسخگوي همه نيازها نيست. اما قرآن نقصي ندارد، زيرا چنان كه گفتيم و بر اساس نگاه اهل بيت(ع)، كه خواهد آمد، قرآن هيچ كمبودي، در هيچ جهتي ندارد؛ پس علاوه بر آنچه ظاهر و همه فهم است، معارفی اجتماعي در قرآن وجود دارد که باید با دقت و ظرافت استخراج شوند.
وی با تأکید بر این که برای رسیدن به این مطلوب باید مفسرانی عالم، بیدار و پاکیزه با مطالعات بسیار و تلاش شبانه روزی دست به کار شوند، تا بتوانند پاسخگوي نيازها باشند، عنوان کرد: فعاليت از همان صدر اسلام آغاز شد، ولي همه جانبه نبود و براي تامين اين هدف هر چند زمان خیلی زیادی از دست رفته است و بشر با وضع قوانین اجتماعی مادیگرایانه و شهوت محور، در منجلابی خود ساخته دست و پا میزند، ولي وظيفه ساقط نشده و نمي شود.
پژوهشگر و نویسنده کتب علوم قرآن افزود: از سویی، از آنجا که قرآن، در عین اشتراک مبانی زبانی با عرف عقلا، ویژگی هایی دارد و نوع چینش گزاره های و ساختار معرفتی آن متفاوت از دیگر کتاب هاست، برداشت تخصصی و موضوعی از آن نیازمند دقت و ظرافت است؛ برداشت موضوعي از قرآن، چه مستقل و چه در كنار تفسیر آيات كار بسيار خوب و لازم و پاسخ گوی بسیاری از نیازهاست، ولي نوشتن تفسیر ترتيبي با یک گرایش خاص و محدود، بدون پرداختن همه ابعاد آيات الهي، كار درستی نیست.
تفسیر باید توسعه نظر نگاشته شود
وی با اشاره به این که تفسیر باید با توسعه نظر و احاطه بر نیازهای بشر، همه جانبه تدوین و ارائه گردد تا حقایق قرآن در کنار هم به خوبی دیده و فهمیده شوند، عنوان کرد: يك نكته اجتماعي، در كنار حكم فقهي و دستور اخلاقي و نكات ديگر، خواننده و یا پژوهشگر را متوجه همه جانبگی معارف موجود در کتاب خدا و ملزومات و مرتبطات موضوع می کند؛ عدالت اجتماعی بسیار ضروری است، ولی باید حوزه های متنوع زندگی انسان با هم دیده شود تا عدالت اقتصادی، حقوقی، فرهنگی و... فدای عدالت اجتماعی نشود.
میرعرب ابراز داشت: روش قرآن همين است كه در يك آيه و آیات مرتبط، وقتی موضوعی را مطرح می کند، دنيا و آخرتش را بيان و حتي ارتباط موضوع را با مسائل عقيدتي، به ويژه توحيد آشكار می کند. پس، این که کسی تفسیر تربیتی بنویسد، دیگری فقهی، سومی عرفانی و اخلاقی و... اگر هم چيزي را بر قرآن تحميل نكند و همه آيات را مطابق گرايش خودش تفسير نكند، حداقل سبب پاره پاره شدن معارف قرآن و ارائه ناقص معارف و در نتیجه تاثیر ناقص در مطالعه کننده خواهد بود.
وی تأکید کرد: اگر در یک آیه همهی آنچه قابل استفاده است در کنار هم بیاید، خواننده، از طرفي به ارتباط معارف پي خواهد برد و هم عظمت قرآن و تفاوت فاحش آن با سایر کتابها روشن خواهد شد و از سويي خواننده وظایف مرتبط خود را درست تلقی خواهد کرد. بر این اساس معتقدیم، اگر تفسیر ترتيبي اجتماعی لازم است نوشته شود، كه ضرورت هم دارد، نباید رنگ اجتماعي بر سایر ابعاد چنان غلبه کند که تخیل شود قرآن فقط کتابی اجتماعی است، بنابراین ابعاد اجتماعي آيات اگر مخفي مانده و آشكار نشده، باید ارائه و مبرهن گردد تا كاربران بتوانند در کنار معارف دیگر این معرفت را هم دریافت کنند.
