۲۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۸
کد خبر: ۵۲۶۰۹۰

واکاوی ابعاد نسل‌کشی مسلمانان میانمار از دیدگاه ‌آیت الله مکارم

حضرت ‌آیت الله مکارم گفت: بودائیان متعصب در پی این هدف هستند که همۀ مسلمانان را از ميان بر مى دارند؛ لذا نه رحم و نه عواطف انسانى براى آنها مطرح است و نه قانون و نه حقوق بشر.
میانمار آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، در عصری به سر می بریم که كشتار فجيع مسلمانان مظلوم و بى دفاع میانمار و از سوی دیگر سکوت شرم آور دولت ها و رسانه های غربی در برابر نسل کشی مسلمانان ، بهت و حیرت جوامع بشری را برانگیخت[1] و نشان داد ابتدایی ترین ارزش هاى اخلاقى و انسانى در قوانين دنياى امروز جایی ندارد و ادعای دروغین  حقوق بشر در عمل دستاويز و بهانه اى است براى اعمال فشار بر كشورها و قشرهاى ضعيف جامعه اسلامى.[2]

 حقیقت آن است که  شعار حمايت از خلق و مسئله حقوق بشر ؛ شعار رياكارانه در تمام دنياى غرب است و غربيها مصداق واضح ريا كارى هستند که از همه آنها رياكارتر آمريكا است.[3]

هلوکاست مسلمانان میانمار؛ افراطی گری بودائیان در سایۀ سکوت مدعیان حقوق بشر

گفتنی است کشور میانمار که در منطقه جنوب شرق آسیا قرار دارد بیش از ۶۰ میلیون جمعیت دارد و چهار درصد آن مسلمان و عمدتاً اهل سنت هستند، لیکن بودائیان در این کشور مسلمانان را قتل عام می‌کنند و هر روز فجایع عظیمی در نسل کشی مسلمانان مظلوم آن منطقه شاهد هستیم.[4]

بودائیان متعصب در پی این هدف هستند که  همۀ مسلمانان را از  ميان بر مى دارند؛ لذا نه رحم و نه عواطف انسانى براى آنها مطرح است و نه قانون و نه حقوق بشر.[5]این فاجعه در حالی اتفاق می افتد که مردم جهان ، صرف نظر از مذهب و عقيده ،  با تمام اختلافاتى كه دارند باید در كنار هم در آرامش زندگى كنند.[6]

جالب است كه از مدّعيان رأفت و رحمت، و مناديان دروغین حقوق بشر، به هنگام اعمال شنیع این انسانهاى جنايتكار که هولناكترين جنايات را مرتكب مى شوند، هيچ صداى اعتراضى بلند نمى شود.[7]

لذا شاهدیم  كشور پر عواطف! و طرفدار جدّى حقوق بشر! يعنى آمريكا روزۀ سکوت می گیرد! زيرا كه رهبران آمريكا اگر چه تشكيلاتى به نام حقوق بشر را سازماندهى كردند، امّا از آن تنها به عنوان سلاحى براى سركوبى مخالفان خود بهره بردارى مى كنند. گويى رعايت حقوق بشر درباره همدستان و دوستان خود معنايى ندارد![8]

آری عصر کنونی را باید  عصر جاهليت در  قرن بيستم نام نهاد[9]زیرا حقوق بشر بازيچه دست مدافعان قلّابى آن است و تنها گلوهايشان را براى شعارهاى داغ در اين زمينه پاره مى كنند، و در خارج از آن اثرى نيست؛ گوئى الفاظى هستند رؤيايى كه جز در عالم خيال نمى توان به آنها دست يافت.[10]

بودیسم؛جاهلیت مدرن در سایۀ اومانیسم و شرک گرایی

مذاهب در حقيقت بر دو قسم است:1. مذاهب آسمانى كه از وحى سرچشمه مى گيرد و به وسيله پيامبران نشر داده شده است، مانند اسلام و مسيحيّت.[11]2.مذاهب عقلايى كه متّكى به وحى نيست و جنبه بشرى دارد و البتّه مبلّغان آنها مدّعى نبوّت و وحى نبوده اند، مانند مذهب بودايى كه حتّى آورنده آن (بودا) مدّعى پيامبرى نبود و خود را تنها يك اصلاح طلب كه براى درمان دردهاى بشر آمده، معرّفى مى كرد.[12]