لزوم توجه به گرايش در تفسير
عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن به لزوم توجه به گرایش تفسیر اشاره و عنوان کرد: توجه به گرایش ها و رویکردهای هر مفسر، چگونگی فهم او از آیات قرآن کریم را نشان میدهد و با این دقت، علت برجسته شدن و گسترده شدن نوع خاصي از معارف در یک تفسير معلوم مي شود، چراکه گاه یک مفسر به دلیل گرایشهای کلامی، ابعاد اخلاقی و فقهی آیات را فراموش کرده و گاه مفسری به بهانه احتمال افتادن در ورطه تفسیر به رای از طرح مباحث مهم اعتقادی فرار کرده است.
معناي تفسير اجتماعي
وی در تبیین معنای تفسیر اجتماعی اظهار کرد: براي ورود در بحث لازم است موضوع اصلي تعريف شود؛ بعضي گفته اند: تفسير علمى است كه مي خواهد مراد خدا را از قرآن مجيد روشن كند و به تعبير ديگر، تفسير علمى است كه از احوال الفاظ قرآن از نظر دلالت بر آنچه مراد و منظور است، بحث مي¬كند و مقصود از لفظ «اجتماعي» كه در تفسير اجتماعي به كار رفته، همان اصطلاح جامعه در زبان فارسي است.
میرعرب افزود: تعاریفی از جامعه وجود دارد که گزارش واقع خارجی هستند و کاری به هویت و ماهیت جامعه و مجتمع انسانی ندارند؛ صاحبان این تعاریف اجتماعات انسانی و کارکرد آنها را دیده و همین را در قالب تعریف ارائه کرده اند، برای نمونه گفته شده: «جامعه» به گروهی از مردم گفته می شود، که به صورت مشترک زندگی می کنند و می کوشند تا به اتفاق، وسایل و امکانات زندگی خویش را تأمین کنند و نسل خود را ادامه دهند.
وی عنوان کرد: از بیانات علامه طباطبایی در مواضع متعددی استفاده می¬شود که جامعه موجود زنده و دارای تکامل است، از نظر ایشان: «انسان با همه كثرتى كه دارد يك انسان است و افعال آنها با همه كثرتى كه از نظر عدد دارد از نظر نوع يك عمل است كه به اعمالى متعدد تقسيم مىشود»؛ اسلام در تربيت و هدايت نوع بشر به سوى سعادت حقيقى، اين معناى حقيقى(موجود واحد) را در نظر گرفته و همین جامعه است که خدای متعالی اعضایش را براستی برادر می خواند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (حجرات/10) و رسولش در وصف اعضایش می فرماید: «حكايت مؤمنان در دوستى و مهرورزى و عطوفت نسبت به همديگر مانند تن است. اگر عضوى از آن به درد آيد، ديگر اعضاى بدن نيز در بيدارى شب و [تحمّل] تب با او همراهى مىكنند».
جامعه موجودی زنده است
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که اين موجود زنده و دارای شخصیت خاص، مي تواند خصوصيت پيدا كند و منتسب به فكر و انديشه و مكتب خاصي شود، خاطرنشان کرد: آن وقت بايد گفت جامعه اسلامي يا جامعه کمونیستی یا لیبرالیستی؛ چنانکه سيد قطب، جامعه را دو نوع دانسته: جامعه اسلامي و جامعه جاهلي و هريك را تعريف كرده است.
میر عرب عنوان داشت: طبق نظر سید قطب جامعه اسلامی جامعه اي است که اسلام در ابعاد عقيده: عبادت، شريعت، نظام، خلق و سلوک در آن پياده مي شود، نه آن جامعه اي که در بردارنده گروهي از مردم باشد که خود را مسلمان مي نامند ولي قانونشان، شريعت اسلام نيست و جامعه جاهلي هر جامعه اي جز جامعه اسلامی است. به تعبير دقيق تر، هر جامعه اي که عبوديت آن خالص و منحصر براي خدا نباشد.
وی اضافه کرد: جامعه اسلامي جامعه اي است که اسلام در آن اجرا مي گردد در حالی که جامعه جاهلي نه بر اساس ايمان استوار است نه بر پايه جهان بيني اسلامي، نه ارزش ها، نه مفهوم تساوي حقوقي، نه خلقت و نه شيوه رفتاري آن، بنابراين جامعه اي که قانونش بر اساس قانون الهي استوار نيست، نمي تواند جامعه اسلامي باشد هر چند که افراد آن جامعه ادعاي مسلماني داشته باشند.
میرعرب یادآور شد: با توجه به معنای تفسیر و تعریف مفسران اجتماعی از جامعه، در يك جمع بندي مي توانيم بگوييم: تفسیر اجتماعی شاخهای از تفسیر اجتهادی است که در آن نگاه قرآن به موجودی زنده و پویا به نام جامعه با ويژگي خاص بیان و مسائل آن پررنگ میشود و با رعايت اصول دقيق تفسير، تلاش میشود تمام قوانين، احكام و دستورات خدا در مورد جامعه به معنايي كه گفته شد، از آيات كتاب خدا استخراج و بيان شود.
سبب رواج گرایش اجتماعی در تفسیر
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به دلیل رواج گرایش اجتماعی در تفسیر ابراز داشت: در عصر ما با طرح مباحث هرمنوتیک از یک سو و روانشناسی تعلیم و تربیت و جامعهشناسی معرفت از سوی دیگر، مسأله گرایش اهمیت بیشتری یافته؛ زیرا بررسیها نشان داده که دانشهای ماقبل تفسیر و فرضها و مبادی اندیشهای افراد، در چگونگی فهم آنان از یک متن اثر میگذارد، بنابراین، ما بهتر درک میکنیم که مطالعات و اندوختههای یک مفسر؛ مانند دانش فلسفی، عرفانی، فقهی و علمی در فهم او از قرآن اثر میگذارد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: نه تنها اندوختههای علمی مفسر که فضا و جو زندگی و محیط اجتماعی او نیز در آراء و نظریاتش تاثیر خواهد داشت؛ نظرات مفسری که در فضایی ساکن و راکد و بیتحرک به تفسیر میپردازد با اندیشههای مفسر دیگری که در فضایی پویا زندگی میکند، تفاوت بسیار خواهد داشت.
وی ادامه داد: کسی که فقط یک فضای مذهبی خاص را تجربه کرده، اصلا سؤالی در مورد روابط اخلاقی، اجتماعی و یا خانوادگی با دیگر مذاهب ندارد تا در تفسیر آیات تلاش کند پاسخش را بیابد، ولی مفسری که علاوه بر مذاهب اسلامی با ادیان غیر اسلامی و فرقهها و نحلههای حتی الحادی هم نه تنها سروکار دارد که با آنها در یک خیابان زندگی میکند، به یقین میخواهد بداند کتابی که خود را «تبیاناً لِکلّ شئ» میداند و او هم اعتقاد دارد این ادعا حق است، چه نظری دارد.
وی با بیان این که در عصر ما، به ویژه بعد از جنگ جهانی اول و دوم که مسیحیت و یهودیت قدرت نظامی فائق شد و به ویژه بعد از پا گرفتن فلسفههای اجتماعی، مفسران بیدار و دلسوز گرفتار چالشی سخت شدند، ابراز داشت: چالش اصلی از نوع اجتماعی بود؛ زیرا فرهنگی جدید تلاش میکرد تا روابط اجتماعی مردمان دیار اسلام را بر اساس طرح و برنامه خود تغییر دهد و جامعهای بر مبنای خود بسازد، مصیبت بزرگتر آنکه بعضی از آن درس خواندههای غرب که در ظاهر مسلمان بودند مؤید این تحول بودند.