در این میان باطل بودن و غير مجاز بودن شرك يك قانون كلّى عقلى است، كه هيچ استثنايى ندارد.[13]لذا مسأله توحيد و مبارزه با شرك ، قدر مشترك ميان اديان و مذاهب آسمانى است.[14]از سوی دیگر شرك و بت پرستى مانند ساير پديده هاى اجتماعى از يك عامل سرچشمه نمى گيرد، بلكه [15]عوامل مختلفى دست به دست هم داده، و آن را به وجود آورده است.[16]

گرايش و انس به محسوسات و مطالبه خداى محسوس و موضوع پناه بردن به پندارها در جوامع عقب افتاده (پندار تأثير بت ها در شفاعت، و عزّت و نصرت و قرب به خدا، و پندار عدم امكان عبادت مستقيم پروردگار و لزوم استفاده از واسطه ها، و پندارها قداست مجسمه هايى كه به عنوان انبياء و صلحاء ساخته مى شد، و پندارهاى ديگر).[17]

همچنين مسأله سوء استفاده مستكبران و استعمارگران از گرايش به شرك و بت پرستى براى رسيدن به مقاصد شيطانى خود و تحميق خلق، عوامل مختلفى بوده اند كه در طول تاريخ سبب پيدايش فكر بت پرستى يا بقاء و تداوم آن شده اند.[18]

بدیهی است انسان همواره در لغزشگاه مجسم ساختن امور معنوى و ريختن غير محسوس در قالب محسوس از طريق مجسمه سازى و تصوير و نقّاشى بوده و هست، و علاوه بر اين فطرتاً در برابر هر قدرت، برترى خاضع است، و نسبت به آن احترام مى نهد.[19]به همين دليل روح شرك و بت پرستى همواره در جوامع انسانى سارى و جارى بوده، به طورى كه حتّى در جوامع مترقّى، و حتى در اجتماعاتى كه براساس كنار گذاردن دين بنا شده، ديده مى شود.[20]

در اين جوامع پيكره ها و مجسمه هاى شخصيت ها را مى بينيم كه چنان در برابر آنها خضوع و احترام مى كنند كه اعمال دوران بت پرستى در ميان انسان هاى نخستين را تداعى مى كند، از اين گذشته حتى امروز صدها ميليون نفر در شرق به ویژه جنوب شرقی آسیا و غرب جهان پيرو آيين بت پرستى هستند![21]

لذا  مى توان چنين نتيجه گيرى كرد كه بت پرستى در آغاز از اينجا پيدا شده كه مجسمه هاى مردان بزرگ، و پيكره آنها را مخصوصاً بعد از مرگ آنها، به [22] عنوان يادبود مى ساختند، و در برابر آن خضوع مى كردند ... به همين دليل هم اكنون در بتكده ها، و در ميان آثار عتيقه، بت هاى زيادى ديده مى شود كه مجسمه پيشوايان دينى اقوام مختلف است، مانند مجسمه بودا و بسيارى از بت ها برهمائيان و غير آنها.[23]

هم اكنون در مناطق جنوب شرق آسیا و هند(مناطق بودائی) با نهايت تعجّب اينگونه حتی بت پرستى جنسی نيز كاملًا رواج دارد![24]و از اينجا به خوبى روشن مى شود كه اگر انسان از محور تعليمات انبيا منحرف گردد، در چه لجنزارهاى متعفّنى فرو مى رود، و گرفتار چه كارهاى مضحك و شرم آورى مى شود.[25]

نباید فراموش نمود  برخی  مذاهب واديان ساختگی از آئين  «بودا» اقتباس کرده اند؛[26] در این بین جمعى از محققين معاصر نيز با مطالعه ريشه هاى مشترك مسيحيت و بودايى مخصوصا در مساله تثليث دريافته اند، اعتقاد به وجود فرزند پسر براى خدا منحصر به مسيحيان و يهود نبوده، بلكه در ميان مذاهب خرافى همچون بودیسم نيز وجود داشته است.[27]