تأثیر امثال سید جمال اسد آبادی در شکل دهی اجتماعی به قرآن
عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن ادامه داد: به همین دلیل است که گرایش اجتماعی در تفسیر در زمان ما، زیاد شد و مسائل آن در تفسیر ظهور یافته است تا در رویارویی عالم اسلام با غرب متجدد شاید بشود جلوی سیل بنیان کن فرهنگ غربی را گرفت؛ در این مسیر دیدگاهها و فعالیتهای سید جمالالدین اسدآبادی و شاگردش محمد عبده نقش مهمی بازی کرده و آغازی بسیار مبارک در برداشتهای اجتماعی از قرآن بوده و سبب شده تا قرآن وارد جامعه شود و عرصههای نوینی فراروی مفسران گشوده شود.
میرعرب تصریح کرد: در اين دوران نگاه جديد و فاخري به دين شكل گرفت كه تلاش كرد تا مكتب اسلام و تعاليم قرآن وارد زندگي بشر شود، نگاهي كه جامعه اسلامي برتر از جامعه غربي ميدانست و معتقد بود، جامعه اسلامي بر خلاف نظامهاي غربي و شرقي که به تناسب شرايط تاريخي معيني پديد آمدهاند، از آغاز پيدايياش مبتني بر تعاليم بلند شريعت الهي کاملي شكل گرفته است.
وی با بیان اینکه اين نگاه، اسلام را داراي چهار ويژگي استوار ميداند كه به همين دليل توانا بر ايجاد جامعه سالم است، یادآور شد: نسخت از سوي خدايي جعل و نوشته شده که ماهيت آفريده هايش را مي شناسد و شريعت او متناسب با مقومات (عناصر) بشري و عمومي مشترک و اصول ثابت فطرت است، دوم آنکه اين شريعت در شکل قوانين کلي و فراگيري آمده است که اجرا شدن در جزئيات نو شونده (جری و تطبیق و تنقیح مناط) و امور متغير را بر ميتابد، سوم اين مبادي عام شامل همه مباني حيات انساني فرد و جامعه و دولت و روابط بين المللي و زندگي سياسي و اقتصادي و اجتماعي و حقوقي مي باشد و چهارم آن مباني اجتماعي که شريعت بر پايه آنها قرار دارد، پيشرو است و هميشه بر اوضاع اجتماعي موجود پيشي دارد.
میرعرب افزود: بر اساس اين نگاه سید جمال الدین اسدآبادی با مشاهده اوضاع نابسامان سرزمينهاي مسلمان نشين، حرکتی را آغاز کرد که بنیان گذار تحولات اندیشهای در کسانی مانند محمد عبده و شاگردش رشید رضا كه در تفسیر المنار نمود يافته، و سید قطب با تفسير في ظلال القرآن و شاگردان شان شد.
وی تأکید کرد: اين حركت زمینه ساز اجتهاد اجتماعی در تفسیر قرآن گردید و در ادامه بزرگی مانند علامه طباطبایی(ره) و شاگرد فرهیخته و دقیق النظرش، استاد جوادی آملی راه را ادامه دادند و البته با مباني محكم و تفاوت در نوع نگاه، مباحث اجتماعی قرآن به طور گسترده مطرح شد.
فعالان عرصه تفسیر اجتماعی قرآن
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به فعالان این عرصه ابراز کرد: علاوه بر مفسران یاد شده، قاسمی با تفسیر «محاسن التأویل» و تا حدی طنطاوی با «التفسیر الوسیط» و وهبه زحیلی با تفسیر «المنیر»، در اهل تسنن و کسانی مانند علامه طباطبایی با تفسیر المیزان، آیت الله مکارم شیرازی با تفسیر نمونه، مرحوم آیت الله طالقانی با پرتوی از قرآن هستند.
وی ادامه داد: این گرایش تفسیری البته پیوند تنگاتنگی با تفسیر موسوم به عصری و نیز تفسیر اجتهادی دارد؛ چنان که تفکیک این گرایشها به صورت دقیق شاید ناممکن باشد. از این رو برخی از محققان این گرایش را «المدرسه الحدیثه فی التفسیر» نامیدهاند.
این پژوهشگر قرآنی یادآور شد: از زمانی که این مفسران، برداشتی اجتماعی از قرآن را پردهبرداری نمودند و کسانی مانند شهید صدر، شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی، پا به عرصه تحلیل تفسیری در این راستا گذاشتند، افق جدید پدید آمد و دلگرمی زیادی به حقجویان و عدالتطلبان بخشیدند و نوید جدیدی در تحقق وعده الهی حاکمیت خدا بر زمین و شکل گیری روابط انسانی در جامعه بشری بر اساس قسط و عدل را احیا کردند.
وی با بیان اینکه امام خميني(ره)، علاوه بر مقام انديشه كه در امثال حكومت اسلامي ارائه کرد، به گونهای عملی مکتب اجتماعي سياسي اسلام ناب را به صحنه آورد، گفت: او قرآن را در صحنه زندگی اجتماعی مسلمانان احیاء کرد و با سخنان عالمانه و دقیق خود اسلام اجتماعی را معرفی و مبانی تفسیر اجتماعی را ترسیم نمود.
وی در ادامه سخنان خود خاطرنشان ساخت: وقتی به روایات نگاه می کنیم، قرآن یک کتاب زنده، جاری و برای همه امت ها در تمام تاریخ معرفی شده است و حل جزئی ترین مسائل اجتماعی حتی طلاق، کودکان خیابانی، تغییر سبک زندگی و ناهنجاری ها در گرو فهم دقیق قرآن است، بنابراین منظور ما از تفسیر اجتماعی تفسیر عمومی به صورت کلی نیست بلکه اهل بیت(ع) می فرمایند شما می توانید جزئیات مسائل خود را از قرآن به دست بیاورید.
بالاترین سطح از علوم در قرآن موجود است
میرعرب با بیان این که بهترین و بالاترین سطح از علوم در قرآن مطرح شده است، خاطرنشان کرد: این خیلی بد است که اگر مقاله ای چند صفحه ابتدایی اش از تفکرات غربی و شرقی نباشد امتیاز علمی و پژوهشی نمی گیرد، درحالی که حضرت علی(ع) می فرماید: «شما با قرآن به دیگر علوم نیازی ندارید»، بنابراین مسائل اقتصادی، فرهنگی و بویژه اجتماعی در قرآن وجود دارد.
وی تفسیر اجتماعی را یک نظریه معرفی کرد و ابراز داشت: اهل بیت(ع) قرآن را وسیله درمان بیماری ها معرفی کرده اند و در یکی از روایات جمله ای وجود دارد که نشان می دهد مراد از بیماری ها، مشکلات و معضلات اجتماعی است، چراکه می خوانیم «در قرآن درمان بیمای ها و نظم امور شما وجود دارد»، بنابراین قرآن کریم برنامه نظام سازی جامعی دارد و در صدد است که نظام جامعه را سامان داده و مدیریت کند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در پایان افزود: یکی از نکات بسیار مهمی که در قرآن مطرح شده است رضایت و عدم رضایت نسبت به عمل است، به این معنا که گاهی فردی عمل شر گروهی را انجام نداده ولی چون راضی به فعل آنها است در عمل آنها شریک می شود که همین مسأله در مورد اعمال خیر نیز وجود دارد؛ حال می توانیم از این مسأله در مورد موضوعات رو استفاده کنیم یعنی اگر روزی بلای عمومی بر ما نازل شد باید بدانیم به علت سکوت ما در برابر فسادهای موجود در جامعه است.