از این رو  وقتی آيين بودا به ژاپن رسيد از ابر بدبينى و شرک ورزی  پوشيده بود.[28]،[29]هم چنان که  از تركيب بودا با دیگر مذاهب، مسلكى به عنوان «تصوف» ساخته اند؛[30] به گفتۀ دكتر زرين كوب  حق آن است كه طريقه ملامتيه(یکی از فرق معروف صوفیه) تحت تأثير عقايد وتعاليم بودائى و هندى است[31]،[32]همچنین  «فون كرمر» از تأثير عنصر هندى و بودايى در تصوف  سخن گفته است.[33]

حقیقت یک نسل کشی؛ رمزگشایی از  سیاست دوگانه غرب در مسئله حقوق بشر

برخورد دو گانه و چند گانه با مسائل مربوط به «حقوق بشر» از سوى مدعیان دروغین حقوق بشر، بسيار وحشت انگيز است، آنجا كه حقوق انسانها گوشه اى از منافع آنها را به خطر مى اندازد،بكلّى فراموش مى گردد و اين ارزش والا در پاى منافع آنان قربانى مى شود.[34]

متأسّفانه برخورد دوگانه مدّعيان حقوق بشر، جهان امروز را به جهنّمى سوزان تبديل كرده است. و از حقوق بشر، مفهوم ديگرى در ذهن جهانيان آفريده شده است. مردم جهان امروز وقتى اين واژه را از مدّعيان دروغين آن مى شنوند، معناى جديدى از آن مى فهمند و آن «حفظ منافع قدرتمندان و زورمندان با هر قيمت و تحت هر شرايطى است».[35]

حال آنکه اگر مدّعيان حقوق بشر در استفاده از اين عنوان خوش ظاهر صادق بودند، جهان بشريّت چهره ديگرى به خود مى گرفت، ولى اكنون كه از مسير صداقت منحرف گشته و تنها به منافع خويش مى انديشنداگر هزاران نفر از مردم مظلوم و ستمديده میانمار  با بدترين شيوه به قتل برسند، هيچ صدا و اعتراضى از مدّعيان حقوق بشر بلند نخواهد شد. [36]

لذا در وهلۀ نخست باید  اين پرسش را مطرح کرد كه همه اديان و حتی  مکاتب  غیر توحیدی موجود جهان، مانند بودا و كنفوسيوس، داعيه معنويت و اخلاق و پاكى انسان را دارند، و دقيقاً همه اين شعارها و مفاهيم با اهداف دنيوى و سلطه طلبى زمامداران و دولتهاى استعمارگر غربى در تضاد است. امّا چرا دولتهاى استعمارگر غربى كمتر به مبارزه با دين و اعتقاد بودا و مانند آنها برخاستند و همه دشمنى هاى آنها در هزار سال اخير متوجّه دين اسلام شده است؟![37]

اگر درست به اعماق فكر آنها نفوذ كنيم مى بينيم مساله چيز ديگر است، آنها با مذاهب خرافى و ساختگى هرگز جنگ و ستيز ندارند، بلكه خود عامل پيدايش يا نشر آنند، مخالفت آنها تنها با مذاهب راستين است كه افكار انسانها را بيدار مى كند، و زنجيرهاى استعمار را در هم مى شكند و سد راه مستكبران و استعمارگران است.[38]

آنها مى بينند قبول تعليمات مذهبى كه اصول عدل و انصاف را پيشنهاد مى كند و با تبعيض و ستمگرى و هر گونه خودكامگى مى جنگد با نقشه هاى آنها مخالف است.[39]بلکه  پذيرش دستورات اخلاقى اسلام با هوسهاى سركش و آزاديهايى كه مورد نظر آنها است سازگار نيست، مجموع اين جهات سبب مى شود كه اين سد و مانع را از سر راه خود بردارند.[40] لذا اگر دوستان آنها بديهى ترين و ابتدايى ترين حقوق بشر را نقض كنند، آنها را نديده و نشنيده مى گيرند.[41]

اینگونه است که  اگر در میانمار هر روز زن و مرد و كوچك و بزرگ و پير و جوان به بدترين وضع كشته شوند و بدنشان قطعه قطعه گردد، مناديان منافق و رياكار «حقوق بشر» دم فرو مى بندند. گويى هيچ واقعه اى در جهان رخ نداده است![42]