در ادامه این نشست دبیر علمی به جمع بندی مباحث ارائه دهنده پرداخت و ابراز داشت: در حقیقت تفسیر قرآن با گرایش های مختلفی وجود دارد گخ یکی از گرایش های آن اجتماعی است و نگارنده علت نیاز به این بحث را مطرح شدن مسائل بسیار مهم در حوزه خصوصی زندگی افراد دانسته است.
حجت الاسلام اسعدی در ادامه به عنوان اولین ناقد سخنان خود را آغاز کرد و ضمن تقدیر از نظریه پرداز این بحث به اصل ضرورت داشتن یا نداشتن موضوع تفسیر اجتماعی از دید نگارنده اشاره کرد.
وی افزود: در این که در قرآن گرایش های اجتماعی وجود دارد شکی نیست و کار کردن در این حوزه نیز ضروری به نظر می رسد ولی در رساله شما به صورت علمی به این مسأله پرداخته نشده است که قرآن کریم چگونه می تواند در ساختار زندگی بشر ورود کرده و به سؤالات آنها پاسخ دهد.
این متن پر از سؤال و ابهام بی پاسخ است
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه با بیان این که در این مقاله سؤالات و ابهامات زیادی وجود دارد که پاسخی برای آنها مطرح نشده است، خاطرنشان کرد: شما در این اثر بحث های کلی را در مورد اهل بیت(ع)، زبان قرآن و تفسیر بیان کرده اید ولی در این نوشته مبنای اهل بیت(ع) خودش را نشان نداده است، هرچند شما در سخنان شفاهی خود به روایاتی از اهل بیت(ع) اشاره کردید.
وی مطرح شدن طولانی مطالبی از غیر شیعه و تشطط و پراکندی را از عیوب دیگر این طرح برشمرد و خاطرنشان کرد: شما وقتی عنوان تفسیر اجتماعی را مطرح می کنید باید قلمرو و همچنین نسبت آن با دیگر تفاسیر از جمله تفاسیر سیاسی و تمدنی را نیز بیاورید و به عقیده من جا داشت در فصل کلیات و مفاهیم، حدود و صغور بحث مشخص شود که این گونه نشده است.
حجت الاسلام اسعدی اضافه کرد: مقدمه این بحث نیز بسیار طولانی است، انشائی بوده و از اصول پژوهش نیز پیروی نکرده است؛ نوشته شما به نظر توصیفی است ولی در موارد بسیاری نیز نکات تجویزی زیادی دارد، به عبارت دیگر شما می خواستید تفسیر اجتماعی را تبیین کنید ولی از اصل موضوع دور شده و در حال توصیه کردن به مخاطب شده اید.
مطالب علوم قرآنی ادبیات خاص نیاز دارد
وی نبود ادبیات خاص لازم در رشته های علوم قرآنی را نقص دیگری بر این اثر دانست و خاطرنشان کرد: گرایش در مقابل روش قرار دارد و از طرفی تفسیر اجتهادی نیز یک نوع روش است، بنابراین گرایش اجتماعی در تفسیر نمی تواند جزیی از تفسیر اجتهادی باشد درحالی که شما گرایش اجتماعی را زیرمجموعه تفسیر اجتهادی برشمرده اید.
دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه افزود: غالب مطالب مطرح شده در این نوشته محصول تفسیر اجتماعی است نه مبانی و بحث از چگونه تفسیر کردن است؛ حال می گوییم این که آیا اصلا می توانیم نگاه اجتماعی داشته باشیم؟ بعد اجتماعی انسان و قرآن چیست؟ و ما به چه منابع و روش هایی نیاز داریم در این بحث مطرح نشده است.
وی با بیان این که با استناد به دو خبر واحد نمی توان مبنای نظر اهل بیت(ع) را مطرح کرد، خاطرنشان ساخت: ادب در بحث های علمی این است که انسان باید از نقل یک حدیث اطمینان داشته باشد، بنابراین به راحتی از یک یا دو روایت نباید مطلبی را به ائمه معصومین استناد بدهیم.
پس از جمع بندی مطالب حجت الاسلام اسعدی توسط دبیرعلمی، نوبت به ناقد دیگر بحث یعنی حجت الاسلام والمسلمین بهمنی رسید که وی نیز اصل ورود چنین بحثی را به کرسی علمی فاقد وجاهت علمی دانست و تأکید کرد: به عقیده من هنوز این مطلب به پختگی و بلوغ کافی نرسیده است و خوب بود به نگارنده یعنی استاد میرعرب اجازه بیشتری برای تنقیح مطالب شان پیش از نشست داده می شد.
وی افزود: در عنوان پژوهش، ماهیت پژوهش، منابع ارجاعی، زبان نوشتار، کاربرد اصطلاحات و ساختار بحث می توان نقدهای جدی وارد کرد؛ اولا آنکه در جزوه اصلی که در اختیار ناقدان قرار گرفته بود اسمی از اهل بیت(ع) به میان نیامده است و در خلال بحث نیز از اهل بیت(ع) و حتی مذاهب و مکاتب دیگر مطالب متعددی مطرح شده است.
اصل عنوان «گرایش» در متن مفقود است
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه عنوان «گرایش اجتماعی» توصیفی است، خاطرنشان کرد: خاستگاه گرایش، خود فرد نگارنده است یعنی منظور از گرایش اجتماعی حیطه عاطفی مفسر و عواملی است که در یک مسأله روانشناسانه تأثیر گذاشته است، حال می گوییم گرایش به این معنا در کل متن مفقود است و به جای آن تنها از تفسیر اجتماعی بحث به میان آمده است.
وی واژه «گرایش» را در عنوان بحث کلیدی دانست و خاطرنشان کرد: اولا ما روی اصل ضرورت این بحث سخن داریم چراکه مقالات زیادی در حوزه تفسیر اجتماعی نوشته شده است، ولی اگر شما می خواستید این بحث را مطرح کنید و از گرایش هم سخنی به میان نیاورید خوب بود که عنوان مقاله را «مبانی تفسیر اجتماعی در کلام اهل بیت(ع)» می گذاشتید که به متن وفادار تر است.
حجت الاسلام والمسلمین بهمنی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نقدهایی که بر ماهیت بحث وارد است، خاطرنشان کرد: من نیز با آقای اسعدی هم عقیده ام که عنوان این نظریه توصیفی است که باید مطلب را توضیح بدهد ولی سراسر متن پر از توصیه است، تا جایی که 73 مرتبه کلمه «باید» و شش مرتبه کلمه «نباید» آمده و دستور صادر کرده است.
این مقاله یک متن علمی آکادمیک نیست
وی تأکید کرد: وقتی از ابتدا تا آخر متن را مطالعه کنید متوجه می شوید که اصلا متنی علمی آکادمیک نیست، زبان آن اصلا زبان یک کتاب نبوده و بیشتر به سخنرانی شباهت دارد و حتی در برخی موارد زبان متن، محاوره ای و خطابی است به عنوان نمونه عباراتی از جمله «قرآن شناسان روشن ضمیر» یا «منجلابی خود ساخته» و استفاده از سه نقطه در آخر کلمات در یک متن علمی جایگاهی ندارد.
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به تفنن در عبارات و پراکندی مباحث خاطرنشان کرد: شما برای بیان ویژگی یک امر باید شماره گذاری کرده و به ترتیب نام برده و توضیح دهید، درحالی که می بینیم گاهی برای بیان ویژگی یک مسأله، یک پاراگراف آمده و خود خواننده باید ویژگی های مسأله را استخراج کند که به نظر غیرعلمی می رسد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سهم کم نویسنده در تولید متن علمی، اضافه کرد: نویسنده در نگارش متن 10561 کلمه نقل قول مستقیم دارد که 35 صفحه از 83 صفحه مقاله را گرفته است، 3338 کلمه از آیات و روایات بیان شده و تولیدی خود ایشان به علاوه تمجیدهایی که به صورت گسترده مطرح شده تنها کمتر 13 هزار کلمه است که 48 درصد بحث را در برمی گیرد، با اینکه برخی از همین تولیدی ها نیز نقل قول غیرمستقیم است.