هولوکاست مسلمانان میانمار؛ ارمغان اومانیسم و سکولاریسم در افراط‌گرایی و اسلام‌ستیزی

حكومت هاو مکاتب بشرى همواره رنگ قومى يا نژادى و يا حد اقل حزبى دارند و على رغم ادعاهاى واهى طرفدارى از حقوق بشر به طور عام، حافظ منافع قشر خاصّى هستند در حالى كه در حكومت اسلامى اقوام و نژادها و قشرهاى مختلف جامعه يكسان ديده مى شوند و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله همواره امّت [43]را بدين نكته توجّه مى داد كه هيچ قومى بر قوم ديگر يا نژادى بر نژاد ديگر يا قبيله اى بر قبيله ديگر مزيت و برترى ندارد و همگان در پيشگاه خداوند متعال و دين اسلام يكسانند و عرب را بر عجم و سياه را بر سفيد مزيتى نيست.[44]

بدیهی است از آنجا كه اجراى برنامه كامل زندگى، جز با تشكيل حكومت دينى ميسر نيست، از نخستين اقدامات آن تشكيل حكومت است، چنان كه مسلمانان هم در صدر اسلام و هم بعدها به تأسيس امپراطورى پرداختند.[45]

حال كنار گذاشتن آموزه هاى دينى و نقش خداوند در زندگى بشر، در حقيقت اومانيسم و انسان محورى و تكيه بر عمل و تجربه گرايى و بى نيازى از وحى را به دنبال دارد؛ لذا نهايت انتظارى را كه مسيحيت بعنوان يك دين در موضوع سياست دارد همكارى دولتها با پدران روحانى در تأسيس و اداره كليساها و آزادى تبليغ و ارشاد مردم در كليساهاست؛[46] در حقیقت آن گاه كه بشر بخواهد در زمين خدايى كند نتايج آن وحشتناك است.[47]

از این رو غرب شديداً مايل است تا همه اديان و مکاتب، نقشى مانند نقش مسيحيّت كنونى داشته باشند، چنانكه بودائيان نيز همين نقش را دارند .[48]،[49]

لزوم اقدام قاطع کشورهای اسلامی در محکومیت کشتار مسلمانان میانمار

کشورهای اسلامی باید برای محکومیت کشتار مسلمانان در میانمار و رسیدگی به وضعیت آنان جلسه تشکیل دهند.[50] اما  در عمل کشورهای اسلامی در کمال بی‌تفاوتی هستند و حتی جلسه فوق‌العاده تشکیل نداده‌اند.[51]

در حالی که حتی شنیده شده طالبان هم این جنایت‌ها را محکوم کرده است؛ اما دنیا نسبت به این فجایع بی‌تفاوت است و واکنشی نشان نمی‌دهد، شورای امنیت، اگر گردی به دامان اسرائیل بنشیند دادش بلند می‌شود حال  چرا در این زمینه سکوت اختیار کرده است..[52]

به راستی جمعیت سازمان همکاری‌ کشورهای اسلامی  یا جمعیت به اصطلاح کنفرانس اسلامی که 60 کشور اسلامی در آن هستند نباید جلسه ای فوق العاده تشکیل دهند و به فکر این مظلومان باشند؟ ما از شورای امنیت انتظاری نداریم ،اما آیا  کشورهای اسلامی نباید فریادی بزنند، [53] واقعا غیرت از میان مسلمانان رفته است؟[54]

ما معتقديم كه تمام كشورهاى اسلامى ، به هر شكل ممكن، بايد به مسلمانان مظلوم میانمار كمك كنند و شرّ بودائیان متعصب كه هر روز ظلم و جنايت تازه اى مى آفرينند، و عرصه را بر مسلمانان مظلوم آن ديار تنگ كرده، رفع نمايند. وگرنه بدون شك در پيشگاه خداوند مسؤوليّتى بس سنگين خواهند داشت.[55]

لزوم جلسه اضطراری  وزرای خارجه کشورهای اسلامی در حمایت از مسلمانان میانمار

بدبهی است وزرای خارجه کشورهای اسلامی باید با تشکیل جلسه  اضطراری، فکری به حال «قتل‌عامِ مسلمانان» میانمار کنندتا مجامع بین المللی هم در این زمینه وارد میدان شوند،بی شک در برابر این کشتارها باید اقدام جدی صورت کرد ، و فریاد کشید ، باید در مقابل این جانیان وحشی بی‌رحم ایستاد و از مسلمانان مظلوم میانمار دفاع کرد.

سخن آخر

در خاتمه باید گفت در میانمار فجيع ترين جنايات علیه مسلمانان رخ مى دهد، حتّى به كودكان شيرخوار درون گهواره رحم نمى شود، و گرگ هاى انسان نما آنها را شکنجه کرده و می سوزانند، ولى صداى طرفداران دروغين حقوق بشر درنمى آيد، به گونه اى كه گوئيا مرده اند! اينان به خون جنايتكاران و مفسدان كه همانند خود آنها هستند احترام مى گذارند امّا خون مردم مظلوم و بى گناه، نزد آنها هيچ ارزشى ندارد![56]

لذا باید گفت  كسانى كه اكنون ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر را دارند، از همه بدتر و خائن ترند.[57]  لیکن وضع دنياى امروز نشان می دهد طوفان هاى سهمگينى وزيدن گرفته، پرده ها كنار رفته، سخنان دل فريبى مانند اعلاميّه حقوق بشر، به كلّى رنگ باخته است.[58]

در اين شرايط بعد از لطف و عنايت الهى، هيچ پناهگاهى جز قدرت و توان ملّت ها باقى نمانده است!آرى بايد قوى شد كه در نظام كنونى دنيا ضعيف پامال است! اگر مسلمانان جهان متّحد شوند و نيروهاى عظيم فرهنگى و مادّى را كه در اختيار دارند بكارگيرند، مى توانند از شرّ زورمندان در امان بمانند.[59]

[1] شيعه پاسخ مى گويد ؛ ص13.

[2] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 11 ؛ ص155.

[3] مشكات هدايت ؛ ص167.

[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛15/6/1396.

[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 4 ؛ ص535.

[6] همان ؛ ج 11 ؛ ص114.

[7] آيين رحمت ؛ ص53.

[8] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص75.

[9] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص295.

[10] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص116.

[11] مسيحيت در دنياى كنونى ؛ ص11.

[12] همان.

[13] آيات ولايت در قرآن ؛ ص260.

[14] پيام قرآن ؛ ج 3 ؛ ص173.

[15] همان ؛ ص295.

[16] همان؛ ص 296.

[17] همان.

[18] همان.

[19] همان؛ ص 297.

[20] همان.

[21] همان.

[22] همان.

[23] همان؛ص 298.

[24] همان؛ ص 299.

[25] همان.

[26]   تاريخ تصوف؛ ص 7 و 8.

[27] تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص378.

[28] « تاريخ تمدن ويل دورانت»؛ ج 1؛ ص 925.

[29] پيام قرآن ؛ ج 5 ؛ ص302.

[30]   تاريخ تصوف؛ ص 7 و 8.

[31] ارزش میراث صوفیه؛ ص90.

[32] جلوه حق بحثى پيرامون( صوفيگرى) در گذشته و حال ؛ ص63.

[33] همان ؛ ص87.

[34] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص87.

[35] آيات ولايت در قرآن ؛ ص394.

[36] همان ؛ ص149.

[37] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص554.

[38] تفسير نمونه ؛ ج 11 ؛ ص199.

[39] همان.

[40] همان.

[41] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص41.

[42] همان ؛ ج 1 ؛ ص77.

[43] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص546.

[44] همان؛ص 547.

[45] همان؛ ص 555.

[46] همان ؛ ص554.

[47] همان ؛ ج 2 ؛ ص57.

[48]  الاسلام؛ سياسة و عقيده؛ ماكسيم رودنسون؛ ص 35- 31.

[49] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص555.

[50] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛15/6/1396.

[51] همان.

[52] همان.

[53] همان.

[54] همان.

[55] آيين رحمت ؛ ص74

[56] والاترين بندگان ؛ ص178.

[57] مشكات هدايت ؛ ص144.

[58] شيعه پاسخ مى گويد ؛ ص11.

[59] همان.

/۱۳۲۳/۱۰۳/ح

ارسال نظرات