بیش از یک سوم بحث، مطالب مقدماتی است
حجت الاسلام والمسلمین بهمنی با بیان این که بیش از یک سوم بحث مطالب مقدماتی است، اضافه کرد: مباحث مقدماتی شما 34 صفحه است که فوق العاده اطناب دارد و آورده و استفاده ای نیز برای خواننده ندارد، 41 درصد کل بحث ویژگی های مفسر بوده که خود مطالبی الحاقی و حاشیه است و 19 درصد به خود مسأله تفسیر اجتماعی اختصاص داده شده است و در کل این بحث به یک یادداشت بیشتر شباهت دارد تا یک مقاله علمی.
وی با بیان اینکه این نوشته از حیث ساختار نیز ناکارآمد است، خاطرنشان ساخت: پیشنهاد می دهم اگر این بحث ضرورت دارد شما بر اساس مبانی و معارف اهل بیت(ع) بحث خود را بدون مطالب حاشیه ای در حوزه مبانی معرفت شناسی، مبانی هستی شناسی، مبانی قرآن شناسی، مبانی انسان شناسی و مبانی جامعه شناسی تنقیح کنید تا ساختار مناسبی را به بحث خود داده باشید.
نشست نقد نظریه را با نقد کتاب اشتباه نگیریم
در ادامه این نشست، آقای سادات فخر سخنان حجت الاسلام بهمنی را جمع بندی کرد و سپس ارائه دهنده بحث در مقام دفاع از نظریه خود عنوان داشت: ابتدا باید بدانیم این نشست یک کرسی نقد نظریه است نه نقد مقاله و کتاب، بنده گمان می کنم کمی اساتید کرسی را با نشست نقد کتاب یا مقاله منتشر شده اشتباه گرفته اند، بنده نظریه و ایده علمی را مطرح کردم و برای منقح شدن و ادامه دادن آن می خواهم عیوبش را برطرف کنم.
وی افزود: بنده فقط خواستم بدانم اگر این موضوع صلاحیت نظریه بودن را داشته باشد ابعاد و زوایای آن را مطرح کنم و بعدا در کتاب یا مقاله ای به صورت کامل بیاورم همچنانکه بخشی هایی از آن را در کتاب علوم قرآنی آورده بودم و بعدها به دلیل اینکه اساتید اعلام کردند که این موضوع صلاحیت بحث جداگانه دارد از آن کتاب حذف کردم.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان این که برخی از مطالب این بحث به صورت یادداشت مطرح شده است، خاطرنشان کرد: بله من این مطلب را قبول دارم ولی معتقدم بر اساس روایات اهل بیت(ع) می توان یک روش جدید یا گرایش به معنای راهکار از قرآن مطرح کرد که بتواند ریز ترین مشکلات اجتماعی را حل کند.
وی افزود: علامه طباطبایی پیش از انقلاب این مطلب را مطرح کرده بودند که اسلام ناکارآمد نیست ولی با توجه به اینکه تنها به صورت نظری مطرح شده و اوضاع جهانی و وضعیت فکری نیز مساعد نیست نمی توان آن را عملی کرد، بنابراین امروز نیز اگر قرآن در میدان عمل بیاید و درست تفسیر شود بسیاری از مشکلات و معضلات برطرف خواهد شد.
یادآور می شود، در ادامه این نشست برخی حاضران سخنان، ابهامات و سؤالات خود را در دفاع و همچنین در نقد مطالب آقای میرعرب مطرح کردند که نگارنده بحث نیز به تناسب زمان به این سؤالات پاسخ گفت./1330/ز۵۰۳/ی